کاروانسرای شاه عباسی و ماجرای بذل و بخشش رئیسی



از یادداشت های آخر هفته شکوه میرزادگی

کاروانسرای شاه عباسی و ماجرای بذل و بخشش رییس قوه قضائیه

این روزها همه نشریات حکومت اسلامی، و همینطور برخی از نشریات خارج کشوری، این خبر را تکرار کرده اند که: « رئیس قوه قضاییه در بازدید از کاروانسرای عباسی شهر سمنان دستور داد این مکان تاریخی که پیش از این به عنوان زندان سمنان استفاده می‌شد برای تبدیل شدن به یک مرکز فرهنگی به شهرداری این شهر تحویل داده شود.» اما در خبر بذل و بخشش ابراهیم ريیسی دو موضوع بسیار مهم جا افتاده؛ که مثل بیشتر اوقات کمتر به آن توجه شده است:

اول این که کاروانسرای شاه عباسی سمنان تا قبل از انقلاب اسلامی هیچگاه زندان نبوده، و انقلابیون مسلمان بودند که آنجا را تبدیل به زندان کردند. و دوم این که بازگشت به اصل این بنای تاریخی به دلیل دلسوزی و توجه به فرهنگ و تاریخ ایران نیست، بلکه این زندان مثل بسیاری از زندان های دیگر چون برای حکومت اسلامی کافی نبوده، آن ها زندانیان را به زندانی بزرگی که در خارج شهر ساخته اند منتقل کرده اند.

کاروانسرای شاه عباسی سمنان یکی از آثار بازمانده ی تاریخی از دوران صفویه است که تا زمان انقلاب زیبا و سلامت و سرپا بود و گردشگرانی که به سمنان می رفتند از آنجا نیز دیدار می کردند.

پس از انقلاب تقریبا همزمان با قصد ویران کردن تخت جمشید و دیگر اثار تاریخی به همت انقلابیونی چون صادق خلخالی، کل بناهای تاریخی، که میراث مردمان ایران است، نیز مصادره شد و به مرور در اختیار سپاه پاسداران تازه تاسیس شده و بنیاد مستضعفان قرار گرفت و یا به دلیل پرشدن زندان های موجود، تبدیل به زندان شد که کاروانسرای شاه عباسی سمنان یکی از آن هاست.

اما راستش من به بذل و بخششی که ابراهیم رییسی از کیسه ی مردمان ایران کرده، شک دارم؛ یعنی با این که مثل همه ی دوستداران فرهنگ و تاریخ ایرانزمین از این که یکی از این آثار تاریخی مان از شر «زندان شدن» نجات پیدا کرده اما در عین حال نگرانم که حالا گرفتار زندان دیگری خواهد شد. زندانی که ظاهرا «نام مسجد، و تکیه و حسینه و مرکز آموزش تعلیمات شیعی» را دارد

در خبر ذکر شده آمده که: «رییس قوه قضاییه به سازمان زندان ها دستور داد تا این مکان تاریخی را برای تبدیل شدن به مرکز فرهنگی به شهرداری سمنان تحویل دهد» و دیده ایم که در چند سال اخیر مسئولین حکومت اسلامی هر گاه که نام «فرهنگ» یا «آموزش» را به کار می برند، منظورشان فرهنگ اسلامی و آموزش تعلیمات شیعی ست.

البته خطر دیگری هم این بنای بدسرگذشت را تهدید می کند، و آن فروختن اش به بخش خصوصی ست که سودجویان برایش دندان تیز کرده اند:

در خرداد 1397، وقتی که زندان تازه، در حال آماده شدن بود، فرماندار سمنان در خصوص کاروانسرای تاریخی سمنان گفته است که: «این مجموعه {کاروانسرا} به نام سازمان زندان هاست. و این سازمان برای فروش آن آمادگی دارد. ضمن این که میراث فرهنگی و شهرداری سمنان نیز برای خرید آن و تبدیل به آن به یک مرکز تفریحی و گردشگری آماده اند»

دستور نابودی یک میراث جهانی یونسکو از سوی حکومت اسلامی

بنیاد میراث پاسارگاد: به گزارش نشریات رسمی در ایران «دانش سنتی لنج سازی و دریانوردی ایرانی ها در خلیج فارس» که در سال 1390 در فهرست میراث غیرملموس جهانی یونسکو جای گرفته بود، با تایید هیات وزیران حکومت اسلامی گرفتار حذف و نابودی خواهد شد.

این دستور با عنوان «جایگزینی شناورهای{لنج ها} سنتی ِبا ظرفیت کمتر از 50 تن و با هدف حذف ابزار قاچاق کالا از دریا، انتقال فعالیت های غیرسمی به رسمی و تجاری، رونق فعالیت های کشتی سازی داخلی و ایمنی دریایی» به تصویب رسیده است.

به این ترتیب علاوه برجلوگیری از ساختن لنج هایی که قرن های قرن است که بوسیله دریا نوردان و ماهیگیران خلیج فارس ساخته می شود، عنوان « دانش لنج سازی دریانوردان ایرانی خلیج فارس» نیز از لیست جهانی یونسکو حذف خواهد شد. و به زودی یکی دیگر از دانش های کهن ایرانی که یادگار ماهیگیران و دریانوردان سرزمین مان است، براثر نادانی و سودپرستی حکومت اسلامی، از یادها خواهد رفت و چه بسا که یکی دو سال بعد پرونده «دانش لنج سازی…» از سوی کشورهای اطراف خلیج فارس، و به نام آن کشورها به یونسکو فرستاده خواهد شد.

جالب این جاست که مسئولین و هیئت وزیران حکومت اسلامی همزمان با دستورات ویرانگرانه اخیرشان، گزارش هایی از اقدامات دولت مبنی بر حفظ و نگاهبانی از این میراث غیرملموس جهانی را به یونسکو فرستاده است، یعنی رسما به یونسکو گزارش دروغین و گمراه کننده داده است.

آخرین گزارش: به گفته ی یکی از همراهان بنیاد میراث پاسارگاد در استان خوزستان:« این اقدام برای گسترش بیشتر فعالیت های چین در خلیج فارس، در ارتباط با برداشت های غیرقانونی از منابع خلیج فارس می باشد»

تخریب عمدی تل باستانی چگا سفلی در استان خوزستان

خبرهای رسیده از ایران حاکی ست که بخش وسیعی از تل باستانی چگاسفلی در شهرستان بهبهان، استان خوزستان ویران شده است. دلیل این ویرانی، کندن زمین (به عمق 40 سانت) و جدول کشی طول خیابانی صد متری ست که درست از میان روستای چگاسفلی می گذرد. در حالی که باستانشنان و کارشناسان از مدت ها قبل هشدار داده بودند که کندن این خیابان و جمع شدن آب باران در آنجا به ویرانی بخش هایی از آثارتاریخی خواهد انجامید.

چگاسفلی محوطه ای باستانی ست، که شش تا هفت هزار سال از عمرش می گذرد، و به گفته باستانشناسان چندین لایه از آثار تاریخی در این محوطه وجود دارد که همسان محوطه ی تاریخی شوش با ارزش می باشد و نظیر آن در خاورمیانه وجود ندارد. کارشناسان همچنین معتقدند که اگر این نوع ویرانی ها انجام نگیرد، این محوطه می تواند در فهرست میراث جهانی یونسکو قرار گیرد.

تل چغاسفلی در دهه هشتاد به دلیل اهمیت آثاری که در آن دیده شده بود، به ثبت ملی رسید و بررسی هایی بر روی آن انجام شد. دراسفند سال 1394 پس از کشف گورستانی هفت هزارساله در بخشی از آن بلافاصله برای آن تعیین عرصه و حریم در نظر گرفته شد؛ با این حال از آنزمان تا کنون در نقاط مختلف این محوطه حفاری هایی انجام می شود که مسئولین می گویند: «کار حفاران غیرمجاز است». و روشن نیست چگونه در محوطه ای به این اهمیت این همه حفار غیر مجاز به کند و کاو مشغولند. حالا هم که مسئولین دولتی به بهانه جدول کشی این منطقه را درو کرده اند.

ساخت یک کارخانه قند در حریم معبد “چغازنبیل”!

خبرگزاری میراث فرهنگی از «تسطیح» قسمت‌هایی از اراضی ملی واقع در حریم میراث جهانی چغازنبیل برای ساخت یک کارخانه قند، باوجود مخالفت وزارت میراث فرهنگی خبر می‌دهد!

بر اساس این گزارش، این کارخانه قند قرار است در حریم درجه یک و دو این معبد و روی طاقدیس سردارآباد ساخته شود. باوجود مخالفت وزارت میراث فرهنگی، «برخی دستگاه‌های متولی»، برای ساخت این کارخانه در حریم چغازنبیل، مجوز داده‌اند!

به گفته عاطفه رشنویی، مدیر پایگاه چغازنبیل و هفت‌تپه «فرآیند ساخت کارخانه قند نزدیک دو سال است که پیگیری می‌شود و وزارت صنعت و معدن بدون استعلام از وزارت میراث فرهنگی، مجوز صادر کرده و به همین دلیل این وزارتخانه از آنها شکایت کرده است.

رشنویی بدلیل «روشن نبودن قوانین»، از مسئولان نهادهای دیگر از جمله استانداری استان خوزستان خواسته که در این پرونده مداخله کنند تا «به بهانه ایجاد اشتغال، هویت فرهنگی و تاریخی جهانی ما از بین نرود».

این واحد صنعتی قرار است در مساحتی بالغ بر ۳۲۰ هکتار ساخته شود و به گزارش خبرگزاری میراث، «فشارها و اعمال نظرها بر دستگاهای حافظ میراث فرهنگی برای ساخت این کارخانه همچنان وجود دارد».

بر اساس قانون، ساخت کارخانه در حریم درجه یک و دو محوطه‌های باستانی و هرگونه فعالیت که موجب تغییر شکل در توپوگرافی تپه‌های تاریخی و عوارض طبیعی شود، ممنوع است.

معید چغازنبیل در شهرستان شوش استان خوزستان و در نزدیکی منطقه باستانی هفت‌تپه واقع شده است. این نیایشگاهی باستانی حدود ۱۲۵۰ پیش از میلاد در تمدن ایلام ساخته شد و در سال ۱۹۷۹ میلادی به عنوان اولین اثر تاریخی از ایران در فهرست میراث جهانی یونسکو جای گرفت.

***********************************

واکنش هوشمندانه جامعه باستان شناسی ایران
در برابر تصمیم بی خردانه وزارت میراث فرهنگی حکومت اسلامی

در پی پیشنهاد حسین خمینی، و تصمیم گیری بی خردانه ی علی‌اصغر مونسان، وزیر میراث فرهنگی و گردشگری، مبنی بر «ایجاد شعبه ای از موزه ملی ایران در مجموعه ی آرامگاه خمینی»، جامعه باستانشناسی ایران بیانیه ای هوشمندانه منتشر کرده که در آن این نوع تصمیم گیری های شتابزده و ناپخته ی مسئولین میراث فرهنگی را مورد نکوهش قرار داده است.

جای خوشبختی ست که می بینیم، در کنار ویرانگری ها و بی توجهی های هر روزه ی مسئولین حکومتی نسبت به میراث فرهنگی و تاریخی ملی سرزمین مان، جامعه ی باستانشنان ایران وظیفه ی تاریخی خود را نسبت به آثاری که بخش مهمی از هویت ملی ما هستند، می شناسند و هوشیارانه برای نگاهبانی و نگاهداری از آن ها، در حد توان خود، تلاش می کنند.

بنیاد میراث پاسارگاد ضمن سپاس از این واکنش جامعه باستانشناسی ایران از هموطنان ایراندوست تقاضا دارد با توجه به مفاد این بیانیه تا جایی که برایشان امکان دارد، رویاروی تصمیمات ضد فرهنگی و ضد ملی وزارت میراث فرهنگی و گردشگری حکومت اسلامی ایستاده و اجازه ندهند جماعتی ایران ستیز به خاطر سودجویی و یا منافع سیاسی خود بیش از این فرهنگ و تاریخ ما را به نابودی بکشانند.

با مهر
شکوه میرزادگی
از سوی بنیاد میراث پاسارگارد

واکنش جامعه باستان شناسی ایران به احتمال ایجاد شبه دوم موزه ملی:

«در چند روز گذشته، اخباری مبنی بر توافق میان وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی با تولیت حرم بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران پیرامون راه اندازی «شعبه دوم موزه ملی» یا ایجاد «مخزن امن» در رسانه‌ها منتشر شد که با واکنش‌های زیادی در سطح داخلی و خارجی به ویژه از سوی پژوهشگران و کنش‌گران میراث فرهنگی رو به رو شد.

شتابزدگی در اعلام پیشنهاد یا تصمیم ناپخته و کارشناسی نشده و روشن نبودن جزئیات آن در کنار اظهارات ناهمخوان مدیران میراث فرهنگی کشور که یکی تایید (مدیر کل موزه‌ها و اموال منقول فرهنگی) و دیگری (روابط عمومی وزارتخانه) تکذیب می‌کند و در پایان پس از روزها انتظار چیزی روشن نمی‌شود، همگی بیانگر بی‌برنامگی، آشفتگی و ادامه سیاست‌های هزینه‌زا و مشکل آفرین پیشینی است که داغ آنها همچنان بر تن و پیکره میراث فرهنگی کشور مانده است.

«جامعه باستان‌شناسی ایران» به عنوان جمعی از متخصصان که دغدغه توسعه اصولی تشکیلات میراث فرهنگی و باستان شناسی کشور را دارد مایل است نکاتی را در این زمینه مطرح کند و خواستار روشن شدن جزئیات موضوع از سوی مسوولان مرتبط است.

نخست آنکه تصمیم برای گسترش و بهینه سازی فضای موزه‌ها و مخازن بویژه مخزن و موزه ملی که موزه مادر کشور است، امری بسیار ضروری و نیازمند مطالعات تخصصی و کارشناسی است. هیات وزیران در سال 1382 برای گسترش فضای موزه ملی طرحی کارشناسی شده که بر اساس واگذاری ساختمان‌های میدان مشق در دل بافت تاریخی تهران بود را به تصویب رساند که آن طرح اجرایی نشد!

در این شرایط پرسش و ابهام نخست این است که چرا آن طرح مانند چند طرح دیگر به کنار رفتند و به یکباره طرحی کارشناسی نشده به میان آمد؟!

جالب است بدانیم مدیر کل کنونی موزه‌ها و اموال منقول فرهنگی وزارتخانه (جناب آقای کارگر) که خود بخشی از توافق کنونی است، در آن زمان مدیر موزه ملی بود.

دوم، آیا طرح تازه، پایه کارشناسی دارد یا چون ده‌ها طرح دیگر صرفا تصمیمی به سلیقه شخصی یا محفلی و بدور از مطالعات تخصصی است؟ تاکنون درباره این طرح، مجموعه مدیریتی موزه ملی که از قضا آگاه به امور هستند هیچگونه اظهارنظری نکرده‌اند.

نماز مسئولین حکومت اسلامی
بر ویرانی ها و نابودی های میراث فرهنگی ایران

در حالی که به دلیل ناکارآمدی و فساد در دستگاه های دولتی، وضعیت بد اقتصادی، و مشکلات ناشی از کرونا، میراث فرهنگی و گردشگری ایران در حال نابودی ست، روز گذشته، هجدهم تیرماه، وزیر میراث فرهنگی و گردشگری و معاونانش شاد و خندان نمازخانه و رستوران جدید وزارت گردشگری شان را افتتاح کردند تا هم الله شان را راضی نگه دارند و هم شکم شان را.

برای این جماعت هیچ اهمیتی ندارد که کارگران و کارمندان گردشگری بیش از شش ماه است که حقوق و دستمزد دریافت نکرده اند.

هیچ اهمیتی ندارد که صدها هتل و آژانس مسافرتی در حال ورشکستگی هستند و حتی یکی از وعده های دولت به آن ها عملی نشده است.

و هیچ اهمیتی ندارد که صدها اثر تاریخیِ در حال ویرانی منتظر کمترین توجه برای مرمت اند.

و هیچ اهمیتی ندارد که هزاران هنرمند صنایع دستی از بیکاری و بی پولی رنج می برند و آقایان همچنان از چین صنایع دستی ماشینی ـ قلابی وارد ایران می کنند.

آیا کسی سازمان و یا وزارت خانه ای را حتی در فقیرترین کشورهای دنیا سراغ دارد که با میراث فرهنگی و تاریخی و طبیعی سرزمین شان این گونه رفتار کنند؟

باور کنید استعمارگران قرون وسطی هم با میراث فرهنگی و تاریخی کشورهایی که اشغال کرده بودند نیز چنین نکرده اند، که اگر کرده بودند جهان خالی از میراث فرهنگی می شد.

شهرام صداقت
از همراهان بنیاد میراث پاسارگاد ـ تهران