شبانه سنگ قبری با عنوان شهیده برای خواهرم گذاشتند



یکی از قربانیان شلیک به هواپیمای اوکراینی، غنیمت اژدری است. او مورخ ۳۰ تیر ماه ۱۳۶۲ در شیراز زاده شد. خانم اژدری فارغ التحصیل رشته جنگل و مرتع داری از دانشگاه تهران بود که برای تحصیل در مقطع دکترا در دانشگاه گوئلف موفق به اخذ بورسیه شده و راهی کانادا شد. او که برای دیدار با خانواده‌اش به ایران سفر کرده بود، هنگام بازگشت به کانادا توسط موشک‌های سپاه پاسداران کشته شد.

به گزارش هرانا، نشریه اینترنتی خط صلح در این ماه پس از گذشت یک سال و اندی از واقعه با خواهر وی، عظمت اژدری، به گفتگو نشسته است. عظمت اژدری که خود ساکن انگلستان است از برخوردهای امنیتی با خانواده‌اش در ایران، تلاش‌هایش برای دادخواهی و حس و حال این روزهایش می‌گوید.

بیش از یک سال از شلیک موشک به هواپیمای اوکراینی می‌گذرد و در این مدت اتفاقات زیادی رخ داده است. نحوه عملکرد و پاسخگویی جمهوری اسلامی به بازماندگان این جنایت را چطور ارزیابی می‌کنید؟

جمهوری اسلامی نه تنها پاسخگوی خانواده‌ها و بازماندگان این جنایت نبوده بلکه آن‌ها را مورد آزار و اذیت نیز قرار داده است. هر چند جمهوری اسلامی نباید تنها پاسخگوی بازماندگان و خانواده‌ها باشد چرا که مرتکب یک جنایت بین‌المللی علیه بشریت شده و باید پاسخگوی کل دنیا باشد که متاسفانه نیست. در تمام طول این مدت جمهوری اسلامی نه تنها در کنار ما نبوده بلکه در مقابل ما قرار گرفته و با اخبار ضد و نقیض و کذب ما را تحت شکنجه‌های روانی و آزار و اذیت قرار داده است.

سرنگونی هواپیمای اوکراینی اولین و آخرین جنایت جمهوری اسلامی نیست. منتها تفاوتش با جنایت‌های دیگر این است که این جنایت در طول تاریخ بی‌سابقه است. سابقه نداشته که نیروی نظامی یک کشور به هواپیمای مسافربری همان کشور شلیک کند و تعداد بسیاری انسان بی‌دفاع و بی‌گناه را در آسمان وطن خودشان از بین ببرد. جمهوری اسلامی این جنایت را با برنامه‌ریزی انجام داده است و باید پاسخگو باشد. یکی از نکات قابل توجه در این ماجرا این است که بازماندگان و خانواده‌های جانباختگان در کنار هم قرار گرفته‌اند و برای دادخواهی از کوچک‌ترین تلاشی فروگذار نیستند. این مهم می‌تواند این پرونده را به پیش ببرد و روزی در یک دادگاه بی‌طرف کسانی را که دستور شلیک به هواپیما را صادر کرده‌اند، برای این امر برنامه ریزی کرده و کسانی که آن را انجام داده و اجرا کرده‌اند محاکمه شوند. شاید تنها چیزی که ما را سر پا نگاه داشته همین امید و آرزوی محاکمه عاملان و آمران این جنایت باشد.

آیا جمهوری اسلامی برای برگزاری مراسم در ایران برای خانواده شما مشکل و محدودیت ایجاد کرده است؟ محل دفن غنیمت کجاست؟ آیا وسایل ایشان به شما تحویل داده شد؟

نمی‌توانم بگویم غنیمت را در شیراز دفن کردیم چرا که فکر می‌کنم از غنیمت چیزی باقی نمانده است. غنیمت آسمانی بود و جایش روی زمین نبود. خانواده ما هرگز سر خاک نرفته است چون فکر نمی‌کنیم آن چه که تحویل داده شده و دفن شده است بقایای غنیمت بوده باشد. مراسم از بزرگ داشت و تشییع گرفته تا نوشته روی سنگ، نصب سنگ و محل دفن از روز اول تا آخر تحت کنترل سپاه بوده است و ما دستمان کوتاه بوده از هر گونه دخالت در هر یک از این مراحل و اقدامات.

غنیمت در قسمت شهدا دفن شد. سپاه پیشوند «شهیده» بر نام خواهرم گذاشت؛ شهیده غنیمت اژدری. مگر غنیمت به جنگ رفته بود؟ مگر سرباز بود؟ غنیمت و همه هم‌سفرانش فقط یک بلیط هواپیما خریده بودند. فقط به وطن‌شان آمده بودند تا خانواده‌شان را ببینند. حقشان نبود این چنین پرپر و سوزانده شوند. غنیمت و هم‌سفرانش شهید یا شهیده نیستند. آن‌ها بی‌گناه بودند و به قتل رسیدند. بعد از این که غنیمت را به خاک سپردند، هر چند همان طور که پیش‌تر گفتم ما مطمئن نیستیم او واقعا غنیمت بوده یا نه، سپاه شبانه سنگ قبر را نصب کرد. پدرم از پیش متنی را نوشته و داده بود که آن را روی سنگ بنویسند. اما پاسخ دادند که قرار نیست هر چه شما خواستید ما بنویسیم! پدرم هم گفت حالا که این طور است هر چه می‌خواهید بنویسید… .

از وسایل غنیمت به ما چیزی تحویل داده نشده جز یک جفت گوشواره، یک انگشتر و یک پاسپورت نیمه سوخته. در حالی که غنیمت سه چمدان، طلا و پول، دوربین و لپ‌تاپ به همراه خود داشت که البته به هیچ وجه برای ما ارزش مادی ندارند اما از لحاظ معنوی بسیار برای ما ارزشمند بودند. ما می‌توانستم بسیاری از عکس‌ها و فیلم‌هایی که در دوربین و لپ‌تاپش داشت را داشته باشیم ولی متاسفانه این‌ها را به ما تحویل ندادند. طبق آن چه که شنیده‌ام در مواردی که حتی وسایل الکترونیکی‌ای که خراب نشده بودند و می‌توانستند به خانواده‌ها تحویل بدهند، بعد از جدا کردن مموری‌ها و هاردها وسایل را به خانواده‌ها تحویل داده‌اند. اما به خانواده ما چیزی تحویل داده نشده است.

من اصلا نمی‌توانم این‌ها را به زبان بیاورم؛ سنگ قبر، دفن، خاکسپاری، تشییع. این‌ها شایسته عزیزان ما نبود. آن‌ها باید سال‌های سال زندگی می‌کردند، خدمت می‌کردند اما خیلی زود عزیزانمان را از ما گرفتند.

فشارهای نهادهای امنیتی بر اعضای خانواده شما که در ایران هستند، چگونه بوده است؟

فشارهایی که از طرف نهادهای امنیتی به خانواده ما در ایران وارد شده شامل تماس‌های تلفنی و مراجعه‌های حضوری بوده است که به بهانه دلجویی قصد داشتند به منزل ما بیایند، شوی تلویزیونی برای خودشان راه بیندازند و شوآف کنند که مثلا ما با خانواده‌ها همراه بوده‌ایم. در صورتی که اصلا این طور نبوده و هدف‌شان چیز دیگری است‌. تنها هدفشان این بوده است که فیلم و عکس بگیرند و پخش کنند و حرف‌هایی از زیر زبان خانواده‌ها بکشند و با سانسور آن‌ها را به جامعه القا کنند. همین بهانه‌ها برای مراجعه به خانواده‌ها بسیار دردناک است و قابل توجیه نیست. آن‌ها سعی می‌کنند با مراجعه‌های حضوری خانواده‌ها را راضی به دریافت پول کنند؛ پولی که اسمش را غرامت گذاشته‌اند اما ما می‌دانیم که می‌خواهند این مبالغ را به عنوان دیه و حق السکوت پرداخت کنند. ما از آن‌ها نه غرامت می‌خواهیم و نه دیه و دلجویی. هیچ چیز نمی‌خواهیم. فقط می‌خواهیم حقیقت روشن شود و مشخص شود چه کسانی باعث و بانی این جنایت هستند. آن‌ها باید پاسخگو باشند و تاوان آن را پس بدهند. این تنها چیزی است که ما می‌خواهیم.

کافی است ایرانی باشی تا بتوان خونت را ریخت

روایت انجمن اسلامی دانشگاه شریف از کارنامه جمهوری اسلامی: کافی است ایرانی باشی تا بتوان خونت را ریخت

انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف در بیانیه‌ای که به مناسبت سالگرد سرنگون شدن هواپیمای اوکراینی با شلیک موشک سپاه پاسداران صادر کرده، تاکید کرده است که مسئولان حکومت ایران «تلّی از جنایات بی‌پاسخ» را در کارنامه خود دارند.

به گزارش رادیو فردا، در این بیانیه رفتار مسئولان حکومت ایران در قبال این رویداد «وقاحت» و «بی‌مسئولیتی» توصیف شده و آمده است که «یک عمر دروغ و نیرنگ و پنهان‌کاری و وقاحت پروارشان کرده که اکنون از عمق آن فاجعه، حتی خمی هم به ابرو نمی‌آورند».

نویسندگان این بیانیه خطاب به مسئولان حکومت نوشته‌اند: «ما از شما بیزاریم؛ از عدم صداقت و دروغ‌گویی‌تان، از بی‌مسئولیتی و بی‌تدبیری‌تان».

در بخش دیگری از این بیانیه با اشاره به رویدادهایی مانند بازداشتگاه کهریزک، مفقود شدن معترضان به حکومت، کشته شدن ندا آقاسلطان در اعتراض‌های پس از انتخابات سال ۸۸ و کشته شدن کارگران معترضی چون محسن محمدپور در اعتراض‌های آبان ۹۸، آمده است که «کافی است ایرانی باشی تا بتوان خونت را ریخت و از پاسخ‌گفتن ابا کرد».

نویسندگان بیانیه با تاکید بر اینکه ایران به کشوری تبدیل شده است که «جان مردمانش، گوی چوگان زمین بازی آقایان است»، گفته‌اند مخاطبی برای پیگیری و پرسش‌های خود نیافته‌اند.

در این بیانیه همچنین به فشارهای نهادهای امنیتی حکومت بر فعالان دانشگاهی و دانشجویان اشاره شده و آمده است: «چکمه‌‌های نهادهای امنیتی مختلف و تیغ برّان استبداد، شاهرگ‌مان را نشانه رفته و راه را بر تنفس ما بسته‌ است».

نویسندگان بیانیه همچنین از اینکه به عنوان بخشی از جامعه مدنی نتوانسته‌اند حکومت را در قبال «جنایات آشکار» و «گردن‌کشی‌ها و قلدری‌ها و خودکامگی‌‌ها» پاسخگو کنند، از مردم ایران عذر خواسته‌اند.

خانواده قربانیان هواپیمای اوکراینی: از خون بچه‌ها نمی‌گذریم

در پاسخ به دروغ‌بافی روحانی در سالگرد جنایت سرنگون کردن هواپیمای اوکراینی، برخی خانواده قربانیان گفتند: از خون بچه‌ها نمی‌گذریم

روزنامه شرق نوشت: این گزارش ضمن گرامیداشت خون جان‌باختگان پرواز 752 اوکراین، روایتی از رنجی است که در هیچ نقطه‌ای از زندگی بازماندگان آنها متوقف نخواهد شد؛ رنج ازدست‌رفتن گرمی خانواده و آرزوهایی که بر باد رفت…

جایی در خیابان قیطریه تهران، در آپارتمانی در کمرکش کوچه‌ای خلوت، سحرگاه روز 18 دی‌ماه 1398 مادر آخرین بار دستان فرزندانش را گرفت و آنها را بوسید….بعد آنها به همراه پدر سوار آسانسور شده‌اند و برای همیشه رفته‌اند. از همان گرگ‌ومیش 18 دی‌ماه، این آپارتمان در کمرکش کوچه‌ای خلوت در خیابان قیطریه دیگر رنگ‌و‌بوی زندگی نگرفت. مثل خانواده 175 نفر دیگری که سوار آن هواپیما شدند. دکتر زهرا مجد و دکتر محسن اسدی‌لاری، مثل تمام بازماندگان آن پرواز یک سال آزگار است که زندگی نکرده‌اند.

از همان صبحی که خواهر زهرا تلفن کرد و گفت یک هواپیما به مقصد اوکراین سقوط کرده، این خانه دیگر خانه نشد…؛ خانه‌ای که قرار بود برای نوروز پر از گل و نقل و هلهله عروسی محمدحسین باشد، از همان ظهر هجدهم دی‌ماه سیاه‌پوش شد

مادر و پدر جوانی که یک‌شبه دو فرزند از دست دادند، در آستانه یک‌سالگی این عزا، دوباره در این خانه را باز می‌کنند. خانه‌ای که یک سال است دیگر خانه نیست و مادر دیگر حاضر نشد به آنجا پا بگذارد. روی مبل‌ها کشیده شده و خانه بوی زندگی نمی‌دهد. حالا خانه آماده سالگرد عزای بچه‌هاست. مثل خانه بقیه مسافران که این روزها سالگرد یک‌سالگی داغشان را برقرار می‌کنند.

این گزارش، ‌شرح‌حالی از رنج پدر و مادرهایی است که در آن پرواز فرزندانشان را از دست دادند. زهرا و محسن یکی از این پدر و مادرها هستند، آنها راوی این فقدان یک‌ساله‌اند. مثل پدر و مادر آرش، پدر و مادر پونه، پدر ری‌را، پدر راستین، پدر و مادر سهند و سوفی و همه آنهایی که در این یک سال رنجی بالاتر از تصور را تجربه می‌کنند. آنهایی که یک‌شبه یک خانواده را از دست دادند. محمدحسین، مدال‌آور المپیاد شیمی و خواهرش به تورنتو رفته بودند تا در آنجا در رشته پزشکی ادامه تحصیل دهند. زینب 21 سال و محمدحسین فقط 23 سال داشت.

مادر چشمانش به نقطه‌ای نامعلوم خیره است… هرازگاهی جمله‌ای می‌گوید و ساکت می‌شود. ترجیع‌بند سخنانش این است: «درد ما تجمیعی است… هم بچه‌هایمان را از دست دادیم… هم سه روز از علت سقوط بی‌خبر بودیم، هم از خودی خوردیم…

زهرا مجد نمی‌خواهد به این لحظات برگردد… دست‌هایش به‌وضوح می‌لرزد و دیگر نمی‌تواند حرف بزند…

دکتر اسدی‌لاری می‌گوید: ما از طرف کسانی داغ دیدیم که به آنها اعتماد داشتیم،‌ فرزندانمان آنها را امین می‌دانستند، حافظان امنیت بودند و همه اینها داغ است… از همه بیشتر اینکه این خون پاس داشته نشد، بیشتر از همه پاس داشته نشدن این خون،‌ داغ نخبگی این بچه‌ها آزارمان می‌دهد… در این پرواز نخبگانی بودند که حالا از دست رفته‌اند… وسایلشان هرگز به دست ما نرسید. سؤال‌های زیادی داریم… چطور عروسک در پرواز سالم مانده،‌ ولی موبایل‌ها و لپ‌تاپ‌های بچه‌های ما که در آن پروژه‌هایشان بود،‌ عکس‌هایشان بود، سالم نمانده… از وسایل زینب و محمدحسین تنها یک کارت بیمارستانی و یک پاسپورت سوخته به ما تحویل دادند… پروژه‌های بچه‌های ما میراثشان بود و ما نمی‌دانیم لپ‌تاپ‌هایشان حالا کجاست… ما توقعات مشخصی داریم، بالاخره باید مسببان معرفی شوند، دادگاه عادلانه برگزار شود. در دادسرای نظامی ما به‌شدت به این گفته یکی از فرماندهان معترض بودیم که گفته بود مسببان قبل از سالگرد معرفی می‌شوند و پرونده بسته خواهد شد. ما شکایت اصلی‌مان را پیش خدا می‌بریم، اما از خون بچه‌ها هم نمی‌گذریم.

فیلم زیر: در جلسه‌ای که در دادسرای نظامی تهران با حضور خانواده‌های داغدار جان‌باختگان با قاضی دادسرای نظامی برگزار شد، پدر مریم ملک از جان‌باختگان هواپیمای اوکراینی، سخنرانی شجاعانه‌ای کرد و از جمله خطاب به قاضی گفت:

«… چطور یک مشت آدم جنایتکار ممکن است در تحقیقات شرکت داشته باشند. چاقو چطور دستهٔ خودش را می‌برد! چرا فرمانده هوافضای سپاه تا جنایتکاری که به‌عنوان وزیر امور خارجه است از کار برکنار نشدند! استدعا می‌کنم همینجا دستور بدید من رو دستگیر کنند، اعدام کنند. من بعد از بچه‌ام زندگی نمیخوام هیچی نمیخوام. ما از جان گذشته‌ایم. دریغ از کمترین راستگویی، برای غارت وسایل بچه‌های ما چی کار کردین…(فیلم زیر)