Previous Next

ند پرایس: آمریکا برنامه‌ای برای دور بعدی مذاکرات با ایران ندارد

سخنگوی وزارت خارجه آمریکا می‌‌گوید که ایران مطالبات غیرمرتبط خارج از برجام را مطرح کرده و آمریکا دیگر برنامه‌ای برای دور بعدی مذاکرات ندارد. روسیه از آمریکا خواسته تا برای کمک به احیای برجام موضع سازنده‌تری اتخاذ کند.ند پرایس، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا روز سه‌شنبه ۱۴ تیر (۵ ژوئیه) در یک مصاحبه مطبوعاتی در واشنگتن گفت که تهران هفته‌ها و ماه‌ها، خواسته‌هایی فراتر از چارچوب توافق هسته‌ای برجام مطرح کرده و طرح این گونه مطالبات نشانه فقدان جدیت و تعهد از سوی ایران است.

به کانال دویچه وله فارسی در اینستاگرام بپیوندید

ند پرایس افزود که مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا در دوحه، پایتخت قطر نیز پیشرفتی نداشته و این به مثابه عقب‌گرد است.

او همچنین هشدار داد که زمان در وضعیت فعلی از اهمیت زیادی برخوردار است چرا که توافق هسته‌ای برای همیشه روی میز باقی نخواهد ماند.

سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در ادامه صحبت‌های خود درباره برگزاری دور تازه‌ای از مذاکرات میان ایران و آمریکا در دوحه نیز ابراز داشت که ایالات متحده در حال حاضر برنامه‌ای برای برگزاری دور بعدی مذاکرات با ایران ندارد.

مذاکرات ایران و آمریکا به طور غیرمستقیم در دوحه، پایتخت قطر به مدت دو روز برگزار شد و هیأت‌های مذاکره‌کننده دو کشور در سالن‌هایی جداگانه حضور داشتند و از طریق “میانجی” با یکدیگر در تماس و گفت‌وگو بودند. این مذاکرات بدون نتیجه به پایان رسید.

علیرغم تمایل و تلاش‌های هر دو طرف برای احیای برجام، اختلاف نظرها همچنان ادامه دارد. سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در مصاحبه خود اگرچه اشاره دقیقی به “مطالبات خارج از چارچوب مذاکرات احیای برجام” نکرد اما بارها گفته شده که ضمانت‌های مربوط به عدم تکرار خروج آمریکا از برجام و حذف یا ماندن سپاه پاسداران در فهرست گروه‌های تروریستی ایالات متحده از جمله این اختلاف نظرها به شمار می‌‌رود.

روسیه: آمریکا باید موضع سازند‌ه‌تری اتخاذ کند

میخائیل اولیانوف، مذاکره‌کننده ارشد روسیه در مذاکرات برجام، در حساب توییتری خود ضمن بازنشر توییت حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران نوشت که آمریکا اگر واقعاً متعهد به احیای برجام است، در جریان مذاکرات وین موضع سازنده‌تری اتخاذ کند.

ایران: ما آماده مذاکره برای یک توافق محکم و پایدار هستیم

امیرعبداللهیان نیز در صفحه توییتری خود از گفت‌وگوی تلفنی خود با جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا خبر داد و نوشت که در تماس تلفنی با بورل گفته است که “توافق تنها بر اساس درک و منافع متقابل امکانپذیر است.”

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

وزیر خارجه ایران تاکید کرده که ایران آماده مذاکره برای یک “توافق محکم و پایدار” است و آمریکا باید تصمیم بگیرد که خواهان توافق است یا اصرار دارد تا به “خواسته‌های یکجانبه خود” تکیه کند.

نخستین پیروزی تیم ملی والیبال دختران ایران در رقابت‌های آسیا

تیم ملی والیبال دختران ایران با شکست تیم قزاقستان به نخستین پیروزی خود در مسابقات قهرمانی آسیا دست یافت. تیم ملی والیبال زنان ایران در سومین دیدار به مصاف کره‌جنوبی خواهد رفت.تیم ملی والیبال دختران ایران در دومین دیدار خود در مسابقات سه‌شنبه ۱۴ تیر (۵ ژوئیه) مقابل قزاقستان به میدان رفت و با نتیجه سه بر صفر نخستین پیروزی خود در این رقابت‌ها را رقم زد.

به گزارش ایسنا، والیبالیست‌های ایران پیش از این در اولین مسابقه در روز دوشنبه ۱۳ تیر مقابل تایلند شکست خورده بودند.

در سومین و آخرین دیدار، تیم ملی والیبال دختران ایران شنبه ۱۸ تیر به مصاف کره‌جنوبی خواهد رفت.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

در دیدار بین تیم ملی والیبال دختران ایران و قزاقستان، رویا فرخی قدرتی با کسب ۲۰ پوئن، امتیازآورترین بازیکن زمین شد.

رویا فرخی، سارا بطا، اسما وطن‌خواه، رکسانا جدی، نازنین علیزاده سالکساری، ریحانه سادات فاضلی، مهسا قادری اردکانی، مبینا سادات غفاریان عنبرانی، مهدیه رحیمی زارع، زینب مدنی، زهرا رضایی و کیمیا کیانی بازیکنان اعزامی تیم ملی جوانان دختر ایران به رقابت‌های قهرمانی آسیا هستند.

بهره‌برداری از میدان گازی مشترک با ایران؛ شل هم به پروژه بزرگ قطر پیوست

شل به پروژه “قطر انرژی” برای توسعه تولید در بزرگترین میدان گاز طبیعی جهان پیوست. این پنجمین شرکت بزرگ بین‌المللی است که در پروژه قطر برای بهره‌برداری از میدان مشترک گازی با ایران شریک می‌شود.مقامات قطری با انتشار خبر امضای توافقنامه‌ای با شرکت انگلیسی- هلندی شل Shell در روز سه‌شنبه ۵ ژوئن (۱۴ تیر) اعلام کردند: «شرکت شل به پروژه ۲۹ میلیارد دلاری “قطر انرژی” برای توسعه تولید در بزرگترین میدان گاز طبیعی جهان پیوست.»

سعد شریده الکعبی، وزیر صنعت و انرژی قطر تنها دو روز پیش از آغاز حمله نظامی روسیه به اوکراین، گفته بود که قطر برای تولید بیشتر گاز به “سرمایه‌گذاری‌های گسترده در زیرساخت‌ها” و قراردادهای بلندمدت با اروپایی‌ها نیاز دارد.

در پی اعلام این نیاز، دوحه در ماه گذشته شرکت‌های آمریکایی “اکسان موبیل”، “کونوکو فیلیپس”، “انی” و “توتال انرژیز” را به عنوان شریک برای توسعه بزرگترین میدان گازی جهان انتخاب کرد و در نهایت شل نیز به عنوان پنجمین و آخرین شریک بین‌المللی در بزرگ‌ترین میدان گاز طبیعی جهان به این پروژه پیوست.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

هدف قطر از این طرح، افزایش ظرفیت تولید گاز طبیعی مایع شده این کشور از ۷۷ میلیون تن فعلی به سالانه ۱۲۶ میلیون تن تا سال ۲۰۲۶ است.

طبق قراردادی که به امضای سعد شریده الکعبی، وزیر صنعت و انرژی قطر و بن ون بوردن، مدیرعامل شرکت انگلیسی- هلندی شل رسیده است، این دو شرکت در یک سرمایه‌گذاری مشترک شریک خواهند شد که انرژی قطر ۷۵ درصد سهام آن را در اختیار خواهد داشت و شل مالک ۲۵ درصد باقی مانده خواهد بود.

قطر تخمین زده است، میدان شمالی که از زیر دریای خلیج فارس تا خاک ایران امتداد دارد، حدود ۱۰ درصد از ذخایر گاز شناخته شده جهان را در اختیار دارد.

دو سوم میدان گازی مشترک در آب‌های قطر و تنها یک‌سوم مخزن گاز پارس جنوبی در آب‌های ایران است، اما با مشکلاتی که ایران به دلیل تحریم‌ها و نیز سوءمدیریت در سرمایه‌گذاری برای توسعه فازهای مختلف پروژه پارس جنوبی پیدا کرده و با برداشت فزاینده‌تر قطر منابع گاز بخش ایرانی هم به سمت بخش قطری مخزن سرازیر خواهد شد.

دیدار لاپید و مکرون؛ بحث احیای برجام یا توافق جدید با ایران

در کنفرانس مشترک خبری یائیر لاپید، نخست‌وزیر اسرائیل و امانوئل مکرون، رئیس‌جمهوری فرانسه در پاریس موضوع مذاکرات هسته‌ای با ایران، تحریک‌های حزب‌الله، مناقشه مرزی اسرائیل با لبنان و مسئله فلسطین مطرح شد.یائیر لاپید، نخست‌وزیر اسرائیل در اولین سفر خارجی خود راهی پاریس شد. او در کنفرانس خبری مشترک با امانوئل مکرون، رئیس‌جمهوری فرانسه، مذاکرات هسته‌ای با ایران را یک “بن‌بست دیپلماتیک” خواند که می‌تواند به “مسابقه تسلیحاتی در خاورمیانه” دامن بزند.

به گزارش خبرگزاری رویترز، یائیر لاپید از امانوئل مکرون خواست تا پیشنهاد سال ۲۰۱۸ خود مبنی بر ضرورت یک “توافق جدید” هسته‌ای با ایران را بار دیگر مورد بررسی قرار دهد.

به کانال تلگرام دویچه وله فارسی بپیوندید

پس از آن‌که سران دو کشور بر پله‌های ورودی کاخ ریاست‌جمهوری الیزه در پاریس یکدیگر را در آغوش گرفتند، یائیر لاپید به امانوئل مکرون گفت: «در سال ۲۰۱۸ شما اولین رهبر جهان بودید که در مورد ضرورت یک توافق جدید با ایران صحبت کردید.»

رویترز می‌نویسد، در حالی که جو بایدن، رئیس‌جمهوری آمریکا در تلاش است تا از تصمیم رئیس‌جمهوری پیشین دونالد ترامپ مبنی بر خروج از توافق برجام عقب‌نشینی کند، مقامات اسرائیلی به طور خصوصی گفته‌اند که قدرت‌های اروپایی که امروز در مذاکرات هسته‌ای با ایران حضور دارند، رویکردی سختگیرانه‌تر از واشنگتن دارند.

این بدان معناست که یائیر لاپید قصد دارد با انتخاب فرانسه به عنوان مقصد اولین سفر خارجی خود، فرصتی برای لابی کردن در موضوع مذاکرات هسته‌ای با ایران بیابد.

لاپید خطاب به مکرون گفت: «در آن زمان حق با شما بود و امروز حتا بیشتر از این حق دارید.»

نخست‌وزیر اسرائیل افزود: «وضعیت کنونی نمی‌تواند به همین شکل ادامه یابد. این امر منجر به یک مسابقه تسلیحات هسته‌ای در خاورمیانه می‌شود که صلح جهانی را تهدید می‌کند.»

رویترز می‌افزاید، با وجود استقبال گرم و تمجید مکرون از لاپید، اما رئیس‌جمهوری فرانسه به اظهارات ۲۰۱۸ خود اشاره‌ای نکرد و این‌که درست پیش از خروج ترامپ از توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ موسوم به برجام، کشورهای اروپایی تلاش کردند ترامپ را متقاعد کنند که برجام را ترک نکند.

مکرون در مورد مذاکرات کنونی هسته‌ای برای بازگشت به برجام خطاب به لاپید گفت: «مایلم یک بار دیگر به شما یادآوری کنم که تمایل ما به نتیجه رساندن مذاکرات در مورد بازگشت به رعایت مفاد برجام در اسرع وقت است.»

رئیس‌جمهوری فرانسه افزود: «ما با اسرائیل موافقیم که این توافق برای مهار فعالیت‌های بی‌ثبات‌کننده ایران کافی نخواهد بود، اما من بیش از هر زمان دیگری اطمینان دارم که ایرانی که در آستانه (قدرت) هسته‌ای است، می‌تواند فعالیت‌های خود را به شیوه‌ای به مراتب خطرناک‌تر انجام دهد.» در پی آن مکرون تأکید کرد: «بنابراین ما باید از این توافق دفاع کنیم.»

فرانسه یکی از طرف‌های فعال مذاکره هسته‌ای با هدف احیای برجام است. اسرائیل می‌گوید در صورت بازگرداندن برجام، باید محدودیت‌های سخت‌تری را شامل شود و به فعالیت‌های نظامی غیرهسته‌ای ایران در سراسر منطقه نیز بپردازد.

به گزارش آسوشیتدپرس، لاپید برجام را “توافق خطرناکی” خواند و گفت که این توافق به اندازه کافی سخت و همه‌جانبه نیست.

او با بیان اینکه اسرائیل و فرانسه ممکن است در مورد محتوای توافق با یکدیگر اختلاف نظر داشته باشند، گفت: «اما ما در مورد واقعیت‌ها اختلاف نظر نداریم: ایران همچنان به نقض برجام و توسعه برنامه خود ادامه می‌دهد و اورانیوم را فراتر از حد مجاز غنی‌سازی می‌کند و دوربین‌ها[ی نظارتی آژانس] را از سایت‌های هسته‌ای برچیده است.»

از زمان خروج آمریکا از توافق‌نامه برجام، ایران نیز با نقض این توافق‌نامه بر ظرفیت غنی‌سازی خود افزوده و چند گام به ساخت سلاح اتمی نزدیک‌تر شده است. با این حال مقامات جمهوری اسلامی این اتهام را رد می‌کنند و به تأکید می‌گویند هدف آن‌ها دست‌یابی به سلاح هسته‌ای نیست.

تلاش لاپید برای میانجیگری فرانسه در مناقشه مرزی با لبنان

اگرچه اسرائیل طرف مذاکرات هسته‌ای نیست، اما نگران فعالیت‌های هسته‌ای دشمن دیرین خود، جمهوری اسلامی، و تلاش این کشور برای دست‌یابی به سلاح اتمی است. از این رو مقامات اسرائیل بارها تهدید کرده‌اند، در صورتی که در مناقشه با ایران گزینه دیپلماسی به بن‌بست برسد، این کشور دست به اقدامات یک‌جانبه و پیشگیرانه خواهد زد، به ویژه که اسرائیل با حزب‌الله، این نماینده جمهوری اسلامی در لبنان عملا در وضعیت جنگی به سر می‌برد.

فرانسه از دوران استعمار از نفوذ بیشتری در لبنان برخوردار است؛ کشوری که در بحران عمیق اقتصادی به سر می‌برد و روز شنبه گذشته اسرائیل سه پهپاد حزب‌الله را بر فراز سکوهای گازی خود در دریای مدیترانه سرنگون کرد.

یائیر لاپید در مورد این اقدام حزب‌الله که رهبران دولت لبنان نیز آن را تحریک‌آمیز خوانده‌اند، گفت: «در صورتی که این حملات تکرار شوند، اسرائیل دست روی دست نخواهد گذارد.»

یک مقام رسمی اسرائیلی گفته است، سکوی گازی کاریش در نزدیکی سواحل لبنان، نه تنها برای اسرائیل، بلکه احتمالا برای اتحادیه اروپا نیز گاز تولید خواهد کرد، به ویژه که کشورهای اتحادیه اروپا به دنبال جایگزینی برای گاز روسیه هستند.

انتظار می‌رود که در ملاقات سران دو کشور بیشتر درباره روابط اسرائیل و لبنان گفت‌وگو شود.

اسرائیل و لبنان روابط دیپلماتیک رسمی ندارند، اما دو کشور هم‌اکنون در مذاکرات غیرمستقیم با میانجیگری آمریکا برای تعیین مرزهای دریایی خود شرکت کرده‌اند. لبنان داعیه مالکیت بر بخشی از میدان گازی کاریش در دریای مدیترانه دارد.

تلاش مکرون برای ادامه مذاکره اسرائیل و فلسطینی‌ها

به گزارش آسوشیتدپرس، مکرون در ملاقات خود با لاپید تلاش کرد اسرائیل را برای یک صلح بلندمدت با فلسطینی‌ها ترغیب کند.

رئیس‌جمهوری فرانسه گفت: «هیچ جایگزینی برای بازگشت به گفت‌وگوی سیاسی میان اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها وجود ندارد» و باید کوشید «روندی که برای مدت طولانی متوقف شده است» را احیا کرد.

به کانال اینستاگرام دویچه وله فارسی بپیوندید

لاپید اما به فراخوان علنی ماکرون در مورد ضرورت تداوم مذاکرات صلح با فلسطینی‌ها توجهی نشان نداد، و این بی دلیل نبود. اگرچه لاپید بر خلاف نتانیاهو از راه حل دو کشور با فلسطینی‌ها حمایت می‌کند، اما در وضعیت کنونی به عنوان یک نخست‌وزیر موقت، در موقعیتی نیست که بتواند ابتکارات دیپلماتیک بزرگی از خود نشان دهد.

ارزش یورو به کمترین میزان در ۲۰ سال گذشته رسید

ارزش یورو در برابر دلار به کمترین میزان در ۲۰ سال گذشته رسیده است. کارشناسان اقتصادی، افزایش شدید قیمت گاز و عدم نشانه‌ای از کاهش درگیری‌ها میان روسیه و اوکراین را از دلایل این سقوط می‌دانند.در معاملات امروز، ۵ ژوئن (۱۴ تیر) بازار جهانی ارز، ارزش یورو در برابر دلار به کمترین میزان در ۲۰ سال گذشته رسید. از دلایل این مسئله افزایش قیمت گاز در بازار اروپا و گسترش نگرانی‌ها نسبت به سلامت اقتصادی حوزه یورو اعلام شده است. هرچند انتشار آمارهایی که نشان می‌دهد رشد تجارت در حوزه یورو در ماه ژوئن به شدت کاهش یافته نیز در این موضوع بی‌تاثیر نبوده است.

در معاملاتروز سه‌شنبه ۵ ژوئیه (۱۴ تیر) ارزش واحد پول رایج اروپا در برابر دلار به پایین‌ترین سطح خود در دو دهه اخیر رسید. کارشناسان معتقدند با این روند سقوط، برابری نرخ یورو و دلار در آینده‌ای نزدیک ممکن به نظر می‌رسد.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

در معاملات امروز یورو ۹ / . درصد از ارزش خود را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ در برابر دلار از دست داد و به ۰۳/ ۱ دلار رسید که کمترین میزان از سال ۲۰۰۲ تاکنون به شمار می‌رود.

ارزش یورو در برابر فرانک سوئیس نیز ۷ / . درصد پایین آمد و به کمترین میزان از سال ۲۰۱۵ تاکنون است.

یورو در حالی ارزش خود را در برابر دلار از دست می‌دهد که ترس از رکود در کشورهای عضو اتحادیه اقتصادی اروپا شدت گرفته، قیمت گاز بسیار بالا رفته و نشانه‌ای از کاهش درگیری‌ها میان روسیه و اوکراین دیده نمی‌شود.

درک هالپنی، کارشناس موسسه MUFG به رشد ارزش یورو بدبین است و می‌گوید: «هر گونه رشد ارزش یورو در شرایط کنونی با در نظر گرفتن بدتر شدن چشم‌انداز حوزه انرژی و افزایش ریسک در برابر رشد اقتصادی این حوزه بسیار سخت خواهد بود.»

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

همچنین گفته می شود، بانک مرکزی اروپا پس از یک دهه برای اولین بار نرخ بهره را به زودی افزایش خواهد داد.

به گزارش سایت ntv آلمان، تحلیلگران اقتصادی معتقدند، این موضوع نیز کند شدن سرعت اقتصادی را بیش از پیش در پی خواهد داشت. از آنجا که که نرخ بهره افزایش خواهد یافت، وام‌ها گران می‌شوند، شرکت‌ها کمتر سرمایه گذاری خواهند کرد و مصرف کنندگان هم پول کمتری خرج می‌کنند. بدین ترتیب منطقه یورو حتی بدون بحران گاز هم، صرفا به دلیل افزایش نرخ بهره وارد رکود خواهد شد.

گفتنی است، بانک مرکزی آمریکا دو ماه پیش در اقدامی بی‌سابقه نرخ بهره مبنا را نیم درصد افزایش داد. مهار موثر تورم بالای ۷ درصد انگیزه این اقدام اعلام شده بود.

بیماری سودجویی

سارا چایس

در اواخر سال ۲۰۰۱ در قندهار در افغانستان شاهد آن بودم که دختری ۹ ساله تنها در چند دقیقه کلاشنیکف را باز کرد، گلوله‌ها را بررسی کرد، و تفنگ را دوباره با گلوله‌های سالم پر کرد. این بچه در خانه‌ای گلی در وسط یک قبرستان زندگی می‌کرد. من هم در آنجا زندگی می‌کردم. با خانواده‌ی او به این دلیل هم‌خانه بودم که داشتم سقوط حکومت طالبان را برای رادیوی عمومی ملی (NPR) در آمریکا پوشش می‌دادم. فکر کردم در معاشرت با افغان‌های معمولی خیلی بیشتر اوضاع را خواهم فهمید تا در اتاق تک‌نفره‌ای در هتلی در پایتخت که قبلاً تروریست‌ها آن را اداره می‌کردند و روزنامه‌نگاران غربیِ دیگری در آن ساکن بودند. به همین دلیل از دوستی نظامی خواستم که خانواده‌ای میزبان برای من پیدا کند. 

این صحنه در اتاق نشیمن‌مان که در آن فرشی پهن بود اتفاق افتاد، جایی که شب‌ها آنجا می‌خوابیدم و روزها آنجا معاشرت می‌کردیم. این صحنه‌ای بود که در تمام یک دهه‌ای که در افغانستان ماندم، همیشه در ذهنم ماند. حتی پس از آن هم از ذهنم پاک نشده است. 

اهمیتش این است. افغان‌ها می‌دانند چطور بجنگند. وقتی خانواده‌ی این دختر کنترل کشورشان را دوباره به دست گرفتند، برای عقب راندن نیروهای شورشی طالبان به حمایت هوایی نزدیک یا خودروهای مسلح که در آنها وسایل الکترونیکی پیچیده نگهداری می‌شود و محتاج مکانیک‌های آموزش‌دیده است، احتیاجی نداشتند. آنچه نیاز داشتند این بود که حکومتشان مایه‌ی افتخارشان باشد. اما مأموران حکومت افغان شروع به دزدیدن پول آنها کردند. و مأموران حکومت آمریکا این جرائم را نادیده گرفتند یا حتی انجامشان را آسان کردند. 

این مسئله، یعنی فساد مالی، وقتی تصمیم گرفتم روزنامه‌نگاری را کنار بگذارم و به افغانستان نقل مکان کنم، اصلاً در ذهنم نبود. وقتی شروع به بازسازی روستایی کردم که در بمباران‌های آمریکا با خاک یکسان شده بود یا وقتی نخستین ایستگاه رادیوی مستقل کشور را به راه می‌انداختم، اصلاً به این موضوع فکر نمی‌کردم. در فکر این نبودم که نوعی هنجار غربی را بر آنها تحمیل کنم. 

افغان‌ها بودند که مرا متوجه این مشکل کردند. افراد جوانی که از آنها می‌پرسیدم دوست دارند چه چیزی را در رادیو بشنوند، از اخاذی‌های افراد نظامی تحت امر فرماندار جدید شکایت داشتند، کسانی که لباس‌های رزم آمریکایی به تن داشتند. سنگ‌فروشی به من گفت که نمی‌تواند سنگ‌های لازم برای خانه‌هایی را که می‌خواستم بازسازی کنم به من بفروشد: فرماندار انحصار استخراج سنگ از معدن را به دست گرفته بود. بعداً او سنگ‌ها را کوبید و به ماسه تبدیل کرد و به قیمتی گزاف به پایگاه نظامیان آمریکایی بیرون شهر فروخت. 

وقتی زبان پشتون یاد گرفتم و به مجتمعی فاقد حفاظت در وسط شهر نقل مکان کردم، و هم‌زمان طالبان باز به درون منطقه رسوخ کرده بودند، نمایندگان بزرگان افغان به چشمم آمدند. یکی از سخنگویان محترم آنها در حالی که لیوان چای سبز خود را پایین گذاشت تا با دستش چگونه سیلی خوردن خود را نشان دهد، چنین می‌گفت: «طالبان در این گوشِ ما می‌زنند و حکومت در این یکی گوش!» 

پس شروع به کار روی موضوع فساد مالی کردم: چون می‌دانستم که اگر حکومت آمریکا به رشد بیشتر آن کمک کند، ما (و مردم افغان) جنگ را خواهیم باخت. و چنین هم شد. 

اما شکست آمریکا در طولانی‌ترین جنگ این کشور ابداً نخستین باری نبود که فساد مالی به تاریخ شکل داد. 

در آموزه‌ی شماره‌ی ۲۷ از مجموعه‌ی با وسواس تنظیم‌شده‌ای از گزاره‌ها که دانشجوی‌ حقوق، کشیش و استاد الهیاتی به نام مارتین لوتر در سال ۱۵۱۷ تهیه کرد، چنین آمده است: «کسانی که می‌گویند با صدای برهم‌خوردن سکه‌ها در کیسه‌ی پول، روح از برزخ بیرون ‌می‌آید، تنها آموزه‌های انسانی را ترویج می‌دهند» (نه کلام الهی را). در آن زمان، کلیسای کاتولیک، قدرت حاکم در اروپا از کناره‌ی ایرلند تا حوالی مسکو، سرگرم اخاذی‌های گسترده‌ای بود. عبادت‌کنندگان می‌توانستند از رنج اردوگاه مخوف پیش از روز قیامت ــ برزخ ــ احتراز کنند، تنها اگر مبلغی را برای «عفو» (شفاعت پاپ) می‌پرداختند.

در سال ۱۵۱۷، بازار گسترده‌ای در آلمان به راه افتاد. نیمی از مبلغ مبادله‌شده در این بازار را کشیشی جوانی پرداخته بود که می‌خواست مقام مهمِ اسقفی را از پاپ بخرد. پاپ که فرزند جواهردوست خاندان مدیچی بود، مرتب مقامات کلیسایی و عفو قوانین دینی را به حراج می‌گذاشت. بقیه‌ی درآمدها از فروش عفو مستقیماً به لئوی دهم می‌رسید تا هزینه‌ی ملک مجللی را پرداخت کند. 

آموزه‌ی ۶۶: «پول‌اندوزی با فروش عفو توری است که امروز با آن ماهیِ ثروت مردم را شکار می‌کنند». لوتر در آموزه‌ی شماره‌ی ۸۶ خود می‌پرسد که «چرا پاپ ثروتمند به‌جای استفاده از پول مؤمنان فقیر، کلیسای پرتجمل سِنت‌پیتر را با پول خود نمی‌سازد؟»

تقریباً همه‌ی ۹۵ آموزه در این نوشتار تاریخ‌ساز به موضوعاتی می‌پردازند که اگر ما بودیم، آنها را «فساد مالی» می‌خواندیم: استفاده از قدرت مناصب عمومی برای کسب ثروت. در این نمونه‌ی فاحش، مقام‌های مزبور مقدس بودند و پای دارایی‌های اخروی در میان بود. خشم عمومی در سراسر اروپا شعله‌ور شد و سیاست، فرهنگ و اقتصاد این قاره را به شکلی بنیادین دگرگون کرد. 

تاریخ پر از چنین نقاط عطفی است که در آنها فساد سیستماتیک یا واکنش نسبت به آن سیر وقایع جهان را دگرگون کرده است. 

سه سال بعد از آنکه اظهارنامه‌ی لوتر در همه‌جا پخش شد، سپاهی مرکب از اسپانیایی‌ها و بومیان آمریکا پایتختی را محاصره کردند. از نظر جمعیت و فرهنگ و معماری تجملی، پایتخت آزتک به نام تنوچْتیتْلان با هر شهری در اروپا قابل‌مقایسه بود. شواهد موجود در روایت‌های مکتوب، هم روایت‌های فرمانده‌ی این سپاه یعنی هرنان کورتز و هم روایت‌های پژوهش‌گران درباره‌ی بومیان، حاکی از آن است که این عظمت عمدتاً ناشی از سوءاستفاده‌ی نخبگان آزتک از قدرت عمومی خود برای کسب ثروت شخصی بود. پرسش که مطرح می‌شود این است: آیا کورتز بدون متحدان بومی خشمگینی که به او پیوستند، می‌توانست آن امپراتوری عظیم را به زانو درآورد؟‌

رمزی مک‌میلان در کتاب فساد مالی و سقوط امپراتوری رم (۱۹۸۸) (به‌عنوان نمونه‌ی آخر) یک فصل را به شرح نظامی اختصاص می‌دهد که هزار سال بعد از آن الگوی پاپ لئوی دهم قرار گرفت: «فروش قدرت». مک‌میلان در ارزیابی تأثیر این نظام بر سرنوشت رم، می‌پرسد که چگونه ائتلافی از قبایل سرکش و آموزش‌ندیده و از نظر مادی و فناوری پایین‌رتبه، توانستند «چنین سریع و بی‌دردسر کنترل آلمان، گُل (فرانسه) و اسپانیا» را به دست گیرند. این پرسش گویی در حیرت عمومی تابستان پیش پژواک کرد، وقتی دسته‌هایی از جنگجویان با مو و ریش ژولیده‌ و سوار بر موتور در چند روز افغانستان را قبضه کردند. 

در هر دو مورد، تأثیر مرگ‌بار «فروش قدرت»، نیروهای دفاعی را از خود تهی کرده بود. مک‌میلان می‌نویسد: «سپاه رم محقر بود». و سربازان ناراضی و غیرمجهزی که در جبهه‌ی جنگ بودند، نایستادند و نجنگیدند. «روایت شده که یک نبردگاه، یک شهرستان و تمام یک استان را به آسانی ترک کردند.» دقیقاً همان چیزی که در ماه اوت سال ۲۰۲۱ در افغانستان اتفاق افتاد. 

از نظر نخبگان فاسد، بودجه‌های دفاعی فرصتی وسوسه‌انگیز برای ثروت‌اندوزی است. شهروندان به‌ندرت درباره‌ی سرمایه‌گذاری‌هایی که فکر می‌کنند برای امنیت‌شان لازم است، سؤال می‌کنند و جزئیات این هزینه‌ها معمولاً بخشی از اطلاعات طبقه‌بندی‌شده است. 

شگرد معمول درجه‌داران برای افزایش پرداخت‌ها چیزی بود که گاردین در سال ۲۰۱۶ آن را «نام‌های ساختگی یا نام‌های مردگان» خواند، که در آن زمان راهی برای کسب حقوق اضافه بود. این‌گونه است که سپاهِ محقر، شهرستان‌ها را بی‌دفاع رها می‌کند.

یا چرا نباید بودجه‌ی تجهیزات را به غارت برد، چه با نخریدن چیزهایی که برایشان بودجه اختصاص داده شده و چه با فروختن این تجهیزات (از جمله به دشمن) یا با خرید اجناس تقلبی به‌جای غذا، پناه و سلاح مرغوبی که شایسته‌ی کسانی است که زندگی‌شان را به خاطر جامعه‌شان به خطر انداخته‌اند؟ این‌گونه است که سربازان در وسط تبادل آتش با دشمنانِ ژنده‌پوش مهمّاتشان تمام می‌شود. 

میزان پول‌، سلاح‌ و چادرهای ضدّآب را می‌توان اندازه‌گیری کرد؛ این کار می‌تواند حجم فساد مالی را از نظر کمّی نشان بدهد. اما اگر تنها بر اساس اعداد فکر کنیم، صدمات بزرگ‌تر و خطر واقعی را ندیده گرفته‌ایم: آسیب اخلاقی که فساد مالی به همراه دارد. 

فکر می‌کنید سربازان رومی یا افغان در گروه‌های پراکنده‌ی خود چه احساسی داشتند وقتی شکمشان به این دلیل گرسنه بود که صبحانه‌شان بوی گندیدگی می‌داد و در همان حالی که خودشان را به نیابت از مقامات حاکمشان در معرض خطر قرار می‌دادند؟ چه احساسی گوشت تنشان را می‌گزید وقتی می‌فهمیدند که رنج و محرومیتشان را نمایندگان همان مقامات استمرار داده‌اند، یعنی مافوق‌هایی که باید مورد تحسینشان می‌بودند؟ می‌توانید چنین دردی را تصور کنید؟ یا شرم ناشی از آن را؟

و وقتی این سربازان ذهن خود را متوجه شرایط وخیم خود می‌کردند، چه فکر می‌کردند؟ چه حالی داشتند اگر تنها هدفی که برای خشونت‌طلبی‌ها می‌توانستند پیدا کنند، جمع‌آوری طلا و دلار برای مافوق‌هایشان تا حدی بود که آنها و نسل‌های بعدی‌شان هم نتوانند خرجش کنند؟ 

کلمه‌ای که به ذهن من می‌آید «خیانت» است. آیا تا به حال خیانت را تجربه کرده‌اید؟‌ آیا زخم روانیِ گزنده‌تری وجود دارد؟ زخم‌های روانی (خیانت و رنج و پشیمانی) واکنش‌های عملی شدیدی را به دنبال دارند که همیشه در نظر گرفته نمی‌شوند. 

و وضعیت شهروندان عادیِ چنین کشوری چگونه است؟ چه چیزی در قلبشان شکل می‌گیرد وقتی، آن‌طور که یکی از همکاران افغان من به تلخی گفت، «همان کسانی که قرار است قوانین را اجراء کنند، خودشان آن را زیر پا می‌گذارند؟»

یک بار اعضای یک تعاونی که در سال ۲۰۰۵ به راه انداختم می‌خواستند تجهیزاتی را از گمرک بگیرند. من آنجا نبودم. بدون «پرداختی»، آن‌طور که قانون اساسی آمریکا از آن نام می‌برد، نتوانسته بودند آن وسایل را از گمرک آزاد کنند. با نفرت (تا حدی از خودشان) مبلغ را پرداخته بودند. 

اگر مجبور باشند برای روزهای پیاپی چنین کارهایی را انجام دهند چه تأثیری دارد؟ چگونه اجبار به زیر پا گذاشتن ارزش‌های ستودنی برای زنده‌ماندن، زندگی آنها را نابود می‌کند؟‌

واکنش بعضی ممکن است نوعی کناره‌گیری به نظر برسد. سربازان پست‌های خود را رها می‌کنند. رأی‌دهندگان از رأی‌دادن خودداری می‌کنند. کاروان‌هایی خروج از صحنه را در ابعادی عظیم آغاز می‌کنند. یا کل یک جمعیت، اگر بخواهم از اعلامیه‌ی استقلال آمریکا نقل کنم، «گروه‌های سیاسی را که آنها را به هم پیوند زده، به تحلیل می‌برند».

رنج خیانت و بی‌احترامی می‌تواند خشم خشونت‌آمیز یا میل به انتقام را به وجود آورد. این واقعیت محدود به افغانستان و رم باستان نیست. 

از کشورهایی که امروز با چنین بحرانی مواجه‌اند، هر کدام را می‌خواهید در نظر بگیرید: اعتراض‌های عمومی وسیع که رئیس‌جمهوری را از قدرت می‌اندازد یا جنگ را گسترش می‌دهد؛ حمله‌ی شورشیانی که شعارهایی ایدئولوژیک می‌دهند. اکنون به حکومت در چنین کشورهایی نگاه کنید. آیا عدالت انتظام دارد یا قابل فروش است؟ آیا خویشاوندان مسئولان عالی‌رتبه‌ی حکومت شغل‌های مهم دولتی را در اختیار دارند؟ آیا رشوه‌های کوچک برای مأموران سطح پایین، «صرفاً راه عادی انجام کارهاست»؟

با این حال، واکنش‌های خشونت‌آمیزی که فساد مالی معمولاً به وجود می‌آورد، ممکن است کم‌ترین آسیب آن باشد. آسیب بزرگ‌تر ممکن است نتیجه‌ی خود خیانت باشد: فاجعه‌ای طبیعی یا انسان‌ساخته که صدمه‌ای جبران‌ناپذیر می‌زند، مانند انفجاری شیمیایی در یک شهر بندری باستانی یا منطقه‌ای که توفانی شدید آن را ویران کرده‌ است؛ انفجاری مالی که فساد نظام‌مند آن را به وجود آورده. یا، اجازه دهید که بزرگ‌ترین ویرانی‌ای را که اکنون گونه‌ی ما را تهدید می‌کند، در نظر بگیریم: ویرانی جهانِ طبیعت. 

تنها از سال ۲۰۱۸، هزاران کیلومتر مربع از جنگل‌های آمازون (مرطوب‌ترین، متراکم‌ترین و متنوع‌ترین منطقه‌ی کره‌ی زمین از نظر تنوع گونه‌ها) سوخته است. اینکه آمازون را محل جذب کربن بخوانیم، به هیچ‌وجه اهمیت فراوان این فاجعه را بیان نمی‌کند. به آن مکان نه به‌عنوان ریه‌ی زمین، بلکه به‌عنوان عضوی حیاتی‌تر از زمین زنده فکر کنید، حیاتی‌تر از آنچه دانش بشری می‌تواند تشخیص دهد. 

بدون آن چه خواهد شد؟ اگر یک شهاب‌سنگ که در خلیج مکزیک فرود آمد هشتاد درصد گونه‌ها را از میان برد و عصر دایناسورها را خاتمه داد، پس درباره‌ی این سؤال فکر هم نباید کرد. با این حال، در دولت‌های کنونی بولیوی و برزیل که به فساد مالی شهرت دارند، مسابقه‌ای برای ویرانی این جنگل‌ها در جریان است. 

این خیانت است. عجیب نیست که زمین خشمگین دست و پا می‌زند. 

پس چگونه است که در غرب ما این قدر کم به فساد مالی توجه داریم؟ آن را ندیده می‌گیریم، گویی خصیصه‌ی ذاتی انسان است، یا ویژگی فرهنگ برخی کشورهای خارجی. یا (گاهی «و») انحرافی ناخوشایند و رسوایی‌ای قابل چشم‌پوشی است. 

قاضی ارشد جان رابرتس در سال ۲۰۱۶ در حکمی که به اتفاق آراء در دیوان عالی ایالات متحده تأیید شد، همین بی‌توجهی را بیان کرد: «ما نگران داستان‌های پیش‌پا‌افتاده‌ی ماشین‌های فِراری و ساعت‌های رولکس و لباس‌های مجلل شب نیستیم.» اینها دیدگاه او را در لغو حکم فساد مالی باب مک‌دانل، فرماندار سابق ایالت ویرجینیا، بر ملا می‌کند. مک‌دانل تقریباً دویست‌هزار دلار هدیه از تاجری که از او کمک می‌خواست دریافت کرده بود. 

نگرانی واقعی، بر اساس اجماع هر هشت قاضی، نه ناشی از فساد مالی بلکه ناشی از نبرد برای محدود کردن آن است. چیزی که واقعاً آمریکا را به خطر می‌اندازد زیاده‌روی قضات در مجازات مأموران دولت و مدیران شرکت‌هاست!

واقعاً؟ 

در چند هفته‌ی پس از صدور آن حکم، دو شخصیت پرنفوذ ولی بسیار متفاوت صحنه‌ی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را به دو جناح متضاد تقسیم کردند. یکی از آنها [دونالد ترامپ. م.] خواهان «خشک کردن باتلاق» بود و دیگری [برنی سندرز] مردم را به یک «انقلاب سیاسی» دعوت می‌کرد. رأی‌دهندگان به رقابت پرداختند. سیاستمداران سنتی مات و مبهوت مانده بودند. انقلاب اتفاق افتاد، اما نه انقلابی که سندرز مردم را به آن فرامی‌خواند. 

به عبارت دیگر، فساد مالی لنگرهای کشتی نظام سیاسی آمریکا را جمع کرد، و نتایج نهایی این مسئله هنوز نامشخص است. با این حال، هم اینجا و هم در دیگر کشورهای غربی، فساد مالی را راحت‌تر از افغانستان می‌توان ندیده گرفت. اینجا در ایالات متحده، شهروندان مرتباً مورد اخاذی مأموران دولت نیستند. فساد مالی لباس جادویی قانون را به بر دارد. گاوصندوق با دستکش‌های مخملی گشوده می‌شود. 

برای نمونه، چند نفر از غول‌های صنعتی دفاعی آمریکا، که همگی افرادی سابقه‌دارند، اکثر قراردادهای تدارکاتی و خدماتی پنتاگون را قبضه کرده‌اند. این پیمان‌کاران خودروهای مسلح به وسایل الکترونیکی پیچیده می‌فروشند. سیستم‌های جنگ‌افزاری ناکارامد می‌فروشند. بودجه‌هایی ارائه می‌دهند که سطر به سطر آن بیش از حد گران است یا حتی خالی گذاشته شده: «بعداً مشخص می‌شود». سربازان آمریکایی گرسنه نمی‌مانند. اما در جنگ‌ها به‌یکسان شکست می‌خورند. 

مرتکبان این نوع سودجویی از جنگ، کت و شلوارهای تاجران را می‌پوشند و محترم به شمار می‌روند. آنها شبکه‌ی ارتباطیِ پیچیده‌ای با مسئولان دولتی دارند که میزان بودجه‌ی دفاعی را معین و طرز استفاده از این پول را هم مشخص می‌کند. این پیوندها تنها از طریق کمک به کارزارهای انتخاباتی به وجود نیامده است. کارکنان دائماً میان بخش صنعتی خصوصی و پنتاگون در رفت‌و‌آمدند و شبکه‌ای پویا و قوی را به وجود می‌آورند. خواسته‌های این شبکه همیشه منافع عمومی را کنار می‌زند. 

آیا وزارت دفاع هم همین الگو را از خود نشان می‌دهد؟ رهبران صنعت بانک‌داری و مسئولان وزارت اقتصاد چقدر با هم تعامل دارند؟ دفعه‌ی قبل که یک حباب مالی زندگی شما و همسایگان‌تان را خراب کرد، مسئولان دولتی و مدیران این بانک‌ها چقدر به کار آمدند؟ چه کسی بخش‌های انرژی و معدن‌داری کشور شما را کنترل می‌کند؟ آیا هیچ یک از این افراد عامدانه نهادهای دولتی را که باید سلامت شهروندان و سرزمین را حفظ کنند، از کار انداخته‌اند؟

حال در نظر بگیرید که ما قربانیان (دست‌کم در طبقات مرفه جامعه) معمولاً چگونه واکنش نشان می‌دهیم. به جای شکایت درباره‌ی چنین شیوه‌هایی و مطالبه‌ی توقف آنها، معمولاً آنها را توجیه می‌کنیم. چنین موضعی ممکن است به شکلی خوشایند با هنجارهای فرهنگی مخالف باشد، و نشانه‌ی واقع‌گرایی تلقی شود.

وقتی با وکلای واشنگتن و کسانی که در دنبال کردن دادگاه‌ها سابقه‌ی طولانی دارند، درباره‌ی رأی یکپارچه‌ی دیوان عالی مبنی بر لغو محکومیت مک‌دانل به فساد مالی مصاحبه کردم، همین توجیهات را شنیدم. آنها هم‌صدا بودند که «اگر چنین احکامی لغو نشود، به معنای جرم‌انگاری کل سیاست خواهد بود.» در آمریکای امروز چنین اظهاراتی به معنای آن است که رشوه دادن صرفاً راه معمول انجام کارهاست. 

معمولاً بر کل این پدیده یک‌جا سرپوش می‌گذاریم. درباره‌ی انقلاب لوتر یا اقدامات خشونت‌آمیزی که ۱۵۰۰ سال قبل از آن خاخام جوانی در ناصره انجام داد، نظرات کاملاً مابعدالطبیعی سرهم می‌کنیم. او که همسایگان به دورش ازدحام کرده بودند، به ساختمان دولتی مجللی قدم گذاشت که در آن نخبگان فاسد حاکم وقت، پول مردم را می‌دزدیدند. و چنین بود که عیسی شروع به بر هم زدن اوضاع کرد. 

آیا این طغیان واقعاً متضمن هیچ ابرازنظری درباره‌ی اقتصاد سیاسی در قلمرو زمینیِ هرود بزرگ [حاکم رومی اورشلیم.م.] نبود؟ 

بی‌اهمیت جلوه دادن فسادهای مالی که عیسی و لوتر را به خشم آورد، به نفع چه کسی است؟ وقتی اصرار می‌کنیم که ارزش‌های انسانیِ صداقت و انصاف، ساختگی هستند و نه مقدس، چه چیزی از دست می‌رود؟ وقتی به‌دنبال تشخیص کارکردهای مفید فساد مالی می‌افتیم، یا شانه بالا می‌اندازیم و آن را بخشی از«طبیعت انسان» می‌خوانیم، چه کسی بازی را برده است؟ این فرض که ثروت‌اندوزان کلان باید احتمالاً باهوش‌تر و بهتر از بقیه‌ی ما باشند، و نه مجرمانی خطرناک، به نفع چه کسی است؟ 

با توجه به این سؤالات (و با طلب عفو از حضور جناب مارتین لوتر) گزاره‌های زیر را برای بحث پیشنهاد می‌کنم: 

این برداشت امروزی که سود مالی بردن از هر چیز کاری مثبت است، برداشتی اشتباه است. برعکس، حرص به اینکه از هر چیز زیبا و ارزشمندی پول (یا سیگنال‌های الکترونیکی در مخزن‌های مجازی بانک‌) درآوریم، بیماری‌ای است که بنیان جوامع ما را تهدید می‌کند. 

رقابت میان نخبگانی که به این بیماری سود‌جویی مبتلا هستند، خط پایانی ندارد. هیچ مقدار پول هرگز کافی نخواهد بود. 

چنین افراد حریصی ائتلاف‌های (غیررسمی و منعطف اما) قدرتمندی ایجاد می‌کنند. 

این گروه‌ها اعضایی از قشرهای مختلف جامعه دارند، از جمله مسئولان دولتی، مدیران شرکت‌ها و «خیریه‌ها»، و تبهکاران تمام‌عیار. 

هدف اصلی چنین تبانی‌هایی دسترسی به قدرت عمومی برای بیشینه کردن ثروت شخصی‌ است. به عبارت دیگر، فساد مالی پایه و اساس عملکرد آنهاست. 

اعضای این گروه‌ها اغلب نقش‌های متنوعی را در بخش‌های مختلف فعالیت گروه بر عهده می‌گیرند، و از شغل‌های دولتی به صنایع خصوصی می‌روند، یا برعکس از بخش خصوصی وارد بخش دولتی می‌شوند. 

اعضای این گروه‌ها که مسئولیت‌های دولتی را بر عهده دارند، از آن برای ثروتمندکردن خودشان و همتایان‌شان استفاده می‌کنند، و این کار برایشان بر خیر عمومیِ شهروندان اولویت دارد. 

چنین سوءاستفاده‌ای شامل اختلاس از صندوق‌ها یا دارایی‌های عمومی یا هدایت بخشی نامتناسب از هزینه‌های دولتی در جهت منافع گروه خود است. 

سوءاستفاده‌ای دیگر و بزرگ‌تر عبارت است از تغییر هدف خود دولت به نحوی که حداکثر منافع تبانی‌کنندگان را تأمین کند (و حتی با اتحادیه‌های مشابهی از همین نوع رقابت کند). 

این سوءاستفاده از تغییر هدف دولت، شامل وضع قوانینی به نفع فعالیت‌های تجاری خصوصیِ تبانی‌کنندگان و نیز الغای قوانین یا جلوگیری از تصویب یا کم‌اولویت کردن اجرای برخی قوانین دیگر، در جهت تأمین منافع تبانی‌کنندگان، است.

رقابت بی‌امان برای پول‌های ذخیره‌شده در بانک‌ها میان این گروه‌ها و حتی درون‌شان ادامه دارد و به سوءاستفاده‌ از مناصب عمومی شدت می‌بخشد. 

منافع فساد مالی تنها در تراکنش‌های تک‌به‌تک مبادله نمی‌شود. شیوه‌ی مؤثرتر این است که این منافع از طریق اتحادیه و در قالب فرایند تبادلات غیرمستقیم و مستمر میان تبانی‌کنندگان پخش ‌شود.

دادگاه‌ها اشتباه می‌کنند که جرم فساد مالی را به طور محدود تعریف می‌کنند و آن را تبادلی واحد میان دو طرف قلمداد می‌کنند. 

تصور این دادگاه‌ها نادرست است زیرا این حق شهروندان را نادیده می‌گیرند که مسئولان حکومت و مدیران شرکت‌هایی که به زندگی آنان شکل می‌دهند، باید وظایف خود را با صداقت و حسن‌نیت انجام دهند. 

بازپرسان، دادستان‌ها و قاضی‌ها اشتباه می‌کنند که جرائم خشن را بر جرائم شرکتی و فساد مالی اولویت می‌دهند، زیرا موارد اخیر آسیب‌های بیشتری به شهروندان و جامعه می‌زند. 

اگر فساد مالی جرم است، کسی که آن را امکان‌پذیر کند نیز متهم به معاونت در آن است. 

نمونه‌هایی از چنین رفتار‌های تسهیل‌کننده‌ای عبارت‌اند از کمک به پنهان کردن ثروت‌های بداندوخته در حساب‌های بانکی غیر‌قابل‌ردیابی و تبدیل آنها به دارایی‌های واقعی که تحت قوانین محکمی نیستند، مانند املاک یا تیم‌های فوتبال. نمونه‌ی دیگر، دفاع از شگردهای فساد مالی در دادگاه‌ها یا فضاهای عمومی است. 

کسانی که به ثروت‌اندوزی معتادند و کسانی که آنها را حمایت می‌کنند در استفاده از بحران‌ها مهارت دارند (از جمله بحران‌هایی که در نتیجه‌ی کارهای خودشان به وجود می‌آید) و معمولاً بازندگان کسانی هستند بیشترین صدمه را از این بحران‌ها می‌خورند. 

نفوذ فساد و کنترل نهادهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی که بر اساس آن به وجود می‌آید، همیشه در تاریخ حاکم نبوده است. قربانیان در مواردی با مجازات مرتکبان و ایجاد اصلاحات ساختاری، این فرهنگ را واژگون کرده‌اند. یا شکل‌های جدیدی از حکومت را بنا نهاده‌اند. 

اما شبکه‌های فاسد مقاوم‌اند. وقتی به چالش کشیده می‌شوند، و حتی بعد از آسیب‌دیدن از ضرباتی مانند سقوط حکومت یا مجازات سرکردگان‌شان، معمولاً می‌توانند سیستم فاسد را حفظ و احیاء کنند. 

شبکه‌های فاسد ماهرانه از زبانی پیچیده و نامفهوم برای سردرگم کردن شهروندان و سرپوش گذاشتن بر فعالیت‌های خود استفاده می‌کنند. 

شگرد دیگری که آنها برای سد راه طرفداران ارزش‌های اخلاقی به کار می‌برند، تشدید دشمنی‌ها میان گروه‌های مختلف در درون جمعیت است. 

شهروندانی که فریب می‌خورند و دچار شکاف‌های هویتی‌ای می‌شوند که منافع مشترکشان را در محدودکردنِ فساد مالی تحت‌الشعاع قرار می‌دهد، در معرض آسیب‌های بیشتری خواهند بود. 

زیرا فساد مالی جرمی بدون قربانی نیست. قربانیان شامل کسانی هستند که در نتیجه‌ی بحران‌های اقتصادی در فقر یا بی‌خانمانی رها شده‌اند؛ کسانی که از زمین‌های اجدادی خود محروم شده‌اند؛ کسانی که هوا یا آب مصرفی‌شان نامناسب است یا خاکشان مسموم و کشت‌ناپذیر شده است؛ کسانی که در اثر آتش یا سیل یا کوتاهی در امنیت ساختمان‌ها یا دیگر حوادث طبیعی یا انسان‌ساخته، به نحوی نامتناسب آسیب دیده‌اند؛ کسانی که خدمات درمانی دریافت نمی‌کنند یا با «داروهای» خطرناک مسموم می‌شوند؛ شهروندانی که در اثر عدم دسترسی به خدمات عمومی مانند تعلیم و تربیت، تأمین سلامت، حمایت پلیس، امکان راه‌اندازی کسب‌وکار یا خرید و اجاره‌ی محل سکونت، زندگی‌ خودشان و نسل‌های بعدی‌شان صدمه می‌بیند؛ کسانی که در اثر تحمیل فعالیت‌های اقتصادیِ دیگری که تنها عده‌ی کمی از تبانی‌گران از آن سود می‌برند، شغل‌های‌ خود را از دست می‌دهند؛ مردمی که کرامت‌شان به واسطه‌ی چنین کارهایی نقض می‌شود؛ کلیت جامعه‌ی بشری؛ هزاران گونه‌ی غیر انسانی که حق حیاتشان از آنها سلب شده تا هوموساپین‌های مبتلا به سودجویی ثروت‌مندتر شوند؛ کره‌ی شگفت‌انگیز زمین که ما را به وجود آورده؛ و نسل‌های آینده‌ی بشر که محکوم به زندگی در کره‌ای شدیداً آسیب‌دیده و خارج از توازن خواهند بود، البته اگر اصلاً بتوانند در آن به زندگی خود ادامه دهند.


سارا چایس نویسنده‌ی کتاب درباره‌ی فساد در آمریکا است. آنچه خواندید برگردان این نوشته با عنوان اصلیِ زیر است:

Sarah Chayes, ‘The Midas Disease’, Aeon, 31 March 2022.

نخست وزیر یونان از دانش‌آموز برتر ایرانی تقدیر کرد

دانش‌آموزی ایرانی که سه سال پیش به یونان پناهنده شد، توانسته در مدت سه سال افزون بر یادگیری زبان در امتحانات پایانی دیپلم هم نمرات ممتازی کسب کند و وارد دانشگاه شود. نخست وزیر یونان با این جوان ایرانی دیدار کرده است.کیریاکوس میتسوتاکیس، نخست وزیریونان در دیداری با یک جوان ۱۹ ساله پناهجو از ایران برای دستاورد و پیشرفت او در مدت کوتاه اقامتش در یونان به او تبریک گفت. در این دیدار بنا بر گزارش منابع یونانی، نخست وزیر به کورش بیگی نورمحمدی، پناهجوی ایرانی، گفته است که از نظر او کسانی یونانی هستند که “از سیستم آموزشی یونان بهره می‌گیرند، به یونان تعلق خاطر دارند و می‌خواهند زبان یاد بگیرند، اینجا زندگی کنند و خانواده‌ تشکیل دهند.”

بنا بر گزارش این منابع، این جوان پناهجوی ایرانی موفق به کسب نمرات بسیار خوب در امتحانات نهایی دیپلم شده و از دانشگاهی در یونان پذیرش گرفته است.

موفقیت او در زمینه تحصیلی بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌های یونان داشت. دلیل این بازتاب مثبت، موفقیت به دست آمده در دوران کوتاه اقامت او در یونان عنوان شده است. کورش بیگی نورمحمدی سه سال پیش به یونان مهاجرت کرده و از همان زمان مشغول یادگیری زبان یونانی در مدرسه‌ای در جزیره لسبوس و در کمپ پناهجویی شده است.

دویچه وله را در اینستاگرام دنبال کنید

لیانا کوکینو یکی از آموزگارانش با ستایش از پیشرفت کورش او را دانش‌آموزی با “اراده محکم و علاقه به یادگیری” توصیف کرده است.

نخست وزیر یونان در جریان دیدار با این مهاجر ایرانی به فرصت‌های تحصیلی و زندگی که یونان در اختیار به خصوص بچه‌های پناهجوی بدون همراه، آنان که قصد ماندن در این کشور را دارند،اشاره کرد.

دویچه وله را در تلگرام دنبال کنید

او همچنین تأکید کرد که سرگذشت کورش ثابت می‌کند که یونان کشوری باز برای آنانی است که خواست همگرایی با جامعه یونان را دارند.

پست اینستاگرامی که نخست وزیر یونان در این باره منتشر کرده است هم واکنش‌های زیادی را در میان کاربران این شبکه برانگیخته است؛ از ستایش‌ها از این پیشرفت تا انتقاد از سیاست‌های دولت یونان در حوزه پناهجویی تا کم‌توجهی‌ها به امور مسائل روزمره و داخلی.

فنلاند و سوئد یک گام دیگر به ناتو نزدیک شدند

پروتکل‌های الحاق فنلاند و سوئد در ناتو امضا شد. درخواست عضویت این دو کشور برای تصویب قانونی به پایتخت‌های کشورهای عضو این پیمان ارسال خواهد شد. این در حالی است که ترکیه همچنان می‌تواند برای عضویت نهایی مانع‌تراشی کند.سوئد و فنلاند پس از سابقه طولانی بی‌طرفی در اتحاد نظامی، یک قدم به پیوستن به ناتو نزدیک‌تر شده‌اند.۳۰ کشور عضو ناتو روز سه‌شنبه ۵ ژوئیه (۱۴ تیر) با امضای پروتکل‌های الحاق، روند تصویب پیوستن این دو کشور به پیمان آتلانتیک شمالی را آغاز کردند.

حالا با تکمیل فرآیند پذیرش این دو کشور در ناتو، پروتکل‌های الحاق باید به تصویب پارلمان‌های همه کشورهای عضو برسد. تخمین زده می‌شود که این کار ظرف شش تا هشت ماه تکمیل شود.

کشورهای فنلاند و سوئد ۱۸ مه (۲۸ اردیبهشت) تقاضای عضویت در ناتو را رسما به ینس استولتنبرگ، دبیر کل ناتو ارائه داده بودند.

ینس استولتنبرگ، دبیرکل ناتو درباره امضا شدن پروتکل‌های الحاق فنلاند و سوئد گفته است: «این واقعا لحظه‌ای تاریخی برای فنلاند و سوئد و روزی خوب برای ناتو است. با ۳۲ کشور دور میز، ما قوی‌تر خواهیم بود و شهروندانمان در فضای امن‌تری زندگی خواهند کرد.»

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

امضای پروتکل‌های الحاق فنلاند و سوئد در ناتو پس از موافقت ترکیه با عضویت این دو کشور در ناتو انجام شده است.

فنلاند و سوئد حدود دو ماه پیش برای پیوستن به ناتو درخواست داده و قرار بود دعوتنامه‌ای را برای پیوستن به نشست اخیر پیمان آتلانتیک شمالی در مادرید دریافت کنند اما ترکیه ابتدا با این اقدام را وتو کرد.

ترکیه دو کشور یاد شده را به پناه دادن به حامیان “گروه‌های تروریستی”، از جمله حزب کارگران کردستان (پ‌ک‌ک)، شبه‌نظامیان کرد شمال سوریه، “یگان‌های مدافع خلق” (‌ی‌پ‌گ) و طرفداران جنبش گولن متهم و به همین دلیل با پیوستن فنلاند و سوئد مخالفت کرد. اتهاماتی که البته از سوی هر دو کشور رد شد.

پس از رایزنی‌های مختلف، ترکیه سرانجام روز ۲۸ ژوئن (هفتم تیر) از مقاومت در برابر عضویت سوئد و فنلاند در ناتو دست کشید و با پذیرش آنها در پیمان آتلانتیک شمالی موافقت کرد.

البته رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه همچنان یادآور شده است، اگر سوئد و فنلاند به توافق‌نامه‌ای که بین این سه کشور بسته شده، متعهد نباشند، این روند را مجددا با مانع روبه‌رو خواهد کرد.

از جمله خواست‌های ترکیه استرداد اعضای “گروه‌های تروریستی” از فنلاند و سوئد و رفع محدودیت‌های صادرات تسلیحات به این کشور بوده است.

همان‌طور که ترکیه اعلام کرده است، با وجود موافقت اولیه برای پیوست سوئد و فنلاند به پیمان ناتو پارلمان این کشور می‌تواند از تصویب این توافق خودداری کند چرا که کشورهای عضو ناتو باید همگی رسما الحاق کشورها به این ائتلاف را تایید کنند و هریک حق وتو دارند.

آن لینده، وزیر خارجه سوئد روز سه‌شنبه پس از امضای پروتکل‌ الحاقی کشورش به ناتو از کشورهای پیمان آتلانتیک شمالی به خاطر حمایت قوی آنها تشکر کرد و گفت: «ما متقاعد شده‌ایم که عضویت‌مان، ناتو را تقویت می‌کند و به ثبات در منطقه آتلانتیک شمالی کمک خواهد کرد.»

پکا هااویستو، وزیر امور خارجه فنلاند نیز در این جلسه نسبت به اینکه اعضای ناتو سریعا درخواست عضویت را امضا کنند، ابراز امیدواری کرد.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

دولت‌های هلسینکی و استکهلم با توجه به تهاجم روسیه به اوکراین، از سیاست دهه‌ها بی‌طرفی نظامی گسترده خود دست برداشته و تصمیم گرفتند به اتحاد نظامی ناتو بپیوندند.

فنلاند با روسیه مرزی به طول بیش از ۱۳۰۰ کیلومتر دارد. هیچ کشور دیگری از اتحادیه اروپا و ناتو چنین مرز طولانی با روسیه ندارد.

ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه پیش از این گفته بود، کشورش مشکلی با پیوستن سوئد و فنلاند به ناتو ندارد.

او با طرح این ادعا که “مثل اوکراین، با سوئد و فنلاند هم مشکلی نداریم” گفته بود: «اما آنها باید بدانند که قبلا هیچ تهدیدی وجود نداشت، در حالی که اکنون اگر یگان‌های نظامی و زیرساخت‌های ناتو در این دو کشور مستقر شوند، ما مقابله کرده و تهدیداتی را به همان اندازه نسبت به سرزمینی که تهدیدات علیه ما از آن ناشی می‌شود، ایجاد می‌کنیم.»

این سخنان پوتین یک روز پس از امضای یادداشت تفاهم میان ترکیه، فنلاند و سوئد درباره پیوستن دو کشور اسکاندیناوی به ناتو صورت گرفته بود.

رابرت مالی: ایرانی‌ها باید بین خودشان مذاکره کنند

نماینده آمریکا می‌گوید در مذاکرات هسته‌ای دوحه، ایران درخواست‌هایی روی میز گذاشت که ربطی به برجام ندارد. از نظر رابرت مالی مذاکرات باید بین ایران و خودش اتفاق بیفتد که آیا واقعا بازگشت به برجام را می‌خواهند یا خیر.نماینده ارشد آمریکا در مذاکرات احیای توافق هسته‌ای برجام روز سه‌شنبه ۵ ژوئیه (۱۴ تیرماه) گفت، ایران در جریان مذاکرات اخیر در دوحه درخواست‌های غیرمرتبط با بحث برنامه هسته‌ای را مطرح کرده است. او افزود که ایران پیشرفت‌های نگران‌کننده‌ای در زمینه غنی‌سازی اورانیوم داشته است.

به گزارش خبرگزاری رویترز، رابرت مالی، فرستاده ویژه آمریکا در امور ایران گفت: «پیشنهادی روی میز برای جدول زمانی وجود دارد که طی آن ایران بتواند به توافق هسته‌ای بازگردد و واشنگتن بتواند تحریم‌ها علیه تهران را کاهش دهد.»

به کانال اینستاگرام دویچه وله فارسی بپیوندید

مالی گفت که ایران در آخرین مذاکرات هفته گذشته در دوحه خواست‌های جدیدی مطرح کرده است.

رابرت مالی در مصاحبه ای با “رادیو ملی آمریکا” گفت: «آنها از جمله در دوحه خواست‌هایی را اضافه کردند که به نظر من هر کسی که به این موضوع نگاه می‌کند هیچ ارتباطی با توافق هسته‌ای ندارد، و این چیزهایی بود که در گذشته می‌خواستند».

آمریکا و اروپایی‌ها در مورد خواست‌های جدید ایران گفته‌اند که این خواست‌ها نمی‌تواند بخشی از مذاکرات برای احیای توافق هسته‌ای ایران با قدرت‌های جهانی باشد.

رابرت مالی در این مصاحبه گفت: «بحثی که در حال حاضر واقعاً باید انجام شود، چندان بین ما و ایران نیست. این بحث در درون خود ایران صورت گیرد. آنها باید به نتیجه‌ای برسند که آیا اکنون آماده‌اند با چهار کشور دیگر برای بازگشت به برجام کنار بیایند یا خیر.»

مذاکرات دو روزه آمریکا و ایران در دوحه پایتخت قطر از سوی مقامات رسمی و دولتی ایران “جدی و مثبت” ارزیابی شده است. اما روزنامه کیهان، که نماینده رهبر جمهوری اسلامی مدیریت آن را به عهده دارد و برخی از روحانیان نزدیک به حکومت که پرقدرت و بانفوذ هستند اما سمتی در دولت ندارند، ظاهرا با ابراز خشنودی از بی‌نتیجه بودن نشست دوحه علنا به قطر حمله کردند.

احمد علم‌الهدی، امام جمعه مشهد مذاکرات غیر مستقیم ایران و آمریکا را “تله آمریکایی” دانست. امام جمعه مشهد قطر را هم یک حکومت وابسته به آمریکا در حاشیه خلیج فارس دانست که به‌عنوان یک “دلال مجانی” به وسط آمده و به‌عنوان میانجی‌گر، محل مذاکرات را از وین منتقل به قطر منتقل کرده است. به گفته علم‌الهدی، همه این کارها به خاطر این بوده است که ایران از مذاکرات عقب‌نشینی کند.

به کانال تلگرام دویچه وله فارسی بپیوندید

انتقاد علم‌الهدی زمانی مطرح شده است که در دولت ایران کسانی حاکم هستند که مواضعی نزدیک به او دارند. میانجی‌گری این مذاکره نیز برعهده اتحادیه اروپا بوده است.

مذاکرات ایران و آمریکا در دوحه به طور غیرمستقیم برگزار شد و هیأت‌های مذاکره‌کننده دو کشور در سالن‌هایی جداگانه حضور داشتند و از طریق “میانجی” با یکدیگر در تماس و گفت‌وگو بودند.

ریاضیدان اوکراینی پس از مریم میرزا خانی دومین زن برنده مدال فیلدز

مدال فیلدز ۲۰۲۲ به چهار ریاضی‌دان اهدا شد. یکی از آنها مارینا ویازوفسکا است. او دومین زن دریافت کننده این مدال در تاریخ پس از مریم میرزاخانی است. ریاضی‌دانان برنده امسال از انگیزه‌شان برای روی آوردن به ریاضی می‌گویند.

https://www.deutschlandfunk.de/ukrainerin-wiasowska-erhaelt-fields-medaille-100.html

مراسم اهدای مدال فیلدز ۲۰۲۲ ظهر روز سه شنبه ۵ ژوئیه (۱۴ تیرماه) در شهر هلسینکی در فنلاند با سخنرانی کارلوس ای‌کینگ، مدیر اتحادیه بین‌المللی ریاضیات برگزار شد. پس از سخنان او که با اشاره به جنگ اوکراین آغاز شد، برندگان مدال فیلدز امسال به ترتیب حروف الفبا اعلام شدند.

چهار ریاضی‌دان امسال موفق به دریافت مدال فیلدز شدند؛ دومین زن که در طول تاریخ این جایزه را از آن خود کرده به همراه سه ریاضی‌دان مرد.

مارینا ویازوفسکا ۳۷ ساله، استاد ریاضی متولد کی‌یف است و از سال ۲۰۱۷ در دانشگاه اکول پلی تکنیک فدرال لوزان در سوییس تدریس می‌کند. او این جایزه را به دلیل دستاوردهایش در اثبات نظریه فضاپرکنی با کُره (sphere packing) دریافت کرد.

الهام بخش زنان برای روی‌ آوردن به ریاضی

نخستین زنی که مدال فیلدز را در تاریخ ۸۰ ساله اهدای این جایزه از آن خود کرد، مریم میرزاخانی بود. مریم میرزاخانی در سال ۲۰۱۷ تنها سه سال پس از دریافت مدال فیلدز به دلیل ابتلا به سرطان درگذشت.

مارکوس دو ساتوی ریاضیدان بریتانیایی و نویسنده کتاب ترویج علم به زبان ساده، در مصاحبه با خبرگزاری فرانسه گفته است اطمینان دارد که اهدای این مدال به ویازوفسکا، دومین زنی که این مدال را از آن خود کرده است، الهام‌بخش زنان بیشتری برای روی آوردن به ریاضی به عنوان شغل شود.

ریاضی‌دانی که با دیدگاهی زیباشناختی شیفته ریاضی است

دیگر برنده مدال فیلدز امسال فرانسیس هوگو دومینیل – کوپن ۳۶ ساله (متولد ۱۹۸۵)، ریاضیدان متولد فرانسه و استاد دانشگاه در ژنو است که نام او در مراسم اهدای جوایز به عنوان نخستین برنده مدال سال ۲۰۲۲ خوانده شد. او این جایزه را به دلیل فعالیت پیشگامانه‌اش در حوزه ریاضیات انتقال فاز از آن خود کرد.

امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه با اعلام نام این ریاضی‌دان به سرعت با انتشار توییتی به او تبریک گفت.

دویچه وله را در اینستاگرام دنبال کنید

دومینیل- کوپن پیش از اهدای جایزه در گفت‌وگو با خبرگزاری فرانسه گفته بود، هنگامی که برای حل یک مسئله ریاضی تلاش می‌کند به نقش‌هایی که نقاشی می‌شوند، می‌اندیشد و نه به فرمول‌ها. او می‌گوید، این دیدگاه زیباشناختی به او اجازه می‌دهد که ریاضی را با ظرافت خاصی نظاره کند.

جیمز مینارد ۳۵ ساله، ریاضی‌دان بریتانیایی از دانشگاه آکسفورد دیگر برنده مدال فیلدز است که این مدال به دلیل دستاوردهای او در زمینه نظریه تحلیلی اعداد به او اهدا شد.

ریاضی‌دانی که می‌خواست شاعر شود

جون ها ۳۹ ساله از دانشگاه پرینستون آمریکا دیگر برنده مدال ۲۰۲۲ است که این جایزه را برای کار روی ترکیبات و هندسه جبری دریافت کرد.

او در مصاحبه‌ای گفته است که یکی از نادر برندگان مدال فیلدز است که در دوران نوجوانی روی ریاضی تمرکز نکرد. یک نمره بد در آزمونی در دوران ابتدایی او را متقاعد کرده بود که استعدادی برای این رشته ندارد.

دویچه وله را در تلگرام دنبال کنید

او در ویدیویی که در مراسم هلسینکی پخش شد، گفت: «زمانی که جوان بودم، ریاضیات برای من مانند سرزمینی بود که دیوارهای عظیمی آن را احاطه کرده بودند و نمی‌توانستم از آنها بالا بروم. من در کشور کره بزرگ شدم و رؤیایم این بود که شاعر شوم تا آنچه را که وصف ناشدنی و تقریرناپذیر است، بیان کنم. در نهایت دریافتم که ریاضی راهی است برای انجام این کار.»

جابجایی محل برگزاری مراسم اهدای مدال

مدال فیلدز هر ۴ سال یکبار در جریان کنگره جهانی ریاضیدانان به دو تا ۴ کاندیدای زیر ۴۰ سال برای “دستاورد برجسته در زمینه ریاضی” اهدا می‌شود.

کنگره جهانی ریاضیدانان قرار بود امسال در ابتدا در شهر سن‌پترزبورگ در روسیه برگزار و با حضور ولادیمیر پوتین افتتاح شود. در ابتدای سال جاری و با حمله روسیه به اوکراین اما صدها ریاضی‌دان در نامه‌ای سرگشاده به انتخاب محل برگزاری کنگره امسال اعتراض کردند. در پی اعتراض‌ها محل برگزاری مراسم امسال به هلسینکی انتقال یافت.

تاکنون دو ریاضی‌دان متولد ایران موفق به دریافت مدال فیلدز شده‌اند؛ مریم میرزاخانی در سال ۲۰۱۴ به عنوان اولین زن برنده این جایزه و کوچر بیرکار متولد مریوان در کردستان که این جایزه را در سال ۲۱۸ از آن خود کرد.