درگذشت شیخ علی تهرانی؛ نخستین کسی که خطر خامنه‌ای را هشدار داد

شیخ علی تهرانی سرگذشت عجیبی داشت: هم حامی تمام‌عیار خمینی، هم مخالف سرسخت برادرزن خود خامنه‌ای، هم مدافع ولایت فقیه و هم پناهنده عراق. سرگذشت او که در نهایت در سایه “رأفت برادرزن” در تهران درگذشت، از زبان علی افشاری.شیخ علی تهرانی، مجتهد و پژوهشگر فقه، کلام، معرفت و حکمت اسلامی، در سن ۹۶ سالگی چشم بر دنیا بست و پرونده زندگی سیاسی پرتلاطم او بسته شد. اگرچه در ۲۵ سال آخر عمر خود حضوری در عرصه سیاسی ایران نداشت، اما سایه نوسانات و حضور جنجالی در سیاست ایران پسا انقلاب بهمن ۵۷ کماکان بر سر او سنگینی می‌کرد.

شیخ علی تهرانی از شاگردان آیت‌الله بروجردی و آیت‌الله خمینی در حوزه علمیه قم بود. او در بین هم‌دوره‌ای‌هایش جزو مجتهدان برجسته بود و در بین روحانیون انقلابی به لحاظ فقهی در سطحی بالا قرار داشت. برخی از کتاب‌هایش، به‌خصوص شرح نهج‌البلاغه و تفسیر قرآن، مورد توجه بود.

او پیش از انقلاب به جرگه مدافعان بنیادگرایی اسلامی شیعه‌محور و تشکیل حکومت اسلامی تعلق داشت. مبارزاتش باعث شد تا مدتی را در زندان و تبعید بگذراند. بعد از پیروزی انقلاب به خاطر سوابق مبارزاتی و نزدیکی به آیت‌الله خمینی برای مدت کوتاهی حاکم شرع دادگاه‌های انقلاب مشهد و اهواز شد و سپس به نمایندگی از استان خراسان راهی مجلس خبرگان قانون اساسی شد.

بیشتر بخوانید: نگاهی به تحولات آستانه انقلاب؛ مبارزه برای آزادی چگونه به استبداد انجامید؟

از این مقطع به بعد شاهد ادوار مختلف سیاست‌ورزی شیخ علی تهرانی هستیم که تفاوت‌های زیادی با هم دارند. البته دگرگونی اشکال سیاست‌ورزی او صرفا تابعی از اراده و خواست او نبود، بلکه از شرایط متغیر سیاسی ایران و تغییر آرایش قوا نیز تاثیر پذیرفت.

حامی تمام‌عیار خمینی

شیخ علی تهرانی تا نیمه اول سال ۱۳۵۸ از حامیان مطلق آیت‌الله خمینی بود. در مجلس خبرگان قانون اساسی از گنجاندن اصل ولایت فقیه به عنوان رکن رکین نظام سیاسی برآمده از انقلاب بهمن ۵۷ دفاع کرد. مهندس عزت‌الله سحابی در گفتگویی با نگارنده خاطره‌ای را تعریف کرد مبنی بر اینکه بعد از سخنرانی او در مخالفت با قرار دادن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی در میتینگ میدان خزانه تهران، یکی از بدترین برخوردها با او را شیخ علی تهرانی در مجلس خبرگان انجام داده بود.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

اما انحصارطلبی حزب جمهوری اسلامی و نادیده گرفتن نقش شیخ علی تهرانی و حساسیت او نسبت به سید علی خامنه‌ای و عباس واعظ طبسی در مشهد باعث شد تا او کم‌کم از جریات حاکم فاصله بگیرد. زاویه دیگر اختلاف شیخ علی تهرانی، نگاه مثبت او به نوگرایان دینی چون مهندس مهدی بازرگان و دکتر علی شریعتی بود.

بیشتر بخوانید: مردد بین پوشیدن لباس روحانیت و شخصی

او در انتخابات اولین دوره ریاست‌جمهوری از ابوالحسن بنی‌صدر حمایت کرد. نقش اصلی او در پیروزی بنی‌صدر این حمایت نبود، بلکه در خارج کردن جلال‌الدین فارسی، رقیب اصلی بنی‌صدر و کاندیدای اول حزب جمهوری اسلامی، از میدان رقابت بود. نامه سرگشاده او به آیت‌الله خمینی در خصوص افغانستانی‌الاصل بودن فارسی، در حذف او از رقابت‌های انتخاباتی اثرگذار بود.

افشاگر بی”تقوا”یی خامنه‌ای

از این مقطع به بعد او با گسترش شکاف در درون هیات حاکمه بین خط‌امامی‌ها و جناح موسوم به “لیبرال”، طرف دسته دوم را گرفت و با شیخ حسن لاهوتی، خانواده دکتر شریعتی و دکتر محمد ملکی همراه شد. انتخاب سیدعلی خامنه‌ای به امامت جمعه تهران تیر خلاص را به روابط او با آیت‌الله خمینی زد. او آشکارا با اعلام اینکه خامنه‌ای “تقوا” ندارد، با این انتخاب مخالفت کرد و این اتفاق را در ادامه انحصارطلبی حزب جمهوری اسلامی تهدیدی بزرگ برای انقلاب قلمداد کرد.

تقابل با خامنه‌ای در سیاست‌ورزی شیخ علی تهرانی در آن سال‌ها نقش پررنگی داشت. اگرچه معلوم نیست انگیزه اصلی او در مخالفت با خامنه‌ای و کلا حزب جمهوری اسلامی، دور شدن از قدرت بود یا اینکه او با انحصارطلبی به شکل اصولی مخالف بود و به مشارکت سیاسی نیروهای انقلابی، حداقل مذهبی‌ها، باور داشت؟

اما در هر صورت تهرانی در زمانی که عده‌ای به دلیل تعاملات خامنه‌ای با روشنفکران و اهالی ادبیات نگاه مثبتی به او داشتند، او زودهنگام خطر برکشیده شدن خامنه‌ای در قدرت را گوشزد کرد؛ امری که کشور هزینه سنگینی در طول بیش از سه دهه حکمرانی او پرداخت. اما طنز روزگار این شد که در نهایت از رأفت خامنه‌ای و دخالت دادن مسائل خانوادگی بهره برد و توانست سه دهه آخر عمرش را در ایران زندگی کند. در حالی که در قاموس جمهوری اسلامی مجازات او اعدام بود.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

به موازات تشدید تنش‌ها در جامعه و خیز جریان خط‌امام برای قبضه انحصاری قدرت، انتقادات و اعتراضات شیخ علی تهرانی نیز گسترش یافت. این بار رسانه‌های اپوزیسیون مطالب او را بازتاب می‌دادند. از سال ۵۹ به بعد نوعی همسویی بین تهرانی و سازمان مجاهدین خلق ایران شکل گرفت که در خروج آتی تهرانی از ایران و رفتن به عراق اثرگذار شد.

البته تهرانی هیچگاه عضو سازمان مجاهدین خلق نشد. بعد از سرکوب خونین مخالفان از پس خرداد ۱۳۶۰ تهرانی در مشهد بازداشت شد و مدتی را در زندان گذراند. او در راهپیمایی اعتراضی در مشهد در کنار خانواده دکتر شریعتی حضور داشت و مورد حمله گروه‌های فشار قرار گرفت.

شیخ علی تهرانی بعد از یک سال تحمل حبس به صورت تحت نظر آزاد شد و در حبس خانگی قرار گرفت. اکبر هاشمی رفسنجانی در خاطراتش مدعی شده بود که تهرانی در زندان خطاهایش را پذیرفته و حاضر به انجام مصاحبه شده است، ولی به ادعای رفسنجانی، مواضع او هنوز دوپهلو است. این مصاحبه ادعایی هیچگاه منتشر نشد و معلوم هم نیست که اصلا انجام شده باشد، اما به نظر می‌رسد تهرانی مواضعی اتخاذ کرده بود که باعث تحفیف زندان او به حبس خانگی شده بود.

پناهنده در عراق

اما جنجالی‌ترین بخش سیاست‌ورزی تهرانی فرار از ایران به عراق در سال ۱۳۶۳ در بحبوحه جنگ ایران و عراق بود. او بعد از اقامت در عراق از بخش فارسی این رادیو مطالب تندی را علیه عملکرد جمهوری اسلامی و شخص آیت‌الله خمینی بیان کرد. این کار تهرانی در همکاری با دولتی که به کشور ایران تجاوز کرده و تحریکات جمهوری اسلامی را بهانه‌ای برای مقاصد ارضی دیرینه خود کرده بود، بازتابی منفی در ایران داشت. از این مقطع به بعد تهرانی دیگر وزنی در افکار عمومی ایران نداشت.

البته او نخستین فعال سیاسی و روحانی ایران نبود که چنین عمل خطایی انجام داد. پیش از انقلاب نیز فرماندهان نظامی چون تیمور بختیار و روحانیونی مانند سید محمود دعایی با دولت وقت عراق که تعارض‌هایی با حکومت وقت ایران داشت و رویکرد تهاجمی‌اش در واقع تهدیدی برای منافع ملی ایران بود، همکاری‌داشتند و از منابع آنها استفاده کرده بودند.

این کار شیخ علی تهرانی که با توجه به سوابقش دور از انتظار بود، پدیده‌ای در عرصه سیاسی ایران را بازتاب می‌دهد که ویژگی اصلی آن این است که شماری از کنشگران و گروه‌های سیاسی اصول و پرنسیب‌های اخلاقی و ملی لازم را رعایت نکرده و برای اهداف سیاسی خود آنها را نادیده می‌گیرند.

اندر مزایای شوهرخواهر بودن

پایان جنگ ایران و عراق و متمرکز شدن صدام حسین به درگیری با غرب بعد از حمله نظامی به کویت، پرونده سیاست‌ورزی شیخ علی تهرانی در عراق را بست. او در سال ۱۳۷۴ از مرز زمینی وارد ایران شد و بلافاصله بازداشت شد. مدتی را در بازجویی و سلول انفرادی گذراند که بنا به ادعای او، با بدرفتاری و اذیت و آزار همراه بود.

وی سپس به بند مخصوص دادگاه ویژه روحانیت در زندان اوین برای تحمل محکومیت بیست سال حبس رفت. در دوران حبس از مزیت مرخصی برخوردار بود که به محکومان روحانی داده می‌شود. بعد از دوم خرداد ۱۳۷۶ به تدریج مرخصی‌هایش زیاد شد به گونه‌ای که عملا محکومیتش را در حبس خانگی می‌گذراند.

بازداشت غلامحسین کرباسچی و انتقاد برخی از فعالان اصلاح‌طلب، که چرا شیخ علی تهرانی باید آزاد باشد و کرباسچی در زندان، باعث شد تا او دوباره به زندان اوین برگردد. تهرانی مدتی در زندان با روحانیونی چون محسن کدیور، عبدالله نوری و حسن یوسفی اشکوری هم‌بند بود. شایع بود که در صحبت‌با هم‌بندی‌هایش می‌گفت، سال‌ها پیش از امثال عبدالله نوری متوجه مشکلات شده و نسبت به آنها اعتراض کرده است.

تهرانی سرانجام در سال ۱۳۸۴ با امتیاز ویژه اعطایی از سوی برادر زنش (خامنه‌ای) از زندان آزاد شد. تا پایان عمر فعالیت سیاسی نداشت و تنها یک مصاحبه از او در ویژه‌نامه همایش گرامی‌داشت آیت‌الله میلانی در دی ۱۳۹۵ خبرساز شد؛ مصاحبه‌ای که در آن عنوان کرده بود آیت‌الله خمینی در مواجهه با ساواک فردی سازشکار بوده است.

پرونده زندگی این روحانی و کنشگر سیاسی جنجالی بخشی از تاریخ معاصر ایران است که بررسی آغاز و فرجام آن درس‌های بسیاری برای فعالان سیاسی کنونی و آینده دارد.

* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس می‌کند و الزاما بازتاب‌دهنده نظر دویچه‌وله فارسی نیست.