Previous Next

۱۹ میلیارد دلار برای حفاظت از دریاها در کنفرانس پاناما جمع‌آوری شد

در کنفرانس بین‌المللی “اقیانوس ما” در پاناما شرکت کنندگان قبول کردند که مجموعا ۱۹ میلیارد دلار برای حفاظت از دریاها بپردازند. یک سوم از این مبلغ را آمریکا پرداخت می‌کند.کنفرانس بین‌المللی حفاظت از دریاها که با نام “اقیانوس ما” در پاناماسیتی برگزار شد، منجر به صدور یک توافقنامه نشد اما اکثر شرکت‌کنندگان قبول کردند که برای حفاظت از دریاها مبلغی بپردازند. به گفته معاون وزیر خارجه پاناما از این طریق مجموعا ۱۹ میلیارد دلار جمع‌آوری شد.

ایالات متحده آمریکا پرداخت شش میلیارد دلار برای حفاظت از دریاها در سال ۲۰۲۳ را تایید کرد. جان کری، مسئول محیط زیست کاخ سفید گفت که این مبلغ در ۷۷ پروژه‌ دریاهای آزاد تقسیم می‌شود. همچنین کمک تکنیکی به راه‌اندازی کریدور انتقال سبز نیز در این مبلغ قراردارد که از طریق آن تولید گازهای گلخانه‌ای حاصل از رفت و آمد کشتی‌ها کاهش می‌یابد.

بیشتر بخوانید: امضای توافقنامه‌ای تاریخی در نشست حفاظت از تنوع زیستی

اتحادیه اروپا پرداخت ۸۱۶.۵ میلیون یورو را برای حفاظت از دریاها تضمین کرد. ۳۲۰ میلیون از این مبلغ باید برای پروژه‌های تحقیقاتی حفاظت از تنوع زیستی دریایی هزینه شود. ۲۵۰ میلیون یورو نیز برای شروع ماهواره Sentinel-1C هزینه می‌شود که آب شدن یخ‌ها و پیامدهای زیست محیطی آن را کنترل می‌کند.

۱۲۶ میلیون یورو نیز برای حفاظت از تنوع زیستی و مقابله با تغییرات اقلیمی در بنین، گویانا و تانزانیا هزینه می‌شود.

بیشتر بخوانید: مردم جهان برای حفاظت از اقلیم به پا می‌خیزند

سیاستمداران ارشد، نمایندگان سازمان‌ها و نهادهای مدنی و نیز بخش خصوصی از ۷۰ کشور جهان در روزهای دوم و سوم مارس در پاناماسیتی گردهم آمدند تا درباره تهدیدات گوناگون دریاها با یکدیگر گفت‌وگو کنند. در این کنفرانس به طور مشخص گسترش مناطق دریایی حفاظت‌شده، کاهش عوامل تنش‌زا برای اقیانوس‌ها و تضمین یک “اقتصاد آبی” پایدار مورد بحث قرار گرفت. “اقتصاد آبی” معادل اقتصاد سبز برای دریاهاست.

کشور میزبان، پاناما اعلام کرد که وسعت مناطق دریایی حفاظت‌شده را دوبرابر می‌کند. رئیس جمهور این کشور دستور مربوطه را امضا کرده است. به این ترتیب وسعت منطقه حفاظت شده بانکو ولکان در کارائیب به ۹۴ هزار کیلومتر مربع خواهد رسید. همچنین در آینده بیش از ۵۴ درصد از منطقه اقتصادی انحصاری پاناما تحت حفاظت خواهد بود، این میزان در حال حاضر ۳۰ درصد است.

تصمیم شرکت آلمانی برای احداث کارخانه تانک‌سازی در اوکراین

شرکت تولیدکننده تسلیحات نظامی”Rheinmetall” اعلام کرد که قصد دارد کارخانه‌ای برای ساخت تانک‌‌های جنگی در اوکراین احداث کند.در پی حمایت گسترده از اوکراین توسط نهادهای اقتصادی و سیاسی آلمان در جنگ علیه روسیه، حال شرکت تولیدکننده تسلیحات نظامی”Rheinmetall” از برنامه خود برای ساخت یک کارخانه مخصوص تولید تانک‌‌های نظامی در اوکراین خبر داده است.

آرمین پاپرگر، رئیس شرکت “Rheinmetall” می‌گوید که مذاکرات پیرامون تصمیم‌گیری نهایی در این زمینه در حال انجام است.

بیشتر بخوانید: احتمال فتح کامل شهر اوکراینی باخموت توسط روسیه

این شرکت آلمانی قصد دارد با احداث کارخانه مذکور برای تولید تسلیحات نظامی، سالانه قابلیت ساخت ۴۰۰ دستگاه تانک “پانتر” را در داخل خاک اوکراین مهیا کند.

پاپرگر در گفت‌و‌گو با رسانه “Rheinische Post” گفت: «کارخانه “Rheinmetall” می‌تواند با ۲۰۰ میلیون یورو سرمایه‌گذاری در اوکراین احداث شود. مذاکرات فعلی با دولت اوکراین امیدوارکننده است. امیدوارم در طی دو ماه آینده تصمیم گیری شود.»

پاپرگر همچنین خاطرنشان کرد که سپس “محافظت از کارخانه مذکور توسط پدافند هوایی در برابر حملات احتمالی روسیه، دشوار نخواهد بود.”

بر اساس برآورد برخی از کارشناسان، اوکراین برای کسب پیروزی در جنگ با روسیه به ۶۰۰ تا ۸۰۰ تانک نیاز دارد.

بیشتر بخوانید: قدردانی بایدن از شولتس برای حمایت از اوکراین

رئیس شرکت “Rheinmetall” با اشاره به این نظریه معتقد است: «حتی اگر آلمان همه ۳۰۰ تانک لئوپارد-۲ که در بدنه ارتش این کشور موجود است را هم در اختیار ارتش اوکراین قرار دهد، این میزان بازهم بسیار کم خواهد بود.»

او همچنین با اشاره به “احتمال ادامه جنگ در سال‌های آینده” تائید کرد که “Rheinmetall” در سال آینده قابلیت تولید ۴۰۰ دستگاه تانک “پانتر” را خواهد داشت تا از این طریق در همکاری با کشورهای آلمان، مجارستان و چک، تانک‌های مورد نیاز به اوکراین ارسال شوند.

احتمال فتح کامل شهر اوکراینی باخموت توسط روسیه

پس از ماه‌ها نبرد خونین بر سر شهر باخموت، در استان دونتسک نخستین گروه از نیروهای ارتش اوکراین مجبور شدند از این شهر عقب‌نشینی کنند. محاصره تنگ‌تر شده و احتمال تصرف کامل این شهر توسط سربازان روس بیشتر شده است.محاصره باخموت در شرق اوکراین تنگ‌تر شده است. توپخانه روسیه آخرین جاده‌های منتهی به خارج از شهر محاصره شده را روز جمعه ۳ مارس گلوله‌باران کرد.

دویچه وله فارسی در اینستاگرام دنبال کنید

یوگنی پریگوژین رهبر گروه شبه‌نظامی واگنر وابسته به ارتش روسیه اعلام کرد که باخموت تقریبا به طور کامل محاصره شده است و تنها یک راه به روی نیروهای اوکراینی باز است.

بیشتر بخوانید: اوکراین از احتمال عقب‌نشینی از شهر استراتژیک باخموت خبر داد

پریگوژین در پیام‌رسان تلگرام ویدئویی را منتشر کرد که یکی از سربازهای واگنر را کنار تابلویی که نام این شهر روی آن درج شده، نشان می‌داد. پریگوژین گفته است محاصره کامل شده است.

این اطلاعات را نمی‌توان به طور مستقل تأیید کرد.

اوکراینی‌ها حملات به باخموت را دفع کردند

خبرگزاری رویترز در این بین گزارش داد اوکراینی‌ها قبلا سنگرهای جدیدی را برای مواضع دفاعی در غرب شهر حفر کرده‌اند. بر اساس گزارش‌ها، نیروهای کی‌یف قبلا پل‌های این شهر را تخریب کرده‌اند.

دنیس یاروسلاوسکی، فرمانده یک واحد ارتش اوکراین در باخموت به تلویزیون “اسپرسو” گفت به بخش‌هایی از برخی از واحدها دستور داده شده است که به سمت مواضع امن‌تر حرکت کنند. این فرمانده نظامی وضعیت شهر را “کشتارگاه دو طرف” توصیف کرده است.

روبرت برودی، فرمانده یک واحد پهپادهای اوکراینی به نام “مادیار” که در باخموت فعالیت می‌کند، در ویدئویی که در فضای مجازی منتشر شده گفت یگان او دستور عقب‌نشینی فوری را دریافت کرده است. این فرمانده ۱۱۰ روز در باخموت جنگیده است.

معاون فرمانده گارد ملی اوکراین تائید کرده است وضعیت “بحرانی” است و درگیری به شدت در جریان است. این فرمانده اوکراینی تاکید کرد: «هر متر خاک اوکراین به قیمت صدها جان دشمن تمام می‌شود و تعداد روس‌ها در اینجا بسیار بیشتر از مهمات ما برای نابودی آنهاست.»

بیشتر بخوانید: قدردانی بایدن از شولتس برای حمایت از اوکراین

نیروهای مسکو ماه‌هاست که برای فتح باخموت تلاش می‌کنند. پس از آنکه کرملین در پاییز گذشته صدها هزار نیروی ذخیره را فراخواند، تصرف شهر در منطقه دونتسک اولین موفقیت بزرگ حمله زمستانی روسیه خواهد بود.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

در جنگ اوکراین تصرف باخموت برای روس‌ها حائز اهمیت زیادی است زیرا به دست آوردن کنترل این شهر می‌تواند مسکو را یک گام دیگر به هدف خود، یعنی اشغال کامل منطقه دونتسک نزدیک‌تر کند.

مسمومیت دانش‌آموزان؛ استفاده “هوشمندانه” از گازهای ترکیبی

یک کارشناس با تجربه با توجه به علایم مسمومیت‌ها نسبت به “استفاده هوشمندانه از گازهای ترکیبی” هشدار داده است. خانواده‌های دانش‌آموزان در شهرهای مختلف مقابل ادارات آموزش و پرورش تجمع کردند.”هیچ‌یک از مسئولان وزارت بهداشت حاضر به مصاحبه و ارائه توضیح درباره آنچه اتفاق افتاده، نیستند. سخنگوی وزارت بهداشت پاسخ تلفن نمی‌دهد و مسئولان دیگر، مجوز مصاحبه درباره این موضوع را ندارند”.

“پزشکان و پرستاران از ارائه هرگونه اطلاعاتی درباره مصدومان منتقل‌شده به بیمارستان‌شان هراس دارند…. بعضی می‌گویند، به آنها اعلام شده هیچ صحبتی نداشته باشند و اطلاعاتی ندهند؛ دستوراتی که گفته می‌شود از مقامات بالادستی و از خود وزارت بهداشت آمده است”.

اینها بخش‌هایی از گزارش روزنامه هم‌میهن در روز شنبه ۱۳ اسفند درباره مسمومیت‌های دانش‌آموزان در مدارس ایران است.

این مسمومیت‌ها که در آذرماه از شهر قم آغاز شد، روز چهارشنبه ۱۰ اسفند به تهران رسید. اورژانس تهران این روز را بحرانی‌ترین روز برای مراکز درمانی و اورژانس دانسته است. به گزارش هم‌میهن در این روز نزدیک به ۲۰۰ دانش‌آموز و معلم به مراکز درمانی منتقل و تعدادی نیز در آی‌سی‌یو بستری شدند.

علایمی که در این افراد گزارش شده سرگیجه، سردرد، زجر تنفسی، گرفتگی و بی‌حسی عضلات و علائم نورولوژی است.

بیشتر بخوانید: مسمومیت‌های سریالی؛ نگرانی جهانی و فرافکنی‌های جمهوری اسلامی

هم میهن از قول پزشکی که نخواسته نامش فاش شود نوشته است: «بنا به دستور وزارت کشور و وزارت بهداشت تیمی شش نفره از متخصصان سم‌شناس، پزشکی قانونی، پزشک عمومی، نورولوژیست و شیمیست، در هفته گذشته تشکیل شده و بررسی‌های‌شان را با نمونه‌گیری از مسموم‌شده‌ها، آغاز کرده‌اند.»

قرار است نتیجه این بررسی‌ها تا هفته آینده به وزارت کشور ارائه شود.

در حالی که وزیر بهداشت گفته مسمومیت‌ها خفیف بوده و هم بعد از ۲۰ دقیقه از بیمارستان مرخص شده‌اند، روزنامه هم‌میهن می‌نویسد: «مسمومیت‌ها چندان هم خفیف نبوده است به‌طوری‌ که تنها در یک مورد، دانش‌آموز از روز چهارشنبه در آی‌سی‌یو مسمومیت بیمارستان فیروزگر بستری است و همچنان روند درمانش ادامه دارد.»

استفاده از گازهای ترکیبی

هادی عبداللهی پزشک اورژانس که خودش مجروح شیمیایی جنگ ایران و عراق است به هم‌میهن می‌گوید علایمی که دانش‌اوزان مسموم شده شرح داده‌اند شبیه همان علایمی است که در جنگ و پس از حمله شیمیایی میان سربازان شایع می‌شد: «در ابتدا بوی سیر به مشام‌مان می‌خورد و بعد دچار همین عوارض می‌شدیم، به‌تدریج گاز روی پوست‌مان تاثیر می‌گذاشت و تنگی‌نفس پیدا می‌کردیم، بعد دچار سردرد شدید، سنگینی سر، گرفتگی عضلانی، تهوع و استفراغ می‌شدیم و علائم به اوج خود می‌رسید.»

دانش‌آموزان مسموم‌شده نیز گفته‌اند که ابتدا بوی نارنگی گندیده یا سبزی گندیده یا تخم مرغ و یا سیر به مشام‌شان خورده است.

بیشتر بخوانید: وزیر خارجه آلمان: دختران ایران باید بدون ترس به مدرسه بروند

محمدرضا هاشمیان، فوق‌متخصص بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان مسیح دانشوری می‌گوید: «هر کدام از این بوها نشان‌دهنده نوعی گاز است. اما آنچه به نظر می‌رسد این است که در این اتفاقات از گازهای ترکیبی برای مسمومیت استفاده شده و بسیار هوشمندانه در حال به‌کارگیری است.»

او تاکید کرده که دسترسی به این گازها برای افراد عادی امکان‌پذیر نیست “هرچند برخی گازها برای بیهوشی یا لاپاراسکوپی استفاده می‌شوند، اما اینطور نیست که در دسترس عموم باشند”.

دکتر هاشمیان این مسئله را جدی ارزیابی کرده و گفت: «باید هرچه زودتر منبع این مسمومیت مشخص شود تا پزشکان بتوانند آنتی‌دوت (پادزهر) آن را استفاده کنند و بدانند برای درمان افراد مسموم‌شده از چه دارویی استفاده کنند.»

بیشتر بخوانید: نگرانی عمیق عفو بین‌الملل و آمریکا از مسمومیت‌ها در ایران

موضوع استفاده از گازهای ترکیبی را نایب رییس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس هم مطرح کرده است. سیدمرتضی خاتمی گفت: «طبق بررسی کمیته علمی بررسی کننده موضوع، عامل مسمومیت دانش‌آموزان، یک یا ترکیبی از چند گاز بوده و گاز N2 هم جدا شده است، ولی علائم مسمومیت را توجیه نمی‌کند و دیگر مواد جدا شده، این علائم را توجیه می‌کند.»

مسمومیت‌ها به استان فارس رسید

روز شنبه سخنگوی اداره کل آموزش و پرورش استان فارس خبر داد که ۲۷ نفر از دانش‌آموزان یکی از مدارس در شهرستان کوار با علائم حالت تهوع، ضعف و سرگیجه به بیمارستان اعزام شدند.

اکانت توییتر بایداق که اخبار مناطق قشقایی را منتشر می‌کند نیز ویدیویی نشر داده که متعلق به همین مدرسه در کوار استان فارس است.

اکانت هیرکانی نیز از مسمومیت دانش‌اموزان در دبستان دخترانه حمزه رفعتی در شهر رشت خبر داده است.

منابع محلی شهرستان ملارد نیز خبر دادند که امروز شنبه تعدادی از دانش‌آموزان مدرسه دخترانه عصمت در صفادشت دچار مسمومیت شدند.

بیشتر بخوانید: مسمومیت دانش‌آموزان؛ هشدار یونیسف، فراخوان تجمع شورای صنفی فرهنگیان

روزنامه اینترنتی فراز نام چندین مدرسه را که روز شنبه گزارش درباره مسمومیت در آنها منتشر شده نوشته است: دبیرستان دخترانه‌‌ توحید در شهریار،دبیرستان دخترانه جمال‌الدین اسدآبادی در شهرک شریعتی عبدل‌آباد تهران، دبستان دخترانه حجت در صفادشت تهران.

این روزنامه همچنین از اعترضات والدین مقابل آموزش و پرورش اردبیل و منطقه هشت تهران خبر داده است. از شهرهای دیگر نیز ویدیوهایی از تجمعات قابل ادارات آموزش و پرورش منتشر شده است.

بازتاب در رسانه‌های آلمان

سایت تاگس‌شاو وابسته به شبکه سراسری تلویزیون آلمان روز شنبه ۴ مارس (۱۳ اسفند) گزارش مفصلی درباره مسمومیت دختران دانش‌آموز در ایران منتشر کرده است.

در این گزارش که توسط گزارشگر این شبکه در استانبول تهیه شده از قول چند تن از اولیای دانش‌آموزان نوشته که آنها به جد معتقدند که حکومت در این مسمومیت‌ها دست دارد. یکی از این زنان گفته است: «من فکر می‌کنم دولت مقصر است. آنها نمی‌خواهند که دختران به مدرسه بروند چرا که دانش‌آموزان دختر علیه رژیم تظاهرات کردند و نمی‌خواهند حجاب داشته باشند.»

یک رهگذر در یک مرکز خرید نیز به تاگس‌شاو گفته است: «من مطمئنم که این یک اقدام برنامه‌ریزی شده است.»

بیشتر بخوانید: مسمومیت دانش‌آموزان؛ واکنش آمریکا، تکذیب کتک زدن یکی از مادران

علی فتح‌الله‌مژاد کارشناس علوم سیاسی معتقد است رژیم نه به طرو مستقیم بلکه از طریق گروه‌های تندرو در این جریان دست دارد. او به تاگس‌شاو می‌گوید: «ما موارد مشابه دیگری در سال‌های گذشته داشتیم مانند اسیدپاشی‌ها در سال ۱۳۹۳ که از سوی گروه‌های تندرو انجام شد و از سوی حکومت هیچ نشانه‌ای برای توضیح آن دیده نشد.»

این کارشناس گفته جامعه جهانی باید در مقابل این مسئله قوی‌تر عمل کند: «فشار بسیار بسیار بیشتری باید بر رژیم جمهوری اسلامی وارد شود؛ تحریم‌های خیلی بیشتر علیه کسانی که در قدرت هستند و نیز منزوی‌سازی بین‌المللی سیگنال‌های مهمی برای جنبش اعتراضی در ایران خواهند بود.»

ائتلاف شش‌گانه احزاب اپوزیسیون علیه اردوغان از هم پاشید

اپوزیسیون ترکیه بر سر معرفی یک نامزد مشترک برای انتخابات ریاست‌جمهوری نتوانستند به توافق برسند. ائتلاف شش‌گانه احزاب اپوزیسیون ترکیه در حال از هم پاشیدن است و این موضوع به نفع اردوغان تمام خواهد شد.حدود دو ماه دیگر قرار است انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری ترکیه آغاز شود و ائتلاف شش‌گانه احزاب مخالف دولت اردوغان از هم پاشید.

دویچه وله فارسی در اینستاگرام دنبال کنید

مرال آکشنر، رهبر حزب ملی‌گرای “نیک” IYI در تلویزیون ترکیه گفت ائتلاف شش‌گانه دیگر نمی‌تواند “اراده مردم را در تصمیمات خود منعکس کند”.

بیشتر بخوانید: آیا اپوزیسیون ترکیه می‌تواند اردوغان را در انتخابات آتی شکست دهد؟

طبق نظرسنجی‌ها حزب نیک به عنوان دومین گروه قوی در ائتلاف اپوزیسیون قصد داشت یک نامزد مشترک را بر اساس نتایج نظرسنجی‌های عمومی تعیین کند.

آکشنر پس از جلسه‌ای با نمایندگان حزبش توضیح داد نامزدهای پیشنهادی او یعنی اکرم امام‌اوغلو، شهردار استانبول و منصور یاواش، شهردار آنکارا که هر دو از حزب جمهوی‌خواه خلق بودند توسط سایر اعضای ائتلاف رد شدند.

رهبر حزب نیک ترکیه افزود به جای پیشنهاد این حزب در عوض آنها می‌خواستند کمال قلیچ‌داراوغلو، رئیس حزب “جمهوری‌خواه خلق” بزرگ‌ترین حزب مخالف که مورد علاقه سایر شرکای اتحاد بوده انتخاب کنند.

آکشنر تاکید کرد که حزبش در برابر خواسته بقیه اعضای ائتلاف تسلیم نخواهد شد.

او قیلیچ‌داراوغلو را متهم کرد که “جاه طلبی‌های شخصی” را بر منافع کشور مقدم می‌داند. دو شهرداری که حزب نیک برای نامزدی ریاست جمهوری معرفی کرده هر دو به حزب جمهوری‌خواه خلق تعلق دارند.

ائتلاف شش گانه یکسال پس از تشکیل خود روز پنجشنبه ۲ مارس اعلام کرد که بر سر یک نامزد مشترک برای رقابت با رجب‌ طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه به توافق رسیده‌اند.

نام نامزدی که هنوز نامش مشخص نشده، قرار بود روز دوشنبه ۶ مارس معرفی شود. ناظران این موضوع را یک شکست جدی در تلاش‌های مخالفان دولت برای شکست اردوغان در انتخابات اواسط ماه مه می‌دانند.

بیشتر بخوانید: وعده اپوزیسیون ترکیه؛ بازگشت به دموکراسی در دوران پسااردوغان

اردوغان تصمیم دارد یک دور دیگر به ریاست جمهوری ترکیه انتخاب شود. پس از زلزله شدید در منطقه مرزی ترکیه و سوریه که در آن بیش از ۵۰ هزار نفر جان باختند، محبوبیت اردوغان تضعیف شده است.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

اما بر اساس نظرسنجی‌ها هیچ یک از احزاب مخالف نیز نمی‌توانند آرای کافی برای جایگزینی دولت اردوغان را کسب کنند و به همین خاطر مخالفان او امید زیادی به انتخاب یک نامزد مشترک داشتند.

قدردانی بایدن از شولتس برای حمایت از اوکراین

جو بایدن رئیس جمهور آمریکا در دیدار با اولاف شولتس در کاخ سفید از صدراعظم آلمان به خاطر موضع او در حمایت از اوکراین قدردانی کرد.اولاف شولتس، صدراعظم جمهوری فدرال آلمان در پی سفر به آمریکا روز جمعه ۳ مارس (۱۲ اسفند) با جو بایدن، رئيس جمهور ایالات متحده در کاخ سفید در واشنگتن دیدار کرد و با او به گفت‌و‌گو پرداخت.

بایدن در این نشست از سیاست صدراعظم جمهوری فدرال آلمان از حمایت قاطعانه او از اوکراین در جنگ با روسیه ستایش کرد.

رئيس جمهور آمریکا ضمن اشاره به هماهنگی “عمیق” سیاسی ایالات متحده با آلمان در قبال جنگ در اوکراین، با لحنی دوستانه خطاب به اولاف شولتس گفت: «اولاف، من می‌خواهم از تو به خاطر رهبری قدرتمند و با ثباتی که اجرا کردی، تشکر کنم.»

بیشتر بخوانید: اولاف شولتس در واشنگتن؛ سفری با سئوالات و ابهامات

بایدن همچنین تاکید کرد: «من صادقانه می‌گویم، نقش آلمان در جنگ روسیه علیه اوکراین بسیار تاثیرگذار و متفاوت از نقش دیگران در این زمینه است. آلمان نه تنها اوکراین را مورد پشتیبانی نظامی قرار داده است، بلکه همچنین از نظر معنوی و روحیه‌سازی نیز حامی اوکراین است.»

رئيس جمهور آمریکا همچنین خاطرنشان کرد که دولت فدرال آلمان با افزایش چشمگیر بودجه نظامی برای بهبود وضعیت ارتش آلمان و نیز فاصله‌گیری از وابستگی به تامین انرژی از سوی روسیه، باعث ایجاد “تحولات تاریخی” شده است.

جو بایدن در این‌باره اشاره کرد: «ما به صورت هم‌قدم پیرامون تضمین امنیت اوکراین همکاری می‌کنیم و پیمان ناتو را نیز قوی‌تر می‌کنیم.»

اولاف شولتس نیز در این زمینه تاکید کرد: «بسیار مهم است که ما به طور هماهنگ اقدام کرده‌ایم. پیام ما این است که ما آماده‌ایم تا وقتی که لازم باشد، از اوکراین حمایت کنیم.»

ستایش از همکاری فراآتلانتیک

صدراعظم آلمان وضعیت فعلی پیرامون “همکاری ترانس آتلانتیک” اتحادیه اروپا و آمریکای شمالی را نیز مورد ستایش قرار داد و آن را “نزدیک‌تر و قابل اعتمادتر از همیشه” خواند.

کاخ سفید نیز همچنین بر “روابط دوجانبه قوی” بین ایالات متحده و آلمان تاکید کرد.

بیشتر بخوانید: شولتس صلح در اوکراین را در آینده نزدیک متصور نمی‌بیند

اما با این حال، میان برلین و واشنگتن در مورد میزان حمایت نظامی از اوکراین، اختلاف نظر نیز وجود دارد. این موضوع به ویژه در زمین تصمیم‌گیری پیرامون ارسال تانک‌های جنگی ساخت غرب به اوکراین در ماه ژانویه مشهود بود.

جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی بایدن، روز یکشنبه گذشته اعلام کرده بود که ارسال تانک‌های “لئوپارد ۲” از سوی آلمان مشروط بر این توافق بوده است که ایالات متحده هم‌زمان تانک‌های جنگی “آبرامز” در اختیار ارتش اوکراین قرار دهد.

سفر رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا به اسرائیل برای رایزنی درباره ایران

مارک میلی در سفر به اسرائیل با همتای اسرائیلی خود، ژنرال هرتزی هالوی، یوآف گالانت، وزیر دفاع و دیگر مقامات ارشد امنیتی در پایگاه نظامی کریا در تل آویو دیدار کرد.یک هفته قبل از سفر لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا به اسرائیل، مصر و اردن، ژنرال مارک میلی رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا روز جمعه سوم مارس به اسرائیل سفر کرد. به گزارش خبرگزاری رویترز در این سفر درباره همکاری دو کشور برای جلوگیری از اتمی شدن ایران مذاکره شده است.

دفتر یوآف گالانت وزیر دفاع اسرائیل اعلام کرد که او به مایلی گفته است: «به منظور جلوگیری ایران از دسترسی به سلاح هسته‌ای، ادامه همکاری ضروری است.» میلی به طور علنی در این باره صحبت نکرده است. سخنگوی او گفت که میلی درباره مسائل امنیتی منطقه و “هماهنگی به منظور دفاع در برابر تهدیدات ایران” با رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل گفت و گو کرده است.

بیشتر بخوانید: اسرائیل خواستار فشار آلمان بر ایران درباره فعالیت هسته‌ای شد

هم‌زمان با پیشرفت ایران در فعالیت‌های هسته‌ای و غنی‌سازی ۶۰ درصدی اورانیوم و اخیرا پیدا شدن ذراتی از اورانیوم ۸۴ درصد غنی‌شده، همکاری‌های آمریکا و اسرائیل در مقابله با ایران نیز بیشتر شده است.

در ماه ژانویه دو کشور یکی از بزرگترین رزمایش‌های مشترک نظامی خود را برگزار کردند که در آن هزاران نیرو، دهها کشتی و ۱۴۲ هواپیما با قابلیت حمل بمب اتمی شرکت داشتند.

هفته گذشته نیز وزیر خارجه اسرائیل به آلمان سفر کرد و از دولت آلمان خواست تا فشار بر ایران را در مناقشه هسته‌ای با جمهوری اسلامی افزایش دهد.

ایران: بخاطر عدم تعهد طرف‌ها تعهداتمان را کاهش دادیم

رئیس سازمان انرژی اتمی ایران به دلیل عدم تعهد طرف‌های مقابل از کاهش تعهدات برجامی ایران خبر داد. یک نماینده مجلس ضمن مخالفت با سفر گروسی به تهران گفت پرونده برجام در دولت ابراهیم رئیسی عملا بسته اعلام شده است.محمد اسلامی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران صبح روز شنبه ۱۳ اسفند (۴ مارس) در گفتگو با “شبکه خبر” از کاهش تعهدات برجامی توسط جمهوری اسلامی خبر داد.

دویچه وله فارسی در اینستاگرام دنبال کنید

اسلامی برای توجیه اقدام ایران استدلال کرده است که طرف‌ها به تعهدات خود در برجام عمل نکردند و حتی تحریم‌ها را هم افزایش دادند.

او افزود عدم تعهد ایران باعث می‌شود آژانس گزارش عدم انطباق تهیه کند و بگوید از وضعیت اطلاعی ندارد.

بیشتر بخوانید: رئیسی از آمادگی نهایی کردن برجام گفت، امیرعبدالهیان از پلان ب

اسلامی این سخنان را یک روز پس از سفر گروسی، مدیر کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به تهران بیان کرده است.

توافقات کلی ایران و آژانس اتمی

رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی روز جمعه ۳ مارس به تهران سفر کرد و با محمد اسلامی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران به دیدار و گفت‌وگو پرداخت.

خبرگزاری ایسنا نوشته است گفت‌وگو میان هیات‌های ایران و آژانس به سرپرسی گروسی و اسلامی انجام شده و ادامه این رایزنی‌ها به صبح روز شنبه ۴ مارس موکول شده است.

بنا گزارش خبرگزاری‌های داخلی دو طرف بر سر مسائل باقی‌مانده پادمانی به توافقات کلی و حل و فصل یک یا دو موضوع نزدیک شده‌اند.

بیشتر بخوانید: ایران می‌تواند “طی ۱۲ روز” مواد لازم برای ساخت بمب اتمی را تولید کند

تا کنون به جزئیات توافقات کلی اشاره‌ای نکرده است.

در روزهای گذشته کشورهای غربی اعلام کرده بودند که با توجه به تداوم خیزش مردمی مذاکرات برجام دیگر اولویتی ندارد.

نماینده مجلس: گروسی را نباید به ایران راه می‌دادیم

محمود عباس‌زاده مشکینی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس درباره سفر رافائل گروسی به تهران گفت این سفر نتیجه‌ای ندارد و به نفع ایران نیست چونکه گروسی هر اطلاعاتی را که ایران برای شفافیت و برداشتن تردیدهای طرفین داده استفاده معکوس کرده است.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

این نماینده مجلس در ادامه افزود گروسی قبل از اینکه خود را متعهد به انجام کارهای حرفه‌ای بداند متعهد به غربی‌ها می‌داند.

عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس تاکید کرده است که ترامپ وقتی از برجام خارح شد پرونده برجام عملا بسته شده و با رفتن دولت آقای روحانی و تشکیل دولت جدید رئیسی تقریبا عملاً پرونده برجام بسته شده است.

دادگاه قانون اساسی بلژیک تبادل زندانی با ایران را مجاز دانست

دادگاه قانون اساسی بلژیک درخواست لغو توافق با ایران که مبادله زندانیان را مجاز می‌کند را نپذیرفت. این قانون قبلا بین ایران و بلژیک امضا شده و راه را برای مبادله زندانیان بین دو کشور هموار می‌کند.دادگاه قانون اساسی در بروکسل روز جمعه ۱۲ اسفند (۳ مارس) درخواست اعضای اپوزیسیون ایرانی مبنی بر لغو معاهده مبادله زندانیان با جمهوری اسلامی را رد کرد. به این ترتیب راه برای مبادله اسدالله اسدی دیپلمات زندانی ایرانی در بلژیک با یک امدادگر بلژیکی محبوس در ایران اکنون هموار شده است.

دویچه وله فارسی در اینستاگرام دنبال کنید

با این حال طبق تصمیم دادگاه برای هر مورد جداگانه، باید فرصتی برای تجدید نظر در دادگاه نیز وجود داشته باشد و قربانیان هر فرد بازداشت‌شده‌ای که پیشنهاد مبادله او مطرح می‌شود، باید حق اعتراض در مورد آن پرونده خاص در دادگاه را داشته باشد.

معاهده جنجالی تبادل زندانی بین ایران و بلژیک

پارلمان بلژیک معاهده تبادل زندانیان میان این کشور و جمهوری اسلامی را قبلا تصویب کرد اما مخالفان و معترضان این مصوبه موفق شدند حکم موقت ممنوعیت استرداد اسدی را از دادگاه بگیرند.

دولت بلژیک می‌خواهد از این توافق برای آزادی امداگر بلژیکی اولیویه واندکاستیل که در ایران زندانی است استفاده کند.

بیشتر بخوانید: دادگاه بلژیک ممنوعیت موقت استرداد اسدی به ایران را لغو کرد

واندکاستیل با دیپلمات ایرانی اسدالله اسدی مبادله خواهد شد که در بلژیک به اتهام برنامه‌ریزی برای بمب‌گذاری تروریستی به ۲۰ سال زندان محکوم شده است.

جمهوری اسلامی اولیویه واندکاستیل شهروند و ادامدگر بلژیکی را به اتهام “جاسوسی، پولشویی و قاچاق ارز” محاکمه و به ۴۰ سال زندان محکوم شده است.

گروگان‌گیری غربی‌ها در ایران

زندانی کردن شهروندان غربی و یا دوتابعیتی‌ها روشی است که جمهوری اسلامی سال‌ها آن را به کار گرفته است و برای فشار آوردن به کشورهای غربی از آن استفاده می کند.

پیش‌تر بیش از ۴۳۰ نفر از فعالان اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایرانی و گروهی از خانواده‌های دادخواه با انتشار بیانیه‌ای هشدار داده بودند که تصویب چنین لایحه‌ای به حکومت ایران اجازه خواهد داد تا به آدم‌ربایی، گروگان‌گیری و سایر اقدامات تروریستی خود در اروپا و سایر کشورها ادامه دهد.

استقبال جنجالی وزیر خارجه بلژیک از امیرعبداللهیان

وزیر خارجه بلژیک اخیرا از امیرعبداللهیان استقبال کرد و سبب انتقاد شدید معترضان ایرانی شده بود. چونکه گفته شده بود که او چند ماه قبل برای همبستگی با مهسا امینی و زنان ایرانی موهای خود را کوتاه کرده بود و “اکنون از ظالمان در اروپا” استقبال می‌کند.

اما وزیر خارجه بلژیک در توییتی در جواب مخالفان این دیدار نوشت که در ملاقات با امیرعبداللهیان خواستار آزادی فوری الیویه واندکاستیل، امدادگر بلژیکی زندانی در ایران، شده است.

معترضان تاکید می‌کنند که اجرای توافقنامه استرداد زندانی بین ایران و بلژیک می‌نواند در آینده پیگیری قضایی و اجرای عدالت درباره سایر متهمان، همچون اسدی، را مشکل یا حتی غیرممکن سازد.

اسدالله اسدی و متمهان دیگر

دادگاه آنتورپ بلژیک قبلا رسیدگی به پرونده اسدالله اسدی به اتهام طراحی حمله تروریستی به نشست سالانه سازمان مجاهدین خلق در حومه پاریس را خاتمه داد و او را محکوم شناخت.

اسدی تابستان ۲۰۱۸ در اتوبانی در ایالت بایرن آلمان بازداشت و با حکم دادگاه به پلیس بلژیک تحویل داده شد. مقام‌های قضایی آلمان می‌گویند مصونیت دیپلماتیک اسدی به محل ماموریتش در اتریش محدود می‌شود و او هنگام عبور از بایرن در حال انجام ماموریت دیپلماتیک نبوده است.

در این پرونده سه ایرانی دیگر نیز محاکمه شدند. امیر سعدونی و نسیمه نعامی، زوج ایرانی ساکن بلژیک متهم هستند که با تحویل گرفتن یک بسته نیم کیلویی مواد منفجره قوی قصد داشتند آن را در همایش سالانه سازمان مجاهدین منفجر کنند.

بیشتر بخوانید: ایران یک بلژیکی را به ۴۰ سال حبس محکوم کرد

این دو نفر که ظاهرا طی چند سال حدود ۱۰۰ هزار یورو از اسدی دریافت کرده‌اند هر یک به ۱۸ سال زندان محکوم شده‌اند. دادگاه همچنین حکم به سلب تابعیت بلژیکی این دو مهاجر داده است.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

ایرانی سوم مهرداد عارفانی معرفی شده که گفته ‌شود با دستگاه‌های اطلاعاتی جمهوری اسلامی همکاری می‌کرده و نفوذی آنها در سازمان مجاهدین بوده است. او به ۱۵ سال حبس محکوم شد.

جواد طباطبایی: میان تاریخ و فراتاریخ

مهدی خلجی

سید جواد طباطبایی (۱۳۲۴-۱۴۰۱) را شاید بتوان اثرگذارترین و مناقشه‌برانگیزترین نظریه‌پرداز «ناسیونالیسم نوین» ایرانی خواند؛ اندیشمندی که می‌توان با آراء او موافق یا مخالف بود، اما در بحث از فلسفه‌ی سیاسی و تاریخ اندیشه‌ی ایرانی نمی‌توان دیدگاه‌هایش را نادیده گرفت.

طباطبایی طی چهار دهه‌ی گذشته، کوشید تا به‌رغم ایدئولوژی اسلامیِ حاکم، هویت ایرانی را احیا و «ملیّت» و «ایرانیت» را در تقابل با مفهوم «امت اسلامی»، و واقعیت تاریخی و سیاسیِ کشورهای مسلمان از نو تعریف کند، و مبانی فلسفیِ سکولاری برای آن پی‌ریزد.

طباطبایی به‌رغم شناخت نزدیک و تأثیرپذیری‌اش از سیستماتیک‌ترین فراورده‌ی نظری اروپا، یعنی فلسفه‌ی هگل، و مبارزه با افکار و رویکردهایی که «ایدئولوژیک» می‌خواند، نه میراث فکری سراپا منسجمی بر جا نهاد، و نه از وسوسه‌های ایدئولوژیک سراسر در امان ماند.

 

مارکسیسم، همچون فلسفهی انقلابی

نخستین اثر فارسی نشریافته‌ی طباطبایی ترجمه‌ی او از چند مقاله و مصاحبه‌ی لویی آلتوسر با عنوان لنین و فلسفه (اردیبهشت ۱۳۵۸) است. طباطبایی، برای مشاهده‌ی مستقیم جریان انقلاب از پاریس به کشور بازمی‌گردد. او پیشتر در فرانسه با فلسفه‌ی آلتوسر و خوانش او از مارکس آشنا شده و به جریان مارکسیسم اروپایی تعلق خاطر یافته بود. طباطبایی از همین منظر به نقد سازمان‌های چپ در ایران، از حزب توده تا سازمان فدائیان خلق می‌پردازد، و گرفتاری آن‌ها به فقر فلسفی را عامل عمده‌ی ناکامی‌های سیاسی ایشان ارزیابی می‌کند. در ایام انقلاب، طباطبایی که از نظر فلسفی همچون استادش فرانسوا شاتله (و به تعبیر ژیل دولوز) «ماتریالیستی تمام‌عیار» است، از قدرت‌گرفتن روحانیت و انقلابیون مذهبی سخت احساس نگرانی می‌کند، و می‌کوشد تا با آسیب‌شناسی فلسفی طیف چپ آن‌ها را از مخاطراتی که پیش رو دارند بیاگاهاند. او در مقدمه‌ی خود بر لنین و فلسفه، ادبیات مارکسیستی ترجمه‌شده به فارسی را دگماتیستی توصیف می‌کند و می‌نویسد: «آن نوع فلسفه‌ی مارکسیستی که در ایران شناخته شده عبارت است از ملغمه‌ای از اندیشه‌های فلسفی ایدئالیستی و یا تفکرات حاصل از ماتریالیسم مکانیک دوران روشنگری اروپا و پاره‌ای از تزهایی که به صورت دگم‌هایی ارائه شده‌اند. در این کتاب‌ها اغلب فرمول‌ها و معادلاتِ از پیش‌ساخته‌ای ارائه می‌گردد که به‌نوعی به تمامی سؤالات شناخته و ناشناخته‌ی بشری پاسخ می‌گویند. کافی است که این فرمول‌ها و معادلات فهمیده شوند تا مبارزان چپ به ایدئولوژی مارکسیستی مسلح شده و در خدمت انقلاب درآیند. بدین ترتیب ماتریالیسم به‌طوری مکانیکی در مقابل ایدئالیسم قرار می‌گیرد یعنی ماده جای معنا و یا ایده را گرفته و ماتریالیسم به متافیزیک ماده تبدیل می‌گردد.»

طباطبایی هشدار می‌دهد «امروزه اگر بحرانی در تفکر مارکسیستی وجود دارد یکی از دلایلش عدم توجه مبارزان به مسائل مهم تئوریک و فلسفی است. مصلوب نمودن مارکس و مومیایی ساختن لنین و قراردادن وی در مقبره‌ی بلورین امکان درک و فهم زنده و انقلابی مارکسیسم-لنینیسم را از ما سلب نموده و بالنتیجه مارکسیسم را که می‌خواست از تعبیر جهان بازایستاده و به تغییر انقلابی آن بپردازد به یکی از همان ایدئولوژی‌های “تعبیر جهان” تبدیل نموده که انقلاب تئوریک مارکس “گسستی” نسبت به آن ایجاد نموده بود.» او خواهان بازگشت به مارکس و لنین و کنار گذاشتن انبوه نوشته‌ها و تفسیرهای مارکسیستی است: «مارکسیسمی که از پنجاه سال به این طرف به ایران وارد شده رونوشتی است از اصلی که خود بسیار مغلوط و غیرعلمی و غیرمارکسیستی است.» مارکسیسم ایرانی دو عیب عمده دارد: «نخست اینکه اصل روسی یا اروپایی آن خود غیر مارکسیستی است» و دیگر آنکه «اغلب مترجمان و مؤلفان به هیچ‌وجه فضای فرهنگی، علمی و فلسفی ایران را درک نکرده و به‌نحوی خلاق به تفکر درباره‌ی مارکسیسم نپرداخته‌اند ــ یا بهتر بگوییم اصلاً به تفکر نپرداخته‌اند.» سپس می‌افزاید: «اگر امروزه ما قادر نیستیم در قلمرو فلسفی کاری جدی ارائه دهیم نه فقط به دلیل این است که فلسفه‌ی غربی را نمی‌شناسیم بلکه بیشتر به دلیل آن است که سنت فلسفی خودمان از فارابی تا ملاصدرا را نمی‌شناسیم.» اما لبه‌ی تیز نقد او از مارکسیسم ایرانی فراتر می‌گذرد و «آثار ضد مارکسیستی» را نیز دربرمی‌گیرد: «اغلب کسانی که سعی در رد مارکسیسم نموده‌اند نه تنها نتوانسته‌اند مارکسیسم را در سرچشمه‌ی آن پیدا نمایند (مثل علامه طباطبایی در اصول فلسفه [و روش رئالیسم]) بلکه حتی وقتی امکان این را داشته‌اند که به منابع اصلی رجوع نمایند از این کار سرسختانه ابا نموده‌اند (مثل مهدی سحاب [مهدی بازرگان] و شرکا در علمی بودن مارکسیسم)… و برای رد مارکسیسم به نوعی فلسفه‌ی ماقبل ملاصدرا رجعت نموده‌اند (متن [علامه] طباطبایی و حاشیه‌ی [مرتضی] مطهری [اصول فلسفه و روش رئالیسم]).

حکومت روحانیت انقلابی به رهبری آیت‌الله خمینی به‌سرعت استقرار می‌یابد، و طی مدتی کوتاه رقبای سیاسی خود، و پیش از همه، جریان چپ غیرمذهبی را سرکوب نموده، و با خشونتِ تمام برای همیشه از میدان بیرون راندند.

تأملات پساانقلابی طباطبایی به او آموخت که برپایی جمهوری اسلامی به معنای شکست مشروطه است و در نتیجه، ناکامی پروژه‌ی تجدد در ایران را باید مهم‌ترین پرسش فلسفی قلمداد کرد.

طباطبایی در این وضعیت از ایدئولوژی مارکسیستی فاصله می‌گیرد، و شکست قاطعِ ایده‌ی انقلاب را در آزمون تاریخی می‌پذیرد. او کمی پس از پیروزی انقلاب برای پایان تحصیلات و دفاع از رساله‌ی دکتری خود به پاریس بازگشت. در این دوره‌، وی کوشید تا به صورت‌بندی نوینی از بحران موجود دست یابد. سرانجام، تأملات پساانقلابی طباطبایی به او آموخت که برپایی جمهوری اسلامی به معنای شکست مشروطه است و در نتیجه، ناکامی پروژه‌ی تجدد در ایران را باید مهم‌ترین پرسش فلسفی قلمداد کرد.

 

«انحطاط» سنت و «امتناع» تجدد

از آغاز دهه‌ی شصت خورشیدی به این سو، مسئله‌ی مرکزی طباطبایی فهم فلسفی سنت و تجدد در سیاق تاریخی ایران معاصر است؛ زیرا از دید او نه نمایندگان سنت قادر به آگاهی فلسفی از سنت‌اند، نه تجددگرایان از دام «ایدئولوژی‌های زمانه» ایمن مانده و به درک فلسفیِ تجدد نائل آمده‌اند. به باور او نه سنتی‌های ما سنتی‌اند و نه مدرن‌های ما مدرن: «از آنجا که نه در سنت هستیم، که الزامات آن را بفهمیم، و نه در تجدد، بنابراین التقاط و ملغمه‌ای از اینها درست می‌کنیم و متوجه عوارض و پیامدهای آن هم نیستیم.» طباطبایی آگاهی را «مسئله‌ی ما» می‌خواند. مراد او از سنت مجموعه «مفاهیم و نظام‌های نظری» است که با تکیه بر آن جهان را می‌فهمیم: «مسئله‌ی رابطه‌ی سنت و تجدد این است که ما به چه ترتیبی به سنت آگاهی پیدا می‌کنیم» چون «ارتباط ما با سنت قطع شده است» و بر خلاف غربی‌ها سنت برای ما «سیال» و زنده نیست. طباطبایی، با استناد به نظریه‌ی هانا آرنت، سنتِ ناشناخته و وانهاده را همان اژدهای خاموش و مرده‌وارِ تمثیل مثنوی می‌داند که «از غم‌ بی‌آلتی افسرده است.» طباطبایی تلویحاً اسلام‌گرایی حاکم را همان سنت اسلامی به ظاهر بی‌جانِ مهجوری می‌انگارد که زیر آفتاب ایدئولوژی‌های مدرن زنده و جنبنده شده، و به اژدهای درنده‌ی آدم‌خواری همچون جمهوری اسلامی بدل گردیده است.

در این دوره، طباطبایی اولویت و ضرورت فلسفی را در «تاریخ‌نگاری اندیشه‌ی سیاسی ایران» می‌بیند؛ و مفهوم «انحطاط ایران» را در کانون دریافت و روایت تاریخی خود قرار می‌دهد. او انحطاط را خصلت ویژه‌ی اندیشه‌ی سیاسی ایران پس از اسلام می‌داند که در پی گسست‌های پیوسته از سنت عقلانی یونان باستان و دوری از سرچشمه‌های اندیشه‌ی ایرانشهری پدید آمده و به «تصلّب سنّت» انجامیده است. طباطبایی تاریخ‌نگاری انحطاط ایران را از آن رو ناگزیر می‌یابد که از دید او بدون آگاهی از این انحطاط امکان خروج از آن خیال باطل خواهد بود.

طباطبایی در تاریخ‌نگاری اندیشه‌ی سیاسی ایران به‌طرز تناقض‌آمیزی از یک‌سو تحت تأثیر بینش تاریخی و روش تاریخ‌نگاری کسانی چون میشل فوکوست و از سوی دیگر سخت مجذوب رویکرد فراتاریخیِ هانری کربن به سنت فلسفی ایران. طباطبایی در تاریخ اندیشهی سیاسی در ایران، زوال اندیشهی سیاسی در ایران، و ابن خلدون و علوم اجتماعی، بر ضرورت «پدیدارشناسی وجدان نگون‌بخت ایرانی» و «تأسیس نظریه‌ای از سنخ ایدئالیسم آلمانی از کانت تا هگل و البته به‌ویژه در نظریه‌ی آگاهی هگل» تأکید می‌ورزد و آگاهی تاریخی و اندیشیدن فلسفی را تنها از راه اذعان به «گسیختگی، به‌عنوان مفهوم بنیادین و آغازین هرگونه فلسفیدن» ممکن می‌انگارد: «در شرایط کنونی امتناع و وضعیت بحران و بن‌بست مزمنی که ایران‌زمین و تمدن ایرانی چند سده‌ای است در غرقاب آن فرورفته است، پرسش از بنیاد سنت و نقادی آن در بوته‌ی محک پرسش‌های دوران جدید و اندیشه‌ی تجدد چونان یگانه راهی است که در برابر ما قرار گرفته است.» او سخن هانا آرنت را یاد می‌کند که آنچه در عصر مدرن رخ داده در تاریخ بشر سابقه نداشته و با دستگاه مفاهیم فلسفی و سیاسی پیشین قابل فهم و توضیح نیست. طباطبایی می‌نویسد «با شکست جنبش مشروطه‌خواهی و تجدد که محتوم بود، ایدئولوژی به‌عنوان پلی میان سنت و تجدد در قلمرو اندیشه به یکه‌تاز میدان تبدیل شد… هنوز سنت همه‌ی توان و امکانات خود را از دست نداده است زیرا چنانکه هانا آرنت… توجه کرده است پایان سنت به‌ضرورت به معنای از میان رفتن تأثیر آن نیست، بلکه این خطر پیوسته وجود دارد که تماس سنت با ایدئولوژی… با آزاد کردن نیروی نهانیِ خود به نبردی دیگر دست زند.» اگر میشل فوکو با تاریخ‌نگاری اندیشه می‌کوشید تا «شرایط امکان علوم انسانی» را توضیح دهد، طباطبایی روش او را برای تبیین «شرایط امتناع علوم انسانی» در ایران به کار می‌گیرد.[1]

به نظر می‌رسد که سیر اندیشه‌ی طباطبایی پس از عبور از چند ایستگاه فلسفی و سیاسی به نقطه‌ی آغاز تجددگرایی در ایران بازمی‌گردد: یعنی به روایتی از ناسیونالیسم که در آثار تجددخواهانی چون میرزاآقاخان کرمانی و آخوندزاده شکل گرفت، و در مهم‌ترین رمان فارسی، بوف کور صادق هدایت، تبلوری ادبی یافت.

اما نگاهِ تاریخی میشل فوکو به اندیشه‌ی مدرن که در پی نمایان ساختن گسست‌ها، فاصله‌ها، فراموش‌شده‌ها، تهی‌گاه‌ها، پنهان‌ها و ازدست‌رفته‌هاست، در تقابل آشکار با رویکرد پدیدارشناختی تاریخ‌ستیزانه‌ی هانری کربن است که اندیشه‌ی ایرانی را از دورترین نقطه‌ی تاریخ تا امروز در روندی پیوسته و به‌دور از دست‌اندازی‌های محیط تاریخی و بستر زبانی و فرهنگی و فرایندهای سیاسی و اجتماعی می‌بیند، و به این ترتیب، «اسلام ایرانی» را تداوم طبیعی اندیشه‌ی ایرانشهری و حکمت خسروانی تلقی می‌کند که تا زمان ما هم‌چنان سینه‌به‌سینه منتقل شده و در میراثی مکتوب به ودیعت مانده است.

طباطبایی با ترجمه‌ی تاریخ فلسفهی اسلامی هانری کربن تعلق خاطر خود را به دستاورد وی در ابداع «سنت» و روایت بدیعش از تاریخ اندیشه‌ی ایرانی نشان می‌دهد. طباطبایی کربن را «نخستین فیلسوف ایرانی» در عصر کنونی می‌خواند، چون کسی جز او تاکنون نتوانسته اندیشه‌ی ایرانی را در چارچوبی فلسفی طرح و فهم نماید. «ایران» کربن قلمرویی جغرافیایی-سیاسی نبود، بلکه به «ایده»ای فلسفی اشاره داشت که در بستر فرهنگ و تاریخی کهن و گسترده‌، پیوسته و جاودانه، بازتابیده است.

تاریخ اندیشه‌ی ایران پس از اسلام در قیاس با الگوی عقلانیت یونانی-اروپایی نموداری از «انحطاط» است، ولی اندیشه‌ی ایرانشهری، یعنی سنت ایران پیش از اسلام، در قالبی غیرتاریخی، اسطوره‌ای یا قدسی، قرار می‌گیرد و نوزایش آن به مثابه‌ی یگانه راه تجدد و خروج از وضعیت انحطاط و امتناع قلمداد می‌شود.

 

بازگشت به ایرانشهر

«بازگشت به ایرانشهر» عنوان شماره‌ی اول ماهنامه‌ی سیاستنامه (دی‌ماه ۱۳۹۴) است، نشریه‌ای که جواد طباطبایی مسئولیت ریاست شورای سیاست‌گذاری و مشاور علمی آن را بر عهده داشت. نوشتار طباطبایی با عنوان «کاربرد اسلوب تحول مفاهیم برای تدوین تاریخ ایران: ملاحظه‌ای نظری درباره‌ی ایران» در آغاز این نشریه نه تنها در حکم مانیفست سیاستنامه است، بلکه می‌تواند چکیده‌ای از اندیشه‌ی راهنمای طباطبایی در واپسین دوره‌ی فکری‌اش نیز به شمار رود.

طباطبایی باور دارد که تاریخ ایران به «ایدئولوژی» نیاز ندارد، زیرا وجه تمایز تاریخ ایران از تاریخ «کشورهای همسایه»«تاریخی‌بودن» آن است «یعنی نفور بودن تاریخ ایران از همه‌ی نظریه‌هایی که با آن سازگار نیست.» از دید وی، همسایگان ایران برای نوشتن تاریخ خود منبعی جز تاریخ ایران ندارند و جدا از آن نیازمند وام‌گرفتن از «مقولات علوم اجتماعی و علم سیاست جدید» هستند، در حالی که «مفاهیم تاریخ، ملیت و دولت ایران موادی را فراهم آورده است که بدون ارجاع به نظام مفاهیم جدید نیز می‌توان تاریخ ایران را فهمید.» تاریخ ایران پیش از عصر جدید با مفاهیمی چون «ملیت» و «ملی» قابل توضیح بوده، و تداوم آگاهی ملی ایرانیان تاریخ‌نگاری آن را بی‌نیاز از دستگاه مفاهیم علوم اجتماعی مدرن می‌سازد. او در جای دیگر می‌گوید ایرانیان همواره توانسته‌اند با خودآگاهی «ملی» در برابر هضم‌شدن در «امت» اسلام مقاومت کنند.[2]

در این‌جا به نظر می‌رسد که سیر اندیشه‌ی طباطبایی پس از عبور از چند ایستگاه فلسفی و سیاسی به نقطه‌ی آغاز تجددگرایی در ایران بازمی‌گردد: یعنی به روایتی از ناسیونالیسم که در آثار تجددخواهانی چون میرزاآقاخان کرمانی و آخوندزاده شکل گرفت، و در مهم‌ترین رمان فارسی، بوف کور صادق هدایت، تبلوری ادبی یافت.[3]

به نظر می‌رسد که نظریه‌ی «انحطاط» و «امتناع» همچون رویکردی سلبی به تاریخ، به تنهایی نمی‌توانست پشتوانه‌ای برای نوزایش فلسفی و گشایشی به سوی تجدد قلمداد شود. بدین رو، بارِ تعریف «هویت ایرانی» همه بر دوش تاریخ پیش از اسلام ایران می‌افتد، و اندیشه‌ی ایرانشهری که در گذشته شالوده‌ی «تمدن ایران‌زمین» قرار گرفته، دارای تمامی عناصر و مبادی لازمی فرض می‌شود که برای ساختن تمدن ایرانیِ نوین نیاز است.

بازگشت نوستالژیک به گذشته‌ا‌ی اتوپیایی البته پدیده‌ای مهم و شایسته‌ی مطالعه‌ی جدی است. فراتر از بحث دانشگاهی و نزاع نخبگان، ناسیونالیسمِ سکولار یا حتی اسلام‌ستیز، همچون واکنشی به ایدئولوژی اسلامی، در دو سه دهه‌ی اخیر جذابیتی توده‌ای یافته، و گستره‌ی گفتمانیِ چشم‌گیری را در رادیو و تلویزیون‌های برون‌مرزی، رسانه‌های اجتماعی و فضای مجازیِ فارسی به خود اختصاص داده است.

آثار جواد طباطبایی را به دو شیوه می‌توان خواند: یکی به قصد قبول یا ردّ آرای او، و دیگری به عزم فهمِ آنچه نوشته‌های او آشکارا می‌گویند، یا پنهان می‌دارند، یا می‌توانستند مجال طرح بیابند، اما در پسِ ناخودآگاه نویسنده، پیش‌داوری‌ها و پیش‌فرض‌های او جامانده‌اند. میراث فکری طباطبایی، چه آثاری که در تبیین اندیشه و فلسفه‌ی سیاسی یونانی-اروپایی نوشت، چه نوشتارهایی که در بیان دیدگاه‌ها و تأملات خود درباره‌ی ایران به قلم آورد، همه آموزنده‌اند، و بی‌گمان، هر اندیشه‌ای درباره‌ی ایران باید از فهم نقادانه‌ی اندیشه‌های پیشین آغاز کند، و جایگاه و موقعیت خود را ناظر به آن‌ها بسنجد و استوار سازد.


[1]جواد طباطبایی، ابن خلدون و علوم اجتماعی در تمدن اسلامی، تهران، طرح نو، ۱۳۷۳، صص. ۳۵۷-۳۷۳

[2]درباره‌ی ظهور مفهوم «ایران» در عصر جدید بنگرید به: محمد توکلی طرقی، تجدد بومی و بازاندیشی تاریخ، تورنتو، کتاب ایران‌نامه، ۱۳۹۵.

[3]در این ‌باره بنگرید به: ماشاء‌الله آجودانی، هدایت، بوف کور و ناسیونالیسم، لندن، فصل کتاب، ۲۰۰۶.