ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات شماره جدید

 

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

 

حقوق بشر

دانشجو

 
 

ابومصعب زرقاوى پرنس القاعده

اورس گريگر      بخش دوم      ترجمه : محمدعلى فيروزآبادى

«ابومصعب زرقاوى» در سال هاى آغازين جوانى اش، آدمى بيكاره و بيهوده بود و تا هفته پيش، كارگزار القاعده در عراق بود و بزرگترين الگو و بت بنيادگرايان به شمار مى رفت. مردى كه نام او مترادف با جنايت بود، مردى كه خود كارد را از غلاف بيرون مى آورده و سر مخالف را از تن جدا مى كرد.اين داستان، روايت زندگى مردى است كه از ميهن خود كوچ كرد تا مردم خود را از اسارت رها سازد. داستان جوان سابقاً ستيزه جو . اين داستان، قصه اى فاقد يك پايان قابل پيش بينى است حتى حالا كه اين مرد كشته شده است. جهان تا سال هاى دراز بايد باز هم تاوان ميراث وى را بپردازد. اين داستان، داستان «احمد فاضل نزال الخليله» معروف به «ابومصعب زرقاوى» است يعنى همان خطرناك ترين مرد جهان.

فرارهاى باور نكردنى

در فوريه سال۲۰۰۵ نيروهاى آمريكايى خبر كوتاهى دريافت كردند: شيخ در راه رمادى است. «نيروهاى ۶۲۶» به سرعت دست به كار شده و به سوى يك اتومبيل مشكوك حمله ور شدند، اما از زرقاوى خبرى نبود. در همين حال ماشين ديگرى در ۸۰۰مترى آنان دور زد و به نظر آمد كه شيخ تروريست در آن نشسته باشد. او با زيركى تمام اتومبيل اول را به عنوان يك دام و فريب در مقابل نيروهاى آمريكايى قرار داده بود و سپس خود با اتومبيل دوم از آنجا دور شده بود. با اين حال نيروى ۶۲۶ به تعقيب ماشين دوم پرداخت اما كمى بعد آن ماشين البته بدون سرنشين در مقابل آنها قرار داشت. و زرقاوى يك بار ديگر ناپديد شد. بعدها راننده زرقاوى در بازجويى ها توضيح داد كه شيخ در خلال حركت در زير يك پل خود را از ماشين به بيرون پرت كرد و به يكى از خانه هاى امن در همان نزديكى رفت. اما به هنگام اين فرار يك دستگاه لپ تاپ متعلق به زرقاوى در اتومبيل باقى مى ماند كه حاوى اطلاعات ارزشمندى بوده است. بر اساس آن اطلاعات و بازجويى از دستگيرشدگان براى اولين بار طرح و ساختار اين شبكه لو مى رود. كانون و منطقه اصلى عمليات در مثلث سنى نشين يعنى منطقه اى ميان شهرهاى بغداد، رمادى و سامرا قرار دارد، منطقه اى كه به ۹ منطقه فرماندهى عملياتى تقسيم شده است.هر منطقه عملياتى توسط يك رئيس يا امير محلى رهبرى مى شود، فرماندهى كه در اجراى عمليات اختيارات كامل داشته و به نوعى خودمختار عمل مى كند. در صورت دستگير شدن يك امير، بلافاصله امير ديگرى ازسوى زرقاوى معرفى مى شود. و بدين صورت است كه اين سازمان يك سره در حال فعاليت است.

نكته جالب آنكه بسيارى از اين رهبران و فرماندهان جديد نام يا لقب «العراقى» را با خود يدك مى كشند. و اين خود سند و مدركى است براى اثبات اينكه زرقاوى كادرهاى خود را با نيروهاى محلى احيا مى كند و علاوه بر آن اين مسئله نشانه اى است از گسترش فزاينده اين سازمان و تشكيلات در عراق. البته كسى از اسامى واقعى اين افراد اطلاعى ندارد و كمتر كسى است كه از روابط داخلى سازمان مطلع باشد. هر كس درصدد نفوذ به حلقه بسته زرقاوى باشد، خيلى زود با بن بست روبه رو مى شود اما گاه و تنها از روى اتفاق مى توان با برخى از آنان ارتباط برقرار كرد.

در بعدازظهر دوشنبه ۴ اكتبر سال ۲۰۰۴ سه آمريكايى براى خريد يك دستگاه مانيتور وارد مغازه يك فروشنده كامپيوتر اهل بغداد به نام «محاند» مى شوند.هنگام پرداخت پول توسط آمريكايى ها، محاند از گوشه چشم متوجه ورود يك عراقى به مغازه اش مى شود وسپس مرد تازه وارد دست به زير كت  خود برده و... يك ماه بعد محاند از كما بيرون مى آيد. اين عمليات سروصداى عجيبى به پا مى كند زيرا اولين عمليات انتحارى اى بود كه در امن ترين منطقه بغداد موسوم به «منطقه سبز» انجام گرفت، در منطقه اى كه ستاد مركزى نيروهاى آمريكا و همچنين محل كار نخست وزير عراق در آن واقع است.

اواسط سپتامبر سال گذشته و در آپارتمانى در جنوب امان بى مقدمه صحبت از اين رويداد به ميان مى آيد. ما در جريان تحقيقاتمان با مردى با نام مستعار «ابورودينه» كه صورتش را با چفيه سفيد و سرخ رنگى پوشانده و نمى خواهد شناخته شود آشنا شديم. ابورودينه به اصطلاح در دو دنياى متفاوت زندگى مى كند. يكى از اين دو دنيا، كشور آرام اردن است و دنياى ديگر در همسايگى همين كشور يعنى عراق، سرزمينى كه جنگى وحشتناك در آن جريان دارد.

ابورودينه به واسطه ازدواج با زنى عراقى مى تواند به سادگى از مرز عبور كند و البته از اين امتياز سوءاستفاده هم مى كند. او يكى از پيك هاى زرقاوى است كه ادوات و لوازم مختلفى را به عنوان لوازم يدكى سلاح هاى تشكيلات به صورت قاچاق به عراق مى برد.

در خلال گفت وگوهايمان، ابورودينه منطقه اصلى ماموريت خود را منطقه سبز در بغداد معرفى مى كند. او مى گويد كه تا آن روز شش بار و هر بار با محموله اى از دو شاخه و كابل و مواد چسبنده در چمدان خود، از پست هاى بازرسى اين منطقه عبور كرده است. از او مى پرسيم: «گفتيد منطقه سبز؟» و جواب: «البته، منطقه سبز يعنى همان قلب نيروهاى اشغالگر كه البته هر وقت بخواهيم به آنجا وارد مى شويم.»«آيا اكتبر گذشته هم آنجا بوديد؟» و جواب: «در اكتبر و نوامبر و بعد از آن، در مجموع شش بار به آنجا رفته ام

«۴ اكتبر ۲۰۰۴ هم آنجا بوديد؟» و جواب: «تاريخ دقيق را يادم نمى آيد اما مى دانم در آن روز عمليات بزرگى در آنجا داشتيم

البته به گفته خودش در آن مغازه اى كه اولين عمليات انتحارى در آن انجام گرفت هرگز حضور نداشته است و حمله كننده را هم نمى شناسد: «من كارم رساندن كابل ها بود، بقيه كارها را ديگران انجام مى دادند.» او حتى از اينكه يك عراقى هم به خاطر اين حمله تا پاى مرگ رفته خبر ندارد و مى گويد: «سه آمريكايى كشته شدند و اين همه آن چيزى است كه در اين مورد شنيده ام

ابورودينه هنگامى كه متوجه مى شود ما از آن عمليات اكتبر اطلاع داريم با جزئيات بيشترى از ماموريت هاى خود مى گويد. جزئيات اظهارات او با ديگر گفت وگوهاى ما با افراد شبكه زرقاوى انطباق دارد. به گفته ابورودينه داوطلبان پس از ورود براى مدتى استفاده از اسلحه هاى مختلف را آموزش مى بينند، دوره اى كه چندين هفته طول مى كشد. در اين چند هفته علاوه بر آموزش اسلحه و تكنيك هاى حملات انتحارى، براى چند روزى هم چند به اصطلاح كار خدماتى به آنان آموزش داده مى شود. اما هيچ كدام از اين آموزش ها به دليل حضور يكان هاى آمريكايى در فضاى باز انجام نمى گيرد بلكه در خانه ها و آپارتمان هاى امن، زيرزمين ها و گاه در اصطبل ها و طويله ها آموزش مى بينند. اين به اصطلاح مجاهدان بيشترين و مهمترين تجربه ها را در خلال اولين ماموريت هاى جنگى و در گروه هاى پنج تا ده نفرى به دست مى آورند. مجاهدين غيرعراقى بيشتر وقت خود را در خانه هاى امن مى گذرانند، اما جنگجويان عراقى كه تعداد آنها از سال گذشته رو به افزايش است در طول روز اغلب به كارهاى روزمره و شخصى مى پردازند.

ويژگى مهم شبكه زرقاوى اختيار عمل و خودمختارى وسيع هسته هاى عملياتى است. و همين ويژگى است كه اين تشكيلات را به كلى از سازمان هاى مقاومت سنتى كه به شدت تمركزگرا بوده و سلسله مراتب مشخصى (تشكيل شده از يك رهبر در رأس و طبقات مختلف و در نهايت به اصطلاح سربازان پياده) دارند، متمايز مى گرداند. اين سازمان هاى سنتى هرمى شكل به شدت آسيب پذير هستند زيرا با سقوط رهبر كل شبكه فلج شده و متلاشى مى شود.

زرقاوى براى اجتناب از چنين خطرى، سازمان و تشكيلات خود را به تمام معنى به صورت افقى شكل داده است. هر هسته عملياتى تحت امر يك فرمانده است و رده هاى ميانى عملاً وجود ندارند. اين شكل از سازماندهى ضمن كوتاه تر كردن امور ارتباطى، سرعت عمل سراسر شبكه را بالا مى برد. فرمانده هر هسته وظيفه تهيه اسلحه، غذا و مسكن و قرارگاه افراد را هم بر عهده دارد و در مجموع هر هسته نه تنها نيازهاى خود را مستقيماً برطرف كرده بلكه از آزادى عمل هم برخوردار است. امتياز ديگر اين سيستم اين است كه فرمانده هسته مى تواند حداكثر بازدهى را از افراد خود طلب كند.

يكى از مردان زرقاوى كه تجربه جنگ در بغداد و فلوجه را دارد مى گويد: «رقابت شديدى ميان هسته هاى مختلف برقرار است.» برخى

 

قبلی

برگشت

بعدی