ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

 

اعتقاد به تركیب دانش تئوریك و كار عملی:اگر برای نسل گذشته عمل‌گرایی اهمیت داشت و مطالعات بیشتر در محدوده‌ی جزوه‌های معرفی شده حزبی و سازمانی بود، این نسل ترجیح می‌دهد خود را به ابزار دانش نظری هم مجهز كند.

4- پرداختن به وجوه دیگر زندگی در كنار فعالیت فمینیستی:این نسل تمام زندگی را در فعالیت جنبشی نمی‌داند. تعداد معدودی هستند كه وقت بیشتری را برای جبران دسترسی محدودشان به منابع دیگر صرف می‌كنند. این نسل می‌خواهد زندگی خانوادگی و كاری مجزا داشته باشد. در شرایط قدرت نابرابر، اعتقاد به برابری، اطلاع داشتن و شركت داده شدن در تمامی وقایع و تصمیم‌گیری‌های كمپین تضادی را بین اعضا و شاید نسل‌ها به وجود می آورد. الف- ق كنش‌گر 27 ساله كمپین دراین باره می‌گوید:من فكرمی‌كنم ما اومدیم زندگی گنیم و در كنارش یه سری كارهای مثبت می‌تونیم انجام بدیم ..... یه سری آدم‌ها رو تو نسل قدیم جنبش زنان می‌بینیم كه اینها كلاً خودشون رو وقف كردند، نه زندگی كاری دارند نه زندگی خانوادگی دارند، همه چیزشون شده زنان. من فكر می‌كنم زندگی‌شون بعدهای دیگه نداره در صورتی كه من دوست دارم زندگیم بعدهای دیگه داشته باشه. بعد هم یه باوری دارم اینه كه من یه آدم هستم یه دوره هم قراره زندگی كنم، قرار نیست من همه چیز رو كون یكون كنم. من یه قدم كوچیك هم بردارم، یه كاری از دستم بربیاد بكنم خودش خوبه!

5- پرهیز از بت سازی: در میان نسل جدید معمولاً دید منفی نسبت به قهرمان‌پروری و بت‌سازی از شخصیت‌های پیش‌كسوت وجود دارد. گروه‌های مرجع این نسل بیشتر گروه‌های دوستی و هم‌نسلان هستند. معمولاً دسترسی و ارتباط برقرار كردن با اكثر فعالین نسل پیشین برای نسل ما به راحتی صورت گرفته است. شاید بر همین اساس، بسیاری از آنها را با نام كوچك صدا می‌زنیم كه با توجه به فرهنگ ایرانی حاكی از صمیمیت و نزدیكی است و در كل انتقادهای آزادانه‌ای نسبت به دیدگاه، منش و شخصیت افراد داریم.

تعامل با نسل‌های پیشین: حال سئوال این است كه ما به عنوان تازه واردان این حركت چگونه با نسل‌های پیشین ارتباط برقرار كردیم؟ چه تجاربی را از آن‌ها آموختیم و این دانش چگونه به ما منتقل شد؟ دوران سپری كردن دبیرستان و ورود به دانشگاه برای بسیاری از ما هم‌زمان است با ورود به دنیای اینترنت، جستجوی خاطرات و اطلاعات كتاب‌های ممنوعه‌ای كه در این سال‌ها خواسته یا ناخواسته دریغ شده بود. برای برخی از ما كه تجربه‌هایی از نابرابری و تبعیض جنسیتی در خانواده و محیط بیرون را درك كرده بودیم، پیگیری فعالیت‌ها و اقداماتی كه زنان در سال‌های گذشته انجام داده بودند جالب‌تر و خواندنی‌تر از تاریخ مبارزات سیاسی مردان بود. در فرایند خواندن و تجربه‌ی زندگی روزمره كه سرآغازی بود برای فمینیست‌شدن‌ ما، به آثار و نوشته‌های تعدادی از زنانی كه انقلاب را درك كرده بودند و یا در جریانات منتهی به آن فعالیت داشتند برخوردیم. اینان معمولاً بازنگری‌های نقادانه‌ای را نسبت به جریانات سیاسی و برخورد آن با مسئله ی زنان انجام داده بودند. تعدادی از این محققین در خارج از كشور به سر می‌بردند شاید فاصله سنی و جغرافیایی باعث شد تعداد زیادی از ما به راحتی به آثار این نسل كه می‌توان آنها را آموزگاران جنبش زنان خواند، دست پیدا نكنیم. بنابراین حلقه‌ی دیگری نیاز بود تا نسل‌های مختلف فمینیست‌های ایران را بهم متصل كند. این مهم را نسلی از فمنیست‌ها انجام دادند كه از نظر موقعیت سنی یك دهه با ما فاصله داشتند که من آنها را نسل شاهد یا انتقال دهنده می‌نامم. یعنی كسانی كه در سن كودكی و نوجوانی شاهد انقلاب بودند. اینان هر چند مستقیماً در انقلاب شركت نكرده بودند اما تجربه ی زیست در دو مرحله‌ی قبل و بعد از انقلاب را دارند، بنابراین قدرت درك نسل قدیم‌تر از خود را هم داشتند. نسل انتقال دهنده كه انگیزه‌ی كافی برای رجوع به دوره ی قبل از خود را داشت، در دوران اصلاحات و فضای نسبتا باز آن دوران به جمع‌آوری تاریخ زنان در ایران از مشروطه به این سو پرداخت . ارتباط با فعالین یك نسل پیش از خود، ‌معرفی پیش‌گامان نهضت آزادی زنان از طریق برپایی نمایشگاه‌های عكس، انتشار كتاب‌،‌ سالنامه‌های زنان، برگزاری مراسم سخنرانی و درج مقاله در سایت‌های تازه تأسیس زنان از جمله اقداماتی بود كه از طریق آن تجربه‌ ی نسل‌های گذشته به ما انتقال یافت.

دشواری آزمون آموخته‌ها و به كارگیری تجربیات: شاید بتوان گفت كاربست تجربیاتی كه از نسل‌های پیشین به ما منتقل شده در عمل با دشواری‌های بسیار همراه است. گاهی این آموخته‌ها چندان با اندوخته‌های نظری سازگار نمی‌شود و گاهی تفاوت ارزش‌ها و دنیای متفاوتی كه نسل‌های مختلف در آن رشد یافته‌اند چالش‌هایی را در ارتباط با یکدیگر به وجود می‌آورد. در ادامه‌ی موانع و تفاوت‌ها را با ذكر مهم‌ترین چالش درونی كمپین یعنی سازمان‌دهی شرح می‌دهم.

مسئله ی سازمان‌دهی: درجنبش زنان ایران بحث سازمان‌دهی آن هم براساس ارزش‌های خاص فمینیستی مانند ساختارهای افقی، ‌دموكراسی‌های مشاركتی و ... نسبتاً جدید است و می‌توان گفت ما در این فضا بیشتر در حال آزمون و خطا هستیم. در این میان اعضای كمپین یك میلیون چه آن‌ها كه سابقه‌ی فعالیت در مراكز و سازمان‌هایی را داشتند كه مبتنی بر سلسله مراتب‌های سنی، ‌جنسی و ... بود و چه آن‌ها كه در سازمان‌های زنانه كار كرده بودند و تجاربی از حفظ ارزش‌های فمینیستی مانند پرهیز از هر نوع سلسله مراتب و ساختارهای قدرت مرتبط با آن را داشتند، در عملی كردن این ارزش‌ها در جمعی بزرگ و ناهمگون چون كمپین با چالش‌های فراوانی مواجه بودند. آنچه مسلم است از همان آغاز به كار كمپین گفتمان وفاداری به ارزش‌های فمینیستی از جمله برقراری دموكراسی مشاركتی، برابری، توانمندسازی و ... به گفتمانی عمومی تبدیل شد. به گونه‌ای كه هر تازه واردی هم حتّی اگر با بحث‌های نظری مرتبط با این مفاهیم آشنا نبود در جستجوی نمونه‌های عینی نقض ارزش‌های مورد وفاق موضع ‌گیری می‌كرد. در واقع، كمپین این گفتمان سیستم افقی را كه هر كس می‌تواند در آن حرف خودش را بزند تبدیل به یك ارزش كرد.

به اعتقاد من نسل جوان و شاید بتوان گفت آن دسته از كنش‌گرانی كه سابقه‌ی چندانی در حوزه‌ی زنان نداشتند كمتر به منابع قدرت دسترسی داشتند و عمدتاً تازه‌كار محسوب می‌شدند حساسیت بیشتری بر اجرای این ارزش‌ها دارند. این نسل برای عملی كردن این ارزش‌ها با نسل انتقال دهنده كه اتفاقاً خود در رواج این نوع اندیشه كوشیده بود، وارد چالش‌های جدی شد. نسل انتقال‌دهنده هم هرگز در این مورد تجارب آماده و جواب‌های از پیش تعیین شده نداشت و تنها در جمع‌های كوچك ان‌جی‌اویی خود سعی می‌كرد آن را اجرا كند. به هر حال، این نسل از یك‌سو به دلیل ویژگی‌های خود یعنی دسترسی به سرمایه‌ی اجتماعی و از سوی دیگر به دلیل خصیصه‌های ذاتی حركتی چون كمپین یعنی گستردگی و تنوع آدم‌ها بیشتر پتانسیل این را داشت كه از سوی نسل جوان بی تجربه متهم به قدرت طلبی و انحصارگرایی شود.

برخی از چالش‌ها و نقدهای درونی كه در این مدّت به كمپین وارد شده و رفع آن در مواقعی افتراق و در مواقع دیگر همكاری نسل‌های مختلف را در پی داشت از این قرار است:

 

قبلی

برگشت

بعدی