سرگذشت تلخ پناهجویان ایرانی؛ .. بازگشت به وطن در تابوت



یک زن ایرانی همراه با ۱۷ پناهجوی دیگر در دریای مدیترانه غرق شد. به گزارش منابع کردی، این زن پناهجوی ایرانی منیره حیدری نام داشت و اهل کرمانشاه بود.

شبکه حقوق بشر کردستان نوشته است که بیشتر سرنشینان قایق پناهجویان، نجات یافته‌اند اما با گذشت ۴ روز هنوز نشانه‌ای از ۱۷ تن از آن‌ها به دست نیامده است.

بنا به این گزارش منیره حیدری حدود ۴۰ روز پیش ایران را به مقصد ترکیه ترک کرد و قصد داشت خود را از مسیر غیرقانونی پناهجویان به بریتانیا برساند.

سازمان حقوق بشریِ «هَنگاو» نیز منیره حیدری را زنی ۳۵ ساله، از اهالی یکی از روستاهای شهرستان پاوه و دانش‌آموخته رشته امور بانکی معرفی کرده است.

بازگشت به وطن در تابوت؛ ..در وطن خویش غریب
یکشنبه، 25 آبان ماه 1399 = 15-11 2020

روزنامه شرق در باره انتقال اجساد چهار عضو خانواده پناهجوی ایرانی غرق‌شده در کانال مانش به ایران نوشت: در هفته‌های گذشته تراژدی مرگ خانواده‌ای ایرانی در کانال مانش که به امید رسیدن به انگلیس و زندگی بهتر مهاجرت کرده بودند، تیتر رسانه‌های خارجی شد؛ خانواده‌ای پنج‌نفره که هرگز به مقصد نهایی نرسیدند و زودتر از آنچه فکرش را می‌کردند، به ایران بازگشتند.

پیکر تعدادی از اعضای خانواده رسول ایران‌نژاد، در میان استقبال نزدیکان سیاه‌پوشش‌شان جمعه‌شب ساعت 22:40 دقیقه به ایران رسید. هرچند پیکر شیوا، رسول، آنیتا و آرمین، به ایران رسید‌ اما دریای مانش، آرتین 15‌ماهه را پس نداد تا تعداد مفقودان سردشتی این حادثه به سه نفر برسد. حالا سردشت همیشه چشم‌به‌راه کودکی است که خانواده‌اش در آرزوی زندگی بهتر او را از میان جنگل‌ها و کوه‌ها گذراند و به فرانسه رساند.

پرواز رأس ساعت به زمین می‌نشیند، اما خانواده ایران‌نژاد تا تحویل‌گرفتن اجساد راه زیادی در پیش دارند. آنهایی که بیرون ایستاده‌اند، بنرها را روی آمبولانس‌ها نصب می‌کنند. عکس خوشحال و بی‌خیال خانواده پنج‌نفره روی آمبولانس نقش می‌بندد. حالا همه‌چیز برای‌ آمدنشان آماده است.روی‌ آمبولانس‌ها به زبان کردی نوشته شده به وطن خوش آمدید. دور تا دور عکس‌ها ابیاتی کردی نوشته است. از یکی از اقوام می‌خواهیم نوشته‌ها را برایمان معنا کنند. ترجمه شعر روی بنر این است: پنج نفر بودیم، رو به سوی غربت، دل به سوی کردستان/ چهار جنازه بی‌روح آمدیم سمت شما/ یکی از ما در غربت بی‌نام‌و‌نشان ماند/ راه غربت سخت و گران بود/ دلمان همیشه سوی یاران بود/ سفر ناتمام ماند و پایان زندگی و بازگشتمان.