ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات شماره جدید 

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

سید ابراهیم نبوی

حقوق بشر

دانشجو

 

معضلات جامعه را به گردن حکومت، نظام، نهادها و سازمان هایی هم چون آموزش و پرورش و صدا و سیما نباید انداخت، مقصر اصلی والدین هستند. اگر آن ها توجه بیش تری می کردند، این فجایع پیش نمی آید.» 8

بدین ترتیب رژیم جمهوری اسلامی، مانند جنایات سابقش با معرفی چند مامور آن هم به عنوان «سهل انگاری» معرفی کرد. در حالی که نیروی انتظامی، وزارت اطلاعات و قوه قضائیه رژیم در این جنایت سهیم بودند. رسما و علنا این قاتلان در آغاز جنایت شان توسط مردم شناسایی و دستگیر شده و به نیروی انتظامی تحویل داده می شوند، اما به دلایل نامعلومی آزاد می گردند. حتا وثیقه 100 میلیون تومانی آزادی یکی از این دو قاتل را یکی از ماموران انتظامی تهیه می کند. چرا؟! خبرها حاکی از آن است که احتمالا یک باند جنایت کار و خطرناکی که ارگان ها قربانیان خود را می فروختند در میان است که هدایت و رهبری آن در درون ارگان های سرکوب رژیم است. به همین دلیل قوه قضائیه رژیم با عجله سر و ته قضیه را هم آورد تا رسوایی بیش تری برای رژیم به وجود نیاید. بنابراین روشن است که واقعیات این جنایت تاریخی را باید در درون ارگان های رژیم و مهم تر از آن در کل این رژیم جانی و آدم کش جست و جو کرد.

چگونه سازمان اطلاعات و نیروی انتظامی، مخالفین سیاسی رژیم و یا حتا منتقدین آن را تعقیب و ترور و زندانی و شکنجه می کنند. روزنامه نگاری که فقط سئوال از رییس جمهوری محمد خاتمی کرده است از کارش اخراج می گردد و تحت پیگرد قرار می گیرد. دانش جویان، کارگران و معلمانی که حق خود را می خواهد به شدت سرکوب می گردند و دستگیر و زندانی می شوند. زنان و دختران به خاطر این که تار مویشان از روسری بیرون افتاده است، مورد هجوم وحشیانه ماموران انتظامی و بسیج و غیره قرار می گیرند. در حالی به شکایت خانواده هایی که در منطفه محدود فرزندانشان مفقود و کشته می شوند ترتیب اثری داده نمی شود و کسی پیگیری نمی کند. حتا هنگامی که قاتلان دستگیر توسط خانواده های قربانیان دستگیر و به نیروی انتطامی تحویل داده می شوند، توسط سازمان اطلاعات رژیم آزاد می گردند. چرا؟! چگونه می توان اشک تمساح ریختن برخی از عوامل رژیم را باور کرد؟

سازمان اطلاعات رژیم نویسنده ها ترور می کرد، هنگامی که رژیم تنوانست مانند ترورهای قبلی آن را پرده پوشی کند، گفتند چند مامور خودسر این ترورها را انجام دادند و سعید امامی معاون وزیر اطلاعات طراح اصلی ترورها، به دلایل نامعلومی در زندان به قتل رسید. البته گفته شد واجبی خورده و خودکشی کرده است. بقیه ماموران نیز آزاد شدند.

اما ناصر زرافشان، وکیل خانواده های مختاری و پوینده، سال هاست که در زندان است. تنها «جرم» زرافشان، پیگیری پرونده به اصطلاح قتل های زنجیره ای است. یا نیروی انتظامی که به داشگاه حمله کردند و دانش جویان را وحشیانه مورد سرکوب قرار دادند، ظاهرا چند مامور را با تبلیغات محاکمه کردند، اما بعدا همه آن ها آزاد شدند در حالی که باطبی ها و محمدی ها و صدها دانش جوی دیگر در سیاه چال های رژیم زیر شوشیانه ترین شکنجه ها قرار دارند. دختر 16 ساله نکایی را به «جرم» این که رابطه خارج از ازدواج داشت به دار آویحتند. این ها نمونه چند نمونه از خروارها جنایت جمهوری اسلامی است. بر این اساس اکنون نیز شو «محاکمه چند مامور انتطامی» و جا به جایی مسئولین قضایی پاک دشت، ترفند دیگر جمهوری اسلامی برای سرپوش گذاشتن به جنایت پاک دشت است که اساسا برای انحراف افکار عمومی مردم، به راه انداخته اند.

در هر صورت شهرستان پاک دشت، از شمال به دماوند، از شرق به گرمسار، از غرب به منطقه 15 و از جنوب به شهرستان ورامین محدود می شود. این منطقه تا چند سال پیش بخشی از شهرستان ورامین محسوب می شد که با توجه به افزایش جمعیت که اکثر آن ها را مهاجران تشکیل می دهند وسعت منطقه پاک دشت به شهر تبدیل شد. اطراف آلونک های این منطقه را زمین های کشاورزی محصور کرده است. این شهرستان حدود 300 هزار نفر جمعیت دارد که اکثریت آن از جاهای دیگر به این منطقه مهاجرت کرده اند. ساکنان پاک دشت، به زبان های فارسی، لری، کردی، ترکی و افغانی تکلم می کنند. بیش از 90 هزار نفر از جمعیت پاک دشت شهروندان افغانی هستند که برخی از آن ها علی رغم سال های طولانی کار و اقامت در ایران، هنوز «اقامت معتبر» ندارند. این منطقه جغرافیایی حاشیه نشین پایتخت، تنها یکی از مناطق محروم و بدون هیچ گونه امکانات شهری است که در کنار جاده ترانزیت تهران – مشهد قرار گرفته و روزانه 80 هزار کامیون و خودروی سنگین و 320 هزار خودروی سواری از آن می گذرد و کودکان در این شلوغی به کارهای مختلفی مشغولند تا کمکی به هزینه های سرسام آور خانواده فقیر خود باشند. 54 کوره آجرپزی قدیمی در اطراف این شهر قرار دارد و ساکنان آن در محیطی آلوده و ناامن زندگی جهنمی دارند. اکثریت کودکان این منطقه، محل بازی هایشان میان خرابه های کوره ها، گودال ها و میان اشغال ها است. حتا بسیاری از کودکان اشغال ها را زیر و رو می کنند تا چیزی برای فروش پیدا کنند و کمکی برای خانواده شان باشد. در حقیقت اطراف پایتحت جمهوری اسلامی، در حلقه ای از این مناطق محروم قرار دارد. رژیم جمهوری اسلامی، مسئول هم جنایت ها و همه بدبحتی ها و زندگی فلاکت بار میلیون ها انسان و فرزندانشان، به ویژه ساکنان حاشیه شهرها است.

 

کودکان کار، کودکان خیابانی، کودکانی که از تحصیل محروم مانده اند؛ کودکانی که در زندان ها بزرگ می شوند، در معرض انواع و اقسام بحران های اجمتاعی و روانی قرار دارند. بنا به آمارهای رسمی 700 هزار کودک ایرانی به کارهای سخت و پرخطری مشغولند و در معرض انواع بیماری ها، اعتیاد، تن فروشی و تجاوز قرار دارند. امسال بنا به آمارهای رسمی رژیم، بیش از سه میلیون و نیم کودک به دلیل فقر خانواده هایشان از تحصیل محروم مانده اند.

جمهوری اسلامی، به دویست هزار کودک شهروندان افغانی اجازه تحصیل نداد.

روزنامه ایران نوشت: براساس آمارها، 380 هزار کودک 10 تا 14 ساله در سراسر کشور کار ثابت دارند و حدود 370 هزار کودک در همین سن به عنوان کارگر فصلی مشغول به کارند. یعنی بیش از 700 هزار کودک رسما کار می کنند و با احتساب این که طبق روال مرسوم کشورمان در چنین عرصه هایی، آمار رسمی معمولا طوری محاسبه می شوند که ضریب خطایی بالا از واقعیت دارند؛ می توان دریافت که بخش قابل توجهی از کودکان زیر 15 سال در ایران مشغول به کار هستند... 9

 

 

صفحه قبل

برگشت

صفحه بعدی