Previous Next

نقش سازمان‌های مخفی خارجی در خنثی‌سازی ترورها در آلمان

آلمان در خنثی‌سازی طرح‌های تروریستی می‌تواند به کمک‌های خارجی اتکا کند. بر اساس داده‌های وزارت کشور آلمان، سرویس‌های اطلاعاتی خارجی در مورد نیمی از طرح‌های سوءقصد، شواهد تعیین‌کننده را به آلمان داده‌اند.بدون اطلاعات و شواهدی که شرکای خارجی در مورد بسیاری سوءقصدهای تروریستی به آلمان داده‌اند، احتمالا این کشور نمی‌توانسته مانع از اجرای این طرح‌های ترور شود.

بر اساس داده‌های دولت آلمان، از سال ۲۰۱۱ بدین سو در مجموع ۱۳ سوءقصد در آلمان خنثی شده‌اند و در سه مورد این خنثی‌سازی به دلایل فنی نافرجام بوده است.

دولت آلمان در پاسخ به پرسش کتبی کریستف دفریس، نماینده حزب دموکرات مسیحی پارلمان در این زمینه گفته است: «شواهد شش مورد این طرح‌های سوءقصد از سوی سرویس‌های اطلاعاتی و دستگاه‌های امنیتی خارجی به دست مقامات آلمان رسیده‌اند که اهمیتی تعیین‌کننده در خنثی‌سازی این سوءقصدها داشته‌اند.»

به کانال دویچه وله فارسی در اینستاگرام بپیوندید

وزارت کشور آلمان در پاسخ خود می‌نویسد، اطلاعاتی که از خارج رسیده‌اند یا علت اولیه آغاز تحقیقات بوده‌اند و یا دست‌کم “سهمی تعیین‌کننده” در تحقیقاتی بوده‌اند که جریان داشته‌اند.

به عنوان نمونه، بر اساس شواهدی که یک سرویس مخفی خارجی ارائه داده بود، در ژوئن ۲۰۱۸ در منطقه “کوروایلر” شهر کلن زن و شوهری دستگیر می‌شوند که سوءقصد بمبگذاری با سم کشنده “ریزین” را تدارک دیده بودند. در نزدیکی محل سکونت این زوج اسلام‌گرا مرکز “اداره فدرال برای حفاظت از قانون اساسی” (سازمان اطلاعات و امنیت داخلی آلمان) قرار دارد.

به گزارش “اشپیگل آنلاین”، دفریس، نماینده پارلمان می‌گوید، پاسخ وزارت کشور آلمان این درک اولیه را تأیید می‌کند که “امنیت کشور ما در زمینه خنثی‌سازی سوءقصدهای تروریستی اسلام‌گرایانه، به طور عمده در دست سرویس‌های کشورهای هم‌پیمان ما است”.

این نماینده پارلمان با این حال تصریح کرد که دستگاه‌های امنیتی آلمان در این زمینه به خوبی سازماندهی شده‌اند و انگیزه بالایی در این حوزه دارند.

دفریس اما تأکید کرد که دستگاه‌های امنیتی آلمان در مبارزه با تروریسم و جنایت‌های سازمان‌یافته به مجوزهای کافی حقوقی و امکانات فنی بیشتر برای خنثی‌سازی مؤثر خطر نیاز دارند.

آخرین بار دستگیری یک جوان ۱۶ ساله به دلیل طراحی یک سوءقصد به کنیسه یهودیان در شهر هاگن نشان داد که تا چه اندازه آلمان به اطلاعات سازمان‌های مخفی خارجی وابسته است. این هشدار ترور نشان داد که همکاری‌های بین‌المللی تا چه اندازه اهمیت دارند.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

این نماینده پارلمان آلمان، رصد و تحلیل داده‌های اطلاعات ارتباطات رمزگذاری‌شده در شبکه‌های اجتماعی مانند واتس‌اپ را نیز بسیار پراهمیت خواند.

دفریس گفت، کسانی مانند مارکو بوشمان، وزیر دادگستری آلمان که می‌گویند به کار بستن ابزارهایی برای رصد منشاء ارتباطات و تفتیش آنلاینی با موانع حقوقی محدود شده‌اند، “بسیار نامسئولانه برخورد می‌کنند و باعث می‌شوند که دستگاه‌های امنیتی ما کورکورانه عمل کنند”.

گوترش: چین مجوز سفر کمیسر حقوق بشر به منطقه اویغورها را بدهد

دبیرکل سازمان ملل به رهبران چین گفت، از آنها انتظار دارد تا مجوز سفر میشل باچله کمیسر عالی حقوق بشر این سازمان به چین و منطقه سین‌کیانگ را صادر کنند. بیش از یک میلیون نفر از مسلمانان اویغور در این منطقه نگهداری می‌شوند.آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل روز شنبه ۱۶ بهمن (۵ فوریه) در حاشیه افتتاحیه بازی‌های المپیک زمستانی ۲۰۲۲ پکن با شی جین‌پینگ و وانگ یی، رئیس جمهور و وزیر خارجه چین دیدار کرد.

بر اساس بیانیه سازمان ملل درباره این دیدار، گوترش به مسئولان چینی گفت که انتظار دارد تماس‌ها بین دفتر کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل و مقام‌های چینی باعث شود تا مسئولان این کشور، مجوز سفر میشل باچله به چین و ”بازدید معتبر” او را از منطقه سین‌کیانگ بدهند.

کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل از حدودا دو سال پیش در پی آن است که با سفر به چین و بازدید از سین‌کیانگ در غرب این کشور، اتهام‌ها در خصوص نقض حقوق بشر علیه مسلمانان اویغور را بررسی کند. این درخواست تاکنون تحقق پیدا نکرده است.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

دفتر باچله در ماه گذشته میلادی اعلام کرد که مذاکرات برای سفر احتمالی او در نیمه نخست سال ۲۰۲۲ در جریان است.

در یکی از آخرین تحولات در این زمینه، روزنامه “ساوت چاینا مورنینگ پست” روز جمعه ۸ بهمن (۲۸ ژانویه) به نقل از منابعی که نخواستند نامشان فاش شود، گزارش داد که باچله پس از المپیک زمستانی پکن اجازه خواهد داشت تا به منطقه غربی چین سفر کند.

بر پایه این گزارش، مقامات چینی شرط گذاشتند که بازدید باچله باید “دوستانه” باشد نه تحقیقی و او در پایان این دیدار، گزارشی درباره سین‌کیانگ منتشر نکند.

بیانیه سازمان ملل همچنین می‌افزاید که گوترش در این دیدار، بار دیگر بر اهمیت اقدام‌های چین برای رسیدگی به تغییرات جوی تاکید کرد و گفت که دولت پکن ”باید به تلاش‌هایش با هدف تسریع استفاده از اقتصاد سبز و توقف انتشار گازهای گلخانه‌ای بیفزاید”.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

بازی‌های المپیک زمستانی که از ۴ تا ۲۰ فوریه در چین در جریان است، بار دیگر توجه‌ها را به نقض حقوق بشر در این کشور، معطوف کرده است.

در مقابل، دولت چین از منتقدان و مخالفان خود خواسته تا این بازی‌ها را ”سیاسی” نکنند.

گروه‌های مدافع حقوق بشر بارها دولت چین را به سرکوب سیستماتیک اقلیت مسلمان اویغور در استان سین‌کیانگ متهم کرده‌اند. پکن این اتهامات را رد می‌کند اما سازمان ملل اعلام کرده که بیش از یک میلیون نفر از این اقلیت به مراکز “شستشوی مغزی” منتقل شده‌اند. چین این قبیل مراکز را “اردوگاه‌های تربیتی” می‌نامد و مدعی است که اویغورها داوطلبانه به آنجا می‌روند.

اسناد موجود در کنسرسیوم روزنامه‌نگاران تحقیقی اما نشان می‌دهند که محل نگهداری اویغورها شبیه زندان‌هایی با مقررات انضباطی بسیار سخت، نظارت‌های امنیتی شدید و دستورالعمل‌هایی برای نوع رفتار، زندگی، تماس‌با دیگران و حتی چگونگی استفاده از دستشویی است.

آمریکا و شمار دیگری از کشورهای غربی از سازمان ملل خواسته‌اند تا درباره وضعیت اقلیت اویغور گزارشی منتشر کند.

در پی انتشار فیلم قتل «ناموسی» یک «کودک‌همسر» پایگاه خبری رکنا توقیف شد

پس از انتشار فیلم و تصاویر قتل یک کودک‌همسر در اهواز توسط پایگاه خبری رکنا، خبرگزاری‌های ایران روز یکشنبه از توقیف این پایگاه خبری با رای هیأت نظارت بر مطبوعات خبر دادند.

وزیر دفاع آلمان در صدد تهیه پهپادهای رزمی است

مسلح کردن پهپادها در آلمان بحث تازه‌ای نیست اما این مسئله با بحران اوکراین به موضوع روز تبدیل شده است. کریستینه لامبرشت، وزیر دفاع آلمان از حزب سوسیال دموکرات اکنون خواستار مسلح شدن پهپادهای ارتش شد.پهپادهای جنگی یا یا هواپیماهای بی‌سرنشین مسلح مدتهاست مورد انتقاد قرار گرفته‌اند زیرا می‌توان به کمک آنها، از فاصله دور افراد را به صورت هدفمند به قتل رساند.

به کانال دویچه وله فارسی در اینستاگرام بپیوندید

با این حال کریستینه لامبرشت، وزیر دفاع آلمان گفته است می‌توان از پهپادهای جنگی با ملاحظات اخلاقی استفاده کرد.

خانم لامبرشت به گروه رسانه‌ای “فونکه مدیا” گفته است نمایندگان مجلس وقتی سربازان را به عملیات می‌فرستند باید به بهترین نحو حفظ امنیت آنها را نیز تضمین کنند.

به گفته او هواپیماهای بدون سرنشین مسلح می‌توانند در شرایط خاص از سربازان بهتر محافظت کنند.

وزیر دفاع آلمان در عین حال یادآوری کرده که تصمیم‌گیری در باره استفاده از این سیستم تسلیحاتی بر عهده پارلمان است.

استفاده از پهپادهای جنگی در توافق‌نامه احزاب ائتلافی حاکم (احزاب سوسیال دموکرات، سبزها ودموکرات آزاد) نیز قید شده است.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

در توافقنامه آمده است که دستیابی ارتش آلمان به پهپادهای جنگی با رعایت قوانین حقوق بین‌الملل امکان‌پذیر خواهد بود اما “قتل‌های فراقانونی به کمک این پهپادها” مورد پذیرش نیست.

نقد فیلم؛ مصاحبه با حامد سلیمان‌زاده، داور “فیپرشی” برلیناله

حامد سلیمان‌زاده یکی از سه داور فدراسیون بین المللی منتقدان سینمای جهان در بخش فوروم برلیناله است. او در گفت‌وگو با دویچه وله از چگونگی انتخاب داوران، مفهوم نقد فیلم و از جایگاه نقد در سینمای ایران می‌گوید. فدراسیون بین المللی منتقدان سینمای جهان (فیپرشی) مهم‌ترین و شناخته شده‌ترین نهاد مستقل منتقدان سینمای جهان است که در بیش از ۶۰ کشور جهان عضو دارد. قدمت این فدراسیون به بیش از ۹ دهه می‌رسد و جایزه آن در جشنواره‌های مختلف از جمله کن، برلین، ونیز، لوکارنو، کارلووی واری، سن سباستین و … از اهمیت بالایی برخوردار است.

امسال حامد سلیمان‌زاده، منتقد سینما، پژوهشگر، فیلم‌ساز و استاد دانشگاه، همرا ه با دو تن دیگر از آلمان و هلند برای داوری بخش فوروم برلیناله برگزیده شده است. او به دویچه وله می‌‌‌‌‌‌‌‌گوید که روند انتخاب داوران توسط فیپرشی با مشورت و اعلان انجمن‌های ملی منتقدان کشورهای مختلف و دبیران جشنواره‌ها صورت می پذیرد و تصمیم درباره داوری افرادی که مستقل همچون او به عضویت این نهاد برگزیده شده اند به عهده هیئت مدیره فیپرشی است.

او تا به حال عضو هیئت داوران جشنواره‌های بین‌المللی متعددی از جمله کن، گوتنبرگ، شلینگل (Internationales Filmfestival Schlingel) و ریور ایتالیا (River Film Festival) بوده و چندین کتاب و مقاله‌ به فارسی و انگلیسی نوشته است. از مهمترین آثار حامد سلیمان‌زاده می توان به کتاب “پادسینما در ایران و سینمای سهراب شهید ثالث” اشاره کرد که امسال توسط دانشگاه تهران منتشر شده است.

حامد سلیمان‌زاده اکنون به عنوان پژوهشگر در زمینه مطالعات فیلم و فلسفه با دانشگاه هنرهای برلین (UDK) همکاری می‌کند. از او که عضو خانه سینما و انجمن فیلم کوتاه ایران (ISFA) است، درباره نقد در سینمای ایران می‌پرسیم و این که نقد فیلم چه ویژگی دارد؟

آقای سلیمان‌زاده شما در کنار الکساندر توزوارت از هلند و بتینا هیرش از آلمان به عنوان داوران فیپرشی، فیلم های بخش فوروم را داوری می‌کنید. درباره این بخش و داوری در آن بگویید؟

بخش فوروم (Forum) که من و همکاران آلمانی و هلندی‌ام قضاوت آثارش را بر عهده داریم، بخشی است که با هدف درک چیستی و ماهیت اساسی خود سینما و گریز از تعریف‌ها و دسته‌بندی کلیشه‌ای و مرسوم مانند داستانی، مستند، انیمیشن و … ایجاد شده است. به عنوان مثال در برنامه این بخش می‌توانید از فیلم‌های تجربی تا فیلم‌هایی را پیدا کنید که ساختارشان از الگوهای پرفورمنس مدرن و معاصر و یا اینستالیشن آرت پیروی می‌کند. این بخش، تجربی‌ترین بخش برلیناله است.

داوری بخش فوروم، به گمان من، کار بسیار سخت و پیچیده‌ای است، چرا که آثار موجود در آن از فرم‌های آشنا پیروی نمی‌کنند و عموما خطوط روایی غیر متعارف و اگزوتیک دارند. بنابراین انتخاب بهترین اثر از میان آنها، نیاز به بحث و گفتگوهای سینمایی و حتی بینارشته‌ای بسیاری دارد.

شما تجربه داوری جشنواره‌های زیادی را دارید، یک داور چگونه انتخاب می شود؟

این تا حدود زیادی به شناخت فرد از سینما، نوآوری فکری، سبک نوشتاری و همچنین سابقه قبلی و رصد مسیر حرفه‌ای او بر می‌گردد. از سویی داورانی که از میان سینماگران به عنوان فیلم‌ساز، بازیگر، تهیه کننده، فیلمبردار یا غیره انتخاب می‌شوند، عموما قبل‌از آن در جشنواره‌های جهانی به موفقیت رسیده‌اند و این یک ملاک برای انتخاب آنهاست.

در تجربه‌هایی که من تاکنون یا به عنوان داور فیپرشی یا یک سینماگر آزاد داشته‌ام به این رسیدم که یک داور باید قضاوت روشن و صریح داشته باشد و همچون فیلمساز، سبک خود و زیبایی شناسی مورد باور و اعتنایش را دنبال کند. انتخاب داور هم مثل فیلم‌هایی که در بخش مسابقه حاضرند و همچنین نام‌های سینماگران آشنا، در تعیین تراز بین‌المللی جشنواره‌ها تعیین کننده است.

ویژگی‌ نقد فیلم چیست و مثلا با نقد یک کتاب یا نقاشی چه تفاوتی دارد؟

سوال خوبی است که جوابش شاید یک دوره دانشگاهی بخواهد! طبعا نقد فیلم متاثر از عناصر سبکی و ساختاری خود فیلم است و همین جا مرز خود را از نقد در حوزه‌های دیگر، از ادبی گرفته تا تجسمی، جدا می‌سازد، ضمن اینکه من قویا بر این باورم که یک منتقد خوب باید آشنایی قابل قبولی از هنرهای مجاور سینما مانند موسیقی، نقاشی، معماری، تئاتر، ادبیات و … داشته باشد، چرا که به عنوان مثال وقتی او با فیلمی نامتعارف روبرو می‌شود، نمی‌تواند از یک دامنه واژگانی ثابت که مثلا فیلم های کلاسیک محض با روایت‌های خطی آشنا را نقد می‌کرده، استفاده کند.

وقتی فیلمی از فرم و محتوایی نامتعارف و غریب به معنای مثبتش تبعیت می‌کند، آنگاه باید نوشته منتقد نیز با آن چیزی که درباره‌اش می‌نویسد، هماهنگی داشته باشد. کار من در فرآیند نقد این است که فیلم را موجودی زنده فرض می‌کنم. با آن گفت‌وگو می‌کنم. خودم را برتر از فیلمی که تماشا می‌کنم نمی‌دانم و همزمان اجازه نمی‌دهم فیلم هم خودش را برتر از من ببیند. یک تعامل در یک تعادل. آن وقت می‌شود با فیلم ساعت‌ها زمان گذراند و کشفش کرد. وقتی می‌گویم فیلم، منظورم اثری است که بتوانی وارد گفت‌وگو با آن بشوی. بدانی فیلم شخصیتی دارد که اگرچه ساده می‌نماید، ولی کشفش زمان می‌خواهد. گاهی فاصله گرفتن از فیلم، می‌تواند شما را به شناخت خیلی بیشتری از آن برساند. برای همین من زیاد نمی‌نویسم. سعی می‌کنم کم و درباره آثاری بنویسم که دوستشان دارم.

وقتی فیلمی موفق می‌شود یا به اصطلاح ” سر و صدا” می‌کند، همه درباره‌اش حرف می‌زنند، هرکس به به خودش اجازه می‌دهد فیلم را “نقد” کند. می‌خواهم بدانم فرایند بررسی و داوری فیلم از نظر یک منتقد چیست؟

همه می‌توانند درباره هر چیزی که می‌بینند یا می‌شنوند یا می‌خوانند نظر بدهند حتی نظر با صدای بلند. شبکه‌های اجتماعی هم بسیار به گسترش این کنش روشنفکرانه کمک کرده‌اند اما جایی این کنش، بالقوه به شکل روشنفکری می‌ماند و در اجرا بدل به عاملی علیه تمام فعالیت‌های روشنگرانه و آگاهی بخش می‌شود. متاسفانه ما نمی‌توانیم با کسانی که خود را منتقد می‌دانند و درباره همه چیز اظهار نظر می‌کنند و تریبون‌های رسمی هم دارند، مقابله کنیم. در این مورد می‌توانیم به تاریخ امیدوار باشیم. در تاریخ آگاهی‌ها مانده است نه هیجان‌ها. این نکته‌ای است که مرا در مواجهه با اینها تسکین می دهد.

کار منتقد در مواجهه با فیلم، حال به عنوان داور یا نویسنده فلان مجله یا نشریه یا وب‌سایت، نه تشریح، نه توضیح و نه تفسیر است. منتقد باید تاویل کند. تاویل با اصل و اصالت اثر کار دارد نه با ظاهر و نما. در این فرآیند، منتقد چیزی را کشف می‌کند، آن را از طریق نوشته‌اش با دیگری به اشتراک می‌گذارد و همین یک مسیر گفتگوی بی‌پایان می‌سازد که یک سر آن همیشه منتقد است. حال اگر منتقد داور جشنواره‌ای باشد، ابتدا با داوران دیگر بحث می‌کند و در نهایت یکی باید دیگری را قانع کند. به قول والتر بنیامین، قانع کردن یعنی تصاحب کردن یک فرد بدون اینکه لقاحی صورت پذیرد! اصل اقناع، در فرآیند نقد مهم است که البته نباید شعاری، ایدئولوژیک و وابسته به قدرت باشد.

شما در نقد از چه کسانی متاثر بودید و اصلا می توان یا باید از کسی متاثر بود؟

اول قسمت دوم را پاسخ می‌دهم. به نظرم در پشت گام‌های هر فرد متاخر و احتمالا موفقی، گام های فرد مقدم و مبتکری دیده می‌شود. من همواره از کسانی که در همان گام‌های اول می‌گویند ما از هیچکس پیروی نکرده‌ایم، می‌ترسم. این یا دروغ است، یا تفاخر یا متاسفانه توهم.

تاریخ هنر پر است از تقلیدهایی که در طول زمان ماهیت تولید گرفته‌اند و در نهایت بدل به آفرینش شده‌اند. من در نقد پیرو کسانی هستم که نقد را به ذات یک اثر هنری می‌دانند. یعنی برای آفرینش آن شاید به اندازه همان اثر هنری که درباره اش سخن می‌گویند، وقت می‌گذارند. البته من بیشتر پیرو کسانی بوده‌ام که منتقد مستقیم فیلم نبوده‌اند اما جستار‌هایی راجع به سینما هم داشته‌اند.

افراد زیادی بوده‌اند که بر اندیشه من تاثیر گذاشته‌اند اما مهمترین آنها، سوزان سانتاگ (نظریه پرداز و منتقد آمریکایی)، والتر بنیامین (فیلسوف، منتقد و نویسنده آلمانی) و غلامحسین فرنود (منتقد و استاد دانشگاه) بوده‌اند. از نظریه‌پردازان سینمایی هم می‌توانم به ژان لوک نانسی، متیو ابوت، ژان فرانسوا لیوتار و ژیل دلوز اشاره کنم.

از کدام منتقدین تاثیر گرفتید و چرا؟

بگذارید از والتر بنیامین شروع کنم. او در کتاب بی‌نظیرش که به فارسی با عنوان “خیابان یک طرفه” که توسط حمید فرازنده و نشر مرکز منتشر شده، بخشی دارد با عنوان “مواظب پله‌ها باشید!” او اعتقاد دارد کار روی نثر خوب سه مرحله دارد: موسیقیایی (تصنیف نثر)، معماری (بنای نثر) و نساجی (بافتن نثر). نقد همین است. نقد‌های بنیامین همگی شامل این ساختار سه مرحله‌ای و هنری‌اند. او با اتکا به این سه پله و با پیوستگی فرم و محتوای نوشتارش، معنا می‌آفریند. معنایی از اثر که ما به عنوان خواننده از آن غافل مانده‌ایم. او درباره آثاری می‌نوشت که به قول خودش “تجربه شوک” برایش به ارمغان می‌آوردند. سکوت در برابر اعجاز اثر و کم کم زبان گشودن و تلاش برای درک آن لحظه‌ای که با اثر روبرو شده است.

سوزان سانتاگ نیز با جستار “علیه تفسیر” برای اکثر روشنفکران ایرانی شناخته شده است. او “اِروس” را جایگزین مواجهه علمی با هنر می کند. “اِروس” که یادآور خدای شوق یونانی هاست، کششی می‌سازد میان اثر و بیننده. جایی که مثلا خود اثر به شما می‌گوید کجا به‌ایست و من را از چه زاویه ای ببین تا بهتر بشناسی‌ام. در برخورد اِروسی با اثر هنری، نمی‌توان آنقدر حفاری کرد و به انتهای اثر رسید که لذتش تمام شود؛ کاری که علم با نتیجه‌گرا بودنش می‌کند. سانتاگ به ما یاد می‌دهد اثر را بیش از حد حفاری نکنیم که ممکن است روی سرمان خراب شود. بگذارید خود اثر بگوید تا کجا باید به او نزدیک شویم و درباره‌اش بگوییم.

و غلامحسین فرنود. او استاد تمثیل‌شناسی من در تبریز بود. زمانی که دوره لیسانس کارگردانی تئاتر می‌گذراندم. او نقد را در قالب درس تمثیل‌شناسی به ما آموزش داد. از آدورنو می‌گفت، از بنیامین، از سارتر، کامو، هدایت، شاملو … بعد باید کتابی انتخاب می‌کردیم و بخش‌های مختلف آن را با آثار دیگری که خوانده بودیم، ارتباط می‌دادیم. در نهایت نقدی حاصل می‌شد متاثر از شناخت تمثیلی و نشانه‌ای. حقیقتش او به من یاد داد چگونه با اثر هنری گفتگو کنم.

شما عضو خانه سینمای ایران هستید. نقد در سینمای ایران چه جایگاهی دارد؟

هیچ جایگاهی ندارد! وقتی رسانه‌های رسمی و تلویزیون، مروج و مبلغ فعالیتی مخرب و غیر روشنگرانه و متحجرانه به نام نقد جعلی می شوند، آنگاه نقد اصیل چه جایگاهی می‌تواند داشته باشد؟! وقتی فرد یا افرادی باور دارند هر کس روبروی آنها بنشیند، روبروی مفهوم تام و تمام نقد نشسته، چه گفتگوی آگاهی بخشی می تواند صورت پذیرد؟

غیر از نقدها و نوشته‌های چند فرد مستقل که آنها هم اتفاقا ریشه‌های تئاتری و ادبی دارند، من تعریف این واژه را در کشور خودم گم کرده‌ام. به صراحت، نام فحاشی، توهین، تخریب و… را “نقد” می‌گذارند! به فلان فیم‌ساز موثر تاریخ سینما می‌گویند دلقک، مردک، مترسک و … آخر این ترمینولوژی از کدام شیوه نقد و کدام منتقد آمده؟

من این را باور ندارم و هیچ گاه هم باور نمی‌کنم. یادم می‌آید وقتی نقد تروفو راجع به فیلم نیکلاس ری را در کایه دو سینما می‌خواندم، فهمیدم نقد او در مقام ستایش از اثری که دوست داشته، چقدر جزئیات دارد و چقدر عاری از حب و بغض است. اما در ایران قضیه فرق دارد. قلم‌هایی که عموما عاری از خلاقیت و باروری است، سلاحی می‌شود برای حمله به آثار یا خالقان آثاری ماندگار و قابل توجه بدون هیچ دلیل یا مسیر قانع کننده‌ای!

پس باید قید نقد حرفه‌ای فیلم در ایران را زد؟ یا هستند کسانی که نظر یا نقدشان در مورد فیلم قابل اعتناست و می‌شود از آنها به عنوان یک منتقد خوب یاد کرد؟

من می‌توانم به چند نام اشاره کنم که بعضا منتقد هم نبوده‌اند اما سخنان آنها درباره آثار دیگران حتی در دیگر رشته‌های هنری برای من جذاب بوده و حکم نقد داشته است. فروغ فرخزاد، ابراهیم گلستان، بهرام بیضایی، سهراب شهید ثالث، عباس کیارستمی، محمدرضا اصلانی، خسرو سینایی و پرویز کیمیاوی نام‌‌هایی هستند که در مقام فیلم‌ساز و شاعر شناخته شده‌اند اما به نظرم چیزی که منجر به آفرینش آثار ماندگار آنها شده، نگاهی منتقدانه و البته آمیخته به شاعرانگی به دیگر آثار دوران‌شان بوده است. دوست دارم به شاملو هم اشاره کنم، البته که او سینماگر نبود و کمی تجربه در نوشتن دیالوگ های فیلم فارسی داشت. اما وقتی در مقام یک شاعر از شاعران دیگر سخن می‌گوید، مفهوم نقد برایم عریض تر می شود و همین مرا بس است.

گفت‌وگو با حامد سلیمان‌زاده، داور “فیپرشی” برلیناله درباره نقد فیلم

حامد سلیمان‌زاده یکی از سه داور فدراسیون بین المللی منتقدان سینمای جهان در بخش فوروم برلیناله است. او در گفت‌وگو با دویچه وله از چگونگی انتخاب داوران، مفهوم نقد فیلم و از جایگاه نقد در سینمای ایران می‌گوید. فدراسیون بین المللی منتقدان سینمای جهان (فیپرشی) مهم‌ترین و شناخته شده‌ترین نهاد مستقل منتقدان سینمای جهان است که در بیش از ۶۰ کشور جهان عضو دارد. قدمت این فدراسیون به بیش از ۹ دهه می‌رسد و جایزه آن در جشنواره‌های مختلف از جمله کن، برلین، ونیز، لوکارنو، کارلووی واری، سن سباستین و … از اهمیت بالایی برخوردار است.

امسال حامد سلیمان‌زاده، منتقد سینما، پژوهشگر، فیلم‌ساز و استاد دانشگاه، همرا ه با دو تن دیگر از آلمان و هلند برای داوری بخش فوروم برلیناله برگزیده شده است. او به دویچه وله می‌‌‌‌‌‌‌‌گوید که روند انتخاب داوران توسط فیپرشی با مشورت و اعلان انجمن‌های ملی منتقدان کشورهای مختلف و دبیران جشنواره‌ها صورت می پذیرد و تصمیم درباره داوری افرادی که مستقل همچون او به عضویت این نهاد برگزیده شده اند به عهده هیئت مدیره فیپرشی است.

او تا به حال عضو هیئت داوران جشنواره‌های بین‌المللی متعددی از جمله کن، گوتنبرگ، شلینگل (Internationales Filmfestival Schlingel) و ریور ایتالیا (River Film Festival) بوده و چندین کتاب و مقاله‌ به فارسی و انگلیسی نوشته است. از مهمترین آثار حامد سلیمان‌زاده می توان به کتاب “پادسینما در ایران و سینمای سهراب شهید ثالث” اشاره کرد که امسال توسط دانشگاه تهران منتشر شده است.

حامد سلیمان‌زاده اکنون به عنوان پژوهشگر در زمینه مطالعات فیلم و فلسفه با دانشگاه هنرهای برلین (UDK) همکاری می‌کند. از او که عضو خانه سینما و انجمن فیلم کوتاه ایران (ISFA) است، درباره نقد در سینمای ایران می‌پرسیم و این که نقد فیلم چه ویژگی دارد؟

آقای سلیمان‌زاده شما در کنار الکساندر توزوارت از هلند و بتینا هیرش از آلمان به عنوان داوران فیپرشی، فیلم های بخش فوروم را داوری می‌کنید. درباره این بخش و داوری در آن بگویید؟

بخش فوروم (Forum) که من و همکاران آلمانی و هلندی‌ام قضاوت آثارش را بر عهده داریم، بخشی است که با هدف درک چیستی و ماهیت اساسی خود سینما و گریز از تعریف‌ها و دسته‌بندی کلیشه‌ای و مرسوم مانند داستانی، مستند، انیمیشن و … ایجاد شده است. به عنوان مثال در برنامه این بخش می‌توانید از فیلم‌های تجربی تا فیلم‌هایی را پیدا کنید که ساختارشان از الگوهای پرفورمنس مدرن و معاصر و یا اینستالیشن آرت پیروی می‌کند. این بخش، تجربی‌ترین بخش برلیناله است.

داوری بخش فوروم، به گمان من، کار بسیار سخت و پیچیده‌ای است، چرا که آثار موجود در آن از فرم‌های آشنا پیروی نمی‌کنند و عموما خطوط روایی غیر متعارف و اگزوتیک دارند. بنابراین انتخاب بهترین اثر از میان آنها، نیاز به بحث و گفتگوهای سینمایی و حتی بینارشته‌ای بسیاری دارد.

شما تجربه داوری جشنواره‌های زیادی را دارید، یک داور چگونه انتخاب می شود؟

این تا حدود زیادی به شناخت فرد از سینما، نوآوری فکری، سبک نوشتاری و همچنین سابقه قبلی و رصد مسیر حرفه‌ای او بر می‌گردد. از سویی داورانی که از میان سینماگران به عنوان فیلم‌ساز، بازیگر، تهیه کننده، فیلمبردار یا غیره انتخاب می‌شوند، عموما قبل‌از آن در جشنواره‌های جهانی به موفقیت رسیده‌اند و این یک ملاک برای انتخاب آنهاست.

در تجربه‌هایی که من تاکنون یا به عنوان داور فیپرشی یا یک سینماگر آزاد داشته‌ام به این رسیدم که یک داور باید قضاوت روشن و صریح داشته باشد و همچون فیلمساز، سبک خود و زیبایی شناسی مورد باور و اعتنایش را دنبال کند. انتخاب داور هم مثل فیلم‌هایی که در بخش مسابقه حاضرند و همچنین نام‌های سینماگران آشنا، در تعیین تراز بین‌المللی جشنواره‌ها تعیین کننده است.

ویژگی‌ نقد فیلم چیست و مثلا با نقد یک کتاب یا نقاشی چه تفاوتی دارد؟

سوال خوبی است که جوابش شاید یک دوره دانشگاهی بخواهد! طبعا نقد فیلم متاثر از عناصر سبکی و ساختاری خود فیلم است و همین جا مرز خود را از نقد در حوزه‌های دیگر، از ادبی گرفته تا تجسمی، جدا می‌سازد، ضمن اینکه من قویا بر این باورم که یک منتقد خوب باید آشنایی قابل قبولی از هنرهای مجاور سینما مانند موسیقی، نقاشی، معماری، تئاتر، ادبیات و … داشته باشد، چرا که به عنوان مثال وقتی او با فیلمی نامتعارف روبرو می‌شود، نمی‌تواند از یک دامنه واژگانی ثابت که مثلا فیلم های کلاسیک محض با روایت‌های خطی آشنا را نقد می‌کرده، استفاده کند.

وقتی فیلمی از فرم و محتوایی نامتعارف و غریب به معنای مثبتش تبعیت می‌کند، آنگاه باید نوشته منتقد نیز با آن چیزی که درباره‌اش می‌نویسد، هماهنگی داشته باشد. کار من در فرآیند نقد این است که فیلم را موجودی زنده فرض می‌کنم. با آن گفت‌وگو می‌کنم. خودم را برتر از فیلمی که تماشا می‌کنم نمی‌دانم و همزمان اجازه نمی‌دهم فیلم هم خودش را برتر از من ببیند. یک تعامل در یک تعادل. آن وقت می‌شود با فیلم ساعت‌ها زمان گذراند و کشفش کرد. وقتی می‌گویم فیلم، منظورم اثری است که بتوانی وارد گفت‌وگو با آن بشوی. بدانی فیلم شخصیتی دارد که اگرچه ساده می‌نماید، ولی کشفش زمان می‌خواهد. گاهی فاصله گرفتن از فیلم، می‌تواند شما را به شناخت خیلی بیشتری از آن برساند. برای همین من زیاد نمی‌نویسم. سعی می‌کنم کم و درباره آثاری بنویسم که دوستشان دارم.

وقتی فیلمی موفق می‌شود یا به اصطلاح ” سر و صدا” می‌کند، همه درباره‌اش حرف می‌زنند، هرکس به به خودش اجازه می‌دهد فیلم را “نقد” کند. می‌خواهم بدانم فرایند بررسی و داوری فیلم از نظر یک منتقد چیست؟

همه می‌توانند درباره هر چیزی که می‌بینند یا می‌شنوند یا می‌خوانند نظر بدهند حتی نظر با صدای بلند. شبکه‌های اجتماعی هم بسیار به گسترش این کنش روشنفکرانه کمک کرده‌اند اما جایی این کنش، بالقوه به شکل روشنفکری می‌ماند و در اجرا بدل به عاملی علیه تمام فعالیت‌های روشنگرانه و آگاهی بخش می‌شود. متاسفانه ما نمی‌توانیم با کسانی که خود را منتقد می‌دانند و درباره همه چیز اظهار نظر می‌کنند و تریبون‌های رسمی هم دارند، مقابله کنیم. در این مورد می‌توانیم به تاریخ امیدوار باشیم. در تاریخ آگاهی‌ها مانده است نه هیجان‌ها. این نکته‌ای است که مرا در مواجهه با اینها تسکین می دهد.

کار منتقد در مواجهه با فیلم، حال به عنوان داور یا نویسنده فلان مجله یا نشریه یا وب‌سایت، نه تشریح، نه توضیح و نه تفسیر است. منتقد باید تاویل کند. تاویل با اصل و اصالت اثر کار دارد نه با ظاهر و نما. در این فرآیند، منتقد چیزی را کشف می‌کند، آن را از طریق نوشته‌اش با دیگری به اشتراک می‌گذارد و همین یک مسیر گفتگوی بی‌پایان می‌سازد که یک سر آن همیشه منتقد است. حال اگر منتقد داور جشنواره‌ای باشد، ابتدا با داوران دیگر بحث می‌کند و در نهایت یکی باید دیگری را قانع کند. به قول والتر بنیامین، قانع کردن یعنی تصاحب کردن یک فرد بدون اینکه لقاحی صورت پذیرد! اصل اقناع، در فرآیند نقد مهم است که البته نباید شعاری، ایدئولوژیک و وابسته به قدرت باشد.

شما در نقد از چه کسانی متاثر بودید و اصلا می توان یا باید از کسی متاثر بود؟

اول قسمت دوم را پاسخ می‌دهم. به نظرم در پشت گام‌های هر فرد متاخر و احتمالا موفقی، گام های فرد مقدم و مبتکری دیده می‌شود. من همواره از کسانی که در همان گام‌های اول می‌گویند ما از هیچکس پیروی نکرده‌ایم، می‌ترسم. این یا دروغ است، یا تفاخر یا متاسفانه توهم.

تاریخ هنر پر است از تقلیدهایی که در طول زمان ماهیت تولید گرفته‌اند و در نهایت بدل به آفرینش شده‌اند. من در نقد پیرو کسانی هستم که نقد را به ذات یک اثر هنری می‌دانند. یعنی برای آفرینش آن شاید به اندازه همان اثر هنری که درباره اش سخن می‌گویند، وقت می‌گذارند. البته من بیشتر پیرو کسانی بوده‌ام که منتقد مستقیم فیلم نبوده‌اند اما جستار‌هایی راجع به سینما هم داشته‌اند.

افراد زیادی بوده‌اند که بر اندیشه من تاثیر گذاشته‌اند اما مهمترین آنها، سوزان سانتاگ (نظریه پرداز و منتقد آمریکایی)، والتر بنیامین (فیلسوف، منتقد و نویسنده آلمانی) و غلامحسین فرنود (منتقد و استاد دانشگاه) بوده‌اند. از نظریه‌پردازان سینمایی هم می‌توانم به ژان لوک نانسی، متیو ابوت، ژان فرانسوا لیوتار و ژیل دلوز اشاره کنم.

از کدام منتقدین تاثیر گرفتید و چرا؟

بگذارید از والتر بنیامین شروع کنم. او در کتاب بی‌نظیرش که به فارسی با عنوان “خیابان یک طرفه” که توسط حمید فرازنده و نشر مرکز منتشر شده، بخشی دارد با عنوان “مواظب پله‌ها باشید!” او اعتقاد دارد کار روی نثر خوب سه مرحله دارد: موسیقیایی (تصنیف نثر)، معماری (بنای نثر) و نساجی (بافتن نثر). نقد همین است. نقد‌های بنیامین همگی شامل این ساختار سه مرحله‌ای و هنری‌اند. او با اتکا به این سه پله و با پیوستگی فرم و محتوای نوشتارش، معنا می‌آفریند. معنایی از اثر که ما به عنوان خواننده از آن غافل مانده‌ایم. او درباره آثاری می‌نوشت که به قول خودش “تجربه شوک” برایش به ارمغان می‌آوردند. سکوت در برابر اعجاز اثر و کم کم زبان گشودن و تلاش برای درک آن لحظه‌ای که با اثر روبرو شده است.

سوزان سانتاگ نیز با جستار “علیه تفسیر” برای اکثر روشنفکران ایرانی شناخته شده است. او “اِروس” را جایگزین مواجهه علمی با هنر می کند. “اِروس” که یادآور خدای شوق یونانی هاست، کششی می‌سازد میان اثر و بیننده. جایی که مثلا خود اثر به شما می‌گوید کجا به‌ایست و من را از چه زاویه ای ببین تا بهتر بشناسی‌ام. در برخورد اِروسی با اثر هنری، نمی‌توان آنقدر حفاری کرد و به انتهای اثر رسید که لذتش تمام شود؛ کاری که علم با نتیجه‌گرا بودنش می‌کند. سانتاگ به ما یاد می‌دهد اثر را بیش از حد حفاری نکنیم که ممکن است روی سرمان خراب شود. بگذارید خود اثر بگوید تا کجا باید به او نزدیک شویم و درباره‌اش بگوییم.

و غلامحسین فرنود. او استاد تمثیل‌شناسی من در تبریز بود. زمانی که دوره لیسانس کارگردانی تئاتر می‌گذراندم. او نقد را در قالب درس تمثیل‌شناسی به ما آموزش داد. از آدورنو می‌گفت، از بنیامین، از سارتر، کامو، هدایت، شاملو … بعد باید کتابی انتخاب می‌کردیم و بخش‌های مختلف آن را با آثار دیگری که خوانده بودیم، ارتباط می‌دادیم. در نهایت نقدی حاصل می‌شد متاثر از شناخت تمثیلی و نشانه‌ای. حقیقتش او به من یاد داد چگونه با اثر هنری گفتگو کنم.

شما عضو خانه سینمای ایران هستید. نقد در سینمای ایران چه جایگاهی دارد؟

هیچ جایگاهی ندارد! وقتی رسانه‌های رسمی و تلویزیون، مروج و مبلغ فعالیتی مخرب و غیر روشنگرانه و متحجرانه به نام نقد جعلی می شوند، آنگاه نقد اصیل چه جایگاهی می‌تواند داشته باشد؟! وقتی فرد یا افرادی باور دارند هر کس روبروی آنها بنشیند، روبروی مفهوم تام و تمام نقد نشسته، چه گفتگوی آگاهی بخشی می تواند صورت پذیرد؟

غیر از نقدها و نوشته‌های چند فرد مستقل که آنها هم اتفاقا ریشه‌های تئاتری و ادبی دارند، من تعریف این واژه را در کشور خودم گم کرده‌ام. به صراحت، نام فحاشی، توهین، تخریب و… را “نقد” می‌گذارند! به فلان فیم‌ساز موثر تاریخ سینما می‌گویند دلقک، مردک، مترسک و … آخر این ترمینولوژی از کدام شیوه نقد و کدام منتقد آمده؟

من این را باور ندارم و هیچ گاه هم باور نمی‌کنم. یادم می‌آید وقتی نقد تروفو راجع به فیلم نیکلاس ری را در کایه دو سینما می‌خواندم، فهمیدم نقد او در مقام ستایش از اثری که دوست داشته، چقدر جزئیات دارد و چقدر عاری از حب و بغض است. اما در ایران قضیه فرق دارد. قلم‌هایی که عموما عاری از خلاقیت و باروری است، سلاحی می‌شود برای حمله به آثار یا خالقان آثاری ماندگار و قابل توجه بدون هیچ دلیل یا مسیر قانع کننده‌ای!

پس باید قید نقد حرفه‌ای فیلم در ایران را زد؟ یا هستند کسانی که نظر یا نقدشان در مورد فیلم قابل اعتناست و می‌شود از آنها به عنوان یک منتقد خوب یاد کرد؟

من می‌توانم به چند نام اشاره کنم که بعضا منتقد هم نبوده‌اند اما سخنان آنها درباره آثار دیگران حتی در دیگر رشته‌های هنری برای من جذاب بوده و حکم نقد داشته است. فروغ فرخزاد، ابراهیم گلستان، بهرام بیضایی، سهراب شهید ثالث، عباس کیارستمی، محمدرضا اصلانی، خسرو سینایی و پرویز کیمیاوی نام‌‌هایی هستند که در مقام فیلم‌ساز و شاعر شناخته شده‌اند اما به نظرم چیزی که منجر به آفرینش آثار ماندگار آنها شده، نگاهی منتقدانه و البته آمیخته به شاعرانگی به دیگر آثار دوران‌شان بوده است. دوست دارم به شاملو هم اشاره کنم، البته که او سینماگر نبود و کمی تجربه در نوشتن دیالوگ های فیلم فارسی داشت. اما وقتی در مقام یک شاعر از شاعران دیگر سخن می‌گوید، مفهوم نقد برایم عریض تر می شود و همین مرا بس است.

محاکمه جمشید شارمهد، شهروند ایرانی-آلمانی آغاز شد

رسانه‌های ایران از برگزاری دادگاه جمشید شارمهد شهروند آلمانی-ایرانی به ریاست قاضی صلواتی خبر دادند. غزاله شارمهد دختر جمشید شارمهد در توییتر نوشت از طریق شبکه‌های اجتماعی باخبر شده دادگاه پدرش برگزار می‌شود.رسانه‌های ایران روز یکشنبه ۱۷ بهمن (۶ فوریه) از جلسه دادگاه علنی رسیدگی به پرونده جمشید شارمهد به ریاست قاضی صلواتی خبر دادند.

در این جلسه نماینده دادستان، “خانواده قربانیان”، متهم و وکلای وی حضور داشتند. در ابتدای جلسه دادگاه قاضی صلواتی از بهروز حسنی اعتماد نماینده دادستان خواست به قرائت کیفرخواست بپردازد.

نماینده دادستان گفت جمشید شارمهد متولد ۱۳۳۴ تبعه ایران و دارای تابعیت مضاعف آلمان و اقامت در آمریکا است و متهم به “افساد فی الارض” است.

به کانال دویچه وله فارسی در اینستاگرام بپیوندید

دادگاه شارمهد در حالی برگزار می‌شود که خانواده او هیچ اطلاعی از برگزاری آن نداشته است.

غزاله شارمهد در حساب کاربری خود در توییتر نوشته است: «پدرم ۵۵۵ روزهست در سلول انفرادی به سر می برد، ما از سلامت روحی و جسمی او پس از آن روزهای شکنجه چیزی نمی‌دانیم، از این تاریخ دادگاه هم اطلاعی نداشتیم ، کنسولگری آلمان در این مورد مطلع نشده است. این یک محاکمه ساختگی است، حتی بر خلاف قانون ایران است، که بی عدالتی‌ است.»

نماینده دادستان اتهاماتی چون طراحی و هدایت بمب گذاری در حسینیه شیراز، بمبگذاری در سد سیون شیراز، و آتش سوزی در هتل جهان تهران و تهیه بمب جهت انفجار در حوزه علمیه آیت الله گلپایگانی را در دادگاه قرائت کرد.

نماینده دادستان همچنین گفته است که این متهم قصد انجام ۲۳ “اقدام تروریستی” داشته که موفق به انجام پنج مورد آن شده است. دادستان همچنین متهم کرده است که آقای شارمهد با آمریکایی‌ها نیز در تماس بوده و نقشه فتح تهران را برای ترامپ، جان بولتن و هوک ارسال کرده است.

دادستان درباره چگونگی دستگیری شارمهد و همچنین نحوه گرفتن اعترافات توضیحی نداده است.

غزاله شارمهد، دختر آقای شهرمهد به روند رسیدگی دادگاه پدرش اعتراض کرده و از رسانه‌ها و مدافعان حقوق بشر درخواست کمک کرده است. او در توییتر نوشت: «این نامش نه دادگاه و نه عدالت است. پدرم قربانی دستگاه تبلیغاتی و غیراخلاقی و غیرانسانی است! ما به عنوان تنها نماینده پدرم به شدت به این تاریخ دادگاه و روند رسیدگی اعتراض داریم.»

پیش از این نهادهای بین‌المللی مدافع حقوق بشر از جمله عفو بین‌الملل گفته بودند که گرفتن “اعترافات اجباری” نقض حقوق این زندانی است.

نهادهای حقوق بشر و همچنین خانواده جمشید شارمهد تا کنون حتی از محل نگهداری او بی‌خبر بودند.

در پایان جلسه دادگاه رسیدگی به پرونده آقای شارمهد قاضی صلواتی اعلام کرد که زمان و مکان جلسه بعدی متعاقباً اعلام خواهد شد.

دختر شارمهد: پدرم در دبی ربوده و به ایران برده شده

وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی مرداد ۹۹ با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد که جمشید شارمهد، مسئول گروه “تندر” را “در عملیاتی پیچیده” بازداشت کرده است. دختر آقای جمشید شارمهد بعدا تائید کرد که پدرش در دبی ربوده و به ایران برده شده است.

جمشید شارمهد ۶۶ سال دارد و پیش از مهاجرت به ایالات متحده و سکونت در کالیفرنیا، در آلمان زندگی می‌کرده است.

شارمهد در سال ۱۹۹۷ یک شرکت مهندسی در آلمان تاسیس کرد. این شرکت در زمینه طراحی و اجرای پروژه‌های نرم‌افزاری برای صنایع الکترونیک و خودروسازی فعالیت می‌کرد. از شارمهد به عنوان نویسنده نرم‌افزار UniPad نیز یاد می‌شود.

شارمهد در سال ۲۰۰۳ به آمریکا رفت. او در سال ۲۰۰۴ وبسایت “تندر” و سپس در سال ۲۰۰۷ رادیو تندر را به عنوان رسانه “انجمن پادشاهی ایران” راه‌اندازی کرد.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

به گفته مقام‌های آلمانی، جمشید شارمهد علاوه بر شهروندی ایران، تابعیت آلمان را نیز دارد و وزارت خارجه آلمان برای روشن شدن ابعاد پرونده شهروند خود تلاش می‌کند.

دور دوم دادگاه مردمی آبان؛ عزم خانواده‌ها برای شکستن ”سکوت”

دومین دور از دادگاه مردمی آبان از جمعه ۱۵ بهمن‌ در لندن آغاز شد. مدیر سازمان حقوق بشر ایران به دویچه وله فارسی می‌گوید با برگزاری این دادگاه، خانواده بسیاری از جان‌باختگان تصمیم گرفته‌اند تا سکوت خود را بشکنند.دور نخست از این دادگاه در آبان‌ماه گذشته توسط سازمان‌های ”عدالت برای ایران”، ”حقوق بشر ایران” و سازمان بین‌المللی ”با هم علیه اعدام” برپا شد که در آن، ۳۴ نفر به عنوان شاهد درباره سرکوب اعتراضات سراسری آبان ۹۸ شهادت دادند.

دور تازه از جمعه ۱۵ بهمن (۴ فوریه) در لندن آغاز شد و سه روز ادامه دارد.

هیأت دادستانی در دور دوم دادگاه، ۲۷ مقام دیگر جمهوری اسلامی را نیز به دلیل مشارکت در سرکوب آبان ۹۸، به ”جنایت علیه بشریت” متهم کرد. به این ترتیب، با احتساب ۱۳۳ متهم پیشین در دور نخست این دادگاه، شمار مسئولان جمهوری اسلامی متهم در این زمینه، به ۱۶۰ نفر افزایش یافت.

جلسات دور دوم این دادگاه با هدف حفظ امنیت شاهدان، به صورت غیرعلنی برگزار می‌شود.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

مدیر سازمان حقوق بشر ایران در گفت وگو با دویچه وله فارسی از افزایش تماس‌ خانواده بسیاری از جان‌باختگان با مسئولان برگزاری دادگاه بعد از برگزاری دور اول خبر می‌دهد: «حتی در حین برگزاری دور اول هم تعداد زیادی از خانواده‌ها با ما تماس گرفتند و برای شهادت، اعلام آمادگی کردند.»

محمود امیری‌مقدم می‌گوید که برگزاری این دادگاه، انگیزه‌ای شده تا “اعتماد به نفس” خانواده‌ها افزایش یابد و بسیاری از آنها سکوت خود را بشکنند.

به گفته او، روی بدن شماری از شاهدان در این دادگاه، هنوز آثار ”جنایت آبان ۹۸” دیده می‌شود.

از جمله شاهدان در نخستین روز از دور دوم این دادگاه در روز جمعه، همسر علی فتوحی و برادر آمنه شهبازی فرد از کشته‌شدگان و فاطمه داوند از بازداشت‌شدگان اعتراضات آبان ۹۸ بودند. سه شاهد دیگر به دلایل امنیتی، چهره‌های خود را پوشانده بودند.

در این جلسه، یک مقام قضایی سابق در ایران، شهادت داد که “نیروی انتظامی و لباس شخصی‌ها در جریان اعتراضات مسالمت‌آمیز به سوی مردم شلیک کردند”.

جلسه بعدی دادگاه روز شنبه با شهادت ۹ شاهد،‌ از جمله اعضای خانواده عثمان نادری و ناصر رضایی، دو نفر از جان‌باختگان اعتراض‌های آبان ۹۸ و مریم فومنی،‌ محقق هیأت دادستانی برگزار شد.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

در این جلسه، فردی مدعی عضویت در ”بسیج گردان امام علی” گفت که برخی از نیروهای سرکوب‌کننده اعتراضات از “اراذل و اوباش” و عده‌ای از آنها هم اعضای حشدالشعبی و فاطمیون بودند.

این شاهد که هویت‌ش به دلایل امنیتی اعلام نشد، اضافه کرد که به دنبال بالا گرفتن اعتراض‌ها در آبان ۹۸، یکی از فرماندهان سپاه پاسداران گفته بود: «غائله باید جمع شود و به کمر به بالا هم تیراندازی مجاز است.»

به گفته او، شماری از نیروهای امنیتی با تغییر لباس و پوشیدن لباس شخصی، با هدف شناسایی چهره‌های اصلی در برپایی این تجمع‌ها، وارد جمعیت معترض شدند.

شماری از شاهدان در این دادگاه در جملاتی مشابه گفته‌اند که نیروهای امنیتی در قبال تحویل جنازه جان‌باختگان به خانواده‌ها، تقاضای پول کرده بودند.

مدیر سازمان حقوق بشر ایران به دویچه وله فارسی می‌گوید، دیگر خواسته تقریبا مشابه نیروهای امنیتی از این خانواده‌ها، برگزار نکردن مراسم یادبود برای جان‌باختگان بوده است: «دلیل ترس نهادهای امنیتی از مراسم یادبود، فراهم شدن امکان تجمع برای مردم معترض است.»

محمود امیری‌مقدم می‌گوید که برگزاری این دادگاه، ”گام اول” برای برقراری عدالت است: ‘«این پپامی برای عاملان و آمران چنین جنایت‌هایی است؛ این طور نیست چنین کارهایی، هیچ پیامدی برای جنایتکاران به همراه نداشته باشد.»

او درباره تعداد جلسات بعدی این دادگاه می‌گوید: ‘«این به تصمیم هیأت قضات دادگاه بستگی دارد چون این قضات باید ادعای دادستان مبنی بر رخ دادن جنایت علیه بشریت در آبان ۹۸ را بررسی کنند.»

مدیر سازمان حقوق بشر ایران یادآور می‌شود که در صورت اثبات اتهام ”جنایت علیه بشریت” در این دادگاه، اگر هر کدام از ۱۶۰ متهم به کشورهای صاحب صلاحیت برای بررسی چنین اتهام‌هایی سفر کنند، بلافاصله ”تحت پیگرد” قرار می‌گیرند.

به گفته او فعلا قرار نیست دور دیگری از این دادگاه برگزار شود اما تصمیم نهایی در این خصوص را هیأت قضات خواهد گرفت.

قرار است حکم نهایی دادگاه بین‌المللی مردمی آبان تا اواخر بهار صادر شود.

اعلام ناگهانی افزایش قیمت بنزین در آبان سال ۱۳۹۸ به موجی از اعتراضات انجامید و خیلی سریع به اعتراض‌های گسترده ضد حکومتی در سراسر ایران تبدیل شد.

بسیاری از مردم معترض، در شعارهایی، کل نظام را هدف قرار دادند. این اعتراض‌ها با سرکوب شدید دستگاه‌های امنیتی نظام مواجه شد. از نظر شماری از کارشناسان، شدیدترین سرکوب اعتراض‌ها در تاریخ جمهوری اسلامی، در آبان ۱۳۹۸ به ثبت رسید.

طبق آمارهای خبرگزاری رویترز، در جریان این سرکوب‌ها حدود ۱۵۰۰ نفر از معترضان کشته شدند. با این حال، هنوز آمار رسمی و دقیقی از شمار جان‌باختگان در آبان ۱۳۹۸ موجود نیست.

ناظران آمریکایی: روسیه برای تهاجم قریب‌الوقوع آماده است

منابع آمریکایی زمان حمله احتمالی روسیه به اوکراین را بین ۱۵ فوریه تا ۳۱ مارس پیش‌بینی کرده‌اند. آنها می‌گویند کی‌یف در این صورت، طی چند روز سقوط خواهد کرد و تلفات غیرنظامیان به ۵۰ هزار نفر خواهد رسید.روسیه به تقویت واحدهای نظامی خود در مناطق مرزی با اوکراین ادامه می‌دهد. به گفته منابع آمریکایی روسیه اکنون حدود ۷۰ درصد از نیروی نظامی مورد نیاز برای تهاجم گسترده به اوکراین را در اختیار دارد.

کارشناسان آمریکایی می‌گویند اکثر نیروهای روسی مورد نیاز برای تهاجم احتمالی به اوکراین، در حالت آماده‌باش قرار دارند.

به کانال دویچه وله فارسی در اینستاگرام بپیوندید

دو “منبع آگاه” آمریکایی به خبرگزاری رویترز گفته‌اند در دو هفته گذشته تعداد گردان‌های تاکتیکی در مناطق مرزی از ۶۰ به ۸۳ واحد افزایش یافته و ۱۴ گردان دیگر نیز در راه هستند.

کارشناسان زمان احتمالی حمله روسیه به اوکراین را هم پیش‌بینی کرده و گفته‌اند از ۱۵ فوریه زمین یخ خواهد زد و شرایط مساعد برای پیش‌روی در زمین‌های باز فراهم می‌شود. به گفته آنان این شرایط احتمالا تا پایان ماه مارس ادامه می‌یابد. آنها البته سندی برای ادعاهای خود ارائه نکردند.

به گفته یک منبع دیگر تعداد تلفات نظامی اوکراینی‌ها در تهاجم روسیه ۲۵ هزار نفر خواهد بود. علاوه بر آن ۱۰ هزار سرباز روس و ۲۵ تا ۵۰ هزار غیرنظامی نیز کشته خواهند شد.

بر اساس اطلاعات دولت آمریکا پیش‌روی و حمله روسیه به اوکراین باعث فرار میلیون‌ها نفر می‌شود و پایتخت کی‌یف به احتمال زیاد ظرف چند روز سقوط خواهد کرد.

روسیه طی هفته‌های گذشته بیش از ۱۰۰هزار سرباز و تسلیحات سنگین در خطوط مرزی اوکراین مستقر کرده، اما مقامات کرملین می‌گویند قصد تهاجم به خاک این کشور را ندارند.

استقرار سربازان روس در امتداد مرزهای اوکراین به ویژه کشورهای بالتیک لیتوانی، لتونی و استونی را که با روسیه هم مرز هستند به شدت نگران کرده است. این کشورها عضو اتحادیه اروپا و ناتو هستند.

آلمان در لیتوانی نیروی نظامی مستقر کرده است و قصد دارد شمار سربازان خود در منطقه را افزایش دهد.

کریستین لامبرشت، وزیر دفاع آلمان به گروه رسانه‌ای “فونکه مدیا” گفته است آلمان تنها کشور اتحادیه اروپاست که در لیتوانی واحدهای نظامی مستقر کرده و قصد دارد این واحدها را تقویت کند.

اولاف شولتس، صدراعظم آلمان نیز قرار است در هفته آینده با سران کشورهای بالتیک استونی، لتونی و لیتوانی در برلین در مورد بحران اوکراین رایزنی کند. برخی از مقامات این کشورها از عدم ارسال تسلیحات آلمانی به اوکراین انتقاد کرده‌اند.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

روزنامه “زود دویچه سایتونگ” آلمان روز جمعه ۴ فوریه گزارش داده بود که اوکراین فهرست اقلام تسلیحاتی مورد تقاضای خود را به وزارت دفاع و خارجه آلمان ارسال کرده است.

در این لیست، سامانه‌های موشکی ضد هوایی میان‌برد، موشک‌های ضدهوایی قابل حمل، تسلیحات ضد پهپادی، سیستم‌های انهدام مایکروویو، سامانه‌های موقعیت‌یابی الکترونیکی و همچنین دوربین‌های دید در شب و مهمات درخواست شده است.

وزیر دفاع آلمان اما ارسال تسلیحات آلمانی به اوکراین را رد کرده است.

هشدار صدراعظم آلمان به روسیه در باره حمله به اوکراین

اولاف شولتس، صدراعظم آلمان پیش از سفرش به آمریکا در مورد حمله به اوکراین به مسکو هشدار داد و مسکو را به پیامدهای سنگین تهدید کرد. اپوزیسیون دولت از سفر “دیرهنگام” شولتس به واشنگتن انتقاد کرده است.اولاف شولتس، صدراعظم آلمان پیش از سفر به واشنگتن در مصاحبه با روزنامه آلمانی “ولت آم زونتاگ” اتخاذ سیاستی هماهنگ میان آلمان و آمریکا و همچنین با شرکای اروپایی را “مهم‌” دانست.

به کانال دویچه وله فارسی در اینستاگرام بپیوندید

شولتس گفت هدف این است پیامی یکپارچه و منسجم به کرملین منتقل شود. صدراعظم افزود: «نقض حاکمیت و تمامیت ارضی اوکراین عواقب شدیدی از نظر سیاسی، اقتصادی و ژئواستراتژیک برای روسیه خواهد داشت و همه متحدان اروپایی در این مورد اتفاق نظر دارند.»

شولتس با اشاره به استقرار ده‌ها هزار سرباز روسیه در مرز اوکراین قبلا نیز هشدار داده بود که، “وضعیت بسیار جدی است و این پیشروی می‌‌تواند پیش‌‌آغاز جنگ باشد”.

روسیه طی هفته‌های گذشته بیش از ۱۰۰هزار سرباز و تسلیحات سنگین در خطوط مرزی اوکراین مستقر کرده، اما مقامات کرملین می‌گویند قصد تهاجم به خاک این کشور را ندارند.

دیدار شولتس با بایدن

اولاف شولتس دوشنبه (۷ فوریه) عازم واشنگتن می‌شود تا با جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا ملاقات و گفت‌وگو کند.

او روز جمعه ۴ فوریه با امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه و بوریس جانسون نخست‌وزیر بریتانیا در ارتباط با بحران اوکراین تبادل نظر کرد.

هم‌زمان با استقرار ارتش روسیه در مرزهای اوکراین تلاش‌ها نیز برای کاهش مناقشه بین اوکراین و روسیه ادامه دارد و دیدارهای فشرده‌ای بین سران کشورهای اروپایی انجام می‌گیرد.

قرار است امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه نیز دوشنبه ۷ فوریه با ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه ملاقات کند. پس از این دیدار مکرون و آندژی دودا، رئیس جمهور لهستان قصد دارند در دیداری سه‌جانبه در برلین پیرامون بحران اوکراین مشاوره و مذاکره کنند.

قرار است شولتس ۱۴ فوریه به کی‌یف و مسکو برود.

صدراعظم آلمان در روزهای گذشته بارها به دلیل رویکردش در رابطه با بحران اوکراین از طرف اپوزیسیون مورد انتقاد واقع شده است. فردریش مرتس، رهبر حزب دمکرات مسیحی آلمان از جمله به روزنامه “بیلد آم زونتاگ” گفت این سفر خیلی دیر انجام می‌شود و باید هفته‌ها پیش انجام می‌گرفت.

رهبر بزرگ‌ترین حزب اپوزیسیون انتقاد کرده است که صدراعظم در بحبوحه بزرگ‌ترین تهدیدها علیه صلح و آزادی در اروپا غیبش زده و افزوده که “سکوت شولتس او را متحیر می‌کند”.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

آلمان تا کنون از تحویل تسلیحات به اوکراین نیز خودداری کرده است. مبنای این امر، ممنوعیت قانونی تحویل سلاح‌‌های مرگبار به مناطق بحران‌زده و در حال تنش است.

اوکراین و متحدان شرقی ناتو از این موضع به شدت انتقاد کرده‌اند.