گزارش زندانی سیاسی؛ جهنمی بنام زندان قرچک

وضعیت اسفبار زندان قرچک ورامین در گزارشی از گلرخ ایرایی زندانی سیاسی سابق

گلرخ ایرایی، زندانی سیاسی سابق که پیش از این، خود مدتی را در زندان قرچک ورامین گذرانده، گزارشی مفصل از وضعیت این زنـدان تهیه کرده که خلاصه‌ای از آن به قرار زیر است:

زندان قرچک ورامین در نیزارهای اطراف ورامین واقع شده است. منطقه ای با آب و هوای خشک و در میان بیابان، که عدم دسترسی آسان به آنجا رفت‌وآمد خانواده‌ها جهت ملاقات را با مشکلات جدی مواجه ساخته است. بنای زنـدان قرچک پیش از تغییر کاربری آن، سوله ای جهت نگهداری دام بوده است.

بیش از هزار زن محبوس در این زندان از اغلب حقوق قانونی یک زندانی محروم و بعضاً با رفتارهای غیر اخلاقی و غیر انسانی توسط مامورین مواجه هستند. این زندان ۱۱ بند دارد. بند قرنطینه در ابتدای ساختمان(سوله) واقع شده و زندانیان سیاسی و عقیدتی تبعیدی به قرچک را معمولا به مدت طولانی‌تری در قرنطینه، که مکانی شلوغ و پر رفت و آمد است محبوس می‌نمایند. این عمل به قصد تنبیه و اعمال فشار بیشتر بر زندانیان سیاسی و عقیدتی انجام می شود.

دسترسی به آب آشامیدنی در این زنـدان در شرایط بحرانی قرار دارد. تمامی خطوط لوله آب ۱۱ بند زنـدان قرچک، به جز یک خط لوله، حاوی آب شور و آب همین خط لوله آب شیرین نیز، طعم دار است.

زندانیان قدیمی محبوس در قرچک معتقدند نوشیدن این آب در دراز مدت به کلیه هاشان آسیب های جبران ناپذیری وارد کرده و به انواع بیماری های انگلی مبتلا شده‌اند.
وضعیت معیشتی زندانیان به گونه ای است که وعده های غذایی ناهار و شام به میزانی کمتر از نصف یک ظرف غذای یک بار مصرف در اختیارشان قرار می‌گیرد.

در غذای زنـدان هیچ‌گونه پروتئینی وجود ندارد و معمولاً محتویات غذاها شامل برنج، حبوبات، سیب زمینی و سویا است. سویای مصرفی در غذای زندان کنجاله دامی بوده که آسیب زننده به معده و روده انسان قلمداد می‌شود.

بسیاری از افراد کم توان از لحاظ مالی، ماه‌ها بود که هیچ نوع میوه‌ای نخورده بودند. وضعیت لبنیات نیز به همین اندازه اسفناک است. غذای زندانیان در ظروف یک بار مصرف ارائه می‌شد. زندانیان قدیمی استفاده طولانی مدت آن را آسیب زننده به سلامت خود می‌دانند.

هیچ ماده ضدعفونی کننده‌ای در قرچک در اختیار زندانیان قرار نمی گیرد. مواد شوینده نیز فقط محدود به مایع دستشویی است. این در حالی است که بسیاری از محبوسین به انواع بیماری های عفونی، پوستی، مقاربتی و غیره مبتلا هستند. علاوه بر این در قرنطینه شاهد بودم که زندانیان در بدو ورود در بهداری زنـدان تست ایدز و هپاتیت را انجام می دهند. اما هیچ گونه تفکیکی در زنـدان بر مبنای بیماری انجام نمی‌شود و هرگز پاسخ آزمایش‌های انجام شده اعلام نمی‌گردد.

جامعه‌ای که ادعای حاکمیتی بر مبنای اسلام را دارد به دلیل وضع قوانینی بیمارگونه (مشخصا قوانین مربوط به طلاق) افراد را در شرایطی قرار می‌دهد که قربانیان، باعث بروز جنایت می‌شوند.
فرزندانی که به دلیل تحمیل شرایط، دوران سختی را [در] کودکی و نوجوانی تجربه می‌کنند و بعضاً به دلیل پرورش یافتن در شرایط نابه‌سامان پس از قتل و اعدام یا حبس مادر، با معضلات بسیاری مواجه می‌شوند. کودکانی که قربانیان این قوانین ارتجاعی هستند و آینده‌ای تلخ در انتظارشان خواهد بود.

احکام صادره برای زندانیان محکوم به حمل مواد مخدر نیز در قیاس با کشورهای دیگر بسیار ناعادلانه بوده و هیچ گونه آسیب‌شناسی‌ای پس از بازداشت و طی رسیدگی به پرونده در مورد متهمین انجام نمی‌شود و زندگی افراد بدون کمترین ملاحظه‌ای برای همیشه به تباهی می‌کشد.

سرقتی‌ها عمدتا از طبقه فرودست جامعه هستند و ابراز می‌کنند که اگر نمی‌دزدیدیم چگونه سیر می‌شدیم. [آنها] در آگاهی شاپور که از آن به عنوان شکنجه‌گاه یاد می‌کردند، با کابل کتک می‌خورند؛ در لاستیک‌های بزرگ ماشین‌های سنگین قرارشان داده، روی زمین میغلتاندند‌شان. مورد ضرب‌وشتم و لگد با پوتین قرارشان می‌دادند. فحش‌های رکیک جنسی شنیده بودند.

دربند مادران، نوزادان و کودکان بسیاری به همراه مادرانشان تحمل حبس می‌کنند. کودکانی که در زنـدان متولد می‌شوند یا به همراه مادرانشان وارد زنـدان می‌شوند. کودکانی که از حق خوراک و پوشاک مناسب، بهداشت، تفریح، سرگرمی و آموزش محرومند و دنیای خارج از زنـدان را نمی‌شناسند.

کودکانی که از دیدن مردان (تکنسین‌ها و خدماتی‌های زنـدان) می‌ترسند.
در زنـدان قرچک با زنان بسیاری مواجه شدم که ادعا می‌کردند زیر شکنجه در آگاهی شاپور به حمل مواد مخدری که در انتقال و نگهداری آن نقشی نداشتند، اعتراف کرده‌اند و حال سال‌هاست که در زنـدان هستند. این مسئله را در مورد زندانیان محکوم به قتل نیز شاهد بودم که یقیناً نیاز به بررسی دارد؛ اما از آن جا که بسیاری‌شان توان گرفتن وکیل ندارند، بی سرانجام رها شده‌اند.

در واقع زنـدان قرچـک ورامین و احتمالا بسیاری دیگر از زندان‌های ایران، نه تنها ندامتگاه نبوده، بلکه مجموعه‌ای غیر قابل دسترسی هستند که در آنها انسان‌های بسیاری را از هویت انسانی تهی می‌کنند. بسیاری از زندانبانان نیز به شکل بیمارگونه‌ای با فضای غیر انسانی ایجاد شده ارتباط برقرار کرده، هماهنگ و همراه هستند.

در صورت حل شدن بسیاری از معضلات اجتماعی که فقر سرلوحه آن است و در صورت تغییر قوانین کشور که قانون طلاق در اولویتِ آن است، بسیاری از این جرایم بروز نمی‌کنند و بسیاری از افراد تبدیل به سارق، قاچاقچی و قاتل نمی‌شوند. سیستم بیمار قضایی کشور و قوانین ارتجاعی و فقر و فاصله طبقاتی، از افراد جامعه، خلافکارانی را می‌سازد که در زنـدان‌ها در حال پوسیدن هستند.

تغییر در قوانین و سیستم قضایی تاکنون طی چهار دهه اخیر ناممکن بوده است. امید که با ایجاد تغییری بزرگ مشکلات و معضلات جامعه حل شود، تا شاهد قربانی شدن انسان‌ها در چنین شرایط غیر انسانی نباشیم.