عکس؛ معلم لرستانی کوه‌ به‌ کوه در پی دانش‌آموزان محروم



تصویر معلمی که در لا به لای کوه ها و راه های صعب العبور در حال پیاده روی است تا به دانش آموزانی برسد که تشنه دانش آموختن هستند، بازتاب زیادی در فضای مجازی داشت. (عکس زیر گزارش)

روزنامه خراسان نوشت: آنچه گفتیم حکایت معلم فداکار لرستانی است که برای پیدا کردن دانش‌آموزانش، کوه، دشت و دره‌ها را با پای پیاده طی می‌کند. بله «عزیز محمدی‌منش» همان معلمی است که ۲۱ سال کوه به کوه به دنبال دانش‌آموز می‌گردد تا به آنان الفبای زندگی بیاموزد. عزیز توانسته در مسیرهای سخت و خارج از نقشه تاکنون ۴۵۰ دانش‌آموز بازمانده از تحصیل را باسواد کند، مسیری که برای این معلم لرستانی پایانی ندارد.

کاربر دیگری نوشت: وقتی عاشق مردم کشورت باشی برای بهترشدن حالشون هر سختی رو تحمل می کنی…

روایت نیویورک تایمز از آموزگار فداکار اندیمشکی

شاید همه‌گیری کرونا روایت از دست دادن و غم باشد اما در این میان هستند انسان‌هایی که با فدا کردن زندگی خود دنیا را جایی بهتر و زیباتر می‌کنند برای زیستن. آقای حسین اسدی از استان خوزستان ایران یکی از این چهره‌هاست.آموزگار ۵۰ ساله اندیشمکی که عمر خود را صرف آموختن دانش به بچه‌های روستایی و عشایر کرده بود، می‌خواست با کنار گذاشتن سرمایه ۲۸ سال کار کردن در آموزش و پرورش و ارثی که به او رسیده بود یک خودرو بخرد اما ناگهان کرونا از راه رسید و شیوه زندگی کردن همه مردم دنیا را دگرگون کرد.

به این ترتیب، برنامه این معلم قدیمی هم عوض شد و او تصمیم گرفت با سرمایه‌اش ۳۴۳ تبلت برای بچه‌هایی بخرد که از درس و مدرسه بازمانده بودند.بخشی از پول‌های حساب آقای اسدی هم برای خریدن ۳۰ هزار ماسک بهداشتی هزینه شد تا کودکان و نوجوانان را از شر ویروس مرگبار در امان نگه دارد. وقتی این آموزگار فداکار تصمیم خود را عملی کرد، بسیاری از دوستان و آشنایان و اقوام و خویشان گمان کردند او عقل خود را از دست داده است اما برای کسی که ۲۸ سال در روستاهای خوزستان گشته و به بچه‌های عشایر خواندن و نوشتن آموخته، گذشتن از مال آسان‌تر از این حرف‌ها بود.

اسدی که پدر پنج فرزند است و در اندیشمک زندگی می‌کند، می‌گوید وجدانش اجازه نمی‌داد وقتی بچه‌ها در خطر از دست دادن یک سال آموزشی بودند، به خودش فکر کند و یک خودرو بخرد: «می‌گفتند دیگر هرگز با حقوق معلمی نمی‌توانی خودرو یا خانه بخری اما برای من دیدن لبخند شیرین روی چهره بچه‌ها و دانستن اینکه یک هدیه آموزشی به آنها داده‌ام کفایت می‌کرد.»