سویه‌های مخرب حضور اصلاح‌طلبان در قدرت!


آرمان امیری/بهارنیوز: یک مغالطه معمول و متداول در کلام اصلاح‌طلبان صندوق‌محور آن است که حضور این جریان در قدرت را به صورت پیش‌فرض «مثبت» قلمداد می‌کنند، یعنی به گونه‌ای استدلال می‌کنند که گویی «بدیهی است که حضور یک اصلاح‌طلب در مجلس، مثبت‌تر و سازنده‌تر از وجود یک اصول‌گرا در مجلس است». پس هر عقل سلیمی می‌پذیرد که پر کردن یک برگه رای، اگر به سر سوزنی دستاورد مثبت هم منجر شود، نه تنها به صرفه، که حتی واجب است! نگارنده اما مساله را به کلی متفاوت می‌بینم. حال که طلسم محرومیت زنان از حضور در ورزشگاه شکسته، جدال برای تصاحب افتخار این دستاورد هم بالا گرفته است.

پرسش کلیدی شاید این باشد که: «کدام عامل در کسب این نتیجه موثرتر بود؟ فعالیت‌های داخلی؟ یا فشارهای خارجی؟» طبیعتا تحلیل‌گران، باب مواضع سیاسی خود وزن هر یک از این دو سویه را پررنگ‌تر جلوه می‌دهند؛ اما احتمالا کمتر کسی انتظار داشت یک نفر از راه برسد و مدعی شود باز شدن این گره، هیچ ربطی به مداخله فیفا نداشته است! شاید برای ناظر بی‌طرف، اظهارات اخیر «طیبه سیاوشی» صرفا بیان‌گر روحیه و شخصیت فردی وی باشد. چنین ناظری احتمالا با خود خواهد اندیشید آیا نماینده‌ای که تا این سطح شعور مخاطب خود را نادیده می‌گیرد، صلاحیت حضور در مجلس و یدک کشیدن عنوان «اصلاح‌طلبی» را دارد؟

مساله اصلی من اما سطح اخلاقیات یک فرد نیست. من گمان می‌کنم که اتفاقا ما با یک رویه معمول از جانب اصلاح‌طلبان مواجه هستیم که سویه‌های مخرب حضورشان در قدرت را نمایان می‌سازد.اصلاح‌طلبان، تا زمانی که در دایره قدرت نیستند، تلاش می‌کنند ضمن نقد حاکمان، به بلندگوی طرح مطالبات اجتماعی بدل شوند و خود را نماینده سیاسیِ جامعه مدنی جلوه دهند؛ اما به محض آنکه سوار بر موج همین جامعه مدنی وارد ساختار حکومت شدند، سیاست «کنترل‌گری» را در پیش می‌گیرند و دوش به دوش نهادهای اطلاعاتی و امنیتی، تلاش می‌کنند به اشکال مختلف، مطالبات و کنش‌های جامعه را کنترل کنند.

گاه آدرس غلط می‌دهند (مثل همین حرف‌های خانم سیاوشی) و گاه حتی بدتر، از برچسب‌های خطرناک امنیتی برای تهدید و حذف رقبای خود استفاده می‌کنند. (مثلا، گروهی را که خواستار دخالت فیفا برای احقاق حقوق زنان هستند پیاده‌نظام حمله نظامی معرفی می‌کنند!) در واقع، اگر بخواهیم یک دوگانه برای وضعیت حضور یا غیاب اصلاح‌طلبان در قدرت تصور کنیم، می‌توان گفت: تا وقتی که اصلاح‌طلبان در قدرت نیستند، یا کاملا همراستا با جامعه مدنی عمل می‌کنند، یا در بدترین حالت سکوت کرده و خود را کنار می‌کشند اما وقتی در قدرت قرار می‌گیرند، جامعه مدنی را یکسره به عنوان پیاده‌نظام خود می‌خواهند.

پس یا مطالبات آن را کانالیزه کرده و در خدمت می‌گیرند، یا خودشان به یک ابزار سرکوب و مانعی برای تحقق مطالبات اجتماعی بدل می‌شوند. تا وقتی که در قدرت نیستند، هر انتقادی صدای دردمندی جامعه و نشانه امید و حیات اجتماعی است، اما وقتی به قدرت می‌رسند، هر انتقادی از خودشان دامن زدن به «موج ناامیدی» و «سیاه‌نمایی» است. بیرون قدرت، منتقد سیاست‌های تقابل‌گرایانه و حامی صلح برای حفظ معیشت مردم هستند، به دولت که رسیدند یادشان می‌افتد که «ما خودمان انتخاب کرده‌ایم» که ساز ناکوک جهان باشیم! بیرون قدرت مخالف ترک‌تازی نظامیان در تمام وجوه سیاسی و اجتماعی‌اند، اما درون مجلس همگی لباس سپاهی می‌پوشند!

در پیشینه انقلابی جریانات حکومتی که بهتر است اصلا صحبت نکنیم و به یاد نیاوریم که در دهه پنجاه، نه فقط همین اصلاح‌طلبان، بلکه حتی اصول‌گرایان نیز از تمامی مجامع جهانی درخواست کمک برای مبارزه با استبداد شاهنشاهی می‌کردند و حالا که خود سکان‌دار حکومت شده‌اند، حتی دخالت فیفا در حمایت از حق بدیهی زنان را به چوب استقلال ملی تکفیر می‌کنند.

امروز نعش اصلاح‌ طلبی روی دستان ماست

روزنامه جوان (وابسته به سپاه پاسداران) نوشت: اختلافات درونی اصلاح‌طلبان زیاد شده است و به همین نسبت، بروز بیرونی این اختلافات هم افزایش یافته و ادبیات اعتراض هم تندتر شده است.

محمدرضا تاجیک اخیراً آب پاکی را روی دست اصلاح طلبان ریخت و گفت که بهتر است این جریان فعلاً مدتی تعطیل شود!

تاجیک گفته: «امروز نعش اصلاح‌طلبی روی دستان ماست. کسانی که این نعش را روی دست ما گذاشته‌اند باید مورد نقد جدی قرار بگیرند. امروز که جریان اصلاحات دچار بحران مقبولیت شده این عده ساز جدایی سرداده‌اند. این یک جفا و خیانت تاریخی است که توسط برخی به‌اصطلاح اصلاح‌طلب علیه جریان اصلاحات صورت می‌گیرد… من معتقدم جریان اصلاحات نیاز به یک تعطیلی تاریخی دارد و برای مدتی باید از سرزمین قدرت خارج شود.

مردم از اصلاح‌ طلب و اصولگرا عبور کردند

اعتمادآنلاین نوشت: «مردم دیگر در پی آن نیستند که ببینند اصلاح‌طلبان و اصولگرایان چه می‌گویند.» این تقریباً پاسخی است که وقتی با فعالان سیاسی دو جناح صحبت می‌کنید، اکثراً مطرح می‌کنند.

امیررضا واعظ‌آشتیانی، فعال سیاسی اصولگرا در این باره گفته است: هرچه کارآمدی دولت و عملکرد مجلس بهتر باشد، حضور مردم قطعاً پررنگ‌تر خواهد بود. اگر دولتی در عرصه‌های خاص ناکارآمدی داشته باشد، مشارکت مردم کمتر می‌شود. مردم اگر مجلس را منفعل و لابی‌گر دیده باشند، جای نگرانی است. .

وی افزود: در شرایط کنونی تقریبا می‌توان گفت مردم از واژه‌هایی مثل اصلاح‌طلب و اصولگرا عبور کرده‌اند.

مردم دیگر برای اصلاح‌طلبان تره هم خرد نمی‌کنند

صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در میزگرد مشارکت سیاسی و انتخابات» ایرنا بر رویگردانی مردم از اصلاح طلبان تاکید کرد.

این تحلیلگر سیاسی اصلاح طلب گفت: شعار اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا گرفته است و من از این بابت اصلا خوشحال نیستم. مردم دیگر برای اصلاح طلبان تره هم خرد نمی کنند و این همان چیزی است که مطلوب نظر براندازان بود.

زیباکلام با اشاره به اظهارات اخیر محمدخاتمی در نقد فراکسیون امید و دولت روحانی گفت: بنده در این باره توئیتی کردم که آقای خاتمی آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا و نوشتم که چرا شما این قدر دیر وارد عمل شدید؛ جالب این است که از حدود ۵ هزار کامنتی که زیر این توئیت گذاشته شد مردم در ۹۹ درصد آن هر چه ناسزا بود را نثار من و ایشان کرده بودند.