Previous Next

وکیل زندانی اراک دست به اعتصاب غذا زد

محمد نجفی وکیل دادگستری زندانی در پی انتقال به قرنطینه زندان اراک دست به اعتصاب غذا زد

محمد نجفی، فعال حقوق بشر و وکیل دادگستری زندانی روز شنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۸، به بند قرنطینه زندان مرکزی اراک منتقل شد و در پی این انتقال دست به اعتصاب غذای اعتراضی زد.

محمد نجفی، وکیل دادگستری زندانی امروز با انتشار یک فایل صوتی خواستار عزل رهبری شد و از سیاست‌های جمهوری اسلامی ایران به شدت انتقاد کرد. گفته می‌شود؛ “وی به دلیل انتشار این فایل صوتی به قرنطینه زندان مرکزی اراک منتقل شده و در پی آن دست به اعتصاب غذا زده‌است.”

منبع مطلعی به کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی گفت: «مسئولان زندان اراک در پی انتشار فایل صوتی آقای نجفی او را به قرنطینه زندان منتقل کردند و او هم در اعتراض به این انتقال دست به اعتصاب غذا زده است.»

محمد نجفی، وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر محبوس در زندان مرکزی اراک روز یکشنبه ۲ تیر ۹۸ طی حکمی از سوی شعبه ۸ دادگاه تجدیدنظر استان مرکزی از بابت اتهام «نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی» به تحمل دو سال زندان و پرداخت ۴۰ میلیون ریال جریمه نقدی محکوم شد.

بنا بر اطلاعات موجود، این حکم قطعی بوده و در زندان مرکزی اراک به این وکیل دادگستری ابلاغ شده بود.

این حکم در حالی برای محمد نجفی صادر شده بود که این وکیل دادگستری پیشتر در یک پرونده دیگر، در شعبه ۱۰۲ دادگاه کیفری اراک از بابت همین اتهام به یک سال زندان محکوم شده بود که عینا از سوی شعبه ۹ دادگاه تجدیدنظر استان مرکزی تایید شد.

این وکیل دادگستری که پیش از این در روز یکشنبه ۶ آبان‌ماه ۱۳۹۷ جهت اجرای حکم ۳ سال حبس تعزیری بازداشت و به زندان اراک منتقل شده‌بود، روز پنج شنبه ۸ فروردین ۹۸، با توجه به عفو در پرونده ۳ سال حبسش از زندان مرکزی اراک آزاد شد.

وی ۴ روز بعد یعنی در روز دوشنبه ۱۲ فروردین ماه ۹۸ دوباره توسط ماموران اداره اطلاعات نیروی انتظامی اراکبازداشت شد و از آن زمان در زندان مرکزی اراک محبوس است.

آن زمان گزارش شده بود که بازداشت دوم آقای نجفی در خصوص محکومیت ۱۰ سال حبس وی و بخش دوم پرونده او بوده‌است.

۱۰ سال حبس محمد نجفی در دادگاه تجدیدنظر تایید شد؛

محکومیت محمد نجفی که در ارتباط با اعتراضات دی‌ماه ۹۶، به اتهام “همکاری با دول متخاصم از طریق انتقال اخبار و اطلاعات به وسیله مصاحبه”، به ۱۰ سال حبس محکوم شده‌بود، در دادگاه تجدیدنظر تأیید شد.

جمهوی اسلامی ایران طی سال‌های اخیر وکلای زیادی (خصوصا وکلای فعال در حوزه حقوق بشر) را بازداشت کرده است، از جمله می‌توان به صدور احکام حبس و بازداشت نسرین ستوده، محمد نجفی، مصطفی دانشجو و عبدالفتاح سلطانی اشاره کرد.

این بازداشت ها باعث شد تا عفو بین‌الملل بارها نسبت به بازداشت وکلا در ایران هشدار دهد و در بیانیه‌های مختلف از مقامات ایران درخواست کند که وکلای بازداشتی چون نسرین ستوده، زینب طاهری، عبدالفتاح سلطانی را آزاد کنند.

سرنوشت چهار زندانی سیاسی کُرد اعدام شده

رژیم ایران باید در مورد چهار زندانی سیاسی کرد ناپدید شده پاسخ بدهد

خبرگزاری هرانا – بر اساس گزارش کارگروه تحقیق سازمان ملل درباره ناپدید شدن های قهری یا ناخواسته که اخیراً منتشر شده است، فرزاد کمانگر، شیرین علم هولی، علی حیدریان و فرهاد وکیلی به عنوان ناپدیدشده های قهری شناخته شده اند. بر این اساس مقامات ایرانی موظف هستند که ضمن روشن کردن سرنوشت آنان، در صورت ادعای اجرای حکم اعدام، محل دفن این زندانیان را اعلام کنند. این چهار زندانی سیاسی کرد به همراه مهدی اسلامیان در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ماه ۱۳۸۹ در زندان اوین اعدام شده و تاکنون محل دفن آنها به خانواده های شان اعلام نشده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، کارگروه تحقیق سازمان ملل درباره ناپدید شدن های قهری یا ناخواسته سازمان ملل، در نشست شماره ۱۱۸، طی سند شماره A/HRC/WGEID/118/1 چهار زندانی سیاسی کرد اعدام شده را به عنوان ناپدید شده های قهری به رسمیت شناخت.

در این گزارش با اشاره به اینکه ناپدید شدگی قهری نقض مداوم حقوق بشر بوده و مشمول گذشت زمان نمی شود، آمده است که تا زمانی که فرد ناپدیدشده پیدا یا سرنوشتش به‌طور کامل معلوم نشود تحقیقات در مورد آنها ادامه خواهد داشت.
بر اساس این گزارش و با به ‌رسمیت شناخته شدن این چهار زندانی سیاسی به عنوان ناپدیدشده قهری، قوانین بین‌المللی دولت جمهوری اسلامی ایران را موظف می‌داند که حق خانواده‌های آنها را برای دانستن حقیقت درباره سرنوشت و محل دفن عزیزان شان ادا کند و مسئولان آن را تحت تعقیب قرار دهد.
لازم به یادآوری است در ۱۹ اردیبهشت ماه ۱۳۸۹، فرزاد کمانگر، معلم و فعال حقوق بشر به همراه چهار زندانی سیاسی دیگر به نامهای علی حیدریان، شیرین علم هولی، فرهاد وکیلی و مهدی اسلامیان پس از طی روند پر نقص قضائی، مخفیانه و بدون اطلاع وکیل و خانواده در محوطه‌ی پارکینگ زندان اوین اعدام شدند. پس از گذشت نزدیک به ۱۰ سال تاکنون هیچ اطلاعی از محل دفن این افراد به خانواده آنها داده نشده و هیچ سند و مدرکی دال بر اعدام آنها در اختیار نهادهای بین المللی قرار نگرفته است.

صدور و اجرای حکم اعدام فرزاد کمانگر و چهار زندانی دیگر در میان موج بی سابقه اعتراضات داخلی و بین المللی در حالی صورت گرفت که به گواه اسناد موجود، روند حقوقی آنان مملو از موارد مشخص نقض حقوق بود از جمله بازداشت مغایر قانون، نگهداری بلند مدت در سلولهای انفرادی، عدم اجازه دسترسی به وکیل در ایام بازداشت، اعمال شکنجه های جسمی و روحی بر آنان به خصوص در مورد سه تن از آنان در بازداشتگاههای اطلاعات سنندج و کرمانشاه و همینطور موارد متعدد نقض آیین دادرسی، بطوری که حداقل سه متهم (فرزاد کمانگر، فرهاد وکیلی و علی حیدریان) بدون امکان دفاع در یک دادگاه هفت دقیقه‌ای “محارب” شناخته شد و حکم مرگ برای آنان صادر شد،

وکیل کمانگر در این رابطه ضمن متهم کردن دستگاه قضایی به اتخاذ رویه سیاسی در این پرونده و عدم استقلال آن دستگاه اعلام کرد که “دادگاه صحبت‌های ایشان را نشنیده و موکلش بی‌گناه است”.

نگذاریم نام مان به نادانی در تاریخ ثبت شود


بیانیه بنیاد میراث پاسارگاد در ارتباط با کنوانسیون دریای کاسپین

نگذاریم نام مان به نادانی در تاریخ ثبت شود

امضای قرارداد شرم آور«آکتائو» در 21 مرداد 1397 از سوی حسن روحانی، رییس جمهور حکومت اسلامی حاکم بر ایران و واگذاری سهم ملت ایران در دریای کاسپین به کشور روسیه و متحدانش، گام دیگری در به حراج گذاشتن میراث ملی و طبیعی مردمان ایران، به وسیله ی حکومتی ست که 40 سال جز ویرانی و یا بذل و بخشش ثروت های تاریخی و طبیعی ایرانیان کاری نداشته است.

ما، در اکتبر 2007، (مهر 1386) در بیانیه ای که به شکل گسترده ای منتشر شد، این خیانت را پیش بینی کرده و به مردمان ایران هشدار داده بودیم. ولی متاسفانه کمتر افرادی به آن توجه کرده و اکنون کار به جایی رسیده است که تنها مجلس اسلامی باید برای از دست رفتن بخشی از ایران تصمیم بگیرد؛ جایی که بیشترین افراد آن سرسپرده حکومت ایران ستیز اسلامی هستند.

اکنون زمانی رسیده که مردمان ایران باید رسما مقابل اعمال رژیم حاکم بر ایران بایستند و اعتراض خود را به گوش جهانیان برسانند. هر نوع بی توجهی از سوی آن ها نشاندهنده ی بی خبری و سهل انگاری ملتی ست که هیچ درکی از منافع خود ندارد. و طبیعی ست که اگر مجلس اسلامی راحت و بی سر و صدا موفق به امضای قرارداد «آکتائو» شود، نادانی، بی خیالی، و بی آبرویی مردمان ایران، همراه با خیانت حکومت اسلامی در صفحات تاریخ ثبت خواهد شد.

17 اگوست 2019

*******************************

روسیه، بندر چابهار را از ایران اجاره می‌ کند

رسانه های روسی گزارش دادند که دولت روسیه به دنبال اجاره بندر چابهار برای انتقال کالا به سایر کشورها خصوصاً شبه قاره هند است!

در همین رابطه مدیرعامل منطقه ویژه اقتصادی آستراخان روسیه گفت: اهمیت و نقش بندر چابهار در اتصال بنادر حاشیه دریای خزر به اقیانوس هند سبب شده تا دولت روسیه و شخص رئیس جمهوری پوتین برای استفاده از این بندر در انتقال کالا به سایر کشورها بویژه شبه قاره هند ابراز تمایل کند.

میلوشکین سرگی اظهار داشت: بندر چابهار در اتصال بنادر حاشیه دریای خزر به اقیانوس هند نقش مهمی دارد و روسیه از انتقال کالا از این بندر استفاده می‌کند.

همچنین مدیر کل بنادر و دریانوردی استان سیستان و بلوچستان نیز گفت: هیچ محدودیتی برای سرمایه گذاری و انتقال کالا از طریق بندر چابهار برای صاحبان کالا و سرمایه گذاران روس وجود ندارد.

بهروز آقایی افزود: بندرچابهار با توجه به موقعیت راهبردی متصل به آب‌های آزاد میتواند کشورهای آسیای میانه را به اقیانوس هند وصل کند.

روسیه؛ زمانی برای دوشیدن بیشتر ملاها

منصور امان: حاکمان ج.ا پس از نااُمید شدن از اُروپا، اکنون برای “دور زدن تحریم” به روسیه پناه برده اند. این مُشتریان پولدار و مُطیع همیشه با استقبال مُسکو روبرو بوده اند، با این حال آغوش آقای پوتین برای مُلاها به اندازه “دور زدن” تحریمهای آمریکا باز نیست، اما او فُرصت طلب تر از آن است که نداند زمان دوشیدن باز هم بیشتر آنها فرا رسیده است.

وزیر نیرو مُلاها، آقای رضا اردکانیان، اطلاع داده که در جریان نشست یا هیات اقتصادی ۲۵۰ نفری روسیه در اصفهان، ۱۲ سند تفاهُم در حوزه های هسته ای، انرژی و راه آهن به امضای دوطرف رسیده است. به گفته وی، ج.ا همچنین از روسیه خواستار کُمک برای “کاهش مُشکل مُبادلات مالی” شده است.

برای دریافت اینکه جنس و ماهیت “تفاهُم” تجاری حاکمان درمانده ایران با لشکر تجاری روسیه چیست، باید به سُخنان آقای آلکساندر نوواک، وزیر نفت این کشور، مُراجعه کرد. وی در باره جُزییات دیدار وزیر نفت مُلاها با خود در جریان نشست یاد شده می گوید “در باره برنامه نفت در برابر غذا با مقامهای ایرانی گُفتُگو کرده است”.

بنابراین آنچه که به گونه نقد روی میز مُلاها و روسیه قرار دارد، تهاتُر نفت است و سایر مواردی که آقای اردکانیان بدانها اشاره کرد، ستاره هایی در دوردست برای تزیین شب تیره مُلاها هستند.

از عُمر امضای “برنامه” مزبور که براساس آن رژیم مُلاها در ازای تحویل روزانه صدهزار بُشکه نفت به روسیه، مواد غذایی و کشاورزی دریافت می کند، بیش از دوسال می گذرد. از این رو تنها دلیل مُذاکره مُجدد در باره قرارداد مزبور فقط می تواند شرایط تازه روسیه برای مُبادله باشد که دایره آن از بهای نفت مُلاها تا نوع، تنوع و قیمت محصولات روسی را دربرمی گیرد.

تنگنای رژیم ولایت فقیه فاکتوری است که تحمیل شرایط زیان بار تر به آن را از جانب روسیه مُمکن و عملی ساخته است؛ فشاری که خُروجی آن در سُخنان یک عُضو کُمیسیون انرژی مجلس مُلاها، آقای هدایت الله خادمی اینگونه بازتاب می یابد: “تخفیف به مُشتریان نفتی و تاخیر در دریافت پول نفت فروش رفته اجتناب ناپذیر است.”

گذشته از دست و دلبازی رژیم ولایت فقیه در حراج ثروت ملی، از آنجا که غذا و دارو شامل تحریمهای آمریکا نمی شود، درصد ریسک روسیه نزدیک به صفر است و می تواند با آسودگی خاطر از بازی دو سر بُرد خود لذت ببرد. این اما تنها نُقطه ای در مُعامله با رژیم مُلاها نیست که روسیه فقط روی بُرد خود شرط بسته است. خُروج شتابان شرکتهای بُزُرگ نفتی روسیه، “لوک اویل”، “روس نفت” و “زاروبژنفت”، از بازار ج.ا پس از اعلام تحریمهای آمریکا، بدون حاشیه روی توضیح می دهد که مُسکو حاضر نیست به خاطر شُرکای نگون بخت اش حتی یک روبل از دست بدهد.

حاکمان کشور در دو سال گذشته حاضر به شفاف سازی پیرامون قرارداد نفتی خود با روسیه، شرایط، قیمت نفت صادراتی، نوع کالاهای وارداتی و چگونگی ارزش گذاری آنها نشده اند و انتظار نمی رود امروز نیز برای صاحبان اصلی ثروت صادر شده توضیحی داشته باشند. روشن اما این است که ظرفیت رژیم ج.ا برای هدر دادن سرمایه های کشور و نابودی تولید و کسب و کار با میزان منابع کشور و حجم اشک و خون جامعه برابری می کند. انتهای این روند از همینجا پیداست، بنابراین بسا زودتر از آنکه کشور و جامعه بخُشکد، “نظام” را باید آویخت و خُشکاند.

رژیم ملاها؛ یک رسوايی دیگر برای دولت آلمان


به گزارش دویچه‌وله آلمان، روز جمعه ۲۵ مرداد (۱۶ اوت) فرانک والتر اشتاین مایر، رئیس‌جمهوری آلمان، محمود فرازنده، سفیر جدید جمهوری اسلامی را به حضور پذیرفت. در مراسم تقدیم استوارنامه سفیر پرچم جمهوری اسلامی در کاخ ریاست جمهوری آلمان به اهتزاز در آمد.

روزنامه بیلدسایتونگ آلمان که به داشتن مشی انتقادی در برابر حکومت ایران مشهور است این استقبال و خوش‌امدگویی را “گرم و باشکوه” توصیف کرده و در گزارشی تحت عنوان اشتاین مایر، رئیس جمهوری آلمان سفیر یک رژیم سرکوبگر را به حضور پذیرفت نظر انتقادی برخی سیاستمداران و مدافعان حقوق بشر آلمانی را هم بازتاب داده است.

بیلد این پرسش را طرح کرده است که “آیا از سفیر حکومتی مثل حکومت اسلامی ایران باید مثل همه سفرا استقبال می‌شد؟” این روزنامه در ادامه گزارش خود برای یافتن پاسخ این پرسش سراغ چند سیاستمداران آلمانی رفته است.

فرانک مولر- روزن تریت، کارشناس سیاست خارجی از حزب “دمکرات آزاد” آلمان، در گفت‌گو با روزنامه “بیلد” تاکید کرده است: «امیدوارم رئیس جمهور پیام اصلی را به سفیر ایران داده باشد که به هیچ وجه، حق موجودیت اسرائیل قابل مذاکره نیست و ما نمی‌توانیم حمایت از فعالیت‌ها یا سازمان‌های تروریستی را بپذیریم.»

ونتزل میشانسکی، مدیر شاخه آلمان سازمان دیده‌بان حقوق بشر هم گفته است: «رئیس‌جمهور آلمان متعهد است از حقوق بشر در هر کجای جهان هم باشد دفاع کند، به ویژه هنگامی که با نمایندگان رژیم‌های سرکوبگر دیدار می‌کند. در ایران در حال حاضر زنان به خاطر حجاب در زندان هستند. کارشناسان محیط زیست با مجازات اعدام روبرو هستند. رئیس‌جمهور آلمان باید در چنین مراسمی به نقض آشکار حقوق بشر هم بپردازد.»

خانم اولریکه بکر از گروه “Stop the Bomb” یا “بمب را متوقف کنید” یک گروه مخالف سیاست‌های حکومت ایران علیه اسرائیل که چهره‌هایی که از حوزه فرهنگ و هنر آلمان در آن عضویت دارند به بیلد گفته است: «مأیوس کننده است که دولت آلمان و ریاست‌جمهوری وضعیت فاجعه‌آمیز حقوق بشر در ایران، سیاست تروریستی رژیم ایران و یهودی‌ستیزی را نادیده می‌گیرند و مردم خود را فریب می‌دهند و می‌خواهند نشان بدهند که در روابط با تهران دیپلماسی عادی وجود دارد.»

بکر تاکید می‌کند که با حکومت ایران نمی‌توان مناسبات عادی برقرار کرد و نباید با “گفتگو و کنفرانس” به آنها پاداش داد. بکر همچنین پیشنهاد کرده است که رئیس‌جمهور آلمان باید به مبارزات مخالفان حکومت ایران برای دموکراسی و آزادی احترام بگذارد و نمایندگان اپوزیسیون این کشور را هم به کاخ خود دعوت کند.

حضور زنان در ورزشگاه؛ دغدغه مراجع حکومتی


رئیس کمیته ملی المپیک در جمهوری اسلامی علت مخالفت مراجع حکومتی با ورود زنان به ورزشگاه را ارائه “گزارش نادقیق” به آنها عنوان کرده و گفته است: باید “دغدغه بزرگان و مراجع” را رفع کرد و قصد دارد برای گفت‌وگو با آنها به قم سفر کند.

این در حالیست که “اعتماد آنلاین” به تازگی نظر آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی، از مراجع تقلید شیعیان در قم را درباره مسئله حضور زنان در ورزشگاه‌ها را جویا شده و پاسخ او را ۱۵ مرداد منتشر کرده است.

مکارم شیرازی در این باره گفته است: «جو حاکم در ورزشگاه‌ها برای حضور زنان مناسب نیست و شکی نیست که اختلاط جوانان سرچشمه مشکلات زیادی از نظر اخلاقی و اجتماعی می‌شود؛ اضافه بر این در بعضی انواع ورزش، مردان پوشش مناسبی در برابر زنان ندارند؛ بنابراین لازم است از حضور در این برنامه‌ها خودداری کنند به خصوص اینکه این برنامه‌ها را از رسانه‌ها می‌توانند ببینند و حضور آنها ضرورتی ندارد.»

واکنش سرکوبگرایانه سپاه به درخواست “فیفا

بازداشت شش دختر به اتهام تلاش برای ورود به ورزشگاه توسط اطلاعات سپاه پاسداران. این در حالیست که رئیس فیفا در ایمیلی به فدراسیون فوتبال در ایران یادآوری کرد که پاسخ جلوگیری از ورود بانوان به ورزشگاه‌ها، محرومیت خواهد بود.

طی ساعات گذشته اخباری در فضای مجازی در مورد بازداشت دخترانی در حال انتشار است، که طی سال گذشته با تغییر ظاهر خود به استادیوم های مختلف رفته اند.

“کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی” از دستگیری شش “دختر آزادی” توسط سازمان اطلاعات سپاه پاسداران و نگاهداری آنها در زندان قرچک ورامین خبر می‌دهند. “دختران آزادی” نامی است که به فعالان ورود زنان به استادیوم آزادی داده شده است.

این افراد روز دوشنبه هفته جاری بازداشت شده‌اند. در گزارش‌ها گفته شده که بازداشت این افراد «با شکایت و درخواست» مهدی تاج، رئیس فدراسیون فوتبال رخ داده است.

در میان افراد بازداشت شده، پنج تن از کسانی که با گریم در ورزشگاه‌ها حاضر می‌شدند و یک عکاس روزنامه «دنیای اقتصاد» – فروغ علایی – حضور دارند. زهرا خوشنواز، هدیه مروستی و لیلی ملکی از جمله دیگر افراد بازداشت شده هستند.

بازداشت این افراد در حالی رخ می‌دهد که پیشتر جیانی اینفانتینو، رئیس فدراسیون جهانی فوتبال در نامه‌ای به مهدی تاج از او خواسته بود تا زمان برگزاری دور مقدماتی مسابقه‌های انتخاباتی ‌جام‌جهانی شرایط حضور زنان در ورزشگاه‌ها را فراهم کند.

فدراسیون جهانی فوتبال به مقامات جمهوری اسلامی گوشزد کرده که اگر درهای استادیوم‌های این کشور از ۹ شهریور ۹۸ به بعد هم‌چنان برای زنان بسته بماند، همه بازی‌های ملی و باشگاهی ایران را تعطیل و تعلیق می‌کند.

رئیس فیفا در این نامه از اینکه در بازی دوستانه ایران و سوریه جلوی ورود زن‌ها به ورزشگاه را گرفته‌ و برخی را بازداشت کرده‌اند، ابراز نومیدی کرده و خطاب به مهدی تاج نوشته بود: «برخورد با زنانی که خواستار ورود به ورزشگاه بوده‌اند نه با تعهداتی که فدراسیون فوتبال ایران در این زمینه بر عهده گرفته همخوانی دارد و نه با وعده‌هایی که حسن روحانی در دیدار مارس ۲۰۱۸ به او داد.»

نخستین بازی خانگی ایران روز دهم اکتبر (۱۸ مهر) مقابل تیم کامبوج برگزار خواهد شد. وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال ایران در پی فشارهای فدراسیون جهانی فوتبال، فیفا، و تلاش‌های فعالان مدنی در ماه‌های اخیر در چند مسابقه به طور گزینشی شرایط ورود تعدادی از زنان را به ورزشگاه فراهم کردند، اما این اقدام از یک سو با انتقاد مقام‌های جمهوری اسلامی روبرو شد، و از سوی دیگر هیئت حقوق بشر فیفا آن را تبلیغاتی خواند.

فیفا پای خود را در یک کفش کرده است

روزنامه خبر ورزشی نوشت: ورود بانوان به ورزشگاه‌ها همچنان «ابهام» بزرگی است. فیفا پای خود را در یک کفش کرده که باید بانوان ایرانی به ورزشگاه بیایند. در آیین‌نامه جدید فیفا اکیداً روی این موضوع تأکید شده فوتبال «جنسیتی» نیست و تفسیر همه دنیا این است که هم خانم‌ها و هم آقایان اجازه دارند بازی‌ها را از نزدیک تماشا کنند.

فدراسیون فوتبال بیش تر به‌خاطر بازی‌های ملی تحت فشار است. فیفا تأکید دارد اگر برای مقدماتی جام‌جهانی خانم‌ها به استادیوم نروند، فوتبال ایران تعلیق می‌شود.

اخیراً فدراسیون جهانی فوتبال با یک نامه مهم به یکی از مقامات حکومت ایران نشان داد چقدر روی این موضوع تأکید دارد. این مقام مسئول در مصاحبه‌ای تلویحاً گفته بود وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال در این زمینه تصمیم‌گیرنده نیستند و در واقع تصمیم باید جای دیگری اتخاذ شود. تنها چند روز بعد از این مصاحبه، اما اتفاق عجیبی رخ داد. فیفا در نامه‌ای به فدراسیون فوتبال که خطاب به این مقام مسئول بود، اعلام کرد در صورتی‌که حرف‌هایش را رسماً تکذیب نکند، فوتبال ایران به‌صورت رسمی تعلیق خواهد شد!

یکی از مقامات در ایران در این‌باره می‌گوید: «بله، متأسفانه این اتفاق رخ داده. هر چند تأکید ما این است که مسئولان فعلاً درباره ورود بانوان مصاحبه نکنند تا کار بی‌سر و صدا جلو برود ولی بعضی‌ها مصاحبه می‌کنند. البته گاهی لاجرم مجبور به صحبت در این‌باره می‌شوند. فیفا به‌طور دقیق تمام مصاحبه‌های ایرانی‌ها را می‌بیند و می‌شنود. حتی مترجم دارند که تمام صحبت‌های آن‌ها را ترجمه می‌کند.» در نامه‌ای که فیفا ارسال کرده از آن مقام مسئول دو سؤال پرسیده؛ «اگر این حرف را زده‌اید فوتبال شما به‌صورت رسمی تعلیق شده است، اگر ادعا دارید نزده‌اید و چنین اعتقادی ندارید، باید بانوان وارد ورزشگاه‌ها شوند»

در ورزشگاه ممکن است ناموس مردم به تاراج رود!

این در حالیست که رئیس بسیج جامعه زنان خامنه ای گفته: اگر ناموس مردم در شرایط غیراخلاقی استادیوم‌های ورزشی به تاراج برود چه کسی پاسخگو خواهد بود؟

مراسم استادیوم کربلا ملاها را آچمز کرد!

افتتاحیه مسابقات فوتبال غرب آسیا در ورزشگاه کربلا که با اجرای رقص و موسیقی توسط زنان آنهم در یکی از شهرهای مذهبی عراق همراه بود، واکنش برخی از آخوندهای حکومتی و همدستان عراقی آنها را به دنبال داشته است.

نوری المالکی، نخست وزیر سابق عراق و رئیس ائتلاف دولت قانون، بلافاصله پس از این مراسم، با انتشار بیانیه ای شدیدالحن، برگزاری این مراسم را محکوم کرد.

در ایران نیز یک آخوند حکومتی بنام انصاریان با انتشار بیانیه ای به آه و فغان پرداخت و نوشت:
انا لله و انا الیه راجعون
ما عشت اراک الدهر عجبا
….هرگز در باورمان نمیگنجید که در برابر چشمان شیعیان غیرتمند عراق که همه ساله میزبان میلیون ها زائر حضرت سیدالشهدا هستند در مراسم ورزشگاهی در حریم مقدس و پاک کربلا و حرم پاک و مطهر آل الله (ع) که محل نزول ملائکه و قدمگاه اولیا و انبیا و ائمه معصومین (ع) و سرزمین کرب و بلا و غم و مصیبت جانکاه آل طه (ع) است، زنان رقاصه و نوازنده که یاد آور فساد بنی امیه و وارث یزید و یزیدیانند حضور یابند و قلب مقدس امام زمان (عج) و اهل بیت (ع) و شیعیان پاک و مخلص را به درد آورند و با این حرکت شیطانی دل شیطان صفتان و دشمنان اهل بیت (ع) را شاد نمایند و داغی جانگداز بر پیکر اسلام بگذارند….

اینجا کربلا است: خامنه‌ای دارد دق می کند

افتتاحیه مسابقات غرب آسیا و رقص زنان بی حجاب عراقی! (فیلم زیر)… کربلای معلی؛ کنار عتبات! مرکز ثقل مذهب تشیع! نه اتفاق خاصی رخ داد؛ نه قلبی جریحه دار شد؛ نه فریاد وامصیبتا و وااسفا بلند شد، نه کسی منقلب شد و نه خون شهیدی پایمال شد! خیلی خوب است که قلب “امام حسین” آن‌جا در آن نزدیکی، از دیدن این زنان هنرمند جریحه‌دار نشده است. ظاهرا “قلب مبارک امامان” تنها به دیدن زنان ایرانی داخل ایران حساسیت دارند. ایکاش خلافت آخوندی اعلام میکرد چه مقدار از سرمایه های کشور را گذشته از طلا گرفتن حرم حضرت علی و امام حسین و ابوالفضل … برای ساختن این استادیوم برای چنین روزی هزینه کرده است؟!

مراسم افتتاحیه بازی‌های غرب آسیا عصر سه‌شنبه به میزبانی شهر کربلای عراق در استادیوم تازه تاسیس این شهر با حضور حدود ۳۰ هزار تماشاگر برگزار شد.

به گزارش یورونیوز، در این مراسم کوتاه، حضور زنان پررنگ بود به‌طوریکه یک زن عراقی ویولن بر دست به اجرای موسیقی پرداخت و زنان دیگر با لباس‌هایی به رنگ پرچم عراق نمایش‌هایی را اجرا کردند.

۹ تیم فوتبال شرکت کننده در این مسابقات شامل بحرین، عراق، اردن، کویت، لبنان، فلسطین، عربستان‌ سعودی، سوریه و یمن می‌شود. تیم ملی ایران با چهار قهرمانی رکورددار این مسابقات است اما با تغییر تقسیم بندی‌ها توسط کنفدراسیون فوتبال آسیا، فوتبال ایران در زوم آسیای میانه قرار گرفت بنابراین دیگر در این مسابقات حضور ندارد.

مراسم افتتاحیه به‌طور مستقیم از تلویزیون دولتی عراق پخش شد. انتشار عکس‌ها و ویدئوهای مربوط به این مراسم در شبکه‌های اجتماعی، واکنش‌های متفاوتی در بین کاربران مخصوصا کاربران ایرانی ایجاد کرده است.

چطور می‌خوابیم وقتی زن باردار خودکشی می‌کند؟


به گزارش فارس، فرمانده سپاه فتح کهگیلویه و بویراحمد گفت: مسأله آسیب‌های اجتماعی با پنهان‌کاری حل نمی‌شود.

پاسدار حمید خرم‌دل در مراسم تجلیل از افسران جنگ نرم تصریح کرد: آسیب‌های اجتماعی از جمله با موضوع طلاق، مواد مخدر و خودکشی در این استان یک مسأله جدی بوده و مدیران باید نسبت به این موضوع حساس شوند.

وی ادامه داد: چرا باید در منطقه دیشموک شاهد خودکشی زنان و دختران باشیم و چطور می‌توانیم بخوابیم وقتی یک زن باردار و یا یک دانش‌آموز 16 ساله خودکشی می‌کند.

خودکشی پسر جوان و خودسوزی مادر داغ‌ دیده

پایگاه اطلاع رسانی پلیس از خودکشی جوان ۲۵ ساله‌ای در شهر “برازجان” با اسلحه سوزنی تک لول و خودسوزی مادر داغ دیده وی خبر داد.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی پلیس، جوان ۲۵ ساله‌ای به هویت” سجاد” در شهر “برازجان” ساعت ۲۱ امشب با اسلحه سوزنی تک لول اقدام به شلیک و خودکشی می کند.

مادر ۵۵ ساله وی نیز پس از دیدن صحنه خودکشی فرزندش خودسوزی و فوت می‌کند.

پدر خانواده نیز به دلیل تلاش جهت خاموش کردن آتش همسرش دچار سوختگی و هم‌اکنون در بیمارستان تحت درمان می‌باشد.

بازهم خودسوزی وحشتناک دختران جوان

خبرگزاری هرانا – مدیر مرکز حوادث و فوریت های پزشکی استان کهگیلویه و بویراحمد، از اقدام به خودسوزی یک دختر نوجوان در شهرستان دیشموک خبر داد و اعلام کرد سوختگی این نوجوان ۸۰ درصد بوده و اکنون در بیمارستان شهید بهشتی یاسوج درحال مداوا است.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از رکنا، امروز یکشنبه ۲۰ مردادماه ۱۳۹۸، محسن جلیل، مدیر مرکز حوادث و فوریت‌های پزشکی استان کهگیلویه و بویراحمد از اقدام به خودسوزی یک دختر جوان در شهرستان دیشموک خبر داد.

محسن جلیل گفت: “ساعت هشت و هفت دقیقه صبح امروز، یک دختر جوان در دیشموک، اقدام به خودسوزی کرد که به علت شدت سوختگی، درمانگاه این شهر تقاضای اورژانس هوایی به منظور انتقال فوری به مراکز درمانی مرکز استان را داشت. بلافاصله یک فروند بالگرد اورژانس از گچساران برای انتقال بیمار به منطقه دیشموک اعزام شد”.

مدیر مرکز حوادث و فوریت‌های پزشکی استان کهگیلویه و بویراحمد افزود:‌ “بر اساس برخی اطلاعات دریافتی، متاسفانه درصد سوختگی این دختر جوان ۸۰ درصد بوده و اکنون در بیمارستان شهید بهشتی یاسوج درحال مداوا است”.

در تاریخ ۲۶ خردادماه امسال نیز یک زن باردار ۲۵ ساله در بخش دیشموک اقدام به خودسوزی کرد و جنین خود را از دست داد.

در هفته آخر اردیبشهت ماه نیز دو دختر ۱۷ و ۲۰ ساله و طبق گزارشی دیگر در ۲۳ ام همان ماه دو دختر نوجوان ۱۴ ساله در شهر دیشموک دست به خودکشی زده و جان باخته بودند.

همچنین تاریخ ۶ دی‌ماه ۹۷ نیز یک کودک ۱۶ ساله متأهل که یک بچه ۶ ماهه را باردار بود در دیشموک پس از اقدام به خودسوزی جان خود را از دست داده بود.

لازم به ذکر است از ابتدای سال گذشته تا دی ماه ۹۷ چهار زن متأهل و یک دختر مجرد در دیشموک اقدام به خودسوزی کرده‌اند که از این تعداد چهار نفر جان خود را از دست داده است.
لازم به ذکر است پیش‌تر محمد نوروزی‌نیا رییس آموزش و پرورش دیشموک با اشاره به اینکه نرخ خودسوزی بین زنان این منطقه بالاست گفته بود که ازدواج‌های تحمیل شده از مهمترین دلایل خودسوزی دختران در این شهر است. نوروزی‌نیا اظهار کرد “نرخ خودسوزی بین زنان بخش دیشموک بالاست. به گونه‌ای که هر سه ماه یک‌بار این خودسوزی‌ها رخ می‌دهد. از دلایل عمده این خودسوزی می‌توان به سطح پایین فرهنگی، اقتصادی و ازدواج‌های تحمیل شده اشاره کرد”.

بخش دیشموک از بخش‌های شهرستان کهگیلویه در استان کهگیلویه و بویراحمد محسوب می‌شود که با یاسوج مرکز این استان حدود ۲۹۰ کیلومتر فاصله دارد. این بخش از محرومیت های فراوانی رنج می‌برد.

آدم از خجالت آب می‌ شود وقتی اینها را می‌ بیند!


روایت زندگی جوانان ایرانی که برای کارگری به سلیمانیه و اربیل عراق می‌روند

کارگران ایرانی در عراق؛ از واکسی تا کارگر مرغداری!

….در عراق، کارگران ایرانی را تنها سر ساختمان‌های نیمه‌کاره درحال داربست‌زدن یا حمل بلوک و سیمان نمی‌بینید یا سر میدان شهر در انتظار کار. بساط واکسی برای مسن‌ترهاست، آنهایی که توان کار سخت را ندارند. «آدم از خجالت آب می‌شود وقتی این پیرمردها را می‌بیند. در یکی از این مسافرخانه‌هایی که ایرانی‌ها می‌مانند، تعدادی از این مردها را دیده‌ام که هم‌سن‌وسال پدرم بودند؛ هر کفش ٥٠٠دینار. «اسماعیل» ٥٠سال داشت و بار ششم بود که می‌آمد عراق برای واکس زدن. تعداد این «اسماعیل‌ها» کم نیست.»….

روزنامه شهروند در گزارشی نوشت: پیچ ‌و خم کوه‌ها و بیراهه‌ها جای خود را به ساختمان‌های بلند داده است. دیگر خبری از بارهای سنگین یخچال، اجاق گاز و دلشوره‌های کولبری شبانه نیست؛ حالا جای‌ آنها را لوله‌های بلند آهنی گرفته ‌است که سوار بر دوش «سیروان» طبقات را یکی‌یکی بالا می‌روند تا خانه‌های قد و نیم‌قد جدید بالا برود و شهرک دیگری در سلیمانیه ساخته شود. «این، بار پنجم است و تا زمانی که شرایط کار ایران خوب نشود، همین‌جا کار می‌کنم.»
سیروان بعد از دیپلم رفته سراغ جوشکاری. او ٢٤ساله است و هشت‌سال در شهر خودش، مریوان جوشکار بوده؛ از ٩سالگی؛ دورانی که همپای پدرش در تاریکی شب، کوله‌های بزرگ و کوچک را از بیراهه‌ها به مقصد می‌رساند: «بعد از سال‌ها جوشکاری، اوضاع خوب نبود. هر ‌سال بدتر هم می‌شد تا این‌که این اواخر اصلا کار نبود؛ بیکار شده بودم؛ راهی جز رفتن برای کارگری نبود و به پیشنهاد یکی از دوستانم راهی سلیمانیه شدم؛ برای ماهی سه‌میلیون تومان.»
چندماه گذشته اتفاقی تازه برای تعدادی از جوان‌های مریوان و شهرهای نزدیک مرزهای غربی ایران داشته؛ کار در سلیمانیه و اربیل. حالا این جوان‌ها می‌گویند برای لقمه‌ای نان، ترک دیار کرده‌اند و پاتوق‌شان شده هر روز صبح، میدان سلیمانیه، به این امید که انتخاب شوند برای یک روز کارگری. خوش‌شانس‌ها چند روز سر ساختمان می‌مانند. جوانان مرزنشین شهرهایی مثل مریوان، بانه، سنندج، سروآباد و سقز راهی شهرهای کردستان عراق‌اند اما جوانان همدان، بوکان و ارومیه راهی شهرهای دیگر عراق می‌شوند. آن‌طور که سیروان می‌گوید، جوانان مرزنشین بیشتر به سلیمانیه و اربیل می‌روند و کمتر می‌توان جوانان همدانی یا ارومیه‌ای را دید: «روزی ١٢ساعت کار می‌کنم. بار اول که آمدم، مثل بیشتر ایرانی‌ها رفتم مسافرخانه اما الان ٢٠ نفری هستیم که خارج از شهر، خانه‌ای ٧٠ متری اجاره کرده‌ایم، اما اگر «آسایش» بفهمد، بدبخت می‌شویم.»
«آسایش، پلیس عراق است و اگر اقامت نداشته باشید، بیچاره‌تان می‌کند.»
اقامت کار برای کارگران ایرانی ١٢میلیون هزینه دارد؛ برای همین بیشتر کارگران توریستی و برای ٢٨روز ساکن سلیمانیه یا اربیل می‌شوند. به‌تازگی خبرگزاری فرانسه در گزارشی از کارگران ایرانی در عراق درباره این موضوع نوشته است: «ایرانی‌ها با گرفتن روادید یک‌ماهه، به‌عنوان گردشگر وارد کردستان عراق می‌شوند و بعد از ۲۸روز کار کردن، بعضی اقلام غذایی که در ایران گران شده را خریده و نزد خانواده خود برمی‌گردند. آنها بعد یک هفته دوباره روادید گردشگری گرفته و به کردستان عراق بازمی‌گردند.»
«سیروان» تا به حال پنج‌بار با ویزای توریستی عازم سلیمانیه شده: «بیشتر بچه‌های مرزنشین به همین روش برای کار به سلیمانیه یا اربیل می‌روند. این‌جا مخارج بالاست و بیشتر کارگران ایرانی برای این‌که بتوانند پول بیشتری برای خانواده‌شان ببرند با بخور و نمیر زندگی می‌کنند. ما ٢٠ ‌نفر، کار داربست انجام می‌دهیم. بیشتر کارگران ایرانی در ساختمان‌سازی مشغول کارند؛ کارگرانی که اگر آشنا یا فامیلی نداشته باشند، باید صبح‌ها خود را به میدان سلیمانیه برسانند برای کار. بار اولی که رفتم سلیمانیه مثل بقیه هر روز صبح میدان سلیمانیه می‌نشستم منتظر کار، اما بار دوم یکی از دوستانم کار داربست را معرفی کرد و از میدان‌نشینی خلاص شدم، البته کار داربست سخت و خطرناک است؛ چند روز پیش سه‌نفری ١٤تن میله آهنی را شش، هفت طبقه بالا بردیم آن هم در دمای بالای ٤٠درجه. هر روز عصر که می‌رویم خانه، دوش‌هایمان از داغی آهن‌ها سوخته، اما من قبل از این در ایران صبح‌ها کارگری می‌کردم و شب‌ها کولبری.»
سیروان می‌گوید: «همه ما از سر ناچاری آمده‌ایم این‌جا برای کارگری. زندگی در شهرهای مرزی سخت است. کار نیست و بیشتر جوانان بیکارند. پدرها هم یا کولبر‌ند یا شغل آزاد دارند که کفاف مخارج زندگی خانواده‌هایی را که اغلب پرجمعیت هم هستند، نمی‌دهد. برای همین پدرم به همه ما گفت زرنگ باشید و مخارج خودتان را دربیاورید، چون من از پس مخارج زندگی برنمی‌آیم. الان سه عید می‌شود نرفته‌ام خانه؛ عید نوروز، عید رمضان و عید قربان. هفته‌ای یک‌بار زنگ می‌زنم. این‌جا زندگی سختی‌های خودش را دارد. وضع بهداشتی که افتضاح است. از ٩سالگی همپای پدرم می‌رفتم کولبری. پدرم تا زمانی که جان داشت، می‌رفت کولبری و حالا که پیر شده در مرز باشماخه باربری می‌کند.»
«همین دو هفته پیش بود که کارگر ٢١ساله مریوانی بر اثر برق‌گرفتگی مُرد. بار دومش بود، می‌آمد سلیمانیه. وقتی خبر را شنیدم از ته دل گفتم خوش به حالش، از کارگری راحت شد.»
صندوق بین‌المللی پول میزان بیکاری ایران برای ‌سال ۲۰۱۸ را حدود ١٣,٩‌درصد ارزیابی و پیش‌بینی کرده این رقم امسال به ١٥.٤‌درصد افزایش یابد. براساس این گزارش، این رشد تا ‌سال ۲۰۲۴ به‌صورت متمادی ادامه خواهد داشت و به حدود ١٩.٤‌درصد خواهد رسید.
مهاجرت کارگران به عراق پدیده‌ای است که این اواخر رسانه‌ای شده؛ کارگرانی که آماری از تعدادشان در دست نیست و مقامات منطقه‌ای کردستان در شمال عراق هم آمار کارگران ایرانی را ندارند. به غیر از تعداد محدودی از کارگران که اقامت کار دارند، بقیه کارگران با ویزای توریستی وارد عراق می‌شوند، برای همین تشخیص تعداد کارگران کار سختی است. «اینجا هر روز یک شهرک جدید ساخته می‌شود و برای ساخت‌وساز به کارگر نیاز دارند. اوایل به دینار و دلار حقوق می‌دادند، اما الان به تومان پول می‌دهند، چون می‌دانند دینارشان برای ایرانی‌ها خیلی زیاد است؛ هفته‌ای حقوق می‌گیریم. کُردهای ایران یعنی بچه‌های نزدیک مرز بیشتر در سلیمانیه و اربیل کار می‌کنند، چون عربی بلد نیستند اما بقیه کارگرهای ایرانی به شهرهای دیگر عراق می‌روند. غربت سخت است، اما وقتی کسی می‌میرد یا برایش اتفاق بدی می‌افتد دنیا روی سر آدم خراب می‌شود.»
تا کار پیدا کنم، جانم به لبم رسید
مسافرخانه «خالد» با اتاق‌های پنج‌متری‌اش را بیشتر ایرانی‌ها می‌شناسند؛ مسافرخانه‌ای کمی دورتر از میدان بزرگ سلیمانیه. «کاویار» یکی از ساکنان همین مسافرخانه است؛ کوچکترین مسافر که شب‌های اول را با ترس و دلهره به صبح رسانده است. «چندماه دیگر ١٧سالم می‌شود. همه می‌گفتند برای کارگری زود شروع کرده‌ای. چند روزی است، برگشته‌ام اما سپرده‌ام اگر کار بود خبرم کنند. روزهای اول خیلی سخت می‌گذرد، اما چاره‌ای نیست.»
وضعیت کار چندوقتی است خراب شده و کارگران ایرانی به راحتی نمی‌توانند کار پیدا کنند، به‌خصوص آنهایی که هم‌محلی یا هم‌روستایی در سلیمانیه یا اربیل ندارند اما وضع صنعت‌کارها، خیاط‌ها، جوشکارها و کسانی که تخصصی دارند هنوز خوب است و قبل از این‌که پایشان به عراق برسد محل زندگی و کارشان مشخص است. «صنعت‌کارها قبل از رفتن هماهنگ می‌کنند و راحت می‌روند. تعدادشان کم است. شرایط کار در کردستان عراق هم به خوبی گذشته نیست، چون تعداد کارگرها زیاد شده و برای همین دیگر به دلار یا دینار حقوق نمی‌دهند. کارگران ساختمانی که تعدادشان بالاست، روزی ٢٥٠هزار تومان درآمد دارند، البته باید هر بار ٥٠کیلو بلوک جابه‌جا کنند. آن‌قدر باید کار کنید تا جان‌تان دربیاید. کمی هم گلایه کنید، کارگران سوری جایگزین می‌شوند. وقتی رسیدم سلیمانیه، می‌ترسیدم از کسی آدرس بپرسم برای همین کلی راه رفتم تا رسیدم مسافرخانه خالد. غربت سخت است. چندبار گریه کردم اما مجبور بودم بمانم و کار کنم.»
پیش از این «عادل بکوان» محقق عراقی- فرانسوی موسسه مطالعات پیشرفته علوم اجتماعی از پاریس به خبرگزاری فرانسه گفته است: «کارگران ایرانی نه‌تنها کار خود را از منظر اجتماعی و فرهنگی در جامعه عراقی-کردی انجام می‌دهند، بلکه خرج ‌کرده و هزینه می‌کنند. کارگران نیازهای خود را برطرف می‌کنند و خودشان به‌عنوان منبعی از ثروت دیده می‌شوند.» چند روز پیش هم روزنامه «هفت‌صبح» در گزارشی نوشت عراق سالانه از حدود ٤ميليون مسافر ايراني استقبال مي‌کند. از طرف دیگر، درباره افزايش ميزان نقل‌وانتقال ارز از عراق به ايران، از سوي اين کارگران صحبت می‌شود؛ نقل‌وانتقالي که طبق گفته يک مسئول امور مالي در دولت عراق در گفت‌وگو با «العربي الجديد» در‌ سال به ده‌ها ميليون دلار می‌رسد. اين ميزان ارز، به خانواده‌هاي کارگران يا به حساب‌هاي بانکي‌شان از طريق ١٨٠شرکت به ايران حواله مي‌شود. در گزارشي که «العربي الجديد» منتشر کرده، آمده کارگران ايراني از فرصت بيشتري براي جذب در شرکت‌هاي ايراني يا عراقي در عراق برخوردارند؛ يکي به اين دليل که از قوانين کار ايران پيروي مي‌کنند و دوم اين‌که دستمزد کمتري (به دلیل نرخ برابري ارز) مي‌گيرند.
«بیشتر جوانان آبادی‌های مرزنشین رفته‌اند برای کارگری، از آبادی‌های مریوان و کردستان گرفته تا مهاباد و سرپل ذهاب اما از سنندج کمترند.»
خبرگزاری فرانسه در گزارش ماهیت زندگی و تعداد کارگران ایرانی در عراق آورده است: «در جنوب یکی از بزرگراه‌های شلوغ اربیل، یک تاجر عراقی- کُرد، ساختمان‌‌هایش را به مسافرخانه‌های ارزان تبدیل کرده تا اقامتگاه مناسبی برای کارگران ایرانی باشد.» «خورشید شقلاویی» ٥٤ساله به این خبرگزاری گفته در پاییز گذشته ٥٤ کارگر ایرانی در این مسافرخانه اقامت کردند و حالا تعداد آنها به ١٨٠ نفر رسیده. او دو ساختمان دیگر در نزدیکی مسافرخانه‌های خود را اجاره کرده، اما تعداد اتاق‌ها و امکانات همچنان کافی نیست؛ اتاق‌های ٩متری برای چهار کارگر که برای هر شب باید ٣دلار بپردازند.
ماه‌های نخست که جوانان از فشار بیکاری راهی سلیمانیه و اربیل شدند، بیشتر خانواده‌ها می‌ترسیدند جوانان‌شان بروند عراق، اما کم‌کم تعداد کارگران بیشتر شد و نگرانی‌ها برطرف. قدیمی‌ها حالا دوسالی است که در عراق کار می‌کنند و بعضی‌هایشان هم اقامت کار دارند. «کاویارِ» ٢٤ ساله، تعداد کارگران ایرانی را بیشتر از سوری‌ها، هندی‌ها و چینی‌ها می‌داند: «قبل از این‌که بروم عراق تحقیق کردم ببینم شرایط چطور است؛ در روزنامه‌ای خواندم نزدیک ٢٥٠هزار نفر در این دوسال رفته‌اند عراق برای کار. نمی‌دانم چقدر درست است، البته کارگر زیاد است. علاوه بر کارگرهای ایرانی خود عراقی‌ها هم از شهرهای دیگر برای کار می‌آیند اربیل و سلیمانیه. اوضاع کار خوب نیست. قبل از این‌که بروم عراق همه می‌گفتند کار زیاد است، اما جانم به لبم رسید تا کار پیدا کردم، چون کار ساختمانی برای من سخت بود، البته اوضاع کسانی که با پاسپورت آمده‌اند، بهتر است. کسانی که پاسپورت ندارند، نمی‌توانند وارد اربیل و سلیمانیه شوند و در همان شهر «پینجوین» نزدیک مرز برای کارگری با درآمدهای خیلی پایین می‌مانند.»
«برای یک‌ماه اقامت در مسافرخانه روزی ٤هزار دینار باید بپردازید- نزدیک ٤٠هزار تومان خودمان- وگرنه شبی ٥هزار دنیار پایتان می‌نویسند. برای خورد و خوراک هم ایرانی‌ها از غذاهای ارزان استفاده می‌کنند تا هزینه‌هایشان پایین بیاید.»
کار ساختمانی برای «کاویار» سنگین بوده و به‌ هزار زحمت کاری در یک اغذیه‌فروشی پیدا می‌کند. آن‌طور که او می‌گوید چینی‌ها و هندی‌ها بیشتر در خانه‌ها کار می‌کنند و ایرانی‌ها بیشتر کارهای ساختمانی و داربست‌زدن را به‌عهده دارند. کاویار می‌گوید عراقی‌ها اهل شکم‌اند برای همین فست‌فودی‌ها و رستوران‌ها مشتری‌های زیادی دارند و بیشترشان از ٧ صبح تا ١٢ شب بازند، البته برای کار باید قبلا در فست‌فودی کار کرده باشید. کاویار در فست‌فودی کوچکی کار می‌کرده و شب‌ها هم همان‌جا می‌مانده تا پول مسافرخانه ندهد، برای روزی ١٥٠هزار تومان. بیشتر مشتری‌های او کارگران عراقی بودند، چون غذاهایش ارزان بود. «شب‌ اول هوا سرد بود و باران می‌بارید، آن‌قدر اذیت شدم که زنگ زدم به صاحب‌کارم پاسپورتم را بیاورد برگردم ایران. اما او برایم پتو آورد و کمی دلداری‌ام داد تا بمانم و پول دربیاورم.»
اوایل همه‌ چیز بهتر بود
میکاییل صدیقی، رئیس انجمن صنفی کارگران ساختمانی استان کردستان اما نگران سرنوشت کارگران ایرانی است و در مورد این دغدغه گفته است: «ما هر روز شاهد مهاجرت کارگران و استادکاران ایرانی به کردستان عراق هستیم؛ شهر مریوان که من در آن زندگی می‌کنم، فقط ۱۵کیلومتر تا مرز سلیمانیه فاصله دارد؛ شاید بشود با جرأت گفت ٨۰-٧۰درصد کارگران و استادکاران ساختمان که به عراق مهاجرت می‌کنند، از استان کردستانند؛ در شهرهای مریوان سروآباد، حداقل ٥۰-٤۰درصد استادکاران در عراق کار می‌کنند؛ از زمانی که ارزش پول پایین آمده و ساخت‌وساز کم شده، موج مهاجرت گسترده‌تر شده است؛ در یک‌سال و چندماه گذشته، در ایران قیمت همه اقلام ساختمان از سیمان گرفته تا تیرآهن، بالا رفته، اما نرخ نیروی کار ثابت مانده؛ کارگر و استادکار ساختمان با نرخ چهار‌سال پیش مشغول به کارند، اما در عراق دستمزدها خیلی بالاتر است؛ مثلا اگر در ایران دستمزد برای نمای سنگ‌کاری، متری ۴۰هزار تومان است، در عراق همین کار متری ۱۰هزار دینار است که می‌شود حدود ۱۰۰هزار تومان؛ آن‌جا کارگران روزمزد هم روزی ۳۰۰ تا ۳۵۰هزار تومان درآمد دارند؛ استادکار، روزی ۴۵۰هزار تومان که پول خوبی‌ است؛ برای کارگری که در ایران باید ٦ماه ‌سال بیکار باشد و ٦ماه بعد را با دستمزد چهار سال قبل بسازد، خیلی می‌صرفد.»
«من اقامت کاری دارم و هرقدر که بخواهم می‌توانم بمانم. کارهای اقامت‌مان را وکیل صاحب‌کارمان انجام داد.»
«سیامند» جزو نخستین کارگرانی است که راهی کردستان عراق شده و حالا جزو قدیمی‌ها به حساب می‌آید. او دوسالی می‌شود که به عراق برای کار می‌رود. سیامند از همان اول میدان‌نشین نبوده، چون با یکی از هم‌روستایی‌هایش به سلیمانیه رفت، خانه را او برایش اجاره کرد و اقامت کار هم گرفت، تا مجبور نشوند هر ٢٨روز برگردند ایران. سیامند حالا هر سه ماه یک‌بار چند روزی می‌رود ایران.
داربست فلزی کار اصلی «سیامند» ٢٤ساله است و رونق کار ساختمان‌سازی را افزایش چشمگیر جمعیت عراق می‌داند: «از کارم راضی‌ام خدا را شکر. برای هم‌روستایی خودمان کار می‌کنم، اجاره‌خانه هم نمی‌دهم. اغلب کارگران ایرانی آشنا و فامیلند، البته سوری‌ها و ترک‌ها هم هستند. ساختمان‌سازی کار سختی است، اما پول خوب می‌دهند و همین کافی است. جمعیت عراق رو به افزایش است و برای همین به شهرک‌های جدید نیاز دارند. تا زمانی که عراق امنیت داشته باشد، برای کارگران ایرانی کار هست، چون کارگران برای عراقی‌ها منبع درآمد به حساب می‌آیند و در عین حال با مهندسان و کارفرمایان ارتباط خوبی دارند، البته نسبت به گذشته درآمد کارگران ایرانی پایین آمده. اوایل که ما کار می‌کردیم به دلار پول می‌داند، اما حالا به ریال حقوق می‌دهند، اگر همین‌طور پیش برود، شاید شرایط سخت‌تر و درآمدها کمتر هم شود.»
از واکسی تا کارگر مرغداری
در عراق، کارگران ایرانی را تنها سر ساختمان‌های نیمه‌کاره درحال داربست‌زدن یا حمل بلوک و سیمان نمی‌بینید یا سر میدان شهر در انتظار کار. بساط واکسی برای مسن‌ترهاست، آنهایی که توان کار سخت را ندارند. «آدم از خجالت آب می‌شود وقتی این پیرمردها را می‌بیند. در یکی از این مسافرخانه‌هایی که ایرانی‌ها می‌مانند، تعدادی از این مردها را دیده‌ام که هم‌سن‌وسال پدرم بودند؛ هر کفش ٥٠٠دینار. «اسماعیل» ٥٠سال داشت و بار ششم بود که می‌آمد عراق برای واکس زدن. تعداد این «اسماعیل‌ها» کم نیست.»
«درآمد کارگران مرغداری بالاست. ماهی ١٠میلیون تومان، البته کارشان خیلی سخت است. باید کاربلد باشید.»
«ادریس» یکی از کارگران مرغداری است. در مریوان خیلی سعی کرد کاری برای خودش دست‌وپا کند، اما چون پایش را روی مین از دست داده، کار پیدا کردن برایش کمی سخت بود. او ٢٦سال دارد و تازه یک‌ماه از ازدواجش گذشته بود و مجبور شد دوماه تازه‌عروسش را تنها بگذارد، البته بعد از دوماه با ١٠میلیون پول برگشت؛ «پول زیادی است.» مرغداری‌ای که ادریس در آن کار می‌کند، نزدیک سلیمانیه است؛ کارگران از صبح تا شب باید آن‌جا کار کنند و شب‌ها همان‌جا بمانند و نگهبانی بدهند. آمپول‌زدن مرغ‌ها و تمیزکردن مرغداری‌ هم با کارگران است. «ادریس بعد از دوماه برگشت ایران و قرار است اگر کار بود، دوباره برگردد سلیمانیه، البته این‌بار می‌تواند سه نفر دیگر را هم با خود ببرد. سپرده‌ام پسرخاله‌ام را هم با خود ببرد. در مرغداری‌ها به هر کس کار نمی‌دهند، باید کاری باشی و کاربلد.» «من عاشق چوبم برای همین هنر دستم را در عراق می‌فروشم. جوانانی مثل من کم‌اند، چون بیشترشان برای کارگری می‌آیند.»
آرشین ٢٨سال دارد، اهل سنندج است و مثل بیشتر جوانان مرزنشین بعد از دیپلم به فکر کاسبی افتاده: «دیپلم که گرفتم، کار با چوب را یاد گرفتم. عاشق بوی چوبم و وقتی چوبی را شکل می‌دهم، روحم زنده می‌شود. بار چهارم است می‌آیم مسافرخانه «خالد». همین‌جا توی اتاق کار می‌کنم و می‌فروشم.»
پدر «آرشین» با پنج‌سر عایله بیکار است و از وقتی «آرشین» آمده عراق کمی اوضاع خانه بهتر شده: «پنجره‌های تزیینی برای کافه‌ها و کافی‌شاپ‌ها درست می‌کنم. عراقی‌ها پنجره‌ها را خیلی دوست دارند و هر پنجره را ٣٠-٢٠ و حتی ٥٠هزار دینار هم می‌خرند. بستگی به اندازه پنجره دارد، اما همین پنجره‌ها در ایران برایم ٥٠هزار تومان سود داشت. واقعا وضع کار در سنندج خوب نیست و بیشتر جوانان بیکارند.»

انفجار اسرار آمیز از “سلاح آخرالزمانی” روسیه


انفجار. برنامه لغو شده تخلیه یک روستا. پنج کارشناسی اتمیِ کشته شده و مقداری یون رادیواکتیو در هوای ساحل شمالی نروژ. به گزارش سی ان ان، این‌ها رد پای چیزی است که به نظر می‌رسد آخرین تلاش شکست خورده روسیه برای آزمایش موشک بوروستنیک یا همان اسکای فال باشد. صاحب این موشک؛ یعنی ولادیمیر پوتین ادعا می‌کند بُرد این موشک نامحدود است و می‌تواند بر فراز تمام سیستم‌های پدآفندی آمریکا مانور دهد. با همه اینها، اما در این ماه یک نقص مهم به کسانی که در کرملین مشتاق هستند بر بازوی نظامی رو به رشد خود تاکید کنند اثبات شد.

به گفته مقامات آمریکایی این نخستین بار نیست که آزمایش موشکی روسیه کاملا موفقیت آمیز نبوده است. اما فایر اسکای چیست؟ در حقیقت، تحلیلگران هم واقعا نمی‌دانند این موشک چیست. اما حدسیات، آن‌ها را به این سمت می‌کشاند که تصور کنند اسکای فال، نوعی موشک کروز است که در یک راکتور اتمی طراحی شده است. افزایش سطح تشعشات در منطقه که توان رسیدن تا نروژ را داشت به این تئوری‌ها اعتبار می‌بخشد.

دیمیتری پسکوف، سخنگوی پوتین از تایید گمانه زنی‌های گسترده بین المللی مبنی بر اینکه این حادثه بر اثر موشک کروز اتمی بوده است سرباز زد، اما گفت: «این ناکامی تلاش‌های روسیه برای توسعه توانایی‌های نظامی پیشرفته را متوقف نمی‌کند.»

پسکوف گفت تنها کارشناسان می‌توانند در مورد چنین موضوعاتی اظهار نظر کنند، اما افزود: «متاسفانه حوادث اتفاق می‌افتند. این‌ها تراژدی هستند. اما در این مورد خاص برای ما مهم است که قهرمانانی که جانشان را در این حادثه از دست دادند به خاطر بسپاریم.»

انفجار هسته ای اخیر در روسیه اولین حادثه از این دست نبود. یک ماه پر تلاطم، پر از انفجار و نشت‌های غیر منتظره این پرسش را ایجاد می‌کند که «رقابت روسیه برای فتح اعماق دریا و فراز آسمان‌ها، همه چیز را به آتش خواهد کشاند؟»

واکنش ترامپ

سرانجام چهار روز پس از حادثه، که جان پنج دانشمند هسته‌ای را گرفت، مقامات روسیه اذعان کردند که این انفجار با آزمایش «تسلیحات جدید» مرتبط است. اما دقیقا این تسلیحات چیست؟

هنوز کسی به طور دقیق نمی‌داند که انفجار یادشده به چه علت اتفاق افتاده و دانشمندان هسته‌ای که در اثر انفجار، اجسادشان به دریا پرت شد، دقیقا روی چه چیزی کار می‌کردند. به همین دلیل، حادثه نیونوکسا، نگرانی‌هایی درباره تکرار حادثه چرنوبیل ایجاد کرد.

انفجار مذکور، منجر به افزایش میزان تشعشعات رادیواکتیو در منطقه شده است. منابع روسی از افزایش ۱۶ برابر بیش از حد معمول تشعشعات رادیواکتیو در محل انفجار خبر داده‌اند.

دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا به انفجار اخیر در روسیه واکنش نشان داد و آن را مرتبط با یک موشک جدید کروز هسته‌ای دانست.

وی در صفحه توئیتر خود اعلام کرد: «ما فناوری مشابه و البته پیشرفته تری داریم.»

سخنگوی کرملین در واکنش به توئیت ترامپ اعلام کرد با توجه به هزینه‌های بالای دفاعی آمریکا از اظهارات ترامپ درباره فناوری پیشرفته موشکی تعجب نکرده ام

زندانیان زن قرچک از دریافت غذا امتناع کردند‎

کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی

زنان زندانی بند ۵ زندان قرچک ورامین به صورت دسته جمعی از دریافت جیره غذایی زندان امتناع کردند‎

حدود ۲۰۰ تن از زنانی که در بند ۵ اندرزگاه یک ندامتگاه شهر ری موسوم به زندان قرچک ورامین محبوس هستند، در اعتراض به وضعیت نامناسب این زندان، کیفیت پایین مواد غذایی و قیمت بالای اقلام موجود در فروشگاه زندان، از دریافت ناهار امروز زندان امتناع کردند.

این زنان روز شنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۸، در نامه‌ای خطاب به حشمت اله حیات الغیب، مدیر کل زندان‌های استان تهران، نوشته‌اند: «غذای این زندان چه از نظر کیفی و چه کمی دارای استانداردهای حداقلی نیست. میوه و سبزیجات در فواصل زمانی طولانی با قیمت‌های گزاف تنها در فروشگاه موجود است. آب آشامیدنی به مقدار کم یافت می‌شود و مجبور به خرید آب آشامیدنی از فروشگاه هستیم. آوردن پوشاک توسط خانواده در این زندان ممنوع است و به اجبار، تن به خرید پوشاک با کیفیت خیلی پایین و قیمت خیلی بالاییم.»

آن‌ها اعلام کرده‌اند که اگر پیگیری‌های لازم در این خصوص صورت نگیرد در روزهای آتی، خرید از فروشگاه‌های بند ۵ را نیز تحریم خواهند کرد.

لازم به توضیح است؛ زندان شهر ری که به زندان قرچک نیز معروف است، سابقا یک مرغداری بوده و در آنجا صدها زن در شرایط پرازدحام و غیر بهداشتی و بدون دسترسی به آب آشامیدنی سالم، غذای مناسب، دارو و هوای تازه نگهداری می‌شوند.

بازهم افزایش تعداد چک‌های برگشتی در ایران

بر اساس آمار بانک مرکزی جمهوری اسلامی، تعداد چک‌های برگشتی در ماه تیر امسال به نسبت ماه خرداد، ۳ / ۱۶ درصد افزایش یافته است.

بنا بر این گزارش در تیرماه ۱۳۹۸، حدود ۷۱۷ هزار چک در ایران برگشت خورده است. قبلا اعلام شده بود که در سومین ماه فصل بهار، در کل کشور حدود ۶۱۷ هزار فقره چک به ارزشی حدود ۹۴ هزار میلیارد ریال برگشت داده شده است که نسبت به اردیبهشت‌ماه از نظر تعداد ۱ / ۶ درصد و از نظر مبلغ ۲ / ۱ درصد افزایش داشته است.

این در حالی است که با تصویب قانون جدید چک در سال ۱۳۹۵ شمار چک‌های برگشتی رو به کاهش بود. افزایش دوباره چک‌های برگشتی ظاهرا با وضعیت نامساعد اقتصادی کنونی بی‌ارتباط تلقی نمی‌شود.