واکنش‌ها به درگذشت کیومرث پوراحمد؛ “همه خسته‌ایم اما باید فیلم را تمام کنیم”

از “سال خونبار و دردناک” گفته بود، از “خفه‌خونی” که دچار آن بود و خود به گفته برخی هنرمندان “دق کرد و رفت”. خبر درگذشت کیومرث پوراحمد که گفته می‌شود ممکن است خودکشی کرده باشد، بازتاب‌های زیادی را به همراه داشت.خبر درگذشت کیومرث پوراحمد، کارگردان نام آشنای سینمای ایران نه تنها تکان‌دهنده که برای بسیاری هنرمندان و همچنین مخاطبان آثار او، به دلیل آنچه در مورد چگونگی رفتنش منتشر شده، شوک‌آور بود.

روز گذشته ۱۶ فروردین، رسانه “فیلم امروز” به ســردبیری هوشنگ گلمکانی نوشــت: «کیومرث پوراحمد خودکشی کرد، همین قدر ســهمگین و باورنکردنی و وحشتناک و تکان‌دهنده، از سر افسردگی و ناامیدی بی‌آیندگی و بیهودگی. فعلا همین».

گفته شده که کیومرث پوراحمد نوشته‌ای هشت صفحه‌ای بر جا گذاشته است. نوشته‌ای که هنوز منتشر نشده. خبر درگذشت پوراحمد را مقامات قضایی تأیید کرده‌اند و دادستان گیلان در گفت‌وگو با رسانه‌ها اعلام کرده: « بازپرس ویژه قتل با بررسی‌های اولیه نظر بر خودکشی این کارگردان سینما داشتند که واکاوی جزئیات، مستلزم رسیدگی دقیق قضائی است».

بنا بر این گزارش‌ها پیکر این هنرمند برای بررسی علت مرگ به پزشکی قانونی منتقل شده است.

انتشار خبر درگذشت پوراحمد با مرگی که برخی آن را “مرگ خودخواسته” نامیده‌اند، بازتاب گسترده‌ای در میان هنرمندان و کاربران شبکه‌های اجتماعی داشته و این واکنش‌ها همچنان ادامه دارند.

“رفت، دق کرد، خودکشی کرد”

نقطه مشترک دسته‌ای از واکنش‌ها حساسیت هنرمند به رویدادهای پیرامونش است، تأثیر شرایط دشوار سیاسی اجتماعی بر روحیه و زندگی هنرمند در جامعه و تاب‌آوری او در برابر محدودیت‌ها و کارشکنی‌ها.

کیومرث پوراحمد، اسفند ۹۷ در مراسم تشییع خشایار الوند، فیلمنامه‌نویس، گفته بود:«امروز واقعا روز سختی است، ولی در چهل سال گذشته کدام روز ما روز خوبی بوده؟ خنده یا مکروه بوده یا حرام! رقص و شادی یا مکروه بوده یا حرام! در چهل سال گذشته ما همش در برهه حساس بودیم و باید خفه‌خون می‌گرفتیم، نمی‌خندیدیم چون برهه حساس بود.»

رضا کیانیان، بازیگر تئاتر و سینما شاید با آشنایی با همین روحیات و گفته‌های پوراحمد است که در واکنش به مرگ او می‌نویسد: «رفت. دق کرد. خودکشی کرد.»

نیکی کریمی، بازیگر سینما بدون اشاره به واژه “خودکشی”، در اینستاگرام می‌نویسد: «انتخاب یکی از زیباترین روزهای سال در میان عطر شکوفه‌ها و گل‌ها برای این کار سخت و دردناک برای هنرمند چه انتخاب معناداری است.»

تهمینه میلانی، کارگردان سینما در اینستاگرام به این جمله اشاره می‌کند که “خودکشی یک انسان پا به سن گذاشته که در آستانه مرگ است، وحشتناک است و جامعه‌ای که این اتفاق در آن بیفتد بی‌شک یک جامعه از دست رفته است”. میلانی هشدار می‌دهد: «باید کاری کرد، باید جلو فجایع بعدی را گرفت. حال هنرمندان کشور خوب نیست.»

علیرضا قربانی خواننده مشهور در توییتی در واکنش به این خبر با انتشار شعر شفیعی کدکنی نوشته است: «برای قصه آخر کیومرث پوراحمد و زمانه‌ای که هنرمند را از پای در می‌آورد و می‌کشد. بدرود هنرمند خاطره‌ساز سالیان دراز…»

گروه سینمای فرهنگستان هنر نیز در پیامی که در سوگ کیومرث پوراحمد منتشر شده از هشداری می‌گوید که “با این فقدان،‌ این‌بار رساتر از همیشه به گوش جان می‌رسد”. در این پیام آمده: «نومیدی و گسترش آن، هیولایی دهشتناک است که اگر بر جامعه مستولی شود، به هر دلیل و واسطه‌ای باشد، دل‌های بسیاری را خواهد فسرد و جان‌های عزیزی را از ما خواهد گرفت.»

در سال‌های گذشته هنرمندان در ایران با محدودیت‌های فراوانی روبرو بودده‌اند. با شعله‌ور شدن اعتراضات گسترده مردم در ایران از شهریور ماه گذشته اما فشارها و محدودیت‌ها به ویژه بر هنرمندانی که به اصطلاح “”کنار مردم ایستادند” شدت یافت. برخی هم در ادامه تشدید این فشارها مجبور به ترک کشور شدند.

“با این همه داغی که بر دل داریم”

بسیاری پوراحمد را نه تنها از آثار نوستالژیک و به یادماندنی او که به خاطر اظهارنظرهایش در بحبوحه‌ی رخدادهای سیاسی اجتماعی ایران به یاد دارند. او از هنرمندانی بود که نسبت به آنچه در بطن جامعه و در فضای سیاسی در حال رخ دادن بود، بی‌تفاوت نمی‌ماند و به آن واکنش نشان می‌داد. در سال ۸۸ و در آستانه نوروز از جمله هنرمندانی بود که به همراه بهرام بیضایی و رخشان بنی‌اعتماد خواستار آزادی سینماگران زندانی شد.

پور احمد در یکی از آخرین اظهاراتش هنگامی که اعلام شد فیلم او در جشنواره فجر امسالحضور دارد، در اکانت اینستاگرام خود نوشت: ««در اين چند ساله جشنواره برای من، هيچ ارزش و اهميتی نداشته، به خصوص در اين سال خونبار و دردناک… تهيه‌كننده و بعضی عوامل فيلم مايل بوده‌اند فيلم “پرونده باز است” در جشنواره باشد، اما من، نويسنده و كارگردان… با اين همه داغی كه بر دل داريم ديگر چه جشنی، چه جشنواره‌ای!؟»

آنجه از مرور آخرین اظهارات پوراحمد مشخص می‌شود این است که او هرجا شده به اشاره یا رسا، خواسته نشان دهد این شیوه زندگی، شیوه انتخابی و دلخواه او نیست. شاید این “داغی که بر دل داشت”، شاید آن “خفه‌خونی” که در مراسم الوند به آن اشاره کرده بود او را بر آن داشته باشد حالا که که شیوه زندگی و انتخاب دست او نیست، شیوه رفتن را خود انتخاب کند.

البته برخی از کاربران شبکه‌های اجتماعی از جمله با اشاره به “مرگ خودخواسته”، تیتر روزنامه اعتماد (۱۷ فروردین) در مورد درگذشت پوراحمد، نسبت به “تقدیس و عادی‌سازی خودکشی” هشدار داده‌اند.

کارگردانی که خاطره ساخت و خاطره‌ها را با خود برد؟

در میان واکنش‌هایی که به درگذشت پوراحمد در شبکه‌ها منتشر شده است، کم نیستند کاربرانی که با بهت و حیرت به مرگ کارگردان خاطره‌ساز سال‌های کودکی و نوجوانی‌شان، کارگردان “قصه‌های مجید” می‌نگرند، گویی که پوراحمد خاطرات خوش آن روزگاران، جمعه عصرها را با خود برده باشد.

یکی از این کاربران می‌نویسد: «باورتان نمی‌شود ولی یک لحظه احساس کردم تمام کودکی‌هایم از دست رفته است و این صرفا به خاطر مرگ پوراحمد نبود، به خاطر مرگ دردناکش بود. همه می‌میرند اما او انگار زندگی را کشت.»

هوشنگ گلمکانی در نوشته‌ای که روزنامه اعتماد، امروز ۱۷ فروردین آن را منتشر کرده، از آخرین گفت‌وگوی تلفنی‌اش درباره فیلم “زیستن” با پوراحمد می‌گوید و قصد تماس تلفنی دیگر، و در پایان می‌نویسد: «می‌خواستم برای چندمین بار به او بگویم دلم می‌خواهد یک شب بخوابم و صبح بیدار نشوم. نمی‌دانستم او شجاع‌تر بوده و خودش اقدام کرده و مثل من منتظر قضا و قدر نمانده است. همین قدر سهمگین و به شکل وحشتناکی شجاعانه از سر افسردگی حاصل از ناامیدی.»

در برابر این نگاه، یکی از کاربران توییتر با الهام از فیلم “طعم گیلاس” عباس کیارستمی می‌نویسد: «کاش حوالی خونه کیومرث پوراحمد درخت توت بود. کاش وقتی … دستش به یه توت می‌خورد. کاش می‌نشست به خوردن توت‌های نرم و شیرین. کاش یادش می‌رفت برای چی از درخت بالا رفته بوده. کاش یه توت راوی قصه‌های کودکی ما رو نجات می‌داد. کاش….»

خالق آثاری فراموش‌نشدنی؛ از قصه‌های مجید تا خواهران غریب

کیومرث پوراحمد آذرماه ۱۳۲۸ در نجف‌آباد أصفهان به دنیا آمد. فعالیت مربوط به سینما را با نقدنویسی در “ماهنامه فیلم” آغاز کرد. سال ۱۳۵۳ با دستیاری در سریال “آتش بدون دود” به کارگردانی نادر ابراهیمی وارد دنیای سینما شد.

خود بعدها خالق آثاری شد خاطره‌ساز: از فیلم موزیکال “خواهران غریب” گرفته که توانایی او را در این ژانر به زیبایی به نمایش گذاشت تا “اتوبوس شب”، فیلم او در حال و هوای جنگ که خسرو شکیبایی در اوج بیماری‌اش در آن نقش آفرینی کرد و از “شب یلدا” که با بازی محمدرضا فروتن در خاطره‌ها حک شد و بعدها گفته شد، الهام گرفته از زندگی خود او بوده تا آثاری که تبحر او را در به کارگیری لهجه‌های زیبای گوشه و کنار ایران به رخ سینما کشاند.

از “آلبوم تمبر” با لهجه شیرین یزدی تا “قصه‌های مجید” که اقتباسی استادانه از داستان‌های هوشنگ مرادی کرمانی بود، در فضای اجتماعی اصفهان؛ فیلمی که بسیاری خانواده‌های ایرانی را هر جمعه عصر به اصفهان و کوچه پس کوچه‌های این شهر می‌برد تا مهمان دنیای پاک مجید قصه شوند که با نداری و کم‌داری تمام تلاش‌اش را برای زندگی می‌کرد. در شبکه‌های اجتماعی سکانسی از این فیلم بسیار بازنشر شده؛ آنجا که مجید، خسته از تکرار دوباره صحنه‌ها فریاد می‌کشد که خسته شده است و صدایش به مرور بالا و بالاتر می‌رود که دیگر نمی‌خواهد فیلم بازی کند، دیگر نمی‌خواهد مشهور شود” و جمله کیومرث پوراحمد که “می‌دونم خسته شدی، همه‌مون خسته شدیم. اما باید فیلمو تموم کنیم.»

جمله‌ای که در توییت مهدی یراحی، خواننده ایرانی با آثاری به یادماندنی به ویژه در جریان اعتراضات اخیر هم به چشم می‌خورد. شاید خواندن این جمله از کیومرث پوراحمد که یراحی آن را برجسته کرده است، برخی را یاد مصرع ترانه او با شعری از مونا برزویی بیندازد که “سفر چرا، بمان و پس بگیر، ز جورشان نفس بگیر!”

“پرونده باز است” آخرین فیلم خالق جذاب‌ترین و ماندگارترین نوستالژی‌های خانواده‌های ایرانی است که در ۷۴ سالگی از جهان ما سفر کرد و رفت.