سلمان رشدی ۷۵ ساله شد؛ مبارزی دائمی در راه آزادی بیان

سلمان رشدی به دلیل نگارش رمان “آیات شیطانی” تهدید به مرگ و مجبور به زندگی مخفی شد. او اکنون با حضور علنی جزو تلاشگران آزادی بیان است. این نویسنده بریتانیایی امروز ۷۵ ساله شد. نگاهی به زندگی، آثار و نظرات او.شخصیت، زندگی و آثار سلمان رشدی با روز ۱۴ فوریه ۱۹۸۹ (۲۵ بهمن ۱۳۶۷) گره خورده است. در این روز آیت‌الله روح‌الله خمینی، رهبر جمهوری اسلامی حکم فتوای اعدام و “قتل واجب” این نویسنده بریتانیایی را داد. علت این حکم فقاهتی خمینی کتاب “آیات شیطانی” سلمان رشدی بود که یک سال پیش از آن منتشر شده بود.

خمینی در متن فتوای خود به اطلاع “مسلمانان غیور سراسر جهان” رسانده است که “مؤلف کتاب «آیات شیطانى» که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم و چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتواى آن، محکوم به اعدام مى باشند”. او از مسلمانان “غیور” خواست “تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعا آن‌ها را اعدام نمایند” و “هر کس در این راه کشته شود، شهید است”.

به کانال تلگرام دویچه وله فارسی بپیوندید

حدود دو سال پس از اعلام این فتوا “هیتوشی ایگاراشی” مترجم ژاپنی این اثر سلمان رشدی در یک سوءقصد به قتل رسید. اتوره کاپریولیو، مترجم ایتالیایی و ویلیام نیگارد، ناشر نروژی نیز از سوءقصدهایی که علیه آن‌ها صورت گرفت، با جراحات شدید جان سالم به در بردند.

زندگی با تهدید مرگ

مفهوم “آزادی” به اجبار به کانون زندگی سلمان رشدی راه گشوده است. او سالیان دراز در حفاظت پلیس در مخفیگاه‌های متفاوت به سر برد. از چند سال پیش اما در جامعه حضور علنی دارد.

رشدی در باره زندگی زیر سایه مرگ در اثر خود با عنوان “خودزندگی‌نامه جوزف آنتون” در سال ۲۰۱۲ می‌گوید که ملکه الیزابت دوم به رغم تمام اعتراضات مقامات تهران، در سال ۲۰۰۷ به پاس خدمات ادبی، نشان و لقب “شوالیه” به او اعطا کرد. “جوزف آنتون” نام مستعار سلمان رشدی در مخفیگاه و برگرفته از دو نویسنده محبوب او جوزف کنراد و آنتون چخوف بود.

سلمان رشدی در مصاحبه با دویچه وله در سال ۲۰۱۵ گفته بود: «ما باید از آزادی ارزشمند خود که آن را به سختی به دست آورده‌ایم، دفاع کنیم؛ و اگر مجبور باشیم برای حفظ آن باید بجنگیم.»

او هر چندگاه یکبار دفاعیه‌هایی در باره آزادی بیان داشته است، از جمله پس از سوءقصد خونین به دفتر نشریه طنز “شارلی ابدو” در پاریس که دفاع عاری از انتقادش از هیأت تحریریه و کاریکاتوریست‌های این نشریه به بهای از دست دادن شماری از دوستان او تمام شد. در نمایشگاه بین‌المللی فرانکفورت در سال ۲۰۱۵ که کشور مسلمان اندونزی میهمان افتخاری آن بود، در جشنواره ادبی مونیخ و یا در جشنواره بین‌المللی ادبی برلین نطق‌هایی در دفاع از آزادی بیان ایراد کرد: «آزادی بیان را باید درک و جذب کرد، مانند هوایی که نفس می‌کشیم، همچون امری بدیهی.»

کودکی در بمبئی

سلمان رشدی متولد ۱۹۴۷ در فضای جهان‌وطن و روادار بمبئی رشد کرد که امروز مومبای نام دارد. زمانی گفته بود که کودکی‌اش در هند “انبانی از قصه‌های تخیلی” و “داستان‌هایی درخشان از هر نوع” برای او به ارمغان داشته است.

خانواده‌اش تبار کشمیری داشت و پدرش تاجرش در دهلی به ثروت رسیده بود. از این رو در توان خانواده بود که فرزند خود را در ۱۴ سالگی به یک مدرسه شبانه‌روزی نخبگان بریتانیا بفرستد.

رشدی که ۱۹۶۴ تابعیت بریتانیا را دریافت کرد، برخلاف آن‌که پشتو، زبان مادری او بود، به نگارش ادبی به زبان انگلیسی روی آورد. در “کینگز کالج” کمبریج تاریخ خواند و در کلاس‌های تئاتر شرکت کرد، اما سال ۱۹۶۸ از ادامه تحصیل سر باز زد. بعدها در باره خود گفت: «من یک نماینده نمونه‌وار نسل ۶۸ بودم.»

کار حرفه‌ای خود را با خبرنگاری، هنرپیشگی و نگارش متن‌های تبلیغاتی آغاز کرد. چهار سال بعد اما کار در یک آژانس برای او به اشتغالی حاشیه‌ای بدل شد. نخستین رمان تجربی خود را با عنوان “گریموس” منتشر کرد که کمتر مورد توجه قرار گرفت. اما با دومین اثر “بچه‌های نیمه‌شب” به شهرت جهانی رسید. این رمان با موضوع سرنوشت خانواده‌ای در هرج‌ومرج استقلال دولت هند موفق به دریافت جایزه “من-بوکر” شد و در بریتانیا و آمریکا به پرفروش‌ترین آثار رسید.

مبارزه بر سر “حقیقت”

سلمان رشدی در طول سالیان شمار زیادی رمان، جستار و یک خودزندگینامه منتشر کرده است. این آثار به یکسان از کیفیت درخشان ادبی برخوردار نبودند، اما “بچه‌های نیمه‌شب” (۱۹۸۱)، “آیات شیطانی” (۱۹۸۸)، “آخرین آه عرب مغربی” (۱۹۹۵) و “جوزف آنتون” (۲۰۱۲) به آثار کلاسیک ادبیات جهانی پیوسته‌اند.

هیچ‌یک از آثار رشدی، چه در جهان اسلام و چه خارج از آن، عاری از مناقشه نبوده‌اند. برای مثال رمان “خشم” (۲۰۰۱) ماجرای یک پژوهشگر علوم انسانی است که در لندن همسر و فرزند را ترک می‌کند و در نیویورک زندگی جدیدی را می‌آغازد؛ این رمان در بریتانیا و آمریکا نظرات متنافری را برانگیخت.

سبک نویسندگی رشدی را “رئالیسم جادویی” می‌دانند، که همانا درهم‌تافتگی واقعیت و تخیل است. با این حال او خود را متعهد به “حقیقت” می‌داند و می‌گوید: «ادبیات، در هر سبک خود، رئالیستی یا تخیلی، همواره می‌کوشد شکلی از حقیقت در باره وجود انسانی ارائه دهد.»

“حقیقت” از نگاه او انگاشتی است که خطر فزاینده آن را تهدید می‌کند. این مفهوم در کانون آخرین اثر او نشسته‌اند که مجموعه‌ای از جستارهاست و در آلمان با عنوان “زبان‌های حقیقت” انتشار یافته است.

به کانال اینستاگرام دویچه وله فارسی بپیوندید

حتا در ۷۵ سالگی نیز نشانی از خستگی در این نویسنده دیده نمی‌شود. برعکس، سلمان رشدی هر چند یک بار با پرشوری تمام در مباحثات داغ اجتماعی شرکت می‌کند، هرچند هم که خوشایند او یا دیگران نباشد. او می‌گوید: «حقی به نام دلخور نشدن وجود ندارد.»