چالش‌های فزاینده اسرائیل در حذف حماس

مناقشه خونینی که با “طوفان الاقصی”ی حماس و واکنش تلافی‌جویانه اسرائیل با “شمشیرهای آهنین”اش آغاز شد، وارد چهارمین هفته خود شده است. آیا هدف اسرائیل در نابودی گروه تروریستی حماس عملی است؟ نگاه علی افشاری، تحلیلگر سیاسی.روند تحولات جنگ غزه به گونه‌ای جلو رفته که فرجام آن و پیامدهایش نامعلوم‌تر از قبل شده است. ارتش اسرائیل اگر چه از ابتدا عملیات زمینی در غزه و پاکسازی آن از حماس را جزو اهداف اصلی و مهم خود اعلام کرده بود، اما تا کنون به حملات محدود زمینی بسنده کرده است. حذف و پایین کشیدن حماس از اداره ساختارهای اداری و سیاسی نوار غزه بدون حمله زمینی ممکن نیست. در عین حال اما حمله زمینی به غزه نیز که یکی از متراکم‌ترین نقاط جمعیتی دنیا است، می‌تواند به یک فاجعه بزرگ انسانی بینجامد.

از این رو حمله زمینی به غزه حتی در بین دولت‌های خارجی حامی اسرائیل چون آمریکا نیز، جدا از چالش‌های نظامی، مخالفان و منتقدانی جدی دارد. بر مبنای اخبار غیررسمی، ارتش آمریکا پیشنهاد داده است که ارتش اسرائیل به جای حمله زمینی تمام‌عیار، از تاکتیک حملات موردی هدفمند به صورت جراحی علیه مراکز حماس استفاده کند.

حتی تغییراتی در افکار عمومی اسرائیل نیز در این خصوص دیده می‌شود. برخی دولت اضطراری را نکوهش می‌کنند که با رویکرد تهاجمی امنیت جانی گروگان‌ها را به خطر انداخته و توجه لازم به آنها ندارد.

طبق نظرسنجی منتشرشده توسط روزنامه “معاریو”، ۴۹ درصد پاسخ‌دهندگان خواهان توقف و تاخیر در حمله زمینی به نوار غزه شده‌اند. در حالی که در نظرسنجی مشابهی که هشت روز پیش انجام شده بود، ۶۵ درصد موافق حمله زمینی سریع بودند.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

در حال حاضر بین مقامات دولتی و نظامی اسرائیل حول چگونگی، زمان و سطح علمیات زمینی اختلاف نظر وجود دارد. روزنامه نیویورک‌تایمز گزارش داد که بینامین نتانیاهو نمی‌خواهد مسئولیت ناکامی احتمالی در حمله فوق فقط متوجه شخص او شود.

فعلا ارتش اسرائیل بر مبنای آنچه یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل، بعد از شدیدترین حملات هوایی و دریایی به باریکه غزه در بامداد ۲۸ اکتبر اعلام کرد، وارد مرحله جدیدی از جنگ علیه حماس شده است.

جدا از عوامل فنی و نظامی که در مورد آنها حتی در داخل اسرائیل نیز به تفصیل صحبت شده است، تغییر عوامل سیاسی و روانی جنگ و بخصوص تاثیرات تخریب غزه، مجازات جمعی و عملیات نظامی کور اسرائیل، در سه هفته گذشته موانعی جدیدی را برای این کشور در تحقق اهداف اعلام‌شده ایجاد کرده است.

هشدار ارتش اسرائیل برای خالی کردن غزه شمالی تا کنون بر اساس تخمین‌ها منجر به خروج ۷۰۰ هزار نفر از یک میلیون و صدهزار نفر ساکن شده است. افرادی که باقی مانده‌اند یا جایی در جنوب غزه برای نقل مکان ندارند، یا آنجا را هم به دلیل بمباران و موشک‌پراکنی اسرائیل امن تلقی نمی‌کنند. شماری نیز از حامیان حماس هستند و یا نمی‌خواهند خانه خود را ترک کنند.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

کشته شدن هزاران نفر از ساکنان غزه که بخش قابل اعتنایی از آنها کودک هستند و محاصره اقتصادی شدید که منجر به گرسنگی، تشنگی، محرومیت از خدمات بهداشتی و پزشکی برای صدها هزار نفر شده‌، بی‌رحمی و خشونت نیروهای حماس در حمله به شهروندان عادی اسرائیل را تحت‌الشعاع قرار داده است. اکنون انتقادها و اعتراضات به آنچه انتقام‌جویی سرسختانه اسرائیل نامیده می‌شود، در دنیا گسترش پیدا کرده؛‌به‌گونه‌ای که ارتش اسرائیل از دید بخشی از افکار عمومی و برخی دولت‌های دنیا متهم به “نسل‌کشی” و “جنایت جنگی” است.

قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل نیز بیشتر دولت اسرائیل را نکوهش کرده و خواهان فوری توقف حملات هوایی و زمینی به نوار غزه شده است. نتیجه اینکه، توجیه عملیات “شمشیرهای آهنین” در چارچوب “حق دفاع” و “مشروعیت نابود کردن حماس” با تنگناهای بیشتری مواجه شده است.

در این شرایط تظاهرات و تجمعات فزاینده‌ای علیه کشته شدن غیرنظامی‌ها و تخریب زیرساخت‌های رفاهی و درمانی غزه، در سراسر دنیا در جریان است. تکیه اصلی این اقدامات تفکیک مردم غزه از حماس است که گروگان این گروه نظامی افراطی شده‌اند. سوءاستفاده از مردم غزه و تاسیسات غیرنظامی برای پوشش عملیات نظامی و ایجاد سپر انسانی، مجوزی برای انجام حملات پرخطر و نادیده گرفتن ریسک کشته شدن غیرنظامی‌ها ایجاد نمی‌کند. این برخوردها در تعارض با قوانین جنگ و کنوانسیون ژنو است. دولت اسرائیل نیز تا کنون حداقل در خصوص همه موارد، مستندانی در رابطه با وجود نیروهای حماس در مناطق غیرنظامی مورد حمله قرار گرفته ارائه نداده است.

قطر که میزبان رهبران حماس است و تلاش گسترده‌ای برای آزاد کردن گروگان‌ها از طریق دیپلماسی انجام می‌دهد، چالش دیگر اسرائیل است. جامعه جهانی با نگاهی مثبت به تلاش‌های قطر، نگران است که حمله زمینی شانس موفقیت در مذاکرات را از بین ببرد.

بیشتر بخوانید: آیا تهران برای تشدید جنگ نیابتی با اسرائیل آماده می‌شود؟

اما چالش‌های اسرائیل فراتر از اعتراض به نادیده گرفتن تفکیک اهداف نظامی و غیرنظامی در چارچوب ملاحظات بشردوستانه است. اکنون از نقطه‌نظر سیاسی نیز اسرائیل و متحدان غربی‌اش در منگنه قرار گرفته‌اند. دولت اسرائیل حماس را مشابه داعش اعلام کرده و انتظار برخورد مشابهی از سوی جامعه جهانی دارد. این ادعا اگر چه تا حدی درست است و اشتراکات گفتمانی و رفتاری بین حماس با اسلام‌گرایان جهادی سلفی وجود دارد، اما از منظر رئال پالیتیک حماس جایگاه متفاوتی دارد. حمایت دولت‌ترکیه از حماس و رد “تروریست بودن” آن در کنار حضور هیأت نمایندگان حماس در مسکو چالش بزرگی برای اسرائیل و متحدان غربی‌اش ایجاد کرده است.

در غرب نه تنها، همچون موارد داعش، طالبان و القاعده، اجماعی بر سر مصاف با حماس وجود ندارد، بلکه حتی این مورد در موقعیتی مشابه با محکومیت تجاوز نظامی روسیه به اوکراین هم نیست. در جمع “کشورهای اسلامی” فقط امارات متحده عربی عملیات “طوفان الاقصی” را محکوم کرد. بقیه این کشورها، به جز جمهوری اسلامی ایران، سکوت کرده و موضعی انتقادی نسبت به گذشته و حال اسرائیل دارند. اکثر دولت‌های دنیا جنگ غزه را سیاه و سفید نمی‌بینند و رفتار هر دو طرف را به درجاتی مشکل‌ساز می‌دانند.

تروریست نامیدن حماس منتقدان و مخالفان پرشوری در دنیا داشته و اجماعی پیرامون آن وجود ندارد. از دید فلسطینی‌ها، حماس قطعا مشابه داعش نیست و حمایت‌های بیشتری دارد. اگر چه محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان و از بزرگان الفتح، با عملیات “طوفان الاقصی” مرزبندی کرده و کشتار غیرنظامیان را محکوم کرد، اما تقابل او با دولت اسرائیل به مراتب بیشتر است.

بیشتر بخوانید: تنگناها و چالش‌های اسرائیل در حمله زمینی به غزه و “نابودی حماس”

فاصله گرفتن روسیه از اسرائیل با واکنش مثبت حماس مواجه شده است تا جایی که موسی عبدالرزاق، از مقامات ارشد حماس، روسیه را “دوست حماس” خطاب کرد. اگر چه تلاش برای آزادی گروگان‌های دوتابعیتی روسیه دلیل اصلی و کوتاه‌مدت دعوت از هیأت حماس به نظر می‌رسد، اما ولادیمیر پوتین قصد دارد با ایفای نقش میانجی در این منازعه، هم نظر مثبت مسلمان‌ها را جلب کند و هم توانایی روسیه در حل و فصل مشکلات جهانی را نشان بدهد.

تقریبا با قطعیت می‌شود گفت که افکار عمومی کشورهای اسلامی نیز حداقل حماس را مشابه داعش نمی‌داند. در عین حال بخش قابل اعتنایی نیز وجود دارند که اعمال حماس را به دلیل “مقاومت در برابر اشغال” مشروع می‌دانند. این نظر حتی در برخی از کشورهای غربی و شرقی خارج از “جهان اسلام” نیز شایع است.

قائلان به این نظر استدلال می‌کنند که عدالت و آزادی مقدم بر صلح است. به نظر آنان، غرب پیش از پایان آپارتاید در آفریقای جنوبی نیز “کنگره ملی آفریقا” را تروریست می‌دانست و حماس هم در صورت پایان اشغال فلسطین می‌تواند وضعیت مشابهی پیدا کند. معتقدان به این نگاه می‌گویند، تا زمانی که فلسطینی‌ها در اشغال هستند می‌توانند از مبارزه مسلحانه و خشونت استفاده کنند. البته این نگاه حتی اگر درست باشد، حداکثر درگیری خشونت‌آمیز با نیروهای نظامی اسرائیل را توجیه می‌کند و مجوزی برای کشتار و اسارت شهروندان عادی اسرائیل و بخصوص کودکان، زنان و سالمندان نمی‌شود.

بنیاد این تفاوت، سیاق و زمینه منازعه ۷۵ ساله اسرائیل و فلسطینیان است که واکنش‌ها را متفاوت کرده است. آنچه آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان ملل نکوهش کرد، پایه اصلی داوری بخش‌هایی از جامعه جهانی اعم از دولتی و غیردولتی است که اسرائیل را در ایجاد زمینه برای فاجعه رخ‌داده مقصر دانسته و راه حل نهایی را در اجرای قطعنامه‌های سازمان ملل و پایان دادن به پایمال شدن نهادینه حقوق فلسطینی‌ها می‌داند. در واقع ۷ اکتبر آغاز تاریخ خشونت در این منطقه نیست، بلکه خود محصول یک زنجیره طولانی و پیاپی از منازعات خونین است که در آن سهم فلسطینی‌ها از کشتار، ناامنی، اسارت، بی‌خانمانی و ارعاب بسیار بیشتر است.

در این فضا، با توجه به عملیات نظامی سنگین و مستمر اسرائیل در نوار غزه و محاصره اقتصادی شدید این باریکه که عملا به کشته شدن ساکنان غیرنظامی آن منجر شده و می‌شود، بعید است اهداف مورد نظر دولت‌های اسرائیل و آمریکا و اتحادیه اروپا در انزوای جهانی حماس محقق شود.

استاندارد دوگانه دولت‌های غربی در کنار سیاست مجازات جمعی اسرائیل و سوابق قبلی باعث شده تا عملا جنگ غزه در اذهان شمار زیادی از مردم کشورهای اسلامی، به تقابل غرب و اسلام تبدیل شود. دولت‌های روسیه و چین از این فضا بهره‌برداری کرده و در هماوردی با آمریکا سعی می‌کنند نفوذ خود در کشورهای اسلامی و منتقد غرب را افزایش داده و به گسترش غرب‌ستیزی دامن بزنند.

بنابراین در دوقطبی شکل گرفته، حماس در داخل و خارج از مناطق فلسطینی حمایت‌های غیرقابل چشم‌پوشی دارد که برخورد حذفی با آن را دشوار می‌کند. شکاف در داخل اسرائیل و ناشکیبایی فزاینده خانواده‌های گروگان‌ها نیز عامل دیگری است که دولت اضطراری را تحت فشار قرار داده است. اعلام آمادگی حماس برای آزادی اسرای غیرنظامی در ازای آتش‌بس موقت و مبادله زندانی نیز تمایل به مخالفت با حمله زمینی به غزه و دستیابی به مصالحه در داخل اسرائیل را تقویت کرده است.

عوامل یادشده و بخصوص آشکار شدن افزایش چشمگیر مخالفت با سیاست‌های دولت اسرائیل در دنیا، به‌ویژه در بین جوانان، موانع موجود در حمله زمینی تمام‌عیار به غزه به عنوان نبردی طولانی و پرهزینه را افزایش داده است. مخالفت فزاینده در دنیا می‌تواند محدودیتی جدی در ابعاد و دامنه حمله زمینی اسرائیل به نوار غزه به وجود آورد. از این رو، عملی بودن نابودی حماس و پایان دادن به حکمرانی آن در غزه غیرواقعبیانه‌تر از گذشته به نظر می‌رسد.

* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس می‌کند و الزاما بازتاب‌دهنده نظر دویچه‌وله فارسی نیست.