چرا مردم با حاکمان جمهوری اسلامی همراهی نمی‌كنند؟


روزنامه شرق نوشت: بدون همراهی مردم، کارها سامان نخواهد یافت. این یک واقعیت مسلم است؛ تجربه نشان داده مردم اگر همراه باشند، معضلات و مشکلات حل‌شدنی است. اما مردم چرا همراهی نمی‌کنند؟ چرا نارضایتی از رتق‌و‌فتق امور کشور، زیاد شده است؟

مردم غالبا ناراحت‌اند و همراه دولت نیستند و دلیل مشخصی برای کار خود دارند. آنها فکر می‌کنند که مغبون واقع شده‌اند. سال‌هاست که هر سختی، جنگ و محاصره اقتصادی را تحمل کرده‌اند؛ اما نه‌تنها وضع بهتر نشده؛ بلکه فساد همه‌گیر شده، فاصله طبقاتی گسترش یافته و کسی هم پاسخ‌گو نیست و مسئولان هم یکدیگر را مقصر وضع موجود نشان می‌دهند.

اصول کشورداری حکم می‌کند وقتی مردم به راه و روش مشخصی رأی دادند، همه امکانات عمومی کشور در اختیار آن راه و روش قرار گیرد تا نتیجه دلخواه حاصل شود. مردم ایران در انتخابات شرکت کردند و از میان چند روش، به حسن روحانی رأی دادند که روش خود را تعامل با دنیای خارج و تمرکز بر توسعه اقتصادی عنوان کرده بود.

در این هفت سال، مخالفان روش او بی‌وقفه بر کارشکنی و شکست دولت اهتمام جدی ورزیدند. اقدامات خارج از اختیار دولت، سیاست خارجی ظریف را فشل کرد و همراهی‌نکردن نهادها و بنگاه‌های عمده خارج از دولت، اقتصاد داخلی را تحت تأثیر قرار داد و در نهایت وضع به همین شکلی درآمد که شاهدش هستیم.

اکنون به متحدان دولت ایراد می‌گیرند که چرا به حسن روحانی، پیشنهاد استعفا می‌دهید. آنها می‌بینند وقت به ضرر مردم سپری می‌شود و دست دولت عملا بسته است و کاری نمی‌تواند بکند. اقتصاد هر روز اسفناک‌تر می‌شود، فشار بر محرومان و طبقه متوسط جامعه از حد می‌گذرد و دیگر راه چاره‌ای جز پیشنهاد کناره‌گیری دولت ندارند که بدهند.

برنامه مشخص مخالفان مشی دولت روحانی، تکیه بر توان داخلی و زدن دست رد به دنیای خارج است. شبیه این سیاست را ما در کشورهای بلوک شرق دیده‌ایم که نمونه کامل و ملموس آن اقتصاد کره‌شمالی است. شاید این خوداتکایی و استقلال، به لحاظ تئوری، جذاب و جالب به نظر برسد؛ اما تجربه نشان داده که با بستن راه ارتباط و تعامل با دنیا، نه‌تنها ایستادن روی پای خود حاصل نمی‌شود، بلکه کشور را دچار انزوا می‌کند.

اکثریت مردم ایران بارها در انتخابات مختلف، مخالفت صریح خود را با کاندیداهایی که روش خود را چنین بیان کرده‌اند، بعینه نشان داده‌اند. دلیل آن هم مشخص است؛ اتکا به توان درونی کشور، شعاری بیش نیست و معنای حقیقی آن گسستن از وابستگی به غرب، وابستگی به چین و روسیه است که غالب مردم به هر دلیل و منطق درست یا نادرستی، اولی را به دومی ترجیح می‌دهند.

جلب اعتماد مردم و همراهی آنها، مستلزم تغییر رویه‌هاست. اگر نظر مردم برای‌ ما اهمیت دارد، فناوری‌های ارتباطی، امکان امتزاج از صاحبان رأی را برای‌مان به‌راحتی فراهم کرده و هر‌گاه اراده کنیم، می‌توانیم نظر عامه مردم را درباره هر موضوعی جویا شویم.

دولت سوئیس، به‌تازگی از مردم خود سؤال کرد آیا حاضرند امکان سفر بدون ویزای اتباع اتحادیه اروپا به کشورشان را محدود کنند؟ مردم خیلی صریح پاسخ دادند و تکلیف دولت‌شان را مشخص کردند. ما هم اگر همراهی مردم را می‌خواهیم، چنین امکانی همیشه فراهم است؛ اما نه، اگر همراهی مردم را تا جایی می‌خواهیم که فقط موافق با خواست ما باشند، امر دیگری است. امروز شاید سرنوشت معیشت و گذران سخت زندگی مردم، در گرو پاسخ صریح به این دغدغه کهنه باشد.