تحریمها؛ دام جدید آمریکا برای جمهوری اسلامی؟


به گزارش اسپوتنیک، نشریه المانیتور به نقل از کارشناسان مالی نوشت که مکانیسم جدیدی که توسط وزارت خزانه‌داری آمریکا برای کار با ایران ایجاد شده است، بیشتر به دنبال شناسایی طرف‌های خارجی همکار حکومت ایران است.

وزارت خزانه‌داری آمریکا با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد که مکانیسم جدیدی برای تسهیل صادرات مواد غذایی و دارو به ایران ایجاد کرده است. این مکانیسم به جامعه بین‌المللی کمک می‌کند تا به دادوستد برای حمایت از مردم ایران ادامه دهد؛ بدون آنکه سرمایه‌های مربوط به آن به دست حکومت ایران بیفتد.

با این حال بسیاری از کارشناسانی که سابقه همکاری با دولت‌های مختلف آمریکا در زمینه تحریم ایران را داشته‌اند، می‌گویند که مکانیسم جدید موسوم به “شفاف سازی” که از سوی وزارت خزانه‌داری آمریکا برای ایران اعلام شد، بیش از آنکه در راستای تسهیل مبادلات بشردوستانه صادرات غذا و دارو به ایران باشد، به عنوان مکانیسمی برای جمع آوری اطلاعات برای دولت عمل خواهد کرد تا از این طریق بتواند زمینه را برای اعمال تحریم‌های جدیدتر فراهم کند.

رایان اوتول، یکی از مقامات سابق دفتر کنترل دارایی‌های خارجی وزارت خزانه‌داری آمریکا در توئیتر خود نوشت: به نظر می رسد که آمریکایی ها می‌خواهند از طریق این مکانیسم، اروپا را وادار به همراهی با خود کنند.

غذا و دارو؛ ظریف و همتی روشنگری می کنند

منصور امان: فشار اعتراضهای اجتماعی به شرایط زیست و کار و چرخش گُلوله بهمن نارضایتی به جلو، رژیم ولایت فقیه را در چگونگی برخورد به بُحران تحریم دُچار تناقُض کرده است. “نظام” در حالی که مُقابله با تحریمهای آمریکا از زاویه مسایل انسانی و آثار آن بر زندگی و سلامت مردُم عادی را کاراترین روش یافته است، همزمان در مُواجه با مردُم می کوشد برای آرام ساختن آنها پیامدهای وخیم تحریم و بُحران خارجی خویش را ناچیز جلوه داده و وانمود کند که توانایی مُدیریت فاجعه خودساخته را دارد.

بر این اساس تصادُم سخت دو پایور ارشد رژیم مُلاها با یکدیگر در تقاطُع این رویکرد ناهمگون و ریاکارانه شگفت آور نیست. یکی (وزیر خارجه مُلاها) تحریم بانک مرکزی از سوی آمریکا را به دلیل “ایجاد مُشکل در تهیه غذا و دارو” مورد حمله قرار می دهد و دیگری (رییس بانک مرکزی مُلاها) در اساس “واردات دارو و غذا از مسیر بانک مرکزی” را مُنکر می شود.

آنچه که آقای ظریف ادعا می کند، در راستای سیاست “دور زدن تحریمها” قرار دارد و تلاش سازمان یافته حاکمیت را برای گُریز از نتیجه ماجراجوییهای منطقه ای، هسته ای، موشکی و تروریستی اش به وسیله سپر انسانی قرار دادن مردُم ایران بازتاب می دهد. برای تامین این هدف، به جُز پایوران دستگاه سیاست خارجی مُلاها، یک گروه کُر مُتشکل از لابی – زالوهای خارجی و ایرانی، مُزدوران مامور و مُزدبگیران معذور در خارج کشور و سرانجام تاجران سیاسی و اقتصادی خارجی نیز در سوگ “تحریم غذا و دارو” تعزیه می خوانند و برای رنج و عذاب مردُم ایران اشک تمساح می ریزند.

وظیفه آقای همتی اما دُرُست در نُقطه مُقابل این کارزار قرار دارد. او به عُنوان خزانه دار مُلاها باید تاکید کند که “نظام” مُشکلی در برآوردن نیازهای اولیه مردُم ندارد، کالاهای اساسی در بازار و انبارها موجود است، دارو و تجهیزات پزشکی در دسترس همگان قرار دارد و خزانه تا سقف مملو از دُلار و درهم و یورو است. لشکری مُتشکل از رسانه های حُکومتی، رهبران و پایوران “نظام” و مُبلغان آنها از بام تا شام مشغول ترسیم تصویر وارونه ای از واقعیت موجود برای مردُمی هستند که کمرشان زیر فشار حقیقی و لمس پذیر آن خم شده است.

برخورد این دو رویکرد دغلکارانه با هم و تکذیب یکدیگر، روشنگری بسیار مُفیدی پیرامون هر دو پهنه تقلُب حاکمیت است؛ به این صورت که آشکار می کند نه نگرانی آن به حال غذا و داروی مردُم واقعی است و نه اطمینان دادنهایش نسب به توانایی مُدیریت شرایط بُحرانی کنونی.

رد حل مُسالمت آمیز بُحران خارجی و گزافه گوییهای تحریک آمیز که کوره تنش را داغ تر می کند، نشانگر آن است که دلواپسی آقای ظریف برای تامین غذا و داروی مردُم فقط یک ژست توخالی برای مصرف خارجی است. همزمان، کاهش ۳۰۰درصدی ارزش ریال، گذشتن سبد معاش از مرز ۸ میلیون تومان و گرانی بدون توقُف کالاهای اساسی حکایت از آن می کند که آقای همتی نیز مهار هیچ چیز را در دست ندارد

تردیدی نیست که تحریم تاثیرات سختی بر وضعیت زیست و اشتغال اکثریت جامعه دارد، اما – گُذشته از گشودن در و دروازه به روی آن از سوی حاکمان کشور – رژیم ولایت فقیه سهم اصلی را در دوچندان کردن عوارض تحریمها برای جامعه دارد. “نظام” کسری مخارج هنگُفت خود را با برداشت از جیب و سُفره و سلامتی مردُم جُبران می کند. هر آنچه که به دلیل تحریمهای آمریکا از خزانه اش دریغ شده، با دستبُرد به کیسه جامعه تلافی می شود، نمونه آن میلیاردها دُلار ارز صادراتی است که برنگشت و ارز وارداتی است که گُم شد و با آن هیچ کالای اساسی وارد نشد؛ نمونه، پولهایی است که به جای دارو صرف واردات “کابل برق” شد و بودجه ای که به جای کاستن از رنج جامعه، دخل دُکانهای مذهبی و بساط اعضای ریز و دُرُشت حاکمیت گردید.