ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

 

زلف پریشان زنان و گسل های لرزان تهران

آرش کمانگر

 بشر از هزاران سال قبل تا کنون، در پي يافتن پاسخ براي سوانح و رويدادهاي ويرانگر در طبيعت پيرامون خود بوده است. آتشفشان، توفان، گردباد، سيلاب، برخورد شهاب سنگها به کره زمين، بهمن و بالاخره زمين لرزه، همواره در طول قرون رخ داده اند و تا امروز، انسان نتوانسته از وقوع آنها جلوگيري کند، هر چند که در زمينه پيش بيني اين حوادث و اتخاذ تدابيري براي جلوگيري از تبديل آنها به فجايع انساني و اقتصادي وسيع، پيشزفت هاي قابل توجهي داشته است. مثلاً در ارتباط با زمين لرزه، اگر چه نتوانسته جلوي وقوع آنرا بگيرد، اما قادر بوده اولاً علت وقوع آنرا کشف کند، ثانیاً مناطق زلزله خيز را شناسايي کند و ثالثاً با ارتقاع کيقيت و استقامت مساکن و ساختمانها، جلوي تلفات جاني و مالي وسيع و هول انگيز را بگيرد. از اينرو گرچه زمين لرزه يک رويداد طبيعي ( و فعلاً اجتناب ناپذير ) است و حرکت و ريزش لايه ها و گسل هاي کره زمين، عامل وقوع آن محسوب مي شود، اما تبديل شدن آن به يک فاجعه انساني، ديگر بهيچوجه طبيعي نيست و با توجه به پيشرفتها و توانائيهاي فعلي بشريت، کاملاً غير طبيعی و اجتناب پذير است. در زمان هاي قديم، که عقل بشر هنوز قد نميداد که ريشه هاي علمی برخی سوانح طبيعي را در یابد، معمولاً به افسانه هاي خرافي روي مي آورد. بخشي از مردم تصور ميکردند که زمين بر سر شاخ گاو یا حيواني قرار دارد. اين حيوان هر گاه احساس خستگي نمود، زمين را حرکت داده و از اين شاخ بر آن شاخ خود قرار ميدهد. پاره اي هم که بـت هاي خود ساخته شان را مي پرستيدند، زمين لرزه را ناشي از خشم "بت اعظم" خود ميدانستند که گويا از عملکرد و چاکري قبيله رضايت ندارد. در پاسخ به اين غضب خرافي، بخشي از مردمان با قرباني کردن حيوان و حتی انسان، سعي در فرونشاندن عطش خشم آلود بت خداي گونه خود ميکردند. بعدها که اديان مبتني بر يکتا پرستي پديد آمدند و بت ها مطرود و مفلوک گشتند، بر اين گونه افسانه هاي خرافي مهر پايان گذاشته شد، اما بجاي آن، موهومات و خرافات جديدي براي تشريح علل بروز سوانح طبیعي ويرانگر بويژه زمين لرزه، اختراع شد. جاي بت يا بتهاي دست ساز انسانها را " موجود" نامرئی و لايتناهي بنام "خدا" گرفت. مثلاً آموزه هاي دين اسلام و بسياري ازاديان، در توضيح رويداد طبيعي اما ناخوشايند زمين لرزه، سرشار از تحليل هاي خرافي و ضد علمي است که در طول قرون بر ذهن ميليونها انسان رسوب کرده و دائماً تکرار و باز توليد مي شود. عباراتي نظير : " اي خدا، ما چه کرديم که اسير اين بلا شديم" و يا " گناه ما چه بود که اين چنين بر ما غضب کردي" و یا " مگر بنده گي و ايمان ما بر تو ثابت نشده بود که خواستي مجدداً ما را امتحان کني " و ..... که معمولاً از زبان بستگان قربانيان فاجعه بيان مي شود، عمق اين رسوبات ضد علمی نشات گرفته از آموزه هاي مذهبي را به اثبات ميرساند. بر مبناي اين آموزه ها، زمين لرزه گرچه دردناک و مصيبت آفرين است، امّا " مشيتي الهي" است که پشت آن "حکمت" بسيار خوابيده است!! اين "مشيت" يا محصول خشم و غضب خدا از بنده گان تقصير کار خود است که " عظمت قدرت پروردگار" را از ياد برده اند، لذا لازم مي شود از طريق یک " شوک تراپي " ( زمين لرزه ) اين قدرت و فاعل مطلق را به همگان ياد آوري نمود، و يا ناشي از اراده خدا براي آزمايش و امتحان مجدد بنده گان خود است.

معلوم نيست وقتي "خرافه" "بهشت و جهنم" در بسياري از اديان تعبيه شده اند تا انسان خطاکار و " لاکتاب" را به سزای "گناهان" خود برسانند و يا مومنان را بخاطر بنده گي و خدمات شان پاداش دهند، ديگر چه ضرورتي است، قبل از " آخرت" در همين دنيا، حساب مردم را برسند، آنهم فلّه اي !! يعني بدون جدا کردن "بندگان پرهيز کار" از "کافران و منافقان و دنيا پرستان" همه را با هم زير خاک مدفون کنند و به ضغير و کبير هم رحم نکنند و از کودک شش ماهه تا سالخورده هفتاد ساله نگذرند؟!

از اينرو تئوري پردازي در مورد " خشم و يا امتحان الهي" دانستن مصيبت هايي چون زمين لرزه، بي هيچ چالشي توسط انبوه انسانها پذيرفته مي شد، اما تکرار اين جعليات خرافي در قرن بيست و يکم و در عصر فوران علم و تکنولوژي، بيش از آنکه نشانه پايبندي به آموزه هاي اورجينال دينی باشد، صرفاً پرده ساتري است بر ماهيت ارتجاعي و ضد مردمي دولتها و نظاماتي که از زير بار مسئوليت ، شانه خالي مي کنند و هيچ تلاشي براي جلوگيري و پيشگيري از ابعاد هولناک تلفات جاني و مالي بعمل نمي آورند. بعيد است دست اندرکاران اين رژيم ها و سيستم ها، ندانند که علل زمين لرزه چيست و راه جلوگيري از تبديل آن به فاجعه کدام است ؟ آنها عمداً سر خود را در طويله خرافات مذهبي فرو ميبرند تا از روبرو شدن با پرسشهاي ساده اما رسوا کننده قربانيان و آسيب دیده گان فاجعه، خلاص شوند. آنها لرزش زمين را به آسمان نسبت ميدهند تا مبادا پايشان از زمين کنده شود و خشم مصيبت دیده گان، آنها را همچون " طويله اوژياس" پاکسازي کند.

به همين خاطر سخنان سردمداران جمهوري اسلامي در جریان زمین لرزه هایی که طی سه دهه گذشته در ایران رخ داده اند ، هيچ تعجبي بر نمي انگيزد. مثلا خامنه اي در جريان وقوع زمین لرزه هولناک شهرستان بم گفته بود که اين زلزله اگر چه ناگوار و مصيبت زا بود، اما يک امتحان الهي بود، وي افزود که گاهي پروردگار بي همتا، از درون اين آزمايشها، برکات معيني را به ارمغان مي آورد!! خامنه اي با تمسک جستن به چنین ترفندهایی مي خواست از طريق " امتحان الهي" دانستن فاجعه کشتار دهها هزار انسان در بم، نگاه عضب آلود مردم را بجاي بارگاه خلیفه مسلمین بسوي "آسمان" بی سرانجام متوجه کند .

اما مردم ایران از خود ميپرسند، چرا کشور و جزایر زلزله خيز ژاپن، زمين لرزه هايي با قوت هفت يا هشت درجه ريشتر را تحمل مي کنند، اما در کشور زلزله خيز ما در چند ده سال اخير ( از بوئين زهرا تا طبس، از گلباف تا رودبار و بم ) هر بار که زمين با همين قدرت لرزید، هزاران نفر قرباني شدند؟! پاسخ اين پرسش بسيار ساده است: مسکن نامناسب و عدم رعايت استانداردهاي ايمني در ساخت و سازها. ونیز عدم توانایی در یاری رسانی سریع به مصدومین این فجایع .

جالب است بدانيم که در ايران ، ظاهراً چند دهه است که بدون مجوز ادارات دولتی (پروانه ساخت) نميتوان کلنگ هيچ ساختماني را به زمين زد. بعلاوه توليد و توزيع بسياري از اقلام ساختمان سازي، تحت کنترل دولت و یا موسسات وابسته به آن است. از اينرو جرم حاکميت سنگين تر مي شود.  ترديدي نيست که هيچ انسان و خانواده اي از اينکه مسکن مناسب، مستحکم و با استانداردي داشته باشد، بدش نمي آید، اما در ايران ( چه در
 

قبلی

برگشت

بعدی