کشتار نژادی تالسا؛ “بهترین هدیه به مردم حقیقت است”

در سال ۱۹۲۱ توده‌ای از سفیدپوستان دست به قتل عام در محله‌ای سیاهپوست‌نشین در شهر تالسا زدند. در این باره سال‌ها سکوت برقرار بود. هنوز هم در مورد لزوم پرداختن به تاریخ نژادپرستی در آمریکا اتفاق نظر وجود ندارد.در آغاز ماه مه سال ۲۰۲۲ دادگاهی در ایالت اوکلاهما در آمریکا با رسیدگی به دعوی دادخواهی جان‌بدربردگان و بازماندگان قربانیان کشتار نژادی سال ۱۹۲۱ در شهر تالسا، واقع در شمال شرقی این ایالت، موافقت کرد. سه جان‌بدربرده واقعه که همگی بیش از ۱۰۰ سال سن دارند و نیز فرزندان قربانیان قتل عام تالسا خواستار پرداخت غرامت شده‌اند.

در دعوی دادخواهی آنان آمده است که «نابرابری‌های نژادی و اقتصادی از زمان وقوع قتل عام در تالسا تاکنون موجود است، زیرا در پی غارت و کشتار بسیاری مجبور به ترک محل زندگی خود شدند و مشاغل و دارایی خود را از دست دادند و مقامات مسئول یا شرکت‌های بیمه هیچگاه حاضر به جبران خسارت‌های وارده بر آنان نشده‌اند».

ویرانی “وال‌استریت سیاه”

پس از کشف نفت در تالسا در سال ۱۹۰۱ دوره‌رونق اقتصادی این شهر مشهور به “پایتخت نفت جهان” آغاز شد و جمعیت آن در عرض ۲۰ سال از ۱۳۹۰ نفر به بیش از ۷۲ هزار نفر رسید. محله گرین‌وود در تالسا از محله‌های تاریخی ساخته شده توسط بردگان آزادشده پس از جنگ داخلی آمریکا بود. به گفته اسکات اِلس‌وورث، تاریخدان آمریکایی، با وجود اجرای قوانین جدایی نژادی مشهور به “جیم کراو” در آن زمان، گرین‌وود “روایتگر داستانی از نیل به موفقیت در آمریکا” بود و به چنان منطقه‌”پررونق و سرزنده‌ای تبدیل شد” که به آن “وال استریت سیاه” لقب دادند.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

مرکز تجاری محله چندین مغازه و شرکت، چند مطب، دفاتر حقوقی و دو دفتر روزنامه را در بر می‌گرفت. گرین‌وود همچنین دارای مدرسه، کتابخانه، تئاتر، بیمارستان و کلیسا بود. هزاران آفریقایی-آمریکایی زندگی تجاری و عمومی محله را می‌چرخاندند. کسانی هم که به عنوان راننده یا خدمتکار در خارج محله برای سفیدپوستان کار می‌کردند، درآمدشان را در این محله خرج می‌کردند، چون انتخاب دیگری هم نداشتند.

اما صدها تن از سفیدپوستان که برخی از آنان مأموران دولت بودند، در عرض دو روز، از ۳۱ مه تا اول ژوئن ۱۹۲۱، گرین‌وود را غارت و ویران کردند. جرقه این واقعه را روایت برخوردی زد که صبح روز ۳۰ مه میان یک دختر متصدی آسانسور و یک پسر کفش‌پاک‌کن رخ داده بود و جزئیات آن روشن نیست.

والتر وایت، دبیر “جمعیت طرفدار ترقی مردم رنگین‌پوست”، در مقاله‌ای که یک ماه پس از “واقعه تالسا” در مجله “نِیشِن” منتشر کرد، نوشت: «یک دختر هیستریک سفیدپوست [به نام سارا پِیج] گزارش داد که یک پسر رنگین‌پوست ۱۹ ساله [دیک رولند] روز روشن، در آسانسوری عمومی، در ساختمانی عمومی، در شهری پرتحرک با جمعیت ۱۰۰ هزار نفر قصد تجاوز به او را داشته است. بدون هیچ تأملی در باره اینکه آیا این داستان حقیقت دارد یا نه […] یک دسته از افراد صد در صد آمریکایی راهی یورشی وحشیانه شدند که به بهای جان ۵۰ سفیدپوست و بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ رنگین‌پوست تمام شد.»

“جامعه و موزه تاریخ تالسا” در این باره می‌نویسد: «روایت دهان به دهان در میان سفیدپوستان تالسا پیچید و با هر بازگویی مبالغه‌آمیزتر شد. روز بعد پلیس رولند را بازداشت کرد. گزارشی تحریک‌کننده در “تالسا تریبیون” بر آتش تنش میان سیاهان و دسته‌های مسلح سفیدپوستان در اطراف دادگاه دمید؛ جایی که کلانتر شهر و مأمورانش برای حفاظت از رولند حصار بر پا کرده بودند.»

پس از آنکه گلوله‌ای شلیک شد، مردان آفریقایی-آمریکایی که برای جلوگیری از خطر لینچ شدن رولند آمده بودند، به گرین‌وود بازگشتند. تا صبح روز بعد دسته‌های مسلح سفیدپوست محله گرین‌وود را غارت و ویران کرده بودند. آن‌ها ۳۵ بلوک ساختمان، صدها خانه و مغازه و نهادهای متعلق به سیاهپوستان شامل کلیساها و مدارس را به آتش کشیدند و با خاک یکسان کردند. هزاران تن از ساکنان سیاهپوست گرین‌وود آواره شدند، بسیاری از آنان به ایالت‌های همجوار فرار کردند. تنها شمار اندکی از جان‌بدربردگان در تالسا ماندند و به بازسازی کسب و کارشان پرداختند. تاریخدانان شمار کشته‌شدگان را حدود ۳۰۰ نفر تخمین می‌زنند و هم‌اکنون در حال تحقیق درباره گورهای جمعی و شناسایی دفن‌شدگان با استفاده از روش‌های علمی جدید هستند.

تحقیقات تاریخی

پژوهش درباره کشتار سال ۱۹۲۱ در گرین‌وود تالسا بخشی از روند جدیدی است که از دهه ۱۹۷۰ برای پرداختن به تاریخ اجتماعی آمریکا آغاز شده است؛ روندی که به گفته هوارد زین، نویسنده “تاریخ مردم ایالات متحده آمریکا”، جنبه متفاوتی از تاریخ آمریکا را در مقایسه با تاریخ‌نویسی سنتی که “تجلیل ناسیونالیستی از کشور” است، مد نظر دارد. این جنبه متفاوت روایت زندگی، سرنوشت و نقش گروه‌های اجتماعی و اقلیت‌ها، و نه تنها گروهی از نخبگان حاکم، در جریان تاریخ است.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

مقاومت در برابر پرداختن به وجوه ناخوشایند تاریخ در آمریکا بالاست. درباره قتل عام تالسا سالیانی دراز سکوت برقرار بود. اسکات اِلس‌وورث از نخستین تاریخدانانی است که درباره قتل عام تالسا تحقیق کرده‌اند. زمانی که او در سال ۱۹۷۵ تصمیم گرفت پایان‌نامه کالجش را درباره “شورش نژادی تالسا” (نامی که در کودکی به گوشش خورده بود) بنویسد، تنها یک عکس به دست آورد که “ویرانه‌ای شبیه هیروشیما را نشان می‌داد”؛ تا اینکه با یکی از جان‌بدربردگان واقعه آشنا شد و با او مصاحبه کرد.

اِلس‌وورث بعدها عضو کمیسیون تحقیقاتی‌ای بود که با استناد به اظهارات شاهدان عینی، گزارش روزنامه‌ها و اسناد دولتی، گزارشی ۲۰۰ صفحه‌ای درباره واقعه تالسا منتشر کرد. در سال‌های اخیر چند کتاب درباره این موضوع منتشر شده است. همچنین “جامعه و موزه تاریخ تالسا” آرشیوی از عکس‌و سند مربوط به واقعه گردآوری کرده است.

تدریس تاریخ

کشته شدن جورج فلوید، مرد سیاهپوست آمریکایی، در ماه مه ۲۰۲۰ به دست یک مأمور پلیس سفیدپوست و در پی آن یک سال ناآرامی و تظاهرات را می‌توان نقطه عطفی در روند توجه به موضوع نژادپرستی و تاریخ آن در آمریکا دانست، زیرا در پی آن کادر آموزشی این کشور بیش از پیش توجه خود را به مبحث نابرابری‌های نژادی معطوف کرد.

در برابر، در برخی ایالت‌های آمریکا قوانینی در دست تصویب هستند که هدف آن‌ها جلوگیری از بحث درباره موضوع‌هایی چون نژادپرستی یا محدود کردن تدریس بخش‌هایی از تاریخ آمریکا که درگیری‌های نژادی را نشان می‌دهند در مدارس است. مخالفانی چون کِوین سیت، فرماندار جمهوری‌خواه اوکلاهما، معتقدند که معلمان نباید درس‌هایی بدهند که باعث شود یک فرد “به دلیل نژاد یا جنسیت‌اش احساس ناراحتی، گناه و عذاب وجدان کند”.

بدیهی است که تاریخدانان بر اهمیت بررسی، شناخت و هر چه بیشتر نزدیک شدن به واقعیت‌های تاریخی تاکید می‌کنند. به گفته اِلس‌وورث تاریخدان: «حقیقت بهترین هدیه‌ای است که می‌توان به مردم هدیه کرد، اگرچه این هدیه دردآور باشد». همچنین هانیبال جانسون، نویسنده “وال استریت سیاه ۱۰۰” و از مدافعان پژوهش و بحث درباره قتل عام تالسا، معتقد است که «یک دلیل ادامه تمایلات نژادپرستانه نپرداختن به تاریخ آن و نشناختن تأثیر این تاریخ بر زمان حال و درس‌های آن برای آینده است».

دادن غرامت به جان‌بدربردگان و بازماندگان قربانیان کشتار نژادی در تالسا نیز در عین حال که در مقوله برقراری عدالت اجتماعی می‌گنجد، به معنای پذیرش واقعیت تاریخی است. زیرا یک بخش از بی‌عدالتی کنترل روایت‌هایی است که از تاریخ به دست داده می‌شود و منطبق بر حقیقت نیست. دادن غرامت به نسل‌های قربانیان کشتار تالسا این پیام را می‌رساند که می‌پذیریم که این واقعه رخ داده، آسیب جانی، مالی و روانی آن نسل به نسل منتقل شده و می‌خواهیم که دیگر تکرار نشود.