کرونا؛ خسارتی که بر سرمایه ایدیولوژیک نظام وارد آمد


منصور امان

نیمه شعبان؛ شبیخون شکست خورده ها

جُبران یا کاهش خسارتهای سنگین جانی و مالی مردُم ایران شاید دلمشغولی حاکمان ج.ا نباشد، جُبران خسارتهایی که دستگاه تحت اداره آنها در اثر ویروس کُرونا مُتحمل گردیده، اما در فهرست وظایف فوری شان قرار دارد. این ارزش گذاری را به ویژه کارناوالهای نیمه شعبان چُرتکه انداخت.

در ده ها شهر بُزُرگ و کوچک کشور، دسته های اوباش پاسدار و بسیجی به بهانه تولُد امام دوازدهُم شیعیان هلهله زن و دُهُل کوبان در خیابانها به جولان درآمدند و در برابر چشمان خیره مردُم سوگوار و رنجور به گونه نمایشی به جشن و شادمانی پرداختند. تهران و شهرکهای پیرامون، اصفهان، تبریز، زاهدان، مشهد، زنجان، جهرُم، شیراز و قزوین فقط شُماری از نُقاطی است که این معرکه در فضای بُحرانی آنها برپا گردید.

بیجایی و دافعه اجتماعی ابتکار مزبور آنچنان آشکار است که آمرانش پیشاپیش تلاش کردند از آن فاصله گرفته و رد پای خود را پاک کنند. سازمان تبلیغات اسلامی، یک اُرگان سازماندهنده و تدارُکچی تظاهُرات، مراسم و مجلسهای حُکومتی و نیز “ستاد مُبارزه با کُرونا” که مسوول و مجری “طرح فاصله گیری اجتماعی” است، اعلام کرده بودند که برگُزاری مراسم نیمه شعبان را ممنوع می کنند. ژست مزبور وظیفه داشت خطی صوری بین حاکمیت و آنچه که در پی انجامش بود ترسیم کند و به این ترتیب بدون آنکه در تیررس جامعه خشمگین قرار گیرد، بر گُرده “آتش به اختیارها” و افسار پاره کرده ها طرح خود را به دست اجرا بگذارد.

حاکمیت به این ترتیب قصد واکُنش به فضای مُعینی در جامعه را داشت که “نظام” و ویروس کُرونا را یکی و همان می بیند؛ دید و نظری که ریشه در رفتار غیرانسانی و مردُم ستیز حاکمیت در برخورد به کُرونا دارد. مُهمترین دستور کار حاکمان کشور پس از شیوع ویروس، حفاظت از دُگمهای ایدولوژیک و خُرافات مذهبی بود که پایه فرمانروایی و تسلُط انحصاری آنها بر منابع قُدرت و ثروت را بتون ریزی می کند؛ پنهان کردن شیوع ویروس در پایتخت مذهبی مُلاها، قُم، خودداری از قرنطینه آن و سر باز زدن از تعطیلی مراکز زیارتی که آشکارا سلامت و جان شهروندان را به توپ بازی قُدرت بدل می کرد، بخشی مُهمی از اقدامات آن را تشکیل داد.

آثار دهشت انگیز این برخورد و گستره فاجعه باری که یافت، نه فقط صف بندی موجود در جامعه علیه ایدیولوژی حاکم و باورها، آیینها و تحمیلات آن را تقویت کرد، بلکه بخشهایی را نیز که به دلیل وابستگیهای ذهنی در دایره نُفوذ مذهبی رژیم ولایت فقیه قرار داشتند، به فاصله گرفتن از آن کشاند. کُرونا پوسته نازُک قداست را از بُرج و باروهای ارتجاع مذهبی کنار زد و همه آنچه حوزه ها، آخوندها، مراجع و منبرها در جهدی چند صد ساله به آسمان بر کشیده بودند را روی زمین آورد تا اُسطوره های دست نیافتنی شان را به خاک بکشد و به میدان توده بیاندازد.

خسارتی که بر سرمایه ایدیولوژیک “نظام” وارد آمده، فقط یک زیان سنگین در پهنه عقیده و باور نیست، بلکه فراتر از آن ضربه ای سهمگین به پایه های ثبات استبداد مذهبی است. کارناوال نیمه شعبان شبیخون حاکمیت به قلمرو از دست داده اش توسُط لشکرکشی و عربده کشی خیابانی است و تلاش آن برای قُدرت نمایی و اعلام حُضور بر پُشت یک نماد مذهبی را جلوه گر شده است. از همین رو می توان گفت که رژه مزبور آخرین کوشش دستگاه حاکم برای پس گرفتن زمین نخواهد ماند و در این جهت به گونه مُتمرکزی حرکت خواهد کرد که دو پایه اصلی آن را تشدید تبلیغات و تلقینهای مذهب و فرهنگ ارتجاعی و خرج کلان در این راه از یکسو و راه اندازی دور تازه ای از سرکوب به ویژه علیه زنان و جوانان و فشار پُلیسی برای تحمیل اجبارات خود ساخته اش در سوی دیگر تشکیل می دهد.

اجبار رژیم ولایت فقیه به ایجاد کانونهای اشاعه و ابتلا زیر نام نیمه شعبان و در اوج قصابی ویروس کُرونا، میزان شدت و تاثیر ضربه ای که ارتجاع مذهبی خورده را آشکار می سازد. فقط ترس از یک بیزاری بُزُرگتر می توانست “نظام” را به تن دادن به خطر تحریک بیزاری جامعه از کارناوال اوباشش قانع کند.