بی‌حجابی همبستگی است

پویان مکاری

«اگر در انقلاب سال ۱۳۵۷ ایران، نماد زنان انقلابی “حجاب” بود، این بار با گذشت ۴۴ سال نماد زنان معترض “بی‌حجابی” است.»

این سخنان زنی بیست‌ساله است که در شهرکرد زندگی می‌کند. او بارها در اعتراضات شرکت کرده و پس از آغاز اعتراضات سراسری در ایران تمام شال‌ها و روسری‌هایش را آتش زده است و به‌گفتهی خودش، دیگر حاضر نیست که از پوشش رسمی جمهوری اسلامی پیروی کند. این زن به ما می‌گوید که چرا پس از چهار ماه هنوز از «بی‌حجابی» به‌عنوان نماد اعتراض استفاده می‌کند:‌

واقعیت این است: من به مبارزهی تک‌نفره اعتقاد ندارم. اگر قرار است که به حقمان برسیم، باید از هم حمایت کنیم. اگر زنان دیگر مثل من روسری و شالشان را آتش نمی‌زدند و در خیابان زن، مرد، پیر و جوان از من حمایت نمی‌کردند،‌ اصلاً نمی‌توانستم تصور کنم که حتی یک ‌بار هم در خیابان‌های شهرکرد با موی آزاد بچرخم.

از ابتدای اعتراضات سراسری یکی از نمادهای اعتراضات زنان که توجه جهانیان را جلب کرده، برداشتن حجاب توسط زنان بوده است، زنانی که در انظار عمومی و بی‌واهمه از نیروی انتظامی بر حقِ آزادی پوشش در خیابان تأکید می‌کنند. بسیاری از زنان نامدار در حوزه‌های سیاست، هنر و ورزش در مراسم رسمی و در مجامع عمومی حجاب از سر برداشته‌اند و حتی گوهر عشقی؛ مادر ستار بهشتی، در ویدئویی اعلام کرد که برای همراهی با اعتراضات سراسری پس از ۷۶ سال حجاب از سر برمی‌دارد. این موارد نشان از جنبشی دارند که یکی از اهداف اصلی‌اش احقاق حقوق زنان ایرانی است.

پیش از این، در گزارشی در آسو روایت‌هایی از زنان معترض ایرانی منتشر شد که حاکی از «خشونت کلامی و تعرض جنسی سیستماتیک حکومت ایران» علیه زنان معترض بود. این بار اما آنچه در مصاحبه‌های متعدد توجه مرا جلب کرد وجه دیگری از این ماجرا بود: حمایت مردم در اماکن و فضاهای عمومی از زنان معترضی که آماج سرکوب دستگاه امنیتی حکومت ایران هستند. به‌گفته‌ی بسیاری از شاهدان، برای زنان معترضی که در اماکن عمومی حجاب از سر برداشته‌اند «حمایت و همدلی» یکی از مهم‌ترین و مؤثرترین ابزارهای مواجهه با تعرض سیستماتیک جمهوری اسلامی علیه زنان بی‌حجاب است. در این گزارش کوشیده‌ام تا به این جنبه از رویارویی معترضان با حکومتی بپردازم که بیش از چهار دهه در پی تحمیل پوشش رسمی به زنان ایرانی بوده است.

***

یکی از شهروندان تهرانی تصویری از وسایل نقلیه‌ی عمومی ارائه می‌کند:

در مترو و اتوبوس حمایتهای عاطفی زیادی از زنان بی‌حجاب صورت می‌گیرد. این حمایت می‌تواند عبارت باشد از تشویق من بهعنوان زنی که در مترو روسری به سر ندارم یا حتی لبخندی ساده از سر رضایت. بسیاری از پیرمردها و پیرزن‌ها هم در اتوبوس قربان‌صدقهی من و دوستانم می‌روند، با ما سر صحبت را باز می‌کنند و نظرات مثبتی می‌دهند. این رفتار خیلی در روحیهی ما مؤثر است و ما را مصمم‌تر می‌کند. حتی پسرهای مغازه‌دار یا بازاری، که قبلاً از آن‌ها متلک می‌شنیدیم، این روزها وقتی در وسایل نقلیهی عمومی ما را می‌بینند، فقط می‌گویند: «زن، زندگی، آزادی». نمی‌خواهم بگویم که مشکلات زنان در جامعه حل شده؛ تنها می‌خواهم بگویم که همدلیِ چشمگیری برای کسب حقوق زنان در خیابان به وجود آمده است.

او می‌گوید هر بار که اعتراضات و تجمع در جریان است، حمایت از زنان بی‌حجاب بیش‌ازپیش محسوس‌ است:

بهخصوص روزهایی که تجمع برقرار است ماشینها یا موتورهایی که رد میشوند برای حمایت از زن‌های بیحجاب بوق میزنند و گاهی شعار می‌دهند. گاهی همین روسری به سر نداشتنِ ما باعث ایجاد یک تجمع کوچک می‌شود. در روزهای تجمعْ بی‌حجابی شکلی از همبستگی است. در واقع، در تجمعات به لطف بی‌حجابی می‌توانیم همدیگر را پیدا کنیم، به هم روحیه دهیم و سازماندهی کنیم. تجربه به من نشان داده که حتی مردها هم از این رفتارِ ما روحیه می‌گیرند و درمقابلْ به ما جرئت و جسارت می‌دهند. در جریان اعتراضات دیده‌ام که حمایت فیزیکیِ معترضان از زنان بی‌حجاب بیشتر می‌شود.

با وجود این، جزئیاتی وجود دارد که شاید عادی جلوه کند اما بخشی از نگرانی زنان معترض در خیابان‌ها را تشکیل می‌دهد و نمی‌توان در اخبار و گزارش‌های منتشرشده در رسانه‌های مختلف اثری از آن‌ها یافت. زن میان‌سالی که در تهران زندگی می‌کند توضیح می‌دهد که برای ‌اینکه بتواند در خیابان روسری از سر بردارد باید به چه نکاتی توجه کند و رفتار دیگران چه تأثیری بر او دارد:

شخصاً وقتی مسیرم کوتاه باشد، شال به سر نمی‌کنم. اکثر مردم به من نگاه نمی‌کنند تا معذب نشوم. بعضی افراد هم حکومتی هستند یا معلوم است که این مسئله برایشان عجیب است و به من خیره می‌شوند، اما این امر برای من آزاردهنده نیست. در مسیرهای طولانی‌تر شال دور گردنم می‌اندازم تا اگر پلیس یا مأموری دیدم، آن را سرم کنم. هنوز ترس وجود دارد.

دختری دبیرستانی که در اصفهان زندگی می‌کند به ترس‌ها و نگرانی‌هایش اشاره می‌کند و از مشکلات خود در برداشتن مقنعه در داخل مدرسه و در راه بازگشت به خانه می‌گوید:

به‌علت اتفاقاتی که برای بسیاری از دخترهای هم‌سن‌وسالمان افتاده می‌ترسیم که وقتی در حیاط مدرسه یا سر کلاس حجاب نداریم، معلم‌ها یا مدیر و ناظم ما را توبیخ کنند، از مدرسه اخراج کنند و حتی به اطلاعات خبر دهند. یکی از ناظم‌های دبیرستانمان در ابتدای اعتراضات سعی کرد تا ما را با این چیزها بترساند، اما وقتی که بقیهی بچه‌ها از من و چند نفر دیگر حمایت کردند و خودشان هم مقنعه را برداشتند، عقب‌نشینی کرد. بعضی معلم‌ها هم، به قول‌معروف، سعی کردند که هوای ما را داشته باشند. تماس با والدین هم جواب نداد، چون والدینمان به‌جای اینکه ما را دعوا کنند یا بترسانند، از ما حمایت کردند.

این روایت نشان می‌دهد که چگونه بعضی از مسئولان و افراد نزدیک به حکومت در برابر اتحاد و همدلی مردم «عقب‌نشینی» می‌کنند. یک زن جوان چنین حمایت‌هایی را عامل تغییر آرام رفتار مردم در پایتخت ایران می‌داند:

اوایل، که تعداد افراد بی‌حجاب خیلی کم بود، نگاه‌های افراد مسن عجیب بود. بعضی‌ها همچنان میخواستند امر به معروف کنند. به نظر نمی‌رسید که این افراد ربطی به حکومت دارند، اما به‌نفع حکومت عمل می‌کردند. اکثر مردم، اغلب پسرها و مردهای جوان، سعی میکردند که مقابل این افراد بایستند و طرفِ ما را بگیرند. همین پسرها جاهایی که احساس میکردند که ممکن است کسی معذب شود نگاهشان را می‌دزدیدند یا حتی نزدیک می‌آمدند و از شجاعتمان تعریف می‌کردند. مردم در مواقع لازم هشدار می‌دادند که مراقب باشید، سرِ راه مأمور ایستاده. به مرور زمان و با افزایش تعداد زنان بی‌حجاب در خیابان این مسئله در سطح جامعه عادی‌‌تر شده و عکس‌العمل‌ها کمتر.

روایت‌های دیگری نیز به ما می‌گویند که چهره‌ی خیابان‌ها در چهار ماه گذشته تغییر کرده است، تغییری که زنان ایرانی به‌خوبی آن ‌را احساس می‌کنند. زنی که در ابتدای دهه‌ی پنجم زندگی است و می‌کوشد با پوششی که سال‌ها از آن محروم بوده در خیابان ظاهر شود می‌گوید:

من چهل سال دارم و به‌هیچ‌وجه از بی‌حجاببودن نمی‌ترسم. برعکس، به نظر من، رفتار مردم نشان می‌دهد که این مسئله برای مردم عادی شده است و این امر به من احساس بهتری می‌دهد. حتی افرادی که برای اولین‌بار یک زن بی‌حجاب را می‌بینند لبخند می‌زنند، گاهی همین یک لبخند برای ادامهی راهمان کافی است.

زن میان‌سالی که در بوشهر زندگی می‌کند درباره‌ی برخورد مردم با زنان بی‌حجاب در محل‌ کار، از جمله داروخانه، بانک و مغازه‌های مختلف، می‌گوید: «رفتار مردم با من به‌شکل خاصی نیست. همه بی‌تفاوت هستند در این مورد. مثلاً چند روز پیش تا داروخانه بدون حجاب رفتم. اصلاً کسی توجه خاصی نمی‌کرد.»

این رفتار چه معنایی دارد؟ این زن در پاسخ به این پرسش می‌گوید: «اگر در مغازه‌ای یک دختر بدون روسری ببینم، هرچند خیلی خوشحال می‌شوم و دلم می‌خواهد که نزدیک بروم و به او بگویم دمت گرم، ولی بی‌تفاوت رد می‌شوم.»

مادر یک خانواده‌ی بندرعباسی می‌گوید:

وقتی با خواهر یا دوستانم درمورد زنانی حرف می‌زنیم که این‌طور حجاب را رعایت نمی‌کنند، خیلی ذوق می‌کنیم و احساس می‌کنیم که با وجود دخترهای بی‌حجاب شهر قشنگ‌تر شده است، چون الان اکثر دخترهای جوان حجابشان را برداشته‌اند. یک روز که با خواهر و پسرم بیرون بودیم چند خانم بی‌حجاب را دیدیم. حس خیلی خوبی به ما دست داد. پسرم هیچ نظرِ بد و غیرطبیعی‌ای نشان نداد و چیزی نگفت، با اینکه او نوجوان است و شاید فکر کنیم که این مسئله می‌تواند برایش جذاب باشد.

جمهوری اسلامی با بازداشت افراد تأثیرگذار و عادی، ارسال پیام‌های تهدیدآمیز و توهین‌های جنسی سعی کرده تا زنان را از اظهارنظر در شبکه‌های اجتماعی درباره‌ی حجاب اجباری بازدارد. اما معترضان ایرانی در شبکه‌های اجتماعی از زنان بی‌حجاب حمایت کرده‌اند. فریبا، یکی از کاربران کُردِ توییتر که حدود ۲۰هزار دنبال‌کننده دارد، می‌گوید انتشار ویدئوهای زنان بی‌حجاب در شبکه‌های اجتماعی و اعلان حمایت مردم بخشی از این حمایت است.

او به ویدئوی پربیننده‌ای در شبکه‌های اجتماعی اشاره می‌کند که در آن زنی در بازار سنندج با لباس کردی و بدون حجاب دیده می‌شود:

مدتی پیش، در یک کانال تلگرامی ویدئویی گذاشته بودند که زن جوانی در بازار سنتی سنندج حضور دارد، بازاری که قشر مذهبی آن زیاد است و فرهنگ مردسالارانه‌ای دارد. زن لباس کردی بر تن داشت، موهایش را آرایش کرده بود و ویدئو مثل یک کلیپ شده بود. هیچکس به این زن نگاه نمی‌کرد. انگار که روالی عادی بود.

فریبا انتشار ویدئوهای زنان عضو خانواده‌های جان‌باختگان اعتراضات کردستان را نیز نشانه‌ی این حمایت می‌داند. او می‌گوید:

مثلاً مادر و پدر هومن عبداللهی، که در آذرماه در سنندج کشته شد، چند روز پیش بر سر مزار هومن کبوترهایی را در آسمان رها کردند. مادر هومن به‌وضوح شال از سر برداشته بود. این خود نشان می‌دهد که نه‌تنها زنان کُرد بر حق مسلم آزادی در انتخاب پوشش تأکید می‌کنند، بلکه آن را بخشی از مبارزهی خود می‌دانند.

در شبکه‌های اجتماعی مختلف تصاویر زیادی با تأکید بر بی‌حجابی زنان معترض منتشر می‌شود که با استقبال فراوان کاربران فارسی‌زبان روبه‌رو شده است. از عکس آزادی زنان معترض تا جمع‌های خصوصی، زنان معترض همگی می‌کوشند تا بی‌حجابی خود را به نشانه‌ی همبستگی به رخ حکومت بکشند. با گذشت بیش از چهار ماه هنوز هم روایت‌های زیادی درباره‌ی تجربه‌ی زنان ایرانی از بی‌حجابی در اماکن عمومی منتشر می‌شود. بر اساس این روایت‌ها، زنان معترض سعی می‌کنند تا در عرصه‌های مختلف به‌شکل عملی بر حق انتخاب پوشش خود تأکید کنند. این زنان می‌گویند که نه‌تنها از حمایت بخشی از مردم عادی در کوچه، خیابان و شبکه‌های اجتماعی بهره‌مند می‌شوند، بلکه روی حمایت عمومی حساب ویژه‌ای باز کرده‌اند، حمایتی که تاکنون در فضای پلیسی کشور کارایی داشته و زنان ایرانی را به ادامه‌ی اعتراض تا دستیابی به حقِ خود مصمم‌تر کرده است.

دختر بیست‌ساله‌ای که در ابتدای این گزارش به تجربه‌ی خود در خیابان‌های شهرکرد اشاره کرد می‌گوید:

برداشتن روسری از سر در خیابان هنوز نماد اصلی انقلاب ماست. این کار باعث می‌شود که در روزهایی که اعتراضات خیابانی کم شده به یکدیگر یادآوری کنیم که هنوز ارادهی ما برای تغییر در بطن این جامعه زنده است. حمایت دیگران از ما خیلی مهم است. حمایت آن‌ها همان چیزی است که قبلاً آن را تجربه نکرده‌ بودیم: همبستگی.