بیانیه زندانیان سیاسی: کرونا سونامی مرگ پدید خواهد آورد



بیانیه زندانیان سیاسی زندان اوین؛ ویروس کرونا در زندان سونامی مرگ پدید خواهد آورد

زندانیان سیاسی زندان اوین با انتشار بیانیه ای نسبت به تبعات وحشتناک شیوع کرونا در زندان‌های جمهوری اسلامی هشدار داده و گفته اند: از این پس هر زندانی که به بیماری کرونا مبتلا شود مصداق آزار و شکنجه و چنانچه به همین بیماری جان خود را از دست بدهد، مرگش قتل عمد محسوب خواهد شد.

خبرگزاری هرانا – جمعی از زندانیان سیاسی بند ۸ زندان اوین با انتشار یک بیانیه ضمن اشاره به شیوع مجدد ویروس کرونا در کشور و زندان ها، نسبت به احتمال وقوع “سونامی مرگ” در زندان های کشور هشدار دادند و خواهان آزادی بی قید و شرط زندانیان و یا دستکم اعزام به مرخصی آنان شدند. این زندانیان در بخشی از این بیانیه با اشاره به فضای محدود و انبوه زندانیان در زندان ها بدون امکانات بهداشتی پیشگیرانه و رعایت فاصله‌ی اجتماعی نوشتند “از این پس هر زندانی که به بیماری کرونا مبتلا شود، مصداق آزار و شکنجه و چنانچه به همین بیماری جان خود را از دست دهد، مرگش قتل عمد محسوب خواهد شد”.

به گزارش خبرگزاری هرانا، به نقل از کانون نویسندگان ایران، جمعی از زندانیان سیاسی بند ۸ زندان اوین با انتشار یک بیانیه ضمن اشاره به شیوع مجدد ویروس کرونا در کشور و زندان ها، خواهان آزادی بی قید و شرط زندانیان و یا دستکم اعزام به مرخصی آنان شدند.

در بخشی از این بیانیه آمده است «آنچه از وضعیت زندانیان در شرایط کرونایی برشمردیم، هشداری است به مسئولان! از این پس هر زندانی که به بیماری کرونا مبتلا شود، مصداق آزار و شکنجه، و چنانچه به همین بیماری جان خود را از دست دهد، مرگش قتل عمد محسوب خواهد شد».

متن کامل بیانیه در ادامه می آید:
چنانکه پیش‌بینی می‌شد، ویروس کرونا در پاییز سال جاری اوجی تازه و بلندتر گرفته است و هر روز شماری بیشتر از انسان‌ها را به کام مرگ می‌کشد.

از دلایل این اوج دوباره و کشتار روز افزون، یکی هم پنهان‌کاری، سهل‌انگاری و انفعال دست‌اندرکاران در آغاز جریان شیوع ویروس بوده است. در نتیجه‌ی بی اعتنایی به سلامت و جان مردم اکنون، بنا بر آمار رسمیِ آشکارا تقلیل‌گرایانه، در هر سه دقیقه یک انسان براثر ابتلا به کرونا جان خود را از دست می‌دهد، و خانواده‌هایی عزادار می‌شوند. ای بسا که درهفته‌های آتی این بازه‌ی زمانی مرگ به کمتر از یک دقیقه کاهش یابد. اگر عدالتی در کار می‌بود هم اکنون عاملان این مرگ عمومی به جای تکیه داشتن بر مسند ریاست و مسئولیت باید بر صندلی محاکمه می‌نشستند و پاسخگوی وضعیت دهشتناکی می‌شدند که ساخته‌اند.

اینک خطر به همه‌ی شهرهای ایران گسترش یافته است و جان میلیون‌ها تن را به طور جدی تهدید می‌کند. زندان و زندانیان به عنوان بخشی از جامعه از این همه مستثناء نیستند، بسا که در وضعیتی تهدیدآمیزتر و درسایه‌ی خطری جدی‌تربه سر می‌برند. با نگاهی به شرایط زندان‌ها و چگونگی زیست زندانیان در ایران، به روشنی می‌توان به میزان مرگ‌آوری ویروس کرونا در چنین مکانی پی برد: فضایی محدود و انبوهی زندانیان؛ بی آنکه از امکانات بهداشتی پیشگیرانه و رعایت فاصله‌ی اجتماعی یرخوردار باشند؛ بی هیچ اختیاری برای مراقبت از خود؛ زیر فشارهای گوناگون روانی ازجمله نگرانی از سلامت عزیزانشان در بیرون زندان و …. با وجود این شرایط، شیوع جدی‌تر ویروس کرونا در زندان سونامی مرگ پدید خواهد آورد.

اما پیداست نهادهای حاکمیت چشمان خود را بر فاجعه‌ای که در راه است بسته‌اند و به فریب افکار عمومی به دست گزارشگران و رسانه‌های دروغ‌پرداز دل خوش داشته‌اند.

حقیقت امر اما بزرگتر و دردناک‌تر از آنست که بتوان پنهانش کرد. آنچه از وضعیت زندانیان در شرایط کرونایی برشمردیم، هشداری است به مسئولان! از این پس هر زندانی که به بیماری کرونا مبتلا شود، مصداق آزار و شکنجه، و چنانچه به همین بیماری جان خود را از دست دهد، مرگش قتل عمد محسوب خواهد شد.

ما زندانیان سیاسی امضاءکننده‌ی این بیانیه برای جلوگیری از فاجعه‌ی مرگ ناشی از کرونا در زندان، خواهان آزادی بی قید و شرط (توبه‌نامه، تعهدنامه…) زندانیان و یا دستکم به مرخصی فرستادن آنها هستیم و تا رسیدن به این خواسته صدای اعتراض‌مان بلند خواهد بود.

زندان اوین، بند ۸/ پنجشنبه ۶ آذر ۱۳۹۹

بکتاش آبتین/ محمد ابوالحسنی/ مهدی اصترزایی/ کیوان باژن/ سینا بهشتی/ آتبین جعفریان/ یاسین جمالی/ علی اصغر حسنی راد/ روح‌الله خزلی/ رضا خندان (مهابادی)/ محمدجواد خلاصی/ مهدی دارینی/ امیرسالار داوودی/ فرزین رضایی روشن/ سینا سالک/ سجاد شکری/ میلاد شهدی/ اصغر شیری/ خسرو صادقی بروجنی/ کوروش عباسی/ اسماعیل عبدی/ قاسم عبدی/ محمود علی نقی/ ابوالفضل غسالی/ محمد غفاری/ احمد فارسی/ حسن فتحی/ محسن قربانی/ محسن قنبری/ میثم گلشنی/ جواد لاری/ نصرالله لشنی/ امین لقایی/ بهنام محجوبی/ امید محمدی/ حسین محمودی/ عبدالرسول مرتضوی/ سید ابوالحسن منتظر/ سینا منیرزاد/ امیرحسین میرخلیلی/ احمد نادری/ رحیم نوروزی/ رمضان همتی”

********************************

همکاری نکنی تو را می کشیم، میگیم کرونا گرفتی

حمزه درویش زندانی عقیدتی سنی مذهب که از روز دوشنبه ۳۰ تیر ماه ۱۳۹۹، در اندرزگاه ۸ زندان لاکان رشت در اعتراض به عدم رعایت اصل تفکیک جرائم و نگهداری وی در میان مجرمان خطرناک و درخواست برای بازگرداندنش به زندان رجائی شهر کرج همچنان در اعتصاب غذا به سر می برد، با انتشار نامه ای از زندان به شرح شکنجه، ضرب و شتم، درخواست همکاری ارگان های اطلاعاتی و امنیتی و تهدید به قتل پرداخته و با انتشار این نامه خواسته صدای مظلومیتش شنیده شود.

حمزه درویش به اتهامات «تبلیغ علیه نظام» و «اقدام علیه امنیت ملی کشور» از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی مقیسه به تحمل ۱۸ سال حبس تعزیری محکوم شد.

با گذشت بیش از دو ماه از انتقال حمزه درویش به زندان لاکان رشت، این زندانی سنی مذهب همچنان از حقوق اولیه خود محروم مانده است.

بازجویان اطلاعات و قاضی ناظر پرونده به خانواده حمزه درویش گفته‌اند «هدف از انتقال وی توقف فعالیت رسانه ای و قطع ارتباط با شبکه های مخالف نظام و رضایت دادن به اقامت در زندان لاکان رشت بوده است».

حمزه درویش زندانی عقیدتی سنی مذهب در قسمتی از نامه‌ای که به ‌دست کمپین رسیده است می‌گوید: «اگر برای من اتفاقی در زندان لاکان بیفتد، مسئولیت آن با دو بازپرس دادسرای مقدس ناحیه ۳۳ وزیری و محمد برائه است. همین دو بازپرس جانی دستور انتقال علیرضا شیرمحمدعلی را به زندان تهران بزرگ، بدون در نظر گرفتن قانون تفکیک جرائم دادند که منجر به کشته شدن او شد.»

نسخه ای از نامه حمزه درویش که جهت انتشار در اختیار کمپین دفاع از زندانیان سیاسی قرار گرفته است را در ادامه بخوانید:

رنجنامه حمزه درویش زندانی عقیدتی سنی مذهب محبوس در سلولی انفرادی در زندان لاکان رشت

«من حمزه درویش هستم ۲۷ ساله زندانی سیاسی اهل سنت. از تاریخ ۳۰ تیرماه ۹۹، در انفرادی زندان لاکان در اعتراض به اینکه اتهام من مربوط به این زندان نیست، امنیت جانی ندارم و با خواسته انتقال به زندان رجایی شهر دست به اعتصاب غذا زدم. متاسفانه در دومین روز اعتصاب غذایم به جای پاسخ دادن مرا به مدت سه روز و سه شب یعنی از تاریخ ۳۱ تیر تا دوم مرداد۹۹ در انفرادی دستبند و پابند زدند. طوری به من دستبند و پابندزدند که نمی توانستم دراز بکشم یا بلند شوم و در حالت نیم خیز مانده بودم.

سه شب و سه روز درحالت نشسته خوابیدم.

اتاق ۶ سالن امنیت (انفرادی زندان لاکان رشت) دوربین دارد و فیلم آن در حفاظت اطلاعات زندان موجود است.

روز چهارم مردادماه به دستور دادستان گیلان فلاح میری مرا به زور از انفرادی به سالن ۸ (سالن متهمان به قتل زندان لاکان) انتقال دادند. در بیستمین روز اعتصاب غذا پدر و مادرم در خانه در حمایت از من اعتصاب غذا کردند.

تا اینکه چند روز پیش کف اتاق را خیس کرده مرا کف اتاق خواباندند و مرا کتک زدند. دوباره مرا خیس کرده شلاقم زدند. چند بار این کار را تکرار کردند. سپس مرا دستبند و پابند به در اتاق زدند طوری این کار را انجام دادند که نمی توانستم بنشینم باید به همان شکل ایستاده می ماندم.

بیش از یک ساعت به حالت ایستاده نگهم داشتند. می گفتند باید اعتصابت را بشکنی و جلوی دوربین بگو که از اول اعتصاب غذا نکرده ای. خودت به درخواست خودت به زندان لاکان آمده ای و یا به درخواست خودت به سالن ۸ رفته ای. از سایتهایی که خبررسانی می کنند اعلام بیزاری بکن و بگو مطالبی که درباره تو منتشر می شود همه دروغ است وآنها از جانب خودشان به دروغ اطلاع رسانی میکنند.

الان مدت سه ماه است که با ضرب و شتم و فشار روحی روانی و تهدید از من می خواهند که همکاری کنم. می گویند اگر همکاری نکنی تو را آرزو به‌دل می گذاریم. تو را می کشیم و می گوییم که تو را کرونا کشته است. به تو هپاتیت و ایدز منتقل می کنیم. تو را عقیم می کنیم. نمی گذاریم که سالم از زندان خارج شوی از طریق عوامل‌مان در زندان کاری می کنیم که نقص عضو شوی، می گوییم که چشمت را کور کنند، با چاقو از ناحیه کلیه مجروحت کنند.

از من همکاریهایی می خواهند که امنیت جانی خود و خانواده ام به خطر می افتد. هیچ نهاد و ارگانی در کشور وجود ندارد که به ظلمهایی که اداره اطلاعات در حق من می کند پاسخگو باشد.

اگر برای من اتفاقی در زندان لاکان بیفتد، مسئولیت آن با دو بازپرس دادسرای مقدس ناحیه ۳۳ وزیری و محمد برائه است. همین دو بازپرس جانی دستور انتقال علیرضا شیرمحمدعلی را به زندان تهران بزرگ، بدون در نظر گرفتن قانون تفکیک جرائم دادند که منجر به کشته شدن او شد.

در آخر می خواهم این را بگویم در ۵ سالی که در زندان هستم، تازه معنا و مفهوم مرگ بر خامنه ای را درک کردم. الحق که مرگ برخامنه ای برازنده خامنه ای و زیردستانش است. کسانی که صدای من به آنها می رسد تلاش کنند که صدای مرا برسانند تا مردم بدانند آنچه از من در رسانه ها منتشر می شود حقیقت دارد.