مرگ ناگهانی خطر؛ پایان زندگی رپر کرد-ایرانی در موسیقی آلمان

ژیوار حاجبی، رپر کرد-ایرانی معروف به “خطر” و از پیشگامان گانگستر-رپ آلمان در سن ۴۳ در شهر کلن درگذشت. انتشار این خبر هواداران او را در اندوه فرو برده است. تحقیقات درباره مرگ او ادامه دارد.ژیوار حاجبی، معروف به “خطر”، رپر کرد ایرانی و یکی از برجسته‌ترین و جنجالی‌ترین چهره‌های موسیقی رپ آلمان، روز پنج‌شنبه ۸ مه (١٨ اردیبهشت) در سن ۴۳ سالگی در آپارتمانی در شهر کلن درگذشت. مقامات هنوز علت دقیق مرگ او را اعلام نکرده‌اند و تحقیقات برای بررسی احتمالات ادامه دارد. مرگ او جامعه موسیقی آلمان و هوادارانش را در شوک و اندوه فرو برده است.

سخنگوی دادستانی کلن به رسانه‌ها اعلام کرد که پرونده‌ای برای بررسی علت مرگ تشکیل شده تا مشخص شود آیا عواملی مرتبط با جرم در این حادثه نقش داشته‌اند. کالبدشکافی اولیه هیچ نشانه‌ای از خشونت یا دخالت خارجی نشان نداده، پلیس از ارائه جزئیات بیشتر خودداری کرده و تحقیقات در جریان است.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

یکی از اعضای خانواده حاجبی، که نخواست نامش فاش شود در گفت‌وگو با دویچه وله فارسی گفت: «ما در بهت و اندوه فرو رفته‌ایم. باور نمی‌کنیم که ژیوار دیگر در میان ما نیست.» او افزود: «علت مرگ او برای ما روشن نیست. منتظر نتایج تحقیقات پلیس و مراجع مربوطه هستیم.»

واکنش‌ها به مرگ زودهنگام خطر

خبر درگذشت خطر به‌سرعت به سرخط رسانه‌های آلمان تبدیل شد. هواداران و دوستان او نیز در شبکه‌های اجتماعی به این موضوع واکنش نشان دادند.

فلر، رپر آلمانی، با انتشار پستی در اینستاگرام ضمن همدردی با خانواده خطر، او را “افسانه واقعی رپ آلمان” نامید. فرید بانگ، دیگر رپر آلمانی، نیز او را “یکی از بزرگ‌ترین افسانه‌های رپ” توصیف کرد.

فرهاد تونج، هنرمند کرد نامدار ترکیه، نیز به مرگ او واکنش نشان داد و او را “مردی متواضع” خواند.

از قندیل تا آلمان؛ کودکی در دل جنگ و مهاجرت

ژیوار حاجبی در سوم دی‌ماه ۱۳۶۰ در سنندج، در بحبوحه جنگ کردستان به دنیا آمد. پدرش اقبال حاجبی، آهنگ‌ساز برجسته و مادرش، غزال پاک‌سرشت نوازنده چیره‌دست، هر دو از هنرمندان نامدار کردستان بودند. زمانی که ژیوار تنها چند ماه داشت، پدرش به اصرار دکتر عبدالرحمن قاسملو به حزب دموکرات کردستان ایران پیوست. این تصمیم باعث شد بخشی از کودکی ژیوار در مقر حزب دموکرات در کوهستان‌های قندیل، میان ایران و عراق، سپری شود؛ جایی که درگیری‌های این حزب با نیروهای جمهوری اسلامی در اوج بود.

در سال ۱۳۶۴، در میانه جنگ ایران و عراق، ژیوار و خانواده‌اش توسط رژیم بعث عراق بازداشت و زندانی شدند. سپس با مداخله صلیب سرخ به فرانسه منتقل شدند و پس از آن به شهر بن در آلمان مهاجرت کردند.

ژیوار در مصاحبه‌های مختلف، کودکی خود را با “فقر، تبعیض و چالش‌های زندگی در مهاجرت” توصیف کرده بود. او همچنین از اجبار به یادگیری موسیقی و نواختن پیانو در سنین پایین گله‌مند بود. در مصاحبه‌ای با اشپیگل گفته بود: «نمی‌خواستم مادرم برای تأمین زندگی‌مان کار نظافت کند. به دنبال راهی برای موفقیت بودم.»

این عزم و عشق او به رپ، زمینه‌ساز تولد “خطر”، پیشگام سبک “گانگستر-رپ” در آلمان شد.

از پیشگامی گانگستر-رپ تا رستوران زنجیرەای

ژیوار از ابتدای فعالیت هنری خود در دهه نود میلادی، نام “خطر” را برای خود برگزید. یک‌بار از او پرسیدم منشأ این نام چیست؟ با خنده گفت: «آن زمان جوان بودم و می‌خواستم همه بدانند که خطر هستم. اما حالا می‌بینی که برخلاف نامم خطرناک نیستم.»

نخستین آلبوم حرفه‌ای او در سال ۲۰۰۷ با نام “همه‌چیز یا هیچ” منتشر شد که محصول کمپانی‌ای به همین نام تحت مدیریت خودش بود. او تا سال ۲۰۲۱ چهار آلبوم دیگر منتشر کرد. آلبوم‌های “بابای همه باباها” (۲۰۱۵) و “همه‌چیز یا هیچ ۲” (۲۰۱۸) به صدر جدول فروش موسیقی آلمان رسیدند و جایگاه او را به‌عنوان پیشگام سبک گانگستر-رپ تثبیت کردند.

او در سال ٢٠٢١ یک تک آهنگ کردی هم خواند. اثری مشترک با نوید زردی، دیگر هنرمند کرد ایرانی با نام “بایده”. این اثر تنها در ظرف چند ساعت در یوتیوب بیش از یک میلیون بار دیده شد. اگر چه او بارها تاکید کرده بود کە می‌خواهد باز هم بە کردی بخواند، اما هرگز این اتفاق رخ نداد.

خطر به‌عنوان آهنگ‌ساز، نویسنده و تهیه‌کننده با رپرهای متعددی همکاری کرد، از جمله خواهر اوا و سی‌دو. او همچنین نسلی از رپرهای جوان با ریشه‌های مهاجرتی مانند انو، میرو و سرو را به دنیای موسیقی آلمان معرفی کرد.

علاوه بر فعالیت‌های موسیقایی، خطر به‌عنوان کارآفرین نیز جنجال‌آفرین بود. او رستوران‌های زنجیره‌ای، برند تنباکو، کافه‌بار، و همچنین برند لباس و جواهرات راه‌اندازی کرد. او که فارغ‌التحصیل رشته مدیریت موسیقی و کسب‌وکار بین‌المللی بود، توانایی‌های خود را در عرصه‌های مختلف به نمایش گذاشت.

سرقت سینمایی طلا؛ جنجالی‌ترین حاشیه زندگی خطر

زندگی خطر حاشیه‌های بسیاری داشت. او در جوانی با فروش کپی‌های غیرقانونی فیلم‌های پورنوگرافی و قاچاق مواد مخدر وارد فعالیت‌های غیرقانونی شد. اما شاید جنجالی‌ترین ماجرا، نقش او در سرقت مسلحانه یک محموله طلا در سال ۲۰۰۹ باشد که در سال ۲۰۱۱ به محکومیت او منجر شد.

در این سرقت، خطر و سه همدستش با خودرویی مجهز به چراغ‌های پلیس و تابلوی “لطفاً دنبال کنید”، یک حمل‌کننده طلای متعلق به شرکت جواهرات نورنبرگ را در یک بزرگراه متوقف کردند. آن‌ها خود را مأموران پلیس و بازرسان مالیاتی جا زدند، رانندگان را دستبند زده و به منطقه‌ای جنگلی در نزدیکی اودهایم منتقل کردند. سپس با ۱۲۰ کیلوگرم جواهرات و طلا به ارزش تقریبی ۱.۷ میلیون یورو فرار کردند. دادستانی اشتوتگارت این جرم را به دلیل “برنامه‌ریزی پیچیده و انرژی جنایی” سنگین توصیف کرد.

خطر پس از سرقت به اقلیم کردستان عراق گریخت، اما در فوریه ۲۰۱۰ توسط اداره امنیت سلیمانیه بازداشت و به آلمان تحویل داده شد. محاکمه او در اکتبر ۲۰۱۰ در دادگاه منطقه‌ای اشتوتگارت آغاز شد.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

در مه ۲۰۱۱، پس از اعتراف کامل، به اتهام سرقت سنگین، آسیب جسمانی خطرناک و سلب آزادی به هشت سال زندان محکوم شد. سه همدست او نیز به حبس‌های مشابهی محکوم شدند. خطر در سال ۲۰۱۴ به دلیل رفتار خوب زودتر آزاد شد، اما محموله سرقتی هرگز یافت نشد.

شاید همین‌ها باعث شد کە فاتح آکین، کارگردان برجسته ترکیەای-آلمانی فیلم زندگی او را بساز. فیلم “راین‌گولد” (طلای راین) ساختە آکین کە روایتی از زندگی خطر است، در سال ٢٠٢٢ اکران و روی پردە سینماهای آلمان، اتریش و سوئیس رفت.

وجهی کمتر دیده‌شده از زندگی خطر

با وجود حاشیه‌ها، خطر در سال‌های پایانی زندگی‌اش تلاش کرد وجه دیگری از خود به نمایش بگذارد. او درباره اشتباهات گذشته‌اش سخن گفت و خود را نقد کرد.

دوزن تکال، نویسنده و روزنامه‌نگار کرد-آلمانی، در واکنش به مرگ او پرده از بخشی کمتر شناخته‌شده از زندگی ژیوار برداشت و نوشت: «او حامی کردهای ایزدی بود و یتیم‌خانه‌ای برای کودکان ایزدی در عراق ساخته بود.»

او همچنین نوشتە کە ژیوار فرزند یک زن پیشمرگه کرد بود و او را به عنوان حامی خیزش”ژن، ژیان، ئازادی” معرفی کرده است. او همچنین تاکید کرده کە ژیوار همیشه حامی حقوق اقلیت‌ها بودە است.

زندگی ژیوار همراه با تجربیات تلخ و شیرین زیادی بود؛ جنگ، آوارگی، پناهجویی، زندان، ثروت و محبوبیت. شاید همین چندوجهی بودن شخصیت او بود که برخی را شیفته و برخی را منتقد او کرد.