ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات شماره جدید

 

مسئله ملی و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

سید ابراهیم نبوی

 

دانشجو

 
 

-      اكتبر 2003 بوده است كه هدف آن تدوين پلاتفرمي پيشنهادي براي اصلاح و مدرنيزه كردن ساختار فدراتيو در آلمان مي‌باشد. در پيوند با اين بحث «مركز تحقيقات فدراليستي اروپا» در شهر توبينگن آلمان سندي كه مجموعه‌اي از مواضع و بحثهاي مهم مربوط به اصلاح فدراليسم در آلمان مي‌باشد را در نوامبر همين سال تحت عنوان «آلمان در آستانه‌ي رفرم ـ يك سند» منتشر نموده است كه ترجمه‌ي آزاد و تلخيص شده‌ي مقدمه و جمعبندي آن  (صفحات 5 تا 25 كتاب) اكنون در اختيار شماست.

-      شايد بتوان كشورهاي فدراليستي را از لحاظ تقسيم و تخصيص صلاحيتها بين دولت فدرال و ايالتها به دو دسته تقسيم نمود. دسته‌ي اول آن كشورهايي هستند كه وظايف و اختيارات سطح فدرال و ايالتها بكلي از هم مجزا هستند و تاًثير آنها بر همديگر خيلي محدود مي‌باشد. به عبارتي ديگر، ايالتها در سطح و حوزه‌ي خود از اختيارات وسيعي برخوردارند، اما اختيارات آنها در سطح فدرال و تأثير آنها بر دولت فدرال خيلي محدود مي‌باشد. كانادا از زمره‌ي اين كشورهاست. دسته‌ي دوم كشورهايي هستند كه اختيارات قانونگذاري پارلمان فدرال وسيع و اختيارات ايالتها در سطح و حوزه‌ي ايالتي محدود و منحصر به بخشهاي معيني چون آموزش و پرورش، نظام دانشگاهي و فرهنگ و پليس و رسانه‌هاي همگاني مي‌باشد، در عوض، قدرت و تأثير آنها بر دولت فدرال خيلي بيشتر از دسته‌ي اولي مي‌باشد. آلمان از جمله‌ي اين كشورهاست.

-      تمايل عمومي بحثهاي آلمان به اين سمت است كه بخشي از صلاحيتهاي دولت فدرال به ايالتها منتقل شود و به همان ميزان از قدرت ايالتها در سطح فدرال كاسته شود. و اين در حاليست كه تعداد بسياري از كشورهاي اروپا چون فرانسه و بريتانيا، ... كه كمابيش سنتراليستي هستند، عناصر فدراليستي را وارد سيستم سياسي خود مي‌كنند و آن كشورهايي هم كه چون آلمان و اتريش فدراتيو «اجرايي» هستند، فدراليسم آنها به نفع ايالتها تعميق پيدا مي‌كند. بقول يكي از كارشناسان اين عرصه «فدراليسم در آلمان با تجويز دوز بيشتر فدراليسم مدرنيزه مي‌شود».

-      در پايان لازم به ذكر است كه به جهت تلخيص از آوردن همه‌ي منابع خودداري شده است.  آنجا نيز كه ضروري تشخيص داده شده، توضيحاتي نيز از مترجم در پاورقي آورده شده‌اند.

 پيشگفتار مؤلفين

 فدراليسم در آلمان نياز به رفرم دارد. در اين مورد سياستمداران فدرال و ايالتي متفق‌القولند. اين امر از طرف دانشمنداني كه در ارتباط با فدراليسم در آلمان تحقيق مي‌كنند نيز ضروري تشخيص داده شده است. ظاهراً توافق بر سر دلايل اين ضرورت هم وجود دارد؛ در اين ارتباط ساختارهايي نام برده مي‌شوند كه بازده كاري سياست در سطح فدرال و ايالتها را كاهش داده است، ساختارهايي كه تصميم‌گيريهاي مهم را بلوكه مي‌كنند و راه اصلاحاتي را كه در زمينه‌هاي مهم سياست ضروري و مبرم مي‌باشند سد مي‌كنند و از لحاظ كيفيت دمكراتيك هم ناكامل محسوب مي‌شوند؛ هـمـچـنـيـن از حـجـم بسيار زياد «يـكـسـانـسـازي» (Unitarisierung)  و فقدان راههاي مستقل سازماندهي و نوآوري سياست، هم براي دولت فدرال و هم براي تك‌تك ايالتها ايراد گرفته مي‌شود كه خود از تبعات وجود « ساختار فدراتيو به ‌هم ‌پيوسته يا درهم‌تنيده » Verbundföderalismus) مي‌باشد. اگر پيشنهادهايي كه براي از ميان برداشتن يا دست كم كاهش نواقص و كاستي‌هاي فدراليسم داده مي‌شوند را از نظر بگذرانيم تصوير ديگري به دست داده نمي‌شود. بر اساس اين پيشنهادها بايد تقسيم صلاحيتها و اختيارات بين دولت فدرال و ايالتها، نظام مالي[1] و نيز نقش شوراي فدرال ايالتها مورد بررسي مجدد قرار گيرند.

اما اين همه توافق‌نظر موجود تناسب زيادي با اين واقعيت ندارد كه در سه دهه‌ي اخير سيستم فدراليستي در آلمان بطور جدي اصلاح و مدرنيزه نشده است. كميسيون ويژه‌ي اصلاح قانون اساسي دراواسط دهه‌ي 70 بطور اساسي روي جنبه‌هاي مختلف فدراليسم آلمان كار و تحقيق نمود؛ گزارش پاياني آن حاوي يك سري توصيه‌ بود كه البته مواضع ويژه‌ي بخشاً مخالف اين پيشنهادها هم در اين سند درج شده بودند. اما تغييري بنيادي در قانون اساسي اين كشور روي نداد. سرنوشت «كميسيون قانون اساسي مشترك پارلمان فدرال و شوراي فدرال ايالتها» كه در ابتداي دهه‌ي 90 بعد از وحدت مجدد آلمان جهت تدوين پيشنهاداتي براي اصلاح قانون اساسي ـ من جمله نظم فدراليستي اين كشور ـ تشكيل شد نيز چنين شد؛ كميسيون مزبور قادر نگرديد در ارتباط با مسائل مشخص پيشنهاداتي كه مورد پذيرش اكثريت نمايندگان اين دو ارگان باشد ارائه دهد. چنين شد كه اين بار نيز قانون اساسي تنها به ميزاني خيلي محدود اصلاح گرديد.

از اواسط و اواخر دهه‌ي 90 به اين سو خواسته‌ي رفرم همه‌گير فدراليسم آلمان مجدداً ـ اين بار با قاطعيت و جديت بيشتري و از طرف تعداد بيشتري از افراد و ارگانها ـ مطرح گرديده است، هر چند كه نظريات و پيشنهادات مطرح شده در بحثها بيانگر وجود طيف بسيار وسيعي از مواضع بخشاً هنوز دور از هم مي‌باشد. هر چه بيشتر وارد بحث جزئيات مي‌شويم، به همان اندازه يافتن راه‌حلهاي مورد توافق مشترك مشكل‌تر به نظر مي‌رسد. توافقات موجود محدود به سرتيترها و شعارها و اصول كلي مي‌باشند و شامل جزئياتي كه مهم هستند و بايد روشن شوند نمي‌شوند و يا دست كم هنوز نمي‌شوند.

اكنون با تصميم مسئولان سياسي فدرال و ايالتها براي تشكيل كميسيوني مشترك از پارلمان فدرال و شوراي فدرال ايالتها جهت تدوين پيشنهاداتي براي اصلاح سيستم فدراليستي آلمان و مقدمات مربوطه براي تغيير قانون اساسي كشور وضعيت جديدي بوجود آمده است، تا جايي كه آنها انتظاراتي را در مورد اصلاح واقعاً بنيادي فدراليسم آلمان بوجود آورده‌اند و خود را به اين اعتبار تحت فشار براي عملي نمودن آن قرار داده‌اند.

در بحث سالهاي اخير براي ايجاد رفرم ساختار فدراليسم در ‌آلمان طرحهاي پيشنهادي متعددي ارائه شده‌اند. بنابراين كميسيون جديد به اندزاه‌ي كافي منابع و اسناد لازم در اختيار دارد. اما اين طرحها آنقدر با هم متفاوتند كه معلوم نيست كه كميسيون دست آخر كدام راه‌ را براي حل مسائل مهم موجود فرموله و پيشنهاد خواهد نمود كه در عين حال شانس حمايت دوسوم آراء نمايندگان پارلمان فدرال و شوراي فدرال ايالتها را كه براي تغيير قانون اساسي لازم مي‌باشد را داشته باشد.

مجموعه اسنادي كه اينجا معرفي مي‌شوند، طبيعتاً همه‌ي نظرهاي مطرح در اين زمينه را در برنمي‌گيرد. هدف ما تنها اين بوده كه مهمترين مواضع و پيشنهادات مطرح در كل طيف سياسي را انعكاس
 
 

قبلی

برگشت

بعدی