ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات شماره جدید

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

 

حقوق بشر

دانشجو

 

وضعيت بسيار نامناسب مسعود باستانی،

امیر خزایی

بدبختانه  ما هر روز شاهد جرم و  جنایت پایمال شدن حقوق شهروندی در دوران ولایت فقیه (ولایت وقاهت ) هستیم مسعود باستانی روزنامه نگار اراکی قریب به یک ماه است که به صورت غیرقانونی در زندان اراک نگهداری می شود.

مسعود باستانی  3 سال پیش به دلیل سردبیری هفته نامه توقیف شده ندای اصلاحات به همراه بعضی دیگر از عوامل هفته نامه به دادگاه احضار و به 6 ماه زندان محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدید نظر هم تایید شد و باستانی یک ماه پیش خود را به اجرای احکام دادگستری اراک معرفی کرد و اما یکی دو روز بعد تمامی شاکیان شکایت خود را پس گرفتند و رضایت خود را اعلام کردند.

 طبیعتا او باید به دلیل فقدان شاکی سریعا ازاد می شد اما به دستور دادستان اراک (حمزه پاک بیان) او به صورت غیر قانونی همچنان در زندان اراک نگهداری می شود.

اما نکته تامل و تاسف برانگیز این است که باستانی در زندانی نگهداری می شود که از لحاظ طبقه بندی زندانها در وضعیت خطرناک و اسفباری قرار دارد.

زندانی ها با جرم های متفاوت و نامتناسب( که قاعدتا باید در یک جا نگهداری شوند) در کنار هم شب و روز را می گذرانند. زندان اراک زندانی است که علی رغم اینکه در طی چند سال گذشته چند زندانی سیاسی و دانشجویی داشته اما همیشه از بازدید نهادهای مدنی مستقل دور نگه داشته شده و امار مبتلایان به ایدز و هپاتیت در ان زیاد است و حتی با انکه بعضی از مبتلایان به ایدز و هپاتیت شناسایی شده اند. اما باز هم از سایرین جدا نمی شوند.

مسعود باستانی هم که گویا دادستان اراک در حال یک تسویه حساب شخصی و عقده گشایی با او می باشد، در محاصره دو قاتل و مبتلایان به ایدز و هپاتیت روزگار می گذراند. شاید فردا برای رسیدگی به حقوق شهروندی او دیر باشد.

متاسفانه رشد   6% ایدز در زندانها و رشد بی رویه اعتیاد یکی از دیگر چیزها در ولایت فقیه (ولایت وقاهت ) است و خیلیها بعد از بازگشت از زندان دچار ایدز یا اعتیاد میشوند که قبل از ان نبوده اند 

تابستان 67 از بزرگتریت جنایات ولایت فقیه و مزدورانش

طیبه شیرزادی

 قتل عام زندانیان سیاسی و سرکوب جنبشهای آزادیخواهی از همان آغاز به قدرت رسیدن حکام مستبد مذهبی شروع شد که در تابستان سال 1367 به اوج درنده خوئی خود رسید، نماینگر تزلزل و ناپایداری و عدم ثبات رژیم در موقعیت سیاسی خود بود . رژیم دیگر  خود را قادر به کنترل اعتراضات توده ای نمی دید تنها کارتی که در دستش باقی مانده بود از آستین بیرون آورد.

اعدام بیش از هزاران نفر انسانی که هنوز هیج کس و یا هیچ سازمان حقوق بشری علتش را نمیداند،  پس از گذشت 16 سال این سئوال برای همگان مطرح است که این عزیزان به کدامین گناه به قربانگاه برده شدن.به باور من رژیم وابسته آخوندی با بازی معروف به کلت وکیک که در پس پرده با امپریالیستها و شبکه های امنیتی و مزدوران وابسته اش داشته و دارد با ورود ارتش آزادیبخش ( سازمان  مجاهدین ) به خاک ایران، توسط این حربه توانست با دستی باز و با فرمان جلاد بزرگ خمینی و دیگر سرسپردگانش، دستور قتل عام زندانیان سیاسی را با محاکمه نمایشی یک ساعته صادر کند و این عزیزان را به مسلخ ببرد. در این میان که حجم قصاوت به منتهای درجه خود رسیده بود از آخرین آزارهای خود به این عزیزان کوتاهی نکرده و زنان آزاده ای که هیچگاه نه در زندان و نه در بازجوی سر تعظیم به این نوکران امپریالیسم فرود نیاورده بودن با تبصره و ماده های اسلامی به فتوای خمینی به آنان تجاوز کرده و سپس اعدام شدن.آیا این درنده خوئی و ستم جنسی که در لوای مرد سالاری مذهبی و به فتوای «اسلام عزیز» به زنان ایرانی تحمیل گردیده به نوعی ستم مضاعف نیست ؟

 

که یک زن زندانی می بایستی به علاوه حکم اعدام متحمل این حرکت شنیع از طرف عاملان حکومتی باشد.

چون در قوانین شرع اسلام است که دختران باکره اگر بمیرند به «بهشت» میروند.!!!!اصلاحات، اپوزیسیون دست سازی که کشورهای غربی نسخه اش را برای ملت ما پیچیده بودند و می خواستند که در رژیم رفرم ایجاد کرده و مردم به کلی مسئله انقلاب و براندازی رژیم را به فراموشی بسپارند، پس از به قدرت رسیدن  نشان داد که ایشان هم مانند دیگر نوکران استعمار چه از نوع اصلاح طلب و چه از نوع محافظه کار، آزادی و حکومت مردم سالاری به ارمغان نمی آورد. خاتمی تحت لوای دمکراسی وآزادی با اقدام به ترور دگر اندیشان و نویسندگان (قتلهای زنجیره ای) توسط وزارت اطلاعات و سنگسار ، اعدام، شلاق در ملاء عام و با ایجاد خفقان که به بالاترین آمار خود در زمان به حکومت رسیدن مذهبیان رسیده است ماهیت پلید و ضد مردمی  خود را آشکار کرد و این بار زهرا کاظمی را به مسلخ برد و مهر تایید دیگر بر جنایات خود گذاشت و نشان داد که تا چه اندازه گستاخانه حکومت مذهبی زن ستیز است و حتی  ابای از افکار عمومی و جهانیان ندارد.شکنجه و تجاوزجنسی زنان زندانی که در ایران بطور سیستماتیک انجام می شود، شنیع ترین نوع پایمال کردن حقوق یک انسان است و در هیچ عدالتگاهی قابل بخشش نیست.

حکومت مذهبی _ سرمایه داری با قوانین قرون وسطائی خود  زیر «سایه اسلام» زن را  انسان درجه دوم معرفی می کند . ودر هر جا قصد تحقیر آن را دارد حتی وقتی آن را به قربانگاه می برد.من به عنوان یک زن ستم دیده که از جور و ستم جمهوری اسلامی در تبعید بسر میبرد با مبارزه بی وقفه علیه زنجیر به هم پیوسته ارتجاع که سر منشع آن امپریالیسم جهانخوار است، از حقوق به تاراج رفته انسانهای در بند دفاع کرده و به سهم خود فریاد پر از اندوه و استعمار زده زنان ستمدیده ایران را به گوش انسانهای آزاده  می رسانم.

 

قبلی

ببرگشت

بعدی