ویدئویی از مراسم عزاداری یک هیات مذهبی که مداح جلسه گوشواره به گوش دارد در فضای مجازی پربازدید شده است.
نوامبر 07
فیلم؛ پیام الکاظمی و تصاویری از منزلش پس از حمله پهبادی
نوامبر 07
سوقصد به نخست وزیر عراق؛ انگشت اتهام بسوی کیست؟
مصطفی الکاظمی، نخست وزیر عراق در نخستین اظهاراتش پس از تلاش نافرجام برای ترور وی در جریان حمله پهبادی به اقامتگاهش در منطقه سبز بغداد، خواستار آرامش و خویشتنداری شد.
الکاظمی در توئیتی نوشت: “موشکهای نیرنگ” مؤمنان را دلسرد نمیکند و به اندازه تار مویی در پایداری و پافشاری ما و نیروهای امنیتی قهرمان برای حفظ امنیت مردم، دستیابی به حق و اجرای قانون لغزش ایجاد نمیکند.
تیم رسانه ای امنیتی نیز با تایید این خبر گزارش داد که مصطفی الکاظمی مورد سوء قصد “ناکام” قرار گرفته است.
این تیم در بیانیهای اعلام کرد که تلاش برای ترور توسط یک پهپاد بمبگذاری شده انجام شد که میخواست اقامتگاه وی را در منطقه سبز در بغداد هدف قرار دهد اما نیروهای امنیتی در رابطه با این تلاش نافرجام اقدامات لازم را انجام دادند.
روز یکشنبه، یک منبع امنیتی گفت که سه تن از نیروهای محافظ نخست وزیر، در جریان بمباران محل اقامت وی با پهپاد در منطقه سبز زخمی شد..
به گزارش ایسنا، این منبع به خبرگزاری شفق نیوز گفت که الکاظمی در لحظه انفجار در محل اقامت خود حضور داشت که تلفات جانی در پی نداشت.
هیچ گروهی مسئولیت این حمله را که الکاظمی آن را اقدامی “بزدلانه” توصیف کرد، بر عهده نگرفته است.
این در حالیست که گروههای شبه نظامی شیعه تحت امر سپاه پاسداران یک روز قبل از سوقصد به جان نخست وزیر عراق، او را تهدید کرده بودند.
ابو الاء ولایی، سرکرده گردان های سید الشهداء یکی از گروههای تشکیل دهنده حشد شعبی که در انتخابات اخیر عرق شکست سنگینی خورد، جمعه شب پس از آشوب در بغداد، در توییتی خطاب به نخست وزیر نوشت: «دو موضوع را باید فراموش کنی؛ نخست اینکه دوباره بتوانی به نخست وزیری برسی و دوم اینکه امکان بازگشت دو به پست سابقت نیز وجود نخواهد داشت.»
خبرگزاری فراسه نوشت: در جریان اعتراضاتی که عصر جمعه در بغداد رخ داد یک تن کشته، و بر اساس برخی دیگر از گزارشها دو تن کشته و دهها تن زخمی شدند. معترضین به نتایج انتخابات را عمدتا گروههای سیاسی و شبه نظامی نزدیک به حکومت ایران تشکیل می دهند.
مقتدی صدر، رهبر جریان صدر عراق، با انتشار توئیتی تلاش برای ترور نخستوزیر کشور را «تلاش روشن برای حمله به عراق و ملت عراق» دانست.
اوتأکید کرد که تلاش برای ترور عالیترین مقام کشور به روشنی و صراحت تلاش برای حمله به عراق و ملت عراق و هدف قرار دادن امنیت و ثبات و بازگرداندن کشور به وضعیت آشوب و بی دولتی است.
مقتدی صدر هدف از این کار را کشیدن عراق به وضعیت آشوب و خشونت و تروریسم دانست «تا از این طریق درگیر دخالتهای خارجی شود».
«نچیروان بارزانی» رئیس دولت کردستان عراق نیز در واکنش به تلاش برای ترور نخست وزیر آن را تحولی پرمخاطره و تهدیدکننده امنیت و ثبات کشور خواند.
او با انتشار توئیتی این اقدام را به شدت محکوم و تقبیح کرد وآن را تحولی خطرناک خواند که ثبات کشور را هدف قرار داده و از پیامدهای وخیمی خبر میدهد.
نوامبر 07
کاریکاتوریست وهنرمند معروف ایرانی هم قربانی کرونا شد
کامبیز درمبخش از جمله هنرمندانی است که معمولا به اتفاقات محیط اطراف خود توجه داشت و به آنها واکنش نشان میداد. اخیرا طرحهای متعددی در ارتباط با شیوع بیماری کرونا در صفحه شخصی خود منتشر کرده بود.
او از معدود هنرمندانیست که حدود نیم سده فعالیت مستمر و بی وقفه داشته است. در کارنامه پرافتخار و رنگارنگ او جوایز بزرگ بین المللی و کسب مدال های پر ارزشی از نمایشگاه های ژاپن، آلمان، ایتالیا، سوئیس، بلژیک، ترکیه، برزیل و یوگسلاوی سابق دیده می شود.
بسیاری از مراکز و گالریهای هنری و همچنین موزهها تعدادی از آثار او را خریداری کردهاند. از آن جمله می توان به موزه کاریکاتور بازل در سوئیس، خانه کاریکاتور گابروو در بلغارستان، موزه هنرهای معاصر تهران، فرهنگستان هنر، کتابخانه ملی، خانه صبا، سندیکای گرافیک ایران، موزه آوینیون فرانسه، موزه کاریکاتور ورشو، شهرداری فرانکفورت و موزه هیروشیما در ژاپن اشاره کرد.
او همچنین عضو هیئت داوران تعدادی از نمایشگاه های بین المللی کاریکاتور بوده است و بیش از۵۰ نمایشگاه انفرادی و جمعی در ایران و خارج از کشور برپا کرده و در دانشگاه تهران به تدریس کاریکاتور مشغول بوده است.
کامبیز درم بخش تاکنون کتاب های زیادی در زمینه تصویرسازی و کاریکاتور در ایران و خارج از کشور منتشر کرده است که از آن جمله می توان به «مینیاتورهای سیاه»، «خاطرات فرشتهها»، «بدون شرح»، «کتاب کامبیز»، و «اگر داوینچی مرا دیده بود» اشاره کرد.
به گزارش یورونیوز، این هنرمند بزرگ در سال ۱۳۹۳ نشان شوالیه هنر و ادبیات فرانسه را دریافت کرد. دولت فرانسه این نشان را برای تقدیر از هنرمندان، فعالان سیاسی و مدنی و افرادی که به موفقیتهای قابل ستایشی دست مییابند، اعطا میکند. مرحوم شجریان و کیارستمی و همچنین شهرام ناظری از دیگر هنرمندان ایرانی هستند که موفق به کسب این جایزه شدهاند.
نوامبر 06
شلیک تیر؛ جان مردم کمترین ارزشی برای حکومت ندارد
به گزارش ایلنا، گفتههای بالا بخشی از روایت « میلاد محمدیان» جوان 34 ساله اهوازی درباره حادثهای است که روز نهم مهرماه امسال برای او و همسرش ساناز و تنها فرزندشان «آریو برزن» در خیابان مهدیس نبش بلوار آبفای این شهر اتفاق افتاد. میلاد خوزستانی و فروشنده لوازم یدکی ماشین سنگین در اهواز است که به گفته خودش تا یک ماه پیش زندگی خوبی داشت: در اهواز همه مرا می شناسند. کشتی گیر باشگاه نفت و عضو هیأت کشتی استان بودم و سرم به کار خودم گرم بود.
میلاد که نام شناسنامهایش منصور است، بیشتر درباره جزئیات حادثه آن روز گفت: وقتی دربارهاش حرف میزنم حالم بد می شود. در یک لحظه دنیا جلوی چشمام تیره و تار شد. نهم مهرماه سالجاری روز جمعه ساعت 13:10 دقیقه بود که به همراه همسرم ساناز و پسر 3 ساله ام آریوبرزن سوار خودرویمان شدیم.حین سوار شدن پسرم بهانه گرفت جلو بنشید.ساناز همسرم گفت اشکالی ندارد راه زیادی نیست بگذار بنشیند.راهی خانه پدرم شدیم در حالی که پسرم در صندلی جلو و ساناز در صندلی عقب نشسته بودند. فاصله خانه ما تا منزل پدرم تقریبا یک کیلومتر است.
میلاد افزود: منزلمان پشت یکی از خیابانهای اصلی شهر اهواز است. پس از طی مسافتی وارد خیابان «مهدیس» شدیم. باید به سمت چپ خیابان دور می زدیم. هنگام دور زدن یک خودروی رونیز نیروی انتظامی، یک پژو پارس و ال نود شخصی وارد خیابان شدند. نزدیکیهای خانه پدرم، به ترتیب خودروی ال نود، پارس و رونیز نیروی انتظامی پشت سر ما داخل بلوار آبفا پیچیدند. از آینه بغل خودروی ال نود را میدیدم . آریو برزن سر پا در صندلی جلو ایستاده بود و با مادرش صحبت می کرد. ساناز هم عقب خودرو و بین دو صندلی نشسته بود.
وی عنوان کرد: متاسفانه در طول مسیر نظرمان عوض شد و قرار شد به خانه عمویم یعنی پدر همسرم برویم. چون ساناز گفت«امروز جمعه است و پدر و مادرت سن شان بالا است شاید بخواهند دم ظهری استراحت کنند. خواهرانت هم تمام طول هفته سرکار بودند شاید خسته باشند. بهتر است ناهار را به خانه مادرم برویم و عصر به خانه پدرت برگردیم.»
محمدیان ادامه داد: حین صحبت با ساناز بودم اما حواسم به آینه بغل بود. خودروی ال نود را در آینه میدیدم که با سرعت 50 الی 60 در حال حرکت است. از سر کوچه پدرم گذشتیم تا به سمت خانه مادر همسرم که آن هم تقریبا نزدیک بود برسیم. به تقاطع اول رسیدم ال نود و پارس و رونیز نیروی انتظامی هم پشت سرم ایستادند. بلوار کمی شلوغ بود. سرعتم را کم کردم تا بلوار خلوت شود که بتوانم حرکت کنم. البته وسط بلوار آبفا هم بریدگی وجود دارد که اصلا نمیتوان با سرعت حرکت کرد. میلاد اضافه کرد: رفتم داخل بریدگی توقف کامل کردم که باند آن طرف خیابان خلوت شود و حرکت کنم. در همین حین خودروی رونیز پلیس از راه رسید. یک مأمور نیروی انتظامی از رونیز پیاده شد و اسلحه کلاشینکف را از دست سربازش گرفت و بدون هیچ تذکری از فاصله 70 الی 80 سانتی متری به شیشه عقب خودرویمان شلیک کرد. با صدای گلوله از خودرو پیاده شدم.آریو برزن خودش را از وسط صندلی ها در بغل مادرش رها کرد، همان زمان احساس کردم دنیا سرم خراب شده است.
میلاد گفت: تیر از پشت گوش سمت چپ به سر ساناز اصابت کرده و از سمت راست سرش خارج شده بود. بیش از 3 گلوله خورده بود. آن قدر از نزدیک به ماشین ما شلیک کردند که تمام گردنش تخریب شده بود. این حادثه بسیار تلخ و باورنکردنی در یک لحظه جلوی چشم من و پسرم که داشت با مادرش صحبت می کرد اتفاق افتاد. اگر منتظر رسیدن اورژانس میماندم دیر میشد. ساناز را با همان خودروی رونیز پلیس به بیمارستان رساندیم. اما با کمال تعجب ماموران نیروی انتظامی به محض اینکه همسرم را روی برانکارد بیمارستان طالقانی که مرکزسوانح وسوختگی است ، گذاشتند یک دقیقه هم نماندند و محل را ترک کردند. در آنجا بعد از احیا کردن همسرم او را به بیمارستان گلستان انتقال دادند.
محمدیان ادامه داد: به رغم تلاش عوامل کادر درمان متاسفانه همسرم ساناز پس از 48 ساعت در کمال ناباوری در بیمارستان گلستان اهواز فوت کرد. بعد از فوت همسرم تا امروز هیچکس از عوامل انتظامی از من نه تنها دلجویی نکردند که حتی مرا برای توضیحات هم نخواستند.خودشان هم هیچ توضیحی تا امروز به من ندادند. فقط پرونده شکایت ما را به اداره بازپرسی شعبه 3 اهواز ارجاع دادند. وقتی رفتم به آنها گفتم چرا حین توقف خودرو به ما شلیک کردید ، اصلا چرا به ما شلیک کردید. مگر ما چه کرده بودیم؟ فقط گفتند دنبال سارق مسلح بودهاند.
وی ادامه داد: کجای دنیا سارق مسلح با زن و بچه به سرقت می رود؟ آیا سارق مسلح در تقاطع توقف میکند تا پلیس فرصت کند از خودرویش پیاده و اسلحه را از دست سربازش بگیرد و از فاصله نزدیک به او شلیک کند؟ تازه حتی اگر شک هم داشتند که ما سارق یا هر جرم دیگری مرتکب شدهایم باید بلافاصله دست به اسلحه شوند؟ مگر ما اسلحه داشتیم؟ نباید ابتدا آژیر میزدند یا دستور ایست میدادند؟ چرا دوتا خودروی همراهشان توقف کردند تا من از جاده بگذرم تا خودروی سوم هم برسد و خانه خراب مان کنند. وی افزود: شاید باور نکنید اما ماشین پلیس یک بار از مقابل ما گذشت و بچهام را در صندلی جلو که سر پا ایستاده بود، دید .حتی اگر قاتل هم بودم باید به لاستیک خودرو شلیک می کردند نه اینکه به طرف ما شلیک می کردند. نیروی انتظامی وظیفهاش مقابله با ناامنی است اما ما هیچ ناامنی ایجاد نکرده بودیم.
بی اطلاعی پلیس اهواز از موضوع!
پس از شنیدن ماجرای میلاد محمدیان، برای درستی یا نادرستی ادعای او با پلیس نیروی انتظامی اهواز تماس گرفته شد. قریب به اتفاق مسئولان نیروی انتظامی اظهار بیاطلاعی کردند. تنها یک نفر از مسئولان این نهاد، پیگیری موضوع را به شخص مسئول دیگری ارجاع داد. اما آن مسئول نیز در پاسخ به ایلنا گفت: «اگر موردی باشد خودمان توضیح میدهیم و اطلاع رسانی میکنیم.» تماس ایلنا با روابط عمومی نیروی انتظامی کشور هم به جایی نرسید و بهرغم انتظار حدود یک هفته هیچ توضیحی داده نشد. وکیل خانواده محمدیان هم که رسیدگی به پرونده کشته شدن ساناز محمدیان را بر عهده گرفته است، به خبرنگار ایلنا در این باره، گفت: در تاریخ نهم مهرماه امسال ماموران نیروی انتظامی اینگونه گزارش کردهاند که دو فقره سرقت مسلحانه به عنف به مرکز فوریتهای پلیسی 110 اعلام میشود که یکی در محدوده فاز 2 پاداد شهر خیابان 46 وصال و یکی در محدوده شهرستان کارون منطقه مهدیس بوده است، که البته هنوز صحت آن ثابت نشده است.
پدرام منجزی ادامه داد: براساس گفته مأموران 2 فقره سرقت ساعت دوازده و نیم ظهر روز حادثه (نهم مهرماه) بر اساس گزارش مرکز فوریتهای پلیس به کلانتری 23 اهواز اعلام شد که بلافاصله مأموران کلانتری 23 به همراهی سرکلانتر شرق اهواز به منطقه مهدیس اعزام میشوند. این ماموران پلیس به همراه یک خوروی رونیز سازمانی، ال نود و یک پژو پارس شخصی به محل مورد نظر حرکت میکنند. در همین حین هم منصور محمدیان ملقب به میلاد به همراه پسر سه ساله و همسرش به همراه خوروی پژوی سفید رنگش از محل میگذرند. این وکیل پایه یک دادگستری اضافه کرد: زمانی به خودروی محمدیان شلیک میشود که خودروی میلاد در تقاطع بیحرکت ایستاده بود و با صدای شلیک گلوله مأمور پلیس، میلاد از خودرو پیاده میشود و اسلحه کلاشینکف را در دست مأمور مشاهده میکند و فریاد میزند همسرم را کشتید که مأمور با شنیدن این حرف اسلحه از دستش میافتد و سرباز همراهش اسلحه را از روی زمین بلند میکند.
هیچ تعقیب و گریزی صورت نگرفت و آژیری هم به صدا در نیامد
منجزی گفت: مأموران مدعیاند ابتدا خودروی محمدیان را تعقیب کردیم، پس از روشن کردن صدای آژیر، تیر هوایی زدیم اما او توقف نکرد و ما هم به سمت لاستیک عقب شلیک کردیم که تیر به سر همسر وی اصابت کرد اما محمدیان همه این ادعاها را تکذیب میکند.
این وکیل دادگستری مدعی شد: پس از اطلاع از موضوع بلافاصله برای پیگیری حادثه به کلانتری رفتم. با توجه به صحبتهایی که بین مأموران رد و بدل میشد شنیدم که میگفتند هیچگونه تعقیب و گریزی از سوی مأموران کلانتری صورت نگرفته و آژیری هم به صدا در نیامده بود. وی ادامه داد: دو روز بعد (یازدهم مهرماه ) و پس از فوت ساناز محمدیان در بیمارستان گلستان به دادسرای نظام اهواز شکایت کردیم تا تعیین شعبه کنند، خانواده متوفی ناراحت بودند که چرا تعیین شعبه نمیشود. این در حالی است که دادسرای نظام نسبت به دادسراهای عمومی بسیار خلوتتر است. در جواب دادستان گفت اول آبان ماه تعیین شعبه میکنیم که براساس قانون رویه درستی نیست زیرا از روز حادثه تا اولین روز دادرسی 21 روز گذشته است. هر چند تا کنون هم هیچ دادگاهی برگزار نشده است. منجزی ادامه داد: حتی تاکنون کسی را برای بررسی خودروی محمدیان که همسرش در داخل آن کشته شده هم نفرستادند تا صحنه جرم را بازسازی کند به عبارتی تحقیقات مقدماتی این حادثه به شدت به کندی پیش می رود.
وی گفت: وقتی برای پیگیری پرونده به کلانتری رفتم، از مأموران سئوال کردم آیا شماره پلاک خودرو همانی بود که به شما اعلام شد؟ اسم پلاک را که آوردم سکوت کردند. مأموران میگویند نزدیک به 1000 متر خودروی محمدیان را در روز حادثه تعقیب کردهاند در صورتی که از در منزل وی تا محلی که به خودرویش تیراندازی شده تنها 800 متر است. یک منبع آگاه از بیمارستان گلستان اهواز نیز که خواست نامش فاش نشود در این باره به ایلنا گفت: عصر روز نهم ماه زنی را که از ناحیه گردن تیر خورده و به شدت آسیب دیده بود از بیمارستان طالقانی به بیمارستان ما منتقل کردند. این زن که بعدا فهمیدیم نامش ساناز است در بخش ان.آی.سیو بستری شد. او دچار مرگ مغزی شده بود که در نهایت هم فوت کرد.
نوامبر 06
کارشناس داخلی: با دولت رئیسی باید فاتحه برجام را خواند
یک کارشناس مسائل بین الملل در تهران با اشاره به اینکه تعیین زمان آغاز مذاکرات برجام یک اجبار بود که به آن تن داده شد، گفت: با توجه به وضعیت اقتصادی ایران و فشار اقتصادی که بر روی مردم است، دولت رئیسی چارهای جزء قبول این مذاکرات نداشت.
فریدون مجلسی در گفتگو با فرارو گفت: اینکه برخی در داخل مدام میگویند مذاکرات باید از نقطه صفر آغاز شود و مذاکرات در دوره روحانی را قبول ندارند، این موضوع نشان دهنده عدم شناخت آنها از شرایط روابط بینالملل است.
وی اظهار داشت: نظام بینالملل قواعدی دارد و زمانیکه مذاکراتی بین کشورها انجام میشود، باید به آنها پایبند بود، اینکه اگر هر کسی روی کار آمد، بگوید، مذاکرات قبلی را قبول ندارد، دیگر روابط بینالملل معنا پیدا نمیکند و اصلا سنگ روی سنگ بند نمیشود، بنابراین اینکه مذاکرات در نقطه صفر آغاز شود مورد قبول کشورهای غربی قرار نخواهد گرفت.
این کارشناس مسائل بینالملل با تاکید بر اینکه دولت رئیسی از سر اجبار تن به مذاکره داده است، اضافه کرد: با توجه به شرایطی که کشور با آن روبرو است، دولت سیزدهم مجبور شده که به مذاکرات برگردد، اما به دلیل اظهاراتی که مقامات دولتی و مسئولان وزارت امور خارجه بیان کردهاند، به نظر نمیرسد دولت ابراهیم رئیسی هیچ تمایلی برای احیای برجام و انجام تعهدات هستهای داشته باشد.
مجلسی با بیان اینکه از نظر بنده پرونده برجام مختومه است، ادامه داد: اینکه ما بگوییم تضمین میخواهیم برای اینکه به مذاکرات برگردیم، حرف بسیار عجیبی است که در روابط بین الملل چنین چیزی را کشوری بخواهد، در عرف بینالملل کشورها بدون هیچگونه پیششرطی با هم مذاکره میکنند، بنابراین اینکه دولت بخواهد با چنین مسائلی مذاکرات را آغاز کند، این موضوع نشاندهنده آن است که هیچ عزم و اراده برای احیا و برجام وجود ندارد و نمیتوان امیدی به ادامه توافق هستهای داشت.
وی تصریح کرد: این درحالیست که تمامی این مسائلی که ما سالهاست با آن روبرو هستیم و این دشمنیها بر سر آن شکل گرفته، مرتبط با اسراییل است که جمهوری اسلامی هیچگاه چنین چیزی را نخواهد پذیرفت و آمریکا و غرب نیز همچنان به تخاصم خود علیه ایران ادامه خواهند داد و این قصه هیچگاه به سرانجام نخواهد رسید.
نوامبر 06
ناتوانی رژیم در تامین بودجه تکمیل شبکه اینترنت خودی
او در گفتوگو با خبرگزاری مهر، با اشاره به گمانهزنیها درباره محدود شدن اینترنت پس از راهاندازی این شبکه، گفت: «بخش خصوصی اگر مطمئن شود که شبکه ملی اطلاعات تبعات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی برایش در پی ندارد، در این پروژه ملی سرمایهگذاری میکند.»
اسلامی گفت: «در بهترین حالت اگر تمام ظرفیتهای دولت تجمیع شود، برآوردمان این است که حداکثر ۵۰ هزار میلیارد تومان طی چهار سال از سوی دولت به این پروژه [کمک] شود. این در حالی است که بیش از سه برابر این مبلغ نیازمند حضور و تأمین مالی توسط بخش خصوصی در این پروژه ملی است.»
حکومت ایران سالها است که به دلایل امنیتی و برای کنترل اعتراضها و سرکوبها یا سانسور وقایع سرکوبها، تحت عنوان راهاندازی «شبکه ملی» درصدد عملی کردن طرحی برای جدا کردن اینترنت داخلی (اینترانت) از اینترنت جهانی است. این طرح قرار بود تا سال ۹۵ اجرایی شود ولی به دلایل مختلف به تاخیر افتاده است.
نوامبر 06
ایران؛ حکم اعدام برای زن و مرد به بهانه “زنای محصنه”
خبرگزاری هرانا – دو شهروند زن و مرد در تهران به اتهام رابطه خارج از ازدواج تحت عنوان “زنای محصنه”، توسط شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک این استان به اعدام محکوم شدند. حکم صادره در دیوان عالی کشور تایید شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از روزنامه شرق، دو متهم در تهران توسط شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک این استان به اعدام محکوم شدند.
بر اساس این گزارش، رسیدگی به این پرونده از ۲۴ دیماه سال ۹۹، بهدنبال شکایت زن جوانی به نام مریم آغاز شد.
این زن که به پلیس آگاهی رفته بود، از همسرش به نام میثم و زن جوانی به نام ساره شکایت کرد و مدعی شد: مدتی بود به رابطه همسرم و یک زن جوان مشکوک شده بودم تا اینکه مدارکی به دست آوردم که نشان میداد آنها با هم رابطه دارند.
با این شکایت دستور جلب صادر و دو متهم بازداشت شدند. میثم متهم ۲۷ ساله داشتن هر گونه رابطهای را رد کرد.
ساره ۳۳ ساله متهم دیگر این پرونده به مأموران گفت: من همسر دارم. سال ۹۲ ازدواج کردم و حالا پسری چهارساله دارم. مدتی قبل با میثم آشنا و به او علاقهمند شدم. من و میثم نیمهشب به خانه مجردی او رفته بودیم که ساعت هشت صبح توسط مأموران دستگیر شدیم.
در این میان پدر همسرش ساره به اتهام “زنای محصنه” از این زن و مرد شکایت و برایشان تقاضای اشد مجازات را مطرح کرد. پرونده با صدور کیفرخواست به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در جلسه دادگاه زن جوان جرمش را نپذیرفت و گفت: من با میثم فقط رابطه دوستانه داشتم. میثم نیز اتهام “زنای محصنه” را نپذیرفت.
در پایان جلسه قضات دادگاه با توجه به مدارک موجود در پرونده هر دو متهم را به اتهام “زنای محصنه” به اعدام محکوم کردند. پس از اعتراض متهمان به این حکم، پرونده در شعبه ۲۶ دیوان عالی کشور تحت رسیدگی قرار گرفت و قضات حکم اعدام این ۲ متهم را تأیید کردند.
نوامبر 06
بازداشت به دلیل ایجاد صفحات اینستاگرامی دوستیابی
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایرنا، فرمانده انتظامی مریوان گفت: گردانندگان صفحات اینستاگرامی دوستیابی در این شهرستان شناسایی و دستگیر شدند.
کامبیز رستم نیا اقدام این افراد را “ترویج بی بندباری و ارتباط نامشروع دختران و پسران نوجوان” خواند و افزود: “این صفحات اینستاگرامی توسط پلیس فتا توقیف و مسدود شدند و در همین رابطه ۹ نفر از گردانندگان این صفحات دستگیر و تحویل مراجع قضایی شدند.”
در این گزارش به محل نگهداری و هویت افراد بازداشت شده اشاره ای نشده است.
نوامبر 06
تصاویری تکان دهنده از باغ های سیب آذربایجانغربی
.