ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

مواردى كه تمامى‌آن‌ها در ساير گروه‌هاى ترك تبار و زرد شمالى نظير قرقيز، قزاق، ازبك، و از همه مهم تر تركمن كه هنوز نام ريشه و تبار خود را به همراه دارند، مشاهده شده است.

اما در مقابل، نه تنها تمام ويژگى‌هاى نژادهاى سفيد همانند، چشمان درشت، پوست سفيد، سر دليكو سفال وگونه‌هاى غير برجسته در آذرى‌ها نظاره مى‌شود، بلكه بسيارى از آنها هنوز و در پى گذراز ساليان متمادى از يورش اعراب ( كه احتمال آلودگى و آميزش نژادى بين ايرانيان آريايى و اعراب متجاوز بالا‌ بوده است)، هنوز هم بسيارى از صفات خاص نژاد آريايى چون چشم‌ها و موهاى روشن را دارا مى‌باشند.

از طرف ديگر بر پايه‌ى قوانين حاكم بر دانش وراثت و ژنتيك مى‌دانيم كه كليه‌ى صفات نژاد زرد بر سفيد غالب است. اين بدان معنا خواهد بود كه اگر يك فرد تركمن با ظاهر مغولى، با يك فرد سفيد پوست و روشن موى آريايى آميزش نمايد، فرزند حاصله چهره‌اى متمايل به نژاد زرد را خواهد داشت.

بر اين اساس، حتى اگر گروه‌هاى تجزيه طلب پان تركيست اين ادعا را مطرح نمايند كه در اثر اختلا‌ف نژادى، ويژگى‌هاى ظاهرى دچار دگرگونى شده است، اين دگرگونى‌ها بايد مشمول مردمان آريايى مى‌شد نه تركان زردپوست چشم بادامى.

بنابراين ترك تبار بودن مردمان آذربايجان از ديد صفات نژادى كاملا‌ً مردود بوده و بر عكس كلّيه مدارك و شواهد، دال بر آريايى بودن اين مردمان كهن مى‌باشد.

تبار مردمان آذربايجان بر پايه‌ى شاخص‌هاى ژنتيكى

پژوهش هايى كه در طى سالهاى 2000 تا 2006 ميلا‌دى توسط يك تيم تحقيقاتى به سرپرستى يك دانشمند آذرى ايرانى با نام دكتر مازيار اشرافيان بناب از دانشگاه كمبريج صورت گرفت، نشان داد كه نه تنها كليه‌ى تيره‌هاى ايرانى ( اعم از بلوچ، كرد، لر، پارسى، آذرى و غيره ) از نظر مادرى با هم خويشاوند و از يك تبار مى‌باشند، بلكه حتى مردمان كشور تركيه نيز ترك نژاد نيستند. به عبارت ديگر بر پايه‌ى اين پژوهش‌هاى دقيق علمى كه بر پايه‌ى بارزترين دستاوردهاى دانش ژنتيك صورت گرفته است، ثابت مى شود كه مردمان ساكن در كشور كنونى ايران همگى آريايى نژادند و اگر برخى از آنان به زبان‌هاى غير آريايى، مثل تركى در ميان مردمان آذربايجان، صحبت مى‌كنند، به علت سلطه‌ى چند صد ساله‌ى تركان مهاجم بر منطقه‌ى مذكور بوده است. بنابراين زبان هرگز معيار تعريف نژاد يك گروه نيست.

پژوهش‌هاى دكتر اشرافيان بناب نشان داد كه آذرى‌هاى ايران هيچ گونه مشابهت خاصى از نظر ماركرها يا شاخص‌هاى مادرى با تركان ساكن در آناتولى (چند درصد ترك واقعى كشور تركيه) و يا تركان ساكن در اروپا (نظير گروه هايى از مردمان بلغارستان و مجارستان ) ندارد. بلكه بر عكس صفات ژنتيكى آن‌ها همسان با پارسيان و ديگر تيره‌هاى ايرانى مى‌باشد.

براى اين كه كمى بهتر درك كنيم كه چرا تيم پژوهشى دكتر بناب، ژنهاى مادرى را به جاى ژنهاى پدرى مورد بررسى قرار داد، اين مسئله است كه در طول تاريخ، هر گاه ارتش يك كشور بر سرزمينى دست مى‌يافت، مردان فاتح بر زنان مغلوب دست درازى مى‌نموده و به اين صورت، فرزند حاصل از نظر پدرى، خون بيگانه را دارا مى‌شده اما وراثت مادرى وى همچنان حفظ مى‌گشت. بنابراين اگر شما خط ژنوم مادرى در طى نسل‌ها را دنبال كنيد، حتى اگر در طول تاريخ يك ملّت بارها به زنان آن ملت يورش برده شده باشد، باز هم اين خطّ وراثت مادرى دست نخورده به فرزند منتقل خواهد شد. بر اين اساس مشابهت ژنهاى مادرى مردمان آذرى با ساير تيره‌هاى ايرانى اين مسئله را روشن كرد كه آذرى‌ها نيز همانند ساير ايرانيان داراى تبارى آريايى بوده و بنابراين در كنار آن‌ها در تاريخ كهن اين سرزمين آريايى مشترك و سهيم هستند.همچنين بايد اشاره كرد كه تيم بناب حتى اعلا‌م نمود كه تركمن‌هاى ساكن در ايران نيز از نظر مادرى ايرانى بوده و بنابراين علّت زردپوست بودن چهره‌هاى آنان، آميختگى نياكان مادريشان با متجاوزان ترك زردپوست مى‌باشد.

اين مورد نيز به مفهوم اين بود كه اگر مردمان آذرى (چه آذرپادگان ايران چه جمهورى آذربايجان) و چه حتى مردمان تركيه، به راستى ترك نژاد بوده‌اند، بايستى همانند ترك‌هاى ايرانى، داراى چهره‌اى زردپوستى مى‌شدند، اما چنين نيست و بنابراين هيچ يك از آنان ترك نژاد نيستند.

نتايج تيم پژوهشى كمبريج در كنار موارد ذكر شده پيرامون خصوصيات نژادى، ثابت نمودند كه كلّيه‌ى مردمان آذرپادگان از تبارى آريايى برخوردار بوده و بنابراين تمامى‌ادعاهاى جريان‌هاى تجزيه طلب و غير علمى پان تركيست پيرامون هم تبار بودن آذرى‌ها با تركان پوچ است.

نكته‌ى جالب اينجاست كه حتى داعيان اين جريان‌هاى فكرى، خود ترك تبار نيستند، و چه بسا با انجام آزمايش‌هاى مشابه گروه بناب ( اگر خصوصيات ظاهرى آنان نظير چشم‌ها و موهاى روشن، اين مسئله را ثابت نكند) آريايى مى‌باشند، اما به طور پيوسته و با شور عجيبى دم از اتحاد ترك تبارها مى‌زنند!!!

از طرف ديگر پژوهش هايى كه موسسه‌ى ژنتيك عمومى‌ فافيلوف از آكادمى ‌علمى روسيه انجام داد، مشخص نمود كه مردمان آذرپادگان به دو نظر توزيع فراوانى و همچنين بيوشيميايى كاملا‌ً مشابه وضعيت موجود در پارسيان، كردها، اوستى‌ها و تاجيك‌ها هستند كه اين مورد نيز به نوبه‌ى خود روشن گر يكسانى تبار تمامى‌تيره‌هاى نامبرده شده و در نتيجه آريايى بودن آنان مى‌باشد.

از طرف ديگر اگر هم پايه دعاوى گروه‌هاى پان تركيست، بر يكسانى زبان تكلم و يا نام‌هاى رايج ميان مردمان ترك زبان باشد و نه نژاد يكسان، بايد چنين اذعان كرد كه كلّيه كاوش‌هاى باستان شناسى انجام گرفته در منطقه‌ى آذرپادگان، منتج به يافته شدن آثار آريايى شده است. آثارى كه دست كم چند هزارسال از ورود نخستين دستجات ترك سلجوق به منطقه‌ى ياد شده كهن ترند.

همچنين ما هنوز اسناد بى شمارى داريم مبنى بر آنكه تا همين چند سده‌ى قبل، زبان برخى نقاط آذرپادگان هنوز پهلوى بوده و على رغم فشارهاى وارده، مردمان متمدن آريايى آذرى، همچنان زبان با اصالت خودشان را حفظ نموده بودند. (نظير اظهارات اوليا چلبى، پژوهشگر دولت عثمانى در سده‌ى هفدهم ميلا‌دى كه از رواج زبان پهلوى در ميان مردمان مراغه و نخجوان ياد كرده بود.)

همچنين گزارش‌هاى متنوع و متعدد مورخان كهن نظير استرابو، استخرى، مقدّسى، مسعودى، ابن نديم، تبرى، يعقوبى و ديگران پيرامون رواج زبان‌هاى آريايى مثل پارسى در ميان مردمان آذرى به دوره‌ى خود از ديگر مدارك غير قابل انكار پيرامون زبان شايع ميان آذرى‌هاى آريايى تبار در سده‌هاى دور مى‌باشند.

در كنار موارد ذكر شده مشاهده‌ى بسيارى از مناطقى كه هنوز نام هايى با ريشه‌ى زبان پارسى دارند( همانند: گنجه، باكو، تبريز و يا حتى اردبيل ) همگى دال بر رواج زبان پارسى در سده‌هاى پيش در اين منطقه مى‌باشند.و يا آنكه كلّيه فرهيختگان آذرى نظير شمس تبريزى، قطران تبريزى، نظامى‌گنجوى و يا خاقانى خسروانى همگى آثار خود را چه در دوران پيش از يورش تركان و چه در دوران استيلا‌ى متجاوزان زردپوست ياد شده به زبان فارسى نگاشته‌اند.

تمامى‌اين موارد نشان دهنده‌ى وجود تبار و فرهنگ آريايى ميان مردمان كهن و متمدن آذرى مى‌باشد كه بايد از آنها در جهت دفاع از ارزش‌هاى ملّى به طور پيوسته ياد كرد.

پی نوشت ها:

1-Turk

2-Yujue

3-Guk turk

4-Uyghur

5-Oghuz

6-Bumin

7-Tuman khan

8-Khagan

 

صفحه قبل

برگشت

صفحه بعدی