کاتالیزاتور یک درگیری نظامی گسترده تر


منصور امان

حمله به نفتکشها، کاتالیزاتور یک درگیری نظامی گُسترده تر

دامنه تنش بین ج.ا و آمریکا و مُتحدان منطقه ای اش به گونه پلکانی در حال افزایش است. این واقعیت که بُحران کنونی از چه گُنجایشی برخوردار است و چه جهتی می تواند پیدا کند را حمله به نفتکشها در سواحل امارات به روشنی به نمایش گذاشته است.

اگرچه سطح حمله مزبور از نظر نظامی پایین است و بدون پیامد مُستقیم مانده، اما حامل پیام سیاسی مُشخصی است که به ویژه در شرایط حساس کُنونی می تواند در نقش کاتالیزاتور برای کشاندن بُحران به یک درگیری تمام عیار عمل کند.

در مُعادله چیده شده در خلیج فارس دو مُتغیر بیشتر وجود ندارد: ۱- تهدید رژیم ولایت فقیه به بستن تنگه هُرمُز و جلوگیری از صادرات نفت کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس ۲- تاکید آمریکا بر باز نگه داشتن این گُذرگاه و تضمین امنیت صادرات انرژی. بنابراین هر تحریک یا اقدام بی واسطه ای که موجب فعال شدن این دو مُتغیر گردد، به خودی خود یک رویارویی ابتدا در این سطح و سپس به گونه ناگزیر در پهنه های دیگر را نیز درپی خواهد داشت.

نه شگفت آور و نه غیرمُنتظره است که انگُشت اتهام پیرامون حمله روز یکشنبه به سمت حاکمان ایران اشاره می رود. رهبران و پایوران سیاسی و نظامی ج.ا در هر فُرصتی تهدید به ناامن کردن خلیج فارس و دیگر مسیرهای بازرگانی انرژی در منطقه می کنند و از تکرار آن خسته نمی شوند. آنها مُزدوران یمنی خود را به موشکهایی تجهیز کرده اند که به یاری آنها به حملات مُشابهی علیه نفتکشها در دریای سُرخ و تنگه باب المندب دست زده اند. آخرین بار رییس جمهور “میانه رو” مُلاها بود که در باره این دست از ماجراجوییهای خطرناک سینه جلو داد: “تنگه های زیادی داریم، تنگه هُرمُز فقط یکی از آنهاست.”

روزنامه بیت رهبر ج.ا (کیهان) در همان روزی که حملات یاد شده صورت گرفت، به صراحت خاستگاه و نقشه آن را توضیح داد و از جُمله نوشت: “ما حتما باید به ظرفیت نفت این دو کشور [عربستان و امارات] که شریان حیاتی آنان است، ضربه اساسی بزنیم و این کار را می توانیم در اُقیانوس هند و دریای سُرخ انجام دهیم.”

از این رو، برای مظنون نشان دادن حاکمان ایران، نیازی به دسیسه خارجی یا پرونده سازی “دُشمنان” نیست، این خود آنها هستند که با ادعاها و تحریکات شان بهترین شواهد را برای نشانده شدن بر چارپایه اتهام ارایه می کنند.

حاکمان ج.ا به گونه تاریخی نشان داده اند که در تمامی درگیریهای خارجی ای که تاکنون بر کشور تحمیل کرده اند، از مُحاسبات غلط حرکت کرده و جلو رفته اند. اشغال سفارت آمریکا، جنگ هشت ساله با عراق، بُحران هسته ای، آتش زدن سفارت عربستان و سرانجام، مُداخله گری نظامی در عراق، سوریه، لُبنان و یمن شاهدان گویای نابخردی مرگبار در سیاستها و بی مسوولیتی کلان در برابر پیامدها بوده است.

شوربختانه بُحران اخیر با آمریکا نمی تواند از این قاعده مُستثنی باشد. بنابراین پیش از آنکه گذشته در ابعادی مُهلک و سهمگین تر تکرار شود، باید در برابر آن ایستاد. سرنوشتی که آقای خامنه ای و همدستانش در حال تحمیل آن به مردُم ایران هستند، جبری و گُریز ناپذیر نیست. هزینه ای که امروز برای جلوگیری از آن پرداخت شود، بسا از آنچه که فردا باید پرداخت شود، کمتر است.