افول بخت پوتین در سال ۲۰۲۳

سال ۲۰۲۳ میلادی به آخرین ساعات خود نزدیک می‌شود؛ سالی که می‌توان یکی از بازنده‌های اصلی آن را ولادیمیر پوتین، آغازگر جنگ اوکراین، دانست. علی افشاری، تحلیلگر سیاسی، در یادداشت خود تلاش کرده دلایل این باخت را بربشمرد.ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه، اگر بازنده‌ترین چهره سیاسی سال ۲۰۲۳ نباشد، سخت بتوان تردید کرد که یکی از اصلی‌ترین بازنده‌ها نیست. پوتین در کل دوران سیاست‌ورزی‌اش تا قبل از جنگ با اوکراین روی دور خوش‌شانسی بود. وی با استفاده از فرصت مناسبی که برایش ایجاد شده بود، توانست از کسوت یک مهره امنیتی شوروی سابق در آلمان شرقی خود را به نخست‌وزیری و سپس ریاست جمهوری روسیه بالا کشیده و گذار از شوروی به جمهوری فدراتیو روسیه را به خوبی مدیریت کند.

تغییر شرایط جهانی اقتصاد او را در موقعیت مناسب بادآورده‌ای قرار داد تا برخلاف بدبیاری بوریس یلتسین در دوره دوم ریاست جمهوری به لحاظ رکود جهانی اقتصاد بتواند بهبود موقعیت رفاهی در روسیه را به نام خود تمام کند. اوضاع خراب اقتصادی در سالیان نخست نیمه دوم دهه نود میلادی باعث شد تا رقیب اصلی او بوریس نمتسوف، سیاستمدار دانشمند کایزماتیک، کنار برود. یلتسین می‌خواست او جانشین‌اش شود. پوتین ابتدا نگاه منفی به دمکراسی نداشت، اما توجهی هم به دمکراسی و الگوی غربی نداشت.

پوتین از ابتدا کوشید تا در جایگاه یک بوروکرات خود را تثبیت کند. او نمی‌خواست سیمای یک انقلابی یا کنشگر سیاسی از وی ترسیم شود. همچنین به احزاب کمونیست و یا ملی‌گرا نپیوست. او ابتدا خود را در جمع نیروی‌های دمکراسی‌خواه و غرب‌گرا قرار داد، اما از همان ابتدا نگاهی امنیتی‌محور داشت و فعالیتش را در تشکیلات اف‌اس‌بی، جانشین کا‌گ‌ب، آغاز کرد. ‌وی در دوره دوم ریاست جمهوری به سمت یک زمامدار اقتدارگرا (اتوکرات) با تضعیف و به حاشیه راندن نهادهای دمکراتیک روی آورد.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

بهبود وضعیت اقتصادی باعث شد تا پوتین در گذر زمان به چهره محبوبی تبدیل شود. البته این جایگاه در سایه فضای بسته سیاسی، سرکوب جامعه مدنی و حذف رقبای بالقوه سیاسی و گسترش مناسبات مافیایی و سرمایه‌داری الیگارشیک تثبیت شد.

اما حمله نظامی و اشغال اوکراین وضعیت پوتین را دچار تحولات اساسی کرد. پیش از آن همه‌گیری کرونا او را به لحاظ روانی آشفته کرد و باعث شد تا در پی انزوای ناشی از حساسیت بالایش برای قرنطینه شدید، در پیله توهمات گرفتار شده و تصمیماتش کاملا در چارچوب مدیریت فردی اتخاذ شود. سقوط و افول جایگاه پوتین در روسیه بعد از کشتار و تخریب اوکراین شتاب گرفت.

پوتین ابتدا با ترسیم پیروزی زودرس و رویارویی با هژمونی جهانی غرب و مانور دادن بر روی ناسیونالیسم روسی توانست فضا را کنترل کرده و اجازه ندهد مخالفت با جنگ تبدیل به یک جنبش اعتراضی بزرگ در روسیه شود. وی سال ۲۰۲۲ را با وعده پیروزی رد کرد و در سال ۲۰۲۳ با برگزاری همه‌پرسی‌های غیردمکراتیک و رسمی کردن الحاق سرزمینی شرق اوکراین کوشید تا چشم‌انداز امیدوارکننده‌ای در روسیه ایجاد کند.

پوتین استدلال کرد که برای امنیت ملی و موقعیت جهانی روسیه پیروزی در جنگ اوکراین ضروری است و به هزینه‌های سنگین آن می‌ارزد. اما شکست‌های پیاپی و از دست دادن بخشی از سرزمین‌های به‌دست‌آمده و از همه مهم‌تر منتفی شدن طرح اولیه سرنگونی دولت اوکراین و خلع ید ولودیمیر زلنسکی از قدرت تصورات او را بر هم زد. اگرچه در ماه‌های پایانی سال ۲۰۲۳ وی توانست موقعیت روسیه را در جبهه‌های جنگ تا حدی تغییر داده و بخش کمی از سرزمین‌های از دست داده را دوباره تسخیر کند، اما فرسایشی شدن جنگ وی را از پیروزی وعده‌داده دور کرد. طغیان گروه واگنر به رهبری یوگنی پریگوژین و کشته‌شدن مشکوک او اقتدار پوتین را به لرزه درآورد.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

اکنون به نظر می‌رسد حتی اگر روسیه در شرایط فعلی جنگ بتواند به آتش‌بس دائم دست پیدا کند و قلمرو اشغال‌کرده در شرق اوکراین به صورت دو فاکتو در کنترل روسیه بماند، باز او یک شکست خورده و توسعه‌طلبی ارضی روسیه با مانع عبورناپذیر مواجه شده است. به عبارت دیگر جاه‌طلبی پوتین در روسیه به پایان خود رسیده است. برخلاف اهداف اعلام‌شده، روسیه اوکراین را برای همیشه از دست داد و مسیر پیوستن اوکراین به ناتو و اتحادیه اروپا هموار شده و نزدیک‌تر از همیشه است. دلایل زیر را می‌توان برای باخت پوتین و متضررترین چهره جهان در سال ۲۰۲۳ برشمرد که ممکن است سرنوشتی شبیه لئونید برژنف، آخرین رئیس مقتدر شورای عالی اتحاد شوروی، بعد از اشغال نظامی افغانستان را پیش روی او قرار دهد:

تخریب ارتش روسیه

پیش از جنگ اوکراین در تصور جهانی، ارتش روسیه یکی از مقتدرترین ساختارهای نظامی دنیا تلقی می‌شد که از قابلیت‌های ویژه‌ای برخوردار است. اما ناتوانی روسیه در جنگ با اوکراین و تصرف تمامی قلمرو سرزمینی آن خط بطلان بر روی این تصور کشید. تا کنون بر اساس ارزیابی بی‌بیسی روسی، دست‌کم ۴۰ هزار و ۵۰۰ نیروی نظامی روسیه کشته شده‌اند. شمار زخمی‌ها نیز بیش از ۱۵۵ هزار نفر تخمین زده می‌شود. علاوه بر این، حداقل ۱۰ هزار تجهیزات و ابزار نظامی روسیه در این جنگ از بین رفته است. اختلاف بین رسته‌های نظامی به وجود آمده و انسجام ارتش فوق از بین رفته است. اگرچه عامل اصلی در این شکست عملکرد نظامی موفق ارتش و نیروهای داوطلب اوکراین با حمایت کشورهای غربی بوده است، اما ناکارآمدی مدیریت نظامی و فساد گسترده نیز اثرگذار بوده‌اند. اکنون آسیب‌پذیری ارتش روسیه معلوم شده و این کشور توان بازدارندگی‌اش در برابر حملات ارتش‌های رقیب و خصم را به میزان زیادی از دست داده است. تنها برخورداری از ناوگان تسلیحات اتمی باعث شده تا ناتو در رویارویی مستقیم نظامی با روسیه احتیاط پیشه کند.

عدم توازن در بودجه

هزینه گزاف جنگ با اوکراین توازن و تعادل در بودجه و منابع مالی دولت روسیه را به هم زده است. بر اساس تخمین نهادهایی چون (Ground Report) هزینه مستقیم روزانه جنگ اوکراین برای روسیه بین نیم تا یک میلیارد دلار برآورد شده است. این وضعیت باعث شده تا منابع مالی دولت روسیه برای تامین هزینه‌های رفاهی و آموزش به شدت کاهش پیدا کند. این وضعیت نارضایتی‌های اجتماعی را افزایش داده است.

رکود اقتصادی

بر اساس آمار های نهادهای اقتصادی روسیه، این کشور از سال ۲۰۲۲ وارد رکود اقتصادی شده است. در ابتدا به دلیل افزایش قیمت نفت، دولت روسیه توانست افزایش درآمد داشته باشد، اما این وضعیت کوتاه‌مدت بود. بعد از بازگشت تعادل به بازار جهانی نفت و مجبور شدن روسیه به فروش نفت با تخفیف و تحریم‌های سنگین غرب، اوضاع اقتصادی این کشور بحرانی شد. اقتصاد روسیه بر اساس ارزیابی صندوق جهانی پول و سازمان همکاری اقتصادی و توسعه، در سال ۲۰۲۲ بین ۲.۲ تا ۳.۹ درصد کوچک شد. پیش‌بینی می‌شود میزان کاهش تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۲۳ با توجه به اثر تجمیعی و تدریجی تحریم‌ها بیشتر شود. در دو سال گذشته وارادات و صادرات روسیه به ترتیب ۲۱ و ۱۳ درصد کمتر شده است. نرخ تورم سالانه روسیه بر اساس آمار بانک جهانی در سال گذشته به نزدیک ۱۴ درصد رسید، در حالی که در سال ۲۰۲۱ قبل از حمله نظامی به اوکراین کمتر از ۷ درصد بود. صنایع و فناوری‌ها در روسیه به دلیل تحریم‌ها و قطع ارتباط با شبکه جهانی تجارت آسیب جدی دیده‌اند. مطابق گزارش خبرگزاری رویترز، در سال ۲۰۲۳ تقریبا ۴۳ درصد مجتمع‌های صنعتی در روسیه با مشکل نقدینگی و کمبود منابع مالی مواجه شده‌اند. بیشترین ضربه را بخش تولید خودرو دیده که فروش آن ۵۹ درصد کاهش یافته است. تحریم‌ها اختلال جدی در تولید تجهیزات نظامی بخصوص سلاح‌های پیشرفته ایجاد کرده است. این آسیب‌ها حداقل در تمامیت‌اش قابل جبران نیستند و پیامدهای منفی آنها در درازمدت اقتصاد روسیه را گرفتار می‌کند.

تشدید اقتدارگرایی

بعد از جنگ اوکراین اختناق، سانسور و سرکوب در روسیه تشدید شده و حتی گریبان برخی از الیگارش‌های روسیه را گرفته است. فضای اطلاع‌رسانی با محدودیت بیشتری مواجه شده است. رسانه‌های روسیه مجاز نیستند از واژه “جنگ” در تقابل با اوکراین استفاده کنند. تقریبا ۵۰۰ شخص و سازمان از سوی دولت روسیه به عنوان “تروریست”، “تبهکار” و “افراطی” شناخته شده‌اند. بر اساس گزارش نهاد حقوق بشری روسی OVD-Info، نزدیک به ۲۰ هزار نفر از فعالان ضدجنگ در روسیه بعد از شروع جنگ اوکراین بازداشت شده‌اند. برخی از آنها برای انتشار یک پست در اکانت‌های مجازی قربانی برخورد امنیتی و قضایی شده‌اند. شماری از رسانه‌های منتقد و غیردولتی تعطیل شده‌اند. فعالیت اکس، اینستاگرام و فیس‌بوک در روسیه ممنوع شده است. فیلترینگ در اینترنت گسترش پیدا کرده است. محدودیت‌ها علیه فعالان مدنی و سیاسی بیشتر شده و برخی از آنها چون ایلیا یاشین و ولادیمیر کارا−مورزا به اتهام “خیانت” محکوم به حبس‌های سنگین شده‌اند. ده‌ها هزار نفر از نیروهای لیبرال و آزادی‌خواه مجبور به ترک روسیه شده‌اند. این اقدام به پاکسازی نیروهای لیبرال و دمکرات در روسیه مشهور شده است. اگرچه پوتین این اقدام را تحت عنوان پاک کردن روسیه از “خائن”، “ستون پنجم” و “ضد وطن”ها توجیه کرده است، اما اکثر افراد خارج‌شده نیروهای توانمند، کارآفرین و متخصص هستند و از این زاویه سرمایه انسانی روسیه با فرار مغزها آسیب دیده است. تلاش ناکام پوتین در انحراف جنگ توسعه‌طلبانه و ضدانسانی اوکراین به مقابله با “نازی‌ها” وضعیت را در جامعه روسیه بدتر کرده و همبستگی ملی را تضعیف کرده است. در این وضعیت مشروعیت نظام سیاسی روسیه کاهش پیدا کرده و بر شمار مخالفان و ناراضی‌ها افزوده شده است. پایگاه اجتماعی پوتین دچار ریزش محسوس شده است. برکناری و برخورد با ژنرال سرگئی سوروویکین، از مقامات نظامی ارشد روسیه، نشانگر شکاف فراینده در حلقه نزدیکان پوتین و بخش مسلط قدرت روسیه است. پوتین در جریان جنگ اتکا به واحدهای نظامی خصوصی را افزایش داده و همین عامل نارضایتی در بین مقامات نظامی رسمی را افزایش داده است. از این رو، اگرچه احتمال کودتا و یا اعتراضات فراگیر در روسیه اندک است، اما نامحتمل نیست. اقتدار پوتین شکننده شده است.

انزوای جهانی روسیه و ناامن شدن مرزها

اشغال نظامی اوکراین و واکنش تند جامعه جهانی باعث شده تا بیزاری از روسیه در افکار عمومی جهان شدت پیدا کند. تحریم‌ها در تمامی حوزه‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی باعث انزوا و قطع ارتباط گسترده روسیه با جهان شده است. علاوه بر این‌ها، تمامی کشورهای همسایه روسیه منهای بلاروس با احساس خطر، برخورد منفی و کاهش مراودات با روسیه را گسترش داده‌اند. در واقع ادعای پوتین در خصوص رفع تهدیدات امنیتی نه تنها محقق نشده، بلکه اکنون روسیه با مخاطرات جدی از سوی همسایگان مواجه شده و قدرت نرم آن آسیب جدی دیده است. حتی بلاروس هم حمایت مورد انتظار را انجام نداده است. دولت چین نیز فقط در سطح کلامی به صورت محدود پشتیبانی کرده و خطوط قرمز کشورهای غربی را در مراوده با روسیه تا حدی رعایت کرده است. چینی‌ها در سطح رسمی موضع بینابین گرفته و از ابتدای جنگ تا الان خواهان آتش‌بس شده و یک‌طرفه از روسیه حمایت نکرده‌اند. اسرائیل که تا پیش از این روابط خوبی با روسیه داشت، آشکارا از اوکراین حمایت کرده است. ترکیه نیز با هر دو طرف جنگ مناسباتش را حفظ کرده و شیب حمایتی آن بیشتر به سمت اوکراین است. کشورهای عربی نیز اقدام خاص و معناداری در حمایت از روسیه انجام نداده‌اند. تنها جمهوری اسلامی ایران با فروش پهپاد و صادرات محدود از روسیه حمایت کرده است، منتها آنها نیز در ظاهر مخالفت خود را با جنگ و الحاق اراضی اوکراین اعلام کرده‌اند.

در قطعنامه سازمان ملل در محکومیت جنگ اوکراین، ۱۴۳ کشور رای مثبت دادند؛ ۳۵ کشور از جمله چین، هند، عربستان سعودی، کوبا، ایران و آفریقای جنوبی غایب بودند و تنها کشورهایی چون بلاروس، سوریه، نیکاراکوئه و کره شمالی که در جامعه جهانی بدنام هستند، رای منفی دادند.

* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس می‌کند و الزاما بازتاب‌دهنده نظر دویچه‌وله فارسی نیست.