ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

ملا حسنی

مسئله ملی  و فدرالیسم

شماره جدید   

دانشجو

حقوق بشر

 

مشکلات کمی و کیفی آموزش و پرورش ایران در قرن 21-

ژاله وفا                                                               بخش 10

در شماره قبل اشاره کردیم از آنجا که دانش آموزان مصادیق اصلی آموزش و موضوع  سیستم آموزش و پرورش کشور می باشند و عیوب  و همچنین محاسن  این سیستم بطور بلافصل و مستقیم بر روی روحیه و انگیزه و اذهان آنها  اثر میگذارد،  هیچ تحقیقی در این زمینه بدون پرسش مستقیم از دانش آموزان و جویای نظراتشان  در باره نکات قوت و ضعف سیستم آموزش و پرورش شدن ، کامل و جامع نمیباشد . لذا هم در شماره قبل و هم در  این شماره و نیز شماره آینده  این تحقیق ،  نظرات 3 دانش آموز داخل کشور را  که در مورد سیستم آموزش و پرورش ایران در یک مصاحبه کتبی  جویا شدم ، نقل مینمایم.یاد آور میشوم که   هر سه این دانش آموزان  در سال سوم دبیرستان هستند.یکی با نام مستعار پیمان در منطقه ای ضعیف  از نقطه نظر امکانت شهری در اطراف تهران  ،  دیگری با نام  مستعار پویا  در یکی از بهترین دبیرستانهای تهران ، و دیگری دختر خانمی  از یکی از مناطق متوسط تهران یعنی منطقه8 با نام مستعار پروانه . در شماره قبل پاسخشان به 9پرسش از 21 پرسش را  نقل کردم و اینک دنباله پرسشها و پاسخها:

10– به چه درسهایی علاقه دارید و چرا؟ نقش خودتان و نیز  معلم در این علاقه  تا چه حد است؟

پیمان:به درسهایی چون: ریاضیات (حسابان)، فیزیک، شیمی، بسیار علاقه مندم. ولی چون بعضی مسائل پیرامون من با معیار و خواسته های درونی من تطابق ندارد، همیشه تا کنون نمرات پایینی را از این دروس کسب نموده ام! مطلقا خودم نقش اساسی را در این مورد ایفا می کنم، زیرا علاقه مندی ها و یا نا علاقه مندی های من موجب چنین تغییراتی در من شده، ولی اگر اصلی ترین ریشه آن را جویا باشیم، باید به سراغ مدرسه و طرز برخورد دانش آموزان و سیستم آموزشی و معلمان و طرز آموزش و یا هدف آموزش برویم، زیرا این ها هستند که می توانند انگیزه ما برای یادگیری و یا به مدرسه رفتن باشند. ما به مدرسه می رویم که سطح علمی خود را ارتقا دهیم و از آن در زندگی کردن استفاده کنیم و دیدگاه کلی و نگرش کلی خودمان را نسبت به دنیای بیرون و جهان هستی تغییر دهیم و به آن با چشمانی که به قدرت بینایی نزدیک به حقیقت را دیدن مسلح است نگاه کنیم و جایگاه خودمان را در گوشه و کنار زندگی و دنیا پیدا کنیم. پس چرا باید در مدارس ما همواره شاهد وانمود این عمل باشیم؟ زیرا نخواسته اند ما در ابتدا و انتها در یابیم چرا درس می خوانیم، پس آیا می توان جهتی خلاف این حرکت کرد؟ آیا می توان به جهتی دیگر از حقیقت حرکت کرد، چرا حقیقت را باید انکار کرد؟ ما برای این زنده ایم و برای این زندگی می کنیم! اگر چیزی جزء این است! یعنی حقیقت پوچ است. پس ما هم در مدرسه و آموزش و پرورش به طرف پوچی در حرکتیم، چون چیزی جزء حقیقت را در پیش گرفته ایم، درسته! نمی توان این نا هنجاریها را به صفر رساند، چون این جزئی از طبیعت است، ولی ما باید راه و روش خودمان را به طرف حقیقت کج کنیم! در مدرسه درس داده می شود، دانش آموز آن درس را حفظ می کند و آن را به خاطر می سپارد، دانش آموز آن حفظیات را پس از مدتی امتحان می دهد و بعد از آن، آنها را از یاد می برد ( البته در صورتی که بعدا به آنها نیازی نداشته باشد که متاسفانه از نظر دانش آموز به آن نیازمند است، چون بعد ها باید از آنها در کنکور استفاده کنند). به دلیل به نتیجه نرسیدن در پایان، از زیاد از حد ادامه دادن آن معذوریم، زیرا وقت طلاست!

پویا: بیشترین علاقه من به درس فیزیک است. چون حس می کنم بیش از هر درس دیگری مرا به طبیعت نزدیکتر و به آن آشنا می کند. این شناخت برای من بیش از حد خوشایند است. البته استعداد فهم مفاهیم و مسائل فیزیک، اشتیاق من را زیاد می کند. اما شناخت طبیعت برای من کافی نیست. من می خواهم از طبیعت برای پیشرفت کمک بگیرم و خلق کنم. فیزیک درسی است که بیش از همه دروس من را به شناخت طبیعت و خلاقیت کاربردی ، نزدیک می کند. بعد از آن دروس شیمی و ریاضیات (که شیمی بُعدی دیگر از فیزیک است و ریاضیات تواناترین وسیله آن) ، ادبیات فارسی (که مرا در شناخت مسائل و مفاهیم اخلاقی و انسانی یاری می کند) تربیت بدنی (چون من هم مثل بسیاری دیگر به فوتبال علاقه مندم) و هندسه و جبر (چون هندسه همانند ریاضی از تواناترین وسایل شناخت طبیعت است و خلاقیت است و جبرعلاوه به مورد ذکر شده منطق قابل لمس فوق العاده شیرینی دارد.) را می توانم نام ببرم. در تمامی موارد شخص خودم موجب این علاقه مندی ها است . جز درس جبر که معلمم بسیار مؤثر عمل کرده و توانسته است مرا به درسش بسیار راغب کند.

پروانه: به خود درس علاقه دارم هرچه باشد . البته من باید میرفتم رشته علوم انسانی  و نه علوم تجربی می خواندم .علاقه و استعدادم در آن بیشتره ولی این رشته در کشور ما که آینده ندارد.

11- به چه درسهایی علاقه ندارید و چرا؟نقش خودتان و معلم در این زمینه تا چه حد است؟

پیمان: به تمامی این دروس در زندگی نیازمندیم، ولی چون در مدرسه ایم به عربی و دینی اصلا علاقه ندارم، چون همان طور که از نام رشته ی تحصیلی پیداست! ما در آینده مطابق با زمینه ی این رشته به عربی و یا دینی و یا تاریخ  نیازمند نخواهیم بود. چون رشته، رشته ی تخصصی است و تمامی انشعاب های آن نیز تخصصی هستند و نیازی به خواندن این دروس نیست.

 پویا: درس دستور زبان فارسی ، عربی و زبان انگیلسی را دوست ندارم ( زبان فارسی چون کاملاً احساس می کنم 100% حفظی است ، در ثانی آن را خیلی کاربردی لمس نمی کنم. عربی چون اجباراً باید آن را بخوانم و علاقه زیادی هم به آن ندارم ، زبان انگلیسی چون احساس می کنم کاربردی نیست و سطح آن پایین تر از حد دلخواه من است )

پروانه :به تدریس بد درس علاقه ندارم ! و این شامل همه درسهام میشه! اما راستش را بخواهید به درس زندگی بیشتر از همه علاقه دارم چون تجربه اش مستقیم توسط خودم صورت میگیره.کسی دیگری نرفته دنبالش که حاصل تجربه کس دیگری باشه و من فقط از حفظ کنم. زندگی  حاصل عمر من است.

12- آیا زبان انگلیسی و عربی در مدرسه خوب تدریس میشوند؟ آیا میتوانید به این دو زبان مکالمه روان بکنید؟

پیمان:خیر- هیچ کدام از این زبان های خارجی در مدرسه به خوبی تدریس نمی شوند. به عربی نمی توانم مکالمه روان بکنم، ولی به انگلیسی می توانم، دلیل آن هم آموزشگاه زبان انگلیسی در خارج از مدرسه است. این دو گونه از زبان در مدرسه فقط به هدف یک امتحان روی یک برگه تدریس می شوند و اصلا نیازی به یادگیری و یا حرف زدن آن نیست.

پویا: اگر بخواهم تدریس را طبق معیار کنکور بررسی کنم ، بله بسیار خوب تدریس می شوند و کار دانش آموزان برای قبولی در کنکور راحتتر شده است. اما از نظر  بکارگیری این دو زبان خیر. زیرا در مورد عربی بسیار بسیار بعید است کسی بتواند به عربی تکلم کند ، حتی در سطح مبتدی ( اما تا حد متوسطی می توان از آن در ترجمه شخصی قرآن استفاده کرد. یعنی می شود با این آموخته ها قرآن را خواند و تا حد متوسطی آن را فهمید و شاید هدف از آموزش عربی همین فهم قرآن باشد به زبان اصلی . در هر صورت من از هدف اصلی آموزش عربی اطلاعی ندارم . ) در مورد درس زبان انگلیسی وضع نسبتاً بهتر است اما هنوز نمی توان گفت دانش آموزان می توانند با اتکا به کتاب آموزش و پرورش زبان انگلیسی ، به این زبان تکلم و از آن استفاده کنند.  بنا بر این اگر از این دید به تدریس این دو درس بنگریم ، وضعیت مطلوبی ندارند.

پروانه:از خود کلمه" زبان" معلومه که کسی که آن را فرا میگیرد بایستی  بتواند با آن مکالمه کند.ولی هر دو زبان انگلیسی وعربی  در مدارس برای بالا بردن  مهارت  شاگردان در مکالمه به آنها تدریس

 

قبلی

برگشت

بعدی