خمینی و شعر؛ فتوای قتل در جوار حسرت یار

چگونه است که خمینی هم شعر لطیف می‌سرود و هم فرمان به قتل هزاران نفر می‌داد؟ چنین اشعاری چه ارزشی دارند؟ نگاه اسلام به شعر چیست و آیا اصولا شعر در اسلام جایگاه و مقامی دارد؟ یادداشتی از اسد سیف، پژوهشگر.پس از مرگ روح‌الله خمینی آشکار شد که او شعر نیز می‌سروده است. نخستین‌بار فرزندش احمد خمینی سیزده روز پس از مرگ پدر، شعری از او را منتشر کرد. پس از آن چند کتاب شعر از خمینی منتشر شد. “باده عشق”، “سبوی عشق”، “نقطه عطف” و سرانجام “دیوان امام” مجموعه‌هایی هستند از اشعار خمینی.

اسلام و شعر

تا پیش از اسلام شاعر در نزد اعراب ارزشی والا داشت. فخر طایفه بود. اسلام اما هیچ سر سازگاری با شعر ندارد. قرآن شعر را بی‌ارزش می‌داند و محمد، پیامبر اسلام را مبرا از آن می‌خواند. در واقع شاعران آن زمان را می‌توان در شمار رقیبان پیامبر محسوب داشت. شاعران عرب در احکام اسلامی جذابیتی نمی‌یافتند و اسلام هم مرتبه‌ای برای آنان قائل نیست: «قرآن به حقيقت وحی خدا و كلام رسول بزرگواری‌ست، نه سخن شاعری خيالپرداز و خيالباف… و يا كاهنی دروغگو.» (سوره الحاقه)

در “سوره الشعرا” نیز شاعر یاوه‌گویی‌ست که گمراهان از او پیروی می‌کنند. در “سوره یس” آمده است که «نه ما او [محمد] را شعر آموختيم و نه شاعری شايسته مقام اوست». در این راستا بود که محمد شاعران را درغگو می‌نامید و علی امروالقیس، شاعر بزرگ عرب را “پادشاه گمراهان” لقب می‌داد. (نهج‌البلاغه)

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

در طول تاریخ به همان نسبت که پیامبر و رهبران اسلام علیه شعر سخن گفته‌اند و شاعر را کافر برشمرده‌اند، علمای دین کوشیده‌اند از شعر و شاعر دوری گزینند. تمامی مفسران قرآن بر این نکته اصرار دارند. به طور کلی در متون کهن اسلامی هر جا اشاره‌ای به شعر و شاعر شده، هدف محکوم نمودن و زشت شماردن آنها است.

مولانا که فقیه بود و صاحب فتوا، در اين مورد می‌گويد: «در ولايت و قوم ما از شاعری ننگ‌تر كاری نبود. ما اگر در آن ولايت می‌مانديم موافق طبع ايشان می‌زيستيم و آن می‌ورزيديم كه ايشان خواستندی مثل درس گفتن و تصنيف كتب و تذكير و وعظ گفتن و زهد و عمل ظاهر ورزيدن.» (فیه مافیه)

با این همه اگرچه اسلام شعر را نپذیرفت، ولی نتوانست از تأثیر آن دور بماند. شعر در کشورهای اسلامی اندک‌اندک از طریق مرثیه، تعزیه و مدیحه‌سرایی راه خود را باز کرد، ولی هیچ‌گاه نتوانست به ارزش ادبی والایی دست یابد.

خمینی و شعر

شعر فارسی با جنبش مشروطه از استیلای مذهب رها شد. اشعار مذهبی اما در قامت مداحی و مرثیه و تعزیه به هستی خویش در کنار شعر مستقل و بالنده ادامه دادند. روند شعرستیزی اما از سوی علمای دین ادامه یافت. در این راستاست که خمینی به تقلید از “جامع عباسی” می‌گوید: «خواندن شعری (در مسجد) كه نصيحت و مانند آن نباشد مكروه است.» (توضیح‌المسائل). چنین حکمی را می‌توان در رساله تمامی مراجع تقلید یافت.

روند شعرستیزی در ایران پس از انقلاب در میان روحانیان به شکلی غیرملموس دیده می‌شد. برای نمونه علی خامنه‌ای که به عنوان آخوندی مدرن داستان می‌خواند و در مجامع ادبی شرکت می‌کرد و گاه شعر نیز می‌سرود، پس از انقلاب از این رفتار کناره گرفت و شعری نسرود.

با حضور هزاران شاعر و اعتبار و ارزش شعر، اگرچه جمهوری اسلامی نتوانست سرودن شعر را محدود کند، اما کوشید به آن سمت و سو دهد. نگاه جمهوری اسلامی به شعر در این سال‌ها چیزی جز استفاده از آن به عنوان ابزاری در خدمت حاکمیت و تبلیغ و ترویج سیاست‌های حکومت نیست.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

خمینی در دیدار با اعضای کانون نویسندگان ایران از آنان می‌خواهد که: «با اسلام آشتی بکنند آن‌هایی که آشتی ندارند. بیایند زیر لوای اسلام.» به آنان می‌گوید که «شما تکلیف الهی دارید. متکی به خدا باشید. متکی به امام زمان.» و سرانجام این‌که: «من چیزی که از نویسندگان می‌خواهم این است که همان‌طور که ما طلبه‌ها مکلف هستیم، شما آقایان هم مکلف هستید. الآن از قلمتان استفاده کنید و برای خیر این ملت و برای خیر این جامعه قلمفرسایی کنید.»

با مرگ خمینی و انتشار اشعاری منتسب به وی، شعر در میان “اسلامی‌نویسان” جانی تازه گرفت. عده زیادی آخوند، از جمله علی خامنه‌ای، این‌بار در قامت ولی فقیه، سرودن شعر را پی گرفتند. در این شکی نیست که هیچ شاعری در این میان نتوانست خود را از کلیشه‌های فقاهتی برهاند و این روندی‌ست که هم‌چنان ادامه دارد.

خمینی شاعر

با مرگ خمینی تنها شاعر بودن او موجب حیرت نشد، محتوای اشعار او نیز بسیار بحث‌برانگیز شد. واژگانی چون عشق و می و بوسه و یار به فراوانی در این شعرها دیده می‌شود. خمینی نه یار و معشوقی داشت که بر لب‌های او بوسه زند و نه لبی که با می آشنا بوده باشد. شایع شد که این اشعار به او تعلق ندارند، اما با انتشار دست‌خطش، حقیقت رنگ دیگری به خود گرفت.

خمینی غزل، قصیده، رباعی و دوبیتی سروده است. مجموع اشعار او بالغ بر پانصد صفحه است. متأسفانه تاریخ سرایش شعرها معلوم نیست. در هیچ شعری نمی‌توان بازتابی از آن‌چه بر جامعه حاکم است را یافت. گویی در خلوت خویش، در جهانی دیگر این شعرها را سروده است. شعرها در ظاهر به دنیای عرفان و جهان صوفیانه نظر دارند. از واژگان همین فرهنگ بهره برده تا جهان ذهن را ورای آن‌چه در پیرامون هست، بازآفریند.

در این اشعار او خود را زاده عشق و جام می‌خواند و در آغوش یار خوش است:

ما زاده عشقیم و پسرخوانده جامیم/ در مستی و جان‌بازی دلدار تمامیم

ساقی بریز باده در ساغر حریفان/ ما طعم باده عشق از دست او چشیده‌ایم

طرفه روزی که شبش با تو به پایان بردم/ از پی حسرت آن مونس خمار شدم

شادی را در می‌نوشی بازمی‌یابد:

جامی بنوش و بر در میخانه شاد باش/ در یاد آن فرشته که توفیق داد باش

شاعر اسیر پیچ گیسوی یار شده، حجاب را مانعی می‌یابد در دیدن رخ او:

آرزوی خم گیسوی تو خم کرده قدم/ باز انگشت‌نمای سر بازار شدم

بردار حجاب از رخ ای دلبر حُسن/ در ظلمت شب راهنمایی خواهم

به راه عشق می‌توان خادم میخانه شد و جان فدای صنم باده‌فروش کرد:

خادم درگه میخانه عشاق شدم/ عاشق مست مرا خادم درگاه نمود

سر و جانم به فدای صنم باده‌فروش/ که به یک جرعه مرا خسرو جم‌جاه نمود

شاعر قداست دین به کنار می‌نهد، افطار به می می‌کند و شیرینی را در لب یار می‌جوید:

لب من بر لب چون لعل تو ای مایه ناز/ مگسی سوخته بنشسته به قند است امشب

افطار به می کرد برم پیر خرابات/ گفتم که تو را روزه به برگ و ثمر افتاد

خمینی زمانی در نامه‌ای سرگشاده به روحانیت گفت که سال‌ها پیش: «یاد‌گرفتن زبان خارجی کفر و فلسفه و عرفان گناه و شرک به‌شمار می‌رفت. در مدرسه فیضیه فرزند خردسالم، مرحوم مصطفی از کوزه‌ای آب نوشید، کوزه را آب کشیدند، چرا که من فلسفه می‌گفتم.»

او البته در همان نامه روحانیانی که ولایت فقیه را باور ندارند، “احمق”، “متحجر” ، “دین‌فروش” و “روحانی‌نما” خواند و گفت: «مخالفت با ولایت فقیه در حد شرک به خداست.»

اشعار خمینی از او عارف ساخت؛ عارفی که از یک‌سو می‌کوشید تا خود را بی‌نیاز از دنیا نشان دهد و از سوی دیگر فرمان به قتل هزاران نفر می‌داد. عارف یا قاتل؟ آیا می‌توان در خرقه پیر پارسای عارف از بی‌نیازی سرود و در لباس ولی فقیه آدم کشت؟

* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس می‌کند و الزاما بازتاب‌دهنده نظر دویچه‌وله فارسی نیست.