ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

 

:

1- پتانسیل و سرمایه‌های متفاوت افراد: در جریان تازه تأسیسی مانند كمپین كه تعدادی از كنش‌گران آن با سوابق فعالیت ان‌جی‌اویی آمده بودند، شكل گرفتن سلسله مراتب پنهانی تا حدی طبیعی به نظر می‌رسد. افراد با سرمایه‌های مختلف اجتماعی ـ افتصادی وارد این كار شده بودند. برخی شبكه‌های ارتباطی گسترده در داخل یا خارج از كشور داشتند، ‌برخی از نظر موقعیت اقتصادی جایگاه بالاتری داشته و مجبور نبودند كار تمام وقت داشته باشند، در نتیجه زمان بیشتری برای فعالیت داشتند. همه‌ی این‌ها باعث می‌شود نوعی سلسله مراتب پنهانی بر اساس سرمایه و میزان مشاركت افراد در تصمیم‌گیری را شكل دهد.

2- فرض مشاركت و توانمندی حداكثری : از ابتدای كار گرایشی در كمپین حاكم بود كه نوعی از ارزش یعنی مشاركت حداكثری را برای ورود به عرصه‌ی تصمیم‌گیری انتظار داشت. اما همان‌طور كه قبلاً گفته شد در حركتی به وسعت كمپین كه آدم‌های متفاوت با توانایی‌های گوناگون در آن شركت می‌كنند، معیار مشاركت حداكثری برای تصمیم‌گیری مشكلاتی را به وجود می‌آورد. شاید ما در واقعیت هم باید بنا را بر چیزی می‌گذاشتیم كه آدم‌ها خیلی شفاف بر اساس توانایی‌های شان و سیستمی كه وجود داشت عمل می‌كردند نه بر فرضیه‌ی مشاركت حداكثری كه در نهایت موجب سرخوردگی و حذف افراد می‌شود. ه- الف كنش‌گر30 ساله در این باره چنین می‌گوید:فرض كن من میام تو كمیته‌ی رسانه، نه كار كردن با اینترنت رو بلدم نه می‌تونم مطلب بنویسم، نه می‌تونم ویراستاری كنم. فقط علاقه دارم بیام تو رسانه. خب، عملاً من از گردونه‌ی تصمیم‌گیری حذف می‌شم. این واقعیت كمپین است.

تجربه‌ی این كنش‌گر به مقوله‌ی دیگری به نام توانمندی ارتباط دارد. از ابتدا شروع به كار كمپین توانمندی به عنوان یكی از سال و نیم اهداف كمپین مطرح شد. به تدریج و پس از گذشت دو از شروع این حركت تعدادی از كنش‌گران به این واقعیت پی بردند همان‌طور كه معیار دخالت افراد به دلیل ماهیت كمپین باید بر اساس مشاركت حداقلی باشد، دامنه‌ی توانمندی‌های كسب شده نیز نمی‌تواند خیلی گسترده باشد. در واقع توانمندی حداقلی شرط ملزوم تحقق هدف اولیه ی كمپین یعنی آگاهی‌دهی و جمع‌آوری امضاست.

3- شكل گیری حلقه‌های دوستی:شكل‌گیری حقله‌های دوستی یا ساختار غیر رسمی در كمپین تا حدی گریز ناپذیر بود. «ه- ر» كنش‌گر 24 ساله كمپین دراین باره می‌گوید:

ما سعی می‌كنیم دموكراتیك باشیم ولی فضایی برای دموكراتیك بودن وجود نداره، سالنی برای جمع شدن نداریم. پس من باید طرف رو دعوت كنم خونم، من كسی رو دعوت می‌كنم كه بهش اعتماد دارم و باهاش دوست هستم.

به نظر می‌رسد وجود این حلقه‌ها پیامدهای مثبتی هم دارد از جمله اینكه احساس اعتماد و همدلی را افزایش می‌دهد و عملاً ممكن است كار مشترك و برون‌داد بیشتری را سبب شود. اما در مقابل آثار مخربی هم در راستای تحقق تصمیم‌گیری‌های مشاركتی دارد. به عنوان مثال حلقه‌های دوستی قدرتی را به وجود می‌آورد كه هیچ مسئولیتی را هم در پی ندارد. ی- ف 24 ساله معتقد است:بعضی از آدم ها دارند اشتباه عمل می‌كنند اما چون حلقه ی دوستی قوی دارند هیچ وقت مورد نقد جدی قرار نمی‌گیرند. حلقه ها باعث میشه آدم ها انتقادهای كه ازبیرون به اونها می‌شه رو گوش نكنند، دوستان از هم حمایت می كنند و اثر انتقاد از بین می‌ره.

4- نداشتن ابزارهای لازم برای تصممیم گیری جمعی:خصیصه‌ی دیگری كه در كمپین وجود دارد و آن را منتاقض می‌كند این مسئله است كه اصولا ًتصمیم‌گیری جمعی چندان كه باید در آن اتفاق نمی‌افتد. در واقع ما ابزار لازم را برای اینكه یك سری افراد را از تصمیم‌گیری معاف یا ممنوع كنیم نداریم . ابزار كار در كمپین در حال حاضر به‌دلیل فشارهای امنیتی، شنودهای تلفنی و نبودن فضای چندانی برای دیدن آدم‌ها و گفتگوهای چهره به چهره، اینترنت است.

ه- الف در این باره می‌گوید:

فضای ما اینطوریه كه عشقم می‌‌كشه یه ایمیل بزنم چهار نفر رو می‌گذارم تو لیستم بقیه رو نمی‌گذارم این شخصی هست، ولی تصمیم رو هم اونجا می‌گیریم و هیچكس نمی‌تونه بیاد و به من بگه. برای اینكه هیچ خط‌‌كشی وجود ندارد كه بیان من رو باهاش بِسنجَن. خب این تصمیم رو كه چهارتایی گرفتیم خوب هست ولی شفاف نیست!

5- جامعه‌پذیری مبتنی بر پذیرش سلسله مراتب:اكثر ما در یك جامعه‌ی استبدادزده با جمع‌هایی كار كرده‌ایم كه تحت تاثیر نظر تعداد معدودی از افراد اداره می‌شود. علاوه بر این، تجربه‌ی زندگی خانوادگی و محیطی كه در آن پروش یافته‌ایم هم نشان می‌دهد در مسائل شخصی هم چندان قدرت تصمیم‌گیری نداشته‌ایم. بسیاری از ما حتی در سن بلوغ هم مثلاً برای اینكه شب یك ساعت دیرتر به خانه بیاییم آزادی عمل نداشته‌ایم. بالا رفتن سن و طی مراحلی در زندگی مثل اشتغال، ازدواج، بچه‌دار شدن و... درجاتی از آزادی دیرهنگام را به ما داده اما در كل قدرت اظهار نظر مستقل نه در مدرسه و نه در خانواده و نه در محیط كار آموزش داده نشده. همیشه این میل در بسیاری از ما وجود دارد كه نظر آدم‌هایی كه محبوبیت و یا قدرت بیشتری دارند را تأیید كنیم. در نتیجه، این نوع جامعه پذیری طبیعی است كه ما خودمان هم به نوعی ساختار و سلسله مراتب پنهانی دامن می‌زنیم.در نگاهی تاریخ‌وار به آنچه در كمپین رخداد نمونه‌های عینی وجود دارد كه به توصیف این تضادها و تلاش برای حل آنها كمك می‌كند.

روایت عینی چالش‌های كمپین:مطابق با هدف كمپین یعنی جمع‌آوری امضا، ناگزیر و به تدریج كمیته‌هایی برای تسریع كار شكل گرفت. كمیته‌ی هماهنگی هم یكی از این كمیته‌ها بود كه در چنین روندی و صرفاً برای اینكه اعضای فعال دیگر كمیته‌ها از طریق تعیین نماینده و ارائه‌ی گزارش به آن دیگران را هم در جریان بگذارند تشكیل شد. بر اساس توافق صورت گرفته قرار شد اعضا به صورت چرخشی عضو باشند. در روزهای نخست، كسانی كه سابقه‌ی بیشتری داشتند و چهره‌های شناخته شده‌تری بودند در هماهنگی هم حضور داشتند. در دوره‌ی‌ بعد، افراد جدیدتر در این كمیته به عنوان نماینده حاضر شدند. در این دوره بر اساس برخی شواهد احساس شد نسبت به دوره‌ی قبل جلسات بیشتر شكل نمایشی دارد تا واقعی و كاربردی. اتفاقات و اخبار مرتبط با كمپین كه تصمیمات بر اساس اطلاع از آنها گرفته می‌شد در این كمیته مطرح نمی‌شد.تصمیمات در جمع‌های مشورتی دیگری كه بیشتر بر اساس پیوندهای دوستی بود طرح
 

صفحه قبل

برگشت

صفحه بعدی