زن، نخستین آهنگساز تاریخ

سیما بینا خواننده و پژوهشگر موسیقی بومی ایران در حضور بیش از ۲۰۰ علاقمند، در یکی از سرشناس‌ترین مجتمع‌های فرهنگی شهر کلن “راوتِنشراخ یوست” Rautenstrauch Jost درباره جُنگ لالایی‌هایش سخن گفت.سیما بینا خواننده و پژوهشگر ماندگار نواهای بومی ایران، روز یکشنبه سوم مارس ۲۰۲۴ (۱۴ اسفند) در موزه “راوتِنشتراخ یوست” (Rautenstrauch Jost) پیش از اجرای موسیقی قشقایی توسط گروه “صدای زن”، پیرامون جُنگ لالایی‌هایش به پرسش‌های گردانندگان برنامه پاسخ داد.

جُنگ لالایی‌های سیما بینا مجموعه چهل لالایی از سرزمین‌های گوناگون ایران است که او به همراهی سازهای سنتی اجرا، ضبط و در قالب سی‌دی منتشر کرده است. متن این ترانه‌ها نیز در کتابی به زبان‌ها و لهجه‌های بومی و زبان انگلیسی آورده و شرح داده شده است. او همچنین در کنار اجرای لالایی‌ها، صدای مادرانی را پخش کرده که اصل این قطعه ها را خوانده‌اند.

بخش نخست این برنامه با سپاس سرپرست موزه، خانم نانته اسنوپ از گردانندگان و تأکید او بر اهمیت چنین برنامه‌هایی آغاز شد. او گفت: «شنیدن لالایی‌های سیما بینا به سفر به سرزمین‌های گوناگون ایران می‌ماند.»

سپس دکتر یلدا یزدانی، موسیقی‌شناس مقیم برلین، پرسش‌هایی مطرح کرد و کاوه اشمیتس عضو هیأت مدیره انجمن فرهنگی دیوان در کلن ترجمه آنها را با پاسخ‌های سیما بینا به آلمانی بازگفت.

خانم بینا در پاسخ این پرسش که انگیزه و سرچشمه گردآوری لالایی‌ها چه بوده گفت: «در سفرهایی که پیوسته به نقاط مختلف کشور داشتم، به آوازها و لالایی‌ها برمی‌خوردم و هر بار از آنها متأثر می‌شدم. پس از انقلاب نخست صدای موسیقی و سپس به ویژه صدای زن ممنوع شد. چه باید می‌کردم؟ از آنجا که لالایی‌ها آوای زن‌اند و در درجه نخست توسط مادران خوانده می‌شوند، دنبال پژوهش در این بخش از موسیقی رفتم و به یاری این ترفند، توانستم ممنوعیت صدای زن را دور بزنم. البته نخست اجازه ندادند اما با گذشت زمان، گردآوری امکانپذیر شد اگرچه اجرا و ضبط و به ویژه پخش آنها ممکن نبود.»

او در پاسخ این پرسش که ادامه کار چگونه پیش رفت، توضیح داد که چگونه به سختی توانسته به یاری فرزندش آثار را ضبط و تدوین کند و چگونه خواهرانش کار طرح‌ها و ترجمه آثار را به عهده گرفتند. این خواننده پرسابقه افزود: «از آنجا که این جُنگ در ایران اجازه چاپ و نشر نیافت، دفتر کار هنری‌ام را به برونمرز انتقال دادم و مجموعه را در خارج از کشور منتشر کردم.»

خانم بینا سپس از پیچیدگی‌های پژوهش خود گفت و خاطرنشان کرد: «سال‌های درازی را صرف آموختن لهجه‌ها و زبان‌های گوناگون ایران کردم و تنها پس از تأیید زبان‌دانان محل، آثار را خواندم و به ضبط رساندم. می‌دانستم که ایرانِ فرهنگ‌ها، زبانها و لحن و لهجه‌های فراوانی را در خود جا داده ولی این درجه از گونِاگونی لالایی‌ها برای من هم ناشناخته و شگفت‌انگیز بود.»

سیما بینا در پایان سخنان خود به تاریخ دیرپا و ماندگار لالایی‌ها به عنوان نخستین آواهای آهنگین و ترانه‌های ساخته و پرداخته بشریت اشاره کرد و گفت: «بی‌گمان از وقتی مادران بوده‌اند، لالایی هم بوده. لالایی‌ها تنها ترانه‌های آرامش‌بخش برای کودکان نبوده بلکه گریزگاه زن از نارسایی‌های زندگی هم بوده‌اند. زنان گاه شاید کودک را بهانه می‌کردند تا غم‌ها، سختی‌ها، نگرانی‌ها و ناهنجاری‌ها را در کالبد لالایی‌ها بیان کنند. پس این آهنگ‌ها را به هنگام کار و در خلوت خود هم می‌خواندند.»

او در پاسخ این پرسش که لالایی‌ها چه ویژگی‌ها و برجستگی‌هایی دارند، گفت: «یکی از تاریخنگاران آمریکایی از لالایی به عنوان یکی از موسیقی‌های آغازین بشر یاد کرده که بر خلاف ترانه‌های شکار، جنگ، جادو و جز اینها در درازنای تاریخ به آثار فاخر کلاسیک تبدیل نشده، بلکه با همان سبک و شیوه کهن، خوانده شده و می‌شوند. لالایی‌ها از کهن‌ترین آواهای آهنگین انسان‌ها هستند و روانی، سادگی و برجستگی عاطفی‌شان باعث ماندگاری آنها بوده است. عبارت‌ها یا کوتاه‌اند یا گاهی مانند نمونه‌ای که پخش شد، کاملا حذف می‌شوند و مادران تنها با گردش زبان، لالایی می‌سازند.»

این بخش از برنامه با پخش نمونه لالایی لری پایان یافت. گردانندگان چنان مجذوب حضور و سخنان سیما بینا شده بودند که گاه بی‌اختیار در پخش نمونه‌های لالایی‌ها اشتباه می‌کردند.

در بخش دوم برنامه گروه “صدای زن” ترانه‌هایی به گویش‌های گوناگون ترکی اجرا کرد. نمونه‌ای از لالایی‌های قشقاییان هم جزو این ترانه‌ها بود که ثمین قربانی، خواننده آذری‌زبانِ جوان به گویش ترکی قشقایی به همراهی تار شهاب آذین‌مهر، نی کاوش سهرابیان و تنبک جواد سالخورده خواند که با استقبال پرشور روبرو شد:

“تا ز من رنجید و با من قهر کرد،

رفت یارِ مهربان از خانه ام”.

در این میان تکنوازی تنبک جواد سالخورده تشویق بسیارِ حاضران را در پی داشت به ویژه که او به شیوه آثار پولیفونیک، همزمان از دست چپ و راستش برای نواختن ریتم‌ها و پاساژهای گوناگون بهره می‌گرفت.