ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

 

باید گفت که نظرات مردم درباره ی پژوهش علمی دین به چند دسته تقسیم می شود. یک دسته متقاعد اند که پژوهش علمی دین ایده ی خوبی است؛ دسته ی دیگر شک دارند که این پژوهش ارزش چندانی داشته باشد؛ گروه دیگر فکر می کنند که شاید پیشنهاده ی من شرورانه – توهین آمیز، خطرناک، و یا احمقانه است. من نمی خواهم برای کسانی که با من موافق اند موعظه کنم. روی سخن من بیشتر با کسانی است که از پژوهش دین متنفرند. امیدوارم بتوانم آنها را متقاعد کنم که نفرت آنها نابجاست. این البته وظیفه ی خطیری است. مثل این است که بخواهیم کسی را که نشانگان سرطان را دارد متقاعد کنیم که باید همین حالا نزد دکتر برود، چون ممکن است او هراس نابجایی از آزمایش سرطان داشته باشد و اگر زودتر خود را به دکتر نشان ندهد، تأخیر به بهای جانش تمام شود. در چنین مواقعی ممکن است دوستان تان از مداخله ی شما در زندگی شان برآشفته شوند، اما باید ثابت قدم باشید. خب، من می خواهم دین را روی میز آزمایش بگذارم. اگر چنان که خیلی از مؤمنان اصرار دارند دین پدیده ای خوش خیم باشد، نتیجه ی آزمایش آسودگی می آورد؛ ظن و گمان ها را می زداید و سپس می توانیم به عوارض جانبی دین بپردازیم، درست مثل هر پدیده ی طبیعی دیگر که عوارض جانبی خود را دارد. اگر هم پدیده ی دین خوش خیم نباشد، هر چه زودتر و روشن تر مشکل را تشخیص بدهیم، بهتر خواهد بود. آیا خود این پرسمان موجب ناراحتی و خجالت می شود؟ تقریباً به قطع می توان گفت که بله، اما این بهای اندکی است که باید بپردازیم. آیا خطر این هست که کنکاش گسترده ی دین موجب اختلال در یک دین سالم شود، یا حتی آن را فلج کند؟

البته. مخاطره همواره وجود دارد. آیا می ارزد که دست به چنین مخاطره ای بزنیم؟

شاید نه، اما من هنوز استدلالی ندیده ام که مرا به این امر متقاعد کند، و به زودی به بهترین این استدلال ها خواهیم پرداخت. در این باره، فقط استدلال هایی شایان توجه خواهند بود که بتوانند نشان دهند که دین در مجموع برای نوع بشر فوایدی دارد ، و این فواید با پرداختن به پژوهش دین زایل می شوند.

من به شخصه نگران این هستم که اگر ما اکنون دین را به پرسش نگیریم، و با هم نکوشیم تا بازنگری ها و اصطلاحات لازم را در آن اعمال کنیم، صوری از دین را برای فرزندان خود به ارث خواهیم گذاشت که به طور فزاینده ای مسموم و خطرناک خواهند بود. البته من نمی توانم این پیش بینی شخصی ام را ثابت کنم، و از کسانی که فکر می کنند چنین چیزی قطعاً رخ نخواهد داد می خواهم که فارغ از دل بستگی شان به سنت دینی خود، که مسلماً هیچ ربطی به این بحث ندارد، دلایل پشتیبان عقاید خود را بیان کنند.

کلاً، بیشتر دانستن بخت شما را برای رسیدن به اهداف تان افزایش می دهد. این یک حقیقت منطقی نیست، زیرا عدم قطعیت تنها عاملی نیست که می تواند احتمال حصول اهداف را کاهش دهد.

هزینه ی دانستن (مانند هزینه ی رسیدن به دانش) باید منظور شود، و چه بسا این هزینه ها گزاف باشند، به همین خاطر است که گاهی «هرچه بادا باد» توصیه ی خوبی است.

فرض کنید که ما نتوانیم به دقت بدانیم که معلومات در یک حیطه ی خاص تا چه حد برایمان مفید است. اگر چنین باشد، آنگاه هرگاه به آن حد برسیم (البته اگر رسیدن به آن حد برایمان مقدور باشد) باید پیشروی بیشتر را منع کنیم یا دست کم کسب معلومات بیشتر در آن حیطه را ناپسند بشماریم. شاید این اصل هرگز به کار گرفته نشود، اما این نکته را نمی دانیم، و مسلماً باید این اصل را بپذیریم. پس شاید یکی از عمده ترین اختلاف نظرهای جهان امروز بر سر این باشد که آیا ما به چنان حدی رسیده ایم یا نه.

این رویکرد تبیین روشن تری از عقاید اسلام گرایانی که می گویند علم غربی چیز بدی است به دست می دهد:

شاید بتوان گفت که اشکال اعتقاد آنان فقط این است که حد و مرز سودمندی دانش را غلط تعبیر کرده اند. گاهی جهل غنیمت است. باید چنین احتمالاتی را به دقت ملاحظه کنیم.

دین و علم (1) آلبرت انشتین

ترجمه: فرخ بیخدا

با وجود اینكه آلبرت انشتین بارها خود را بی دین و بی خدا خوانده اما مبلغان و كتابهای دینی او را شخصی مذهبی معرفی میكنند. در كشور اسرائیل عكس او را به عنوان یكی از افتخارات یهودیان بر روی اسكناس چاپ كرده اند. حتی داستانهایی جعلی از او نقل میشود كه چگونه بیخدایان را با استدلالهایش مغلوب و دیندار كرده است! این موضوع نشان میدهد كه مبلغان دینی چگونه از هر وسیله ای برای به کرسی نشاندن معتقدات خود استفاده میكنند. ریشه بسیاری از این سوء تفاهم ها (و سوء استفاده) ها این است كه انشتین اصطلاح دین كیهانی یا cosmic religioun را بكار میبرد. از نوشته ها و گفته های انشتین پیداست كه او این كلمه را به معنی ماتریالیسم به همراه نوعی عرفان علمی به كار برده است. كلمه cosmic نیز به معنی" وابسته به گیتى ، دنیایی، کیهانى، مربوط بعالم هستى" است و اشاره به ماتریالیسم دارد.. برای اطلاعات بیشتر به فصل اول از كتاب پندار خدا تحت عنوان یک کافر عمیقاً دیندار مراجعه كنید.

این مقاله نخستین بار در 9 نوامبر 1930 در مجله نیویرك تایمز، سپس در سال 1950 در كتاب "ایده ها و نظرات" به چاپ رسید. همچنین در سال 1949 در كتاب "دنیا، آنگونه كه من میبینم" به چاپ رسیده است.

افكار نوع بشر و هر عملی كه آدمی انجام میدهد، معطوف به ارضاء نیازها و تسكین رنجها است. هر كسی كه خواهان درك جنبش های معنوی و علت گسترش آنها است، باید به این موضوع توجه كند. نیروی محرك همه ی تلاش ها و ابداعات آدمی، هر قدر هم که پیچیده و بدیع باشند، احساس و اشتیاق است. اما كدام نیازها و احساسات باعث ایجاد افكار و عقاید دینی، به وسیع ترین معنای کلمه، شده اند؟ با كمی دقت متوجه میشویم كه احساسات و عواطف بسیار مختلفی در پس تفکر و عمل دینی نهفته اند. نزد انسانهای اولیه، دین نخست به سبب ترس به وجود آمده است: ترس از قحطی، حیوانات وحشی، بیماری و مرگ. چون در آن دوران فهم انسان از روابط علّی رخدادها عموماً بسیار ناقص بوده، انسان بدوی با خلق موجوداتی موهومی که کم و بیش به خودش می مانسته اند و رخدادهای طبیعی را به خواست ها و کنش های این خدایگان نسبت داده است. مردم با تحفه و قربانی سعی در جلب نظر خدایگان و جلوگیری از حوادث ناگوار داشته اند. این عقاید و رسوم جذب فرهنگ شده اند و نسل به نسل انتقال یافته اند. مردمان بدوی این رسوم را موجب جلب رضایت خاطر خدایان یا مرحمت ایشان به مردگان خود می انگاشته اند. در اینجا، من درباره ی دینِ ترس سخن می گویم. این دین، البته وحیانی نیست، بلكه شکل گیری و استقرار آن حاصل کار یک طبقه از كاهنان بوده است. کاهنانی که خود را واسطه میان مردم و موجودات عامل این ترسها قرار داده اند و بر این پایه بر مردم استیلا یافته اند. در بسیاری موارد، یک رهبر، یا حاكم یا طبقه ی فرداست، با ترکیب دین و اتوریته ی سکولار سروری یافته اند و به یاری هم، دین را وسیله ی کسب قدرت و شوکت خود کرده اند.

انگیزه های اجتماعی، عامل دیگر ایجاد دین بوده اند. پدران، مادران و رهبران اجتماعات انسانی فانی و خطاپذیر هستند. میل به رهبری، عشق و حمایت موجب شده تا انسان مفهوم اخلاقی و اجتماعی خدا را خلق كند. خدایی که امور در ید قدرت اوست؛ حمایت میكند؛ پاداش و كیفر میدهد. خدایی كه بسته به محدودیت های چشم انداز معتقدانش، به قبیله یا به کل نوع بشر و حتی به خودش عشق می ورزد و رحمت می بخشد. این خدا رنج ها را تسكین میدهد و روح را پس از مرگ زنده نگه میدارد. انگاره ی اجتماعی یا اخلاقی خدا چنین است.

متون یهودی به روشنی دگردیسی دین ترس به دین اخلاقی را نشان میدهد و این دگردیسی در كتب عهد جدید ادامه می یابد. ادیان تمام انسانهای متمدن، بخصوص شرقیان، در وحله ی نخست ادیانی اخلاقی هستند. گروش از دین ترس به دین معنوی مرحله ی مهمی در تاریخ بشر بوده است.                                                       ادامه دارد

 

قبلی

برگشت

بعدی