Previous Next

حکم “نوید”؛ درخواست نسرین ستوده از مردم ایران


درخواست نسرین ستوده از مردم ایران و جهان: در اعتراض به حکم اعدام نوید افکاری واکنش جدی نشان دهید

نسرین ستوده، زندانی سیاسی که در زندان اوین دوران محکومیت خود را سپری می‌کند صدور حکم اعدام برای نوید افکاری را محکوم کرده است.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، نسرین ستوده، در پیامی صدور حکم اعدام برای نوید افکاری را محکوم کرد.

رضا خندان، همسر نسرین ستوده در صفحه توییتر خود نوشت که خانم ستوده طی تماسی از زندان اوین ضمن محکومیت صدور حکم اعدام برای نوید افکاری گفته است که خواستار تشکیل دادگاهی عادلانه و رسیدگی بی‌طرفانه به پرونده نوید افکاری و کلیه بازداشت شدگان اعتراضات شده و از مردم ایران و جهان درخواست کرده در اعتراض به افزایش صدور احکام اعدام در ایران واکنش جدی نشان دهند.

دختربچه ۱۱ساله اهوازی در سنت فصلیه معامله شد


فصلیه یا نوعی تجاوز؛ ازدواج اجباری دختر ۱۱ ساله برای پایان دادن به یک درگیری خانوادگی

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از عصرماخوزستان، یک دختر ۱۱ ساله در اهواز از سوی خانواده برای ازدواج با یک مرد سی و چند ساله تحت فشار و اجبار قرار دارد.

دخترانی که به صورت «فصلیه» ازدواج می‌کنند در واقع قربانی خطای مردان طایفه می‌شوند. آنها به شدت زیر فشار روحی و تحقیر قرار دارند و مرتبه اجتماعی‌شان در عشیره بسیار پایین است. فعالان حقوق زنان که با طرح پرونده ثبت معنوی فصل و خون‌بس با راه اندازی هشتگ های «#من_خون‌بس_نمیشوم» و «#من_ فصلیة_نمیشوم» در شبکه های اجتماعی، نسبت به آن اعتراض کرده بودند، از دیروز با راه اندازی هشتگ « #لا_للفصلیة» مخالفت های خود را دوباره اعلام کرده اند.

هنوز یک ماه از اعتراض فعالان حقوق زنان نسبت به ثبت ملی آیین «فصل و خون‌بس» نگذشته که خبرهایی از معامله شدن یک دختر ۱۱ ساله در اهواز به عنوان «فصلیه» منتشر شده است.

به گزارش ایرنا، فعالان اجتماعی و فعالان حقوق زنان در اهواز، دیروز با انتشار مطالبی در شبکه‌های اجتماعی از توافقات قبیله‌ای برای دادن یک دختر ۱۱ ساله به عنوان فصلیه و خون‌بس در شهر اهواز خبر داده و نسبت به آن اعتراض کردند. این در حالیست که پرونده ثبت آیین «فصل و خون‌بس» در میراث معنوی کشور، که با مخالفت‌های گسترده روبرو شده بود، هنوز به طور کامل بسته نشده است.

از سوی دیگر این اتفاق ادعای موافقان ثبت آیین فصل و خون‌بس مبنی بر منسوخ شدن آن در جامعه را رد می‌کند.«فصل» و «خون‌بس» در واقع نوعی‌ دیه عشایری‌ برای رفع نزاع‌های فردی و جنگ‌های طایفه‌ای است که بر اساس آن در صورت وقوع قتل، هتک ناموس، ضرب و جرح و هر گونه انحراف و کج روی‌های اهالی با پادرمیدانی ریش سفیدان و بزرگان طایفه به حل آن مبادرت می‌ورزند. برای پایان دادن به دعوای خونین میان دو قوم، زنی از طایفه‌ قاتل به طایفه مقتول داده می‌شود که عرب‌ها به آن زن «فصلیه» می‌گویند و در سایر اقوام نیز «خون‌بس» نامیده می‌شود.

حالا خبر رسیده که این سنت تقبیح شده، دوباره سربرآورده و یک دختر ۱۱ ساله، در یکی از مناطق حاشیه شهر اهواز، قربانی جدید آن است.

یکی از بستگان این دختر ۱۱ ساله در گفت وگو با ایرنا روایت فصلیه شدن او را اینگونه توضیح داد: «ماجرا از ازدواج برادر این دختر با زنی از طایفه دیگر آغاز شد، سه روز بعد از ازدواج، پسرعموهای عروس تحت عنوان «نهوه» نسبت به این وصلت اعتراض می‌کنند و منزل خانواده داماد را به رگبار می‌بندند. بعد از آن، طایفه داماد واسطه‌هایی برای مذاکره با طرف مقابل (طایفه عروس) می‌فرستد و بعد از مهلت ۱۶ روزه (در دو مقطع) نشست‌هایی با حضور شیوخ و بزرگان برگزار می‌کنند. در این جلسات طایفه عروس مطالبه سه میلیارد ریال جریمه مالی و دادن دختری به عنوان فصلیه می‌کنند.»

بیانیه بنیاد میراث پاسارگاد

رسمی کردن جنایتی علیه زنان، زیر نام میراث فرهنگی ایرانیان

چندی پیش رئیس دادگستری شوش، در استان خوزستان، در فراخوانی عمومی خواستار ثبت رسمی یکی از سنت های ضدانسانی به نام «خون بس» در فهرست «میراث فرهنگی ناملموس ایرانیان» شد.

«خون بس» یکی از رسم های قرون وسطایی برخی از قبایل در کشورهای مختلف، از جمله در ایران قرون وسطا بوده است. این رسم وقتی اجرا می شد که به دلیل درگیری هایی بین دو قبیله جنگ و خونریزی اتفاق می افتاد. بزرگان قبیله برای این که روند انتقام کشی و خونریزی را متوقف کنند، یک یا چند دختر (از شیرخواره به بالا) را از خانواده مقتول به خانواده قاتل می بخشیدند. و انتقام کشی ظاهرا تمام می شد. اما دختر یا دختران بخشیده شده که به عقد یا صیغه ی مردان قبیله ی مقتول در می آمدند دیگر هیچ حقوقی نداشتند و در واقع چون بردگان تمام عمر مورد آزارهای جنسی و جسمی و روحی قرار می گرفتند.

این رسم در دوران پهلوی ها به مرور از رونق افتاد و غیرقانونی شد. اما متاسفانه پس از انقلاب اسلامی، از آنجا که همچون ختنه زنان، صیغه یا فحشای مذهبی، و دیگر رسم های غیرانسانی و ضد زن، مورد حمایت مسئولین حکومتی بود، دوباره به اجرا در آمد.

و اکنون وقاحت مسئولین حکومت اسلامی تا به جایی رسیده که قصد دارند این نوع رسم ها را به عنوان «میراث فرهنگی ایرانیان» به ثبت رسانده و حتما فردایی هم آن ها را برای جهانی شدن به یونسکو بفرستند، تا جهانیان بدانند ایرانیانی که هزاران سال پیش، از نظر فرهنگی، افتخار جهان آن دوران بودند، اکنون در آغاز قرن بیست و یکم زیر تسلط عقب افتاده ترین و وحشیانه ترین قوانین جهانی زندگی می کنند.

البته تازه روشن شده که بیش از ده سال است که دیگر مسئولین حکومت اسلامی نیز دنبال قانونی کردن این نوع رسم ها، از جمله رسم«خون بس» و به ثبت رساندن آن بوده اند. و خوشبختانه اعتراض اخیر زنان و مردان با فرهنگ ایرانی، به ويژه در استان خوزستان، به ثبت چنین رسم هولناکی سبب شد که یونسکو رسما از سازمان میراث فرهنگی جمهوری اسلامی بخواهد تا جریان ثبت چنین رسمی را که ضد حقوق بشر و ضد حقوق زنان است را متوقف کنند.

و با این همه روز گذشته جناب «صادق جعفری چگنی» رییس دادگستری شوش یا بهتر است بگوییم رییس بیدادگری شوش با وقاحت تمام در مقابل اعتراض یونسکو ایستاده و فرموده است:«این یک نگاه تنگ نظرانه به موضوع است که بخواهیم مساله را حقوق بشری کنیم فرهنگ مردم خوزستان خیلی غنی تر از این است، اما متاسفانه بعضی مواقع ریشه ها از یادمان می رود، این رسم برای این بوده که مانع ادامه خونریزی ‏شود، ضمن اینکه ایرادات این رسم به دلیل ‏تأثیر شرایط اجتماعی، اکنون برطرف شده، به‌طوری که در پرونده‌های قتلی که حل‌وفصل کردیم، به ‏هیچ‌وجه چنین چیزی مطرح نشده است»

گفته های رییس دادگستری شوش به روشنی نشان می دهد در دادگستری های ایران این نوع مسایل هر روزه مطرح است و همچنان قوانین واپسگرا و ضد انسانی حکومت اسلامی چون کابوسی بر سر مردمان ایران فرو افتاده است.

بنیاد میراث پاسارگاد ضمن تحسین زنان و مردانی که با اعتراض های مداوم خود از زنده کردن این گونه رسم های ضدانسانی و واپسگرا جلوگیری می کنند، اعلام می کند که در حد توان خود برای رویارویی در مقابل هر نوع واپسگرایی فرهنگی و جلوگیری از آلوده کردن فرهنگ انسانمدار و مهرآفرین ایرانیان به آن چه که با حقوق بشری انسان این روزگار در تضاد قرار دارد، در کنار هموطنان با فرهنگ و انساندوست خود ایستاده است.

با مهر
شکوه میرزادگی
از سوی بنیاد میراث پاسارگاد

ایران؛ عفو بین‌الملل: ‌برای حمایت از قربانیان بپاخیزید


سازمان عفو بین‌الملل با انتشار کلیپی در اینترنت دربارهٔ شکنجه در زندان های جمهوری اسلامی و اعلام یک هشتگ جدید، از همگان خواست برای حمایت از قربانیان اعتراضات خونین آبان۹۸ بپاخیزند. عنوان آن #بپا خیزید، است.

عفو بین‌الملل هم‌چنین در یک یادداشت توئیتری نوشت: تحقیق جدید در رابطه با رژیم ایران نشان می‌دهد؛ نیروی انتظامی و اطلاعات و مقام‌های زندانها با تبانی قضات و دادستانها علیه دستیگرشدگان قیام آبان۹۸ مرتکب نقض های شوک‌آور حقوق‌بشر شده‌اند.

کیفرخواست خانواده کودکان باخته
سرکوب خیزش ‌آبان ۹۸، جنایت علیه بشریت بود!

نهاد کودکان مقدمند: انتشار گزارش۱۲۰ صفحه‌ای سازمان عفو بین‌الملل و نیز جاوید رحمان گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در باره سرکوب‌های سیستماتیک در جمهوری اسلامی ایران بخوبی نشان می‌دهد که جهان صدای اعتراض به خون کشیده شده مردم ایران علیه جنایات بی‌شمار حکومت اسلامی را دیده و شنیده است. این گزارش مفصل فقط گوشه‌ای از حقایق دردناک و پرونده قطور جنایات حاکمیت جمهوری اسلامی علیه مردم ایران و علیه کل انسانیت در بیش از چهار دهه است.

در سرکوب خونین اعتراضات مردم ایران در آبان‌ماه ۱۳۹۸ در نزدیک به ۲۰۰ شهر و ۲۹ استان در ایران، ده‌‌ها کودک، نوجوان و دانش ‌آموز در خیابانها بیرحمانه به گلوله بسته شدند. اسامی ۲۳ دانش‌آموز پسر و یک دانش آموز دختر توسط خانواده‌‌های آنان علنی شده است که با نشانه گیری و شلیک مستقیم گلوله جنگی جان باختند. آندسته از دانش‌آموزانی که بشدت مجروح شده‌ بودند به جای آنکه به بیمارستانها و مراکز درمانی انتقال داده شوند به بازداشتگاه‌ها و زندانها منتقل گردیدند. ده‌ها مدرسه دخترانه و پسرانه را به بازداشتگاه تبدیل کردند. تعداد قابل توجهی از نوجوانان در یورش‌های شبانه دستگیر و تحت خشن‌ترین و بیرحمانه‌ترین بازجویی‌ها قرار گرفتند‌.

کماکان پس از گذشت نزدیک به یک سال از ‌آن تاریخ هنوز هیچ اطلاع رسمی و مشخصی از جان‌باختگان، مجروحین و دستگیرشدگان و مفقودین حتّی در اختیار خانواده‌‌‌های مضطرب و نگران آنها قرار نگرفته است. وضعیت روانی بسیاری از این خانواده‌های دستگیر شدگانی که بعداً با وثیقه‌های سنگین آزاد شدند بسیار وخیم است. از جمله شکنجه کردن دانش‌آموزان برای گرفتن اعتراف علیه خود و خانواده‌های‌شان متد شناخته شده‌ای که دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران علیه متهمین و خانواده‌های آنان بکار می‌بندد و نیز انکار و پنهان نگهداشتن دستیگری دانش‌آموزان و تهدید مداوم خانواده‌‌ها همچنان ادامه دارد.

خانواده‌های داغدیده‌ در ازاء پرداخت مبالغ سنگین به دادستانی توانستند پیکر عزیزان خود را از پزشکی قانونی تحویل بگیرند، تهدید شدند که باید مخفیانه عزیزان خود دفن کنند، حتی نتوانستند مراسم سوگواری برپا کنند و با رسانه‌ای گفتگو کنند. کماکان ابعاد این جنایات هولناک نامعلوم است، جمهوری اسلامی از پذیرفتن جنایات خود سر باز می‌زند و برای فریب افکار عمومی جهانی، با انکار حقایق سعی در مخفی کردن دامنه سرکوب و کشتار مردم در ایران دارد. و اکنون بخشی از مستندات این جنایات سازمان یافته توسط یک منبع معتبر بین‌المللی افشا و انتشار علنی یافته است. جمهوری اسلامی به دلیل جنایت مستمر علیه بشریت و نابودی انسانیت رسوای جهانیان شده است.

اکنون وقت آن رسیده است که کلیه دولت‌ها و نهادهای بین‌المللی در مقابل این مستندات غیرقابل کتمان در پشتیبانی از مبارزات مردم ایران، برای همدردی با جامعه زخم دیده و معترض ایران، و همه دستگیر‌شدگان و خانواده‌های آسیب دیده‌ ‌‌آنان، دست به اقدامات عملی بزنند. اولین اقدام باید اخراج جمهوری اسلامی از تمامی نهادها و مراجع بین‌المللی باشد. سازمان‌های مدافع حقوق کودکان و زندانیان سیاسی باید در رأس همه، آزادی کلیه زندانیان سیاسی و همه فعالینی که به جرم دفاع از حق کودکان بیرحمانه در حبس هستند، بیدرنگ آزاد گردند.

از همه نهادهای بین‌المللی می‌خواهیم که در اقدامی عاجل و فوری اخراج جمهوری اسلامی ایران از کلیه نهادهای بین‌المللی به جرم جنایت علیه بشریت را هرچه زودتر عملی کنند. وضعیت اضطراری کودکان و نوجوانان زندانی و فعالین سیاسی مدافع حقوق کودکان، معلمان زندانی در ایران را فوری در دستور خود قرار دهند و جمهوری اسلامی را تحت فشار بگذارند تا بیدرنگ کلیه زندانیان سیاسی را آزاد کند.

اسامی دانش‌آموزان کشته شده در خیزش ‌ابانماه ۱۳۹۸

علی غزلاوی، ۱۲ ساله آرمین قادری ۱۳ ساله، امیررضا عبداللهی ۱۳ ساله، نیکیتا اسفندی ۱۴ ساله، محمد داستان‌خواه ۱۵ ساله، جواد بابایی ۱۵ ساله، رضا نیسی ۱۶ ساله، خالد غزلاوی ۱۶ ساله، مهدی ولی‌پور ۱۶ ساله، محسن محمد پور ۱۷ ساله، مجاهد جامعی، ۱۷ ساله، ساسان عیدی‌وند ۱۷ ساله، احمد جعاوله ۱۷ ساله، حسام بارانی راد، ١٧ سالە، محمد بریهی ۱۷ ساله، محمدرضا احمدی ۱۷ ساله، آرین رجبی ۱۷ ساله، پژمان قلی‌پور ملاطی ۱۷ ساله، حسن محمدپور ۱۷ ساله، امیرحسین دادوند ۱۷ ساله، محمدجواد عابدی ۱۷ ساله، احمد آلبوعلی ۱۷ ساله، پدرام جعفری ۱۸ ساله، رضا معظمی ۱۸ ساله و ابراهیم مرادی ۱۸ ساله، که همگی با شلیک گلوله جنگی به قتل رسیده‌اند و اسامی آنها توسط خانواده‌‌های ‌آنان علنی شده‌ است. (این لیست در حال تکمیل شدن است).

**********************************************

جاوید رحمان، گزارشگر ویژۀ سازمان ملل: سرکوب و خشونت بعد از ناآرامی‌های آبان ٩٨ ابعادی حیرت‌آور دارد

شلیک به سر و گردن معترضان در ایران

سپاه و بسیج به قصد کشت به معترضان آبانماه شلیک کرده‌اند

گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور ایران در تازه‌ترین گزارش خود از رفتار نیروهای مسلح جمهوری اسلامی با معترضان در آبان ۱۳۹۸ به شدت انتقاد کرده است.

او می‌گوید ویدئوهای موجود نشان‌گر شلیک پلیس، سپاه و بسیج به سوی مردم هستند؛ شلیک‌هایی به سر و گردن که به قصد کشتن معترضان صورت گرفته‌اند.

جاوید رحمان افزوده که رژیم ایران هنوز و پس از ۱۰ ماه، تعداد واقعی کشتهشدگان را اعلام نکرده است.

در این گزارش آمده که بیشترین کشته‌ها مربوط به دو استان همجوار تهران است و خانواده‌های قربانیان تهدید شده‌اند که چیزی نگویند و ساکت بمانند.

گزارش جاوید رحمان ۲۱ ژوئیه به دبیرکل سازمان ملل تسلیم شده است.

واکنش کشور اروپايی به یک گزارش تکاندهنده

وزیر خارجه سوئد چهارشنبه شب در توئیتی از درخواست سازمان عفو بین الملل برای تحقیقات کامل پیرامون اتهامات مربوط به جمهوری اسلامی حمایت کرد و نوشت: گزارش امروز عفو بین‌الملل یک تصویر هولناک از نقض جدی حقوق‌بشر در ایران بعد از اعتراضات سال۲۰۱۹ ترسیم می‌کند. از فراخوان تحقیقات کامل پیرامون اتهامات حمایت می‌کنم.

عفو بین‌الملل: بازداشت‌شدگان آبان ٩٨ به طور گسترده تحت شکنجه قرار گرفته‌اند

این سازمان چهارشنبه ۱۲ شهریور طی گزارشی با عنوان «ویرانگران انسانیت» جزییات بازداشت و محکومیت‌های پس از اعتراضات سراسری آبان‌ماه را منتشر کرد که حاکیست زندانیان برای «ارعاب و تحقیر» و همچنین تن دادن به «اعترافات اجباری» شکنجه جسمی و جنسی شده‌اند.

اطلاعات دریافتی عفو بین‌الملل نشان می‌دهد بازجویان و مسئولان زندان‌ها بازداشت‌شدگان مرد را مورد «خشونت جنسی»، قرار داده‌اند.

سازمان عفو بین‌الملل در گزارش تازۀ خود، خشونت‌های رژیم جمهوری اسلامی را در واکنش به ناآرامی‌های آبان ٩٨ شرح می‌دهد. این گزارش تکان‌دهنده از استفادۀ مکرر از شلاق، شوک برقی، تظاهر به اعدام و تجاوز جنسی سخن می‌گوید و می‌نویسد که علاوه بر وزارت اطلاعات یا سپاه پاسداران، قضات و دادستان‌ها نیز در اعمال این خشونت‌ها سهیم بوده‌اند.

این گزارش بازتاب بسیار گسترده ای در رسانه های جهانی داشته و مطالب تکان دهنده ای در آن آمده که نشان ستمگری و سرکوبی در ایران است که در کمتر کشوری در جهان نظیر دارد.

به گزارش رادیو فرانسه، سازمان عفو بین‌الملل بر رواج شکنجه جسمی و روحی در ایران تأکید دارد و می‌نویسد که شکنجه علاوه بر اعتراف گرفتن، به قصد تنبیه، ارعاب و تحقیر اعمال می‌شود. مشت و لگد و چوب زدن با چشمان بسته، کاربرد شلاق یا لوله لاستیکی یا باتون، گرسنه و تشنه نگاه داشتن زندانی، انزوای طولانی، ناخن کشیدن، شوک الکتریکی بر آلت جنسی، خفگی با آب (واتربوردینگ)، پاشیدن گاز فلفل… سازمان عفوبین‌الملل علاوه بر این فهرست تکان‌دهنده، اظهارات برخی از شکنجه‌شدگان را نیز عیناً نقل کرده است. در این گزارش آمده است که وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران، هر دو در این اعمال سهیم‌اند.

به گفتۀ معاون عفو بین‌الملل در امور آفریقای شمالی و خاورمیانه، قضات و دادستان‌های جمهوری اسلامی به جای این که پرونده‌های مفقود شدن، شکنجه و سایر جنایات را بررسی کنند، با موج سرکوب و آزار همراه شدند و صدها نفر را به بهانۀ “امنیت ملی” محکوم کردند. این موج سرکوب و ارعاب با اعترافات اجباری تلویزیونی تکمیل شد.

عفو بین الملل درباره تجاوز جنسی به زندانیان در ایران نوشته است: ممکن است برای شکنجه و تخریب روحی و روانی زندانیان، یا دلایل دیگر، صورت پذیرفته باشد. با توجه به اینکه تجاوز جنسی، آثار بسیار مخربی بر روحیه افراد مورد تجاوز قرار گرفته دارد و همچنین باعث شرمساری این افراد می‌شود، از این رو، تعداد کمی از زنده ماندگان این موارد، حاضر شده‌اند که با رسانه‌ها مصاحبه کنند.

سازمان عفو بین‌الملل از کشورهای عضو شورای حقوق بشر سازمان ملل و از کمیساریای حقوق بشر این سازمان می‌خواهد که در برابر عدم پاسخگویی مقامات رژیم ایران واکنش نشان دهند و از جمله از آغاز تحقیقات توسط سازمان ملل حمایت کنند.

عفو بین‌الملل همچنین از همه کشورهای عضو سازمان ملل متحد می‌خواهد که آزادی فوری و بی قید و شرط بازداشت‌شدگان بیگناه را از جمهوری اسلامی مطالبه کنند.

پخش فیلم علیه برادران افکاری در صداوسینمای رژیم


خبرگزاری هرانا – روز شنبه، هرانا از انتقال نوید افکاری، زندانی سیاسی محکوم به اعدام و دو برادر او به بندهای بسته یا امنیتی زندان عادل آباد شیراز خبر داد. در گزارش مورد اشاره هرانا پیش بینی کرده بود که در واکنش به موج گسترده حمایت های مردمی از این زندانیان، صدا و سیما قصد پخش فیلمی علیه آنان را دارد. انتقال این زندانیان مسلما باعث قطع ارتباط آنها و سلب امکان واکنش آنان به ادعاهای مطروحه در این فیلم می شود.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، شب شنبه ۱۵ شهریور ۱۳۹۹ بخش خبری ۲۰:۳۰ در گزارشی با پخش قسمتی از اعترافات اجباری نوید افکاری سعی در اقناع افکار عمومی برای توجیه صدور حکم اعدام داشت.

پخش این فیلم در حالی است که روز شنبه ۱۵ شهریورماه هرانا در گزارشی از انتقال نوید افکاری، کشتی گیر ۲۷ ساله و زندانی سیاسی محکوم به اعدام در شب پنج‌شنبه ۱۳ شهریور به بند امنیتی “عبرت” زندان عادل آباد شیراز خبر داد. همچنین وحید و حبیب افکاری دو برادر وی نیز روز شنبه ۱۵ شهریور به بند ارشاد این زندان که دارای کمترین ارتباط با دنیای بیرون است منتقل شده‌اند.

در جریان انتقال نوید، وحید و حبیب افکاری نیروهای گارد ویژه وارد بند شده و علاوه بر برادران افکاری شماری از زندانیان سیاسی نگران، که قصد جلوگیری از انتقال آنان را داشتند را مورد ضرب و شتم قرار دادند.

یک منبع نزدیک به خانواده یکی از زندانیان محبوس در زندان عادل‌آباد شیراز در خصوص انتقال این افراد به بندهای عبرت و ارشاد به هرانا گفت: «روز شنبه، تماس‌های زندان که قطع شد وحید داخل بند ۱۱ داد می‌زند و از ترس اینکه قرار است بی‌صدا نوید را جهت اعدام به سلول ببرند داد و بیداد می‌کند و ماموران او را همراه با ضرب و شتم توسط ماموران زندان به فضای بیرون بند منتقل می‌کنند، در این بین که می‌خواهند او را به بند ارشاد منتقل کنند نوید را می‌بیند که ماموران همراه با ضرب و شتم می‌خواهند او را به بند عبرت منتقل کنند، حبیب هم که پیش از این هنگام خروج از بند سیاسی توسط ماموران گارد زندان مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود، در راهروی رفتن به ملاقات متوجه این جریان می‌شود و هر سه نفر با ماموران در یک راهرو به هم برخورد می‌کنند. حبیب که می‌بیند ماموران نوید و وحید را با مشت و لگد و باتوم ضرب و شتم می‌کنند و گاز اشک آور به صورت آنها می‌زنند، به هدف کمک به نوید به سمت ماموران هجوم می‌برد؛ نهایتا ماموران بیشتری از گارد زندان وارد شده و حبیب را نیز مورد ضرب و شتم قرار می‌دهند و نهایتا حبیب و وحید را به بند ارشاد و نوید را به بند عبرت منتقل می‌کنند.

در گزارش پیشین، هرانا با توجه به نشانه های موجود از احتمال پخش گزارشی در خصوص نوید افکاری در بخش خبری ۲۰:۳۰ در شب شنبه ۱۵ شهریورماه خبر داد.

همانگونه که هرانا پیشتر در گزارش خود بیان داشت، هدف از انتقال نوید افکاری به بندی امنیتی، قطع ارتباط او با دنیای بیرون و جلوگیری از واکنش یا پاسخگویی او به فیلم پخش شده بود.

نهایتا بخش خبری ۲۰:۳۰ شب شنبه ۱۵ شهریور در گزارشی با پخش قسمتی از اعترافات اجباری نوید افکاری سعی در اقناع افکار عمومی و سوء استفاده از احساسات مخاطبان، در توجیه صدور حکم اعدام برای نوید افکاری داشت. این در حالی است که گزارش تهیه شده در تلویزیون دولتی ایران با مستندات پرونده و دادنامه صادره علیه برادران افکاری تناقضات جدی دارد.

چرا دنیا به حمایت از “نوید افکاری” برخاست؟

دینا وایت، رئیس یواف‌سی بزرگترین سازمان برگزار کننده مسابقات رزمی ترکیبی و میزبان بهترین رزمی کاران این رشته در جهان به لغو حکم اعدام نوید افکاری فراخوان داد و گفت: اول این‌که او یک انسان است دوم این‌که او یکی از ماست و می‌تواند یکی از رزمندگان من باشد.

نوید افکاری و برادرانش در جریان اعتراضات مرداد ماه کازرون دستگیر شدند. این اعتراضات از سه‌شنبه ۹ مرداد ۹۷ آغاز شد. یکی از اولین مناطقی که تظاهرات در آن شکل گرفت، منطقه شاهپور جدید اصفهان بود.

دستگیری این سه برادر در ابتدا به دلیل مشارکت در تظاهرات علیه نظام انجام شد و احکامی نیز در همین رابطه برای آن‌ها صادر گشت. اما در دادگاه مجدد آن‌ها متهم به محاربه و قتل شدند.

این سه برادر پس از دستگیری به سرعت زیر شکنجه‌های شدید قرار گرفتند تا مجبور به اقرار شوند. شاهین ناصری یک فوق لیسانس بازرگانی طی یک فایل صوتی به بی بی سی می‌گوید که شخصا شاهد شکنجه شدن نوید افکاری بوده است.

او می گوید؛ «یک روز در آگاهی در راهرو صدای داد و بیداد و التماس شنیدم. سروان همراهم از من خواست که در راهرو بایستم تا او برگردد. رفت در یک اتاق را باز کرد. من هم از روی کنجکاوی رفتم ببینم چه خبر است.

دیدم دو نفر لباس شخصی در یک اتاقی با فحاشی و باتوم و لوله نوید را با بی‌رحمی تمام کتک می‌زنند. بهش می‌گفتند هر چی ما می‌گیم درسته. چیزایی که می‌گیم می‌نویسی یا نه؟ نوید هم التماس می‌کرد نزنید، من کاری نکردم. دست‌هاش هم می‌آورد روی سرش. یکی از مامورهایی که بعدا فهمیدم اسمش عباسی است همچین کوبید روی دستش که نوید ضجه بلندی زد و از حال رفت.

مادر برادران افکاری بهیه نامجو در سخنانش که در یک ویدئو در اینستاگرام قرار داده است می‌گوید که پسرش وحید در اثر شکنجه‌ها سه بار دست به خودکشی زده است. او را شکنجه می‌کردند تا علیه برادرش نوید اعتراف کند.

وحید افکاری درباره شکنجه‌هایش گفته است؛ «روی صورتم پلاستیک می‌کشیدند و مرا تا مرز خفگی و مرگ پیش می‌بردند. دست‌ها و شکم و پاهایم را به وسیله باتوم و اجسام سخت به شدت مورد ضرب و شتم قرار می‌دادند و مکررا با الفاظ توهین‌آمیز و رکیک اهانت می‌کردند. مرا محکم می‌بستند و در بینی‌ام الکل می‌ریختند».

او در یک فایل صوتی گفته است. مجبور شده علیه خودش اعتراف کند. (فیلم زیر)

در خبرها آمده که رئیس جمهور آمریکا نیز مخالفت خود را با صدور حکم اعدام برای نوید افکاری اعلام و از مقامات رژیم ایران خواسته بود که این حکم اعدام را لغو کنند.

دبیرکل سازمان ملل متحد هم قاطعانه این حکم اعدام را محکوم کرد. سناتور آمریکايی مارکو روبیو نیز به حکم اعدام نوید افکاری واکنش نشان داد و آن را ناعادلانه خواند.

علاوه بر سیاستمداران، جمعی از ستارگان و قهرمانان کشتی المپیک و جهان از نوید افکاری حمایت کردند؛ ورزشکارانی مثل براندون اسلی، فرانک اشتابلر،سالی رابرتز، باجرانگ، سانگیتا فوگات، دیوی کربی، پیتر تائوبه، فانکی ، آیرون شیخ.

در ایران نیز طی سه روز پیاپی هشتک اعدام نکنید و نوید افکاری را نجات بدهید مورد توجه کاربران اینترنت قرار گرفت و کاربران ایرانی خواهان لغو اعدام او شدند.

مشرق نیوز وابسته به نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی در واکنش به کارزار بین‌المللی علیه حکم اعدام معترضان ایرانی نوشته: بعد از اعلام خبر محکومیت “نوید افکاری” بار دیگر دستگاه فشار رسانه‌ ای ضد انقلاب به کار افتاده تا از فرد محکوم به اعدام، یک “مظلوم بی‌گناه” تصویر کند و با ایجاد فشار تبلیغاتی، جلوی اجرای حکم را بگیرد.

خیزش اعدام شدنی نیست

منصور امان: حاکمان بی اعتبار ج.ا در هراس از خیزشهایی که به کمین شان نشسته، به چوبه های دار پناه برده اند. آنها با گردانندن پرونده سه تن از بازداشت شدگان اعتراضات آبان بین دوایر تشریفاتی قضایی که با هدف تبلیغات و خبر سازی صورت می گیرد، در حال زمینه چینی و تدارُک اعدام این مُعترضان هستند.

در همین راستا سُخنگوی دستگاه قضایی از “تایید حُکم اعدام” امیرحسین مرادی، سعید تمجیدی و محمد رجبی در “دیوان عالی کشور” خبر داده است. آقای غلامحسین اسماعیلی در همین حال برای آرایش قضایی سرکوب و آب و تاب دادن به دسیسه چینی برای قتل مُعترضان پای چند دایره و پروسه اداری دیگر را نیز به میان کشیده و “دادرسیهای فوق العاده یا اعمال ماده ۴۷۷ یا هر موجب قانونی دیگر” را نیز بر فراز پرونده آویخته است.

جنایت انجام شده ای که “نظام” در پُشت سر دارد، اعدام دیاکو رسول زاده، از اهالی روستای “دریاز” – مهاباد و صابر شیخ عبدالله، دانشجوی ترم آخر کارشناسی ارشد بیمه است. این دو شهروند کُرد روز سه شنبه ۲۴ تیر پس از گذراندن نزدیک به هفت سال زندان، اعدام شدند. در سناریوی ریشخندآمیزی که دستگاه امنیتی ج.ا علیه این دو نوشته بود، آنها به “بُمب گذاری در رژه نیروهای نظامی” مُتهم شده بودند. به سه مُعترض آبان نیز به همین شیوه پرونده سازی، اتهامات گوناگونی نسبت داده شده است که با هر بار برپایی نمایش تبلیغاتی سُخنگوی قُوه قضایی، نوع یا روایت تازه ای از آن ارایه می شود.

اما این تنها رُسوایی دستگاه قضایی نیست؛ هیچیک از محکومان یاد شده به وکیل دسترسی نداشته اند، دادگاه آنها به طور مخفی برگزار شده و در نهایت با اتهاماتی مُحاکمه شده اند که اساس آن اعترافات اجباری است و در جریان مُحاکمه از سوی “مُتهمان” پس گرفته شده.

با این همه، شیوه و چگونگی روند قانونی مُحاکمه در اینجا یک موضوع فرعی است؛ دُرُشت نویسی اعدام و خون ریزی مساله ای مربوط به جُرم یا اتهام نیست، بلکه هدفی سیاسی را تعقیب می کند که بی واسطه به بقای حاکمیت می رسد. کسی بیشتر و روشن تر از خود حاکمیت هراس از توفانی که در برابر دیدگانش در اُفق مشغول شکل گرفتن است را بیان نمی کند. سُخنان رهبران و پایوران حُکومت و مُحتوای رسانه های رسمی مملو از اشاره های سربسته یا صریحی است که نسبت به “طُغیان خشم مردُم”، “شورش گُرسنگان”، “راه افتادن سیل” و جُز آن هُشدار می دهد.

حاکمان ج.ا و گُماشتگان آنها که می کوشند با احکام تبهکارانه و فرستادن جلادان به رژه، جامعه را از تکان باز دارند و میخکوب کنند، می توانند بازتاب اجتماعی اقدامات خود را مُرور کنند تا دریابند کُجا ایستاده اند. همه می دانند و می توانند حس کنند که حاکمیت از سر ترس و بُزدلانه در پشت دیوار وحشت خویش، شمشیر کشیده است. آنچه که در فضای اجتماعی کشور پیچیده نه بوی خونین اقتدار ج.ا، بلکه بوی وحشت و پوسیدگی آن است.

از این نظر، حاکمان رژیم ولایت فقیه دُرُست عکس آنچه که انتظار می کشند را از جامعه مُعترض دریافت می کنند. آنها قصد قُدرت نمایی و زهر چشم گیری کرده اند، اما جامعه از مانور شان پیام ضعف و واهمه می گیرد. خیزش آبان جامعه ایران را به لحاظ ذهنی به نُقطه ای فراتر از سطح ترور و سرکوب برده و رشته هایی که “نظام” برای اعدام خیزش می بافد را در همان گام نخُست پنبه می کند.

اعمال جنایتکارانه رژیم ولایت فقیه اما بدون تاثیر هم نیست؛ آنها مُحرکی برای مردُم دی و آبان است و شتاب ساعت سخت داوری شان!

رشد شبانه در بازار ارز و سکه؛ افزایش قیمت “دلار”


در اولین روز کاری هفته، دلار به سطح ۲۴ هزار و ۵۰۰ تومانی هجوم برد و سکه توانست یک کانال قیمتی بالاتر برود. رشد دلار از معاملات شبانه و پشت‌خطی روز جمعه آغاز شد. این ارز که روز پنج‌شنبه تا محدوده ۲۴ هزار و ۲۰۰ تومانی عقب رفته بود، از اواخر روز جمعه با افزایش خرید‌ها مواجه شد و تا قیمت ۲۴ هزار و ۳۵۰ تومان بالا رفت.

به گزارش دنیای اقتصاد، برخی فعالان باور داشتند، این رشد ناشی از کاهش بهای طلا در بازار‌های جهانی بود. بعدازظهر دیروز ارزش طلا در بازار‌های جهانی سقوط شدیدی را آغاز و به سمت محدوده هزار و ۹۱۰ دلاری حرکت کرد. به باور برخی تحلیلگران، شماری از معامله‌گران سکه برای اینکه مانع از اثر کاهشی اونس بر بازار خود شوند، وارد معاملات دلار شدند و خرید‌های خود را بالا بردند.

صبح روز شنبه، دلار معاملات خود را در محدوده ۲۴ هزار و ۴۰۰ تومانی آغاز کرد و میزان خرید‌ها حتی در بازار بیشتر هم شد. به گفته برخی از فعالان، نوسان‌گیران زمانی که دیدند شاخص ارزی از محدوده ۲۴ هزار و ۲۰۰ تومانی پایین‌تر نرفته است، با اطمینان بیشتری وارد بازار شدند و موقعیت خرید به خود گرفتند. این موضوع موجب شد قیمت دلار در معاملات فردایی به بالای ۲۴ هزار و ۶۰۰ تومان برود؛ در معاملات نقدی حدود ساعت ۴ بعدازظهر، قیمت دلار روی عدد ۲۴ هزار و ۵۰۰ تومان قرار گرفت که ۳۰۰ تومان بیشتر از روز پنج‌شنبه بود.

چنین رشدی در شرایطی صورتی گرفت که خبر‌های زیادی نیز در مورد عرضه سنگین بازارساز در فضای اطلاع‌رسانی شنیده می‌شد. به‌عنوان مثال، سایت «اقتصاد‌نیوز» خبر داد که بازارساز دیروز هم اقدام به تزریق ارز از کانال بازار نیما و بازار آزاد کرد و ۲۲۰ میلیون درهم با میانگین نرخ ۵۶۹۰ تومان از سوی بازارساز تزریق شد.

اگر با چنین سطح عرضه‌ای قیمت دلار باز هم به روند افزایشی خود ادامه داده باشد، نشان از این موضوع دارد که سطح تقاضا در بازار ارز بالاست. با این حال این افزایش تقاضا می‌تواند به دو دلیل متفاوت باشد. ممکن است گروهی واقعا امیدوار باشند که دلار به افزایش قیمت خود ادامه می‌دهد و به همین دلیل هم در موقعیت خرید قرار گرفته باشند. این در حالی است که عده دیگری ممکن است تنها به این دلیل در موقعیت خرید قرار گرفته باشند که بخواهند تا جایی که ممکن است در قیمت‌های بالا، خرید‌های خود را خالی کنند.

در واقع هدف گروه دوم، نگهداری ارز نیست، بلکه فروش در بالاترین قیمت به قصد کسب سود بیشینه است. در روز‌های آتی مشخص می‌شود که جنس خریداران بازار بیشتر از کدام گروه بوده است.

عده‌ای در بازار باور دارند، دلار به‌دنبال فتح کانال ۲۵ هزار تومانی است و پس از آن قصد دارد که به سوی سقف تاریخی ۲۶ هزار تومانی حرکت کند. این در حالی است که عده‌ای دیگر باور دارند عرضه بازارساز، معامله‌گران را برای خرید بیشتر دچار تردید کرده است و آن‌ها قصد دارند در قیمت‌های بالا، ارز‌های خریداری شده را خالی کنند. پس از این فروش، آن‌ها در انتظار واکنش بازار به دو نقطه ۲۴ هزار تومانی و ۲۳ هزار و ۸۰۰ تومانی خواهند بود.

افزایش قیمت دلار در ابتدای هفته توانست جسارت خریداران سکه برای ورود به بازار را هم بالاتر ببرد. سکه تمام بهار آزادی دیروز در واکنش به رشد دلار، ۲۰۰ هزار تومان افزایش یافت و به بهای ۱۱ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان رسید. به این ترتیب، سکه به فاصله ۱۵۰ هزار تومانی سقف تاریخی خود رسید و در صورتی که دلار به رشد خود ادامه دهد، سکه هم می‌تواند رکورد تازه‌ای را به ثبت برساند.

با این حال، در دفعات پیشین هر زمان قیمت سکه در این سطوح قرار گرفت، میزان فروش‌ها هم افزایش پیدا کرد. به گفته برخی معامله‌گران فنی، سکه در صورتی که با قدرت از سطح ۱۱ میلیون و ۵۰۰ هزار تومانی عبور کند، انتظارات برای ورود این فلز گرانبها به کانال ۱۲ میلیون تومانی بیشتر خواهد شد.

افشاگری گروگان آمریکايی درباره هر دو جناح حکومتی


شهروند آمریکایی-چینی‌تبار که ازسال ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۹ به اتهام جاسوسی در اوین زندانی بود به تازگی از رویکرد هر دو جناح جمهوری اسلامی نسبت به آمریکا می‌گوید: آمریکاستیزی ایدئولوژی ذاتی حکومت ایران است.

به نوشته دویچه‌وله آلمان، ژیو وانگ می‌گوید ظرف ۴۰ ماهی که در زندان اوین به سر برده، متوجه خطای خود شده است. به باور وانگ، تصور نزدیکی سیاسی بین رژیم ایران و آمریکا، تصوری خام بیش نیست و او چنین تصوری را برخاسته از یک “افسانه” می‌داند و می‌گوید صرف‌نظر از اینکه آمریکا چه سیاستی را دنبال کند، مقامات جمهوری اسلامی تغییری در رویکرد خود نسبت به آمریکا نخواهند داد.

وانگ به نقش آمریکاستیزی در ایدئولوژی حکومت تئوکراتیک ایران اشاره کرده می‌گوید جمهوری اسلامی موجودیت و هستی خود را مدیون سیاست آمریکاستیزی است. به باور او، جمهوری اسلامی نه تنها از آمریکاهراسی برای تقویت و گسترش نفوذ خود در منطقه بهره‌برداری می‌کند، بلکه از آن به عنوان ابزاری برای مقابله با مخالفان خود نیز استفاده می‌کند و با بهره گرفتن از سیاست آمریکاستیزی، “خود را به عنوان مدافع مسلمانان در برابر متجاوزان، در برابر امپریالیسم آمریکا” معرفی می‌کند لذا هیچ انگیزه برای کاهش تنش با آمریکا و تلاش برای عادیسازی مناسبات بین دو کشور ندارد.

وانگ همچنین معتقد است که نیروهای میانه‌رو در ایران و از جمله حسن روحانی نه تنها هیچ پشتوانه قدرتی در اقتصاد و سیاست ندارند، بلکه حتی در تعامل با نیروهای تندرو فعالیت می‌کنند. نیروهای میانه‌رو و نیروهای تندرو در ایران دو روی یک سکه هستند. دو چهره متفاوت از ایران نشان می‌دهند و از این طریق از انزوای بین‌المللی می‌کاهند و حتی در بین کشورهای غربی یا در خود آمریکا بین سیاستمداران شکاف می‌اندازند.

وانگ معتقد است که نیروهای تندرو برای پیشبرد سیاست‌های خود و برای ادامه حیات خود به نیروهای میانه‌رو نیاز دارند و نیروهای میانه‌رو نیز موقعیت و امتیازهای اجتماعی خود را وامدار تعامل با نیروهای تندرو هستند.

بود و نبود اصلاح‌طلبان دیگر فرقی نمی‌کند

صادق زیباکلام، فعال سیاسی اصلاح طلب در باره استعفای محمدرضا عارف اظهار داشت: اساسا نه تنها استعفای او و یا بودن ایشان بر ریاست شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان، بلکه خود این شورا هم الان مدت‌هاست که بلاموضوع شده است.

وی افزود: به عبارتی اصلاح طلبان در حقیقت مدت‌هاست که بدنه اجتماعی حامیان خود را از دست داده‌اند و مثل این که آنها شعار «اصلاح طلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» در سال ۹۶ را هنوز متوجه نشده‌اند؛ چراکه نسل جوان، دهه هفتادی‌ها و یا دهه هشتادی‌ها دیگر کاری به اصلاح طلبان ندارند.

زیباکلام می‌گوید: اقشار و لایه‌های تحصیل کرده جامعه، دانشجویان، نویسندگان و … نگاه گذشته خود به اصلاح طلبان را اکنون ندارند؛ چرا که امید داشتند آبی از اصلاح طلبان گرم شود و یا نوری در انتهای تونل باشند، اما اکنون این امیدها تمام شده است.

زیباکلام در پاسخ به این پرسش که آیا باید نسل اول جریان اصلاحات خود را بازنشسته کند؟ تصریح کرد: چه خود را بازنشسته کند چه نکند، جامعه و قشر جوان تحصیل‌کرده و دانشجویان از این نسل اول اصلاحات و رهبر آن دست بریده‌اند و قطع امید کردند.

وی با تأکید بر این که بود و نبود عارف فرقی نمی‌کند، گفت: این که عارف باشد یا نباشد، شورای عالی اصلاح طلبان باشد یا نباشد، فرقی ندارد. رهبری جریان اصلاحات ظرف این دو دهه نشان دادند که نمی‌توانند و توانایی لازم را برای پیشبرد اصلاحات ندارند و جامعه نیز از آنها رخت بربسته است.

بلاروس؛ حمله لبلس شخصی ها به دانشجویان معترض


ماموران امنیتی بلاروس در مینسک، پایتخت، گروهی از دانش‌آموزان و دانشجویانی که به نتیجه انتخابات و دور جدید ریاست جمهوری الکساندر لوکاشنکو معترض هستند را بر روی زمین کشیدند، بداخل ون انداختند و بردند.

اعتراضات بلاروس وارد چهارمین هفته خود شده است. روز شنبه دانشجویان در چند منطقه از مینسک از جمله در مقابل انستیتوی ملی زبانشانسی تجمع کرده بودند.

خبرگزاری تاس روسیه به نقل از پلیس مینسک، شمار دانشجویانی را که ماموران امنیتی نقاب به صورت با خود بردند حدود ۳۰ نفر گزارش کرده است.

گروهی دیگر از دانشجویان معترض بلاروس در خیابان کارل مارکس در مرکز مینسک تجمع کرده بودند. همزمان عصر امروز در تظاهراتی دیگر هزاران زن در پایتخت بلاروس شعار «با فرزندانمان کاری نداشته باشید» را سر دادند.

لوکاشنکو که این روزها اتحادیه اروپا به شدت منتقد عملکرد او و خواهان برگزاری مجدد انتخابات است، ۹ اوت (۱۹ مرداد) با کسب ۸۰ درصد آراء پیروز انتخابات اعلام شد و برای ششمین بار متوالی بر کرسی ریاست جمهوری تکیه زد.

مخالفان وی اما این بار زمامداری لوکاشنکوی ۶۶ ساله را بر نمی‌تابند و خواستار کنارگیری او از قدرت هستند، قدرتی که وی از سال ۱۹۹۴ میلادی آن را در دستان خود حفظ کرده است. وی اعتراضات را دسیسه دشمنانی می‌خواند که از بیرون مرزها حمایت می‌شوند.

کشورهای بالتیک، دیکتاتور بلاروس را تحریم کردند

سه کشور حوزهٔ دریای بالتیک یعنی استونی، لتونی و لیتوانی روز دوشنبه اعلام کردند به ۳۰ مقام ارشد بلاروس، از جمله الکساندر لوکاشنکو، رئیس جمهوری این کشور اجازهٔ سفر به خاک خود را نخواهند داد.

به گزارش یورونیوز، مقامات کشورهای فوق معتقدند در انتخابات بلاروس تخلف شده و رفتار پلیس با تظاهرکنندگان را در این کشور محکوم می‌کنند. پیشگامی این کشورها در تحریم مقامات بلاروس و به‌ویژه گنجاندن الکساندر لوکاشنکو در این تحریم با این انگیزهٔ صورت گرفته که دیگر کشورهای اروپایی را به اقدام علیه او ترغیب کنند.

از سوی دیگر بناست سوتلانا تیخانووسکایا، رهبر مخالفان دولت کنونی بلاروس، به دعوت استونی،‌ روز ۴ سپتامبر در شورای امنیت سازمان ملل سخنرانی کند. خانم تیخانووسکایا که رقیب انتخاباتی آقای لوکاشنکو بود پس از انتخابات ناگزیر به ترک بلاروس شد و به استونی در همسایگی این کشور رفت.

رهبر اپوزیسیون بلاروس سخنان خود را طی تماسی ویدئویی ایراد خواهد کرد. تیم خبری وی همچنین اعلام کرده است که وی روز ۸ سپتامبر نیز بناست در نشست پارلمان اروپا سخنرانی کند.

ناکارآمدی تاکتیک قدیمی ارعاب

با وجود حضور پرشمار ماموران امنیتی و بازداشت ده‌ها معترض در پایتخت بلاروس، مخالفان لوکاشنکو بار دیگر تظاهرات کردند. معترضان در سومین یک‌شنبه پیاپی به خیابان آمدند و خواهان کنار رفتن دیکتاتور شدند.

به گزارش خبرگزاری فرانسه، روز یک‌شنبه نیروهای پلیس با کمک یگان‌های ضد شورش و خودروهای زرهی و ماشین‌های آب‌پاش میدان مرکزی و میدان‌های اصلی پایتخت را مسدود کردند تا مانع تجمع تظاهرکنندگان در آنها شوند.

پلیس بلاروس در دو هفته گذشته تا حدودی از برخورد خشونت‌آمیز با تظاهرکنندگان خودداری کرده بود اما بازداشت معترضان هر روز افزایش می‌یابد و نیروهای امنیتی در روزهای گذشته برخورد با روزنامه‌نگاران رسانه‌های خارجی را نیز آغاز کرده‌اند.

شهروندان معترض بلاروس امروز در حالی علیه لوکاشنکو شعار می‌دادند و خواستار کناره‌گیری‌اش شدند که او ۶۶مین سالروز تولد خود را جشن می‌گرفت.

تعداد از تظاهرکنندگان تابوتی بر دوش حمل می‌کردند که تمثیلی از به خاک سپردن آخرین دیکتاتور بلاروس را به نمایش می‌گذاشت.

یکی از سازمان‌دهندگان تظاهرات روز یک‌شنبه می‌گوید حرکت‌های اعتراضی بسیار خلاقانه و مسالمت‌آمیز هستند و همین مسئله نهادهای قدرت را بسیار سردرگم کرده است.

او می‌گوید تاکتیک ارعاب معترضان که حکومت همواره از آن استفاده کرده، دیگر کارآمد نیست و مردم اجازه نمی‌دهند متوقف‌شان کنند.

به گفته این فعال مدنی قدرت دولتی دیگر با تعدادی فعال حقوق بشری و افراد محدودی از اپوزیسیون روبرو نیست که بتواند حرکت آنها را به سادگی خنثی کند، بلکه با میلیون‌ها شهروند بلاروس مواجهه است که خواستار تغییر وضع موجود هستند.

هشدار؛ انتقال “نوید افکاری” به مکانی نامعلوم


یک فعال سیاسی اصلاح‌طلب روز شنبه با ارسال توییتی خبر داد که نوید افکاری از زندان خارج و به مکانی نامعلوم منتقل شده است.

مهدی محمودیان نوشت: درحالیکه برادران افکاری در بندهایی جداگانه در زندان شیراز نگهداری می‌شوند،پنجشنبه ساعت نزدیک ۹شب نوید افکاری از بند خود خارج و به مکانی نامعلومی منتقل شده است. ارتباط برادر دیگرش وحید افکاری نیز از روز گذشته قطع شده است. ایجاد این نگرانی‌ها برای خانواده و زندانی مصداق شکنجه است.

چرا دنیا به حمایت از “نوید افکاری” برخاست؟

دینا وایت، رئیس یواف‌سی بزرگترین سازمان برگزار کننده مسابقات رزمی ترکیبی و میزبان بهترین رزمی کاران این رشته در جهان به لغو حکم اعدام نوید افکاری فراخوان داد و گفت: اول این‌که او یک انسان است دوم این‌که او یکی از ماست و می‌تواند یکی از رزمندگان من باشد.

نوید افکاری و برادرانش در جریان اعتراضات مرداد ماه کازرون دستگیر شدند. این اعتراضات از سه‌شنبه ۹ مرداد ۹۷ آغاز شد. یکی از اولین مناطقی که تظاهرات در آن شکل گرفت، منطقه شاهپور جدید اصفهان بود.

دستگیری این سه برادر در ابتدا به دلیل مشارکت در تظاهرات علیه نظام انجام شد و احکامی نیز در همین رابطه برای آن‌ها صادر گشت. اما در دادگاه مجدد آن‌ها متهم به محاربه و قتل شدند.

این سه برادر پس از دستگیری به سرعت زیر شکنجه‌های شدید قرار گرفتند تا مجبور به اقرار شوند. شاهین ناصری یک فوق لیسانس بازرگانی طی یک فایل صوتی به بی بی سی می‌گوید که شخصا شاهد شکنجه شدن نوید افکاری بوده است.

او می گوید؛ «یک روز در آگاهی در راهرو صدای داد و بیداد و التماس شنیدم. سروان همراهم از من خواست که در راهرو بایستم تا او برگردد. رفت در یک اتاق را باز کرد. من هم از روی کنجکاوی رفتم ببینم چه خبر است.

دیدم دو نفر لباس شخصی در یک اتاقی با فحاشی و باتوم و لوله نوید را با بی‌رحمی تمام کتک می‌زنند. بهش می‌گفتند هر چی ما می‌گیم درسته. چیزایی که می‌گیم می‌نویسی یا نه؟ نوید هم التماس می‌کرد نزنید، من کاری نکردم. دست‌هاش هم می‌آورد روی سرش. یکی از مامورهایی که بعدا فهمیدم اسمش عباسی است همچین کوبید روی دستش که نوید ضجه بلندی زد و از حال رفت.

مادر برادران افکاری بهیه نامجو در سخنانش که در یک ویدئو در اینستاگرام قرار داده است می‌گوید که پسرش وحید در اثر شکنجه‌ها سه بار دست به خودکشی زده است. او را شکنجه می‌کردند تا علیه برادرش نوید اعتراف کند.

وحید افکاری درباره شکنجه‌هایش گفته است؛ «روی صورتم پلاستیک می‌کشیدند و مرا تا مرز خفگی و مرگ پیش می‌بردند. دست‌ها و شکم و پاهایم را به وسیله باتوم و اجسام سخت به شدت مورد ضرب و شتم قرار می‌دادند و مکررا با الفاظ توهین‌آمیز و رکیک اهانت می‌کردند. مرا محکم می‌بستند و در بینی‌ام الکل می‌ریختند».

او در یک فایل صوتی گفته است. مجبور شده علیه خودش اعتراف کند. (فیلم زیر)

در خبرها آمده که رئیس جمهور آمریکا نیز مخالفت خود را با صدور حکم اعدام برای نوید افکاری اعلام و از مقامات رژیم ایران خواسته بود که این حکم اعدام را لغو کنند.

دبیرکل سازمان ملل متحد هم قاطعانه این حکم اعدام را محکوم کرد. سناتور آمریکايی مارکو روبیو نیز به حکم اعدام نوید افکاری واکنش نشان داد و آن را ناعادلانه خواند.

علاوه بر سیاستمداران، جمعی از ستارگان و قهرمانان کشتی المپیک و جهان از نوید افکاری حمایت کردند؛ ورزشکارانی مثل براندون اسلی، فرانک اشتابلر،سالی رابرتز، باجرانگ، سانگیتا فوگات، دیوی کربی، پیتر تائوبه، فانکی ، آیرون شیخ.

در ایران نیز طی سه روز پیاپی هشتک اعدام نکنید و نوید افکاری را نجات بدهید مورد توجه کاربران اینترنت قرار گرفت و کاربران ایرانی خواهان لغو اعدام او شدند.

مشرق نیوز وابسته به نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی در واکنش به کارزار بین‌المللی علیه حکم اعدام معترضان ایرانی نوشته: بعد از اعلام خبر محکومیت “نوید افکاری” بار دیگر دستگاه فشار رسانه‌ ای ضد انقلاب به کار افتاده تا از فرد محکوم به اعدام، یک “مظلوم بی‌گناه” تصویر کند و با ایجاد فشار تبلیغاتی، جلوی اجرای حکم را بگیرد.

خیزش اعدام شدنی نیست

منصور امان: حاکمان بی اعتبار ج.ا در هراس از خیزشهایی که به کمین شان نشسته، به چوبه های دار پناه برده اند. آنها با گردانندن پرونده سه تن از بازداشت شدگان اعتراضات آبان بین دوایر تشریفاتی قضایی که با هدف تبلیغات و خبر سازی صورت می گیرد، در حال زمینه چینی و تدارُک اعدام این مُعترضان هستند.

در همین راستا سُخنگوی دستگاه قضایی از “تایید حُکم اعدام” امیرحسین مرادی، سعید تمجیدی و محمد رجبی در “دیوان عالی کشور” خبر داده است. آقای غلامحسین اسماعیلی در همین حال برای آرایش قضایی سرکوب و آب و تاب دادن به دسیسه چینی برای قتل مُعترضان پای چند دایره و پروسه اداری دیگر را نیز به میان کشیده و “دادرسیهای فوق العاده یا اعمال ماده ۴۷۷ یا هر موجب قانونی دیگر” را نیز بر فراز پرونده آویخته است.

جنایت انجام شده ای که “نظام” در پُشت سر دارد، اعدام دیاکو رسول زاده، از اهالی روستای “دریاز” – مهاباد و صابر شیخ عبدالله، دانشجوی ترم آخر کارشناسی ارشد بیمه است. این دو شهروند کُرد روز سه شنبه ۲۴ تیر پس از گذراندن نزدیک به هفت سال زندان، اعدام شدند. در سناریوی ریشخندآمیزی که دستگاه امنیتی ج.ا علیه این دو نوشته بود، آنها به “بُمب گذاری در رژه نیروهای نظامی” مُتهم شده بودند. به سه مُعترض آبان نیز به همین شیوه پرونده سازی، اتهامات گوناگونی نسبت داده شده است که با هر بار برپایی نمایش تبلیغاتی سُخنگوی قُوه قضایی، نوع یا روایت تازه ای از آن ارایه می شود.

اما این تنها رُسوایی دستگاه قضایی نیست؛ هیچیک از محکومان یاد شده به وکیل دسترسی نداشته اند، دادگاه آنها به طور مخفی برگزار شده و در نهایت با اتهاماتی مُحاکمه شده اند که اساس آن اعترافات اجباری است و در جریان مُحاکمه از سوی “مُتهمان” پس گرفته شده.

با این همه، شیوه و چگونگی روند قانونی مُحاکمه در اینجا یک موضوع فرعی است؛ دُرُشت نویسی اعدام و خون ریزی مساله ای مربوط به جُرم یا اتهام نیست، بلکه هدفی سیاسی را تعقیب می کند که بی واسطه به بقای حاکمیت می رسد. کسی بیشتر و روشن تر از خود حاکمیت هراس از توفانی که در برابر دیدگانش در اُفق مشغول شکل گرفتن است را بیان نمی کند. سُخنان رهبران و پایوران حُکومت و مُحتوای رسانه های رسمی مملو از اشاره های سربسته یا صریحی است که نسبت به “طُغیان خشم مردُم”، “شورش گُرسنگان”، “راه افتادن سیل” و جُز آن هُشدار می دهد.

حاکمان ج.ا و گُماشتگان آنها که می کوشند با احکام تبهکارانه و فرستادن جلادان به رژه، جامعه را از تکان باز دارند و میخکوب کنند، می توانند بازتاب اجتماعی اقدامات خود را مُرور کنند تا دریابند کُجا ایستاده اند. همه می دانند و می توانند حس کنند که حاکمیت از سر ترس و بُزدلانه در پشت دیوار وحشت خویش، شمشیر کشیده است. آنچه که در فضای اجتماعی کشور پیچیده نه بوی خونین اقتدار ج.ا، بلکه بوی وحشت و پوسیدگی آن است.

از این نظر، حاکمان رژیم ولایت فقیه دُرُست عکس آنچه که انتظار می کشند را از جامعه مُعترض دریافت می کنند. آنها قصد قُدرت نمایی و زهر چشم گیری کرده اند، اما جامعه از مانور شان پیام ضعف و واهمه می گیرد. خیزش آبان جامعه ایران را به لحاظ ذهنی به نُقطه ای فراتر از سطح ترور و سرکوب برده و رشته هایی که “نظام” برای اعدام خیزش می بافد را در همان گام نخُست پنبه می کند.

اعمال جنایتکارانه رژیم ولایت فقیه اما بدون تاثیر هم نیست؛ آنها مُحرکی برای مردُم دی و آبان است و شتاب ساعت سخت داوری شان!

در آستانه ششمین سالگرد اسیدپاشی رژیم ملاها


چراغ سبز امام جمعه اصفهان برای اسیدپاشی به زنان

روزنامه شهروند نوشت: آن‌ها فراموش شده‌اند. انگار دیده نمی‌شوند. درد و رنج‌شان را هر روز و هر ساعت به تنهایی به دوش می‌کشند. انگار فراموشی مرهمی بر زخم‌های ناسورشان شده. با اینکه یک پرسش، روح و روان‌شان را ذره‌ذره می‌خورد، اما دیگر انگیزه‌ای برای یافتن پاسخ ندارند، همین امر هم باعث شده تا همه آن‌ها در گوشه‌ای مشغول روزمرگی شوند. همان دخترانی که حدود ٦‌سال پیش به طرز مشکوکی قربانی اسیدپاشی‌های سریالی اصفهان شدند. حادثه‌ای جنجالی که با وجود همه واکنش‌ها و حساسیت‌های زیادی که در پی داشت، تاکنون عاملان آن معرفی نشده‌اند.

اواخر مهرماه سال ٩٣ یکی از خبرگزاری‌های رسمی کشور طی گزارشی از اسیدپاشی‌های سریالی اصفهان پرده برداشت. اسیدپاشی از اواخر شهریور ماه در این شهر آغاز شد و طی چند هفته چند دختر جوان از ناحیه صورت هدف حمله اسیدی قرار گرفتند. هر چند برپایه برخی گزارشات در این حوادث پی در پی ١٥ زن مورد حمله اسیدپاشان ناشناس قرار گرفتند. اما براساس آمار رسمی حداقل چهار زن در این حوادث به‌شدت مجروح شدند.

در اظهارات قربانیان این حادثه وحشتناک صحبت از حضور دو مرد موتورسوار به عنوان عامل اصلی حادثه به میان آمد. تاکنون هیچ‌کدام از عاملان حادثه دستگیر نشده‌اند و مسئولان می‌گویند موفق به شناسایی متهمان نشده‌اند. این حادثه جنجالی واکنش‌های زیادی در داخل و خارج کشور به دنبال داشت. در حالی که برخی منابع خبری از دست داشتن عوامل خودسر در این حادثه خبر می‌دادند، صحبت از دست داشتن عوامل بیگانه در این حادثه به منظور برهم زدن نظم عمومی و تحت تأثیر قراردادن بررسی طرح عامران به معروف و ناهیان از منکر در مجلس به میان آمد.حتی احتمال خصومت شخصی آمدان این حادثه با قربانیان هم از سوی برخی مقامات مطرح شد، اما صحبت‌های قربانیان و خانواده‌های آن‌ها به طور کلی این احتمال را رد کرد.

چراغ سبز امام جمعه اصفهان برای اسیدپاشی به زنان
نفرت پراکنان، آنان که “تکلیف الهی” را ابلاغ می کنند

حنیف حیدرنژاد: بی عملی مقامات انتظامی این ظن را تقویت کرده که ناتوانی آنها در شناسائی و دستگیری عاملین این جنایات بدان خاطر است که نیروهای عمل کننده از مقامات بالاترِ مذهبی یا امنیتی دستور می گیرند و زیر چتر حفاظتی آنها قرار دارند.

یکی از متهمین اصلی که چراغ سبز شروع این جنایات را روشن کرده، امام جمعه موقت اصفهان “محمد تقی رهبر” می باشد. اگرچه هنوز “سندی” دال بر مسئولیت هدایت و رهبری این جنایت از سوی او وجود ندارد، اما شواهد موجود حداقل از زمینه سازی ها توسط او خبر می دهند. او چند هفته قبل در یک مصاحبه و در ارتباط با آنچه رژیم آن را “بد حجابی” می نامند گفته بود:

«آدم بعضی مواقع احساس می‌کنند که اثری از شریعت در جامعه نمانده است. رعایت حجاب یکی از توصیه‌های مهم دین مبین اسلام است و به همین دلیل در جامعه اسلامی تحت هیچ شرایطی نمی‌توان بی‌حجابی یا بدحجابی را تحمل کرد. نظام مقدس جمهوری اسلامی این داعیه را دارد که پرچمدار اسلام در دنیا است و دقیقا به همین علت، دلیلی ندارد تا نسبت به پوشش‌های آنچنانی و غیر عرف سکوت کنیم. […] با نگاهی به عکس‌هایی که از قدیم موجود است، می‌بینیم که حجاب قبلا بهتر و بیشتر رعایت می‌شد و اگر عکس‌های حرمسراها را نگاه کنید می‌توان گفت که قدیمی‌ها حجابشان بهتر و کامل‌تر بود. […] وقتی مراجع تقلید و علمای دینی از وضعیت حجاب ابراز نارضایتی می‌کنند، باید گفت که حتما در کوتاه‌ترین زمان ممکن چاره‌اندیشی شود تا بلکه بتوانیم اینطور بگوییم که همانطور که کشور ما ام‌القرای جهان است، مردم ما هم مردمانی هستند که خود را مقید به رعایت آنچه اسلام توصیه کرده است، می‌دانند.»

وقتی “مراجع تقلید و علمای دینی از وضعیت حجاب ابراز نارضایتی می‌کنند” و وقتی یک مقام مذهبی و امام جمعه شهر نیروهای حزب اللهی را به “انجام تکلیف” در این زمینه فرا می خواند، حتی اگر در ظاهر بر “تذکر لسانی” هم تاکید کند، سابقه سی و پنج سال گذشته در جمهوری اسلامی نشان داده که این سخنان یعنی چراغ سبز برای تجاوز به حریم خصوصی زنان و طرح ریزی جنایت های مختلف، از جمله اسیدپاشی به صورت و پیکر زنان. سابقه سه دهه گذشته نشان داده تا زمانی که این جنایات اعتراض و حساسیت عمومی را دامن نزده و خطر اعتراضات و شورش های اجتماعی پیش نیاید، دست “حزب اللهی ها” برای ادامه جنایت هایشان باز است. اما از زمانی که موضوع لو رفته و امکان کنترل اعتراضات اجتماعی نباشد، رهبران سیاسی و مذهبی و امنیتی رژیم به سرعت همه مسئولیت ها را به گردن “عده ای خود سر” خواهند انداخت تا بتوانند مهار اوضاع را در دست نگه دارند.

بالاترین مقامات مذهبی و سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران زن را “منشاء فساد” می دانند. آنها با توهین آمیز ترین لغات در عمومی ترین تریبون ها به زنان حمله می کنند و با استفاده از آموزه های ایدئولوژیک نیروهای خود را به دخالت در زندگی خصوصی زنان فراخوانده و عملا دست آنها را در کنار انواع و اقسام نهادهای رسمی سرکوبگر به تجاوز به حریم خصوصی زنان، از جمله دخالت در نوع پوشش آنها باز گذاشته و تشویق می شوند تا “تکلیف” دینی خود را در غالب “امر به معروف و نهی از منکر” انجام دهند.

به این ترتیب “ارازل و اوباش” حکومتی با دست باز و با پشتگرمی بالاترین افراد یا نهادها در سلسله مراتب مذهبی، سیاسی یا امنیتی به سرکوب زنان، نقض حقوق انسانی و توهین و تحقیر آنها می پردازند.

هشتاد و سومین روز اعتصاب کارگران هفت ‌تپه


هشتاد و سومین روز اعتصاب کارگران هفت‌تپه شنبه – ۱۵شهریور ۱۳۹۹ با حضور کارگران غیرنیشکری در مقابل فرمانداری شوش، و در مقابل استانداری خوزستان در اهواز برگزار شد.

کارگران اخراجی غیرنیشکری خواهان بازگشت به کار و تبدیل وضعیت قراردادی خود هستند .