دوست داشتم بمونم برای کشورم مفید باشم، درس خوندم، تلاش کردم اما نشد…

جوانانی که در این سرزمین تحصیل و رشد می کنند، اما آن‌جا که انتظار دارند، برایشان قدم‌های جدی برداشته شود، برداشته نمی‌شود؛ یا آن‌طور که باید برداشته نمی‌شود. اعترافی تلخ اما واقعی  روز گذشته، سیدمحمد مقیمی رئیس دانشگاه تهران روایت تلخی را به زبان آورد؛ روایتی که عمق درد و تاسف را می‌شد از کلام او چشید: «ایران در صدر کشور‌هایی است که دانشجویانش به کشور‌های جهان اول سفر می‌کنند، عوامل مختلفی در مهاجرت نخبگان دخالت دارد و مهم‌ترین علت این است که فرصت های شغلی برایشان فراهم نشده است. نخبگان ما برای کشورشان دغدغه‌مند هستند ولی متاسفانه ما نتوانستیم زمینه‌ای برای نگه داشتن نخبگان فراهم کنیم.» 

توانمندی ها در تراز استانداردهای جهانی موضوع زمانی تاسف‌برانگیزتر است که کشورها با ایجاد جذابیت ها و تورهایی که پهن کرده‌اند، مستعدترین‌های کشورهای دیگر را جذب می کنند؛ که کشور ما هم از این امر مستثنا نیست. همان‌طور که رئیس دانشگاه تهران می گوید: پرورش نیروی انسانی ما در تراز استاندارد جهانی است، دانشگاه های ما اقدامات قابل قبولی در حد استانداردهای جهانی دارند… راهکارها نباید فقط روی کاغذ بمانند بلکه باید عملیاتی شوند. ما دچار بی‌عملی در عرصه اجرایی و مدیریتی هستیم و بعضی از مدیران ما حاضر نیستند چالش‌های اجرا را بپذیرند. برخی هم روش اجرا را نمی‌دانند.»

همه این ها به کنار، همین که از سال های قبل برای این گونه مهاجرت‌ها، «فرار مغزها» نام نهاده شد، خود از فاجعه‌ای عمیق حکایت می کند. افزایش 75 درصدی مهاجرت دانشجویان طی 20 سال از سال 1399 که رصدخانه مهاجرتی ایران فعالیت خود را در کشور آغاز کرد، اغلب آمار و تحلیل‌ها درخصوص مهاجرت دانشجویان، دانش آموختگان و سایر اقشار در کشور، مربوط به این مجموعه پژوهشی است که ذیل دانشگاه شریف فعالیت می کند.

این رصدخانه هر سال سالنامه‌ای مهاجرتی را منتشر می کند که در آخرین آن، مربوط به اواخر سال 1401، آمار و تحلیل های نگران کننده‌ای پیش روی جامعه قرار داد. یکی از آن ها را با هم مرور کنیم: «در سال 2000 تنها 17 هزار دانشجو از ایران مهاجرت می‌کردند اما این میزان در سال 2020 به بیش از 66 هزار دانشجو رسیده است. به بیان دیگر، طی 20 سال اخیر با رشد 75 درصدی در مهاجرت دانشجو مواجه بوده‌ایم.» صدور سالانه 86 هزار روادید غیرگردشگری برای ایرانیان مرور آخرین آمارها و تحلیل‌ها ما را با آمار ناراحت کننده‌ای مواجه می کند: از سال 2010 تا 2021 در اروپا و آمریکا سالانه حدود 86 هزار روادید یا اجازه اقامت غیرگردشگری برای ایرانیان صادر شده است. 

افزایش 4 برابری مهاجرت  دانشجویان طی 10 سال این آمار به طور مشخص درباره مهاجرت دانشجویان هم غم‌انگیز است: طی سال های 2010 تا 2020 تعداد دانشجوفرستی ایران 4 برابر شده است. در سال 2010 رتبه جهانی مهاجرفرستی ایران 14 بوده که در سال 2020، این رتبه به 17 افزایش یافته است که مشکلات اقتصادی و ناتوانی  در تامین هزینه های مهاجرت، دلایل کاهش مهاجرت بیان شده است. 2 هزار روادید تاسیس استارتاپ و کارآفرینی طی 4 سال در کنار تمامی آمارهای مهاجرت، یک مورد آن قطعا بر غصه هایمان می افزاید؛ آن هم دریافت روادید تاسیس استارتاپ، کارآفرینی، سرمایه گذاری یا خود اشتغالی در دو حوزه کانادا و بریتانیا طی سال های 2019 تا نیمه 2022 است. این آمار یعنی پول، سرمایه و ایده استارتاپی در کشورمان وجود داشته اما جذابیت آن طرف آب برای کار بیشتر بوده است.با یک حساب سرانگشتی و بررسی میزان مبالغ موردنیاز سرمایه گذاری در این کشورها می توان ارقام فاجعه آمیز خروج سرمایه از کشور را استخراج کرد؛ اعداد و ارقامی که احتمالا سرمان موقع شنیدن آن سوت می کشد. اما عقل می گوید، ضرر و خسران این اعداد و ارقام حتی به اندازه سر سوزنی از ارزش و اندازه خروج سرمایه های انسانی کشور نیست.

ما امروز با غصه خروج سرمایه های انسانی و کسانی که با تخصص های مختلف می توانند باری از دوش کشور بردارند، روبه رو هستیم؛ غصه ای که به سادگی التیام نمی یابد. آن ها جذابند، ما پر از چالشیم امروز دیگر نمی توان واقعیت ها را کتمان کرد؛ برای یافتن پاسخ این که چرا این میزان میل به مهاجرت افزایش یافته است، به هر سو برویم، پاسخ همان است  که بارها از آن سخن گفته شده است. کشورهای پیشرو و در این سال های اخیر کشورهای همسایه، به منظور جذب نیروی انسانی توانمند و کارآمد، تسهیلات و جذابیت های متعددی را پیش روی جوانان دیگر ملل پهن کرده اند در حالی که ما همچنان اندر خم کوچه اولیات و بدیهیات متوقف مانده ایم.