Previous Next

در سر خامنه‌ای چه می‌گذرد؟ بودجه با فرض ادامه تحریم‌؟!

روزنامه آفتاب یزد امروز پیرامون پوشالی بودن اظهارات دولت رئیسی راجع به بودجه ۱۴۰۱ نوشت: (سران نظام) می‌گویند بدون در نظر گرفتن لغو تحریم‌ها بودجه ۱۴۰۱ را می‌بندند و تا ۷ماه دیگر شاهد گشایش‌های اقتصادی خواهیم بود، (؟!).

آفتاب یزد با اعتراف به فروپاشی اقتصادی و تورم و گرانی افسارگسیخته نوشت: دولت سیزدهم، هفته آینده مهم‌ترین آزمون خود در حوزه اقتصاد را با ارائه لایحه بودجه ۱۴۰۱ پشت سر می‌گذارد. آزمونی که در سخت‌ترین شرایط اقتصاد ایران طی سال‌های گذشته، برگزار می‌شود و عبور موفق از این آزمون، تا حد زیادی، سرنوشت دولت جدید را مشخص خواهد کرد. با این حال کسری بودجه که مبنای آن کاهش درآمد‌های نفتی است در حال حاضر بزرگترین معضل بودجه ۱۴۰۱ به‌شمار می‌آید و باید دید که در این شرایط دولت چگونه قرار است بدون استقراض از بانک مرکزی و افزایش تورم، این مشکل را برطرف سازد. دولتی‌ها می‌گویند بدون در نظر گرفتن لغو تحریم‌ها بودجه ۱۴۰۱ را می‌بندند و تا ۷ماه دیگر شاهد گشایش‌های اقتصادی خواهیم بود، (؟!) این در حالی است که طی روز‌های گذشته شاهد بودیم دلار سیر صعودی در پیش گرفته است و حالا در کانال ۳۰هزار تومان قرار دارد، سکه نیز به قیمت ۱۳میلیون تومان رسیده است و تورم و گرانی، قدرت خریدی برای مردم نگذاشته است!… با همه این اوصاف سؤال اینجاست که در سر مسئولان چه می‌گذرد؟ بودجه با فرض ادامه تحریم‌ها (؟!)…

حضور زنان در ورزشگاه؛ انتشار نامه‌ فیفا در روزنامه

روزنامه شرق امروز در مطلبی تحت عنوان «نامه‌ای از سوئیس» به داستان نامه‌ای از سوی فیفا به فدراسیون فوتبال ایران اشاره کرده که در آن به وضوح درباره حضور زنان در ورزشگاه توضیح داده شده و مشخص کرده که زنان ایرانی باید از این به بعد در ورزشگاه حاضر شوند.

به گزارش فرارو، در متن نامه منتشرشده چنین آمده است:

طی ماه‌های اخیر، سازمان‌های ما پیشرفت‌های زیادی را در مورد پایان‌دادن به موضوع ورود زنان به ورزشگاه‌ها در ایران رقم زدند. در تاریخ ۱۰ اکتبر ۲۰۱۹، ما لحظه‌ای تاریخ را تجربه کردیم، زمانی که چندین هزار زن توانستند بلیت بخرند و یک بازی مهم فوتبال را در کشور ایران، برای اولین‌بار بعد از حدود چهار دهه تماشا کنند. این گام مهم با تلاش‌های فوق‌العاده حرفه‌ای تیم فدراسیون فوتبال ایران و مقامات مربوطه امکان‌پذیر شد، اتفاقی که بابت آن تشکر خودمان را از شما و از دولت شما بار دیگر ابراز می‌کنیم.

در تاریخ ۱۰ دسامبر ۲۰۱۹، هیئتی از فیفا به ایران آمدند تا در مورد پیداکردن راهی برای بازشدن درِ ورزشگاه‌ها برای زنان در ایران، بحث و تبادل‌نظر کنند. راهی که بر مبنای تجربه موفق ۱۰ اکتبر ۲۰۱۹ تحقق پیدا کند. در آن جلسه تعهدات زیر از سوی معاون وزیر ورزش و جوانان و رئیس فدراسیون فوتبال ایران مورد موافقت قرار گرفت:

زنان اجازه خواهند یافت تا در تاریخ ۲۶ مارس ۲۰۲۰ در مسابقه تیم ملی ایران مقابل هنگ‌کنگ در ورزشگاه آزادی حضور یابند، با افزایش چشمگیر تعداد صندلی‌های در دسترس برای زنان در مقایسه با مسابقه ۱۰ اکتبر ۲۰۱۹.

زنان اجازه خواهند یافت تا در همه مسابقات آتی لیگ قهرمانان آسیا که در ایران برگزار می‌شود حضور یابند.

زنان اجازه خواهند یافت تا در همه بازی‌های ملی و بازی‌های لیگ خلیج فارس از ماه ژوئن ۲۰۲۰ حضور یابند.

موضع قطعی فیفا همچنان این است که فرایند تحول باید طبق توافق انجام‌شده ادامه یابد و من تمایل دارم به شما مجددا بابت حمایت کامل فیفا در اجرای تعهدات توافق‌شده در جلسه ۱۰ دسامبر ۲۰۱۹ اطمینان دهم. در این زمینه، هیئت اعزامی فیفا گام‌های آماده‌سازی اولیه را طی می‌کند تا بار دیگر از تیم فدراسیون فوتبال ایران در اجرای پروتکل‌های اجرائی برای مسابقه بین‌المللی بعدی حمایت کند».

اولین نکته‌ای که درباره این نامه وجود دارد تاریخ آن است که مربوط به فوریه ۲۰۲۰ یعنی بهمن ماه ۱۳۹۸ می‌شود. این نامه دقیقا مرتبط با روز‌هایی است که مهدی تاج از فدراسیون استعفا کرده بود و حیدر بهاروند زمام امور را به عنوان سرپرست در دست داشت. موضوع مهمتر، اما بند‌هایی است که در این نامه گنجانده شده است.

پیش از این، فدراسیون فوتبال و البته وزارت ورزش اینطور اشاره کرده بودند که قرار است از این به بعد، در بازی‌های تیم ملی که زیر نظر فیفا برگزار می‌شود، ورود زنان به ورزشگاه آزاد شود. آن‌ها با استناد به همین مورد، برای اولین بار بعد از قریب به ۴۰ سال با بلیت فروشی، اجازه ورود زنان به ورزشگاه را برای دید ار ایران با کامبوج صادر کردند. مقرر شد بعد از آن، ادامه بازی‌های انتخابی جام جهانی که در تهران برگزار می‌شود هم با حضور تماشاگران زن برگزار شود، ولی شیوع ویروس کرونا، دیگر این فرصت را در اختیار علاقمندان به فوتبال قرار نداد.

نکته‌ای که در این بین غافل مانده و از سوی مسئولان ورزش ایران عنوان نشده این است که حالا مشخص شده فیفا نه تنها برای بازی‌های ملی، بلکه برای بازی‌های لیگ قهرمانان آسیا و بازی‌های لیگ برتر ایران هم خواسته تا مسئولان فوتبال ایران، زنان را به ورزشگاه‌های فوتبال راه دهند. در واقع یکی از سه بند توافقی بین طرفین همین مورد است که به صورت دقیق عنوان شده زنان باید برای بازی‌های لیگ ایران هم با بلیت فروشی و البته رفع محدودیت، برای تماشای بازی‌های لیگ به ورزشگاه راه داده شوند.

نکته آخر اینکه با انتشار این نامه، همه شایعات مرتبط با ورود زنان به ورزشگاه به حقیقت می‌پیوندد. جواز حضور تماشاگران زن در ورزشگاه از سوی نهاد‌های بالاتر صادر نشده و مسئولان فدراسیون فوتبال ایران هم به بهانه شیوع ویروس کرونا، آنهم در حالی که مراسم‌های مختلف در حال برگزاری است، بازی‌های لیگ و البته بازی‌های تیم ملی را بدون تماشاگر کرده اند تا از عواقب احتمالی و جریمه‌هایی که فیفا برای این سرپیچی درنظر گرفته مصون بمانند. مساله، اما اینجاست که تا کی می‌شود اجازه حضور تماشاگران فوتبال را برای پرهیز از ورود زنان به ورزشگاه صادر نکرد؟

عکس؛ واقعی! اسم این مدرسه را گذاشتند “فقط نیلوفر”!

یک کاربر ایرانی توییتر با اشتراک گذاشتن این عکس در توییتی نوشت: دختر یکی از آشناها به نام نیلوفر بهبهانی فوت کرد مادرش گفت برای شادی روحش مدرسه‌ای در سیستان و بلوچستان بسازند مدیران آموزش‌ و پرورش به مادرش گفتند اسم مدرسه را بگذاریم نیلوفر بهبهانی؟ گفت نه ! فقط نیلوفر. حالا آقایان هم رفتند اسم مدرسه را گذاشتند مدرسه فقط نیلوفر:))!

چگونه می‌خواهید به یکباره به رشد ۸ درصدی برسید؟

رشد ۸ درصدی هدفی زیبا روی کاغذ است

رییس کمیسیون پول و سرمایه اتاق بازرگانی تهران اظهار داشت: علی رغم آنکه امید‌ها بر این است که با برداشته شدن تحریم‌ها شاهد سرمایه‌گذاری خارجی خواهیم بود، ولی این اتفاق تا زمانی که زیرساخت‌ها آماده نشود و ریسک اقتصادی داخلی مدیریت نشود و امنیت سرمایه گذار تامین نشود اتفاق نخواهد افتاد.

به گزارش ایلنا، فریال مستوفی در مورد اظهارات رییس سازمان برنامه و بودجه مبنی بر هدف‌گذاری رشد ۸ درصدی در اقتصاد طی سال آینده اظهار کرد: متاسفانه همیشه ما هدف‌گذاری‌های خود را بر مبنای برنامه‌های غیر قابل تحقق می‌گذاریم. هدف‌گذاری رشد ۸ درصدی اقتصادی، در برنامه ششم هم انجام شده بود، ولی در عمل هیچ وقت به آن نرسیدیم.

با وضعیت فعلی اقتصاد کشور که با مشکلات عدیده‌ای از جمله تحریم‌های خارجی و داخلی، مشکل ارز، قیمت‌گذاری‌های دستوری و غیره رو به روست، همچنین با در نظر داشتن این موضوع که در سال‌های گذشته رشد منفی داشتیم چگونه می‌خواهیم به یکباره به رشد ۸ درصدی در اقتصاد برسیم؟

وی افزود: بعد از برجام از رشد ۱۲ درصدی صحبت شد، این ۱۲ درصد با درنظر گرفتن افزایش تولید و صادرات نفت بود. از ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار بشکه فروش نفت به فروش ۲.۵ میلیون بشکه نفت رسیدیم که باعث رشد شد، اما این رشد تنها مبتنی بر فروش نفت بود و در سال بعد از آن به دلیل نوسانات نرخ ارز و میزان فروش نفت، دوباره رشد منفی را تجربه کردیم. در سال‌های گذشته هم رشد اقتصاد ما منفی بود. باید دید که پیش بینی رشد ۸ درصدی بر چه اساسی صورت گرفته؟ آیا مبنای کارشناسی شده‌ای دارد؟ آیا محاسبات مالی از جمله بودجه و اهداف برنامه‌های توسعه‌ای برای نیل به این هدف کافی است؟ آیا برنامه مشخصی برای رسیدن به رشد ۸ درصدی داریم؟ چراکه رسیدن به این نرخ رشد حتی در اقتصاد‌هایی که با موانع رو به رو نیستند چندان کار ساده‌ای نیست.

رییس کمیسیون پول و سرمایه اتاق بازرگانی تهران گفت: با این اقتصاد بیمار و با این حجم از تورم و نقدینگی چگونه می‌خواهیم رشد ۸ درصدی داشته باشیم. جز اینکه صرفا هدفی زیبا روی کاغذ باشد نتیجه عملی و کاربردی در بر ندارد چراکه اصولا هدف بر اساس واقعیات موجود تعیین نشده و لذا دور از دسترس می‌نماید. امیدوارم که مسئولین نگاه واقع‌بینانه به برنامه‌های اقتصادی داشته باشند. این کار هم به نفع خودشان و هم به نفع کشور و مردم است.

وی با اشاره به مذاکرات برجام تصریح کرد: اگر مذاکرات برجام به نتیجه برسد و تولید نفت و صادرات آن افزایش یابد، ممکن است رشد ۸ درصدی در حوزه نفت داشته باشیم، ولی برای چنین رشدی در کل اقتصاد باید کل بخش‌های اقتصاد رشد کنند.مستوفی بیان کرد: اگر صادرات نفت ما حتی به ۳ میلیون بشکه هم برسد، بالطبع رشد افزایش می‌یابد، اما به دلیل وابستگی به نفت باز هم پایدار نخواهد بود لذا باید تمرکز را به سمت صادرات غیرنفتی تغییر دهیم تا رشد اقتصادی با نواسانات فروش نفت دچار نواسان عمده نشود.

وی افزود: در این راستا نکته قابل توجه این است که تا زیرساخت‌های کشور اصلاح نشود امکان رشد ۸ درصدی عملی در زمان کوتاه عملیاتی نخواهد بود. در بلندمدت و با اصلاح زیرساخت‌ها امکان چنین رشدی وجود دارد، اما اینکه فکر کنیم صرفا با رفع تحریم‌ها ما به این رقم رشد می‌رسیم درست نیست و امکان ندارد.

مستوفی در ادامه خاطرنشان کرد: تاثیر سرمایه‌گذاری خارجی بر رشد اقتصادی بسیار زیاد است. هر کشوری که توانسته پیشرفت کند، مدیون سرمایه‌گذاری خارجی بوده است. سرمایه‌گذاری خارجی علاوه بر تامین مالی با خود انتقال تکنولوژی و مدیریت و… را در پی دارد؛ بنابراین ما نیازمند جذب سرمایه‌گذاری خارجی هستیم.

رییس کمیسیون پول و سرمایه اتاق بازرگانی تهران در ادامه خاطرنشان ساخت: این درحالی است که سالانه مقدار زیادی خروج سرمایه از ایران را شاهد هستیم، اگر ما بتوانیم حتی همین سرمایه‌ها را حفظ کنیم کار بزرگی انجام داده‌ایم. سرمایه معنوی ما تحصیل‌کرده‌های ما هستند که ایران را ترک کرده و مهاجرت می‌کنند. میزان ورودی سرمایه‌گذاری نسبت به پتانسیل کشور، بسیار ناچیز است؛ در چهل سال گذشته نیز جذب سرمایه‌گذاری بسیار ناچیز بوده است.

وی در پایان متذکر شد: با این حال باید توجه داشت که علی رغم آنکه امید‌ها بر این است که با برداشته شدن تحریم‌ها شاهد سرمایه‌گذاری خارجی خواهیم بود، ولی این اتفاق تا زمانی که زیرساخت‌ها آماده نشود و ریسک اقتصادی داخلی مدیریت نشود و امنیت سرمایه گذار تامین نشود اتفاق نخواهد افتاد.

میانمار؛ آنگ سان سوچی به چهار سال حبس محکوم شد

دادگاهی در میانمار که تحت حاکمیت نظامی است روز دوشنبه، ۱۵ آذر، نخستین حکم خود را علیه «آنگ سان سوچی»، رئیس برکنار شده این کشور، صادر کرد.

به گزارش رویترز، بر اساس این حکم، «سوچی» به دلیل اقدامات تحریک آمیز علیه ارتش میانمار و نقض محدودیت‌های کرونا، به ۴ سال حبس محکوم شده است.

جلسه دادگاه «سوچی پشت» در پایتخت میانمار، برگزار شد.

خرداد ماه سال جاری رییس برکنار شده میانمار برای نخستین بار پس از برکناری و سقوط دولتش از سوی ارتش این کشور، در دادگاه حاضر شد.

«آنگ سان سوچی» با کودتای ارتش میانمار، برکنار و در بازداشت قرار گرفت.

ارتش میانمار در یک کودتای نظامی، شماری از مقام‎های ارشد دولتی و از جمله «آنگ سان سوچی» را بازداشت کرد.

نظامیان میانمار ادعا کردند که این اقدام در پاسخ به تقلب در انتخابات پارلمانی صورت گرفته است.

آخرین وضعیت تاق کسری، اثر بی نظیر دوران ساسانی

بنیادمیراث پاسارگاد

تاق کسری، اثر بی نظیر دوران ساسانی سرانجام از ویرانی کامل نجات پیدا خواهد کرد

بنا بر گزارش «عرب نیوز» مقامات میراث فرهنگی عراق اعلام کردند که مرمت اساسی تاق 1400 ساله کسری، اثر استثنایی دوران ساسانیان «برای بازگرداندن شکوه سابق آن» به زودی شروع خواهد شد.

این بنای مشهور قرن ششمی، واقع در 30 کیلومتری (20 مایلی) جنوب پایتخت بغداد، آخرین بنایی ست که از تیسفون پایتخت امپراتوری ایران باستان پابرجاست.

در سال 2013 پس از فرو افتادن تکه ای از این بنا، به دلیل رطوبت ناشی از باران، لطمه ی شدیدی به این بنا وارد آمد و پس از آن نیز بخش های دیگری از این بنا ریزش کردند.

از آنجایی که این بنا در اصل ساخته ایرانی ها بوده و در واقع بخشی از فرهنگ و هنر معماری کم نظیر آن ها را در خود دارد، بارها اداره میراث فرهنگی عراق برای مرمت این بنا از مسئولین حکومت اسلامی تقاضای کمک کرده بود. اما حکومت اسلامی که در چهل سال گذشته میلیاردها دلار برای آرامگاه های امامان شیعه در عراق هزینه کرده است حاضر به کمک نشد. اکنون به گفته حسن ناظم، وزیر فرهنگ عراق، عملیات مرمت با هدف بقای این سایت که در نزدیکی رودخانه دجله قرار دارد و مدام در معرض خطر نفوذ آب های زیرزمینی است انجام می شود.

حسن ناظم، وزیر فرهنگ عراق، در ارتباط با این اقدام گفته است که: این کارها با هدف «تثبیت» این سایت که در نزدیکی ساحل رودخانه دجله قرار دارد و در معرض خطر نفوذ آب های زیرزمینی است، انجام شده است.

لیث مجید حسین، مدیر هیئت باستانی و میراث دولتی عراق، نیز گفته است که: « مرحله فعلی به لطف بودجه 700,000 دلاری صندوق ائتلاف جهانی برای حفاظت از میراث در مناطق درگیری (ALIPH) تامین می شود.

مدتی پیش دیوید میشل مور، کارشناس حفاظت، که با تیمی از باستان شناسان دانشگاه پنسیلوانیا روی این اثر کار می کند به خبرگزاری فرانسه گفته بود: «آنچه در حال سقوط است، ساخت و ساز اصلی ساسانی نیست، مرمت هایی که در سال های ا2013- 2014 بر روی این بنا انجام شده است.» که احتمالا همه آن ها باید برداشته شود.

این باستانشناس از «اشتباهات متعدد» در مرمت قبلی، از جمله نصب لایه سیمان سنگین روی طاق ابراز تاسف کرد.

او گفت که مرحله بعدی ترمیم کامل خواهد بود که به تقویت سازه و جلوگیری از هر گونه ریزش کمک می کند.

تاق کسر در سال 540 پس از میلاد ساخته شد. این تاق 37 متر بلندی دارد و 48 متر طول و بزرگترین تاق آجری جهان شناخته شده است.

دختران قربانی “شین‌آباد”: صورتمان را به ما برگردانید



روزنامه همشهری نوشت: وقتی در آتش سوختند، 10سالشان بود و حالا 19سالشان. از آن پانزدهم آذر سیاه سال1391 تا آذر1400، تنها تصویر واضحی که از خودشان دارند، دخترکانی است روی تخت جراحی بیمارستان فاطمه‌الزهرای تهران که لیزرهای قوی پوست‌های چروک و سوخته را از روی صورت، دست و پایشان برمی‌دارد تا به پوست تازه برسد و بعد فقط کابوس سوختن و دوباره سوختن در پی بی‌هوشی‌های مکرر چندین ساعته در کلاسی بدون پنجره که از درش شعله‌های آتش زبانه می‌کشد.

داستان دانش‌آموزان معروف شین‌آبادی تغییری نکرده؛ همچنان یک پایشان پیرانشهر است و پای دیگرشان تهران. یک پایشان در اداره‌های پرپیچ و خم وزارت بهداشت و آموزش و پرورش است برای گرفتن هزینه‌های دارو و درمان و پای دیگرشان بیمارستان است برای عمل جدید، امید جدید و درمانی برای درد جدید.

هیچ‌کدامشان نمی‌دانند که چندبار برای عمل جراحی 770کیلومتر از پیرانشهر تا تهران آمده و برگشته‌اند؛ 30بار؟ 40بار؟ 50بار؟ چندبار زیر تیغ جراحی رفته‌اند؟ چندبار بابت اینکه چرا صورتشان سوخته، چرا انگشتان دستشان به هم چسبیده، چرا گردنشان گوشت آورده، چرا پلکشان افتاده به هر رهگذر کوی و برزنی جواب پس داده‌اند؛ « آنقدر بی‌هوش شدیم که ممکن است یک بی‌هوشی دیگر ما را برای همیشه بفرستد آن دنیا، ولی چاره دیگری هم داریم؟ زندگی سخت است وقتی در آینه کس دیگری را جز خودمان می‌بینیم.»

دخترکان شین‌آبادی همانها که در آتش بخاری کلاس درس در پانزدهم آذر1391 سوختند، 29نفرند. مبینه، نادیه، کوثر، مهناز، آمینه، آسیه، شادی، اسرین، سیما، اسما، ستاره، کانی، آمنه، سمیرا، فریده، آسیا و… و در میان آنها 15نفر همچنان درگیر پیدا کردن خود واقعی زیر تیغ جراحی و اشعه لیزرها. آمنه یکی از آنهاست. همان که بیشتر از همه سوخته؛ 85درصد از سر تا نوک انگشت پا. «دکترهایی که به من می‌گفتند قول می‌دهیم خوب می‌شوی، بزرگ که شدی روی صورت و بدنت جراحی پلاستیک می‌کنیم، تنهایت نمی‌گذاریم، زیبا می‌شوی، حالا که بزرگ شده‌ام و 19سالم شده یا از ایران رفته‌اند یا دیگر در بیمارستان دولتی فاطمه‌الزهرا که ما عمل می‌شویم، کار نمی‌کنند. مانده‌اند چند دستیار پزشک متخصص بیمارستان که باید کارهای ما را انجام دهند و من حاضر نیستم که این صورت ناقص را بدهم دست آنها که رویش درس‌هایشان را تمرین کنند.»

آمنه دلگیر است؛ از همه؛ از مدیران آموزش و پرورش که به آنها گفته‌اند دیگر شما دانش‌آموز نیستید و هزینه‌های جانبی درمانتان پای خودتان است، از رئیس سازمان برنامه و بودجه سابق که ده‌ها وعده بی‌سرانجام به آنها داد و رؤیای پوچ برایشان ساخت و از مدیران وزارت بهداشت که به بیماری آنها به چشم یک زخم ساده که پوستی را خراشیده نگاه می‌کنند؛ «رفتیم وزارت بهداشت، گفتیم سوختگی ما شدید است، الان که 19سالمان شده و بهترین وقت عمل جراحی زیبایی‌مان است، هزینه‌هایش را بدهید تا در بیمارستان ساسان که پزشک معالج سابقمان در آنجاست، عمل کنیم. گفتند نه نمی‌شود، آنجا گران درمی‌آید. نداریم بدهیم. این حرفشان آتش جدیدی است روی زخم‌هایمان؛ یعنی صورت ما که در آتش بخاری مدرسه سوخت، ارزش چند 10میلیون بیشتر را ندارد؟ ما جوان نیستیم؟ نمی‌خواهیم برویم در جامعه، ازدواج کنیم و در دانشگاه درس بخوانیم؟

حرف‌های سیما شادکام، همان حرف‌های آمنه است، اما با صدایی خسته‌تر و ناامیدتر. او 35درصد سوخته، اما از صورت و گردن و حالا آن 35درصد انگار همه تن و جانش، سلول سلول بدنش شده است. چه فرقی می‌کند دست و پایت، قلبت و رگ‌هایت سالم باشد، وقتی صورتت سوخته و یکی دیگر است؟ «گفتند برای اینکه پوست جدید در گردنت ایجاد شود باید تی‌شو تزریق کنی و 3هفته در پانسمان باشی. 2بار برای این کار در اتاق عمل بی‌هوش شدم، اما به 2هفته نرسیده، پوستم عفونت می‌کند.» سیما حوصله حرف زدن ندارد.

می‌گوید آب در هاون کوبیدن است و فقط رنج‌هایش را به رخش می‌کشد؛ «چرا باید برویم زیر تیغ جراحی دستیار پزشکان؟ چرا حالا که موقع عمل‌های زیبایی رسیده، همه پشت‌شان را به ما کرده اند؟ چرا داروهای نامرغوب یا با کیفیت پایین برای ما استفاده می‌کنند؟ می‌دونی این سؤال‌ها رو هزار بار ازشون پرسیدیم، ولی برای هرکدوم یک جواب ناپخته در آستین دارند. ما فراموش شدیم. حالا رد سوختگی آن کلاس درس فقط روی صورت ما مانده و در عمل می‌گویند خودتان باید با آن کنار بیایید.»

سیما 50بار عمل کرده، شاید هم بیشتر و کلافه است از این جراحی‌های سطحی که به عمق سوختگی او نمی‌رود؛ «شما عکس 9سال پیش من را بگذار کنار صورت الانم، ببین چقدر تغییر و بهبودی کم است. چقدر این عمل‌ها تا اینجا بی‌فایده بوده. فقط خستگی هزاران کیلومتر رفتن و آمدن و در تهران آواره شدن روی تن‌مان گذاشته شده و بس. سوختن و ساختن را برای ما گفته‌اند.»

دخترکان شین‌آبادی حالا همه یا دانشگاه قبول شده‌اند یا پشت کنکورند. درس خواندن برای آنها مصیبتی است کنار بیماری‌شان؛ نه می‌توانند از آن دست بکشند و نه توان ادامه دادنش را به این شکل دارند. سیما دانشگاه پیام‌نور درس می‌خواند، آمنه پشت کنکور است و بقیه بچه‌ها هم در یکی از این دو وضعیت؛ «مدرسه که می‌رفتیم، به‌خاطر عمل‌های جراحی متعدد برای ما کلاس جبرانی می‌گذاشتند تا از درس عقب نمانیم، اما حالا استادان و دانشگاه هیچ تصوری از وضعیتی که ما در آن گرفتاریم، ندارند. این است که رسما از درس و کلاس عقبیم و دائم تذکر پشت تذکر که غیبت بخورید حذف می‌شوید و… خب چه‌کسی باید این وضعیت را برای استادان شرح دهد و بگوید که ما با یک دانشجوی عادی 19ساله که یک‌بار زیر تیغ جراحی نرفته و حافظه‌اش تحت بی‌هوشی نابود نشده، فرق داریم؟» سیما از توضیح دادن بابت همه‌‌چیز خسته است و سکوت را در همه موقعیت‌ها ترجیح می‌دهد.

اما آمنه از اینکه سهمیه‌ای برای پذیرش دانشگاه برای آنها درنظر گرفته نشده، دلخور است و می‌گوید حق آنها این بوده که از این تسهیلات برخوردار می‌شدند؛ «کودکی و نوجوانی ما مثل بقیه بچه‌ها فقط درس و مدرسه که نبوده، 30 تا 50بار عمل یعنی هفته‌ها در راه بودن و روی تخت بیمارستان خوابیدن؛ یعنی بیهوشی که دشمن حافظه است؛ یعنی پیری زودرس. بعد به ما که در آتش بی‌کفایتی خودشان سوختیم، می‌گویند که شرایط شما با داوطلبان دیگر فرقی ندارد! از چه جهت فرق ندارد؟ حالا خیلی از ما پشت کنکوریم و همه امیدمان این است که آینده‌مان را با درس خواندن بسازیم.»

بچه‌ها حالا فقط یک خواسته مشترک دارند: «جراحی زیبایی با پزشکان متخصص خبره برای بازگرداندن بخشی از زیبایی‌شان.» این جمله را آمنه با صدای محکم می‌گوید؛ با صدایی که خشم دارد، امید دارد، اما سرد است؛ «پانزدهم آذر به پانزدهم آذر نیایید سراغ ما. روزهای دیگر سال هم بپرسید چه شدند دخترانی که زیبایی‌شان را آتش سوزاند. چه کار می‌توانیم برایشان بکنیم؟ چه راهی برویم که شادی به چشمانشان، به‌صورتشان، به لب‌هایشان برگردد. از ما تیترهای غم‌سوز نزنید. برای ما اشک نریزید. آستین بالا بزنید و بگویید که چه کاری می‌توانید برای ما که در ابتدای جوانی ایستاده‌ایم و حالا هزار و یک آرزو برای آن داریم، بکنید؟ کدام رویاهایمان را می‌توانید محقق کنید؟ حق ما زیبا بودن است؛ مثل همه همسالان خودمان و این چیزی است که باید به آن برسیم.» آمنه، اسرین، سیما، آرزو و همه آن چندتای دیگری که تا درمان قطعی‌شان راه زیادی باقی مانده، جوانی پر از خوشی را در پی کودکی و نوجوانی سخت طلب می‌کنند؛ طلبی بحق که حالا دولت سیزدهم باید آن را محقق کند.

وقاحت رئیسی: انشاالله در کشور وضعیت خوبی داریم+فیلم



رئیسی شب گذشته در گفتگو با صداوسیما با وقاحت خاص خود مدعی شد که در کشورهای اطراف مشکلاتی هست، اما در ایران وضعیت خوبی داریم. تورم کنترل شده و رو به کاهش است.

رئیس با اذعان به چپاولگری های حکومتی برای پوشاندن عملکرد خودش گفت: تأمین حقوق کارکنان دولت، اصلا از کدام منبع؟ چگونه می‌شود بدون خلق پول حقوق مرداد را داد؟ امروز آثار تورمی مال تصمیمات گذشته است که امروز آثارش در سفره مردم و در زندگی مردم هست.

مجری برنامه به ناگزیر با اشاره به نظرسنجی‌ها، مسأله سفرهای نمایشی رئیسی را زیر سؤال برد و پرسید: چقدر این سفرهای استانی واقعا نتیجه گراست، اثر بخشه، ما نظرسنجی داریم، اثرسنجی معمولاً کم اتفاق می‌افته

رئیسی که از زمان انتصابش تقریبا هر ماه یکبار قسم می‌خورد که حکومت خامنه ای در بن‌بست نیست، این بار هم این عادت را ترک نکرد و ملتماسانه گفت: هیچ بن‌بستی ما نداریم! من به جوان های عزیز بگویم به مردم کشور بگویم ما انسداد احساس نمی‌کنیم معتقدیم برای همه مشکلات کشور راه برون‌رفت وجود دارد.

فیلم زیر: اینهم راه برون‌رفت دولت رئیسی از مشکلات

تصرف مزارع آبی بهائیان در بحبوحۀ بحران آب در ایران



سیزده قطعه زمین آبی کشاورزی متعلق به بهائیان روستای کتا در جنوب غربی ایران، هدف مصادرۀ مقاماتی قرار گرفته است که به دنبال تصاحب املاک و دارایی‌های بهائیان در کشور هستند.

خانم بانی دوگال، نمایندۀ ارشد جامعۀ جهانی بهائی در سازمان ملل، گفت: «این نمونۀ دیگری از برنامۀ ‌بی‌رحمانه و هدفمند دولت ایران برای آزار و اذیت جامعۀ بهائی با انگیزۀ مذهبی است. این عمل جدید، بی‌عدالتی غیرقابل تصور و خصمانه‌ای را بر جامعه‌ای بی‌گناه و قانون‌مدار تحمیل می‌کند. سلب خودسرانۀ معیشت کشاورزان و واگذاری زمین آنها برای فروش، اقدامی است که با هر هنجار معمول اخلاق انسانی مغایر است.»

سازمان حکومتی و شبه دولتی «ستاد اجرای فرمان امام خمینی» که تحت نظارت رهبر جمهوری اسلامی، آیت‌الله خامنه‌ای فعالیت می‌کند، دارایی‌های توقیف شدۀ گروه‌ها و افراد را از زمان انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ تا کنون در اختیار گرفته و می‌فروشد. این سازمان در اواخر مهر ماه، ١٣ قطعه زمین بهائیان را در یک سایت به مزایده گذاشته است. هر ملک با قیمتی که تنها ١۵ درصد ارزش منصفانۀ بازار تخمین زده می‌شود برای فروش فهرست شده است.

این اقدام در بحبوحۀ کمبود شدید آب در ایران صورت می‌گیرد و به نظر می‌رسد این عامل انگیزه‌ای برای تصرف و فروش این اراضی ارزشمند آبی در این مقطع زمانی باشد.

لیست این زمین‌ها در حالی برای حراج منتشر شده است که بهائیان برای نسل‌های متمادی مالک این زمین‌ها بوده‌اند.

شکایات بهائیان محلی- و حتی تلاش برای بازخرید زمین‌های خود- توسط مقامات رد شده است. به بهائیان گفته شده که آنها و هر مسلمانی که با آنها وارد معامله شود، از شرکت در این حراج ممنوع است و این امر تأیید می‌کند که مصادره و حراج، یک عمل هدفمند آزار و اذیت مذهبی است.

خانم بانی دوگال گفت: «مصادرۀ اموال و محرومیت از معیشت، هر دو نقض تعهدات حقوق بشری ایران بر اساس کنوانسیون‌های سازمان ملل است. سابقۀ کشاورزی خانواده‌های بهائی در این مزارع به بیش از ۱۰۰ سال پیش باز می‌گردد. این غارت که حراج نام گرفته باید بلادرنگ لغو شود.»

بیش از ۴۰۰ خانوادۀ بهائی پس از انقلاب از روستای کتا آواره شدند. چند صد خانه توسط افرادی تحریک شده به آتش کشیده شد. وضعیت بقدری برای خانواده‌های بهائی کتا فجیع بود که آنها با از دست دادن منازل‌شان آواره شده و در کمپ پناهندگان به سر بردند. دادگاه و دستورات رسمی در سال‌های ۲۰۰۲، ۲۰۰۸ و ۲۰۱۶ نیز تلاش‌های اخیر مقامات را برای مصادرۀ زمین‌های کشاورزی در داخل و اطراف روستای کتا تأیید می‌کند.

در سال گذشته تلاش‌های مضاعفی توسط مقامات حکومتی برای مصادرۀ املاک بهائیان در سراسر کشور صورت گرفته است. در دی ماه اعتراض جهانی علیه تخریب و مصادرۀ ده‌ها خانۀ بهائیان در روستای ایول در استان مازندران با هشتگ #ایول_خانه_آنهاست به راه افتاد. در ماه مرداد پس از یورش به منازل بهائیان که طی آن مأموران امنیتی اقدام به جستجو و مصادرۀ اسناد ملکی کردند، شش قطعه ملک در استان سمنان تصرف شد. در آبان ماه زمین‌های کشاورزی بهائیان روشنکوه در استان مازندران نیز تصرف شد.

خانم دوگال پرسید: «چند بار باید به مقامات حکومت ایران یادآوری کنیم که زمین‌های بهائیان به حکومت تعلق ندارد که هر طور که بخواهند با آن رفتار کنند؟ دولت ایران امروز باید این واقعیت را بپذیرد و همۀ این دارایی‌ها را به مالکین بهائی خود بازگرداند.»

کرونا؛ نکته خطرناک در مورد سویه اومیکرون این است



دولت آفریقای جنوبی می‌گوید: اُمیکرون کووید-۱۹ به‌طور نامتناسبی بر کودکان زیر ۵سال تاثیر می‌گذارد و کارشناسان این تصور را که آخرین سویه «خفیف» است را بی‌معنا می‌دانند.

مشاور دولت، واسیلا جاسات اظهار کرد: در منطقه ژوهانسبورگ، مکانی که ویروس در حال گسترش است افزایش بسیار شدیدی در پذیرش بیمارستان‌ها در تمام گروه‌های سنی به ویژه در کودکان زیر ۵ سال مشاهده می‌شود.

وی گفت: میزان بروز بیماری در افراد زیر ۵سال در حال حاضر دومین میزان بالا و بعد از افراد بالای ۶۰ سال قرار گرفته است. روندی که اکنون شاهد آن هستیم متفاوت با گذشته و افزایش ویژه پذیرش در بیمارستان در کودکان زیر ۵سال است.

همزمان نشریه آلمانی اشپیگل” در گزارشی به ظهور سویه جدید ویروس کرونا موسوم به “اومیکرون” پرداخته و به طور خاص این سویه جدید را مرموز‌تر از تمامی جهش‌های ویروس کرونا تا به امروز ارزیابی کرده است.

اشپیگل در گزارش خود به طور خاص سویه اومیکرون را نمودی از روند تکاملی جهش‌های ویروس کرونا ارزیابی کرده و تاکید کرده که ساختار مرموز این سویه، بسیاری از داشنمندان و محققانِ ویروس شناسی را در مورد نوعِ پدیده‌ای که با آن رو به رو هستند، با مشکلات و تردید‌های جدی مواجه کرده و نگرانی‌ها در مورد این سویه جدید را به نحو قابل توجهی افزایش داده است.

نشریه اشپیگل در این رابطه می‌نویسد: «سویه اومیکرونِ ویروس کرونا در تاریخ چهارم نوامبر سال جاری میلادی، برای نخستین بار شناسایی شد. یک دانشمند ویروس شناسی اهل آفریقای جنوبی برای نخستین بار سویه اومیکرون را در آزمایشگاهی در شهر “دوربان” این کشور شناسایی کرد. ساختار خاص این ویروس در جریان بررسی نمونه‌های آزمایشگاهیِ مرتبط با مبتلایان به ویروس کرونا، تا حد زیادی توجه وی (دانشمند مذکور) را جلب کرد و در نهایت او را به سویه جدید “اومیکرون” رساند. یافتن موارد متعدد دیگر از سویه اومیکرون توسط دانشمند مذکور و تیم پزشکی همراه وی در آزمایشگاهی در دوربان آفریقای جنوبی، عملا موجب شد تا آن‌ها زنگ خطر را به صدا در آورده و از ظهور سویه‌ای جدید و البته خطرناک از ویروس کرونا خبر دهند.

در شرایط کنونی، سه نظریه و دیدگاه متفاوت در مورد ریشه‌های ظهور و پیدایش سویه اومیکرون مطرح می‌شود. اول، سویه اومیکرون سویه‌ای جهش یافته از سوی‌های دلتا، آلفا، و یا دیگر سویه‌های ویروس کرونا نیست. از طرفی با توجه به ساختار ژنتیکی سویه اومیکرون، واضح است که ریشه‌های ظهور اومیکرون به حدودا بهار سال ۲۰۲۰ میلادی بر می‌گردد. جدای از این ها، ظاهرا این سویه مدت‌های طولانی وجود داشته، اما کشف نشده است.

در این زمینه یک فرضیه‌ای که مطرح می‌شود این است که احتمالا ویروس در ابتدا، حیوانی را مبتلا کرده و قبل از اینکه مجددا به انسان‌ها بازگردد، جهش‌های بیشتری را تجربه کرده است. جدای از این ها، برخی بر این باورند که شاید سویه اومیکرون برای نخستین بار در کشوری ضعیف ظهور کرده که همین مساله شناسایی آن را سخت و مشکل نموده است. در این راستا، ویروس شناسان می‌گویند: “ظهور سویه‌ای نظیر اومیکرون یک شبه اتفاق نمی‌افتد و قطعا زمان‌بَر است. از این رو ما باید بفهمیم که چرا این سویه تاکنون شناسایی نشده است. در این میان، نکته خطرناک در مورد سویه اومیکرون این است که این سویه نوعی روند تکاملی جهش‌های ویروس کرونا را نمایندگی می‌کند که این مساله می‌تواند برای آینده بسیار خطرناک باشد و باید برای آن سیاست‌ها و برنامه‌های تقابلیِ مشخصی را طراحی و اجرایی کرد”».