Previous Next

نوبت به کشاندن پای روسها به خلیج فارس رسید


نگرانی کویت از احتمال بسته شدن تنگه هرمز

به گزارش ایرنا، فرمانده نیروی دریایی ارتش تحت امر خامنه ای از برگزاری رزمایش مشترک با روسیه در خلیج فارس خبر داد و گفت: به همین منظور ناوگان روسیه به زودی در آب‌های جنوبی ایران پهلو خواهد گرفت.

در همین حال مقامات کشور کویت از احتمال بسته شدن تنگه هرمز ابراز نگرانی کردند. معاون وزیر خارجه کویت گفت این کشور به بسته شدن تنگه هرمز و تهدیدها در این خصوص با نگرانی نگاه می‌کند.

این در حالیست که به گزارش آسوشیتدپرس، بودجه نظامی آمریکا برای اولین بار طی ۷ سال گذشته افزایش یافته است.

این منبع در باره وضعیت عبور و مرور در تنگه هرمز هم نوشت: به‌ دنبال اعلام آمادگی ستاد فرماندهی مرکزی نیروهای آمریکا (سنتکام) برای پاسخگویی به هرگونه اقدام خطرناک رژیم ایران در خلیج‌ فارس، سخنگوی نیروی دریایی این فرماندهی ادعای یک خبرگزاری ایران (تسنیم) مبنی بر فیلمبرداری از ناو آمریکایی آیزنهاور در خلیج‌ فارس توسط پهپادهای سپاه پاسداران را تکذیب و طی یادداشتی به خبرگزاری آسوشیتدپرس اعلام کرد:‌ ناو آیزنهاور از سال ۲۰۱۶(سه سال پیش) اصلا در آبهای خلیج‌ فارس حضور ندارد و ادعای فیلمبرداری از آن به کلی دروغ است.

خبرگزاری تسنیم وابسته به سپاه پاسداران روز شنبه مدعی شده بود که نیروی دریايی سپاه توانسته یک ماموریت تجسسی را بر فراز یک ناو هواپیمابر آمریکایی در آب‌های خلیج فارس انجام دهد.

تهدید دوباره به بستن تنگه هرمز

یک مقام نظامی جمهوری اسلامی گفته: اگر قرار باشد نفت ما از تنگه هرمز عبور نکند حتما نفت دیگران هم از این تنگه عبور نخواهد کرد.

پاسدار محمد باقری رئیس ستاد نیروهای مسلح جمهوری اسلامی امروز در حاشیه یک همایش در تهران در جمع خبرنگاران در عین حال تاکید کرد که این موضوع به معنای بستن تنگه هرمز نیست اما در ادامه، بستن تنگه هرمز را هم منتفی ندانست.

وی گفت: قصد بستن تنگه هرمز را نداریم مگر اینکه دشمنی دشمنان به حدی برسد که چاره ای جز این وجود نداشته باشد، در آن روز کاملا قادر به بستن تنگه هرمز هستیم.

این در حالیست که رئیس ستاد مرکزی فرماندهی آمریکا (سنتکوم) در منطقه خلیج فارس، گفته است: ایالات متحده تمام امکانات خود را به کار خواهد بست تا مانع از هر نوع اقدام احتمالا خطرناک از سوی رژیم ایران شود.

این مقام نظامی آمریکا گفت ایالات متحده همه منابع لازم را برای متوقف کردن رژیم ایران از دست زدن به هر اقدامی که می‌تواند خطرناک باشد در اختیار خواهد داشت.

آسوشیتدپرس نوشت: این تحولات در شرایطی گزارش می‌شود که دولت آمریکا سپاه پاسداران را در فهرست تشکیلات تروریستی قرار داده است.

برای داعشی بودن باید پسر آخوند مطهری باشی!


به گزارش ایسنا، علی مطهری در یادداشتی به عنوان “فاجعه بازی پرسپولیس – سپاهان” نوشت: روشن شد که بعد از ۴۰ سال عمر جمهوری اسلامی هنوز نتوانسته‌ایم به تعداد واقعی تماشاگران، بلیت بفروشیم و مثلاً مانند روز جمعه چهل هزار بلیت اضافه به فروش رفت و هنوز هر تماشاگری صندلی مشخصی ندارد. معلوم شد باید فشار خارجی باشد تا ما تحت نظم در آییم.

وی نوشته: فیلم‌هایی که از این حادثه تلخ (درگیری تماشاچیان با ماموران انتظامی در استادیوم آزادی) نشان داده شد بیش از هر چیز عدم اقتدار پلیس را به نمایش گذاشت، همانطور که ماجرای تلخ قتل روحانی همدانی نیز بیش از هر چیز حاکی از عدم اقتدار پلیس ماست.

علی مطهری نوشت: همیشه وقتی نیروی ناظم جامعه از خود ضعف نشان می‌دهد لات‌های جامعه سر بر می‌آورند و می‌خواهند حکم برانند، لاتی در همدان نفس‌کش می‌طلبد و لات‌های اصفهان و تهران نیز در ورزشگاه اموال بیت المال را از بین می‌برند و پلیس را مور ضرب و شتم قرار می‌دهند و از ارتفاع به پایین پرت می‌کنند. جالب است که فقط ۱۰ نفر بازداشت شدند در حالی که باید حداقل ۲۰۰ نفر بازداشت و مجازات شوند.

پسر آخوند مرتجع مطهری در ادامه نوشته است: اکنون لازم است مسئولان امنیتی به کمک دوربین‌ها تمام خاطیان را بازداشت کنند و در وسط همان استادیوم آزادی حد قذف یعنی ۸۰ ضربه شلاق درباره آن‌ها اجرا شود.

شروع آخوندکشی؛ باد کاشتید طوفان درو خواهید کرد


مردی که روز شنبه در همدان یک آخوند حکومتی را به ضرب گلوله به هلاکت رسانده بود، طی درگیری با ماموران انتظامی کشته شد. این مرد 46 ساله که بهروز حاجیلو نام داشت، پس از به هلاکت رساندن آخوند حکومتی عکسی از صحنه تیراندازی را بهمراه نوشته زیر در اینستاگرم منتشر کرد: …الانم یه آخوندو به درک واصل کردم
همدان خیابان شهدا

خامنه‌ای روز یکشنبه در دیدار با سرکردگان نیروی انتظامی با اشاره به هلاکت آخوند حکومتی در همدان گفت: نیروی انتظامی باید با عوامل ناامن‌کننده فضای مجازی مقابله کند.

عباس عبدی، روزنامه اصلاح طلب امروز در روزنامه اعتماد در این باره نوشت: ترور یک روحانی در همدان از سوی اوباش اتفاقی مهم بود که باید مورد توجه کافی قرار گیرد. به ویژه آنکه انحراف رفتاری جماعت اصولگرا در حمایت ضمنی از فرهنگ الوات و به کارگیری آنان در حذف دیگران و نیز همراهی آنان با مناسک دینی موجب شکل‌گیری یک فساد عجیب و غریب رفتاری شد که اکنون آثار خود را نشان می‌دهد.

وی نوشت: آفتابه به گردن اوباش انداختند، آنان را برعکس سوار خر نشاندند و لباس زنانه به تن آنان کردند و در محله‌ها گرداندند. بگذریم که این کارها همه خلاف قانون بود، ولی مهم‌تر این بود که از یک سو کینه و نفرت را دامن زد و از سوی دیگر ارزش‌های فرهنگی و اجتماعی متهمان را تقویت کردند چون با همان ارزش‌های اجتماعی و فرهنگی خودشان به مبارزه با آنان رفتند. ارزش‌های مردسالار، مجازات‌محور و حقارت‌آمیز.

عبدی نوشت: این ماری بود که در آستین پرورش یافت. کلیه کسانی که همسو با این فرهنگ هستند و در تقویت آنان کوشیده‌اند باید در رفتار و گفتار خود صریح و روشن تجدیدنظر کنند. رفتار گذشته آنان را نمی‌توان فقط در قالب یک اشتباه فنی و ناخواسته تحلیل کرد، بلکه آن یک انحراف فاحش و مسلم بود.

پیام سفر وزیر خارجه ملاها به کره شمالی چیست؟


رسانه های خبری در تهران نوشتند: وزارت خارجه آمریکا، پس از مطرح شدن علنی پیشنهاد ظریف برای مذاکرات به آن پاسخ سردی داد. ظریف در نیویورک پیام‌های متعددی به آمریکا ارسال کرد. او برای رساندن این پیام به دولت آمریکا و طرفدارانش به گفتگو با شبکه محبوب دونالد ترامپ، یعنی فاکس‌نیوز، نشست. اما ظاهرا این اقدامات هم نتوانست نتایج مطلوب را محقق کند.

این منابع نوشتند: پس از آن ظریف از احتمال خروج از ان‌پی‌تی و نیز سفر به کره شمالی سخن گفت که می‌تواند حاوی این پیام باشد که جمهوری اسلامی در برابر فشار‌های فزاینده واشنگتن ممکن است تجربه هسته‌ای کره شمالی را بررسی کند و به تقویت توانمندی‌های هسته‌ای خود مبادرت ورزد.

سفر احتمالی وزیر خارجه ملاها به کره شمالی در حالی است که پیونگ یانگ از پیمان منع سلاح‌های اتمی خارج شده است.

اظهارات ظریف و برنامه سفر به کره شمالی در حالیست که روزنامه واشنگتن‌پست در سرمقاله ادیروز خود نوشت: دولت آمریکا برای مقابله با رژیم ایران از تحریم‌های شدید استفاده می‌کند. اما خطر اینجا است که این تحریمها رژیم ایران را به اتخاذ اقداماتی نظیر از سر گیری غنی‌سازی گسترده اورانیوم یا حمله به نیرو‌های آمریکایی در منطقه تحریک می‌کند. امری که ممکن است به جنگ منجر شود.

دولت ترامپ؛ دامی که جمهوری اسلامی در آن افتاد


منصور امان

دامی که “نظام” برای ترامپ گذاشت و خود در آن افتاد

زیر فشار تحریمهای آمریکا و جُنبشهای اعتراضی در داخل، ج.ا بی تابانه نه درپی راه حل، بلکه به دُنبال سوراخ فرار است. دوره گردی رسانه ای وزیر خارجه مُلاها در آمریکا و طرح پیشنهاد “تبادُل زندانیان”، ناخُنی است که “نظام” با همین هدف به دیوار می کشد.

وقتی آقای ظریف در نیویورک بسته مُعامله بر سر “زندانیان” را از چمدانش درآورد، انتظار داشت با درجه بالا از سوی مُخاطبانش جدی گرفته شود. به راستی نیز پیشنهاد مزبور از دو زاویه تازگی داشت: نخُست از آن رو که برخلاف موارد مُشابه پیشین که پروسه دادوستد در کانالهای محرمانه جریان می یافت، ج.ا این بار به گونه علنی گروگانهای خود را به بازار می آورد. سپس، “نظام” به اُسلوب تجارت پُرمنفعت خود پُشت کرده و برای “تبادُل” زندانیان، پول یا اسلحه طلب نمی کرد.

کمی بعدتر که فرستاده مُلاها با خط کشی بین اعضای دولت آمریکا و تقسیم آنها به “جنگ طلب” و جنگ گُریز، رویکرد جدید اربابانش را کمی صیقل داد، آشکار گردید که سر بُزُرگ پیشنهاد “تبادُل”، زیر لحاف است. آقای ظریف از دامن این روزنامه به آغوش آن تلویزیون آمریکایی خزید تا اصرار کند که آقایان بولتون و پُمپئو در پی جنگ با ج.ا هستند، در حالی که آقای ترامپ خواهان چنین چیزی نیست.

به این وسیله آقای ظریف همه کارتهای بازی خود را رو کرد و آن چه که روی میز دیده می شد، همانهایی بود که پیشتر با اُروپا بازی شده و یک باخت بُزُرگ را برای رژیم ولایت فقیه رقم زده بود.

با ارایه پیشنهاد “تبادُل زندانیان” به آمریکا، مُلاها وانمود می کنند که آماده مذاکره بر سر موضوعات مورد اختلاف هستند. آنها با این سیگنال، عقب نشینی از رویکرد خود مبنی بر خودداری از مُذاکره با دولت آقای ترامپ را به طرفهایشان اعلام می کنند، همزمان اما شرط می گذارند آقایان بولتون و پُمپئو از این پروسه کنار گذاشته شوند. مفهوم واقعی این خواسته، کنار گذاشتن سیاست “فشار حداکثر” از سوی آمریکاست که دو پایور مزبور نمایندگان برجسته آن به شمار می آیند.

آشکار است که حاکمان جمهوری اسلامی به گونه بلاهت باری به این وسیله در پی ایجاد شکاف در دولت آمریکا هستند و برای تحریک اشتهای آقای ترامپ دانه می پاشند. آنها روی روحیه مُعامله گری این تاجر سابق حساب باز کرده اند و اُمیدوارند با جلب نظر او، شرطهای دوازده گانه کنار رفته و توافُقی در تراز “برجام” روی میز قرار بگیرد که باوجود ضمیمه بودن “جام زهر”، دست آنها را در داخل و منطقه باز بگذارد.

تاکتیک ایجاد شکاف و گذران زندگی در آن را آقایان خامنه ای و روحانی پس از کناره گیری آمریکا از “برجام” نیز به کار گرفتند. در آن هنگام آنان برای دور کردن اُروپا از ایالات مُتحده دست به تقلای سختی زدند و همه تُخم مُرغهای سیاست “پسابرجامی” خود را در این سبد گذاشتند. نتیجه این سرمایه گذاری، یک شکست سنگین بود که دستگاه سیاسی و اقتصادی ج.ا را به کمی بیشتر به قعر بُحران نزدیک ساخت.

این واقعیت که رژیم حاکم بر ایران یک راهکار شکست خورده را در چارچوبی غیرواقعی تر راهنمای عمل خود ساخته، در مرتبه اول بیانگر درماندگی ناشی از فشار تحریمها از یکطرف و مُقاومت و اعتراض جامعه از سوی دیگر است. پیامی که حاکمان کشور به وسیله آقای ظریف ارسال کرده اند، در حقیقت از پا درآمدن زیر این فشار دوگانه است. آنها برای نجات خود به دست و پا افتاده اند و نااُمیدانه ابتدا به ترفند و تاکتیک مُتوسل شده اند.

رهبران ج.ا به خوبی در حال نزدیک شدن به نُقطه ای هستند که آقای ترامپ می خواست آنها را آنجا ببیند؛ پس چرا حالا باید مانعشان شود؟

بی توجهی اپوزیسیون به وضعیت کارگران ایران

شکوه میرزادگی

بی توجهی اپوزیسیون در ارتباط با وضعیت کارگران ایران
به مناسبت روز جهانی کارگران

بر اساس آمار و ارقام، و عکس ها و ویدئوهای موجود در رسانه ها، بیشترین اعتصابات و تظاهرات علیه بیدادگری های رژیم حاکم بر ایران، در سراسر سال گذشته، متعلق به کارگران بوده است. و بیشترین دستگیری ها، زندان ها، شکنجه ها نیز متوجه کارگرانی بوده که با شهامتی استثنایی مقابل رژیم ایستاده اند. اما متاسفانه سازمان ها و احزاب اپوزیسیون، که در ارتباط با هر مساله ای ده ها بیانیه و پتی شن منتشر می کنند، و برای تصمیم گیری در ارتباط با مسایلی عادی، هر ساله چندین جلسه و کنفرانس دارند، کمترین واکنش را نسبت به وضعیت کارگران ایران داشته اند.

آیا این بی تفاوتی آشکار را باید در نداشتن درک ارزش کار کارگران دانست و یا عوامل دیگری هم موجب پیدایش آن شده است؟ به باور من بی توجهی آگاهانه یا ناآگاهانه اپوزیسیون نسبت به کارگران و کم کاری در بازتاب گسترده ی خواست های آن ها ریشه در فرهنگ غلطی دارد که هر نوع حق طلبی کارگران را به کمونیسم ربط می دهد. و تصور بر این است که هر فرد یا سازمان و حزبی که از خواست های کارگران دفاع کند و یا پشتیبان آن ها باشد حتما گرایشات کمونیستی دارد.

کارگران و انقلاب اکتبر روسیه

قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و تبلیغات گسترده ی آن ها در ارتباط با حقوق و اهمیت ارزش کارِ کارگران، این اشتباه برداشت در ذهن مردمان عدالت خواهِ بسیاری از کشورها بوجود آمده بود، که کارگران شوروی و دیگر کشورهای کمونیستی وابسته به آن، خوشبخت ترین و شادترین و مرفه ترین مردمان هستند. با فرو ریختن دیوارهای به اصطلاح آهنین این سرزمین ها و آشکار شدن وضعیت بد مردمان، به ويژه وضعیت فلاکت بار کارگرانی که از ساده ترین حقوق بشری شان محروم بودند، شوک سختی برای بسیاری از مردمان، به ويژه دوستداران و باورمندان به سوسیالیسم بود.

اثرات سوسیالیسم در زندگی کارگران قرن بیستم

با این همه مساله ی مهمی که نمی توان آن را نادیده گرفت نقش و اثرات شگرف برخی از ایده های زیبای سوسیالیستی بود در تغییر ساختار اجتماعی کشورهای اروپایی و آمریکایی و دیگر کشورهای صنعتی.

تبلیغات گسترده ی کشورهای کمونیستی از یک سو و بحران های اقتصادی یک دهه قبل از جنگ دوم جهانی، به همراه ازدیاد روزافزون فقر و گرسنگی و بیماری و خطر شورش های غیرقابل کنترل کارگران از سویی دیگر، سبب شد که مصلحان این کشورها تغییرات وسیعی در ساختار اجتماعی خود بوجود آورند؛ به زودی دولت های این کشورها یکی پس از دیگری قوانینی را وضع کردند که براساس آن موظف می شدند، امکاناتی چون بیمه بیکاری و بازنشستگی، بیمه های درمانی، تامین مسکن، خدمات آموزشی و بسیاری چیزهای دیگری را که کمونیست ها به مردمان وعده می دادند، در اختیار مردمان قرار دهند. اما آن چه که در این میان به زیان کارگران تمام شد ترس از کمونیسم در برخی از کشورهای دیکتاتورزده ای بود که از یک سو قادر نبودند با امکانات رفاهی و تامین اجتماعی برای کارگران، مقابل تبلیغات کمونیستی بایستند. و از سویی دیگر از حق طلبی کارگران و احتمال شورش آن ها به هراس افتاده و روز به روز کنترل و فشار را بر آن ها سخت تر می کردند.

وضعیت کارگران ایران قبل از انقلاب

متاسفانه این بی تفاوتی در ارتباط با وضعیت کارگران و همزمان ترس از شورش آن ها حتی پس از فروپاشی شوروی همچنان و تا امروز در برخی از کشورها ی دیکتاتوری از جمله ایران پس از انقلاب وجود دارد. می گویم ایران پس از انقلاب، زیرا ایران قبل از انقلاب یکی از معدود کشورهایی بود که به دنبال کشورهای اروپایی و آمریکایی به فکر تامین رفاه اجتماعی کارگران افتاد.

توجه کنید، اولین فرمانی که در ارتباط با اصلاح وضعیت کارگران ایران صادر شد در سال 1302 خورشیدی بود. در این فرمان بر پایین آوردن ساعات کار (تا 8 ساعت در روز)، استفاده از حقوق برای روزهای تعطیل، و فضای سالم محیط کار تاکید شده بود.

ـ در تاریخ 1307 خورشیدی در دوران رضاشاه قانون منع برده داری و بیگاری به مجلس رفت. (22 سال بعد از امضای قانون مشروطه که به دلیل دخالت «روحانیون» نه از لغو برده داری نامی برده شد.

– اولین مقررات رسمی در مورد کارگران ایران در سال 1309 خورشیدی نوشته و به وسیله ی هیات وزیران آن دوره تصویب شد. در این مقررات بوجود آوردن صندوقی (که از برداشت درصد کمی از حقوق خود کارگران تغذيه می کرد) برای جبران حوادث ناشی از کار پيش بينی شده بود.

– در سال 1311 خورشید، برای جبران خسارت وارده بر کارگران دولتی در حین کار، بودجه ای دولتی در نظر گرفته شد.

ـ نخستین اداره ی دولتی در ارتباط با امور كارگری در سال 1314 خورشیدی به نام «اداره كل صناعت و معادن» تشكیل شد. این اداره «نظام‌ نامه ی كارخانجات و موسسات صنعتی» را تهیه و در تاریخ 19 مرداد 1315 به تصویب هیئت وزیران رسانید.

و پس از آن، تا انقلاب ویرانگر اسلامی هر نظام نامه و قانونی که در ارتباط با کارگران تصویب شد همگام با قوانین پیشرفته بین المللی بود؛ تنها مورد منفی در چنين قوانین و نظام نامه ها ممنوعیت هر نوع اعتصاب و تظاهرات بود که تنبیه و زندان به همراه داشت.

کارگران امروز ایران

دو سال پیش در مقاله ای به مناسبت روز کارگر نوشتم: «کارگر ایرانی به برکت انقلاب اسلامی اکنون برده ای است در قرن بیست و یکم». به راستی که شیوه ی زندگی کارگران ایران هیچ شباهتی با کارگرانی که در زمانه ما، چه در کشورهای پیشرفته و دموکرات و چه حتی در کشورهای دیکتاتوری ندارد. واقعا در کدام کشور ثروتمندی میلیون ها کارگر در شرایطی قرار گرفته اند که فریاد بزنند: «ما گرسنه ایم»؟ در کدام کشور عقب افتاده ی فقیری کارگرانش یک سال بدون دستمزد مانده اند؟ و در کجای جهان کارگری که دستمزدش را طلب می کند، گرفتار زندان و شکنجه و مرگ می شود؟

روشن است که قانون اساسی حکومت اسلامی که بر اساس وجود ولایت مطلقه فقیه بنا شده و به انسان‌ همچون موجودی بی‌هوش و درک و اراده نگاه می‌کند که باید همیشه قلاده‌ای از اطاعت بر گردن داشته باشد، نشاندهنده ی این واقعیت است که این حکومت هیچ ابایی ندارد که به دوران برده داری قرون وسطایی بازگردد. چرا که حضور مذهب در حکومت٬ این نوع روابط برده داری گسترده را مشروع می‌کند و با تکیه بر آن، بیدادگران نه تنها شرمی ندارند بلکه افرادی چون مصباح یزدی با افتخار می‌گویند که: «ما همچنان به همه‌ی مقررات برده‌داری که قرآن آن را قبول دارد مومن هستیم». و هیچ کدام از آقایان به اصطلاح «متفکرین اسلامی» این شجاعت و شرافت را نداشته اند که اعلام کنند چنین روش هایی با زمانه ی سالاری حقوق بشر سازگار نیست، حتی اگر در قرآن باشد.

کم کاری اپوزیسیون در بازتاب خواست های کارگران

و در کنار همه ی بیدادگری ها و ناانسانی ها که حکومت مسلط بر ایران بر کارگران روا می دارد، همانطور که در بالا اشاره شد، متاسفانه اپوزیسیون حکومت نیز، در ارتباط با فجایعی که بود و نبود میلیون ها کارگر ایرانی را تهدید می کند، کمترین واکنش ها را داشته است. چنان که به نظر می آید آن ها نیز گرفتار همان فرهنگ غلطی هستند که پشتیبانی از کارگران را مساوی با داشتن گرایشات کمونیستی می داند. در حالی که براساس ماده بیست و سه مفاد اعلامیه حقوق بشر، همه ی گروه های سیاسی که به اعلامیه جهانی حقوق بشر باور دارند، موظف هستند مدافع و پشتیبان حقوق و شرایط منصفانه کارگران باشند. علاوه بر این تاریخ معاصر نشان داده است هیچ نیرویی بیش از کارگران نتوانسته در فروپاشی حکومت های دیکتاتوری موثر باشد؛ زیرا این کارگران اند که اگر اراده کنند، و اگر رهبران سیاسی پشتیبان آن ها باشند می توانند رگ حیاتی هر حکومتی را قطع کنند.

واکنش مقامات آمریکايی به یاوه گويی های ظریف


مشاور امنیت ملی کاخ سفید در واکنش به سخنان وزیر خارجه جمهوری اسلامی، این سخنان را مضحک، تبلیغاتی و دروغ‌پراکنی خواند.

اشاره جان بولتون به مصاحبه اخیر ظریف با شبکه فاکس‌نیوز است که در جریان آن مدعی شده بود جان بولتون و مقام‌های برخی دیگر از کشورها قصد دارند آمریکا را به سمت درگیری نظامی با جمهوری اسلامی سوق دهند.

مشاور امنیت ملی کاخ سفید این ادعای ظریف را کاملا مضحک خواند و گفت: این حرف‌ها تبلیغات از پیش نوشته شده آنها با هدف دروغ‌پراکنی است. آنچه مقام رژیم ایران را نگران کرده این است که سیاست فشار حداکثری به خوبی جواب می دهد.

از سوی دیگر سخنگوی وزارت خارجه آمریکا نیز در واکنش به گفتگوهای تلویزیونی ظریف در آمریکا گفت: تعجب‌آور است که برخی به این فرد ریاکار امکان صحبت با مردم آمریکا را می‌دهند.

مورگان اورتگاس در پیامی در توئیتر نوشت، جای تعجب ندارد فردی که خود را پروفسور حقوق بشر خوانده و سخنگوی رژیم خشن ایران است، به ایالات متحده بیاید و از آزادی‌هایی که در کشور ما هست و مردم ایران از آن محرومند، برخوردار باشد. تعجب‌آور این است که برخی هنوز به این فرد متظاهر و ریاکار تریبون می‌دهند.

وزیر امور خارجه آمریکا پیش تر گفته بود که ظریف و روحانی مترسک‌هایی در دست مافیای مذهبی و فاسد حاکم بر ایران هستند. آنها فقط ویترین جلویی یک مافیای فاسد مذهبی هستند.

سوسیالیست ها پیروز انتخابات پارلمانی در اسپانیا

براساس نخستین آرا شمارش شده حزب سوسیالیست اسپانیا به رهبری پدرو سانچز نخست وزیر موفق به کسب بیشترین کرسی پارلمانی شده است.

با این حال براساس نخستین گمانه‌زنی‌ها، حزب سوسیالیست اسپانیا موفق به کسب اکثریت مطلق پارلمانی که شامل ۳۵۰ کرسی مجلس می‌شود، نخواهد شد و مجبور به تشکیل یک ائتلاف خواهد شد.

از سوی دیگر حزب راست افراطی “وکس” (VOX) که در سال ۲۰۱۳ تاسیس شده با کسب تقریبا ۱۲ درصد آرا برای نخستین بار به مجلس این کشور راه پیدا کرده است.

خبرگزاری رویترز گزارش داد، در حالی که تنها پنجاه درصد آرای انتخابات سراسری اسپانیا شمرده شده است، سوسیالیست ها 126 کرسی، محافظه کاران 66 کرسی، حزب دست راستی ووکس 23 کرسی و حزب راست میانه شهروندان اسپانیا نیز 55 کرسی را از مجموع سیصد و پنجاه کرسی پارلمان این کشور از آن خود کرده اند.

در ورزشگاه ممکن است ناموس مردم به تاراج رود!

رئیس بسیج جامعه زنان گفت: اتفاقات اخیر روز‌های گذشته در استادیوم فوتبال نشان داد، برخلاف تصور برخی از طرفداران حضور زنان در استادیوم‌ها، حضور زنان آسیب‌های زیادی به دنبال خواهد داشت.

مینو اصلانی رئیس بسیج جامعه زنان در گفتگو با فارس، با اشاره به درگیری‌های گسترده‌ای که در جریان بازی‌های فوتبال هفته اخیر لیگ برتر مابین تیم‌های تراکتورسازی تبریز و پیکان و پس از آن میان تیم‌های پرسپولیس و سپاهان رخ داد، گفت: طرفداران ورود زنان به ورزشگا‌ه‌ها آیا هنوز هم معتقدند شرایط عمومی ورزشگاه برای حضور خانواده‌ها فراهم است.

وی ادامه داد: اتفاقات روز‌های اخیر و درگیری‌های گسترده میان تماشاچیان و حتی صدماتی که به بازیکنان وارد شد نشان می‌دهد این شرایط محیا نیست.

اصلانی با اشاره به اینکه حضور زنان در استادیوم‌های ورزشی صدمات جبران نا‌پذیری را به دنبال خواهد داشت، گفت: اگر ناموس مردم در شرایط غیراخلاقی استادیوم‌های ورزشی به تاراج برود چه کسی پاسخگو خواهد بود؟

هفت هزار کارگر بر اثر سیل در گلستان بیکار شدند

مدیر کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان گلستان گفت: «برابر آخرین آمار استخراج شده؛ بر اثر وقوع سیل هفت هزار کارگر بخش‌های مختلف استان بیکار شدند.»

سعید مازندرانی افزود:«از این تعداد سه هزار نفر در بخش‌های صنعتی و چهار هزار کارگر دیگر در بخش قالی بافی استان دچار آسیب و خسارت ناشی از بیکاری شده‌اند.»

طبق گزارش سازمان صنعت، معدن و تجارت استان گلستان به خبرگزاری ایرنا، خسارت اولیه سیلاب و آبگرفتگی‌های اخیر به بخش صنعت استان چهار هزار و ۱۰۰ میلیارد ریال برآورد می‌شود.

این میزان خسارت به واحدهای فعال و زیرساخت‌های شهرک صنعتی آق قلا، هشت واحد تولیدی در خارج از شهرک‌ها و نواحی صنعتی گلستان، یک هزار و ۷۰۰ واحد صنفی در آق قلا، گمیشان و گنبدکاووس و ۱۰ هزار بافنده فرش دستباف در آق قلا، گمیشان و گنبدکاووس وارد شده است.