Previous Next

هشدار تروئیکای اروپایی به ایران: تشدید تنش هسته‌ای را متوقف کنید

سه کشور اروپایی فرانسه، آلمان و بریتانیا بیانیه مشترکی را به شورای حکام آژانس درباره اجرای تعهدات هسته‌ای ایران در چارچوب برجام ارائه دادند. آن‌ها می‌گویند ایران هیچ توجیهی برای گسترش غنی‌سازی در تأسیسات فردو ندارد.سه کشور اروپایی فرانسه، آلمان و بریتانیا (E3)، در بیانیه‌ای که روز سه‌شنبه ۷ مارس (۱۶ اسفند) به شورای حکام آژانس ارائه دادند، در وهله نخست ضمن تشکر از گزارش رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به شورای حکام، از کار حرفه‌ای و بی‌طرفانه آژانس و به ویژه بازرسی از تاسیسات ایران قدردانی کردند.

این سه کشور ابراز امیدواری کردند تا آژانس، شورای حکام را در جریان همه فعالیت‌ها و تحولاتی که نیاز به توضیح از سوی ایران دارد، قرار دهد.

تروئیکای اروپایی در بیانیه خود ضمن اشاره به بیانیه مشترک ایران و آژانس در ۴ مارس که در تهران صادر شد، مبنی بر توافق در مورد گسترش و تشدید نظارت و راستی‌آزمایی آژانس بر فعالیت‌های هسته‌ای ایران، از مقامات تهران خواستار اجرای سریع و کامل این توافق شدند، زیرا “فعالیت‌های هسته‌ای ایران بسیار فراتر از تعهدات این کشور در چارچوب برجام رفته است”.

بیشتر بخوانید: آمریکا در شورای حکام؛ “توجه جدی” به نقض تعهدات پادمانی ایران

این بیانیه می‌افزاید، ایران ذخایر اورانیوم غنی‌شده ۵درصدی، ۲۰درصدی و ۶۰درصدی خود را به شدت گسترش داده است. ذخایر اورانیوم غنی‌شده ۶۰درصدی که نگرانی شدیدی در زمینه گسترش سلاح‌های هسته‌ای را برانگیخته است، از نظر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، اکنون بیش از دو برابر مقدار مواد هسته‌ای لازم برای انفجار هسته‌ای است و بنابراین امکان ساخت یک پیکره انفجاری هسته‌ای را نمی‌توان منتفی دانست.

بیانیه با اشاره به ادامه نصب آبشارهای سانتریفیوژ جدید توسط ایران، از جمله شمار قابل توجهی از سانتریفیوژهای پیشرفته، می‌گوید: «ما به ویژه نگران اعلامیه‌های ایران مبنی بر نصب سانتریفیوژها و آبشارهای پیشرفته بیشتر در تأسیسات غنی‌سازی سوخت فردو هستیم، به طوری که ظرفیت غنی‌سازی ایران در این تاسیسات مخفی زیرزمینی را به طور قابل توجهی افزایش داده است.»

سه کشور اروپایی می‌گویند: «ایران هیچ توجیه غیرنظامی باورمندی برای اجرای یک برنامه غنی‌سازی در تأسیسات فردو ندارد، آن‌هم با توجه به این واقعیت که این تاسیسات برای اجرای هیچ شکلی از برنامه غنی‌سازی غیرنظامی مناسب نیست.»

این بیانیه یک بار دیگر به تأکید از ایران خواسته است، “فعالیت دیگری در رابطه با تولید فلز اورانیوم را آغاز نکند” و می‌گوید، علاوه بر این، مسئله جدیدی که ایجاد شده، اختلاف در مقدار اورانیوم طبیعی است که ایران میزان آن را اعلام کرده با مقداری است که آژانس یک سال پیش در راستی‌آزمایی خود تشخیص داد. این بیانیه تاکید کرده: «ایران باید بدون تعلل در این موضوع شفاف‌سازی کند.»

علت تولید اورانیوم با خلوص ۸۴ درصد مشخص نیست

سه کشور اروپایی با اشاره به نمونه‌برداری اخیر در فردو که وجود ذرات اورانیوم غنی‌شده تا ۸۳.۷ درصد را نشان می‌دهد، می‌گویند این امر باعث نگرانی است، زیرا به طور قابل توجهی با سطح غنی‌سازی اعلام شده توسط ایران مغایرت دارد: «و ایران هنوز ما را متقاعد نکرده است که این به دلیل نوسانات ناخواسته ادعایی آن بوده است.»

این بیانیه به تأکید از ایران خواسته است: «به طور کامل با آژانس برای ارائه توضیحات فنی قابل باور در مورد منشاء این ذرات همکاری کند.» زیرا به عقیده آنها این غنی‌سازی بی‌سابقه تا ۸۳.۷درصد “بسیار نگران‌کننده و در راستای تداوم انباشت اورانیوم با غنای بالا تا ۶۰درصد و ادامه گسترش ظرفیت‌های غنی‌سازی ایران است”.

بیشتر بخوانید: گروسی: بحث فنی ذرات اورانیوم یافت‌شده در فردو آغاز شده است

تروئیکای اروپایی در بیانیه خود می‌افزاید: «هیچ توجیه غیرنظامی باورمندی برای غنی‌سازی در این مقیاس در ایران وجود ندارد. این گام، در کنار برنامه هسته‌ای گسترده‌تر، ایران را به طور خطرناکی به فعالیت‌های واقعی مرتبط با تسلیحات نزدیک می کند. این امر استدلال‌های ایران مبنی بر این‌که برنامه هسته‌ای آن فقط برای اهداف صلح آمیز است را بی‌اعتبار می‌سازد.»

تغییرات اعلام‌نشده در پیکربندی سانتریفیوژهای فردو

تروئیکای اروپایی همچنین نسبت به تغییرات پیکربندی سانتریفیوژها در تأسیسات غنی‌سازی فردو ابراز نگرانی شدید کرده و می‌گوید ایران این تغییرات را بدون اطلاع قبلی به آژانس بین‌المللی و تنها چند ساعت پس از انجام بازرسی سایت توسط آژانس در ۱۶ ژانویه اجرا کرده است.

بیانیه با استناد به تأییدهای آژانس می‌گوید این اقدامات با تعهدات ایران ذیل توافقنامه پادمان جامع مغایرت دارد و توانایی آژانس برای اجرای اقدامات پادمانی موثر در تاسیسات هسته‌ای ایران را تضعیف می‌کند. ایران با تغییر در پیکربندی سانتریفیوژها غنی‌سازی بالاتر از سطح ۶۰درصد را امکان‌پذیر می‌سازد، چنان که وجود ذرات اورانیوم غنی‌شده تا ۸۳.۷ درصد این را نشان می‌دهد.

تجهیزات نظارتی آژانس باید دوباره نصب شوند

از سوی دیگر بیانیه تروئیکا به تأکید خواستار نصب مجدد دوربین‌های نظارتی آژانس در تأسیسات هسته‌ای و غنی‌سازی ایران است.

آژانس بین‌المللی انرژی اتمی گفته است، تصمیم ایران در مورد توقف همکاری با آژانس در مورد فعالیت‌های نظارتی و راستی‌آزمایی مبتنی بر برجام، به آن معنا است که حتی در صورت ازسرگیری کامل برجام، آژانس دیگر قادر به تشخیص و تضمین خصلت صلح‌آمیز برنامه هسته‌ای ایران نخواهد بود.

بیشتر بخوانید: ایران می‌تواند “طی ۱۲ روز” مواد لازم برای ساخت بمب اتمی را تولید کند

سه کشور اروپایی در بیانیه خود می‌گویند طیف کامل یافته‌هایی که در گزارش مدیرکل آمده، هشداردهنده است: «ایران به گسترش بی‌سابقه و شدید فعالیت هسته‌ای خود ادامه می‌دهد و هیچ توجیه غیرنظامی قابل قبولی برای این فعالیت‌ها که کاملاً با تعهدات برجامی ایران مغایرت دارد، وجود ندارد.»

مذاکرات احیای برجام

بیانیه تروئیکای اروپایی درباره مذاکرات هسته‌ای احیای برجام می‌گوید: «ما عمیقا متأسفیم که ایران توافق عادلانه و متعادلی را که هماهنگ‌کننده برجام در ماه مارس و آگوست سال گذشته ارائه کرد، نپذیرفت و در عوض تصمیم گرفت برنامه خود را تسریع ببخشد. مسئولیت کامل این وضعیت بر عهده ایران است. ما از ایران می‌خواهیم که فوراً تشدید تنش‌های هسته‌ای خود را متوقف کرده و معکوس کند و با اعمال مجدد پروتکل الحاقی، به عنوان گام مهم اعتمادسازی با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، شفافیت کامل را فراهم کند.»

سه کشور اروپایی گفته‌اند، به رایزنی‌ها با شرکای بین‌المللی درباره بهترین روش برای مقابله با تشدید بی‌وقفه و خطرناک فعالیت هسته‌ای ایران ادامه خواهند داد. آن‌ها از مدیرکل آژانس خواسته‌اند تا پیش از نشست بعدی شورای حکام در ماه ژوئن، پیشاپیش درباره روند کار اطلاع‌رسانی کند.

فرمانده کل ارتش و ستاد امر به معروف از سوی آمریکا و بریتانیا تحریم شدند

وزارت خزانه‌داری آمریکا فرمانده ارتش ایران را تحریم کرد. وزارت خارجه بریتانیا نیز چند فرد و نهاد از جمله ستاد امر به معروف و نهی از منکر را به خاطر نقض حقوق زنان تحریم کرد. وزارت خزانه‌داری ایالات متحده اعلام کرد سه موسسه ایرانی و هشت فرد مرتبط با آنها را به فهرست تحریم‌های خود اضافه کرده است. عبدالرحیم موسوی، فرمانده کل ارتش و یک مقام عالی‌رتبه سپاه پاسداران هم جزو تحریم‌شدگان هستند.

حبیب شهسواری فرمانده سپاه آذربایجان غربی به همراه علی چهارمحالی مدیر کل زندان‌های استان البرز و داریوش بخشی رئیس زندان ارومیه نیز به فهرست تحریم‌های آمریکا اضافه شده‌اند. گفته شده این دو مقام درنقض فاحش حقوق زنان دست دارند.

شرکت‌های “انطباق گستر سپهر” و “ناجی پاس امین”، موسسه “ناجی پاس” و افراد وابسته به آنها به دلیل ارتباط با نهادهای سرکوب جمهوری اسلامی، نیروی انتظامی و سپاه پاسداران تحریم شده‌اند.

وزارت خزانه‌داری آمریکا می‌گوید این موسسات در کار تولید ابزار و تجهیزات لازم برای سرکوب معترضان در ایران به دست نیروهای امنیتی و انتظامی هستند.

بنابر این گزارش این دهمین بسته تحریمی آمریکا در واکنش به سرکوب خشونت‌بار جنبش اعتراضی اخیر و در واکنش به نقض حقوق شهروندان، به خصوص زنان است.

تحریم ستاد امر به معروف از سوی بریتانیا

همزمان با روز جهانی زن (هشتم مارس) وزارت خارجه بریتانیا در بیانیه‌ای از تحریم چهار فرد و یک نهاد خبر داد که در “نقض حقوق بشر، به خصوص علیه زنان و دختران” دخالت دارند.

نهاد تحریم شده ستاد امر به معروف و نهی از منکر جمهوری اسلامی است که دبیر آن محمد صالح هاشمی گلپایگانی هم جزو افراد تحریم شده است.

این ستاد یک نهاد حاکمیتی است که سال ۱۳۷۲ تاسیس شد و پس از تصویب قانون “حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر” در سال ۹۴ با اختیارات و وظایف گسترده‌تری به کار ادامه می‌دهد.

وزارت خارجه بریتانیا در بیانیه خود گفته ستاد امر به معروف و دبیر آن به دلیل نقشی که در تحمیل حجاب اجباری به زنان با به کارگیری بی‌رویه خشونت بر عهده دارند تحریم می‌شوند.

سه فرد دیگری که به فهرست افراد تحریم شده بریتانیا اضافه شده‌اند ناقضان حقوق زنان در سوریه، سودان جنوبی و جمهوری آفریقای مرکزی معرفی شده‌اند.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

جیمز کلورلی، وزیر خارجه بریتانیا می‌گوید تحریم‌های اخیر پیام روشنی ارسال می‌کند مبنی بر این که عاملان “خشونت‌های جنسی نفرت‌برانگیز” علیه زنان باید پاسخگوی اعمال خود شوند.

سابقه تحریم ستاد امر به معروف

ستاد امر به معروف پیش از این در فهرست تحریم‌های اتحادیه اروپا و کانادا نیز قرار گرفته بود.

دبیر ستاد امر به معروف در سیستان و بلوچستان پنجم بهمن ماه در واکنش به تحریم این نهاد توسط اتحادیه اروپا را به “فشارهای آمریکا” نسبت داد.

به گزارش خبرگزاری ایسنا محسن اکبری، ستاد امر به معروف را یکی از “شاخصه‌های اصلی” و “نهادهای تاثیرگذار” جمهوری اسلامی در “در خصوص ترویج پایه‌های اساسی انقلاب اسلامی” خواند.

یکی از این “پایه‌های اساسی” که تحمیل حجاب اجباری به زنان و دختران ایرانی است از اواخر شهریور ماه و آغاز جنبش اعتراضی با شعار “زن، زندگی، آزادی” به شدت سست شده است.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

اتحادیه اروپا در آستانه روز جهانی زن تحریم‌هایی علیه برخی افراد و نهادهای شش کشور که در نقض حقوق زنان و اعمال خشونت جنسی علیه آنها نقش دارند اعمال کرد.

زندان قرچک، بزرگ‌ترین زندان زنان در ایران به دلیل آزار جنسی زندانیان و تهدید زنان زندانی به تجاوز برای گرفتن اعتراف اجباری از سوی اتحادیه اروپا تحریم شده است. این زندان پیشتر در فهرست تحریم‌های آمریکا قرار گرفته بود.

بردار پرده از میان؛ گوشه‌هایی از زندگی قرة‌العین، زرّین‌تاج قزوینی

اسفندیار دواچی

بذری که قرة‌العین در کشورهای اسلامی بیفشاند اکنون دارد از خاک بیرون می‌آید و سبز می‌شود… افتخار این بانوی بزرگوار در آن است که دفتر اصلاحات اجتماعی در سرزمین ایران به دست او گشوده شد. (توماس کِلی چِینی)

باید پذیرفت که زن راز بزرگ فرهنگ ما بوده است. همان‌گونه که قرن‌ها جسمش را در چادر پوشاندند، خصوصیات و صدایش را هم جزو مُحرّمات دانستند. یعنی این فقط جسم زن نبود که باید در حجاب می‌ماند، بلکه نامش، نشانش و صدایش هم باید مخفی می‌ماند. (فرزانه میلانی)

***

در یکی از روزهای سال ۱۸۱۷، در کوچه‌پس‌کوچه‌های قزوین، در خانه‌ای آجری و بزرگ، با مشبک‌کاری‌های ظریف،[1] که با معیارهای آن زمان خانه‌ای مجلل به شمار می‌آمد، دختری دیده به جهان گشود که عاقبت به پرآوازه‌ترین زن ایرانی سده‌ی نوزده میلادی بدل گشت. او را فاطمه نام نهادند، منتها به احترام مادربزرگش که او نیز فاطمه نام داشت و در خانه‌ی آن‌ها به سر می‌بُرد دخترک را در خانه اُم سَلمه (مادر مؤمنین) صدا می‌زدند. اُم سلمه، که بعدها طاهره نامیده شد، دختری گندم‌‌گون بود با خالی بر گونه‌ی چپ[2] و موهایی زرّین.[3]

طاهره دختری استثنائی در خاندانی استثنائی بود. مادربزرگش، فاطمه (وفات ۱۸۴۴)، از دانش دینی برخوردار بود، آوازی خوش داشت و سخنوری زبردست بود.[4] مادر طاهره، آمنه (زاده‌ی ۱۷۸۷)، زنی فرهیخته بود که از دانش دینی و فلسفی بهره داشت. آمنه نیز شاعره بود و در مدرسه‌ی صالحیه درس می‌داد. پدرش ملا صالح (زاده‌ی ۱۷۵۳) مدیر یک مدرسه‌ی دینی و مردی مترقی و معتدل در امور مذهبی بود که به تحصیل فرزندانش بسیار اهمیت می‌داد، طوری که در اُشکوبه‌ی فوقانی منزلش در محله‌ی ترک‌زبانِ قُملاق[5] کتابخانه‌ای آراسته فراهم آورده بود. درحالی‌که در آن روزگار دختران عموماً از تحصیل محروم بودند، ملا صالح برای درس‌خواندن دخترانش، به‌ویژه طاهره، بهای فراوانی قائل بود. رابطه‌ی او و طاهره رابطه‌ی اعتصام‌الملک و پروین اعتصامی را تداعی می‌کند، منتها در روزگاری بس دورتر و تاریک‌تر.

ملا صالح مدیر مدرسه‌ی صالحیه بود که امروزه در گذری به همین نام قرار دارد. صالحیه برای پسران و دختران، هر دو، برنامه‌های درسی داشت و از این منظر یکی از مدارس انگشت‌شمار ایران در آن دوران بود.[6] بدین‌ترتیب، طاهره هم نزد پدر به‌طور خصوصی درس خواند هم در مدرسه‌ی صالحیه در فلسفه، الهیات، زبان عربی و متون دشوار دینی آزموده و ورزیده گشت. او در میان همگنان، که خود از نوادر دوران بودند،[7] سرآمد بود و پدر، به همین جهت، او را زرّین‌تاج نامید.[8]

شاید مهم‌ترین رخداد زندگی طاهره در نوجوانی آشنایی‌ او با کتاب‌های نامتعارفِ یکی از دانشمندان شالوده‌شکن دینی بود. طاهره، به‌طور کاملاً اتفاقی، در میان کتابخانه‌ی پسرخاله‌اش به جزوه‌ای از شیخ احمد احسایی برخورد.[9] آرای متفاوت و دگرآیین heterodoxical شیخ احمد دختر نوجوان و سخت‌پسندِ قزوینی را مجذوب خود ساخت. شیخ احمد، برخلاف بسیاری از علمای دین، به «پیشرفت اجتماعی» باور داشت.[10] او در کلاس‌های درس خود، که بعدها به مکتب شیخیه شهرت یافت، باورهای موعودباورانه را ترویج می‌کرد و اعتقاد داشت که آغاز دوره‌ای جدید در رشد و بلوغ بشری نزدیک است. او، همانند ابن‌سینا، به معاد و معراج جسمانی باور نداشت و همانند کانت، معتقد بود که ذات اشیا از تیررسِ شناخت آدمی خارج است. بااین‌حال، یکی از جنجالی‌ترین آرای او این بود که قائم موعود نه از قعر چاه که از بطنِ زنی معاصر زاده خواهد شد.

باورهای بحث‌انگیز شیخ احسایی با آموزه‌های ارتدوکس دینی و عقاید مجتهدین روزگار سخت در تضاد بود. طُرفه آنکه عموی بزرگ طاهره از سرسخت‌ترین دشمنان شیخ احمد و عقاید بدعت‌آمیزش بود. با این وصف، او نمی‌دانست که شیخ در اعماق دژ او رسوخ کرده است: علاوه بر طاهره، دست‌کم خواهر، عموی کوچک، پسرخاله و احتمالاً مادرش نیز مفتون ایده‌های شیخ احمد شده بودند. این تنش و گسست خانوادگی، بازتابی از کشمکش موجود در جامعه‌ی دینی اواسط سده‌ی نوزده در ایران بود. کشاکش میان پاسداری از سنت و میل به گریز از آن؛ میل به درافکندنِ طرحی نو، رسمی نو و عصری نو. آتشفشانی که عاقبت با دعوت باب در میانه‌ی همان سده فوران کرد.

به هر روی، طاهره شیفته‌ی باورهای نوین شد و از طریق عموی کوچک خود، که از پیروان مکتب شیخیه بود، شروع به نامه‌نگاری با جانشین شیخ احمد، سید کاظم رشتی کرد. سید کاظم با ملاحظه‌ی نوشته‌ی متین دختر جوان او را قرة‌العین (تسلّایِ چشم) نامید. لقبی که مقدر بود در کنار اسم «طاهره» بیش از همه‌ی نام‌های او پرآوازه گردد.[11]

چند سال بعد تنش میان او و همسرش که از دشمنان قسم‌خورده‌ی شیخیه بود به نقار میان آن دو منجر شد. طاهره چاره‌ای نداشت جز آنکه به زیارت برود؛ چاره‌ای که رسماً و عرفاً مجاز و پذیرفتنی بود.[12]

در بدشت، در یک روز گرم تابستان، قرة‌العین در برابر مردانی که دهشت‌زده او را می‌نگریستند به میان آنان آمد و بی‌پرده و بدون روبنده، با آرایش و زینت، سخن گفت. زنی «عالِمه» در میانه‌ی سده‌ی نوزده حجاب هزارساله را دریده بود؛ حجابی که نظام مردسالار بر قامت زنان دوخته و آویخته بود.

طاهره به‌همراهی خواهر و شوهرخواهرش به کربلا رخت کشید. او فقط چند روز اگر زودتر می‌رسید واپسین ایام زندگانی سید کاظم را به چشم می‌دید. بااین‌حال، بیوه‌ی سیدکاظم که بعدها از مدافعان حقوق زنان شد[13] به طاهره پیشنهاد داد تا پس از اتمام مراسم سوگواری بساط درس سید رشتی را در عراق از نو بگستراند.

قرة‌العین در کربلا گرم تدریس و بیان موعظه بود که هنگامه‌ی تازه‌ای در ایران به پا خاست: باب در شیراز دعوی قائمیت کرد. او خود را همان موعودی دانست که شیخ احمد و سید کاظم به ظهورش نوید داده بودند. قرة‌العین بلادرنگ به او ایمان آورد و در زمره‌‌ی بابیان درآمد. باب نیز که از «بهبود وضع زنان» سخن می‌راند[14] او را جزو وزرای[15] خود، یعنی هجده مؤمن نخست، به شمار آورد. رخدادی که در تاریخ ادیان اگر نگوییم بی‌سابقه لااقل ‌کم‌نظیر بود.

قرة‌العین از سوی باب فرمان یافت تا آیین جدید را در شهرهای عراق و ایران ترویج کند. بااین‌همه، قرة‌العین در اقدامات تبشیری خود نیز شهرآشوب بود. در روز نخست محرم، که شیعیان رخت عزا بر تن می‌کنند، او به میمنت زادروز مولای تازه‌یافته‌اش جامه‌های رنگین به تن کرد،[16] تا آنجا که حتی شماری از بابیان از رفتار او آزرده شده و به باب شِکوه کردند. باب اما در اقدامی خلافِ جریان مردسالار و زن‌ستیز موجود جانب قرة‌العین را گرفت، او را مبرا دانست و طاهره‌اش (پاک) نامید؛ لقبی که هنوز زود بود تا بر سر زبان‌ها بیفتد، اما دست‌کم سبب شد تا بدگویانِ طاهره زبان در کام کشند.

با وجود این، روزهای سخت طاهره در راه بود. در اوایل تابستان ۱۸۴۸، درست چند روز پیش از تشکیل نخستین گردهماییِ دفاع از حقوق زنان در سِنِکا فالز آمریکا، بابیان به فرمان باب در بدشت گرد هم آمدند تا درباره‌ی نحوه‌ی اعلام استقلال آیین جدید از دیانت پیشین تصمیم بگیرند. بدشت دهکده‌ای محقر در نزدیکی شاهرود بود که در آن زمان در مرز میان دو ولایت مازندران و خراسان قرار داشت و در کنار چهارراهی واقع شده بود که شهرهای بابی‌نشینِ بارفروش و مشهد را به پایتخت متصل می‌ساخت. در یکی از باغ‌هایی که به همین منظور اجاره شده بود سران بابی شب‌ها در هیئتی سه‌نفره جمع می‌شدند و درباره‌ی شیوه‌ی اعلان قوانین جدیدِ دینی به رایزنی می‌پرداختند؛ شیوه‌ای که می‌توانست سخت مخاطره‌آمیز باشد. در یکی از این جلسات قرة‌العین داوطلب شد که مسئولیت اعلان قوانین تازه را بر عهده گیرد. استدلال او این بود که طبق شریعت خون مرد کافر را می‌توانند بلادرنگ بریزند، اما در کشتن زنِ مرتد درنگ می‌‌ورزند و به او مهلت می‌دهند تا از عقیده‌ی کفرآمیزش دست بشوید و توبه نماید.[17]

پیشنهاد زن جوان پذیرفته شد. قرة‌العین در تمام زندگی جوری دیگر دیده بود، راه متفاوت پیموده بود و خلاف جریان شنا کرده بود. بااین‌همه، اگر تمام کارهایی را که تا‌به‌حال کرده بود به یک‌ کفه می‌نهادی و اقدامی که قصد انجام‌دادنش را داشت به کفه‌ی دیگر، دومی سنگینی می‌کرد.

تا آن روز قرة‌العین در پس پرده با مردان سخن گفته بود. در عراق وقتی به‌جای سید کاظمِ مرحوم درس می‌داد مردان از ورای پرده به صحبت‌های نافذش گوش می‌‌سپردند. اما حتی دیدن سایه‌ی او بر آنان ممنوع بود.[18] در بدشت نیز، در روزهای نخست، قرة‌العین از ورای پرده‌‌ای نازک که خدمتکاران او در برابرش می‌آویختند با مردان سخن می‌گفت.[19] اما در بدشت، در یک روز گرم تابستان، قرة‌العین در برابر مردانی که دهشت‌زده او را می‌نگریستند به میان آنان آمد و بی‌پرده و بدون روبنده، با آرایش و زینت، سخن گفت. زنی «عالِمه» در میانه‌ی سده‌ی نوزده حجاب هزارساله را دریده بود؛ حجابی که نظام مردسالار بر قامت زنان دوخته و آویخته بود. پیش‌تر، باب، زمینه‌ی کشف حجاب و گفت‌وگوی زن و مرد را در مهم‌ترین کتاب خود بیان فارسی مهیا ساخته بود. بنا بر تازه‌ترین آموزه‌های باب، مرد و زن می‌توانستند همدیگر را ببینند و در قالب کلماتی محدود با یکدیگر سخن بگویند. نکته‌ی شگفت این بود که باب، جواز گفت‌وگوی میان مرد و زن را به‌صورت دوسویه صادر کرده بود: مطابق تعلیم او، زنان نیز می‌توانستند آغازکننده‌ و گشاینده‌ی گفت‌وگو باشند.[20] در روزگاری که خانه‌ها ــ از جمله خانه‌ی پدری قرة‌العین ــ اندرونی داشت، بر درِ خانه کوبه‌هایی با تفکیک جنسیتی نصب می‌شد و «محدودیت‌های فرهنگیْ زن را پنهان در هزارتوی دیوار و چادر و سکوت و سکون نگاه» می‌داشت[21] این آموزه سخت انقلابی بود.

به هر روی، طاهره هم پرده‌ی ظاهری را درید هم مُهر خاموشی را شکست. در نسل‌های بعد زنان آزاده‌ای که از پی او آمدند دیگر مُهر سکوت بر لب نداشتند.

در بدشت او استدلال کرد که دوره‌‌ای تازه‌ با قواعدی تازه فرا رسیده که در آن مرد و زن می‌توانند برخلاف رسوم گذشته با هم معاشرت نمایند. با این وصف، اقدامات به‌ظاهر «افراطی» طاهره در بدشت هم شماری از بابیان را به چالش کشید هم دستاویزی مناسب به دست دشمنانش داد تا با حربه‌ای قدیمی، یعنی فساد عقیده، به او حمله‌ور شوند. ماجرای کشف حجاب در بدشت کانون شایعات گسترده شد و انگشت اتهام بیش از همه به‌سوی قرة‌العین نشانه رفت. از جمله محمدتقی سپهر، تاریخ‌نگار درباری، در ناسخ ‌التواریخ مرزهای بی‌ادبی و وقاحت را تا اندازه‌ای بی‌سابقه جا‌به‌جا کرد و نسبت‌هایی ناشایست و ناروا به قرة‌العین وارد ساخت؛ البته از مورخی که بعداً مرگ امیرکبیر را به بیماری و ورم «انگشتان پای تا فراز شکم» نسبت داد جز این انتظار نمی‌رفت. در حقیقت، عباراتی که سپهر و مردانی مثل او در حق قرة‌العین به کار بردند، به تعبیر فروید، نوعی «واکنش وارونه» بود و بیش از آنکه از حقیقتْ حکایت نماید از ذهن بیمار و خیالات هوس‌آلوده‌ی آنان پرده برمی‌داشت.

بااین‌حال، و به‌رغم شایعات موجود، باب یک بار دیگر قرة‌العین را «طاهره» نامید و این بار لقب «طاهره» بر سر زبان‌ها افتاد تا گواهی باشد بر پاکدامنی قرة‌العین.

البته این افتراهای ناروا درمورد زنان آزادی‌خواه منحصر به سرزمین‌های شرقی نبود. در همان روزها در آمریکا روزنامه‌ای پس از برگزاری نخستین همایش حقوق زنان در سنکا فالزِ نیویورک (ژوئیه‌ی ۱۸۴۸) نوشت: «آنچه مُعرف این برنامه بود چیزی نبود جز مُشتی فساد، الحاد، چرندیات مضحک و هرزگی‌های متعفن که این زنان بدکاره در سه روز گذشته بالا آورده‌اند.»[22]

اما این هرزگی‌ها چه بود؟

شرکت‌کنندگان در همایش دو‌روزه‌ی سنکا فالز، درست چند روز پس از ماجرای بدشت، در روزهای ۱۹ و ۲۰ ژوئیه‌ی ۱۸۴۸، گرد هم آمدند تا مسئله‌ی حقوق زنان را به میدان مشورت گذارند. در آن روزگار، در آمریکا، نهادهای اجتماعی طوری سازمان یافته بود که زنان را زیر مهمیز خود نگه دارد. برای نمونه: «همین که زنی ازدواج می‌کرد موجودیت قانونی خود را از دست می‌داد، نمی‌توانست پای قراردادها را امضا کند، وصیت‌نامه بنویسد یا در دادگاه شکایتی تنظیم کند. و اگر ارثی از پدر ــ و یا منبعی دیگر ــ به وی می‌رسید شوهر حق داشت آن را بفروشد و پول حاصل را تصاحب کند.» جای زنان در خانه بود. درِ دانشگاه به روی آن‌ها بسته بود. و روزنامه‌ها هر تلاشی را که زنان برای بهبود جایگاه خود مبذول می‌داشتند نکوهش می‌کردند.[23]

تلاش برای رفع این محدودیت‌ها همان «هرزگی‌های متعفنی» بود که آن «زنان بدکاره» بالا آورده بودند! بدتر از این نمی‌شد تلاش زنان برای استیفای حقوق اولیه‌ی خود را به وصف کشید.

 می‌گویند او در واپسین دقایق حیات به دژخیمان گفت: «شما همین که اراده کنید می‌توانید مرا بکُشید، اما نمی‌توانید مانع آزادی زنان شوید.»

به هر روی، طاهره و شرکت‌کنندگان در «اجتماع بدشت» برای ترویج آموزه‌های جدید به‌سوی دیار خود پراکنده شدند. طاهره پس از مدتی در ولایت مازندران گرفتار قوای حکومت قاجار شد. سعایت دشمنان سبب شد تا او به فرمان امیرکبیر بازداشت و به پایتخت آورده شود. طاهره را در بدو ورود به تهران نزد ناصرالدین‌شاه بردند و شاه قجر تحت‌تأثیر «خاتون عجم»[24] قرار گرفت و به یکی از وزرای حاضر گفت: «از هیئتش خوشم می‌آید. بگذار باشد.»[25] همین چند کلمه‌ی ملوکانه حدود سه سال جان‌باختن طاهره را به تأخیر انداخت.[26]

او را در بالاخانه‌ی منزل محمودخان کلانتر، رئیس نظمیه‌ی تهران، بازداشت کردند. تنها راه ورود به اتاق بالاخانه نردبانی بود که گاه برای طاهره غذا می‌آوردند. در ضمن، فرمان اکید صادر شده بود که قلم به دست بانوی ‌خوش‌نگار قزوینی نرسد تا مبادا سِحر کلامِ «مُلحده‌ی شیرین مقال»[27] در قلب کسی اثر نماید. بااین‌حال، طاهره تابِ مستوری نداشت و از بالاخانه‌‌ی تنهایی خود سر از روزن کلمات برمی‌آورد. او با آبِ تره و چوب جارو روی کاغذ عطاری می‌نوشت[28] و توسط زنان معتمدی که در منزل کلانتر شیفته‌اش شده بودند نوشته‌های خود را به بیرون می‌فرستاد.

مدتی بعد، طاهره به‌اجازه‌ی کلانتر، به اتاقی بزرگ‌تر در اندرونی خانه نقل مکان کرد. و در همین اوان بود که ناصرالدین‌شاه نامه‌ای به او نگاشت. او وعده داد تا در صورتی که طاهره باب را انکار کند و دوباره اسلام آورد او را به عقد خویش دربیاورد و به سرپرستی زنان حرم‌سرایش بگمارد.[29] درمقابل، طاهره طی پاسخی منظوم تقاضای او را در کمال صراحت رد کرد و در پشت نامه‌ی شاه نوشت:

تو و مُلک و جاه سکندری، من و رسم و راه قلندری

اگر آن خوش است تو در خوری و گر این بد است مرا سزا

می‌گویند ناصرالدین‌شاه پس از خواندن پاسخ طاهره جسارت و روحیه‌ی فوق‌العاده‌‌اش را ستود و گفت: «تاریخ تاکنون چنین زنی به ما نشان نداده است.»[30]

و باز در همین خانه بود که دو تن از علمای نامدار پایتخت به دیدنش آمدند و طی هفت جلسه‌ی بازجویی و بازپرسی به‌طرزی بی‌حاصل به او اصرار ورزیدند تا دست از عقیده‌اش بردارد. و پس از ناکامی رأی به نابودکردنش دادند.

مدتی بعد، چند بابی که از تیرباران باب در تبریز خشمگین بودند، به‌طرزی خودسرانه در ییلاقات شمالیِ تهران با تپانچه‌ی ساچمه‌ای به ناصرالدین‌شاه حمله کردند. با آنکه «قبله‌ی عالم» تنها چند زخم سطحی برداشته بود، جریانی سهمگین از کلان‌کُشی بابیان به راه افتاد. در بحبوحه‌ی این بابی‌کشی و خون‌ریزیِ جنون‌آسا ــ که «حتی به معیار قاجاریه هم خارق‌العاده»[31] بود ــ حکومتْ مصمم بر قتل طاهره گردید. از قرار معلوم، طاهره اولین زنی بود که در ایران به جرم اِفساد فی‌الارض اعدام شد.[32] در ضمن، او نخستین زنی بود که در راه آزادی و ترقی زنان جان باخت.[33] نیمه‌شب او را که چون نوعروسان جامه‌ای سفید در بر کرده بود به باغ ایلخانی بردند، با دست غلامی مست و با دستمال حریری که خود طاهره، بنا بر احساس قلبی‌اش، از پیش آماده کرده بود خفه‌اش کردند، پیکرش را در چاهی انداختند و چاه را با سنگ انباشتند. پیکر طاهره همان جا ماند و هرگز در جایگاه شایسته‌ی خود قرار نگرفت، گویی اراده‌ی خود طاهره بود که از او نه آثار تن که صدایش باقی بماند. می‌گویند او در واپسین دقایق حیات به دژخیمان گفت: «شما همین که اراده کنید می‌توانید مرا بکُشید، اما نمی‌توانید مانع آزادی زنان شوید.»[34]

ترجمه‌ی انگلیسی همین عبارت اکنون زینت‌بخش دیوار ساختمانی است که بیش از یک‌ونیم قرن پیش همایش سنکا فالز در آن برگزار شد.

به هر تقدیر و به‌رغم خاموشیِ خانواده و خویشان، جهان درخصوصِ طاهره سکوت اختیار نکرد. تاکنون فقط در ایران سیاهه‌‌ای بلند از افراد در مدح و ثنا یا رد و انکار او سخن گفته‌اند. بااین‌حال، تازه در سال‌های اخیر کتاب‌هایی نسبتاً جامع[35] و مقالاتی ارزنده[36] درمورد طاهره نوشته شد و آثار هنری زیبنده‌ای[37] پیرامون شخصیت او تدوین و پرداخته شد. بااین‌همه، تهمت‌ها کماکان بر او روا داشته می‌شود. شاید هنوز باشند کسانی که در پاکی و شهامت او و در پایداری‌اش بر عقیده‌ تردید دارند. برخی نیز، به‌درست یا غلط، در صحت انتساب برخی از اشعارش به او تردید روا داشته‌اند. بااین‌حال، فراوانیِ شمار نوشته‌هایی که حتی دشمنانش همچنان درباره‌ی او می‌نویسند دیگر لااقل در یک مورد جای تردید باقی نمی‌گذارد: طاهره را نمی‌شود نادیده گرفت.

شاید بزرگ‌ترین گناه طاهره این بود که زیاد می‌دانست. او پُر می‌خواند، بسیار می‌نوشت، زیاد می‌دانست و فراوان می‌گفت. در یک کلام: کاروبار او با کلمه بود. در واقع، قدرت کلمه، و نه شمشیر (word, not sword) بود که شخصیت طاهره را، برخلاف بسیاری از مردان هم‌روزگارش، بُرّا و نافذ می‌ساخت.

بی‌جهت نبود که او سخنانش را در بدشت با گفتن این روایت آخرالزمانی آغاز کرد که «منم آن کلمه‌ای که… نُقبا از شنیدنش فرار می‌کنند». از قرار معلوم، «نقبا» مردان نخبه‌ای بودند که تاب دیدن زنی را نداشتند که بی‌پرده با آنان سخن بگوید.

به بیان دیگر، سهمگین‌ترین جُرم او این بود که آنچه را می‌دانست بی‌پرده بر زبان می‌آورد: بی‌پرده در برابر پدر از شیخ احمد احسایی دفاع کرد؛ بی‌پرده به ترویج آموزه‌های باب پرداخت؛ بی‌پرده با مردان بدشت از آغاز دوران جدید سخن گفت؛ بی‌پرده به تقاضای سلطان صاحب‌قران پاسخ رد داد؛ بی‌پرده دست رد به سینه‌ی علمایی زد که به توبه‌اش سفارش می‌کردند و سرانجام، در برابر دژخیمان، بی‌پرده از ناکامی‌شان در مقابله با آزادی زنان سخن گفت. برای زنی که در آن روزگار مُهر خاموشی باید بر لب می‌‌داشت این‌همه گناهی نابخشودنی بود و البته طاهره از آن گناه که نفعش به دیگری می‌رسید باک نداشت:

اگر شراب خوری جرعه‌ای فشان بر خاک، از آن گناه که نفعی رسد به غیر چه باک

طاهره در اوت ۱۸۵۲ به قتل رسید و پیکر او در اعماق چاه پنهان شد. اما ماجرای زندگی و جانبازی جسورانه‌ی او بلافاصله توسط سفرای روسیه و بریتانیا به اروپا مخابره گشت.[38]

سپس نویسندگان خارجی قدم به میدان نهادند و همان‌طور که زنان ایرانی از طریق مقالات و آثار نویسندگانی چون علی‌اکبر دهخدا، یحیی آرین‌پور، امین بنانی، شهرنوش پارسی‌پور،[39] فرزانه میلانی و… با طاهره آشنا شدند، زنان غرب و شرق به‌واسطه‌ی مشاهیری چون گوبینوی فرانسوی، ادوارد براونِ بریتانیایی و اقبال لاهوری به دنیای طاهره راه بردند و او را الهام‌بخش یافتند.

طاهره عرصه و صحنه‌ی تالارهای نمایش جهان را نیز درنوردید. از تالار سن‌پترزبورگ (۱۹۱۴) گرفته تا جشنواره‌ی ادلاید فرینج (۲۰۱۵) که در آن نمایشنامه‌ی اگر به باد دهم زلف عنبرآسا را (Just let the wind untie my perfumed hair) با الهام از قطعه‌شعری از طاهره به روی صحنه آمد.

اما دلدادگان طاهره محدود به نویسندگان و هنرمندان نبودند. از جمله، مارثا لوئیس روت، زنی آمریکایی که پیش‌تر با آیین جدید آشنا شده بود، در مسیر سفر خود به مشرق‌زمین در ژانویه‌ی ۱۹۳۰ به قزوین رفت. از خانه‌ی پدری طاهره دیدن کرد، در اتاق بانوی پارسی زانو زد و در برابر بُهت و حیرت اقوام او، سر به زمین سود و بر آن بوسه زد. کمی بعد، ماریانا هاینیش، مادر رئیس‌جمهور اتریش، از طریق مارثا روت با شخصیت طاهره آشنا شد و اعلام داشت که: «تلاش می‌کنم برای زنان اتریش همان کاری را کنم که طاهره با فداکردن جان خود برای زنان ایرانی کرد.»[40]

طی دهه‌های اخیر موجی که با الهام از افکار، اَعمال و اشعار طاهره از ایران به شرق و غرب سرایت کرده بود دوباره به ایران بازگشت و در موطنِ طاهره‌ جلوه‌ای تازه یافت:

کمپین «یک میلیون امضا» با الهام از شعر «کوچه‌به‌کوچه، کوبه‌کو»ی طاهره به جمع‌آوری امضا برای تغییر قوانین تبعیض‌آمیزعلیه زنان پرداخت.[41] «دختران انقلاب» در چندصدقدمیِ باغ ایلخانی، قربانگاه طاهره، (امروزه، ساختمان بانک ملی در خیابان فردوسی)[42] حجاب از سر برگرفتند، و در ماه‌های اخیر پی‌یر ژوریس، شاعر آمریکایی، با خواندن شعری از طاهره از خیزش ایرانیان حمایت کرد.

این‌ها تنها مُشتی از خروار است. بااین‌حال، نمونه‌های یادشده به‌خوبی گواه بر آن است که: طاهره همچنان در قلب زنان ایران و جهان می‌تپد، همراه با آنان زلف به باد می‌دهد و پرده‌ها را از میان برمی‌دارد.


[1] Martha L.Root (1938) Tahirih, The pure. Iran’s Greatest Woman, p. 6.

[2] فاضل مازندرانی (۲۰۰۸) ظهورالحق، ج۳. آلمان: هوفهایم، ص۲۴۷.

[3] علی ‌الوردی (۱۹۷۱) لمحات اجتماعیه من تاریخ العراق الحدیث، ج۲. بغداد: مطبعة الارشاد، ص۱۵۲.

[4] Moojan Momen (2003) “The Family and Early Life of Tahirih Qurrat al-‘Ayn”, Baha’i Studies Review ll, p. 37.

[5] بنا بر نوشته‌ی موژان مؤمن در منبع فوق‌الذکر برادران بَرَغانی (پدر و دو عموی طاهره) پس از اتمام تحصیلات دینی در عراق در بخش غربی قزوین، در دو محله‌ی دیمَج و قُملاق، سکنا گزیدند. از آنجا که ملا تقی (برادر بزرگ‌ ملا صالح) در دیمج منزل یافت، قاعدتاً منزل ملا صالح در محله‌ی قُملاق بوده است. صالحیه، مدرسه‌ی ملا صالح، نیز در همین محله واقع شده است.

[6] مدرسه‌ی صالحیه در بهترین حالت هفتصد دانش‌آموز داشت که از سراسر ایران و حتی هندوستان برای تحصیل به آنجا می‌آمدند (Momen, “The Family …, p. 42). معاریفی چون سید جمال‌الدین اسدآبادی و اشرف‌الدین حسینی گیلانی (نسیم شمال) نیز از دانش‌آموختگان همین مدرسه بودند.

[7]به‌عنوان نمونه، ربابه، خواهر کوچک طاهره، واعظی بی‌نظیر و در مسائل فقهی صاحب فتوا بود. عبدالوهاب، برادر طاهره، نیز جامع معقول و منقول و در بیان و ایراد خطابه در عصر خویش بی‌نظیر بود (بنگرید به: نصرت‌الله محمدحسینی (۲۰۰۰) حضرت طاهره. کانادا: مؤسسه‌ی معارف بهائی، صص۱۵۵-۱۵۶). بااین‌حال، دانش و احاطه‌ی علمی طاهره تا آن اندازه بود که میرزا حسن ادیب طالقانی، یکی از چهار دانشمندی که به فرمان ناصرالدین‌شاه به تدوین نامه‌ی دانشوران گمارده شدند، به نقل از میرزا عبدالوهاب (برادر طاهره) می‌نویسد: «در مجلسی که او نشسته بود ابداً امثال من قادر به تکلم در حضورش نبودیم» (بنگرید به: ابوالقاسم افنان (۱۹۹۹) چهار رساله‌ی تاریخی درباره‌ی طاهره قرة‌العین. آلمان: انتشارات عصر جدید، صص۶۸-۶۹).

[8]موژان مؤمن می‌نویسد: بعداً، وقتی کمالاتش آشکار شد، او را زرین‌تاج صدا می‌زدند.

Momen, The Family, …, p.45.

[9] عبدالبهاء (۱۹۲۴) تذکرة‌الوفا. فی ترجمة حیاة قدماء الاحباء، حیفا: مطبعه عباسیه، ص۲۹۲.

[10]یرواند آبراهامیان (۱۳۹۱) ایران بین دو انقلاب،از مشروطه تا انقلاب اسلامی. ترجمه‌ی کاظم فیروزمند و دیگران، نشر مرکز، ص۱۵.

[11] پدر طاهره نیز او را قرة عینی (تسلّای چشم من) صدا می‌زد. بنگرید به: فاضل مازندرانی، ظهورالحق، ج۳، ص۲۴۸.

[12] با الهام از سخنان بهیه نخجوانی در مستند «خاک-شکوفه-آتش» اثر شبنم طلوعی.

[13] همسر سید کاظم رشتی سال‌ها بعد به‌همراه گروهی از بانوان آزاده‌ی ایرانی «انجمن مخدّرات وطن» را پایه‌گذاری کرد. بنگرید به: بدرالملوک بامداد (۱۳۴۷) زن ایرانی از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سفید، ج۲. انتشارات ابن‌سینا، ص۱۳.

[14] ایران بین دو انقلاب، ص۱۵.

[15] باب هجده مؤمنِ اولیه‌ی خود را «حروف حَی» نامید. اصطلاح «وزرا» از ابن عربی است. او نخستین مؤمنانِ مهدی (قائم) را وزرا می‌نامد. بنگرید به: محمد بن علی ابن عربی (بی‌تا) فتوحات مکیه، ج۳. مؤسسه‌ی آلالبیت لإحیاء التراث، ص۳۲۷ (باب ۳۶۶).

[16] کاظم سمندر (۱۳۵۳) تاریخ سمندر و ملحقات. مؤسسه‌ی ملی مطبوعات امری، ص۳۴۷.

[17] ای‌. ال‌. ام نیکلا (بی‌تا) تاریخ مذاهب متمدنه، سید علی‌محمد باب‌. ترجمه‌ی ع.م.ف، بی‌جا، ص۲۹۸.

[18] نبیل زرندی (۲۰۱۰) مطالع‌الانوار (تلخیص تاریخ نبیل زرندی). ترجمه‌ی عبدالحمید اشراق خاوری، هندوستان: انتشارات مرآت، ص۲۳۷.

[19] مذاهب ملل متمدنه، ص۳۰۰.

[20] بنگرید به کتاب بیان فارسی، باب دهم از واحد هشتم. باب می‌نویسد: «و أذن لِمَن یرید أن یتکلم مع النّسا أو هنّ مع الرّجال…» یعنی: اگر مردانی بخواهند با زنان گفت‌وگو کنند یا زنانی بخواهند با مردان سخن گویند، مُجاز هستند. باب در ابتدای همین قسمت از کتاب بیان گفت‌وگو میان مردان و زنانی را جایز می‌داند که در یک «طایفه» پرورش یافته باشند (طایفه گستره‌ای کوچک‌تر از «ایل» و بسیار وسیع‌تر از «خانوار» است). بااین‌حال، به نظر می‌رسد که عبارات بعدی او درمورد جواز گفت‌وگو میان دو جنس مخالف امری عمومی است و منحصر به افراد ‌هم‌طایفه نمی‌باشد. در هر صورت، حتی اگر شمول این فرمان محصور در دایره‌ی افراد بزرگ‌شده در یک طایفه باشد، حکم باب آشکارا از خط قرمزِگفت‌وگو با «نامحرم» و دیدن چهره‌ی او عبور می‌کند.

[21] فرزانه میلانی (۲۰۰۱) «طاهره قرة‌العین پیشرو آزادی زنان»، خوشه‌هایی از خرمن ادب و هنر. آلمان: انتشارات عصر جدید، ش۱۲، ص۱۱۸.

[22] Miriam Gurko (1974) The Ladies of Seneca Falls. New York: Schocken Books, p. 10.

[23] تیم دیلینی (۱۴۰۰) نظریه‌های کلاسیک جامعه‌شناسی. ترجمه‌ی بهرنگ صدیقی و وحید طلوعی، نشر نی، ص۴۵۰.

[24] تعبیر اقبال لاهوری در وصف طاهره.

[25] Edward Granville Browne (1891) A Traveller’s Narrative, Vol. 2. p. 313.

[26] نصرت‌الله محمدحسینی، حضرت طاهره، ص۳۰۰.

[27] به تعبیر رضاقلی‌خان هدایت، نیایِ نویسنده‌ی پرآوازه، صادق هدایت، و نویسنده‌ی تاریخ درباریِ روضة‌الصفا. بنگرید به: نصرت‌الله محمدحسینی، حضرت طاهره، ص۱۵۸، به نقل از: رضاقلی‌خان هدایت (۱۳۳۹) روضة‌الصفای ناصری، ج۱۰. مطبعه حکمت، ص۴۲۹.

[28] چهار رساله‌ی تاریخی در باره‌ی طاهره قرة‌العین، ص۶۲.

[29] Tahirih, p. 62.

[30] Ibid, 63.

[31] عباس امانت (۱۳۸۳) قبله‌‌ی عالم: ناصرالدین شاه و پادشاهی ایران (۱۲۴۷-۱۳۱۳). ترجمه‌ی حسن کامشاد، نشر کارنامه، قطع جیبی، ص۲۹۳.

[32] بنگرید به: ندا سانیج، «زنانی که تاریخ را تغییر دادند»، بی‌بی‌سی فارسی.

[33] شوقی ربانی (۱۳۴۶) قرن بدیع، ج۱. ترجمه‌ی نصرالله مودت، مؤسسه‌ی مطبوعات امری، ص۳۳۵.

[34] J.E. Esslemont (1976) Bahaullah and The New Era. Wilmette: Bahai Publishing Trust, p. 155.

[35] از جمله‌ می‌توان به کتاب‌های زیر اشاره داشت: حضرت طاهره (نصرت‌الله محمدحسینی)، طاهره، پیشتاز آزادی زنان شرق (حسین عهدیه)، زنی آرایش روزگار (رضا فرخ‌فال) و نیز زنی که زیاد می‌خواند (بهیه نخجوانی).

[36] از جمله‌ می‌توان به نوشته‌های ارزشمند فرزانه میلانی، استاد ادبیات فارسی و مطالعات زنان در دانشگاه ویرجینیا، اشاره داشت. برای نمونه بنگرید به: فرزانه میلانی (۲۰۰۱) «طاهره قرة‌العین، پیشرو آزادی زنان»، خوشه‌هایی از خرمن ادب و هنر، آلمان: انتشارات عصر جدید، ش۱۲. و نیز فصل جامعی درمورد طاهره در کتاب زیر:

Farzaneh Milani (1992) Veils and Words, The Emerging Voices of Iranian Women Writers. Syracuse University Press.

و مقاله‌‌ی عباس امانت، استاد دانشگاه ییل: عباس امانت (۲۰۱۹) «طاهر قرة‌العین: براندازنده‌ی حجاب»،باب و جامعه‌ی بابی ایران، نشر باران، ص۳۲۹.

و نوشته‌ای از ایرج قانونی: ایرج قانونی (۲۰۱۹) «طاهره و آزادی در اسارت»، باب؛ دویست سال بعد، لس‌آنجلس: آسو، ص۷۹.

[37] از جمله این آثار هنری است: نمایشنامه‌ی چهره‌به‌چهره، در آستانه فصلی سرد (نیلوفر بیضایی) و مستند «خاک-شکوفه-آتش» (شبنم طلوعی).

[38] سِر جاستین شیل، دیپلمات انگلیسی، در ۲۲ اوت ۱۸۵۲ مرگ طاهره را به دربار ملکه ویکتوریا گزارش داد. در ۲۳ اوت شاهزاده دالگورکی، سفیر روسیه، طی یادداشتی ماجرا را به دولت متبوع خود خبر داد. نشریه‌ی تایمز نیز در ۱۳ اکتبر خبر قتل طاهره را منتشر ساخت.

[39] شهرنوش پارسی‌پور که در کتاب خود، طوبا و معنای شب، تلویحاً طاهره را به تصویر می‌کشد او را در ضمن سلسله‌ای از زنان شاعره و نویسنده‌ای یاد می‌کند که از آن‌ها الهام گرفته است. بنگرید به:

Veils and Words, pp. 12-98.

[40] حسین عهدیه (۲۰۱۹) طاهره پیشتاز آزادی زنان شرق. ترجمه‌ی ملیحه روحانی، ص۹۹.

[41] بنگرید به مقاله‌ی نوشین احمدی خراسانی.

[42] نصرت‌الله محمدحسینی (۱۳۷۴) حضرت طاهره، ص۳۱۹، به نقل از: محمدحسین رجبی (۱۳۷۴) مشاهیر زنان ایرانی و پارسی‌گوی از آغاز تا مشروطه. انتشارات سروش، ص۱۹۰.

ناپدید شدن زنی در فرودگاه تهران؛ پدرش می‌گوید در زندان است

بهنوش بهرامی‌نیا حدود یک سال و نیم پیش با شریک زندگی‌ خود وارد فرودگاه امام خمینی تهران شد. او از لحظه ورود ناپدید می‌شود. پدرش به رسانه‌های کانادایی گفته مطمئن است دخترش را زندانی کرده‌اند. از همراه او نیز خبری نیست.ناپدید شدن یک زن ایرانی−کانادایی در فرودگاه امام خمینی، ماجرایی مرموز است که خانواده او را مدتی طولانی درگیر کرده است. امیر بهرامی‌نیا به “گلوبال نیوز” کانادا گفته اثری از دختر ۳۵ ساله‌اش بهنوش نیست. او حدود یک سال و نیم پیش همراه با شریک زندگی خود مجید صفری (متیو) به تهران پرواز کرده و پس از فرود دیگر از او خبری ندارند.

پدر به شدت نگران است و گفته از هنگام ورود بهنوش به ایران در ششم نوامبر ۲۰۲۱ دیگر نه صدای او را شنیده و نه او را دیده است. امیر بهرامی‌نیا اطمینان دارد که دخترش در ایران است.

به کانال تلگرام دویچه وله فارسی بپیوندید

به گفته والدین بهنوش او و شریک زندگی‌اش قصد داشتند به جزیره کیش در خلیج فارس سفر کنند و بهنوش پیش از این بدون هیچ مشکلی برای دیدار با خانواده به ایران سفر کرده بود.

بیشتر بخوانید:زوج نیوزلندی پس از چهار ماه ناپدید شدن در ایران در راه خانه

هیچ سابقه‌ای از دستگیری یا اتهامی درباره بهنوش وجود ندارد، اما خانواده او می‌گویند دو منبع در ایران که به دلایل امنیتی نمی‌توانند نام آنها را اعلام کنند، گفته‌اند که حکومت ایران او را به دلیل “تهدید علیه امنیت ملی” زندانی کرده است.

وزارت خارجه کانادا پیگیری نکرده است

خانواده بهنوش تاکید می‌کنند که دختر کانادایی-ایرانی آنها که در ونکوور زندگی می کرد، یک فرد سیاسی نبود. او مدیر یک سالن اسپا در این شهر بود.

به کانال اینستاگرام دویچه وله فارسی بپیوندید

به گفته آنها بهنوش مدرک روانشناسی از ایران داشت و زمانی که در سال ۲۰۱۳ به ونکوور مهاجرت کرد، می‌خواست درس‌اش را ادامه دهد، اما به دلیل مشکلات زبان جدید موفق به این کار نشد. آنها بهنوش را یک “متخصص زیبایی‌شناسی آموزش دیده” توصیف می‌کنند که به کار خود پایبند بود.

از مجید صفری نیز که او هم کانادایی-ایرانی است، اطلاعی در دست نیست. پدر و مادر او در قید حیات نیستند و روشن نیست کسی در جستجوی او هست یا نه. مجید ظاهراً قصد خرید یک آپارتمان در جزیره کیش را داشته است. والدین بهنوش می‌گویند این خانه توسط گروه رویال باکس در ایران ساخته شده است. گلوبال نیوز با رویال باکس تماس گرفته، اما این شرکت گفته سابقه‌ای درباره این خرید ندارد.

گلوبال نیوز با دفتر ملانی جولی وزیر خارجه کانادا نیز تماس گرفته و این وزارتخانه گفته که در جریان ماجرا قرار دارد و در حال جمع آوری اطلاعات بیشتر برای ارائه کمک کنسولی است.

بیشتر بخوانید:گردشگران مفقودشده؛ یک اسپانیایی هم در ایران ناپدید شد

خانواده بهنوش بهرامی‌نیا سال گذشته ناپدید شدن مرموز دخترشان را به وزارت خارجه کانادا اطلاع دادند. این را وزارتخانه نیز تایید کرده و همچنین تایید می کند که پس از اطلاع از ناپدید شدن بهنوش، اقدامی نکرده است. وقتی یکی از نمایندگان خانواده در مورد بی‌عملی وزارت خارجه سوال کرده، آنها گفته‌اند که منتظر تماسی بوده‌اند که هرگز گرفته نشده است. پاسخی که برای خانواده معنایی ندارد.

بهرامی نیا می‌گوید دخترش شهروند کانادایی است و دولت کانادا باید پرونده او را پیگیری کند.

سرنخی عجیب

آخرین پیامی که خانواده از سوی بهنوش دریافت کرده‌اند، در تاریخ پنج نوامبر ۲۰۲۱ بوده که او برای برادرش محمد فرستاده است. مادرش پروین جلیلیان می‌گوید عکس از درون یک هتل هنگام توقف در استانبول است اما زیرش نوشته شده: «من ترکیه نیستم».

محمد می‌گوید وقتی به آن متن نگاه می‌کند، از خود می‌پرسد منظور بهنوش از این جمله چه بوده است؟ او بر این باور است که بهنوش می‌خواسته سرنخی بفرستد و فکر می‌کند که او باید آن جمله را با عجله نوشته باشد.

بیشتر بخوانید:ابراز نگرانی کارشناسان درباره ناپدید شدن قهری امدادگر بلژیکی

کارت پرواز بهنوش نشان می‌دهد که او چهار نوامبر ۲۰۲۱ با پرواز شماره ۷۶ خطوط هوایی ترکیش (TA) از ونکوور به استانبول پرواز کرده و با پرواز TA 872 در شش نوامبر همان سال در تهران فرود آمده است.

پلیس فرودگاه امام خمینی سندی را در اختیار بستگان خانواده بهرامی‌نیا در ایران قرار داده مبنی بر اینکه بهنوش در ۹ نوامبر در فرودگاه تهران دیده شده است.

گلوبال نیوز نوشته روشن نیست در فاصله شش تا ۹ نوامبر در فرودگاه چه اتفاقی افتاده است.

هشدار صدراعظم آلمان: جنگ علیه اوکراین می‌تواند طولانی شود

اولاف شولتس می‌گوید این نگرانی وجود دارد که جنگ تجاوزکارانه روسیه علیه اوکراین تا مدت‌ها ادامه داشته باشد. او بر اهمیت تامین مهمات برای اوکراین تاکید کرد. وزیران دفاع اتحادیه اروپا قرار است در این باره رایزنی کنند.۳۷۸ روز از آغاز تجاوز نظامیان روسیه به خاک اوکراین می‌گذرد. درگیری‌های شدید به خصوص در شرق و جنوب اوکراین ادامه دارد و چشم‌انداز خاتمه یافتن جنگ مبهم و تیره است.

روزنامه “دی سایت” روز چهارشنبه، هشتم مارس از قول صدراعظم آلمان هشدار داد که جنگ روسیه علیه اوکراین می‌تواند به درازا بکشد.

بنابر این گزارش اولاف شولتس در یک نشست پرسش و پاسخ با شهروندان آلمان در شهر کوتبوس گفت، باید نگران باشیم که جنگ مدت بیشتری ادامه داشته باشد گرچه طبیعی است که هر روز آرزو می‌کنیم این طور نباشد.

ضرورت همکاری تنگاتنگ ارتش و صنایع نظامی

شولتس با توجه به وضعیت تهدیدآمیز جدید نتیجه گرفت که همکاری تنگاتنک ارتش آلمان با صنایع تسلیحاتی، از جمله برای جلوگیری از کمبود مهمات ضروری است.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

صدراعظم آلمان می‌گوید پیشتر سلاح و مهماتی به تولیدکنندگان سفارش داده می‌شد و این کار ممکن بود دو دهه بعد تکرار شود اما اکنون باید به سمت “تولید مداوم” جهت‌گیری کرد و پیش‌شرط‌های آن را فراهم ساخت.

از پایان جنگ دوم جهانی تا فوریه سال پیش جنگی به شدت درگیری‌های نظامی در اوکراین در قاره اروپا رخ نداده بود و به همین دلیل ظرفیت تولید صنایع نظامی اروپا تناسبی با نیازهای کنونی ندارد.

آلمان مهم‌ترین تامین‌کننده اروپایی تسلیحات و مهمات اوکراین است که با توجه به نیاز فزاینده این کشور از مدتی پیش دچار تنگناهایی شده است.

یکی از این موارد تحویل تانک‌های تهاجمی “لئوپارد۲” به کی‌یف است که از پیشرفته‌ترین تانک‌های جهان به شمار می‌روند و آلمان در سال‌های گذشته تعداد زیادی از آنها را به کشورهای دیگر فروخته است.

تحویل تانک‌های لئوپارد۲ به اوکراین تا پایان مارس

بوریس پیستوریوس، وزیر دفاع آلمان روز چهارشنبه در حاشیه دیدار وزیران دفاع کشورهای عضو اتحادیه اروپا در سوئد تاکید کرد تانک‌های لئوپاردی که برلین به کی‌یف وعده داده تا پایان ماه جاریبه اوکراین ارسال می‌شوند.

این مجموعه شامل ۱۸ تانک از آلمان و سه تانک لئوپارد۲ از موجودی ارتش پرتغال می‌شود. دولت آلمان اواخر ماه ژانویه درباره تحویل تانک‌های لئوپارد به اوکراین تصمیم گرفت و مجوز ارسال آنها از کشورهای دیگر را هم صادر کرد.

کارشناسان نظامی برآورد می‌کنند در حال حاضر بیش از ۲ هزار و ۳۰۰ تانک لئوپارد۲ در اختیار کشورهای مختلف اروپایی و برخی کشورهای دیگر از جمله شیلی، اندونزی و کانادا باشد. برخی منابع تعداد لئوپارد۲ تولید شده در چهار دهه اخیر را تا نزدیک به ۳۵۰۰ ارابه اعلام کرده‌اند.

سوئیس یکی از کشورهایی است که هم تعدادی تانک لئوپارد۲ از آلمان تحویل گرفته هم مجوز تولید آنها در این کشور را دریافت کرده است. این کشور در حال حاضر ۲۳۰ تانک لئوپارد۲ در اختیار دارد که ۱۳۴ ارابه آن در خدمت ارتش هستند و بقیه انبار شده‌اند.

آلمان به تازگی خواستار دریافت تعدادی لئوپارد۲ از سوئیس برای جبران کمبودهای ارتش خود شد اما تا کنون گزارش موثقی درباره شمار این تانک‌های درخواستی منتشر نشده است.

مخالفت سوئیس با تحویل لئوپار۲ به آلمان

به گزارش خبرگزاری آلمان، آلن برست، رئیس جمهوری سوئیس در حاشیه نشستی در سازمان ملل در جمع خبرنگاران با تحویل تانک‌های لئوپارد۲ مخالفت کرد و گفت قواعدی برای عدم فروش تسلیحاتی که قانون آنها را مستثنا نکرده وجود دارد.

بر پایه قانون اساسی سوئیس این کشور بی‌طرف است و مجاز نیست به کشورهای درگیر جنگ تسلیحات صادر کند. وزارت دفاع آلمان تاکید کرده که تضمین می‌کند تانک‌های احتمالا دریافتی از سوئیس فقط برای جبران کمبود ارتش استفاده می‌شود و به اوکراین ارسال نخواهند شد.

سوئیس گرچه با تحریم‌های اتحادیه اروپا علیه روسیه همراهی کرده اما تا کنون با تمام درخواست‌ها برای صادرات مجدد تسلیحات ساخت این کشور به اوکراین مخالفت کرده است.

رایزنی وزیران دفاع برای تامین مهمات اوکراین

به گفته آلن برست بحث‌های مختلفی در پارلمان برای تسهیل قوانین مربوط به صادرات مجدد تسلیحات ساخت سوئیس در جریان است اما تا به نتیجه رسیدن این بحث‌ها زمان زیادی در پیش خواهد بود.

افزون بر این وزارت دفاع سوئیس اعلام کرده تانک‌های لئوپاردی که در اختیار ارتش قرار ندارند “از رده خارج” نیستند و قوانین این کشور فروش این گونه تسلیحات را ممنوع کرده است.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

در همین حال مسئله تامین مهمات مورد نیاز اوکراین یکی از دستورکارهای وزیران دفاع ۲۷ کشور اروپایی است که در سوئد مشغول رایزنی هستند.

اتحادیه اروپا نگران است که با ادامه حمله‌های روسیه، اوکراین مهمات کافی برای دفاع از خود، به خصوص گلوله توپ در اختیار نداشته باشد.

در حال حاضر سنگین‌ترین نبردها در اطراف شهر استراتژیک باخموت در استان دونتسک اوکراین در جریان است و نیروهای روسیه از مدت‌های پیش برای محاصره کامل و تسخیر آن تلاش می‌کنند.

ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهوری اوکراین در گفت‌وگو با فرستنده آمریکایی سی‌ان‌ان ابراز نگرانی کرده که در صورت سقوط باخموت “جاده بازی” برای پیشروی در اختیار نظامیان روسیه قرار می‌گیرد.

آمریکا اتهام “مهار و فشار” بر چین را رد کرد

رئیس جمهور چین با عباراتی صریح و غیرعادی، آمریکا و غرب را به “مهار، محاصره و فشار” بر کشورش متهم کرد. مقامات واشنگتن این اتهام را رد کردند و می‌گویند، آمریکا به دنبال رقابت با چین است و نه یک درگیری.مناقشه اقتصادی بین آمریکا و چین از مدت‌ها پیش حاد شده است. در حال حاضر رفتار پکن در رابطه با جنگ اوکراین، به عامل مضاعفی بدل شده که بر روابط دو کشور سنگینی می‌کند. دولت آمریکا اکنون آخرین اتهام جمهوری خلق مبنی بر “اعمال فشار” آمریکا بر چین را رد کرده است.

جان کربی، سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا روز سه‌شنبه ۷ مارس با اشاره به چین گفت: «هیچ چیزی در رویکردهای مرتبط با این مناسبات بسیار مهم وجود ندارد که کسی بتواند این تعبیر را کند که ما خواهان درگیری هستیم.»

کربی تصریح کرد که نباید رقابت را با درگیری یکی دانست. او گفت: «ما می‌خواهیم رقابت کنیم و می‌خواهیم در این رقابت با چین پیروز شویم، اما می‌خواهیم آن را مطلقا در همان سطح نگه داریم.»

بیشتر بخوانید: شی جین‌پینگ آمریکا را به سد کردن راه پیشرفت چین متهم کرد

به گزارش خبرگزاری شینهوا، شی جین‌پینگ، رئیس دولت چین روز سه‌شنبه ۷ مارس (۱۶ اسفند) در حاشیه چهاردهمین کنگره ملی خلق چین که کار خود را روز یک‌شنبه آغاز کرد گفت، کشورهای غربی به رهبری ایالات متحده در پی “مهار، محاصره و تحت فشار قرار دادن همه جانبه چین هستند که چالش‌های بی‌سابقه‌ای در مسیر پیشرفت کشور ایجاد می‌کند”.

کین گانگ، وزیر خارجه چین نیز در مورد “عواقب فاجعه بار”، در صورتی که آمریکا تهاجم علیه چین را “ترمز نکند”، هشدار داده است.

بیان پکن صریح‌تر از گذشته

این انتقاد علنی شی متفاوت از اظهارات پیشین است که در آن رهبران چین عمدتاً به طور مبهم از “کشورهای خاص” بدون نام بردن مستقیم از آمریکا یا غرب صحبت می‌کردند.

این اظهارات رهبر چین در خلال بحث و گفتگو با نمایندگان کنفرانس مشورتی، که یک نهاد مشورتی به موازات کنگره خلق و متشکل از چهره‌های برجسته است، بیان شد. کنگره خلق چین از چند روز پیش نشست خود را آغاز کرده است.

بیشتر بخوانید: ممنوعیت نصب تیک‌‌تاک روی دستگاه‌های دولتی در کانادا و آمریکا

دولت آمریکا در ماه‌های اخیر محدودیت‌های صادراتی، از جمله برای تراشه‌های رایانه‌ای را بر چین اعمال کرده است. دو اقتصاد بزرگ جهان برای تولید نیمه هادی‌ها رقابت شدیدی با یکدیگر دارند. آمریکا می‌خواهد با توقف صادرات این نوع کالاها به این جمهوری خلق، مانع از استفاده چین از فناوری ایالات متحده برای مقاصد نظامی خود شود.

بیشتر بخوانید: پژوهشگر آلمانی: تیک‌تاک از کاربران خود جاسوسی می‌کند

پکن در آخر هفته گذشته، بر امیدواری خود نسبت به برقراری روابط نزدیک‌تر با اروپایی‌ها تأکید کرده بود. به گفته مقامات چین، با وجود اختلاف‌نظر با اتحادیه اروپا، چین “هیچ اختلاف و درگیری استراتژیک اساسی” میان طرفین نمی‌بیند.

واکنش کنعانی به سخنان بربوک: آلمان حامی تروریست‌ها است

سخنگوی وزارت خارجه ایران، آلمان را ماوای “گروه‌های ترویستی و تجزیه‌طلب” نامید. این واکنشی بود به سخنان وزیر خارجه آلمان که در جریان دیدار با مقام‌های عراقی از اقدامات بی‌ثبات کننده جمهوری اسلامی در منطقه انتقاد کرد.سخنان آنالنا بربوک، وزیر خارجه آلمان در جریان سفرش به عراق و ملاقات با فواد حسین، همتای عراقی خود با واکنش شدید جمهوری اسلامی روبرو شد.

خبرگزاری ایسنا روز چهارشنبه ۱۷ اسفند (۸ مارس) به نقل از ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت خارجه ایران نوشت: «متاسفانه در حال حاضر جمع قابل توجهی از گروه‌های تروریستی و تجزیه طلب مسلح که دستشان به خون شهروندان غیرنظامی ایران و عراق آلوده است، در آلمان مأوا گزیده‌اند»

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

بربوک روز گذشته و در گفت‌وگو با فواد حسین با تاکید بر نقش کلیدی عراق در ثبات منطقه به عوامل بی‌ثباتی در خاورمیانه از جمله به موج جدید تروریسم و اعمال نفوذ جمهوری اسلامی اشاره کرد. او همچنین حملات ایران به اقلیم کردستان عراق را محکوم کرد.

سخنگوی وزارت خارجه ایران این سخنان را “نشانه استمرار رویکرد حمایت آمیز دولت آلمان از تروریست‌های مسلح و تجزیه طلب علیه جمهوری اسلامی ایران” دانست و گفت که این مواضع “برای صدمه زدن به روابط دو کشور همسایه ایران و عراق است.”

اعمال نفوذ ایران در عراقو گروه‌های شبه‌نظامی وابسته به آن مانند حشد‌الشعبی سال‌هاست که این کشور را درگیر بحران سیاسی و اقتصادی کرده است. وزیر خارجه آلمان به همتای عراقی خود وعده ادامه کمک‌‌ها برای دستیابی عراق به ثبات را داد. آلمان از سال ۲۰۰۴ تا کنون بیش از سه میلیارد و ۴۰۰ میلیون یورو به عراق اختصاص داده است.

بربوک روز گذشته برای یک بازدید چهار روزه به عراق سفر کرده و دیدار از اقلیم کردستان و دیدار با محمد شیاع السودانی در برنامه این سفر گنجانده شده است.

انفجار مهیب در نزدیکی “بیمارستان ایرانی وبا” در دیرالزور

وقوع انفجار در “منطقه محل سکونت” فرماندهان ارشد ایرانی و افسران ارشد حزب‌الله در دیرالزور چند کشته و زخمی برجای گذاشت. دیده‌بان حقوق بشر سوریه از حمله پهپادی خبر داده اما خبرگزاری دولتی سوریه مدعی انفجار یک مین شده است.در پی وقوع انفجار در نزدیکی ساختمانی متعلق به شبه‌نظامیان مورد حمایت ایران در منطقه‌ای در شهر دیرالزور در شرق سوریه دستکم چهار تن جان باختند. در این حمله که پیش از ظهر چهارشنبه، ۸ مارس (۱۷ اسفند) رخ داد، همچنین هشت نفر زخمی شدند.

دیده‌بان حقوق بشر سوریه مستقر در لندن این انفجار را ناشی از یک حمله پهپادی دانسته اما خبرگزاری دولتی سوریه، سانا، علت آن را منفجر شدن یک مین به جای مانده در منطقه عنوان کرده است.

به گزارش خبرگزاری آلمان و به نقل از فعالان محلی ساکنان منطقه “الحمیدیه” در دیرالزور صدای مهیب انفجاری را شنیدند که در ساختمانی در نزدیکی بیمارستانی ویژه درمان بیماران وبا متعلق به ایران رخ داد. دیده‌بان حقوق بشر سوریه که تحولات جنگ داخلی در این کشور را رصد می‌کند، اعلام کرده وقوع این انفجار همزمان با صدای پرواز پهپادها در منطقه بوده است.

رامی عبدالرحمن، رئیس این نهاد، به خبرگزاری آلمان گفت: «طبق اطلاعات ما هدف، یک کارخانه تولید موشک‌های کوتاه برد بوده است.» او اضافه کرد در پی این انفجار شبه‌نظامیان مورد حمایت جمهوری اسلامی و نیروهای دولتی منطقه را محاصره کرده‌اند.

این خبرگزاری نوشته فعالان محلی می‌گویند حمله توسط نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا انجام شده است.

“سانا” در گزارش خود مدعی شده انفجار روز چهارشنبه ناشی از انفجار یک مین به جای مانده توسط “تروریست‌ها” در منطقه الحمیدیه بوده است. این خبرگزاری تعداد کشته‌شدگان را سه تن و زخمی‌ها را هفت تن گزارش کرده است. تصاویری که سانا منتشر کرده نشان می‌دهند یک دستگاه کامیون به طور کامل آسیب دیده و خسارات شدیدی نیز به ساختمان مجاور محل وقوع انفجار وارد آمده است.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

رئیس سازمان دیده‌بان حقوق بشر سوریه در رابطه با این تصاویر به خبرگزاری آلمان گفت: «خساراتی که مشاهده می‌شوند، قطعا ناشی از انفجار مین نیستند.»

در همین حال خبرگزاری فرانسه گزارش داده در مورد اینکه این حمله از سوی چه کسانی انجام شده و اینکه آیا کشته‌شدگان نظامی یا غیرنظامی بوده‌اند، هنوز خبری منتشر نشده است.

این خبرگزاری نوشته این حمله در منطقه‌ای از شهر دیرالزور رخ داده که محل سکونت فرماندهان ارشد ایرانی و افسران ارشد حزب‌الله لبنان است.
این خبرگزاری همچنین روز سه‌شنبه (۷ مارس) از حمله موشکی اسرائیل به فرودگاه حلب گزارش داده بود. طبق این گزارش در این حمله هوایی که منجر به توقف فعالیت فرودگاه حلب شد، سه تن از جمله یک افسر سوری کشته شدند.

ارتش اسرائیل درباره این حمله اظهار نظری نکرده است. با این حال اسرائیل با هدف جلوگیری از گسترش نفوذ نیروهای جمهوری اسلامی مرتبا اهدافی را در سوریه بمباران می‌کند. نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا نیز پیش از این حملاتی را علیه شبه‌نظامیان طرفدار ایران در سوریه انجام داده‌اند.

اواخر ژانویه امسال حمله هوایی به کاروان “کامیون‌های حامل سلاح” در ابوکمال سوریه به کشته‌شدن یازده تن از جمله یک فرمانده نیروهای طرفدار جمهوری اسلامی منجر شد.

روز جهانی زن؛ “خیابان‌ها را با نمادهای زنانه تسخیر کنید”

فعالان سیاسی و چهره‌های مطرح جنبش “زن زندگی آزادی” به مناسبت هشت مارس پیام دادند. نرگس محمدی فراخوان تسخیر خیابان‌ها با “نماد زنانه” را داد. شهبانو و شاهزاده پهلوی پیام همبستگی دادند. علینژاد گفت “راهی برای برگشتن نیست.”روز جهانی زن در ایران در حالی فرا رسیده است که مبارزه زنان ایران برای رهایی از ارتجاع مذهبی در مرکز توجه اذهان عمومی چه در ایران و چه در جهان قرار گرفته است. مبارزه‌ای که علیه نابرابری جنسیتی و مردسالاری دینی شروع شد، اما خیلی سریع به نبردی علیه کل نظام تحول پیدا کرد و بسیاری را به میدان آورد.

به ایسنتاگرام دویچه‌وله فارسی بپیوندید

هشت مارس در ایران در عین حال در روزهای هولناکی رسیده است. روزهایی که جمهوری اسلامی از دختران و زنان انتقام می‌گیرد و مدارس دخترانه را به شیوه طالبان و داعش هدف حمله قرار می‌دهد. در روز زن که نماد امنیت جامعه است، جان کودکان در ایران بیش از هر زمان به خطر افتاده.

در چنین شرایطی نرگس محمدی، فعال حقوق بشر از زندان پیام می‌دهد که “خیابان‌ها را با نمادهای زنانه تسخیر کنید”. او در اکانت اینستاگرام خود نوشت: «این پیام را از مکانی می‌نویسم که در طول سالها مبارزه، هزاران زن آرمانخواه، باور داشته و دارند که ” بعضی چیزها ارزش رنج کشیدن دارند.”»

این “چیزها” به گفته نرگس محمدی “تحقق آزادی و برابری” است که “ارزش دارد که رنج و محرومیت بکشیم”.

او که سال‌های طولانی زندگی خود را در زندان و زیر فشارهای سنگین بسر برده می‌گوید: «شعار فمنیست‌ها که “امر شخصی، سیاسی است” در امروز ایران تبلور یافته و به بار نشسته است.»

محمدی به رنج و شرایط زیست زنان ایران در خانه، اتاق خواب، محل کار، محل تحصیل و حضور در خیابان اشاره کرده و می‌گوید این همه «در دایره کم شعاع و با مرکزیت یک فرد باز نماند و محرک ما برای فرا رفتن از خود و برای خود شد. در تداوم چنین نگرش و فرایندی است که جنبش “زن، زندگی، آزادی” جهان را تحت الشعاع قرار داده است.»

بیشتر بخوانید:روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان

این فعال حقوق بشر می‌گوید که زنان ایران امروز قدرت سیاسی عظیمی را رقم زده‌اند که «ساختارهای قدرت استبدادی را سست و بی‌رمق کرده و شکل پیشرو و رادیکال و تعیین کننده‌ای را در سیاست‌های ستیز و جنبش‌های اعتراضی و اجتماعی خلق کرده است.»

زنان ایران در صف نخست برای آزادی

شهبانو فرح پهلوی در پیام خود نوشته هشت مارس در حالی فرا رسیده است که «زنان سرزمین‌مان، در صف نخست مبارزه برای به‌‌دست آوردن آزادی و حقوق از دست ‌رفته خود هستند.» او گفته این روز را “با یاد زنان جان‌باخته” و هم‌درد با “زنان دربند” “مادران سوگوار” و همه زنان آزادی‌خواه ایران ‌گرامی می‌دارد.

فرح پهلوی در پیامش می‌گوید درد و رنج زنان ایران “در سایه شوم استیلای یک رژیم ضد زن توصیف ناپذیر است” و شجاعت و آگاهی آنان “چشمان همگان را در جهان به خود خیره کرده است.”

گردآفریدهای زمانه

شاهزاده رضا پهلوی در پیام خود به این اشاره کرد که این نخستین روز جهانی زن “پس از خیزش انقلابی ایرانیان در پاسخ به قتل مهسا است.”

رضا پهلوی از زنان ایران به عنوان “بزرگ‌ترین بازندگان” انقلاب ۵۷ یاد کرد و نوشت: «خمینی که ۱۵ سال پیش از آن بهمن شوم، مخالفت آشکارش با حقوق زنان را اعلام کرده بود، در فردای به قدرت رسیدن، فرخ‌رو پارساها را به دار کشید و به گلوله بست؛ تبعیض علیه زنان را قانونی، حجاب را اجباری، و زنان را به شهروندان درجه دو بدل کرد.»

او در عین حال زنان ایرانی را “گردآفریدهای زمانه،” می‌داند که «برای آزادی و آبادی ایران، برای احقاق حقوق از دست‌رفته، و دستیابی به حقوق برابر بپاخاسته‌اند”. رضا پهلوی نوید ایران ‌آزاد فردا را به زنان داد که در آن «به همه آنچه شایسته آن هستند دست خواهند یافت.»

او سخنی هم با مردان دارد؛ «تقاضای من از تک‌تک شما مردان سرزمینم این است که تا آن زمان که برابری حقوقی میان زنان و مردان را در قانون اساسی و قوانین جزایی و مدنی ایران بگنجانیم، بکوشید که برابری و احترام میان زن و مرد را در لحظه لحظه زندگی خود جاری سازید: از خانه و خانواده تا خیابان و محل کار.»

“راهی برای برگشتن وجود ندارد”

مسیح علینژاد، فعال سیاسی و فعال حقوق زنان می‌گوید که روز جهانی زن امسال رنگ و بوی دیگری دارد “چرا که شجاعت دختران و زنان ایران مرزها را درنوردیده و باعث تحسین جهانیان شده است.”

به باور او از روزی که جنبش ژینا شروع شد، دیگر هیچ چیز مثل سابق نیست و “راهی برای برگشتن وجود ندارد.”

این فعال حقوق زنان می‌گوید “زنان ایران کرامت، آزادی و زندگی به یغما رفته‌شان را می‌خواهند” و از روزی که روسری‌های خود را آتش زدند، “نفس‌های حکومت کودک‌کش به شماره افتاد.”

مسیح علینژاد بر این نکته تاکید کرده که زنان ایران تا روزی که جمهوری اسلامی و قوانین تبعیض‌آمیزش را بشکنند و به جای ‌آن “سرزمینی بر پایه ارزش‌های انسانی” بسازند، کوتاه نخواهند آمد.

مسمومیت‌های سریالی؛ بیانیه نواندیشان دینی، اعتراضات دانشجویی

جمعی از نواندیشان دینی تعلل حکومت در مقابله با مسمومیت‌های زنجیره‌ای را دلیلی بر “دست داشتن حکومت یا سود بردن پاره‌ای از آتش‌به‌اختیارها از وحشت‌آفرینی‌ها” دانستند. وضعیت یک دانش‌آموز در دیواندره “وخیم” گزارش شده است.جمعی از نواندیشان دینی با انتشار بیانیه‌ای اعلام کردند در مسموم‌سازی زنجیره‌ای دانش‌آموزان مدارس دخترانه “انگشت اتهام به سوی حکومت است.” در بیانیه‌ای که به امضای ۱۵ نفر از جمله صدیقه وسمقی، حسن یوسفی اشکوری، محمدجواد اکبرین، میثم بادامچی، رضا علیجانی، سروش دباغ و یاسر میردامادی رسیده است، احتمال دست داشتن نیروهای “لباس‌شخصی”، “خودسر” و “آتش‌به اختیار” در این حملات مطرح و گفته شده: «این عده از مصونیت آهنین برخوردارند به طوری که پس از سال‌ها هنوز عاملان اسیدپاشی‌های زنجیره‌ای دستگیر نشده‌اند.»

امضاکنندگان این بیانیه با اشاره به “واکنش‌های تند، تعلل و سکوت مسئولان، پاسخ‌های تناقض‌آمیز و توجیه‌های غریب (از قبیل تانکر حامل سم و احتمال نوعی بیماری روانی جمعی آن هم استثنائا فقط میان دختران دانش‌آموز)” این پرسش را مطرح کرده‌اند: «نظامی که به آسانی و با سرعت و قاطعیت می‌تواند به خاطر آتش زدن یک سطل آشغال حکم محاربه و اعدام صادر کند، در برابر این وحشت‌افکنی آشکار چرا تعلل می‌کند؟»

وزارت کشور ایران روز سه‌شنبه با اعلام دستگیری “تعدادی از افراد دخیل” در حمله با گاز سمی به مدارس مدعی شد سه نفر از بازداشت‌شدگان جزو معترضان ماه‌های اخیر بوده‌اند. پیش از آن در همان روز مجید میراحمدی، معاون امنیتی و انتظامی وزیر کشور گفته بود که “برخی موارد هم که جنبه غیرمعاندانه داشته ارشاد شده‌اند.”

نواندیشان دینی در بیانیه خود که روز سه‌شنبه (۱۶ اسفند) منتشر شد، مسئولیت رسیدگی به این حملات را “وظیفه فوری حاکمیت سیاسی” خوانده و نوشتند: «به هیچ آیه و افسونی نمی‌شود این جنایت‌ها را توجیه کرد.»

آنها بیانیه خود را اینگونه به پایان بردند که “راه حل بنیادی عبور از استبداد کنونی نه فقط رفع ناکارآمدی‌های مدیریتی که پایان بخشیدن به حکومتی ایدئولوژیک به نام دین، و برقراری حکومتی فرادینی (سکولار) است که در آن همه‌ی ایرانیان از حقوق مساوی برخوردار باشند.”

کاخ سفید: چشم جهان به ایران دوخته شده

کارین ژان‌پی‌یر، سخنگوی کاخ سفید، گزارش‌ها در مورد مسمومیت سریالی دختران دانش‌آموز و همچنین گزارش سی‌ان‌ان در مورد شبکه‌ای از شکنجه‌گاه‌ها و زندان‌های مخفی در ایران را “نگران‌کننده” خوانده و گفت کاخ سفید از طرح شماری از سناتورهای آمریکایی برای بررسی این مراکز مخفی و شکنجه و سرکوب معترضان توسط کمیته حقیقت‌یاب سازمان ملل استقبال می‌کند.

او روز سه‌شنبه (۷ مارس/۱۶ اسفند) در یک نشست خبری گفت: «متأسفانه رژیم ایران سابقه طولانی به‌کارگیری چنین اقداماتی برای سرکوب مخالفان و اعمال کنترل دارد.»

سخنگوی کاخ سفید با اشاره به کشته‌شدن صدها معترض ایرانی به دست عوامل حکومتی در ایران گفت این افراد و خانواده‌هایشان “سزاوار عدالت” هستند. پییر گفت: «جهان چشم به ایران دوخته است. نقض حقوق بشر توسط دولت این کشور نباید بدون عواقب بماند.»

پی‌یر دو روز پیش نیز مسمومیت سریالی دختران دانش‌آموز در ایران را امری “غیروجدانی” خوانده و گفته بود: «زنان و دختران در همه جا از حق بنیادین برای تحصیلات برخوردارند و ادامه مسمومیت دختران دانش آموز در سراسر ایران با اخلاق منافات دارد. باید یک تحقیق معتبر و مستقل انجام گرفته و مسئولین این عمل پاسخگو باشند.»

وضعیت “وخیم” یک دانش‌آموز در دیواندره

بنا بر اخبار منتشره در شبکه‌های اجتماعی وضعیت جسمی اسرا عباس‌نژاد، دختر دانش‌آموز در دیواندره “وخیم” بوده و او همچنان در بیمارستان بستری است. اداره آموزش و پرورش کردستان و همچنین “شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران” روز گذشته خبر درگذشت این دانش‌آموز را تکذیب کردند.

اسرا عباس‌نژاد، دانش‌آموز دبیرستان “پروین اعتصامی” شهر دیواندره است. این دبیرستان در روزهای اخیر هدف حمله با گاز سمی قرار گرفت که در نتیجه آن شماری از دانش‌آموزان به بیمارستان منتقل شدند.

بیانیه‌های اعتراضی دانشجویان نسبت به مسمومیت‌های زنجیره‌ای

جمعی از دانشجویان دانشگاه امیرکبیر روز سه‌شنبه (۱۶ اسفند) در بیانیه‌ای مسمومیت‌های سریالی در مدارس را محکوم کرده و هشدار دادند: «این بار هم حکومت قصد دارد با اعمال سرکوب­‌های سنگین و بایکوت خبری، فضای خفقان را بر جامعه حکم‌فرما کند؛ در حالی که جان و سلامت کودکان مسئله­‌ای نیست که خانواده­‌ها، معلمان و سایر اقشار مختلف در برابر آن سکوت کنند و بر رنج چهل و چند ساله خود ادامه دهند.»

بخوانید: تجمع در چندین شهر ایران علیه مسمومیت سریالی دانش‌آموزان

این دانشجویان در بیانیه خود با اشاره به اینکه حکومت جمهوری اسلامی پس از گذشت نزدیک به چهارماه هنوز “کوچکترین پاسخی به مردم نداده است” نوشتند: «آن زمان که نعش عزیزان‌مان بر دار استبداد، خون بر دلمان می‌کرد حتی گمان نمی‌بردیم روزی برای بقایش هر چند کوتاه سلامت کودکانی را دست‌آویز کند که خنده‌هایشان فضای غم زده را از عشق و امید پر می‌کرد به جای نوای پرطنین زندگی فریاد برآرد: دیگر نمیتوانم نفس بکشم.»

شماری از دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس نیز روز سه‌شنبه در اعتراض به حمله با گاز سمی به مدارس و مراکز آموزشی با انتشار بیانیه‌ای این حملات را “از سر ناتوانی” حکومت در “خاموش کردن شعله آزادی در قلب زنان” توصیف کرده و گفتند: «همانی که در خیابان به گلوله می‌بندد و در زندان تجاوز و شکنجه و اعدام می‌کند پشت این حمله‌های تروریستی به دانش‌آموزان است.»

این دانشجویان “همبستگی جمعی و اعتراض در خیابان، دانشگاه و مدرسه” را راه مقابله با “این تروریسم حکومتی” دانسته و هشدار دادند: «اگر امروز جلوی این حملات تروریستی نایستیم به ساحت‌ها و فضاهای دیگر جامعه نیز کشیده خواهد شد و هیچ‌کس و هیچ‌جا ایمن نخواهد بود و فردای ایران را از امروز نیز تیره‌تر خواهد کرد.»

آنها ضمن ابراز حمایت از دانش‌آموزان در بیانیه خود تأکید کردند: «برون‌رفت از این وحشت جز به دست مردم ممکن نمی‌شود.»

گروهی از دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی نیز روز سه‌شنبه با انتشار بیانیه‌ای مسمومیت سریالی دانش‌آموزان و دانشجویان را شدیدا محکوم کرده و حق آموزش را از حقوق بنیادین برشمردند. در این بیانیه آمده: «حتی زمانی که فعالین حقوق زنان در دوران مشروطه، در برابر قداره کشان متحجری که مخالف تاسیس مدارس دخترانه و آموزش به زنان بودند، ایستادگی می‌کردند، هیچ گاه تصور نمی‌کردند که صد سال بعد، این زنانی که در امتداد مبارزات نسل‌های پیشین حیات پیدا کرده‌اند، به جای اینکه پشت میزهای مدرسه باشند، هر روز در بیمارستان‌ها و درمانگاه‌ها، به خاطر مسمویت‌هایی زنجیره‌ای، در هراس زندگی کنند.»

این دانشجویان با اشاره به ممنوعیت حق تحصیل، اخراج و تعلیق از دانشگاه و صدور احکام قضایی علیه دانشجویان در ماه‌های گذشته تأکید کردند که جنبش دانشجویی همچنان بر خواسته‌های خود پافشاری کرده و خواهان “توقف مسمومیت‌های زنجیره‌ای” و “شناسایی هرچه زودتر عاملین و آمرین حمله به مدارس و خوابگاه‌های دانشجویی” است.

دانشجویان دانشگاه علامه همچنین در بیانیه خود خواستند تا “تمامی احکام تعلیقی دانشجویان در کمیته‌های انضباطی و ممنوع‌الورود‌ بودن آنها که منجر به محرومیت از حق تحصیل ایشان شده است” لغو شود.