Previous Next

خروج از برجام کلید خورد؛ هشدار دولت روحانی به مجلس



کلیات طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها با 251 رای موافق به تصویب نمایندگان مجلس شورای اسلامی رسید. این طرح می‌تواند در نهایت به خروج از برجام و توقف اجرای پروتکل الحاقی و افزایش میزان غنی‌سازی اورانیوم ختم شود.

سخنگوی دولت روحانی ادر واکنش به تصویب این طرح گفت: امیدواریم هر تصمیمی گرفته می‌شود، همه جوانب آن سنجیده شود. ​اگر هدف از طرح آنطور که در عنوان آن آمده «اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها» باشد، بر اساس تجربه‌های پیشین، این طرح شامل کیفیت غنی‌سازی و عدم اجرای پروتکل الحاقی، کمکی به لغو تحریم‌ها نمی‌کند. انباشت اورانیوم با غنای ۲۰ درصد و همینطور عدم اجرای پروتکل الحاقی منجر به دائمی شدن تحریم‌ها می‌شود، در اینصورت به مذاکرات هسته‌ای و برجام نیازی نمی‌بود.

این در حالیست که نمایندگان مجلس ولایت امروز پس از تصویب کلیات طرح مذکور، شعار الله اکبر، مرگ بر اسرائیل، مرگ بر آمریکا، خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست، حسین حسین شعار ماست شهادت افتخار ماست، ای رهبر آزاده آماده‌ایم آماده سر دادند.

از جمله مواردی که دولت در این طرح به آن ملزم می شود از سرگیری تولید اورانیوم غنی شده با خلوص ۲۰ درصد است که پیش از توافق برجام مورد نگرانی جامعه جهانی قرار داشته است.

صادق زیباکلام استاد دانشگاه و تحلیلگر سیاسی درباره اقدام مجلس ولایت گفت: برجام نشان داد که اگر تندروها پشت توافقی نباشند آن توافق در ایران موفق نخواهد شد. همچنانکه برجام نشان داد که وقتی دولت روحانی و میانه‌رو‌ها آن را تنظیم کردند عملا تندرو‌ها با هر تیغ و تیشه‌ای به برجام ضربه می‌زدند. تا نهایتا دونالد ترامپ رسما آمریکا را از برجام خارج کرد، البته همان زمان به واسطه فعالیت‌های تخریبی اکثر شرکت‌های غربی از ایران رفته بودند و انتظاراتی که از برجام وجود داشت عملا به هدف نرسیده بود. نتیجه این وضعیت آن بود که به آمریکا و غرب پیام دادند که روحانی کاره‌ای نیست و قدرت در دست آنهاست.

زیباکلام درباره ابعاد سیاسی اقدام مجلس با اشاره به سخنان ظریف که گفته بود مخالفان دولت به آمریکا “گرا” می‌دهند، اظهار کرد: اصلا نیازی نیست که اصولگرایان به آمریکا پیام دهند که با ظریف و روحانی مذاکره نکنید و بیاید با مذاکره کنید. همه می‌دانند که دولت آینده در ایران دولتی اصولگرا خواهد بود. همانطور که در انتخابات مجلس توانستند پیروز انتخابات باشند در انتخابات ۱۴۰۰ هم هر کس نماینده این جریان باشد برنده انتخابات خواهد بود. تندرو‌ها تا آن زمان هر تلاشی را هم برای به نتیجه رسیدن مذاکرات و بازگشت آمریکا به برجام نقش بر آب خواهند کرد. آن‌ها پس از پیروزی در انتخابات برای توافق پا پیش می‌گذارند.

زیباکلام درباره اینکه نمایندگان مجلس می‌گویند مسیر لغو تحریم‌ها در اعمال فشار به غرب و توقف اجرای پروتکل الحاقی است گفت: این مسیر همان مسیری است که در دوران احمدی‌نژاد طی شد که معتقد بودند تحریم‌ها بی اثر است و فکر می‌کردند با شعار به موفقیت می‌رسیم، اما دیدیم که چقدر جامعه جهانی در برابر ما ایستاد. فراموش نکنیم که در دوران آقای احمدی نژاد روسیه و چین به تمام قطعنامه‌هایی که علیه ما صادر شد رای موافق دادند و تمام اعضای شورای امنیت با قطعنامه‌ها موافقت کردند و حتی یک کشور هم رای مخالف نداد.

در همین حال مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در واکنش به طرح مجلس ولایت بر لغو اجرای پروتکل الحاقی گفت: توقف بازرسی‌های آژانس از تأسیسات هسته‌ ای رژیم ایران سودی برای آنها نخواهد داشت.

وی در گفت‌وگو با خبرگزاری فرانسه در واکنش به درخواست مجلس شورای اسلامی برای خاتمه دادن به بازرسی‌ها پس از هلاکت فخری زاده گفت: تضمین‌های لازم و معتبر به جهانیان مبنی بر عدم انحراف برنامه هسته‌ای به کاربردهای نظامی ضروری است.

این در حالیست که علیرضا سلیمی، عضو هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی گفته: مجلس به روند بازرسی‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در ایران مشکوک است و قرار است طرحی برای لغو اجرای پروتکل الحاقی درباره بازرسی‌های این نهاد از تاسیسات هسته‌ای به تصویب برساند.

برخی معتقدند تصویب این طرح می‌تواند تغییری مهم در سیاست هسته‌ای جمهوری اسلامی تلقی شود.

ریاست جمهوری بایدن و خطای محاسبه جمهوری اسلامی

برگرفته از رادیو فردا: نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا و قطعی شدن قریب‌الوقوع شروع به کار جو بایدن در کاخ سفید بعد از ۲۱ ژانویه سال ۲۰۲۱ باعث شده فصل جدیدی در رویارویی جمهوری اسلامی با دولت آمریکا شکل بگیرد.

علاوه بر خوشبینی‌های حسن روحانی و جواد ظریف، روزنامه جوان ارگان رسانه‌ای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز چهار شرط برای موفقیت در مذاکره با دولت بایدن اعلام کرد که البته اگر اراده برای تحقق این شروط جدی بوده و جنبه شعاری نداشته باشد، خروجی جز مذاکره برای مذاکره نخواهد داشت.

این شروط عبارت هستند از «رعایت حقوق کلی کشور»، «عدم عقب‌نشینی نظام از مواضع کلی»، «دریافت ضمانت اجرایی»، «تأثیر مثبت نتایج مذاکره بر پیشبرد توان دفاعی کشور» و «تأثیر ملموس توافق بر زندگی مردم».

برخی از اصولگرایان نیز در موضع‌گیری‌های جداگانه از برتری جریان سیاسی متبوع خود بر اعتدالی‌ها و اصلاح‌طلب‌ها در مذاکره و گفت‌وگو داد سخن داده‌اند.

اما رصد کردن تحولات در دو هفته گذشته نشان می‌دهد تغییرات فقط در سطح اظهارات نبوده، بلکه در عمل نیز اتفاقاتی رخ داده که می‌تواند نشانگر محاسبات جدید جمهوری اسلامی و خروج از لاک دفاعی در ماه‌های گذشته باشد.

بر خلاف توقف فعالیت‌های ایذایی در هفته‌های گذشته در عراق علیه سفارت آمریکا، مجدداً در روزهای اخیر چندین راکت به سفارت آمریکا پرتاب شد که تلفات جانی نداشت. گروه‌های شبه‌نظامی همسو و هماهنگ با جمهوری اسلامی متهم به انجام حملات یادشده هستند. اما اقدام تحریک‌برانگیز دیگر که واکنش شدید تروئیکای اروپا (دولت‌های بریتانیا، فرانسه و آلمان) را به همراه داشت، تزریق گاز هگزافلوراید اورانیوم به نسل پیشرفته سانتریفوژهای «آی آر ۲ ام» بود که رسماً توسط کاظم غریب‌آبادی سفیر و نماینده دائم ایران نزد سازمان‌ ملل و سازمان‌های بین‌المللی در وین اعلام شد.

این نسل جدید سانریفوژها که در یک زنجیره ۱۷۴تایی در نظنز نصب شده و آماده تولید در سطح صنعتی شدند دارای ظرفیت تولید پنج سو در سال، یعنی پنج برابر توان سانتریفوژهای آی آر ۱ هستند که سرعت و حجم غنی‌سازی اورانیوم و تولید سوخت هسته‌ای را به شکلی ملموس افزایش می‌دهد.

تروئیکای اروپا با موضع گیری انتقادی شدید این اقدام را گامی مهم در نقض برجام و برخوردی غیرسازنده دانسته و خواهان رعایت کامل تعهدات برجامی از سوی جمهوری اسلامی ایران شد.

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، نیز فاش کرد که برای برخورد با افزایش حجم سوخت هسته‌ای ایران قصد حمله نظامی به مراکز هسته‌ای حکومت را داشته که بعد از نظر مخالف مشاورانش منصرف شده بود.

در این شرایط به نظر می‌رسد مقامات جمهوری اسلامی و بخصوص هسته سخت قدرت تصور می‌کند با کاهش بیشتر تعهدات برجامی و نزدیک‌تر شدن به سطح فعالیت‌های هسته‌ای ماقبل برجام، می‌تواند قدرت چانه‌زنی خود را افزایش داده و اهرم فشار مؤثری در مهار فشار آمریکا داشته باشد. افزایش سطح فعالیت‌های هسته‌ای می‌تواند به معنای بده و بستان بر سر آنها در مذاکرات محتمل با هدف حفظ وضعیت موجود باشد.

ولی آنچه از دید مقامات نظام مغفول مانده، ریسک بالای ارزیابی‌هایی است که همه جوانب موضوع را در نظر نگرفته‌اند. پیرامون مهار برنامه هسته‌ای و توسعه‌طلبی منطقه‌ای جمهوری اسلامی بین هر دو حزب سیاسی آمریکا و بخش‌های مختلف هیئت حاکمه قدرت اول نظامی و اقتصادی دنیا اشتراک نظر وجود دارد.

تحریک اسرائیل و عربستان سعودی نیز به نوبه خود حساسیت‌های غرب را افزایش می‌دهد. دولت اسرائیل در سال گذشته رویکرد بازدارنده خود پیرامون جمهوری اسلامی را به سمت درگیری مستقیم تغییر داده و برخورد تهاجمی را برگزیده است. در این چارچوب اسرائیل آمادگی برای حمله به تأسیسات اتمی ایران را با چراغ سبز دولت آمریکا دارد و در سطح منطقه نیز توانسته با برخی از کشورهای عربی ائتلافی علیه توسعه‌طلبی جمهوری اسلامی ایران تشکیل دهد.

شماری از رسانه‌های اسرائیلی گزارش‌هایی را منتشر کرده‌اند که دلیل اصلی سفر مایک پومپئو، وزیر خارجه، و الیوت آبرامز، نماینده ویژه دولت آمریکا در امور ایران و ونزوئلا، به اسرائیل و امیرنشین‌های خلیج فارس هماهنگی برای انجام یک رشته از «عملیات مخفی» علیه مراکز هسته‌ای در ایران بوده است. دونالد ترامپ در هفته‌های باقی‌مانده از ریاست‌جمهوری‌اش بی‌تمایل نیست که برخوردی نظامی و غافلگیرکننده علیه جمهوری اسلامی ایران انجام دهد.

اتکا به گسترش کمی و کیفی فعالیت‌های غنی‌سازی اورانیوم می‌تواند متغیر تغییردهنده بازی شود و فضا را به مسیر متفاوتی ببرد. همسو شدن اروپا و آمریکا در دولت آینده آمریکا و ترمیم شکاف پیش‌آمده در دوران ریاست جمهوری ترامپ امکان فعال شدن مکانیزم ماشه را به صورت نسبی در سال ۲۰۲۱ افزایش داده است. هر گونه خطای محاسباتی می‌تواند شرایط را برای جمهوری اسلامی از زاویه فشار خارجی در دوره پسا ترامپ بدتر کند.

سه دولت اروپایی ضمن مخالفت با خروج از برجام در سالیان اخیر به سمت تعامل انتقادی حرکت کرده و با شیب ملایم فشار بر جمهوری اسلامی را افزایش دادند. صبر و تحمل آنها در برابر نادیده گرفتن محدودیت‌های مورد نظر از سوی جمهوری اسلامی نامحدود نیست و به سرعت می‌تواند بازگشت به برجام و فعال کردن آن را ببندد بویژه که هم تروئیکای اروپا و هم نزدیکان بایدن هر دو اشتیاق به توافق مکمل برجام در برنامه موشکی و سیاست‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی دارند.

البته جمهوری اسلامی هنوز به سمت گام‌های بزرگ چون فعال‌سازی مجدد غنی‌سازی اورانیوم ۲۰ درصدی حرکت نکرده و خطوط قرمز دولت اسرائیل را در عمل رعایت کرده است، اما اتخاذ تصمیمات پرخطر برای کاهش امتیازات نهایی که باید افزون بر برجام داده شود، می‌تواند نتیجه معکوس به بار آورده و دولت بایدن را به سمت استفاده از اهرم فشار موجود و تشدید سخت‌گیری‌ها برای بهتر کردن شرایط مذاکره سوق دهد.

در چنین صورتی دیگر بازگشت مشروطه به برجام مطرح نبوده و ممکن است با همراهی اروپایی‌ها برجام کاملاً منتفی شده و هدف گفت‌وگوها انعقاد قراردادی جدید شود. بخشی از سیاستی که دولت جدید آمریکا اتخاذ خواهد کرد و واکنشی که تروئیکای اروپا خواهد داشت به تصمیمات مقامات تهران بستگی دارد که به لحاظ تاریخی درک درستی از شرایط و زمان مناسب توافق نداشته و نرمش و سرسختی نابهنگام آنها باعث خسران‌های بزرگ در سیاست خارجی ایران بعد از انقلاب شده است.

واکنش رژیم به خبر هلاکت یک فرمانده پاسداران در سوریه



سخنگوی وزارت امور خارجۀ جمهوری اسلامی از تأئید یا تکذیب خبر کشته شدن یکی از فرماندهان سپاه پاسداران و سه تن از همراهان وی در حملۀ پهپادی در سوریه خودداری کرد، هر چند گفت : “به نظر می رسد خبرسازی” باشد.

به گزارش رادیو فرانسه، با این حال این سخنگو گفت : “البته سخنگوی ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی باید [در این باره] اظهار نظر کند.”

با این حال خبرگزاری رویترز، به نقل از مقامات رسمی، امنیتی و شبه نظامیان شیعه عراق گزارش داد که خودروی حامل یک فرماندۀ سپاه پاسداران و همراهانش روز یکشنبه ٢٩ نوامبر پس از عبور از مرز عراق در سوریه در اثر حملۀ یک پهپاد کشته شدند.

دو مقام امنیتی عراق تأئید کرده‌اند که خودروی فرماندۀ سپاه پاسداران حامل سلاح و مهمات به مقصد سوریه بوده است.

همین منابع تصریح کرده اند که شبه‌نظامیان عراقی طرفدار حکومت ایران اجساد فرماندۀ سپاه پاسداران و همراهانش را از سوریه خارج کرده‌اند.

به گفتۀ منابع عراقی فرمانده سپاهی کشته شده در سوریه “مسلم شهدان” نام داشته است که به فاصله اندکی پس از ترور سرتیپ پاسدار محسن فخری زاده کشته شده است.

اسرائیل مواضع سپاه پاسداران و گروه های متحد آن در سوریه را منظماً بمباران می‌کند و گفته است که به عملیات خود تا خروج نیروهای رژیم ایران و متحدانش از سوریه ادامه می‌دهد.

این در حالیست که شبکه خبری العربیه به نقل از منابع عراقی گزارش داده که خودروی حامل فرمانده سپاه در مرز سوریه توسط پهپادهای آمریکایی مورد هدف قرار گرفته است.

در همین رابطه سایت نور نیوز نزدیک به سپاه پاسداران به نقل از یک منبع آگاه شایعه هدف قرار گرفتن یک فرمانده سپاه در مرز سوریه و عراق را تکذیب کرد.

با این حال تاکنون منابع رسمی امنیتی در ایران در این باره اظهار نظری نکرده اند.

خروج از برجام کلید خورد؛ نقشه مجلس برای تخریب برجام



طرح، کلیات طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها با 251 رای موافق به تصویب نمایندگان مجلس شورای اسلامی رسید. این طرح می‌تواند در نهایت به خروج از برجام و توقف اجرای پروتکل الحاقی و افزایش میزان غنی‌سازی اورانیوم ختم شود.

نمایندگان مجلس ولایت پس از تصویب کلیات طرح مذکور، شعار الله اکبر، مرگ بر اسرائیل، مرگ بر آمریکا، خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست، حسین حسین شعار ماست شهادت افتخار ماست، ای رهبر آزاده آماده‌ایم آماده سردادند.

صادق زیباکلام استاد دانشگاه و تحلیلگر سیاسی درباره اقدام مجلس ولایت و مصوبه دو فوریتی آن برای توقف اجرای پروتکل الحاقی گفت: برجام نشان داد که اگر تندروها پشت توافقی نباشند آن توافق در ایران موفق نخواهد شد. همچنانکه برجام نشان داد که وقتی دولت روحانی و میانه‌رو‌ها آن را تنظیم کردند عملا تندرو‌ها با هر تیغ و تیشه‌ای به برجام ضربه می‌زدند. تا نهایتا دونالد ترامپ رسما آمریکا را از برجام خارج کرد، البته همان زمان به واسطه فعالیت‌های تخریبی اکثر شرکت‌های غربی از ایران رفته بودند و انتظاراتی که از برجام وجود داشت عملا به هدف نرسیده بود. نتیجه این وضعیت آن بود که به آمریکا و غرب پیام دادند که روحانی کاره‌ای نیست و قدرت در دست آنهاست.

زیباکلام درباره ابعاد سیاسی اقدام مجلس با اشاره به سخنان ظریف که گفته بود مخالفان دولت به آمریکا “گرا” می‌دهند، اظهار کرد: اصلا نیازی نیست که اصولگرایان به آمریکا پیام دهند که با ظریف و روحانی مذاکره نکنید و بیاید با مذاکره کنید. همه می‌دانند که دولت آینده در ایران دولتی اصولگرا خواهد بود. همانطور که در انتخابات مجلس توانستند پیروز انتخابات باشند در انتخابات ۱۴۰۰ هم هر کس نماینده این جریان باشد برنده انتخابات خواهد بود. تندرو‌ها تا آن زمان هر تلاشی را هم برای به نتیجه رسیدن مذاکرات و بازگشت آمریکا به برجام نقش بر آب خواهند کرد. آن‌ها پس از پیروزی در انتخابات برای توافق پا پیش می‌گذارند.

زیباکلام درباره اینکه نمایندگان مجلس می‌گویند مسیر لغو تحریم‌ها در اعمال فشار به غرب و توقف اجرای پروتکل الحاقی است گفت: این مسیر همان مسیری است که در دوران احمدی‌نژاد طی شد که معتقد بودند تحریم‌ها بی اثر است و فکر می‌کردند با شعار به موفقیت می‌رسیم، اما دیدیم که چقدر جامعه جهانی در برابر ما ایستاد. فراموش نکنیم که در دوران آقای احمدی نژاد روسیه و چین به تمام قطعنامه‌هایی که علیه ما صادر شد رای موافق دادند و تمام اعضای شورای امنیت با قطعنامه‌ها موافقت کردند و حتی یک کشور هم رای مخالف نداد.

در همین حال مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در واکنش به طرح مجلس ولایت بر لغو اجرای پروتکل الحاقی گفت: توقف بازرسی‌های آژانس از تأسیسات هسته‌ ای رژیم ایران سودی برای آنها نخواهد داشت.

وی در گفت‌وگو با خبرگزاری فرانسه در واکنش به درخواست مجلس شورای اسلامی برای خاتمه دادن به بازرسی‌ها پس از هلاکت فخری زاده گفت: تضمین‌های لازم و معتبر به جهانیان مبنی بر عدم انحراف برنامه هسته‌ای به کاربردهای نظامی ضروری است.

نمایندگان مجلس شورای اسلامی روزی یکشنبه دو فوریت طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها را تصویب کردند. طرحی که میزان غنی‌سازی اورانیوم در ایران را افزایش میدهد و همچنین در نهایت موجب توقف اجرای پروتکل الحاقی و همکاری با آژانس انرژی اتمی می شود.

علیرضا سلیمی، عضو هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی گفته: مجلس به روند بازرسی‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در ایران مشکوک است و قرار است در هفته جاری طرحی برای لغو اجرای پروتکل الحاقی درباره بازرسی‌های این نهاد از تاسیسات هسته‌ای به تصویب برساند.

برخی معتقدند تصویب این طرح می‌تواند تغییری مهم در سیاست هسته‌ای جمهوری اسلامی تلقی شود.

ریاست جمهوری بایدن و خطای محاسبه جمهوری اسلامی

برگرفته از رادیو فردا: نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا و قطعی شدن قریب‌الوقوع شروع به کار جو بایدن در کاخ سفید بعد از ۲۱ ژانویه سال ۲۰۲۱ باعث شده فصل جدیدی در رویارویی جمهوری اسلامی با دولت آمریکا شکل بگیرد.

علاوه بر خوشبینی‌های حسن روحانی و جواد ظریف، روزنامه جوان ارگان رسانه‌ای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز چهار شرط برای موفقیت در مذاکره با دولت بایدن اعلام کرد که البته اگر اراده برای تحقق این شروط جدی بوده و جنبه شعاری نداشته باشد، خروجی جز مذاکره برای مذاکره نخواهد داشت.

این شروط عبارت هستند از «رعایت حقوق کلی کشور»، «عدم عقب‌نشینی نظام از مواضع کلی»، «دریافت ضمانت اجرایی»، «تأثیر مثبت نتایج مذاکره بر پیشبرد توان دفاعی کشور» و «تأثیر ملموس توافق بر زندگی مردم».

برخی از اصولگرایان نیز در موضع‌گیری‌های جداگانه از برتری جریان سیاسی متبوع خود بر اعتدالی‌ها و اصلاح‌طلب‌ها در مذاکره و گفت‌وگو داد سخن داده‌اند.

اما رصد کردن تحولات در دو هفته گذشته نشان می‌دهد تغییرات فقط در سطح اظهارات نبوده، بلکه در عمل نیز اتفاقاتی رخ داده که می‌تواند نشانگر محاسبات جدید جمهوری اسلامی و خروج از لاک دفاعی در ماه‌های گذشته باشد.

بر خلاف توقف فعالیت‌های ایذایی در هفته‌های گذشته در عراق علیه سفارت آمریکا، مجدداً در روزهای اخیر چندین راکت به سفارت آمریکا پرتاب شد که تلفات جانی نداشت. گروه‌های شبه‌نظامی همسو و هماهنگ با جمهوری اسلامی متهم به انجام حملات یادشده هستند. اما اقدام تحریک‌برانگیز دیگر که واکنش شدید تروئیکای اروپا (دولت‌های بریتانیا، فرانسه و آلمان) را به همراه داشت، تزریق گاز هگزافلوراید اورانیوم به نسل پیشرفته سانتریفوژهای «آی آر ۲ ام» بود که رسماً توسط کاظم غریب‌آبادی سفیر و نماینده دائم ایران نزد سازمان‌ ملل و سازمان‌های بین‌المللی در وین اعلام شد.

این نسل جدید سانریفوژها که در یک زنجیره ۱۷۴تایی در نظنز نصب شده و آماده تولید در سطح صنعتی شدند دارای ظرفیت تولید پنج سو در سال، یعنی پنج برابر توان سانتریفوژهای آی آر ۱ هستند که سرعت و حجم غنی‌سازی اورانیوم و تولید سوخت هسته‌ای را به شکلی ملموس افزایش می‌دهد.

تروئیکای اروپا با موضع گیری انتقادی شدید این اقدام را گامی مهم در نقض برجام و برخوردی غیرسازنده دانسته و خواهان رعایت کامل تعهدات برجامی از سوی جمهوری اسلامی ایران شد.

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، نیز فاش کرد که برای برخورد با افزایش حجم سوخت هسته‌ای ایران قصد حمله نظامی به مراکز هسته‌ای حکومت را داشته که بعد از نظر مخالف مشاورانش منصرف شده بود.

در این شرایط به نظر می‌رسد مقامات جمهوری اسلامی و بخصوص هسته سخت قدرت تصور می‌کند با کاهش بیشتر تعهدات برجامی و نزدیک‌تر شدن به سطح فعالیت‌های هسته‌ای ماقبل برجام، می‌تواند قدرت چانه‌زنی خود را افزایش داده و اهرم فشار مؤثری در مهار فشار آمریکا داشته باشد. افزایش سطح فعالیت‌های هسته‌ای می‌تواند به معنای بده و بستان بر سر آنها در مذاکرات محتمل با هدف حفظ وضعیت موجود باشد.

ولی آنچه از دید مقامات نظام مغفول مانده، ریسک بالای ارزیابی‌هایی است که همه جوانب موضوع را در نظر نگرفته‌اند. پیرامون مهار برنامه هسته‌ای و توسعه‌طلبی منطقه‌ای جمهوری اسلامی بین هر دو حزب سیاسی آمریکا و بخش‌های مختلف هیئت حاکمه قدرت اول نظامی و اقتصادی دنیا اشتراک نظر وجود دارد.

تحریک اسرائیل و عربستان سعودی نیز به نوبه خود حساسیت‌های غرب را افزایش می‌دهد. دولت اسرائیل در سال گذشته رویکرد بازدارنده خود پیرامون جمهوری اسلامی را به سمت درگیری مستقیم تغییر داده و برخورد تهاجمی را برگزیده است. در این چارچوب اسرائیل آمادگی برای حمله به تأسیسات اتمی ایران را با چراغ سبز دولت آمریکا دارد و در سطح منطقه نیز توانسته با برخی از کشورهای عربی ائتلافی علیه توسعه‌طلبی جمهوری اسلامی ایران تشکیل دهد.

شماری از رسانه‌های اسرائیلی گزارش‌هایی را منتشر کرده‌اند که دلیل اصلی سفر مایک پومپئو، وزیر خارجه، و الیوت آبرامز، نماینده ویژه دولت آمریکا در امور ایران و ونزوئلا، به اسرائیل و امیرنشین‌های خلیج فارس هماهنگی برای انجام یک رشته از «عملیات مخفی» علیه مراکز هسته‌ای در ایران بوده است. دونالد ترامپ در هفته‌های باقی‌مانده از ریاست‌جمهوری‌اش بی‌تمایل نیست که برخوردی نظامی و غافلگیرکننده علیه جمهوری اسلامی ایران انجام دهد.

اتکا به گسترش کمی و کیفی فعالیت‌های غنی‌سازی اورانیوم می‌تواند متغیر تغییردهنده بازی شود و فضا را به مسیر متفاوتی ببرد. همسو شدن اروپا و آمریکا در دولت آینده آمریکا و ترمیم شکاف پیش‌آمده در دوران ریاست جمهوری ترامپ امکان فعال شدن مکانیزم ماشه را به صورت نسبی در سال ۲۰۲۱ افزایش داده است. هر گونه خطای محاسباتی می‌تواند شرایط را برای جمهوری اسلامی از زاویه فشار خارجی در دوره پسا ترامپ بدتر کند.

سه دولت اروپایی ضمن مخالفت با خروج از برجام در سالیان اخیر به سمت تعامل انتقادی حرکت کرده و با شیب ملایم فشار بر جمهوری اسلامی را افزایش دادند. صبر و تحمل آنها در برابر نادیده گرفتن محدودیت‌های مورد نظر از سوی جمهوری اسلامی نامحدود نیست و به سرعت می‌تواند بازگشت به برجام و فعال کردن آن را ببندد بویژه که هم تروئیکای اروپا و هم نزدیکان بایدن هر دو اشتیاق به توافق مکمل برجام در برنامه موشکی و سیاست‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی دارند.

البته جمهوری اسلامی هنوز به سمت گام‌های بزرگ چون فعال‌سازی مجدد غنی‌سازی اورانیوم ۲۰ درصدی حرکت نکرده و خطوط قرمز دولت اسرائیل را در عمل رعایت کرده است، اما اتخاذ تصمیمات پرخطر برای کاهش امتیازات نهایی که باید افزون بر برجام داده شود، می‌تواند نتیجه معکوس به بار آورده و دولت بایدن را به سمت استفاده از اهرم فشار موجود و تشدید سخت‌گیری‌ها برای بهتر کردن شرایط مذاکره سوق دهد.

در چنین صورتی دیگر بازگشت مشروطه به برجام مطرح نبوده و ممکن است با همراهی اروپایی‌ها برجام کاملاً منتفی شده و هدف گفت‌وگوها انعقاد قراردادی جدید شود. بخشی از سیاستی که دولت جدید آمریکا اتخاذ خواهد کرد و واکنشی که تروئیکای اروپا خواهد داشت به تصمیمات مقامات تهران بستگی دارد که به لحاظ تاریخی درک درستی از شرایط و زمان مناسب توافق نداشته و نرمش و سرسختی نابهنگام آنها باعث خسران‌های بزرگ در سیاست خارجی ایران بعد از انقلاب شده است.

خودروی حامل یک فرمانده سپاه هدف حمله قرار گرفت



خودروی حامل یک فرمانده سپاه پاسداران در منطقه مرزی عراق و سوریه هدف حمله هوایی قرار گرفت. این فرمانده سپاه و سه شبه‌نظامی دیگر این خودرو در اثر این حمله هوایی کشته شدند. هویت این فرمانده سپاه اعلام نشده است.

خبرگزاری رویترز با انتشار گزارشی از بغداد خبر حمله به خودروی حامل این فرمانده سپاه پاسداران را منتشر کرده است. گفته می‌شود که سه نفر دیگر نیز در جریان این حمله هوایی کشته شده‌اند. خودروی آن‌ها پر از سلاح بوده است.

مقامات امنیتی عراق اعلام کرد‌ه‌اند که حمله هوایی به این خودرو در مرز مشترک عراق و سوریه و پس از ورود این خودرو به خاک سوریه صورت گرفته است.

رویترز در ادامه گزارش خود نوشته است که حمله به خودروی حامل این فرمانده سپاه چندی پس از حمله به خودروی حامل محسن فخری‌زاده روی داده است.

خبرگزاری آناتولی به نقل از مقامات محلی نام این فرمانده سپاه را مسلم شهدان و محل وقوع این حمله هوایی را حوالی روستای السویعیه در شهر ابوکمال، واقع در شرق دیرالزور اعلام کرده است.

به گزارش رادیو آلمان، مقامات جمهوری اسلامی، اسرائیل را مسئول حمله به خودروی حامل فخری‌زاده می‌دانند. این در حالی است که روشن نیست مسئولیت حمله هوایی به خودروی این فرمانده سپاه با که بوده است.

منبع داخلی: زنگ خطر برای کم‌سوادی یک نسل در ایران



۳‌ماه پس از آغاز سال تحصیلی در زمانه کرونا، نظام آموزشی کشور با چالش غیرمنتظره‎ ای مواجه شده است. درحالی‌که همگان با استفاده از آموزش مجازی دست و پا شکسته در حال طی این دوران پیچیده هستند، کلاس اولی‌ها و خانواده‌هایشان متوجه مسئله نگران‌کننده‌ای شده‌اند: پایه اولی‌ها از طریق آموزش از راه دور، الفبا را یاد نگرفته‌اند، در آموزش سایر درس‌ها و فهم مطالب، مشکلات زیادی دارند و مفاهیم آموزشی را از راه دور به‌درستی درک نمی‌کنند. آنها در پله اول سوادآموزی به چاله افتاده‌اند. کرونا به گروهی از دانش‌آموزان بیش از بقیه آسیب رسانده و آن دانش‌آموزان ابتدایی به‌ویژه پایه اول و دوم هستند؛ کسانی که نخستین گام‌های تحصیلی‌شان را برداشته‌اند.

به گزارش همشهری، به جز والدین دانش‌آموزان، کارشناسان آموزشی هم افزایش افت تحصیلی دانش‌آموزان را هشدار داده و خواهان توجه به این موضوع و ارائه راه‌حل شده‌اند. آنها می‌گویند که ادامه این روند، می‌تواند پایه‌های علمی دانش‌آموزان را ضعیف کرده و در سال‌های آینده باعث رشد ترک تحصیل از سوی آنها شود.

معاون آموزش ابتدایی درباره نظرسنجی که از معلمان، دانش‌آموزان و خانواده‌های آنان طی این مدت صورت گرفته نیز گفت: در پیمایش‌هایی که داشتیم، مدیران و معلمان ما نگرانی عمیق خودشان را نسبت به این موضوع اعلام کرده اند و حتی می‌گویند زنگ خطر برای سواد یک نسل را به صدا درآورید. همینطور خانواده‌ها از افت تحصیلی ابراز نگرانی کرده‌اند. همه می‌دانیم که پایه اول، اصل و اساس یادگیری است و اگر دانش‌آموز نتواند تسلط کامل را بر حروف الفبا پیدا و مهارت‌های خواندن و نوشتن را کسب کند، همه یادگیری‌های بعدی او تحت الشعاع قرار می‌گیرد و امکان افت تحصیلی‌اش خیلی پررنگ می‌شود. در گزارش‌های یونسکو هم به این مسئله اشاره شده و این نگرانی بین خانواده‌های کمتر برخوردار جدی است؛ چون امکان آموزش از طریق خانواده هم از کودک سلب شده است و بسیاری از کودکان در این خانواده‌ها در معرض کم‌سوادی و بی‌سوادی قرار گرفته‌اند.

بی‌ سوادی در ایران آخوند زده رکورد شکست

سایت ایران کارگر: مطابق آخرین گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس درباره بی‌سوادی در ایران ، آمار بی‌سوادان مطلق کشور حدود ۹ میلیون نفر است. در این میان سازمان یونسکو و بانک جهانی بر ارقام بالاتری انگشت می‌گذارند.

وقتی به آمار و ارقام منتشر شده از سوی منابع بین‌المللی مراجعه می‌کنیم، با روایتی دیگر مواجه می‌شویم. آنطور که بانک جهانی گزارش کرده است، در حالیکه درصد باسوادهای ایران در شروع حاکمیت جمهوری اسلامی هم‌سطح ترکیه بوده است، تا سه سال پیش میزان بی‌سوادی در ایران حدود ۱۵٪ کل جمعیت کشور ( یعنی بیش از ۱۱.۵ میلیون نفر بی‌سواد) و در همان زمان درصد بی‌سوادی در ترکیه فقط ۴٪ کل جمعیت ترکیه بوده است.

در ایران مرسوم بوده که همیشه آمار پیشرفت‌ها را افزایشی و آمار خسارت‌ها را کاهشی ارائه بدهند. رئیس سازمان نهضت سوادآموزی علی باقرزاده یک سال پیش در فروردین ماه، در مصاحبه‌ای که خبرگزاری ایسنا آن را گزارش کرده بود، رقم بی‌سوادان مطلق ایران را ۸.۸ میلیون نفر و شمار افراد کم‌سواد را ۱۱ میلیون نفر اعلام کرد.

گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس، ناکامی سه برنامه راهبردی دولت با هدف از بین‌بردن بی‌سوادی را به اثبات می‌رساند؛ برنامه‌هایی که خروجی آن تاکنون براساس آمار بانک جهانی ۱۱.۵ میلیون بی‌سواد بوده است.

وضعیت سواد جوانان زیر ۲۴ سال ایران در آمارهای یونسکو بیانگر این است که ۲ درصد از این دسته از جوانان ایران هنوز بی‌سواد مطلق هستند؛ در حالی که میزان بی‌سوادی در همسایه‌های ایران نظیر روسیه، آذربایجان، ارمنستان، ترکمنستان و ترکیه تقریبا صفراست. در همسایه‌های جنوبی ایران؛ نظیر عربستان، کویت و عمان تقریبا یک درصد است.

آمارهایی که فوقا به آنها اشاره شد، تنها درباره بی‌سوادان مطلق در ایران است؛ در حالی که آمارهای کم‌سوادی در ایران بسا بالاتر از این است.

بیشترین نرخ بی‌سوادی در ایران مربوط به استان‌های مرزی کشور است. این میان استان‌های سیستان و بلوچستان، کردستان، آذربایجان غربی، لرستان و اردبیل به ترتیب بالاترین آمار بی‌سوادی را دارند.

کودکان بدون شناسنامه در ایران در چنگ مافیای زباله



کودکانی ایرانی بدون شناسنامه توسط مافیای زباله استثمار می‌شوند

پدیده کودکان کار در ایران به ویژه در کلانشهر‌ها که جمعیت حاشیه‌نشین دارند به بحرانی اجتماعی برای مردم و مسئولان تبدیل شده است. این روزها، با شیوع ویروس کرونا و افزایش مشکلات اقتصادی، شاهد افزایش کودکان کار در سطح خیابان‌ها هستیم. کافی‌ست چند ثانیه پشت چراغ‌ قرمز چهارراه‌ها توقف کنید؛ می‌بینید که کودکان زیادی اسفند به دست یا با دستمال و شیشه پاک‌کن متقاضی دریافت کمک از رانندگان هستند. بیشتر این کودکان توسط افراد سودجو به دلیل نیروی کار ارزان قیمت در خیابان‌ها و کارگاه‌های فاقد شناسنامه استثمار می‌شوند.

به گزارش ایلنا، فرزانه احمدی (فعال حقوق کودکان کار) آسیب‌های جسمی و روانی کودکان کار را برمی‌شمارد و معتقد است؛ بایستی حقوق این کودکان توسط دولت در نظر گرفته شود.

سازمان‌های مردم نهاد (سمن) و فعالان حقوق کودکان کار در دوران کرونا چه برنامه‌هایی برای آنها در نظرگرفته‌اند؟ این برنامه‌ها تا چه میزانی اجرا شده است؟
ما اعضای «انجمن پرنده درخت کوچک» هستیم. متاسفانه، برخی از کودکان انجمن از تحصیل عقب مانده بودند یا در چرخه تحصیل قرار نداشتند، کلاس‌هایی را برای آنها به صورت حضوری برگزار می‌کردیم. انجمن در روزهای کرونایی، برای کودکانی که در کلاس‌ها حضور داشتند، ماسک، دستکش و ژل ضدعفونی‌کننده فراهم کرد. ۲ مربی از انجمن روزانه به ۴۰ کودک کار دختر و پسر ۷ تا ۱۲آموزش می‌دادند. مربی‌ها به کودکان دروس مدرسه را آموزش می‌دهند ولی تمرکز اصلی انجمن، دروس ریاضی، علوم و فارسی است. متاسفانه پس از تشدید کرونا، برخی از مربیان مجموعه درگیر بیماری کرونا شدند و ما هم ناچار به تعطیلی کلاس‌های حضوری شدیم. اگرچه کلاس‌های حضوری تعطیل شده ولی تلاش کردیم، کلاس‌ها را به صورت مجازی برگزار کنیم، اما عده‌ای از کودکانی به تلفن همراه دسترسی نداشتند و به همین دلیل در کلاس‌ها شرکت نمی‌کردند. چرایی غیبت برخی از کودکان در کلاس‌ها را بررسی کردیم. پس از بررسی انجام شده، متوجه شدیم برخی از کودکان از تلفن پدر خود استفاده می‌کنند و هنگامی که پدر در خانه نیست آنها نمی‌توانند در کلاس‌ها شرکت کنند. ناچار تعدادی تلفن همراه تهیه کردیم و در اختیار کودکان قرار دادیم تا از تحصیل بازنمانند.

به هر حال این کودکان در مکان‌های عمومی و خیابان‌ها حضور دارند و از ساده‌ترین وسایل پیشگیری مثل ماسک محروم هستند. وضعیت سلامت کودکان کار در روزهای کرونایی چگونه است؟
شهرداری و بهزیستی با کمک یکدیگر کودکان کار را جمع آوری می‌کنند و در این میان ۳ نفر از کودکان انجمن هم دستگیر شدند. ۲ نفر از کودکان دستگیر شده هنوز به آغوش خانواده خود بازنگشته‌اند و تلاش‌های ما بی‌ثمر بوده و نتوانسته‌ایم برای این دو کودک کاری کنیم. در حال حاضر، بهزیستی شرایط خانوادگی این دو کودک را بررسی می‌کند. در طول چند سال گذشته، کودکان انجمن بیش از ۳۰ بار دستگیر شده‌اند و تلاش‌های ما اغلب برای آزادی بلافاصله آنها بی‌نتیجه می‌ماند.باید دانست که دستگیری کودکان کار بی‌فایده است و مشکلات آنها را حل نمی‌کند. اگر این کودکان آزاد باشند، انجمن‌های بسیاری در حد توان خود از این کودکان حمایت خواهند کرد و آموزش آنها را تحت پوشش قرار می‌دهند. اگرچه وضعیت خانواده این کودکان مناسب نیست ولی دور بودن کودک از خانواده آثار منفی به همراه دارد. کودکانی که در خیابان مشغول به کار هستند به ناچار و از روی اجبار تن به کار داده‌اند. اغلب فقر اقتصادی خانواده‌ها، کودکان کار را به خیابان‌ها می‌کشاند، اما شهرداری و بهزیستی فقط کودکان را دستگیر می‌کنند که این نوع برخورد، مشکلی از آنها حل نمی‌کند. باید دید آیا بهزیستی و شهرداری می‌توانند به خانواده کودکان کمک کنند؟ آیا اشتغال پدر خانواده را تضمین می‌کنند؟ پس از دوران کرونا، ساعت کاری کودکان افزایش یافته است. برخی از کودکان کار در مغازه‌های نجاری، مکانیکی از صبح تا شب مشغول به کار هستند درحالیکه پیش از دوران کرونا به مدرسه می‌رفتند و ساعتی را در مدرسه می‌گذراندند. در بدو ورود کودکان به مراکز هم گاهاً با آنها برخورد نامناسب صورت می‌گیرد. گاه پس از استحمام به کودکان لباس کهنه‎تر از لباس خودشان می‌دهند و بچه‌ها باید محیط خودشان را تمیز کنند. تعداد کمی از کودکان را به بهزیستی می‌دهند ولی تعداد زیادی را پس از ده روز آزاد می‌کنند. کودکانی هم هستند که یک سال در این مرکز مانده‌اند ولی هیچ آموزشی ندیده‌اند.

اگرچه زباله‌گردی ممنوع شده است ولی با افزایش مشکلات اقتصادی نه تنها تعداد زباله‌گردان کم نشده، بلکه تعداد آنها افزایش یافته است و کودکان زباله‌گرد زیادی را می‌بینیم که در باکس‌های زباله مشغول جمع‌آوری زباله‌ها هستند. حتی برخی از کودکان، پسماندهای غذایی رستوران‌ها و فست‌فودها را می‌خورند. برای بهبود شرایط کودکان کار چه باید کرد؟
تعداد زیادی از کودکان کار، زباله‌گرد هستند. بارها کودکان زباله‌گرد را در سطح خیابان می‌بینم که درون سطل زباله رفته‌اند و به دنبال زباله می‌گردند. تمامی خانواده‌های کودکان زباله‌گرد زیر خط فقر هستند و در حال حاضر مشکلات اقتصادی آنها دو برابر شده است. بسیاری از خانواده‌های کودکان زباله‌گرد ماهی یک‌بار هم گوشت نمی‌خورند. کودکان به غذاهایی مثل کتلت علاقه دارند ولی به دلیل مشکلات اقتصادی، خانواده‌ها توانایی تامین این غذا را برای کودکان ندارند. برخی از کودکان زباله‌گرد در مراکز بازیافت زندگی می‌کنند و عده‌ای از آنها هم شب را در کنار خانواده خود می‌گذرانند. محیط زندگی کودکان پر از زباله خشک است، بهتر است بگوییم، زباله بخشی از زندگی آنها شده است. شرایط کودکانی که در مراکز بازیافت زندگی می‌کنند نسبت به کودکان دیگر بدتر است؛ بسیاری از آنها در برابر مبلغ ناچیزی خریداری شده‌اند و در ۲۴ ساعت شبانه‌روز تنها یک وعده غذایی دریافت می‌کنند. محل زندگی این کودکان اتاق‌های تنگ و نمور اشتراکی است. اگرچه پیمانکاران شهرداری، کودکان کار را استخدام می‌کنند، ولی اثبات این موضوع زمان‌بر است و شهرداری‌های مناطق این موضوع را رد می‌کنند و توضیح می‌دهند که شهرداری‌ها هرگز کودکان را استخدام نمی‌کنند بلکه پیمانکار این کار را می‌کند. با این حال باید پرسید آیا پیمانکار زیر نظر شهرداری کار نمی‌کند؟ متاسفانه مسئولان شهرداری از پاسخگویی به این دست پرسش‌ها شانه خالی می‌کنند. این درحالی‌ست که برخی سمن‌ها و انجمن‌ها توانسته‌اند برای کودکانی که در کنار خانواده‌ها کار و زندگی می‌کنند، بستر آموزشی فراهم کنند تا آنها از تحصیل باز نمانند. همچنین توانسته‌ایم با محدودیت‌هایی که داریم کمک ناچیزی به خانواده‌ها کنیم.

دولت در خصوص کودکان کار چه باید بکند؟ مطالبات اصلی شما به عنوان فعالان حقوق کودکان کار چیست؟
جمهوری اسلامی ایران، در سال ۷۹ به پیمان‌نامه حقوق کودکان پیوست. اگر دولت مفاد پیمان‌نامه حقوق کودکان کار را عملی کند، بزرگترین خدمت در خصوص کودکان را انجام داده است. دولت باید به تحصیل و بهداشت رایگان توجه کند و به کودکان زیر ۱۸ سال اجازه ندهد کار کنند. بسیاری از کودکان کار از خانواده‌های مهاجر هستند. این کودکان با مشکلات بسیاری روبرو هستند و از حق تحصیل محروم هستند. کودکان کار بسیاری هنوز در پشت درهای بسته مدارس می‌مانند و از حق آموزش برخوردار نیستند. ما انتظار داریم، کودکان بدون هیچ قید و شرطی از حق تحصیل برخوردار باشند. اگر مهاجران به کرونا مبتلا شوند، باید دو برابر خانوده‌های ایرانی برای درمان کرونا هزینه کنند. ما فعالان حقوق کودکان کار، انتظار داریم تا پیمان‌نامه حقوق کودکان کار اجرا شود و تحصیل و بهداشت رایگان در قانون اساسی نیز نوشته شده است. کشور ما، مهاجران داخلی هم دارد که به دلیل مشکلات بیکاری از شهرهای دور و نزدیک به تهران آمده‌اند. مهاجران غالباً کارگران باربر و ساختمانی هستند و حتی توانایی پرداخت شهریه یا همان کمک هزینه به مدرسه را ندارند. در این شرایط، کودکان آنها از تحصیل بی‌بهره می‌مانند. یکی دیگر از مطالبات فعالان کودکان کار این است که دولت کودکان زباله‌گرد را از میان گروه‌های بازیافت خارج کند. اگرچه آنها یکی از بازوهای درآمد خانواده هستند ولی بهتر است دولت آنها را از گروه‌های بازیافت خارج کند. دولت باید به دنبال چرایی حضور کودکان در گروه‌های بازیافت باشد. کودکان را به چه دلیل دستگیر و از سطح خیابان جمع می‌کنند؟ یک مددکار باید همراه تیم دستگیرکننده باشد و همراه با کودک به محل زندگی او برود. انجمن‌های حامی کودکان کار بارها با بهزیستی گفتگو کرده‌اند. این انجمن‌ها برای تدوین آیین‌نامه و پذیرش آن از سوی بهزیستی دو سال تلاش کرده‌اند ولی این آیین‌نامه هنوز خاک می‌خورد. ما در مجموع خواهان آموزش بی‌قید و شرط، درمان رایگان و توقف دستگیری کودکان هستیم.

وضعیت کار کودکان کار مادر ایرانی چگونه است؟ چند درصد از کودکان کار مادر ایرانی هستند؟ درخواست‌های این کودکان چیست؟
اگرچه آمار دقیقی از تعداد کودکان کار مادر ایرانی ندارم ولی می‌دانم تعداد آنها کم است. ما کودکان کار سیستان و بلوچستانی داریم که شناسنامه ندارند و از تمامی حقوق خود محروم هستند. این کودکان ایرانی هستند و مهاجر نیستند؛ اما چرا به آنها شناسنامه نمی‌دهند؟ متاسفانه کودکان حاصل از ازدواج موقت هم وضعیت نابسامانی دارند، یعنی اینکه شناسنامه ندارند و از حقوق خود برخوردار نیستند.

برخی از کودکان کار از سوی کارفرما مورد خشونت یا تعرض قرار می‌گیرند. این خشونت‌ها چه تاثیری بر کودکان دارد؟
به نظرم کودکان کار خیابان و چهارراه‌ها نسبت به کودکانی که در مغازه‌ها یا کارگاه‌ها کار می‌کنند، آسیب جنسی کمتری می‌بینند. متاسفانه ادارات و سازمان‌های مربوطه شرایط کارگاه‌ها را بررسی نمی‌کنند تا از حضور کودکان کار مطلع شوند. بسیاری از کارفرماها به‌کارگیری کودکان را کتمان می‌کنند ولی با یک بررسی ساده متوجه خواهیم شد کودکان کار در برخی از کارگاه‌ها کار می‌کنند. در این محیط‌ها بچه‌ها علاوه بر آسیب جنسی، بارها شاهد خشونت از سوی کارفرما هستند. این واقعیت وجود دارد و انکارنشدنی است. آسیب جنسی یا جسمی کودکان، سبب بروز خشم درونی می‌شود و کودکان به دنبال جبران آسیب‌ها هستند. اگر کودک برادر یا خواهر کوچکتر داشته‌ باشد، آنها را کتک خواهد زد. وقتی کودکانی که مورد تعرض قرار گرفته‌اند به ۱۵ سالگی می‌رسند، مسائل جنسی در آنها بیدار می‌شود در این شرایط، ما شاهد بازتولید همان کارفرما خواهیم بود یعنی اینکه کودک در بزرگسالی به دیگران آسیب خواهد رساند. اگر کودکان کار کتک بخورند به طور قطع کتک خواهند زد. ما بارها حتی هنگام بازی کردن کوکان شاهد درگیری یا کتک زدن، توسط آنها بوده‌ایم. کار کودکان بازی کردن و درس خواندن است نه در کارگاه‌های زیرزمینی کار کردن. باید بدانیم تنها ۱۰ درصد کودکان کار در خیابان‌ها هستند و بسیاری از آنها در کارگاه‌ها کار می‌کنند یا زباله‌‌گرد هستند. بسیاری از کودکان دختر کار، کارهای خانگی انجام می‌دهند یعنی به همراه مادر خود سبزی پاک کنند. آنها ساعت ۴ صبح از خواب بیدار می‌شوند و ساعت ۸ صبح سبزی پاک شده را به مغازه‌ها می‌برند. ای کاش اهالی هنر دوربین خود را در دست می‌گرفتند تا کودکانی را نشان دهند که ساعت ۴ صبح برای کار از خواب بیدار می‌شوند و کودکان کارگاه‌های قالیبافی یا خیاطی را نشان دهند. کودکان بسیاری در کارگاه‌های سراجی (کیف دوزی) خیابان امین حضور مشغول به کار هستند ولی دوربین‌ها چیزی از آنها ضبط نمی‌کند. برخی کودکان هم در آتش‌سوزی کارگاه‌ها صدمه می‌بینند ولی دوربین‌ها تصویری از آنها ضبط نمی‌کند.

فقر درحاشیه تهران؛ تن فروشی در 10سالگی

روزنامه ایران نوشت: گندم‌های طلایی در کنار جاده‌ای فرعی که سطح پر دست انداز آن چیزی میان آسفالت و خاکی است، تکان تکان می‌خورند و بالای آن‌ها ابری تشکیل شده است. همه چیز در آن سوی گندم‌زار کوچک در هاله‌ای از غبار به چشم می‌آید. مردی سوار بر کمباین در میان گندم‌ها حرکت می‌کند و دروی محصول، ابر کوچکی را در نزدیکی شهری با زندگی‌های غبارآلود ایجاد کرده است. کمی جلوتر از آن، جاده به سمت خاکی شدن می‌پیچد و تا جایی پیش می‌رود که تا چشم کار می‌کند، خاک است و خاک و دخمه‌های آجری.

همین حوالی تهران، چند سال پیش مددکارها در کارگاهی را کوبیدند، مردی از کارگاه چوب‌بری بیرون آمد و گفت هیچ کس اینجا نیست، اما کمی بعد از آن 4 دختربچه کمتر از ۱۰ سال با گریه و چهر‌ه‌هایی مستأصل به دو فرار کردند، بیرون آمدند و به مددکارها پناه بردند. آن طرف‌تر هم باغی است که پای دنیا دخترکی ۷ ساله را به خاطر تجاوز سرایدار به او به دادگاه باز کرد و پرونده‌اش را به دیوان عالی کشور رساند.

دختری که از ۴ تا ۶ سالگی به طور مستمر در همین باغ، به جسم نحیف و روح لطیفش تعرض می‌شده است. همین حوالی دختری زندگی می‌کند که پدرش افغان و مادر معتادش ایرانی است. ۱۰ ساله است اما شناسنامه ندارد. چند وقت پیش مادر او برای دریافت مواد تلاش می‌کرد تا کودکش را به مردی اجاره دهد، مردی که کارش همین و در محله‌های فقیرنشین معروف است. رویا هم حتی پیش از آنکه به سن بلوغ برسد به همین ترتیب، تجربه تجاوز را از سر می‌گذراند.

اینجــــا، فقر و اوضــــاع نابسامان اقتصادی، کارهای سخت انجام دادن و تجربه خشونت‌های جنسی و جسمی خاطره‌ای مشترک میان بچه‌هایی است که بعضی افغان هستند، بعضی ایرانی و بعضی‌ها نیز یکی از والدین‌شان ایرانی و دیگری افغان است. مدیرعامل سازمان خدمات اجتماعی شهرداری تهران به تازگی با اعلام نتایج یک پژوهش درباره ۴۰۰ کودک کار گفته است:«ثابت می‌کنیم که به ۹۰ درصد کودکان کار تجاوز می‌شود.»

تجاوز میان زباله‌ها
بالاتر از این منطقه، شهرکی از توابع جنوب تهران، در کنار کوره‌های آجرپزی بیغوله‌هایی ساخته شده و چند خانوار آنجا کنار هم زندگی می‌کنند. دختربچه‌های لاغراندام با پیراهن‌هایی بلند در میان خاک‌ها روزگار می‌گذرانند و به صاحب کوره «ارباب» می‌گویند. هوای عصر پاییز در این بیابان سرد است و آتشی روشن کرده‌اند. خاطره، دخترک 7 ساله آجرهای کوچکی برمی دارد، روی منبع آتش پرت می‌کند تا آن را خاموش کند، با مهارت دست هایش را برای نشان دادن نحوه کارش تکان می‌دهد و می‌گوید:«ما هم آجر می‌زدیم. آجرها را برمی داشتیم اینجوری اینجوری، خانه به خانه کنار هم می‌چیدیم. سخت بود. سنگین بودند.» رکود ساختمانی دامن کودکان کار در کوره‌های آجرپزی را نیز گرفته است و کسب و کار دیگری در این جغرافیای بیابانی رونق گرفته است.

یکی از اعضای جمعیت امام علی می‌گوید:«قبلاً بچه‌ها در کوره‌ها یا واحدهای صنعتی کار می‌کردند، اما مثل تمام بخش‌های اقتصاد، این کار هم به رکود خورد. الان بچه‌ها زباله‌گردی می‌کنند و پول در می‌آورند.» حالا کوره‌ها به گاراژی از ضایعات که حکم پول را برای کودکی بچه‌ها دارد، تبدیل شده‌اند. بچه‌ها زباله‌ها را به کوره‌های متروک می‌آورند، آن‌ها را دپو و تفکیک می‌کنند و به پیمان کارهای بازیافت شهرداری می‌فروشند. الهام فخاری، عضو شورای شهر تهران چند وقت پیش گفته بود:«سوءاستفاده جنسی بزرگ‌ترین آسیب برای بچه‌های زباله‌گرد است.»

اینجا، یکی از محله‌های حاشیه است که از دردِ فقر، همه نوع آسیبی در آن جریان دارد. هر بار که خبری از قتل، تجاوز، کودک آزاری و… منتشر می‌شود، موجی از درد را همراه خود می‌کشاند، چند وقت بعد فراموش می‌شود تا کار به حادثه بعدی برسد. اما در سکونتگاه‌های فقیرنشین درد روایت هر روزه آن هاست. بچه‌هایی که در میان خانواده‌هایی معتاد، کار می‌کنند و گاه نیز در کودکی بعد از تجربه‌های تجاوز کارشان به اعتیاد جنسی و تن‌فروشی می‌رسد.

کار میان اسید و سوزن صنعتی
رعنا، دختر 19 ساله‌ای است که از نخستین سال‌های نوجوانی خود کار کرده است. نه دستفروشی، نه گل‌فروشی و نه پاک کردن شیشه‌های ماشین‌ها سر چهارراه، او روزهای 11 تا 15 سالگی‌اش را در کارگاه قطعه‌سازی خودرو گذرانده است. حالا سیمای او نه دختر جوان 19 ساله، که زنی استخوان ترکانده با نگاهی رنج دیده است. او در این شهرک زندگی کرده، روستایی که تا چند وقت پیش حاشیه بوده و حالا بدون هیچ زیرساخت و تأسیساتی، به شهر تبدیل شده است. رعنا با حواس‌پرتی از روی زمان و سال‌ها می‌گذرد و کارش را چنین روایت می‌کند:«در یک کارخانه خیلی بزرگ کار می‌کردم. سوله 700 متری بود. طاقچه و باکس ماشین می‌زدیم. برای همه جور ماشین‌هایی هم بود، پرشیا، 206 و… خیلی سخت بود و خطر داشت. یکبار داشتم طاقچه‌ها را منگنه می‌زدم، دو تا انگشتم سوزن خورد و چسبید به‌هم.

دو ساعت فقط گریه می‌کردم. نمی‌دانستم باید چه کار کنم. دست یکی از همکارهایمان هم قطع شد. از آنجا بیرونم کردند، پولم را درست ندادند.» او بعد از آن سرِ کاری رفته که اسمش را «آبکاری» می‌گذارد:«این چیزهای فلزی را که از آن لیوان و ظرف آویزان می‌کنند، آبکاری می‌کردیم.

در اسید می‌گذاشتیم که زنگ زدگی‌اش برود. خیلی وقت‌ها اسید می‌پاشید و صورتم را می‌سوزاند. خیلی سخت بود. شب‌ها هم که خانه می‌رفتم، نمی‌توانستم بخوابم.آدم است دیگر، می‌ترسد.» ترس او نه از زندگی فقیرانه در محله موادفروش‌ها، بلکه از پدرش بوده است. پدری معتاد که به دخترهایش دست درازی و تعرض می‌کرد.

تن فروشی در 10 سالگی، برای 5 هزار تومان
رعنا حالا در خانه علم جمعیت امام علی زندگی می‌کند و کارهای ساختمان را انجام می‌دهد، او می‌گوید:«الان خواهرم مشکلی دارد که نمی‌توانم بگذارم خانه بماند، بزرگ‌ترین خواسته‌ام این است که او را پیش خودم بیاورم.» دو تا از خواهرهایش در بهزیستی زندگی می‌کنند اما خواهر 13 ساله دیگرش را از بهزیستی بیرون کرده‌اند. او ابا دارد از مشکل خواهرش بگوید، اما روایت مددکاران از فاطمه که در8 سالگی تجربه تجاوز صاحبِ کارگاهی چوب‌بری را از سر گذرانده، روشن است.

مسعود، یکی از مددکاران این خانواده چنین روایت می‌کند:«پدر خانواده حتی قرص تقویتی می‌خورد که شب‌ها به بچه‌هایش تعرض کند. بچه‌ها از او می‌ترسیدند و به آدم‌های دیگر راحت اعتماد کردند. فاطمه در 8 سالگی برای مدتی هر روز به بهانه بستنی و… به کارگاه چوب بری کشیده می‌شد و آنجا مورد تجاوز قرار می‌گرفت. کار به جایی رسید که او به این وضعیت عادت کرد. 10 سالش بیشتر نبود اما حتی بلال فروش و کله‌پز محل نیز به او دست درازی کرده بودند و با دریافت‌های 2 هزار تومانی و 5 هزار تومانی، این کار هر روزش شده بود.» مسعود درباره وضعیتی که به آن اعتیاد جنسی می‌گویند، ادامه می‌دهد:«کار به جایی رسید که خودش آمد پیش ما و گفت از این وضعیت خسته شدم، از خودم بدم می‌آید.

او را بهزیستی بردیم، اما آنجا هم به خاطر مشکلات روان شناختی زیادی که برایش پیش آمده بود، اذیت می‌کرد و بعد از دو ماه خودشان او را به خانه برگرداندند. یکی از وقت‌هایی که پدرشان می‌خواست بچه‌ها را اذیت کند، دخترها با آجر به سر او زدند. ما با پلیس تماس گرفتیم، گفتند ساعت 12 شب حکم ورود به منزل نداریم و مجبور شدیم با کمپ‌های ترک اعتیاد تماس بگیریم.» بعد از آن، دو ماه طول می‌کشد تا مددکارها بتوانند به کمک وکیل، با جرم پرداخت نکردن نفقه و کودک آزاری که خود پدر به آن اعتراف کرده بود، حدود دو سال مرد معتاد را به زندان بیندازند. مددکار این خانواده می‌گوید: «حالا نیز دوران حبسش تمام و آزاد شده است. اما در این مدت، مادر خانواده هم دیگر از همه چیز عبور کرد و آنقدر وضعیت شان با فقر همراه بود که خانه را به پاتوقی برای کارهای خودش تبدیل کرد.»

چهره فاطمه با وجود قامت کوتاهش، شباهتی به دخترکان نوجوان ندارد، کم حرف است و در نگاهش تشویش زنان رنج کشیده و میانسال می‌گذرد. زندگی در محله ای فقیرنشین، تنها کودکی و نوجوانی را از او دریغ نکرده است؛ درد روایت هر روز بچه‌هایی است که روزها و شب هایشان را با فاصله نیم ساعتی از پایتخت در محله‌های فراموش شده می‌گذرانند و در هیاهوهای رسانه‌ای نیز جایی ندارند. زندگی در اوضاع بد اقتصادی کار را به جایی رسانده است که معضلات اجتماعی به روندعادی زندگی بچه‌ها تبدیل شده است. پسربچه‌ای ۷ ساله می‌گوید:«اینجا پسر بزرگ‌ها با ما کاری می‌کنند که ما همان‌ کارها را با دخترهای کوچک‌تر می‌کنیم.»

روایتی تکان‌دهنده از کودکان زباله‌گرد افغاانی در کرج

خبرگزاری هرانا -چند دقیقه‌ای که در محل بازیافت زباله می‌ایستی، سینه‌ات به خس خس می‌افتد. آنقدر زنبور و پشه و مگس توی هوا هست که اگرچند لحظه‌ای غافل شوی، وارد دهانت می‌شود. ساعت ۸ صبح، کمی بالاتر از میدان والفجر کرج درست در مرکز شهر، در یکی از مراکز بازیافت زباله هستیم. نرگس صحرانورد، فعال حقوق کودکان همراهی‌مان می‌کند. مهم‌ترین دغدغه این روزهای او، رسیدگی به وضعیت بهداشتی و سلامت این کودکان است.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایران، ۷۰ مرد که ۳۰ نفرشان زیر ۱۸ سال سن دارند، همین جا زباله‌هایی را که جمع کرده‌اند به پیمانکار تحویل می‌دهند و مزد می‌گیرند. گفته‌اند ساعت ۸ صبح اینجا باشیم تا بچه‌ها را که با گاری دستی‌های‌شان از کاسبی اول صبح برمی‌گردند، ببینیم. اینجا فقط محل کارشان نیست که محل زندگی‌شان هم هست. در میان زباله‌ها برای خودشان آلونک‌هایی ساخته‌اند و زندگی می‌کنند.

صبغت‌الله ۱۲ و عبدالله ۱۷ ساله را مقابل سوله‌شان می‌بینم. چند دقیقه‌ای است از کاسبی برگشته‌اند و می‌خواهند چایی بنوشند و دوباره راهی شوند. هر دو مثل اغلب ساکنان اینجا اهل هرات افغانستانند.

صبغت‌الله ساعت ۵ صبح از خواب بلند شده و رفته کاسبی: «قاچاقی آمدیم ایران. روزی ۳۰-۲۰ هزار تومان مزد می‌گیرم اما مزدمان را به خودمان نمی‌دهند، می‌فرستند برای خانواده.»

سوله‌شان را نشانم می‌دهد؛ یک اتاق خیلی کوچک با ابتدایی‌ترین وسایل زندگی بدون در و پیکر.

– صبغت‌الله زمستان‌ها اینجا چطور زندگی می‌کنید؟

– زندگی می‌کنیم دیگه. آتیش روشن می‌کنیم. چیکار کنیم دیگه؟

– دستشویی کجا می‌روید؟

– همین جا لای خاک‌ها.

– سرویس بهداشتی ندارید؟

– نه.

– پدر و مادرتان می‌دانند زباله‌گردی می‌کنید؟

– آره می‌دونند آشغال جمع می‌کنیم.

یک سوله سیمانی را که کمی با ما فاصله دارد، نشانم می‌دهد: «اونجا برای خودمون حموم درست کردیم.» هیچ آب لوله‌کشی در مرکز وجود ندارد. بچه‌ها و بزرگ‌ترها از آن طرف میدان والفجر و از تانکر گوسفندفروشی با دبه برای خورد و خوراک و مختصری شست‌وشو آب می‌آورند.

عبدالله می‌گوید: «شهرداری پول می‌دهد ما اینجا زندگی کنیم. لباس هم داده. ببین!» راست می‌گوید. همه بچه‌ها یک لباس فرم نارنجی و سیاه بر تن دارند. پشت لباس نوشته شده مجری طرح تفکیک از مبدأ.

نرگس صحرانورد همین‌طور که ما را همراهی می‌کند، از بچه‌ها درباره وضعیت سلامتی‌شان هم می‌پرسد. سؤالاتی مثل اینکه «دکتر رفتی؟»، «دندونت چطوره؟»، «وقت دکترت رو از دست ندی؟»، «وقت گرفتن دوباره سخته؟»، «واکسنت رو زدی؟»

نرگس می‌گوید: «بچه‌ها همه‌شان مریضند، بیشترشان سوء تغذیه دارند. دائم گلودرد، دندان‌درد، دل‌درد و سوء تغذیه. ۷ ماه است می‌آیم و می‌برمشان دکتر. تو بگو کسی اینجا با بوی زباله و کنار این همه آشغال زندگی کند، سالم هم باقی می‌ماند؟»

عبدالله می‌پرد توی حرف‌هایمان و خطاب به نرگس می‌گوید: «تازه موش‌ها هم هستند. یادته زیر اون سوله مرده بودند؟ هفت هشت تا بودند، خیلی بوی بدی می‌دادند. آوردیم‌شون بیرون. شب‌ها حمله می‌کنند.»

موش‌ها یکی از تهدیدهای اصلی زندگی بچه‌ها هستند. آن طورکه نرگس هم برایم تعریف می‌کند زیر یکی از آلونک‌ها مرده بودند و بوی تعفنشان همه جا را برداشته بود و بچه‌ها همه با هم دل‌درد گرفته بودند. چند روزی هست موش‌ها را از زیر سوله‌ها درآورده‌اند.

ربان ۱۰ ساله با آن جثه و قامت کوتاهش از راه می‌رسد. ساعت ۸ و نیم صبح است. بچه‌ها نشانش می‌دهند و می‌گویند لبش را موش گاز گرفته. یک بار هم سگ بازویش را. وقتی گاری‌اش را هل می‌دهد، می‌بینی چطور زیر سنگینی بار خم شده؛ با آن صورت بچگانه معصومش. بالای لبش جای یک زخم کوچک هست.

– ربان، موش گازت گرفت؟ کی؟ شب بود یا روز؟

– شب خوابیده بودم دیدم یک چیزی گازم گرفت. واکسن زدم.

– کجا واکسن زدی؟

– حصارک.

– سگ چی؟

– شانه‌ام رو گاز گرفت.

با کمک نرگس، واکسن هاری هم زده است. ربان و برادرش فرهاد را پدرش آورد به ایران و بعد برگشت افغانستان. فرهاد ۱۶ ساله حالا همه پشت و پناه ربان است. ربان ۵ برادر دیگر هم دارد که در افغانستان زندگی می‌کنند.

نرگس صحرانورد می‌گوید: «این بچه‌ها واقعا بی‌پناهند. این بچه‌ها را همه جور خطری تهدید می‌کند؛ هر چیزی که فکرش را بکنی از بیماری و تجاوز گرفته تا خطر مرگ. مگر می‌شود مسئولان شهر کرج ندانند که در این سوله‌ها و مراکز چه می‌گذرد؟

گزارش تکاندهنده از تجاوز به کودکان کار

مدیرعامل سازمان خدمات اجتماعی شهرداری تهران اعلام کرد که در سه ماهی که طرح حمایت از کودکان بدسرپرست اجرایی شد،٤٤٠٠ نفر کودک و بزرگسال از ٢٢ منطقه تهران جذب شده‌اند. او گفت: “از این تعداد٤٠٠ نفر کودک هستند. متاسفانه از ٤٠٠ تایی که مددکاران بهزیستی با آنها صحبت کرده‌اند، به نزدیک به ٩٠ درصدشان تعرض شده است.”

رضا قدیمی در گفت و گوی کوتاهی با «شهروند» در پاسخ به این سئوال که اخیرا آماری از تجاوز به کودکان کار اعلام کرده‌اید که پیش از این گفته نشده بود. این‌که ٩٠‌درصد از کودکان کار مورد آزار جنسی قرار گرفته‌اند، آیا این عدد را براساس مطالعه و تحقیق ویژه‌ای اعلام کردید؟ جامعه آماری‌تان چه بوده؟ گفت:

بله تحقیق شده. در طول اقداماتی که انجام شد، با این مسأله مواجه شدیم که تعداد بچه‌های زیر ١٥‌سال سر چهارراه‌ها روز‌به‌روز رو به افزایش است. وضع بسیار اسفباری است، برای این کودکان که در گرمای تابستان و سرمای زمستان سختی می‌کشند. متاسفانه از ٤٠٠تایی که مددکاران بهزیستی با آنها صحبت کرده‌اند، به نزدیک ٩٠درصدشان تعرض شده است.

تجاوز به دختران معلول در پرورشگاه

پرورشگاه قرار بوده پناهگاهی باشد برای کودکانی که خانواده آن‌ها را نپذیرفته یا خود به پای خود از آزار نزدیکان گریخته‌اند تا در فضایی امن بزرگ شوند اما بزرگ شدن پایان تلخی زندگی همه آنها نیست.

به گزارش مهر، ث. دختر ۳۰ ساله‌ای است که همچون آتنا و بنیتا در دم یا طی چند ساعت تشنگی و گرسنگی به آغوش مرگ نرفته است. او چند سالی است که در یکی از مراکز نگهداری از معلولان عقب مانده ذهنی وابسته به سازمان بهزیستی زندگی می‌کند. او در یک خانواده بدسرپرست و آسیب‌دیده به دنیا آمده و بزرگ شده‌است اما زندگی در این مرکز که چند سال متوالی به عنوان بهترین مرکز بهزیستی معرفی شده هم نتوانسته آرامش و دوری از آزار و اذیت را برای او فراهم کند.

یکی از مددکاران این مرکز که نخواسته نامش فاش شود از آزار و اذیت جنسی یکی از نیروهای تاسیساتی این مرکز به این دختر آن هم به دفعات متعدد پرده برداشته است اما به گفته این مددکار، پس از احراز این موضوع برای مدیر مرکز، هیچ اقدامی برای دفاع از این دختر انجام نشده و حتی قرار است برای حل و فصل ماجرا او به مرکز دیگری منتقل شود.

این مددکار در ادامه صحبت‌هایش تاکید می‌کند که ث. به تنهایی قربانی اهداف شوم این تاسیساتی نبوده و پیش از این، دو دختر دیگر نیز طعمه هوسرانی این فرد شده بودند و پس از اطلاع مدیر مرکز از ماجرا به مراکز دیگری منتقل شده‌اند.

این کارمند تاسیساتی با قرداد حجمی یا شرکتی برای این مرکز کار می‌کرده و پس از روشن شدن ماجرای تعرض او به یکی از مددجویان، با ورود به‌موقع و برخورد جدی بازرسی سازمان بهزیستی از کار بیکار می‌شود اما با این ادعای مدیر مرکز که نیروی تاسیساتی دیگری در اختیار ندارد بار دیگر به کار فراخوانده شده است.

نکته تلخ داستان اما اینجاست که فرد متعرض خود نیز پدر یک کودک عقب‌مانده ذهنی است. براساس قانون این دختر باید برای انجام مراحل قضایی و مجازات این مرد به پزشکی قانونی معرفی شود، کاری که مدیر این مرکز از آن خودداری می‌کند.

مددکار این مرکز ادامه می‌دهد:‌ مدیر این مرکز که به تازگی ارتقا یافته و برای جلوگیری از بدنامی مرکزش می‌خواهد موضوع را در خفا حل و فصل کند دختر را برای معاینه به جای پزشکی قانونی به مطب یکی از متخصصان بیماری‌های زنان فرستاد، با این حال این متخصص نیز اعلام کرده که برای اثبات تعرض، این دختر باید به پزشکی قانونی برود، موضوعی که مدیر این مرکز همچنان علاقه‌ای به اجرای آن ندارد.

حتی او برای این که صورت مساله را پاک کند از روانشناس مرکز خواسته است تا گواهی صادر کند که براساس آن این دختر به دلیل داشتن عقب ماندگی ذهنی توهم داشته و صحبت‌هایش واقعی نیست؛ پیشنهادی که روانشناس مرکز از انجام آن خودداری کرده است. این در حالی است که به گفته این مددکار ث. تنها ۲۰ درصد معلولیت ذهنی دارد و به راحتی می‌تواند یک زندگی را با حمایت‌های دور اداره کند و صحبت‌های او خلاف واقع نیست.

«تنبیه بدنی نه! اذیت!»
بازرسی سازمان بهزیستی به محض اینکه از ماجرا مطلع شده از مسئولان مرکز خواسته که هرچه سریع‌تر گزارش پزشکی قانونی را ارسال کنند، با این حال مدیر مرکز همچنان از این کار جلوگیری می‌کند و مصمم است صورت مساله را پاک کند.

اگرچه سازمان بهزیستی با جدیت تمام انواع مراقبت‌های لازم را در دستور کار دارد اما متأسفانه اخبار مشابهی از مراکز دیگر هم به گوش می‌رسد. در یکی از مراکز نگهداری معلولان ذهنی که دختران ۳۰ تا ۳۵ ساله هم در بینشان هست، علیرغم تذکرات مکرر سازمان بهزیستی، دختر جوانی که می‌گوید خانواده ندارد و مجهول‌الهویه است و چون جایی برای رفتن ندارد اینجا مانده، اعتراف می کند که یکی از مسئولان مرکز و دو نفر از پرسنل آن‌ها را «اذیت» می‌کنند. در پاسخ به این پرسش که «چطور اذیتی» تنها می‌گوید: «وسایلی که خیرین برای ما می‌آورند به ما نمی‌دهند. بعد برای اینکه آن‌ها را بگیریم شرط‌هایی برای ما می‌گذارند.»

وقتی از او می‌پرسم بچه‌ها شرط‌ها را اغلب قبول می‌کنند یا نه می‌گوید: دختران معلول ذهنی و جسمی، مثل هر آدم دیگری نیازهایی دارند. طبیعی است که خیلی از پیشنهادها را سریع قبول کنند.

کسانی که به نحوی از این مرکز بیرون آمده‌اند هم روایت مشابهی دارند. ش. کودک ۱۲ ساله‌ای که به فروش مواد مخدر مشغول است، ‌در پاسخ به اینکه چرا در مراکز نگهداری نمی‌ماند می‌گوید: «اذیت می‌کنند.» و وقتی از او می‌پرسی: «یعنی چه‌جور اذیتی؟ تنبیه بدنی؟» پاسخ می‌دهد: «تنبیه بدنی نه. اذیت…»

یکی هم زیاد است
مدیرکل پیشین اداره کودکان بی سرپرست و رئیس کنونی مؤسسه خیریه فرهاد که در زمینه زنان بی‌سرپرست مبتلا به سرطان فعالیت می‌کند در پاسخ به اینکه این اتفاقات چه اندازه صحت دارد و به چه میزان رخ می‌دهد می‌گوید: فرض کنید مثلا هزار مرکز داریم و در هر مرکزی ۲۰نفر ممکن است همکاری کنند. اگر خدای نکرده یک درصد از این ۲۰ هزار نفر مشکل داشته باشند چون جامعه آماری ما بالاست به تعداد زیادی می‌رسیم.

نبی‌الله عشقی ثانی تأکید می‌کند: البته این استدلال که ۱۰ هزار بچه را نگه می‌داریم و دو تا بچه ما این طور شده پذیرفتنی نیست. یکی هم زیاد است. یک مرکز نمی تواند بگوید مواظب ۶۰ نفر بودم و یکی از دستم رفت چون نسبت به همه مسئولیت دارد.

وی تصریح می‌کند: البته باید پیشینه این افراد را هم در نظر بگیریم. من بچه ای را داشتم که توسط پدرش مورد آزار جنسی قرار می گرفت و ناپدری با او رابطه مکرر داشته و عمو و دیگران هم از او سوء استفاده می‌کردند. چنین فردی فرق می کند با کسی که در یک خانواده سالم اجتماعی زندگی می کند.

عشقی می‌گوید: البته باید از تلاش‌های شبانه‌روزی کارکنان خانه‌های کودکان و نوجوانان که یکی از مشکل‌ترین مسئولیت‌های مراقبتی و تربیتی ما را بر عهده دارند، سپاسگزاری کرد. سخت‌ترین کار در بهزیستی اداره کردن مراکز مراقبت است و سخت ترین کار مراقبت از بچه هایی است که خانواده ای ندارند. این اتفاقات می افتد و مسئولان هم شرعا هم قانونا مکلفند همه دقت ها را به عمل بیاورند، بچه ها را آموزش بدهند، به مربیان و کارکنان هم آموزش بدهند و به طور مستمر و پیوسته باید مراقب آنها باشند.

مدیرکل پیشین اداره کودکان بی سرپرست درباره مراقبت‌های لازم برای پیشگیری از اتفاقاتی همچون تعرض به ث. می‌گوید: بسیاری از آزارهای جنسی در جامعه ما متاسفانه ابتدا از بستگان شروع شده است. حال مرکزی داریم برای بچه‌هایی که از نظر ذهنی و جسمی دچار معلولیت هستند. برای مثال فردی را داریم که ضریب هوشی معادل کودک هفت ساله را دارد.

چنین فردی که شرایط جسمی دختر بالغ را دارد اصلا تشخیص نمی دهد و تصورش بازی است. اما طرف دیگر ممکن است بخواهد سوء استفاده کند.

عشقی تصریح می‌کند: مسلما در مرحله اول انتخاب کارکنان کنترل ها باید مستمرا اتفاق بیفتد و نظارت بر عملکرد کارکنان باید سالانه و حتی ۶ ماه یک بار باشد. باید منظم کلاس های آموزشی گذاشته شود و این مراقبت کردن چیزی نیست که یک بار انجام بدهید و تمام بشود.

وی در تأیید این اتفاق می‌گوید: مطالعات نشان می دهد آسیب‌ها اغلب توسط افرادی همچون نگهبان، باغبان، خدمه، تمیزکار و مسئول تأسیسات رخ می‌دهد. افرادی که خودشان هم از تحصیلات پایین تری برخوردار هستند و خودشان هم ارتباطات منظم اجتماعی ندارد و بالاخره تمایلات ممکن است آن‌ها را تشجیع کند یا شرایط مساعدی پیش بیاید که به سمت یکی از این بچه ها گرایش پیدا کند و خدای ناکرده اتفاقات بدی بیفتد.

خانه بخت دختران پرورشگاهی سیاه است
آزار و اذیت داخل مرکز پایان تلخی‌های زندگی این دختران نیست. م. که اکنون چند سال است از مرکز بیرون آمده می‌گوید: وقتی از مرکز بیرون آمدیم، برای چند نفرمان خانه گرفتند تا بعد که ازدواج کردیم به خانه و زندگی خودمان برویم. مدتها گذشت و سرانجام مجبور شدیم باور کنیم که کسی با شرایط ما با ما ازدواج نمی‌کند. هر ۵ نفری که با هم بودیم روابط دوستانه‌ای داشتیم، ‌اما موفق به ازدواج نشدیم.

ادعای م. در فعالیت‌های پژوهشی هم تأیید شده است. در یک پژوهش سه ساله روی دخترانی که از مراکز بیرون آمده‌اند همه دخترانی که در پرورشگاه بزرگ شده بودند و بعد ازدواج کرده بودند ازدواجشان به طلاق منتهی شد و آن‌ها که بچه‌دار شده بودند شرایطشان سخت‌تر هم می‌شد.

در بخشی از گفتگوهای نقل شده در این پژوهش آمده که یکی از دلایل نگاه منفی این دختران به مردان بوده است: اغلب دختران با توجه به آنکه از مراکز بیرون نمی‌آمدند با مردی مراوده نداشتند. مرد را موجود بی‌رحمی مثل پدرشان که آن‌ها را رها کرده می‌دیدند و اگر هم او را به یاد نداشتند تنها مردی که می‌دیدند پیرمرد بداخلاق و زمختی بود که باغچه‌ها را آب می‌داد. به همین دلیل از مردان بیزار بودند و بعد از ازدواج هم روش برخورد با شوهر را نمی‌دانستند.

مدیرکل پیشین اداره کودکان بی سرپرست در این باره می‌گوید: کسانی که در این مراکز زندگی می‌کنند به دلایل مختلف شرایط متفاوتی داشته‌اند. یکی یک سال اینجا بوده و دیگری ۲۰ سال. از سوی دیگر مربی‌ها ۲۴ ساعته عوض می‌شوند و هرکدام ویژگی خودشان را دارند و این تفاوت ویژگی های این افراد هم روی این بچه ها اثر می گذارد.

عشقی تأکید می‌کند: بعضی از بچه ها قبل از اینکه وارد بهزیستی شوند توسط مادر پدر و بستگان شکنجه شده‌اند یا حداقل تربیت خوبی نشده اند. وقتی ۱۵ نفر با شرایط بسیار متفاوت و ویژگی های آسیب پذیری کنار همدیگر زندگی می کنند خواه ناخواه روی هم اثرهای منفی می گذراند همچنان که اثر مثبت هم می گذارند.

وی درباره شریط ازدواج آن‌ها نیز توضیح می‌دهد: الان یکی از چالش های بزرگ جامعه ما چیست؟ متاسفانه ازدواج بسیار پایین است تعداد بسیار زیادی دختر داریم که سن ازدواج را پشت سر گذاشته اند عدد میلیونی است و به ۳۰ سال رسیده‌اند و هنوز با خانواده زندگی می کنند. وقتی دختری می‌خواهد ازدواج کند خانواده‌ای وجود دارد که از نظر اقتصادی، آموزش آداب اجتماعی و از دیگر ابعاد به عنوان حامی دختر خودش را نشان می دهد. اما در مراکز، این چگونه اتفاق می افتد؟ البته مدیران مرکز و مددکاران اجتماعی مداخله می‌کنند و قواعد و اصول را یادآوری می کنند ولی یادمان باشد هیچ روان شناس و کارکرد دیگر اداری نقش مادر را نمی تواند اجرا کند.

عشقی تصریح می‌کند: سؤال دیگری که پیش می آید این است که چه کسانی با این بچه ها ازدواج می کنند؟ مسلماً خیلی از آقایان به دلایل مختلف ممکن است تمایلی به ازدواج با یک دختر خانمی که در خانه کودکان زندگی کرده اند نداشته باشند اگر چه این دختران سالم و با محبت و زیبا هستند و اگرچه آداب را می دانند و تحت حمایت هستند.

وی ادامه می‌دهد: سرانجام آنکه پس از ازدواج هم اغلب دختران در برهه‌های مختلف از مشاوره و حمایت مادر و خانواده خود برخوردارند. با همه این‌ها تعداد طلاق هایمان فوق العاده زیاد است. آمار رسمی بالای ۲۵ درصد است و بسیاری از جدایی ها در دو سه سال اول رخ می‌دهد. پس اول باید واقعیت های موجود در جامعه را ببینیم بعد حق داریم از خانه کودکان و نوجوانان و کسی که در آنجا زندگی می کند چه میزان انتظار داشته باشیم که بتوانند زندگی خوب و پایداری داشته باشند.

به جرأت می‌توان اکثریت قریب به اتفاق کارکنان مراکز وابسته به بهزیستی، از مدیران و مددکاران گرفته تا نیروهای اداری و خدماتی را از زمره کسانی دانست که عمر خود را برای خدمت به بی‌پناه‌ترین مردمان این سرزمین گذرانده‌اند. کسانی که به جای شغل ساده و ثابت پشت میز با ارباب رجوع شیک و اتوکشیده، کار سخت و پرمسئولیت نگهداری از کسانی را برگزیده‌اند که حتی خانواده‌شان نیز از نگهداری آن‌ها شانه خالی کرده‌است. علیرغم این همه گاه رخدادهای کم‌شماری همچون سرگذشت ث. این کارنامه‌ درخشان را لکه‌دار می‌کند و از این روست که اهمیت کنترل،‌ بازرسی، دقت در فرایند انتخاب کارکنان و آموزش و مراقبت مستمر آنان دوچندان می‌شود.

زن جوان به بهانه ناموس توسط برادرانش سر بریده شد



۳۱ ساله در سنندج به دلیل آنچه که “دلایل ناموسی” خواندە شده، توسط خانواده‌اش به قتل رسیده است.

بنابر گزارش رسیده به سازمان حقوق بشری هه‌نگاو، روز یک‌شنبه ۹ آذر ۹۹ (۲۹ نوامبر ۲۰۲۰)، یک زن جوان با هویت سرگل حبیبی ۳۱ ساله در روستای سرخه‌دزج (سوورازه) واقع در چند کیلومتری شهر سنندج به دست برادران خود به بهانه ناموسی بیرحمانه سر بریده شده و مثله مثله شده است.

سرگل حبیبی اصالتاً اهل روستای تودارملا (توارملا) از توابع بخش کلاترزان و ساکن شهر محله (کمربندی ۲۵) سنندج و مادر دو کودک خردسال بوده است.

به گفته یک منبع مطلع، سرگل حبیبی چندی پیش به اتهام ارتباط با یک جوان توسط نیروهای کلانتری محل بازداشت لیکن هر دو پس از یک روز آزاد شده‌اند.

جسد سرگل حبیبی روز دوشنبه در قبرستان محمدی شهر سنندج درسکوت کامل خبری و بدون برگزاری هیچ گونه مراسمی دفن شد.

بنابر اطلاع هه‌نگاو تا لحظه تنظیم خبر هیچ یک از برادرهای این زن جوان تحت تعقیب یا بازداشت قرار نگرفته‌اند.

با استناد به آمار به ثبت رسیده در مرکز آمار و اسناد سازمان حقوق بشری هه‌نگاو، از ابتدای سال ۹۹ تاکنون دست‌کم ۴ زن در کُردستان به بهانه ناموس توسط افراد نزدیک خود به قتل رسیده‌اند.

دختر دانش آموز توسط برادر به قتل رسید

خبرگزاری هرانا – طی روزهای گذشته یک دختر دانش آموز در شهر بنک از توابع شهرستان کنگان در استان بوشهر توسط برادرش تحت عنوان اقدام ناموسی به قتل رسید. در قوانین ایران مواردی در نظر گرفته شده تا افرادی که مرتکب “قتل‌های ناموسی” می‌شوند را از مجازات‌های سنگین معاف کند.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، طی روزهای گذشته یک دختر دانش آموز در شهر کنگان از توابع استان بوشهر توسط برادرش تحت عنوان اقدام ناموسی به قتل رسید.

هویت این دختر دانش آموز “زهرا نصوری” توسط هرانا احراز شده است. وی در دبیرستان دخترانه دوره اول شهید محمد تشانی کنگان (شهر بنک) مشغول به تحصیل بوده است.

یک منبع مطلع در خصوص قتل این دختر نوجوان به هرانا گفت: «زهرا نصوری چند روز پیش با انگیزه ناموسی توسط برادرش کشته شد. در گزارش پزشکی قانونی هم آمده است که او خفه شده است. متاسفانه قتل‌های مشابه قتل زهرا پیش از این نیز در این منطقه رخ داده است. عموی همین خانواده چند سال پیش دختر خود را در چاه انداخت و پس از چند روز جنازه او را پیدا کردند. اقدام به خودکشی در بین دانش آموزان این منطقه هم متاسفانه شایع است.»

بَنَک، شهری از توابع بخش مرکزی شهرستان کنگان در استان بوشهر و در جنوب غربی ایران قرار دارد.

جنایت‌های ناموسی یا قتل ناموسی به ارتکاب خشونت و اغلب قتل زنان یک خانواده به دست مردان خویشاوند خود گفته می‌شود.
این زنان به علت «ننگین کردن شرافت خانواده خود» مجازات می‌شوند. این ننگ موارد گوناگونی را شامل می‌شود از جمله خودداری از ازدواج اجباری، قربانی یک تجاوز جنسی بودن، طلاق گرفتن (حتی از یک شوهر ناشایست)، رابطه با جنس مخالف، یا ارتکاب زنا. برای اینکه فردی قربانی جنایت‌های ناموسی شود، فقط اینکه گمان برده شود او آبروی خانواده را بر باد داده است کافی‌ست.

در قوانین ایران مواردی در نظر گرفته شده تا افرادی که مرتکب “قتل‌های ناموسی” می‌شوند را از مجازات‌های سنگین معاف کند.

دختر جوان با ضربه پتک پدر به کما رفت

خبرگزاری هرانا – امروز سه شنبه ۲۴ تیر، یک دختر ۲۰ ساله در کوهدشت توسط پدرش با ضربه پتک به کما فرورفت. مصدوم با اورژانس به بیمارستانی در خرم آباد اعزام و شرایط وی وخیم گزارش شده است. پدر این دختر جوان پس از این اقدام، دست به خودکشی زد و جان خود را از دست داد.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از رکنا، امروز سه شنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۹، یک دختر ۲۰ ساله در کوهدشت پس از اینکه توسط پدرش به وسیله یک پتک مورد ضرب و جرح قرار گرفت به کما رفت.

بر اساس این گزارش، پدر خانواده تحت تاثیر مواد مخدر قصد داشته همسر خود را نیز به قتل برساند که با بیدار شدن زن و طلب کمک از همسایه ها، موفق به این کار نمی شود.

دختر خانواده با اورژانس به بیمارستان خرم آباد اعزام شده است و با سطح هوشیاری ۵ درصد در شرایط وخیمی به سر می برد.

پدر این دختر که گفته می شود، اعتیاد به مواد صنعتی داشته، پس از این اقدام با خوردن قرص برنج دست به خودکشی زده و پس از اعزام به بیمارستان جان خود را از دست می‌دهد.

یک دختر دیگر قربانی قوانین مردسالار رژیم ملاها

بازهم دختری زیرِ خاک؛ این‌بار نوبت به “حدیث” رسید. پدر برای زندگی با زنی جدید، دخترش را با کمربند خفه کرد، چون می‌دانست مجازات نمی شود. در قوانین جمهوری اسلامی مواردی در نظر گرفته شده تا افرادی که مرتکب “قتل‌های ناموسی” می‌شوند را از مجازات‌های سنگین معاف کند

مادر مقتول: بارها تهدیدم کرد که اگر اجازه ندهی با آن زن ازدواج کنم تو را می‌کشم. ماندم تا دختر بی‌پدر نشود، نمی‌دانستم همان پدر قاتلش می‌شود…

فردی چند ماه پیش دختر خود را به بهانه بلند کردن صدای تلویزیون کشت. به گزارش اعتمادآنلاین، پدری در تاریخ 28 اسفند 98 دختر 10 ساله خود را می کشد، اما مادر مقتول تازه بعد از رسانه‌ای شدن دو قتل ناموسی رومینا و ریحانه و دیدن واکنش‌های مردم جرات پیدا کرده است درباره آن صحبت کند.

تنها 2 روز مانده به سال نو- صدای شیون از خانه‌ای در شهرستان خوی شنیده شد؛ صدایی که حکایت از گریه‌های مادری داشت که بدن دختر 10ساله‌اش را در آغوش گرفته بود و به سمت بیمارستان می‌دوید. پلیس از همان ابتدا به پدر خانواده مشکوک می‌شود، اما مرد زیر بار نمی‌رود تا اینکه در نهایت اعتراف می‌کند و می‌گوید: دخترم صدای تلویزیون را خیلی بلند کرده بود. یک لحظه عصبانی شدم و دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم.

به گفته حسین. الف، یک لحظه عصبانیت عامل قتل این دختر 10ساله بوده است، اما وقتی سراغ پیگیری هرچه بیشتر این پرونده برویم، ابعاد دیگری نمود می‌یابد؛ ابعاد دیگری از حقیقت که با گفته‌های این مرد تفاوت‌های زیادی دارد.

به گفته رحیمه فیضی، مادر دختر کشته شده، شوهرش همیشه در دعواها تهدید می‌کرد و می‌گفت بالاخره یک روز تو را می‌کشم اما او تصورش را هم نمی‌کرد که برای دخترش هم برنامه‌ای داشته باشد. تا اینکه حسین. الف در دادگاه گفت که پیش از این حادثه از همسایه درباره جرم کارش هم پرسیده و فهمیده بود که اگر دخترش را بکشد، دیگر قصاصی بر گردنش نیست: حتما برای همین هم همیشه می‌گفت اگر تو را بکشم قصاص می‌شوم، اما فهمیده بود که با قتل دخترش قصاصی در انتظارش نیست. یک بار هم دخترم تعریف کرد که با دخترعمه‌اش در خانه بوده که پدرش سراغش می‌رود و خواسته خفه‌اش کند و وقتی دخترم اعتراض می‌کند، دستش را برمی‌دارد و می‌گوید، شوخی کردم.

رحیمه حالا دیگر نمی‌خواهد صدای دخترش خاموش بماند: او می‌دانسته که چون پدر است قانون مجازات سنگینی برایش لحاظ نمی‌کند. گفته دیه می‌دهم و چند سالی هم در زندان می‌مانم، بعد هم با همان دختر زندگی‌ام را می‌کنم. اما من از مسئولان درخواست می‌کنم اجازه ندهند او به هدفش برسد. یک قانونی بگذارید تا دختران ما این‌طور قربانی نشوند. دختر 10ساله من هنوز فرصت گناه و اشتباه کردن هم پیدا نکرده بود. من دیگر زندگی ندارم. چرا آن قاتل باید روزی از زندان آزاد شود؟ من اشد مجازات و قصاص را برایش می‌خواهم. خواهشا صدای ما را به گوش مسئولان برسانید. حدیث من هیچ گناهی نداشت. حقش نبود.

واکنش تند آمریکا علیه رژیم ملاها

مایک پمپئو وزیر خارجه ایالات متحده روز چهارشنبه در یک کنفرانس خبری در محل وزارت خارجه آمریکا شرکت کرد و از جمله درباره قتل‌های ناموسی در ایران گفت: من می‌خواهم به سه قتل ناموسی بی‌رحمانه که در ایران روی داد اشاره کنم. رومینا اشرفی ۱۴ ساله، فاطمه فرحی ۱۹ ساله، و ریحانه عامری ۲۲ ساله که خویشاوندانشان سر دو نفرشان را بریدند و نفر سوم را با میله آهنی آن قدر کتک زدند که جان سپرد. رهبران فاسد ایران برای مدت ۴۰ سال آدم‌کشی را تایید کردند، کرامت انسانی زنان را زیر پا گذاشتند،‌و به درخواست‌ها برای عدالت بی‌اعتنایی کردند. آنها چه زمانی این حملات شرم‌آور نسبت به کرامت انسانی را به پایان خواهند رساند؟ .

نقشه مجلس ولایت برای تخریب برجام؛ هشدار آژانس اتمی



صادق زیباکلام استاد دانشگاه و تحلیلگر سیاسی درباره اقدام مجلس ولایت و مصوبه دو فوریتی آن برای توقف اجرای پروتکل الحاقی گفت: برجام نشان داد که اگر تندروها پشت توافقی نباشند آن توافق در ایران موفق نخواهد شد. همچنانکه برجام نشان داد که وقتی دولت روحانی و میانه‌رو‌ها آن را تنظیم کردند عملا تندرو‌ها با هر تیغ و تیشه‌ای به برجام ضربه می‌زدند. تا نهایتا دونالد ترامپ رسما آمریکا را از برجام خارج کرد، البته همان زمان به واسطه فعالیت‌های تخریبی اکثر شرکت‌های غربی از ایران رفته بودند و انتظاراتی که از برجام وجود داشت عملا به هدف نرسیده بود. نتیجه این وضعیت آن بود که به آمریکا و غرب پیام دادند که روحانی کاره‌ای نیست و قدرت در دست آنهاست.

زیباکلام درباره اینکه نمایندگان مجلس می‌گویند مسیر لغو تحریم‌ها در اعمال فشار به غرب و توقف اجرای پروتکل الحاقی است گفت: این مسیر همان مسیری است که در دوران احمدی‌نژاد طی شد که معتقد بودند تحریم‌ها بی اثر است و فکر می‌کردند با شعار به موفقیت می‌رسیم، اما دیدیم که چقدر جامعه جهانی در برابر ما ایستاد. فراموش نکنیم که در دوران آقای احمدی نژاد روسیه و چین به تمام قطعنامه‌هایی که علیه ما صادر شد رای موافق دادند و تمام اعضای شورای امنیت با قطعنامه‌ها موافقت کردند و حتی یک کشور هم رای مخالف نداد.

در همین حال مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در واکنش به طرح مجلس ولایت بر لغو اجرای پروتکل الحاقی گفت: توقف بازرسی‌های آژانس از تأسیسات هسته‌ ای رژیم ایران سودی برای آنها نخواهد داشت.

وی در گفت‌وگو با خبرگزاری فرانسه در واکنش به درخواست مجلس شورای اسلامی برای خاتمه دادن به بازرسی‌ها پس از هلاکت فخری زاده گفت: تضمین‌های لازم و معتبر به جهانیان مبنی بر عدم انحراف برنامه هسته‌ای به کاربردهای نظامی ضروری است.

نمایندگان مجلس شورای اسلامی روزی یکشنبه دو فوریت طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها را تصویب کردند. طرحی که میزان غنی‌سازی اورانیوم در ایران را افزایش میدهد و همچنین در نهایت موجب توقف اجرای پروتکل الحاقی و همکاری با آژانس انرژی اتمی می شود.

علیرضا سلیمی، عضو هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی گفته: مجلس به روند بازرسی‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در ایران مشکوک است و قرار است در هفته جاری طرحی برای لغو اجرای پروتکل الحاقی درباره بازرسی‌های این نهاد از تاسیسات هسته‌ای به تصویب برساند.

برخی معتقدند تصویب این طرح می‌تواند تغییری مهم در سیاست هسته‌ای جمهوری اسلامی تلقی شود.

صدور حکم ۲۵ سال حبس برای ۵ زندانی سیاسی ارومیه

پنج شهروند کُرد اهل ارومیه که سال گذشته بازداشت و در زندان مرکزی این شهر محبوس بودند، توسط دستگاه قضایی جمهوری اسلامی به حبس محکوم شده‌اند.

برپایه گزارش رسیده به سازمان حقوق بشری هه‌نگاو، طی روزهای گذشته پنج شهروند اهل ارومیه به نام‌های کیوان رشوزاده، کامران قاسمی، امید سعیدی، عبدالعزیز محمدپور و نائب (مسعود) حاجی‌پور توسط شعبه دوم دادگاه انقلاب ارومیه به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق عضویت در حزب کومله کُردستان ایران هر کدام به تحمل ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده‌اند.

نشست دادگاه این پنج شهروند کُرد اوایل آذر ماه امسال به ریاست قاضی شیخلو برگزار شده و طی روزهای گذشته احکام صادره در زندان مرکزی ارومیه رسماً به آنها ابلاغ شده است.

این پنج شهروند روز سه‌شنبه ۱۶ مهر ۹۸ (۸ اکتبر ۲۰۱۹) توسط نیروهای اطلاعات ارومیه بازداشت و پس از یک ماه بازجویی به زندان مرکزی این شهر منتقل شدند.

هم‌اکنون کیوان رشوزاده، کامران قاسمی و امید سعیدی در بند جوانان، عبدالعزیز محمدپور در خوابگاه ۳ و نائب حاجی‌پور در خوابگاه ۱ـ۲ زندان مرکزی ارومیه نگهداری می‌شوند.

انتقال زندانیان سیاسی ارومیه به زندانی بدتر از گوانتانامو

بر اساس خبرهای رسیده از زندان ارومیه، عوامل زندان با یورش به بند زندانیان سیاسی و انتقال زندانیان به بند فوق امنیتی جدید، آنها را در شرایط بسیار سخت و خطرناکی قرار داده اند. این بند شرایطی بسیار بدتر از زندان گوانتانامو دارد

براساس گزارشات رسیده به کانون حقوق بشری نه به زندان – نه به اعدام، صبح روز پنجشبه ۲۹ آبان ماه ۹۹ عوامل و کارگزاران زندان مرکزی ارومیه همراه با مأمورین گارد ضدشورش به بند زندانیان سیاسی یورش برده و زندانیان سیاسی این بند را پس از بازرسی، با ضرب و شتم و تخریب اموال زندانیان، به بند فوق امنیتی جدید به نام «خوابگاه ۱۰» منتقل کردند.

برای کنترل زندانیان در این بند، دهها دوربین کار گذاشته شده است. همچنین برای ممانعت از درز هرگونه خبری از این بند به خارج از زندان، در هر اتاق، دو دستگاه شنود و پارازیت نصب کرده‌اند.

خبرهای دریافتی حاکی است که از روز گذشته تاکنون، زندانیانی که به این بند منتقل گردیده‌اند بدلیل وجود دستگاههای پارازیت انداز، دچار سردردهای شدید و حالت تهوع هستند.

این دستگاهها سلامت زندانیان را در معرض خطر قرار داده است.

درباره بند فوق امنیتی در زندان مرکزی ارومیه:

این بند شرایطی بسیار بدتر از زندان گوانتانامو دارد

این بند دارای ۵ اتاق حدودا ۳*۵ است و قرار است در هر اتاق شش تخت سه طبقه بزنند. به این ترتیب در یک اتاق ۱۵ متر مربعی ۱۸ زندانی مستقر میشوند.

برای هر اتاق در راهرو و مقابل در ورودی اتاق یک دوربین نصب شده است.

سه دوربین روبروی در ورودی و سالن قرار داده شده است.

یک دوربین برای اندرزگاه

یک دوربین برای آرایشگاه

یک دوربین برای آشپزخانه

یک دوربین برای سرویس بهداشتی

دو دوربین در حیاط

نصب این تعداد دوربین در یک محوطه بسیار کوچک، بیانگر شدت کنترل و مراقبت روی زندانیان است.

به نسبت تعداد زندانیان برای هر پنج زندانی یک دوربین اختصاص داده شده است در حالی که در سایر بندهای این زندان که جمعیت آنها بیش از ۹۰۰ نفر است فقط ۹ دوربین نصب است.

علاوه بر این در هر اتاق دو دستگاه پارازیت‌انداز نصب شده است. این دستگاهها سرطان‌زا هستند و بر اعصاب و روان زندانیان اثرات بسیار منفی می گذارند.

هر اتاق تنها یک پنجره کوچک دارد که مشکل زندانیان برای تهویه و ورود و خروج هوای سالم را حل نمی کند.

این بند دارای یک حیاط کوچک ۱۰۰ متری است. گفتنی است که ارتفاع دیوارهای حیاط این بند ۸ متر است که مانع تابش نور خورشید بخصوص در زمستان میشود.

ورود و خروج از این بند که دارای دو درب ورودی پشت سر هم است، ممنوع می باشد. در هر بند دستگاه شنود نصب است و کلیه مکالمات زندانیان استراق سمع می شود.

فیلم؛ درگذشت رامش خواننده محبوب ایرانی پیش از انقلاب

رامش، یکی از محبوبت‌ترین و معروف‌ترین خوانندگان موسیقی پاپ پیش از انقلاب در ایران در سن ۷۵ سالگی بر اثر ایست قلبی در آمریکا درگذشت. او در سال‌های پیش از انقلاب ۱۳۵۷ بیش از یکصد ترانه اجرا کرد. او جز خوانندگانی بود که با آشنایی به موسیقی سنتی ایرانی، با سبک‌های غربی مثل راک و… آهنگ‌هایی را اجرا کرده بود.

مرتضی» خواننده ایرانی ساکن آمریکا، در صفحه‌ اینستاگرام خود نوشت: رامش بعد از سالها گوشه گیری به علت ایست قلبی درگذشت. او بعد از انقلاب ۵۷ به خارج از کشور مهاجرت کرد.