جنسیت در ایران و خلاءهای قانونی ترنسجندرها

برای درک معنای جنسیت (Gender) لاجرم نخست باید مفهوم جنس (Sex) را تعریف نمود. جنس را به مثابه تعریف و طبقه بندی افراد بر اساس ویژگی های بدنی، بیولوژیکی و نوع اندام تناسلی مشخص می کنند. از منظر این تعریف کلاسیک، افراد دارای جنس نر، ماده و دوجنسه هستند. جنس عموماً به عنوان یک امر ذاتی و پیشینی تلقی می شود.

اگرچه امروزه بسیاری از نظریات قائل به برساخته بودن مفهوم سکس نیز هستند و طبقه بندی افراد را بر اساس وضعیت بیولوژیکی و اندام، ناشی ساخته از فرهنگ و تاریخ اجتماعی و فکری بشر می دانند. جنسیت بر اساس جنس تعریف می شود. جنسیت قالب نرماتیو و هنجارینی است که هر فرد با جنس مشخص در آن قرار گرفته و انتظار می رود مطابق جنسیت، هم راستا با جنس خویش ایفای نقش نماید. جنسیت فضامند و مکان مند است. در هر فرهنگ و جامعه ای جنسیت و نقش های جنسیت تعریف شده است و در فضاهای مختلف از این تعاریف حمایت می شود. در ایران جنسیت به طور رسمی به دوگانه “مردانگی” و “زنانگی” تقسیم می‌شود. در نتیجه افراد “زن” یا “مرد” هستند. در ایران بر اساس احکام فقهی که مهم ترین منبع تاثیر گذار اجتماعی بر قوانین جاری ایران است، تعیین جنس کاملاً براساس نوع آلت جنسی فرد تعریف می شود. حتی در رابطه با افرادی که در فقه و حقوق اسلامی خنثی بدنی می نامند نیز، ملاک هم چنان همان است. آن چه در فقه اسلامی مطرح شده و مورد اتفاق و اجماع فقیهان شیعه است، ملاک اخیر است، و اساساً جنسیت بر اساس “اندام تناسلی” است. از این رو، علایمی که برای تعیین جنسیت دوجنسی ها (خنثی) بیان شده است، بیش تر به آلت تناسلی مربوط می شود؛ برای مثال، اگر فرد واجد هر دو آلت تناسلی است و تنها از یکی از آن ها ادرار می کند، همان ملاک است. پس اگر از آلت تناسلی مردانه ادرار دفع شود، مرد تلقی می شود و احکام مرد بر وی بار می شود، و اگر از آلت تناسلی زنانه، ادرار دفع می‌شود، حکم زن را دارد. البته ملاک روحی- روانی ممکن است به عنوان عامل ثانوی مورد توجه قرار گیرد.

تراجنسیتی ها در ایران


تراجنسیتی، دگرجنس گونه یا ترنسجندر (Transgender) در معنای تحت اللفظی یعنی فرا جنسیت و به افرادی اشاره دارد که جنسیت هنجارین در جامعه و فرهنگ خود را نپذیرفته و نقش های جنسیتی متفاوت و ورای مرزهای هنجار جنسیتی عمل می کنند. به عبارت دیگر ترنسجندر دارای هویت جنسیتی متفاوت از هویت جنسیتی هنگام تولد است و اساساً قابل طبقه بندی جنسیتی نیستند. انواع مختلفی از تراجنسیتی ها در گفتمان های جنسیت غربی تعریف شده اند. این افراد می توانند تراجنسی (ترنسکشوال)، مبدل پوش، دو جنسیتی و کوییر جندر باشند.

در قوانین ایران تنها ترنسکشوال ها به صورت مشروط پذیرفته شده هستند. فرد تراجنسی فردی است که دارای جنسیتی متفاوت از جنس خویش است. به عبارت دیگر یک فرد تراجنسی دارای هویت جنستی است که با جنس وی در حال حاضر همخوان نیست. یکی از وجوه تمایز افراد تراجنسی و تراجنسیتی، مسئله آن ها برای تغییر جنسیت است. مسئله فرد تراجنسی تغییر جنسیت به جنس مخالف و تطبیق هویت جنسی مورد درخواست با هویت جنسی موافق آن است. افراد تراجنسی در قالب دوگانه جنسی در حال دگردیسی هستند و این تغییر را در حد نهایی تغییر جنس و به تبع آن همسان سازی جنسیت با جنس در خویش دنبال می کنند. بر همین اساس طبق فقه شیعی افراد به لحاظ جنس و جنسیت باید هماهنگ و مرد و یا زن باشند. همان طور که در قوانین مربوط به تغییر جنسیت در ایران مشاهده می شود صدور جواز تغییر جنسیت منوط به شروطی است که گزاره بالا را در بر دارد.

“در واقع فقط کسانی که اختلال ابهام جنسی دارند یا دو جنسی ها را، مجاز به جراحی تغییر جنسیت می دانند. در حالی که مراجع تشیع و آیت الله خمینی به کسانی که به لحاظ پزشکی و روان شناختی نیاز به تغییر جنسیتشان محرز شده باشد، این اجازه را با دو شرط داده اند:
نخست، این که بیماری ترنسکشوال، واقعی و قطعی باشد؛ بنابراین افرادی که بیماری آنان مشکوک است، مجاز به تغییر جنسیت نیستند. دوم، تغییر جنسیت باید به صورت کامل صورت گیرد؛ یعنی به طور مثال زن پس از تغییر جنسیت کاملاً به یک مرد تبدیل شود و برعکس، تا احکام و قوانینی که در شرع ما برای زنان یا مردان ذکر شده است، در مورد آنان قابل اجرا باشد”.

سیاست های جنسیتی چند ‌گانه و متناقض ایران در باب هویت های جنسی، جنسیتی و گرایش های جنسی غیر نرماتیو ناشی از عدم توجه به مبانی حقوق بشری است. فضای عمومی ایران عموماً مردانه و دگرجنس گرایانه است. قوانین اسلامی جاری نیز مبنایی مرد سالارانه و پدر سالارانه داشته و هم چنین کاملاً هترو نورماتیو است. در این بین کنش و هویت جنسی و جنسیتی، ورای گونه های تعریف شده و مجاز در قانون نه تنها پذیرفته نیست، بلکه سیاست های تنبیهی و اصلاحی را نیز در پی خواهد داشت.

طبق قوانین ایران برای هر جنسیت مورد قبول احکام بسیار مشخصی در تمامی حوزه های اعتقادی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی تعریف شده است. برای مثال زنان از حق رئیس جمهور یا قاضی بودن برخوردار نیستند و یا مردان دو برابر زنان ارث خواهند برد. زنان حق ورود به ورزشگاه ها برای تماشای مسابقات ورزشی مردان را ندارند. این احکام در رابطه با افراد تراجنسی نیز وضع شده است. از همه مهم تر قوانین مربوط به حفظ شئونات اسلامی نیز بسیار مهم است. نوع پوشش موجه و رعایت حجاب اسلامی، قوانین کیفری در رابطه با مبدل پوشی در ایران، معافیت پزشکی سربازی به افراد تراجنسی، سیاست های تغییر جنسیت که در فضایی مبهم از سوی حکومت به تمامی کوییرهای ایرانی این امکان را می دهد که تغییر جنسیت دهند و عده ای نیز در این فضای متخلخل زیست کنند. به هر جهت این را نیز باید در نظر گرفت که اگر چه گفتمان جنسی و جنسیتی ایران در حال بسط یافتن است و لیکن کوییرهای ایران در حال مرئی شدن هستند و گونه های زیستی متفاوت به آهستگی در گفتمان رسمی جنسیت ایران رسوخ می کند. نمایشگری غیر متعارف در ایران از سوی کوییرهای ایرانی اگر چه همواره با تبعات کیفری مواجه است ولیکن هم چنان به عنوان یک آلترناتیو ادامه دارد. تلاش های حقوقی بسیاری در گرفته است تا وضعیت حقوقی و کیفری ناشی از تغییر جنسیت را مشخص نمایند. برای مثال تغییر جنسیت، رافع مسئولیت کیفری افراد نیست. یا چگونگی پرداخت مهریه بعد از تغییر جنسیت که در موارد مختلف تغییر جنسیت زوج ها، این موارد نشان می دهد که جنسیت تبعات بسیار مهمی برای افراد در جامعه به همراه دارد. حال ترنسجندرها نه تنها به واسطه قانون در ایران تعریف نمی شوند، بلکه به نوعی هنجارهای بسیار اساسی نظام حقوقی ایران را به چالش می کشند. قوانین اسلامی قادر به بسط جنسیت خارج از دو گانه زن/مرد نیست. حتی تکلیف افراد خنثی بدنی(هرمافرودیت) و خنثی روانی (تراجنسی) نیز ذیل این دو گانه روشن شده است. قوانین مدنی و کیفری ایران بر اساس این جنسیت دوگانه تعریف شده است. حال اگر ترنسجندرها بخواهند تا مفهوم جنسیت را به چالش بکشند و نقش‌های متعدد و غیر قابل طبقه بندی را ارائه دهند، در فضای فرهنگی و اجتماعی ایران چه چیز قابل تصور خواهد بود؟

در ایران در تمامی مدارک شناسایی و اوراق قانونی جنسیت دو گانه تعریف شده است. چنان چه شما بخواهید رفتار و کنش جنسیتی متفاوتی را عرضه نمایید، به هیچ عنوان پذیرفته نخواهد شد. این فشارهای حقوقی و فضای کاملاً تعریف شده سبب گردیده تا تلاش های کنشگران غیر نورماتیو به لایه های زیرین جامعه فرو روند. در سطح جامعه شما قادر نخواهید بود تا در فضای شهری به شدت سکسیستی ایران به صورت یک ترنسجندر عمل نمایید. فارغ از قانون، هنجار‌های عرفی جامعه ایران نیز در حال حاضر پذیرنده ترنسجندرها نیست. حتی جنبش مدنی ایران نیز آن چنان آمادگی لازم برای همراه نمودن افراد تراجنسیتی را ندارد. در اکثر جریانات و جنبش های مدنی ایران فضایی برای ترنسجندرها و حتی افراد غیر دگرجنس گرا در نظر گرفته نشده است.

مهم ترین مسئله ای که جنبش های حقوقی کوییر در ایران پی می گیرند، تطبیق قوانین ملی ایران با قوانین حقوق بشری است. تلاش های صورت گرفته بیش تر معطوف به این تطبیق و گزارش موارد نقض کننده قوانین حقوق بشری در ایران است. حکومت ایران تلاش های حقوق بشری این کنشگران را به مثابه تلاش های براندازنده، غربی، امپریالیستی و با هدف نابود سازی فرهنگ اسلامی دانسته و با آنان مقابله به مثل می کند. موج بازداشت ها،‌ مجازات و وضع قوانین تبعیض آمیز چندگانه نشانی از حمایت همه جانبه حکومت از فضای عمومی کشور اسلامی است.

این تلاش های حقوقی در چند دهه اخیر تا به حال به دستاوردهایی نیز دست یافته است. این دستاوردها البته به معنای پذیرش افراد کوییر ایرانی نبوده است. بیش تر به چالش کشیده شدن جمهوری اسلامی ایران در مجامع بین المللی و حقوق بشری و فشار به ایران در به رسمیت شناختن حقوق کوییرهای ایرانی بوده است. امری که بارها و بارها توسط مقامات بلند مرتبه و رسمی ایران انکار شده است. حکومت ایران کوییرهای ایرانی را نادیده انگاشته و وجود آن ها را انکار می کند.

قوانین در ایران در حال حاضر ظرفیت پذیرش تراجنسیتی ها را ندارد. زیرا به نظر می رسد مبناهای حقوقی و فقهی در ایران امکان این تغییرات را نخواهد داد. ساخت جنسیتی در ایران که در برگیرنده آرای فقه شیعی و فرهنگ سنتی مرد سالار ایرانی است بستر مناسبی برای بالندگی و رشد افراد تراجنسیتی را فراهم نمی کند. شاید به مانند سایر حوزه های مفهومی و هویتی مدرن که در غالب الگوی جامعه مدرن تعریف می شود، توفیق تراجنسیتی ها نیز در گرو گذار ایران به یک جامعه مدرن است که قوانین در آن حدالمقدور موازین حقوق بشری را به رسمیت شناخته و جامعه مدنی و رواداری در آن نهادینه شده باشد.