موج بازداشت‌ و ارعاب‌ خانواده جان‌باختگان اعتراضات سراسری

با نزدیک شدن سالگرد جنبش زن، زندگی، آزادی فشار حکومت بر جامعه مدنی ایران اوجی تازه گرفته است. اعضای خانواده جان‌باختگان، فعالان مدنی و سیاسی و چهره‌های تاثیرگذار راهی زندان می‌شوند، ولی مقاومت ادامه دارد.در ایران هر روز خبر از دستگیری‌های جدیدی می‌رسد. تیغ تهدید و ارعاب به ویژه متوجه فعالان سیاسی و مدنی و خانواده معترضانی است که در جریان سرکوب جنبش زن زندگی آزادی جان خود را از دست دادند.

از هفته گذشته تاکنون بازداشت‌ها روندی پرشتاب‌تر گرفته است. خانواده‌های داغدار در صدر فهرست سرکوب قرار دارند. مهسا یزدانی، مادر محمد جواد زاهدی از کشته شدگان اعتراضات سراسری سال گذشته در ساری، شب گذشته (سه‌شنبه ۳۱ مرداد) بازداشت شد.

زمانی که محمد جواد زاهدی کشته شد، مقام‌های امنیتی جمهوری اسلامی خانواده‌اش را تحت فشار قرار دادند که بگویند او به دست “منافقین شهید شده است.” محمد جواد تنها چند روز پس از تولد ۲۰ سالگی‌اش با شلیک نیروهای حکومتی جان باخت.

پیش از این نیز ماشالله کرمی، پدر محمد مهدی کرمی بازاشت شده بود؛ معترض جوانی که در دادگاهی ناعادلانه همراه با محمد حسینی حکم اعدام گرفت و اعدام شد.

در این میان شرمین حبیبی، همسر فریدون محمودی، معترض ۳۲ ساله‌ای که با گلوله نیروهای یگان ویژه جان باخت، با قید وثیقه آزادشد. اما دادستان به او گفته باید به روستای پدرش برود و تا بعد از سالگرد مهسا حق حضور در شهر سقز را ندارد.

فریدون محمودی در قبرستان آیچی سقز با فاصله کمی از مهسا امینی به خاک سپرده شده است. شرمین حبیبی گفته خانواده او به شدت زیر فشار و تهدید هستند.

خانواده علی سیدی، یکی دیگر از کشته‌شدگان اعتراضات سال گذشته نیز از آنجا که حاضر نیستند دست از پیگیری پرونده پسرشان بردارند، زیر فشار شدید قرار دارند و بازجویی شده‌اند. حکومت می‌خواهد از آنها اعتراف اجباری بگیرد. مادر و پدر علی سیدی حاضر نیستند از شکایت خود بگذرند.

بیشتر بخوانید:صدای بلند مادران دادخواه، ادامه فشار امنیتی بر فعالان مدنی

علی سیدی تنها ۲۵ سال داشت که آبان ماه سال گذشته در اعتراضات شهر پرند با گلوله لباس‌شخصی‌ها کشته شد. علی قبل از کشته شدن در اینستاگرام با انتشار فیلمی از تیراندازی ماموران امنیتی به کودکان خطاب به آنها نوشته بود “چرا بچه رو میزنی، بیا مارو بزن”.

روز چهارشنبه اول شهریور نسرین، خواهر شیرین علیزاده، از کشته‌شدگان اعتراضات سال گذشته در چالوس نیز بازداشت شد. ماموران امنیتی او را در أصفهان بازداشت کرده و به مکان نامعلومی بردند.

به گزارش “حال‌وش” که اخبار سیستان و بلوچستان را پوشش می‌دهد، روز گذشته (سه شنبه ۳۱ مرداد) فرامرز آبیل (براهویی)، برادر ۱۵ ساله اسماعیل آبیل، یکی از جانباختگان جمعه خونین زاهدان بازداشت شد.

او از مشهد به زاهدان سفر کرده بود تا به مزار برادرش برود. فرامرز آبیل در مسیر بازگشت به مشهد، در تربت حیدریه توسط نیروهای نظامی بازداشت شده است. تا لحظه تنظیم این گزارش از دلایل بازداشت و محل نگهداری او اطلاعی به دست نیامده است.

اسماعیل آبیل (براهویی) ، ۲۳ ساله بود که در هشتم مهرماه سال گذشته در زاهدان بر اثر اصابت گلوله جان خود را از دست داد. در جمعه خونین زاهدان بیش از ۱۰۳ نفر از جمله ۱۴ کودک کشته شدند.

اعتراضات سراسری سال گذشته در شهریور گذشته به دنبال کشته شدن مهسا امینی در گشت ارشاد آغاز شد.

بازداشت‌ها اما مختص خانواده‌ کشته‌شدگان نیست. در روزهای گذشته گروهی از فعالان زن بازداشت شدند و این روند ظاهرا دامه دارد. نیلوفر شاکری شب گذشته توسط ماموران جمهوری اسلامی در کرج بازداشت شد. او مهر ۱۴۰۱ نیز بازداشت شده و ماه‌ها با وضعیت جسمی نامساعد، در زندان بود.

مولوی عبدالحمید، امام جمعه مسجد زاهدان با اعتراض به بازداشت مولانا فتحی‌محمد نقشبندی، امام‌جمعۀ راسک و از چهره‌های منتقد حکومت ایران، هشدار داد که این روش “باعث گسترش نارضایتی می‌شود و تبعات منفی درپی خواهد داشت”. او خواستار آزادی هرچه زودتر امام جمعه راسک شد و گفت این “به نفع همه است”.

مولوی فتحی محمد نقشبندی امام جمعه اهل سنت راسک روز ۲۹ مرداد بازداشت شد. روابط عمومی دادگستری استان سیستان و بلوچستان در اطلاعیه‌ای بازداشت او را به “مواضع تند، تحریک کننده و همسو با مخالفان امنیت و آرامش کشور” این روحانی در روزهای اخیر مربوط دانسته و نوشت: «در خطبه‌های نمازجمعه و جلسات خود با سخنرانی‌های کذب و به دور از واقعیت، مردم را به آشوب و اغتشاش‌های خیابانی دعوت میکرد.»

در بیانیه دادگستری سیستان و بلوچستان، دستگیری این روحانی اهل سنت “دعوت برای پاره‌ای تذکرات” عنوان شده است.

مولوی عبدالحمید بارها نسبت به پیامد اعدام‌ها و سرکوب معترضان، چه در سیستان و بلوچستان، چه کردستان و دیگر نقاط ایران هشدار داده و حکومت ایران را از ادامه خشونت علیه شهروندان برحذر داشته است.

تایید حکم شش سال زندان مجید توکلی

به گزارش خبرگزاری هرانا حکم اولیه مجید توکلی، زندانی سیاسی سابق و از بازداشت شدگان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، در دادگاه تجدیدنظر تهران تایید شد. او به شش سال حبس و مجازات‌های تکمیلی محکوم شده است.

مجید توکلی به اتهام “فعالیت تبلیغی علیه نظام” به یک سال حبس و اتهام “اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت کشور” به تحمل پنج سال زندان محکوم شده است مجازات‌های تکمیلی او عبارتند از دو سال ممنوعیت فعالیت در فضای مجازی، دو سال ممنوعیت اقامت در تهران و دو سال ممنوعیت خروج از کشور. حکم پنج سال حبس این فعال مدنی قابل اجرا خواهد بود.

این فعال دانشجویی و زندانی سیاسی سابق مهر سال گذشته و در رابطه با اعتراضات سراسری، توسط نیروهای امنیتی در تهران بازداشت و در آذر ماه همان سال، با تودیع وثیقه آزاد شد.

نامه زنان زندانی اوین در اعتراض به وضع بد تلفن‌های زندان

جمعی از زنان زندانی سیاسی در اوین در اعتراض به اختلال مداوم تلفن زندان در بیانیه‌ای ضمن اعتراض به سازمان زندان‌ها خواستار تحریم شرکت آسیاتک در واکنش به اختلال مداوم تلفن زندان شدند که تنها راه برقراری تماس زندانیان با بیرون است.

آنها گفته‌اند از زمان عقد قرارداد سازمان زندان‌ها با شرکت آسیاتک ارتباط با بیرون برای زندانیان چهار برابر گران‌تر شده و کیفیت تماس‌ها بسیار افت کرده است. این زندانیان مداوما با قطعی و اختلال تماس روبرو هستند و درعمل امکان ارتباطی آنها بسیار محدودتر از قبل شده است. زنان زندانی در اوین می‌گویند این مشکل بدون شک محدود به بند زنان زندان نیست و “زندانیان بی‌صدای دیگر استان‌ها و زندان‌های جرائم عادی نیز از آن رنج می‌برند”.

در بیانیه آمده است که زنان و همچنین زندانیان مرد زندان اوین در اعتراض به این شرایط اقدامات زیادی کرده‌اند، اما نه سازمان زندان‌ها و نه شرکت آساتک به‌عنوان طرف قرارداد هیچ اقدامی برای بهبود وضعیت نکرده‌اند.

محمد نوری‌زاد، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین در پستی اینستاگرامی نوشت که او در اعتراض به “قطع ناگهانی و بدون اطلاع قبلی تلفن‌های کارتی زندانیان سراسر کشور، در حالی که آنها در کارت‌های خود از ده هزار تومان تا پانصد هزار تومان شارژ داشتند”، با “گوشت‌کوب” شیشه همه تلفن‌های کارتی بند شش زندان اوین را شکسته است.

نوری‌زاد نوشت:‌«در یک روز چیزی قریب به ۹۵ میلیارد تومان از پول شارژ زندانیان کشور هپلو و بالا کشیده شد.»

او ادامه داده که «به افسر بند شش اخطار دادم که چون سه چهار ماه است به نامه من پاسخی داده نشده، من می‌زنم شیشه همه تلفن‌های کارتی را که متعلق به برادران دزد و آدمکش و جاسوس سپاه است، می‌شکنم. ۲۴ ساعت مهلت خواستند، و چون خبری نشد، زدم همه را شکاندم.»