این تحصن سراسری دو روزه بر اساس فراخوان از پیش اعلام شده معلمان کشور صورت گرفته است و قرار است روز دوشنبه یازدهم بهمن در سراسر کشور تجمعهای اعتراضی برگزار گردد.
ژانویه 30
دومین روز از اعتصاب و تحصن سراسری معلمان+فیلم
ژانویه 30
بازهم قتل ناموسی به خاطر انتشار عکس در اینستاگرام
ماموران پلیس بندرعباس با تماس یکی از بیمارستان های شهر در جریان فوت مشکوک دختر نوجوانی قرار گرفتند.
با حضور ماموران در بیمارستان مسئولان بیمارستان اعلام کردند دختر نوجوان به خاطر اصابت ضربات نوک تیز در بیمارستان بستری شده بود اما جانش را از دست داد.
در ادامه پدر این دختر در بازجویی ها به ماموران گفت دخترم در خیابان از سوی افراد ناشناس با چاقو مجروح شده و بعد از انتقال به بیمارستان جانش را از دست داده است.
به گفته ماموران پلیس، بعد در بازجويی مشخص شد او دروغ می گوید و قتل از سوی برادر مقتول رخ داده است.
ژانویه 30
فشار اداره اطلاعات بر نوکیشان مسیحی برای تغییر آیین
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز شنبه ۹ بهمنماه ۱۴۰۰، هشت تن از نوکیشان مسیحی ساکن دزفول پس از حضور در ستاد خبری اطلاعات این شهر برای ترک آیین خود تحت فشار قرار گرفتند.
به گفته یک منبع مطلع در ستاد خبری اطلاعات، کارشناسان مذهبی و یک معمم سعی داشتند به آنان اثبات کنند که فعالیت فرقه ای دارند و راه نادرستی را انتخاب کرده اند. هرانا پیشتر در گزارشی از احضار تلفنی این افراد به همراه دو تن دیگر به این نهاد امنیتی خبر داده بود.
ایمان سلیمانی وکیل مدافع آنان ضمن اشاره به اینکه احضار تلفنی موکلان توسط سازمان اطلاعات سپاه خلاف قانون است، در این خصوص به هرانا گفته بود: «بنده به موکلین گفتم که به سازمان مذکور مراجعه نکنند و بگویند که به صورت قانونی ما را احضار کنید. ولی آنها مضطرب و نگران هستند.»
در تاریخ ۹ آذرماه ۱۴۰۰، قرار منع تعقیب هشت تن از این نوکیشان مسیحی توسط شعبه چهارم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان دزفول صادر شده و آنها از اتهام “ فعالیت تبلیغی به نفع گروههای مخالف نظام (مسیحیت تبشیری)” تبرئه شدند.
علیرضا ورک شا، محمد کائدگپ، اسماعیل نریمانپور، محمدعلی ترابی و حجت لطفی خلف جوی در تاریخ ۳۰ فروردینماه ۱۴۰۰، توسط ماموران وزارت اطلاعات در دزفول بازداشت و روز چهارشنبه ۱ اردیبهشتماه امسال از اداره اطلاعات دزفول آزاد شدند.
جلسه رسیدگی به اتهامات علیرضا ورک شا، محمد کائدگپ، اسماعیل نریمانپور و محمدعلی ترابی، ۴ نوکیش مسیحی در تاریخ ۱۲ مردادماه در دادسرای انقلاب دزفول برگزار شد و پس از تفهیم اتهام با تودیع قرار کفالت آزاد شدند.
برخورد با نوکیشان مسیحی در ایران در حالی صورت می گیرد که طبق ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۸ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی هر شخصی حق دارد از آزادی دین و تغییر دین با اعتقاد و همچنین آزادی اظهار آن به طور فردی یا جمعی و به طور علنی یا در خفا برخوردار باشد.
ژانویه 30
بی ریشه هستی و باید از کولبران عذرخواهی کنی…+ فیلم
در برنامه صداوسیما به مناسبت بازی ایران و عراق، خداداد عزیزی مهمان این برنامه، با اشاره به پرداختن به موضوع گیر کردن مهدی طارمی در برف ترکیه و محدودیت پروازها با لحنی عجیب و زننده گفت که تنها کولبرها میتوانستند این مسیر را طی کنند و قرار بود آنها طارمی را به ایران بیاورند!
این صحبتهای دور از شان این بازیکن سابق تیم ملی که چند بار هم آن را تکرار کرد و ویدیوی آن را در زیر میبینید، با واکنش شدید مردم مواجه شد.
به گزارش خبر ورزشی، در همین رابطه بهزاد رحیمی، نماینده سقز و بانه در مجلس یازدهم، ضمن حمله شدیداللحن به خداداد عزیزی، نکتههای زیر را بیان کرد:
*وقتی این ویدیو را دیدم به شدت متاسف و ناراحت شدم. خداداد عزیزی یک انسان بی ریشه است دلیل نمیشود چون بازیکن است منکر بی ریشه بودن او شویم! خداداد عزیزی یک اسطوره پوشالی است درستش این است که تمامی مردم مناطق کردنشین و کولبران بر روی دوش او سوار شوند! با اظهارات چنین انسانی شان و منزلت کولبران شریف از بین نمیرود. این فرد با توهین به کولبران شان خودش را زیر سوال برده نه شان انسانهایی که با «شرافت» دنبال روزی حلال هستند.
*بنده بهعنوان نماینده مردم شریف استان کردستان میگویم که هم خداداد عزیزی و هم صداوسیما باید به دلیل توهینی که به کولبران و مردم شریف کردستان کردند، عذرخواهی کنند. کولبری زاییده بیکاری و فقر در مناطق کردستان است.
*دلیل کولبری مردم کردستان این است که افراد نالایقی مثل خداداد عزیزی به منصب و مقامی میرسند که همین امر باعث شده امروز فرصتهای شغلی در کردستان از بین برود و مردم ما مجبور به کولبری شوند. به نظر بنده شان جوانان کردستان بسیار از خداداد عزیزی و امثالهم بالاتر است کسی نمیتواند این شان و منزلت را با مسخره کردن از بین ببرد. امثال خداداد عزیزی با پول همین مردم به این جایگاه رسیدند. خداداد عزیزی برای همین توهینهایی که به کولبرها کرده چندین میلیارد پول گرفته است!
ژانویه 30
برجام؛ پمپئو: نمیتوانیم مماشات دولت بایدن را تحمل کنیم
مایک پمپئو وزیر امور خارجه دولت ترامپ در باره مذاکرات برجام گفت:به نظر میرسد دولت بایدن قصد دارد به توافق برجام باز گردد.
وی در گفتوگو با شبکه خبری «فاکس نیوز» با اشاره به احتمال بازگشت آمریکا به برجام گفت: واقعاً فاجعه است اما به نظر میرسد در حال بازگشت به توافقی هستیم که دولت اوباما در سال ۲۰۱۵ میلادی آن را امضا کرد.
مایک پمپئو گفت: به نظر میرسد دولت دموکرات آمریکا در صدد مماشات با رژیم ایران است و به این ترتیب این حکومت حامی ترور با میلیاردها دلار پولی که در اختیار آنها قرار میگیرد، برنده بازی خواهد بود.
این مقام دولت ترامپ افزود: این پول علیه دوستان و متحدان ما در خاورمیانه، خلیج فارس و اسرائیل هزینه میشود و در نهایت آمریکا را به خطر میاندازد.
این مقام جمهوری خواه پیشین آمریکا در پاسخ به سوال مجری از وی در مورد جدا شدن سه عضو تیم مذاکره کننده این کشور در مذاکرات غیرمستقیم وین به ریاست رابرت مالی، گفت: نمیدانم این افراد چرا استعفا کردند؛ امیدوارم دلیل این کار آنها عدم تحمل مماشات باشد؛ من نیز نمیتوانم این مماشات را تحمل کنم.
سنااتور جمهوریخواه جان کورنین روز گذشته در توئیت خود نوشت: هیچ توافقی در مذاکرات اتمی با رژیم ایران، بدون تأیید سنای آمریکا الزامآور نخواهد بود.
در ایران فاطمه سپهری، فعال مدنی و از امضاکنندگان بیانیه استعفای خامنهای پیش تر گفته بود: ما ناراحتیم که مبادا دولت بایدن باز بیاید و با اینها مماشات کند، پولی آزاد شود و به اینها موقعیتی داده شود. چون پولهایی که در دولت اوباما آزاد شد، اینها خرج تروریستهای منطقه کردند.
ژانویه 30
چگونه میتوان یک دولت-ملت را به نکبت و فلاکت کشاند؟
مجید محمدی/اندیپندنت فارسی
شعارهای انقلابی اسلامگرایان که در عالم واقع تبخیر یا به ضدخودی تبدیل شد
یکی از مسیرهای معقول و موثر برای شناخت انقلابها و حکومتهای مدعی انقلابی بودن رجوع به شعارها و وعدههای آنها است. برای ارزیابی نتایج انقلابها میتوان پیگیری کرد که در عالم واقع چه بر سر این شعارها و وعدهها آمده است. اینجا است که میتوان دید یک ملت چه هزینههایی پرداخته است و خواهد پرداخت تا بیاساس و مهمل و مخاطرهانگیز بودن این شعارها را دریابد.
جامعه بی طبقه توحیدی
انقلابیون مذهبی در برابر شعار مد روز «جامعه بی طبقه» کمونیستها، شعار «جامعه بی طبقه توحیدی» را سر دادند؛ در حالی که در شریعت و تاریخ اسلام چنین باوری وجود ندارد. ۴۳ سال بعد، شکاف طبقاتی در ایران به حدی رسیده است که به قول مدیرعامل شرکت تولید، انتقال و توزیع برق ایران، از مجموع چهار میلیون مشترک خانگی در تهران، ۴۰۰ هزار مشترک ۲۰ تا ۳۰ برابر حدمجاز برق مصرف کردهاند. (ایرنا- ۳۰ شهریور ۱۴۰۰)
مصرف برق شاخص بسیار خوبی برای سنجش میزان امکانات و رفاه یک خانوار است. اینها همان یک درصد جامعهاند که گرانترین منازل، لوکسترین اتومبیلها و پرهزینهترین زندگیها را دارند. بدون تردید در ۴۳ سال اخیر، اکثر این جمعیت جزو قشر حاکم جمهوری اسلامی بودهاند. آنها برای رفع شکاف طبقاتی، قدرت مطلق و پاسخناپذیری و نظارتناپذیری را طلب کردند که به آنها داده شد تا یکی از فاسدترین رژیمهای سیاسی در تاریخ ایران و جهان را رقم بزنند.
نه شرقی، نه غربی
این شعار در دوران خمینی نخست به «نه غربی» تبدیل شد؛ چون روابط میان جمهوری اسلامی ایران و دولت کمونیستی اتحاد جماهیر شوروی همیشه دوستانه بود. در دوران خامنهای، «نه شرقی» به نگاه به شرق تبدیل شد؛ تا حدی که ایران با چین و روسیه پیمانهای همکاری ۲۵ و ۲۰ ساله منعقد کرد، در رژیم دریای خزر ترتیبات موردنظر روسیه را پذیرفت و برای پذیرش در پیمان شانگهای، خود را به یکی از اقمار چین و روسیه تبدیل کرد.
جمهوری اسلامی ایران حاکمیت بر منابع کشور را نیز به روسیه سپرده است. بنا به گفته اردشیر دادرس، رئیس انجمن صنفی سیانجی، «طبق توافق قبلی با روسیه، ایران حق ندارد از هشت حلقه چاه بزرگ گازی در دریای خزر که در محدوده آبی ایران است، برداشت کند… طبق معاهده و توافق ایران و روسیه، تا زمانی که تراز گاز ایران مثبت و تولید به نسبت مصرف داخلی جوابگو است، ما حق نداریم منابع گازی دریای خزر را استخراج کنیم… بنابراین ما فعلا نباید به منابع گازی دریای خزر فکر کنیم… روسیه ۱۸.۱ درصد از ذخایر گاز دنیا را دارد و این رقم در مورد ایران ۱۷.۹ درصد است؛ چنانچه از خزر برداشت داشته باشیم، این رقم به ۱۸.۲ درصد میرسد و در مقام بالاتری از روسیه قرار میگیریم که بر اساس توافقهایی که قبلا با این کشور صورت گرفته است، نباید چنین شود تا روسیه همچنان در صدر باشد.» (تابناک- ۱۰ آبان ۱۴۰۰)
البته این نگاه به شرق برای کشور است و نه برای قشر حاکم. نگاه قشر حاکم به غرب است؛ به محل به دنیا آوردن فرزندانشان، محل خرید و گذراندن تعطیلات، خرید خانه، سرمایهگذاری و فرستادن فرزندانشان برای تحصیل و بعد هم مهاجرت پس از اتمام دوره مسئولیت. مساجد و مراسم دینی شیعه در کشورهای غربی را همین نیروهای ضدامپریالیسم غربی پر میکنند. ضدامپریالیست بودن در جمهوری اسلامی ایران به یک صنعت بسیار پررونق تبدیل شد.
جمهوری اسلامی مظهر عدل و داد است
تجربه ۴۳ ساله جمهوری اسلامی ایران خلاف شعار خیالی بالا است. در جمهوری اسلامی ایران، عدل و داد عبارت بوده است از اعدام (بالاترین رتبهها در مقایسه با دیگر کشورها)، شکنجه (تحت عنوان تعزیرات)، کُشتن یا خودکُشاندن زندانیان، کشتارجمعی زندانیان، ترور مخالفان در داخل و خارج، بازرسی بدنی و خودرو میلیونها نفر در سال بدون ارتکاب جرم، غیب شدن مخالفان در خیابان، تیراندازی بسیجیان و لباس شخصیها به مردم در خیابان، دست باز مقامها در فساد و امتیازجویی، نظام طبقاتی و محفلسالارانه در محاکمه و مجازات و فساد قضات و دادستانها. قوانین و مقررات در جمهوری اسلامی ایران نه تنها غیرعادلانهاند بلکه در اجرا نیز همه را در برنمیگیرند.
بنا بر یک گزارش وزارت خارجه آمریکا، جمهوری اسلامی به نقش داشتن در ۳۶۰ ترور در ۴۰ کشور جهان متهم شده است. بنا به گزارش دیگری از بنیاد برومند، جمهوری اسلامی ۵۴۰ ایرانی را در خارج کشور ربوده یا کشته است. بنا به گزارش سازمان عدالت برای ایران، در یک دهه (۱۳۸۸ تا ۱۳۹۸) دستکم ۸۶۰ مورد «اعتراف اجباری» و «محتوای افتراآمیز» علیه شهروندان منتشر شده و تلویزیون حکومتی ایران در این ۱۰ سال، اعترافهای اجباری بیش از ۳۵۵ نفر را پخش کرده است.
مولا ویلا نداشت
انقلابیون مذهبی برای جذب اقشار محروم در دوران پهلوی و آنهایی که یک دهه بعد از انقلاب آرزوی ویلا در شمال ایران را داشتند اما نمیتوانستند این آرزو را تحقق بخشند، شعار «مولا ویلا نداشت» سر میدادند تا فقرا را پشت سر خود بسیج کنند. پس از ۴۳ سال، این شعار به سخنی یاوه و مضحک تبدیل شده است. امروز کسی از میان مقامهای جمهوری اسلامی نیست که در شمال ایران ویلا نداشته باشد.
روند ویلاسازی و خرید ویلا پس از جنگ ایران و عراق آغاز و در دوران احمدینژاد تشدید شد. در این روند، ۳۳ درصد مراتع و جنگلهای استانهای شمالی طی ۲۵ سال به خانه و ویلا تبدیل شدند (فرهیختگان- ۲۲ شهریور ۱۴۰۰). در نتیجه عطش قشر حاکم -که منابع کشور را نیز در اختیار دارد- برای داشتن ویلا، ۲۰ درصد از کل بنگاههای معاملات املاک ایران که چیزی حدود ۳۰ هزار مورد است، در سه استان گلستان، مازندران و گیلان قرار دارند.
مرگ بر آمریکا و اسرائیل
نه تنها قبل از تاسیس نظام بلکه ۴۳ سال بعد از تاسیس آن هم اسلامگرایان شیعه همچنان نابودی آمریکا و اسرائیل را خواهاناند اما این خواسته آنها محقق نشده است. در سال ۱۳۹۴، خامنهای نابودی اسرائیل در ۲۵ سال آینده را پیامبرگونه پیشگویی کرد. دستگاه تبلیغاتی «نظام» در مورد آمریکا هم مدام از قول کارشناسان مارکسیست و کمونیست و آنارشیست اروپایی و آمریکایی تجزیه و فروپاشی آمریکا را نوید میدهد. این مقامها حتی برای یهودیان اسرائیل جا و مکانهایی روی کره زمین تعیین کردهاند تا به تمایل به کشتن میلیونها یهودی در یک جنگ منطقهای متهم نشوند. نتیجه این آمریکاستیزی و اسرائیلستیزی، هزاران میلیار دلار خسارت ناشی از فرصتسوزی به دلیل تحریمها و دهها میلیارد دلار هزینه برای حماس و حزبالله و جهاد اسلامی بوده است.
آمریکا یک کشور قدرتمند بوده و خواهد بود و حتی اگر قدرتهای دیگر بتوانند در برخی زمینهها با آن رقابت کنند، این موضوع از قدرت این کشور نخواهد کاست. قدرت ایالات متحده در اقتصاد و فناوری آن است و نه در تبلیغات سیاسیاش. اسرائیل نیز در این چهار دهه، نه تنها ضعیفتر نشده، بلکه در منطقه، قدرت بیشتری کسب کرده است و مدام بر تعداد کشورهای عربی که آن را به رسمیت شناختهاند و با آن کار میکنند، افزوده میشود.
همراهان جمهوری اسلامی ایران برای نابودی آمریکا تنها القاعده و داعش و همراهانش برای نابودی اسرائیل گروههای حماس، جهاد اسلامی و حزبالله لبناناند. این گونه ائتلافها ظرفیت نابودی یک ابرقدرت یا دولت اسرائیل مجهز به بمب اتم را ندارند.
از مقامها میتوان پرسید که چرا این نوید پیامبرانه نابودی اسرائیل طی ۲۵ سال را در سال ۱۳۵۷ یا ۱۳۶۷ یا حتی ۱۳۷۷ و ۱۳۸۷ ندادهاند؟ آیا میتوان سیاست خارجی یک کشور را بر اساس پیشگوییهای پیامبروار تنظیم کرد؟ آیا بدون پرتاب چندین بمب اتمی میتوان یک کشور را نابود کرد؟ آیا اسرائیل حق دفاع ندارد و نباید همین رفتار را با ایران داشته باشد؟
خودکفایی
وابستگی ایران به واردات در طی دوران جمهوری اسلامی نه تنها کاهش نیافت بلکه بیشتر شد. یک مورد که بسیار بر آن تاکید میشود، محصولات کشاورزی است. مقامهای جمهوری اسلامی ایران بعضی سالها، خودکفایی در تولید برخی اقلام مثل گندم را اعلام کردند. بنا گفته رئیس کمیسیون کشاورزی و صنایع تبدیلی اتاق تهران، «تراز تجاری محصولات کشاورزی و صنایع غذایی در این دوره [۱۳۹۵ تا ۱۳۹۹] به لحاظ ارزشی از منفی ۲.۹ میلیارد دلار در سال ۱۳۹۵ به ۴.۷ میلیارد دلار در سال ۱۳۹۹… و ارزش واردات محصولات کشاورزی و صنایع غذایی هم از ۸.۶ میلیارد دلار در سال ۱۳۹۵ به حدود ۱۰.۹ میلیارد دلار در سال ۱۳۹۹ رسیده است.» (ایسنا ۸ آذر ۱۴۰۰)
نتیجه شش شعار فوق و پیگیری آنها در ۴۳ سال گذشته، جز فلاکت و بدبختی بیشتر ایرانیان چیزی نبوده است. برای مقایسه میتوانید ملتهایی را که این شعارها را در مقام قدرت ننشاندند و با ایران سال ۵۷ مشترکات زیادی داشتهاند (ترکیه، کره جنوبی، امارات)، با وضعیت امروز مردم ایران مقایسه کنید.
ژانویه 30
آمریکا هنوز ویزای کشتیگیران ایرانی را صادر نکرده
محمد ابراهیم امامی درباره انتشار برخی اخبار مبنی بر صدور روادید برای اعضای تیم ملی کشتی آزاد ایران برای سفر به آمریکا، اظهار کرد: تا این لحظه ویزای اعضای تیم ملی و مسئولان تیم برای سفر به این کشور صادر نشده است.
سخنگوی فدراسیون کشتی افزود: در صورت صادر شدن روادید، فدراسیون کشتی اطلاع رسانی خواهد کرد.
این در حالیست که در پی اظهارات ضد آمریکایی علیرضا دبیر، رئیس فدراسیون کشتی جمهوری اسلامی، احتمال جلوگیری از سفر او به آمریکا برای شرکت در یک رویداد ورزشی قوت گرفته است.
یک سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در این رابطه به فاکس نیوز گفته است که «موضوعات مربوط به صدور روادید برای هر یک از اعضای تیم ایران مشمول نگرانیهای قانون حفظ حریم خصوصی است، و مطابق با قوانین ایالات متحده به آنها رسیدگی خواهد شد».
رئیس فدراسیون کشتی جمهوری اسلامی که به پاسدار قالیباف و بازجو-خبرنگاران صداوسیما نزدیک است، اخیرا در مصاحبه ای گفته بود: ما همیشه شعار مرگ بر آمریکا سر میدهیم اما مهم این است که آن را در عمل نشان دهیم. بعضیها زیاد حرف میزنند اما کار زیادی نمیکنند. ما باید این را شعار را در عمل ثابت کنیم.
ژانویه 30
آزمایش موشکی کره شمالی برای هفتمین بار در یک ماه
به گزارش ایسنا، خبرگزاری یونهاپ کره جنوبی اعلام کرد، این پرتاب هفتمین آزمایش موشکی پیونگ یانگ از ابتدای سال جاری میلادی و ظرف یک ماه گذشته است.
همزمان دولت ژاپن هم اعلام کرد که پرتابه جدید کره شمالی احتمالا یک موشک بالستیک بوده است.
همچنین مون جائه این، رئیس جمهور کره جنوبی خواستار نشست اضطراری شورای امنیت ملی کشورش در این باره شد.
اوایل روز شنبه، هان تائه سونگ، سفیر کره شمالی در سازمان ملل گفت که “آزمایشهای تسلیحاتی اخیر که توسط کشورش انجام شده هیچ تهدیدی برای همسایگانش ایجاد نمیکند. ”
وی در سخنانی در کنفرانس خلع سلاح سازمان ملل گفت: آزمایش اخیر بخشی از فعالیتهای اجرایی برنامه میان مدت و بلندمدت توسعه علوم دفاعی بوده است و هیچ گونه تهدید یا آسیبی برای امنیت کشورهای همسایه ایجاد نمیکند.
سفیر کره شمالی همچنین از آمریکا خواست سیاستهای خصمانه و استانداردهای دوگانه خود را در قبال کره شمالی متوقف کند و به تمرینهای نظامی تهاجمی پایان دهد و تجهیزات هستهای راهبردی مختلف را در شبه جزیره کره و اطراف آن مستقر کند.
ژانویه 30
فاصله معنادار میز کاخ کرملین و مژده کیهان خامنهای
یک استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران درباره فاصله معنادار میز کاخ کرملین در دیدار پوتین و رئیسی گفت: روسها با برخورد سردشان به رئیسی گفتند یا با ما باشید یا با برجام…
کیومرث اشتریان گفت: هر چه به غرب نزدیک شوید از ما دور میشوید…. این منطق روسیه است که به نظر میآید در فاصله معنادار «میز روسی»، در ملاقات اخیر «سران» دو کشور، هویدا شده است؛ یعنی چهرهای دیگر از سیاست خارجی روسیه و تحکیم پیوند روسی-اسرائیلی در مواجهه با ایران…
آنها احتمالاً بهدلیل اطلاعاتی که از «وین» دارند و پیش از اظهارات رسمی وزیر خارجه نظام، تغییر رویکرد ما را دریافته بودند. خودتان را جای روسیه بگذارید تا «منطق» رفتار آنان را دریابید.
وی افزود: برخورد سرد روسیه با رئیسجمهور ایران بهدلیل آن است که چشمانداز «حل برجام بدون روسیه» را میبیند. روسیه بر این باور است که اگر نظام خود مستقیم به سازوکاری برای حل بحران با غرب برسد، در ادامه راه تنها خواهد بود و هزینه آن را نیز باید بپردازد. در این بحبوحه، موشکپرانی به امارات نیز به تحریک هرکس بوده باشد، در همین چارچوب قابل فهم است؛ فعلاً بیش از این نمیتوان گفت…
با نگاه به شرق، مردم طعم خدمت واقعی را میچشند
کیهان خامنه ای هم با حمله به منتقدان سفر رئیسی به روسیه نوشت: مشکل غربزدهها آدامس پوتین نیست، کسادی دکان دونبش صرافی و دلالی آنها و موفقیت سفر مسکوست.
این منبع حکومتی افزود: به فضل خدا اگر نگاه هوشمندانه و عاقبتاندیش به شرق و بازارهای نزدیک، اجرایی شود و دولت، باوجود شیطنت دشمنان و تحریککنندگانِ غوغازیستِ کنارزده شده، بتواند تمرکز خود را بر حل مشکلات موجود حفظ کند، به زودی مردم طعم خدمت واقعی و انتخاب حقیقی را خواهند چشید و چهلوچهارمین سال انقلاب اسلامی، آغاز دوران رونق ایران خواهد شد.
ژانویه 30
شکست دولت کابل از اصرار اوباما بر خروج آغاز شد
چاپ سریع کتاب «حساب و کتاب یک جنگ…» از کلکالن و میلز، فقط چهار ماه پس از سقوط دولت پیشین افغانستان، نشان میدهد که چقدر برای فهم و تحلیل این شکست سهمگین غرب در افغانستان اشتیاق وجود دارد.
ایسنا نوشت: چاپ سریع کتاب «حساب و کتاب یک جنگ…» از کلکالن و میلز، فقط چهار ماه پس از سقوط دولت پیشین افغانستان، نشان میدهد که چقدر برای فهم و تحلیل این شکست سهمگین غرب در افغانستان اشتیاق وجود دارد.
به نقل از ایندیپندنت، نویسندگان به دلیل سالها کار در افغانستان، به راحتی توانستهاند یک روایت جمعوجور از ماموریت غرب و شکست آن در آن کشور به دست دهند. تسلط آنان بر اتفاقات و تحولات ۲۰ سال گذشته در افغانستان، به خواننده کمک میکند که تصویر روشنتری از این ماموریت به دست آورد.
کلکالن، مشاور پیشین ژنرال دیوید پترائوس در عراق، و میلز، از کارشناسان حوزه دولتهای ناکام، جفت مناسبی برای توضیح سقوط دولت افغانستان هستند. همان طور که در کتاب خود شرح میدهند، در این شکست مجموعهای از عوامل نظامی و دولتداری دخیل بوده است. خروج شتابزده و بدون دوراندیشی نیروهای غربی همانقدر به سقوط حکومت اشرف غنی کمک کرد، که فساد و سوء مدیریت دولتمردان افغان.
اما، در پایان کتاب شاید خواننده به این نتیجه برسد که بازیگران غربی، بهخصوص روسای جمهوری آمریکا، بار بیشتر ملامت را بر دوش دارند. آنها رئیس جمهوری اوباما را نقد میکنند که چطور همزمان با اعزام نیروهای بیشتر به افغانستان در سال ۲۰۱۱، بر خروج نهایی تمام سربازان آمریکایی در سال ۲۰۱۴ تاکید میکرد.
موضوع خروج بر اساس یک جدول زمانی مشخص، از سوی ترامپ و بایدن نیز تکرار شد. نویسندگان میگویند که دولتهای غربی با تاکید بر زمان خروج، «به طالبان پیام میدادند که چقدر باید دوام آورند. فرماندهان طالبان هم دقیقاً همان کار را کردند.»
از نظر آنان، عنصر مهم در برابر شورشیان، صبر و خروج بر اساس چگونگی وضعیت است.
آنان اعتقاد دارند که روستاییان افغان، بهخصوص در مناطق پشتوننشین، پشت حکومت افغانستان را خالی کردند، چون نه حکومت میتوانست از آنان در برابر طالبان محافظت کند، و نه نیروهای خارجی. نیروهای غربی مدام به ساعت خود برای خروج از آن کشور نگاه میکردند و نیروهای امنیتی افغان هم بدون پشتیبانی هوایی و لجستیکی خارجی، توان مبارزه با طالبان را نداشتند.
به نقل از یکی از مذاکره کنندگان طالبان، پیام این گروه به مردم محلی این بود: «شما پیام رئیس جمهوری آمریکا را شنیدید. وقتی خارجیها در مرداد بیرون شوند، ما در شهریور اینجا خواهیم بود.»
در واقع، سقوط به همین سرعت رخ داد. هنوز خروج نیروهای غربی تکمیل نشده بود که اشرف غنی و دولتمردان دیگر به ترکیه و دبی فرار کردند، واحدهای ارتش یکی پس از دیگری سقوط کردند.
از نظر نویسندگان، سقوط ارتش افغانستان تدریجی بود و یکباره رخ نداد. طالبان پس از توافقات صلح دوحه، حملات خود را بر نیروهای نظامی افغان شدت بخشیدند؛ اما نظامیان افغان بدون پشتیبانی هوایی و ترابری آمریکا نمیتوانستند همزمان در چند ولایت، با طالبان بجنگند.
در اینجا، کلکالن و میلز از همان مشکلی سخن میگویند که در چند ماه گذشته مورد بحث بوده است: وابستگی ارتش افغانستان به نیروی هوایی آمریکا و آمریکاییسازی ارتش افغانستان. یک نمونه، اصرار آمریکاییها بر تعویض هلیکوپترهای روسی میل-۱۷ با هلیکوپترهای بسیار پیچیده بلکهاوک بود که برای نظامیان افغان، استفاده و ترمیم آن پیچیده و دشوار بود. برعکس، نیروهای افغان راه بهرهگیری و نگهداری از هلیکوپترهای روسی را به خوبی بلد بودند.
به گفته نویسندگان، «هدف از آن کار این نبود که ارتش افغانستان صاحب هلیکوپتر شود، مستقلانه از آن استفاده کند، و از پس ترمیم و نگهداریش برآید، بلکه باید به نیروهای نظامی آمریکا و ناتو وابسته میماند.»
فاجعه از همین جا آغاز شد. وقتی آمریکاییها تصمیم گرفتند از افغانستان بیرون روند، نیروی هوایی افغانستان در نبودِ تکنیسینهای آمریکایی، فلج شد. در فقدان پشتیبانی هوایی و ترابری، سربازان افغان در پاسگاهها بدون غذا و مهمات در محاصره طالبان ماندند و مواضع خود را به آن جنگجویان واگذاشتند.
آنان بر نقش رهبری و مدیریت تاکید میکنند که خلأ آن، ماموریت غرب و بازسازی دولت در افغانستان را ناکام کرد. این نکته روشن است که دولتمردان افغان دستکم در هشت سال گذشته هیچ فکری به حال ضعفهای ارتش، بهویژه وابستگی آن به نیروی هوایی آمریکا در افغانستان، نکردند.
این روزها، رئیس جمهوری پیشین افغانستان و دولتمردان نزدیک به او تلاش زیادی دارند که عوامل عمده سقوط دولت افغانستان را در گفتوگوهای صلح آمریکا با طالبان در قطر، توقف حمایت هوایی از ارتش افغانستان جستوجو کنند. ولی نویسندگان کتاب، با آن که استراتژیهای آمریکا را از جمله پیشبرد دو جنگ همزمان در عراق و افغانستان، نقد میکنند؛ اما در عین حال، باور دارند که «ناکامی مطلق در نپرداختن به مشکلاتی چون فساد، خویش و قومپرستی در حکومت مرکزی، به اضافه ناتوانی نهادهای دولت در سطح استانی و محلی بود.»
در عین حال، آنان معتقدند که پرهیز آمریکاییها از گفتوگو با طالبان و ادغامشان در دولت با پادرمیانی حامد کرزای پس از سال ۲۰۰۱، اشتباه استراتژیک غرب بود که باعث بازگشت طالبان به جنگ شد.
با آن که افغانستان تجربه دولتهای نوگرا و مستحکم را دارد؛ اما در نهایت نویسندگان این کتاب هم مانند بسیاری از سیاستمداران غربی، بر این نظرند که غرب برداشت اشتباه از «جامعه قبایلی» افغانستان داشت. معنای این سخن آن است که افغانستان، مستعد نظام دموکراتیک مرکزی نبود.
اگر با استناد به کتاب، فساد نخبگان و ناتوانی نهادهای رسمی را از عوامل عمده سقوط دولت افغانستان به دست طالبان به شمار آوریم، طالبان و هر دولت دیگری هم میتواند دچار معضلات دولتهای پیشین شود. سقوط دولتها در افغانستان، پیش از آن که محصول نوع نظام سیاسی باشد، ثمره ناتوانی آن در مهار شورشهای داخلی و توزیع مشروع و عادلانه قدرت است.