چرا ایران از معادله انرژی اروپا کنار گذاشته شده است؟

اتحادیه اروپا همواره از خریداران گاز کشورهایی بوده که یا تحت تحریم قرار دارند یا با آن‌ها اختلافات ارزشی دارد، از جمله روسیه، لیبی و قطر. چرا ایران از معادله گاز اروپا کنار گذاشته شده است؟با آغاز تهاجم تمام‌عیار روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲، اتحادیه اروپا تلاش کرد منابع انرژی خود را متنوع کند و وابستگی‌اش به گاز روسیه را کاهش دهد. واردات گاز از طریق خط لوله از روسیه به اروپا، که در سال ۲۰۲۱ بیش از ۱۵۰ میلیارد مترمکعب بود، در سال ۲۰۲۴ به کمتر از ۵۲ میلیارد مترمکعب کاهش یافت.

با وجود تحریم‌های گسترده برای محدودسازی درآمدهای انرژی روسیه، این کشور در سال ۲۰۲۴ همچنان حدود ۱۹ درصد از گاز و گاز طبیعی مایع (LNG) اتحادیه اروپا را تأمین کرده است. به گزارش جدیدی از سازمان حفاظت محیط زیست آلمان (DUH)، واردات گاز مایع روسیه حتی افزایش یافته و اتحادیه اروپا در سال ۲۰۲۴ حدود ۲۰ درصد بیشتر از سال قبل LNG از روسیه خریداری کرده است.

اولویت امنیت انرژی بر هم‌سویی ارزشی

در جست‌وجوی منابع جایگزین، اتحادیه اروپا قراردادهایی با کشورهایی امضا یا تمدید کرده که یا از نظر سیاسی بی‌ثبات هستند یا از منظر ارزش‌ها هم‌راستا با اروپا نیستند. الجزایر، با سابقه ناآرامی‌های داخلی و تنش با کشورهایی چون مراکش و اسپانیا، همچنان یکی از تأمین‌کنندگان اصلی گاز اروپا است. تولید گاز لیبی نیز اغلب به‌دلیل درگیری‌های داخلی و انسداد خطوط انتقال توسط گروه‌های شبه‌نظامی دچار اختلال می‌شود.

در همین حال، پادشاهی‌های حاشیه خلیج فارس مانند قطر — که اغلب به دلیل کارنامه حقوق بشری‌شان مورد انتقاد هستند — همچنان نقش مهمی در استراتژی انرژی اروپا ایفا می‌کنند.

در تمامی این موارد، به نظر می‌رسد اتحادیه اروپا عمل‌گرایی را بر آرمان‌گرایی ترجیح داده و امنیت انرژی را بر خطرات سیاسی و تضاد منافع و ارزش‌ها مقدم دانسته است.

اما یک بازیگر مهم غایب است: ایران. کشوری با ذخایر عظیم گاز، اما تقریباً بدون تجارت انرژی با اتحادیه اروپا.

دلایل این موضوع پیچیده است — از سیاست‌های ژئوپولیتیکی گرفته تا دیپلماسی هسته‌ای و کارنامه حقوق بشری — اما پرسش باقی است: اگر اروپا می‌تواند با روسیه، لیبی و قطر معامله کند، چرا نمی‌تواند در قبال ایران هم عمل‌گرایانه برخورد کند؟

تحریم‌ها، فهرست‌های سیاه و هزینه تجارت با ایران

مهم‌ترین مانع برای صادرات انرژی ایران به اروپا، تحریم‌ها هستند. اتحادیه اروپا، علاوه بر تحریم‌های خود، باید از محدودیت‌های گسترده‌تری که ایالات متحده بر بخش انرژی ایران اعمال کرده، تبعیت کند. بر اساس این تحریم‌ها، حتی شرکت‌های غیرآمریکایی که با صنایع نفت و گاز ایران همکاری کنند، ممکن است با جریمه یا محرومیت از دسترسی به بازار آمریکا مواجه شوند.

این تحریم‌ها نه تنها مانع تجارت مستقیم می‌شوند، بلکه سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های انرژی ایران را نیز دشوار کرده‌اند و هزینه استخراج وانتقال نفت و گاز به اروپا را به‌شدت افزایش می‌دهند. به گفته عدنان مزارعی، اقتصاددان ومقام پیشین صندوق بین‌المللی پول، بخشی بزرگی از ظرفیت بالقوه ایران به همین دلیل بلااستفاده مانده است.

این حال، ایران به‌طور کامل از بازار انرژی جهانی حذف نشده است. تهران همچنان از طریق «ناوگان سایه» نفت صادر می‌کند؛ تانکرهایی که مسیرشان ردیابی نمی‌شود و اغلب برای پنهان‌سازی مبدأ، در دریا محموله‌ها را منتقل می‌کنند. خریداران اصلی انرژی ایران کشورهایی چون چین و مالزی هستند که خارج از دامنه اجرایی تحریم‌های آمریکا قرار دارند. به گفته مهدی قدسی، اقتصاددان مؤسسه مطالعات اقتصادی بین‌المللی وین، بخشی از نفت ایران حتی از طریق واسطه‌هایی مانند هند به‌صورت غیرمستقیم وارد اروپا می‌شود.

و می‌گوید: «شرکت‌های اروپایی برای تجارت مستقیم با ایران ریسک نمی‌کنند، چون با مجازات‌های شدید از سوی خزانه‌داری آمریکا روبه‌رو خواهند شد. »

چرا وضعیت ایران متفاوت است؟

ایران یکی از کشورهایی است که تحت شدیدترین تحریم‌ها قرار دارد، عمدتاً به‌دلیل حمایت مالی از گروه‌هایی چون حماس و حزب‌الله که از سوی اتحادیه اروپا، آمریکا، اسرائیل و برخی دیگر کشورها به‌عنوان گروه‌های تروریستی شناخته می‌شوند. در حالی‌که کشورهای دیگری در منطقه، از جمله قطر و ترکیه، نیز با حماس ارتباط دارند، وضعیت ایران از این حیث متفاوت است.

به گفته قدسی، «در ایران، حمایت از گروه‌های “مقاومت” صرفاً یک سیاست نیست؛ در قانون نیز آمده است.» اصل ۱۵۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی، دولت را موظف به حمایت از ملت‌های تحت ستم، به‌ویژه مردم فلسطین، می‌داند. سران جمهوری اسلامی از این اصل به‌عنوان نشانه‌ای از شفافیت سیاست منطقه‌ای خود یاد می‌کنند.

با این حال، دیدگاه‌ها در داخل ساختار قدرت ایران یکدست نیست. دولت‌های میانه‌روتر در برخی دوره‌ها تلاش کرده‌اند با بازنگری در نحوه اجرای این سیاست، زمینه نزدیکی با غرب را فراهم کنند. توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ با قدرت‌های جهانی، موسوم به برجام، می‌توانست فرصتی برای عادی‌سازی روابط باشد. بر اساس این توافق، ایران پذیرفت برنامه هسته‌ای خود را محدود کند و در مقابل، از تخفیف تحریم‌ها بهره‌مند شود. اما خروج یک‌جانبه دولت ترامپ در سال ۲۰۱۸ از این توافق و بازگشت تحریم‌ها، اقتصاد ایران را در تنگنا قرار داد.

هرچند کشورهای اروپایی تلاش کردند توافق را حفظ کنند، این تلاش‌ها نتوانستند آسیب واردشده را جبران کنند.

آیا تغییری ممکن است؟

برخی کارشناسان معتقدند که هنوز امکان تغییر وجود دارد، اما این تغییر مستلزم تحولی سیاسی است. مزارعی می‌گوید: «این یک مسئله سیاسی است و نیاز به راه‌حل سیاسی دارد.» با این حال، او بعید می‌داند چنین تغییری در شرایط کنونی نظام سیاسی ایران رخ دهد. در کنار نبود اراده سیاسی در تهران، مشخص نیست مذاکرات جاری میان ایران و آمریکا نیز به نتیجه‌ای خواهد رسید یا نه.

او افزود: «هیچ‌یک از طرفین قابل اتکا نیستند»، چرا که ایالات متحده بارها موضع خود را تغییر داده و پیش‌بینی درباره لغو تحریم‌ها را دشوار کرده است.

مزارعی همچنین خاطرنشان کرد که بروکسل از نظر فنی می‌تواند مسیر خود را مستقل از مذاکرات تهران-واشنگتن تعیین کند ، اما این‌که واقعاً چنین کند، موضوع دیگری است.

اروپا همچنان به ائتلاف فراآتلانتیکی وابسته است. پس از جنگ اوکراین، وابستگی اروپا به گاز مایع افزایش یافته و اکنون حدود یک‌سوم واردات گاز آن را تشکیل می‌دهد. در سال ۲۰۲۴، حدود ۴۵ درصد از LNG اروپا از آمریکا تأمین شده است.

قدسی می‌گوید: «فکر نمی‌کنم اروپا خلاف خواست آمریکا عمل کند. آنها حتی در جریان جنگ تعرفه‌ها، که به نفعشان بود با چین تجارت کنند، چنین کاری نکردند».

او افزود: «رابطه فراآتلانتیکی عملاً دست اروپا را برای پیگیری منافع مستقل خود بسته است».