ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

شخصیت او می‌شود و یک رابطه دگرگونه در ذهنش متصور می‌شود. ضمنا این بیان شدن به ما شناخت بهتری از بچه‌ها می‌دهد.

ما می‌خواهیم جامعه تصور نکند که کودک کار یک پدیده طبیعی است و کودک کار هم فکر نکند که بد بختی‌اش یک چیز طبیعی است.

س: با Unicef  همکاری دارید؟

از نظر ما Unicef در خیلی از موارد با مماشات برخورد می‌کند. برای اینکه پیمان‌نامه را همه کشورها امضا کنند، قوانین را شل و ول وضع کرده است. مثلا در بند یک آن آمده کودک هر انسان زیر 18 سال است مگر آنکه به موجب قوانین داخلی چیز دیگری باشد. که خوب این هیچ معنی‌ای ندارد، یک جا 9سال است، یک جا 13 سال، یک جا 18 سال! یا بچه‌هایی که در کارگاه کار می‌کنند را کودک کار نمی‌داند چون در خیابان کار نمی‌کنند. عملکرد Unicef شبیه سازمان ملل است و جوری عمل می‌کنند که خود را مقابل دولت‌ها قرار ندهند. مخصوصا در مورد اعدام کودکان، برای این که با دولت‌ها درگیر نشوند، وارد این قضایا نمی‌شوند و کار جدی در این زمینه نمی‌کنند. جایی خواندم که با 9 دلار در سال می‌توان از مرگ و میر کودکان جلوگیری کرد، حساب کردم با بودجه تسهیلاتی سه هفته دنیا می‌شود از مرگ و میر کودکان جلوگیری کرد. مساله این نیست که پول نباشد یا راه حل نباشد، سیستم جهانی که وجود دارد یک همچین چیزی می‌طلبد. کودک کار عادی‌ترین بخش طبقه کارگر است. به خاطر نقدی که بر عملکرد Unicef داریم با ما رابطه خوبی ندارند.

س: طی این پنج سال که فعالیت می‌کنید به کدام اهدافتان رسیده‌اید؟

ما نمی‌گوییم مسئله کودک کار را حل کردیم، اما حداقل کودک کار را به یک مسئله تبدیل کردیم. ضمنا ما هزار کودک کار را تحت پوشش قرار دادیم. حداقل کاری که NGOها می‌توانند بکنند این است که کودک کار را تبدیل به یک معضل کنند تا دیده شوند و دیدگاه جامعه نسبت به این کودکان اصلاح شود.

از وقت و فرصتی که در اختيار ما گذاشتيد، سپاسگزاريم.

اکنون شاید بتوان با دیدی بازتر به مسئله نگاهی تازه کرد. شاید با عوض کردن زاویه دید بتوان با شفافیت به تماشای این ضایعه غیر قابل گذشت که مختص جهان سوم و کشورهای فقیر است   پرداخت و دست از انکار ریشه‌های آن برداشت. گرچه هدف کلی یعنی "محو کار و تمامی اشکال سوء استفاده از کودکان و جلب حمایت و تشکل نیروهای اجتماعی برای اعمال مستقیم فشار بر دولت‌ها و سیستم‌های اجتماعی حاکم بر ایران و جهان" دور از دسترس به نظر می‌آید… اما…:

باید که دست‌های خسته بیاسایند.

باید که خنده و آینده، جای اشک بگیرد

باید بهار

در چشم کودکان جاده ری

سبز و شکفته و شاداب

باید بهار را بشناسند

باید "جوادیه" بر پل بنا شود

پل

این شانه‌های ما، باید که رنج را بشناسیم

وقتی که دختر رحمان

با یک تب دو ساعته می‌میرد،

باید که دوست بداریم یاران،

 باید که قلب ما

سرود و پرچم ما باشد...

(خسرو گلسرخی)

منبع: http://www.socialist-students.com/parsehmag/Parsehmag-arshiv.htm

نامه به خامنه ای (ولی فقیه)

آذر جواد

با عرض سلام خدمت رهبر معظم حضرت آیت الله خامنه ای

ماه رمضان ماه مهمانی خداست، ماه رحمت و شفقت و برکت، ماه مهربانی و مهر ورزی است.

ماه گذر از آزمون های الهی و تعیین سرنوشت است. ماه پیوند زدن و نزدیکی  به خدای خویش است و بازنگری اعمالمان .

 نمی دانیم که چرا باز قصد کردیم به شما نامه بنویسیم هرچند که عاقبت کسانیکه به شما نامه نوشته اند سیاهچال های اوین و بند 350 سپاه و دیگر... مکان های  مخوف است.

اما اتفاقات اخیر ما را بر آن داشت که شاید ذکر چند باره حقایق موجود باعث شود در این ماه عزیز تغییری در وضعیت ایجاد شود.

روزه داری در این روز های طولانی ماه رمضان باعث شد که ما اندکی از سختی تشنگی و گرسنگی تعدادی از اعتصاب کنندگان غذا در زندان های بی قانون و خود محور ایران را حس کنیم. زندانیانی که به خاطر به دست آوردن کمترین حقوق انسانی خود دست به چنین کاری زدند. شاید چون باور کرده اند که دیگر صدایشان را هیچ کس نمی شنود. اینان هموطنان ما، برادران ما و بهتر بگوییم جزئی از وجود ما هستند.

زندانیانی که به خاطر هر اعتراض به شکنجه ها و سختی ها، تهدید به شکنجه های بدتر و حبس های طولانی تر می شنود.  هر چند که دست از اعتصاب غذا بر داشته اند اما به انفرادی های شکنجه آور برده شده اند.

شمایی که طعم زندان های ساواک را چشیده اید حدس می زنیم که نمی دانید که زندان های جمهوری اسلامی نه تنها دسته کمی از زندانی های دوران طاغوت ندارد بلکه در مواردی بدتر از آنها نیز هست.

 شکنجه های فجیع از جمله کشیدن دندان، ناخن جهت درس عبرت، تابوت و قفس، تجاوز ها و هتک حرمتها، گروگانگیری ها، خوراندن سم، آزار به خانواده های زندانیان و... آیا به نظر شما بوی زندان های ساواک  و بدتر از آن را نمی دهد؟

 آیا این همان روش مولا علی است؟

آیا این ها را می پسندید که در مقابلشان سکوت می کنید؟

یا شاید همان استراتژی دروغ که کل مملکت را مسموم کرده به بیت رهبری هم راه پیدا کرده و شما را بی خبر می گذارد؟

آیا می دانید افرادی با نام لباس شخصی که می گویند تحت نظارت خودتان هستند  چه کارهایی که نمی کنند؟

آیا می دانید که نام پلیس به جای اینکه به مردم آرامش و امنیت بدهد به خاطر شیرین کاری های آقای رادان و امثالهم موجب نفرت و  گریز از قانون می شود در جایی که خود پلیس قانون را نقض می کند؟

بدتر از همه این است که همه ی این اتفاقات اسفبار زیر لوای جمهوری اسلامی و به نام اسلام  رخ می دهد و ایران اکنون بعنوان کانونی برای نقض حقوق بشر و حتی نقض قوانین اسلامی شناخته شده.

آقای خامنه ای رهبر فرزانه!!!؟

 انسانیت، اسلام، ایران، ایرانی در خطر است، چاره ای بیاندیشید تا دیر نشده...

قبلی

برگشت

بعدی