Previous Next

آخرین خبر از نفتکش سپاه در سواحل سوریه


مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا در توییتی نوشت، به رغم وعده محمدجواد ظریف، وزیر خارجه رژیم ایران به انگلیس در مورد این که کشتی “آدریان دریا ۱” به سوریه نفت تحویل نمی‌دهد، این کشتی اکنون در حال انتقال نفت در سواحل سوریه است.

او پرسید: اگر این نفت به سوریه تحویل داده شده باشد آیا جهان، رژیم ایران را پاسخگو می‌داند؟

پیش تر ایالات متحده، رژیم ایران را به دروغگویی به اروپایی‌ها و جامعه جهانی در مورد مقصد نهایی نفتکش “آدریان” متهم کرده بود.

سخنگوی وزارات امور خارجه آمریکا در این باره گفت: در حالی که رژیم ایران به مقامات جبل‌الطارق تعهد داده بود که نفت این کشتی را به سوریه تحویل نخواهد بود، اما نفت این کشتی را به سوریه تحویل داده است.

وی در جمع خبرنگاران گفت: ما به طور زنده دیدیم كه رژیم ایران چگونه تعهد خود به اتحادیه اروپا مبنی بر اینکه این کشتی نفت خود را به رژیم قاتل اسد تحویل نمی‌دهد، نقض کرده است… رژیم ایران نفت این کشتی را به سوریه تحویل داده و در این مورد به اتحادیه اروپا و جامعه بین‌المللی آشکارا دروغ گفته است.

این سخنگوی آمریکايی در پاسخ به پرسشی كه آیا ایالات متحده شواهد مطمئنی برای اثبات این اتهام دارد یا خیر گفت: اگر اینگونه نبود، من این موضوع را جلوی دوربین‌ها نمی‌گفتم.

سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا همچنین گفت این بخشی از دروغ‌های گسترده رژیم حاکم بر ایران است که به مدت ۴۰ سال به جامعه جهانی گفته است.

واکنش انگلیس به نقض تعهد رژیم ملاها

وزارت خارجه انگلیس نیز پیش تر سفیر جمهوری اسلامی در لندن، را به دلیل نقض تعهدات تهران در مورد نفتکش رفع توقیف شده احضار کرده بود.

این وزارتخانه در بیانیه ای نوشت: رژیم ایران بارها به دولت جبل‌الطارق تعهد داده بود که نفتکش توقیف شده نفت خود را در سوریه تخلیه نخواهد کرد. اما اکنون دیگر واضح است که رژیم ایران تمام تعهدات خود راز یر پا گذاشته و نفت این شناور را برای سوریه و رژیم قاتل بشار اسد فرستاده است.

وزیر خارجه آمریکا هفته گذشته گفته بود که اطلاعات قطعی در اختیار دارد که این نفتکش به سوی سوریه می‌رود.

مایک پمپئو در پیامی در توئیتر نوشت: ظریف‌،‌ وزیر امور خارجه رژیم ایران به انگلیس تضمین داد که نفتکش آدریان دریا به سوریه نمی‌رود. اما ما اطلاعات قابل اطمینانی داریم که این نفتکش به سوی بندر طرطوس سوریه می‌رود. من امیدارم که شرایط تغییر کند. اطمینان به ظریف اشتباه بزرگی است.

برجام؛ خامنه ای و یک سیاست فاجعه بار دیگر


خامنه ای امروز ئر دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران گفت: آمریکایی‌ها در سیاست فشار حداکثری شکست خوردند. خیال میکردند اگر سیاست فشار حداکثری روی ما متمرکز شود، جمهوری اسلامی مجبور به نرمش میشود؛ تا این ساعت به حول و قوه‌ی الهی فهمیدند فشار حداکثری، خودشان را دچار مشکل کرده است.

خامنه ای افزود: برای اینکه یک حالت نمادینی برای تسلیم جمهوری اسلامی درست کنند و رئیس‌جمهورمان را وادار به ملاقات کنند به التماس هم افتادند و رفقای اروپایی‌شان را واسطه قرار دادند؛ تا آخر هم موفق نشدند و این سیاست تا آخر هم شکست خواهد خورد.

خامنه ای در ادامه گفت: در مسئله‌ی هسته‌ای، ما کاهش تعهدات را ادامه خواهیم داد و باید با جدیت کامل ادامه دهیم؛ مسئولیت هم بر عهده‌ی سازمان انرژی اتمی است و باید این کاهش تعهداتی را که دولت جمهوری اسلامی بیان کرده، به‌طور کامل و جامع انجام بدهند وادامه پیدا بکند تا وقتی که ما به نتیجه مطلوب برسیم و خواهیم رسید.

قمار “نقض برجام” به انتها نزدیک می شود

منصور امان: هُشدار اُروپا به رژیم ج.ا مبنی بر خُروج از برجام، دو واقعیت را آشکار کرد: نخُست آنکه آقای خامنه ای و همدستانش همه کارتهای خود را در قُمار هسته ای بازی کرده و سوزانده اند و اکنون در حال آن هستند که دست خالی میز را ترک کنند. سپس، “نظام” خود را به یک بُن بست دو سر باخت رانده که ابزارهای قُدرت آن (نظامی و هسته ای) تحت این شرایط فقط می تواند علیه خودش عمل کند.

آقایان خامنه ای و روحانی درگیری در زمین هسته ای را با پندار باطل باجگیری از اُروپا آغاز کردند. این طرح خود از بی پایه درآمدن یک ارزیابی غلط دیگر سرچشمه می گرفت؛ حاکمان ج.ا آسوده خیال به جنگ آمریکا و تحریمهایش رفتند، چون حساب بی پُشتوانه ای روی شکاف اُروپا و آمریکا و یله دادن زیر چتر حمایتی بروکسل باز کرده بودند.

وهم بودن انتظار تضاد یا رقابت قُطبهای مالی – صنعتی جهان بر سر رژیم شرور ج.ا زمانی بر دستگاه حاکم آشکار گردید که دیگر تنگ و فشُرده به تله تحریم افتاده بود و به همراه خود کشور را نیز به قعر کشیده بود. در این نُقطه رژیم ولایت فقیه برای بُرون رفت از تنگنا، پرونده ماجراجویی هسته ای اش را دوباره به جریان انداخت تا به وسیله یک تهدید امنیتی از اُروپا باج بستاند و روزنه ای برای تنفُس سیاسی و نفتی تلکه کند. هدف دیگر حاکمیت، کشاندن درگیری به زمین هسته ای و کم رنگ کردن محورهای دیگر اختلاف به وسیله ترسیم چشم انداز بُمب اتُمی و رقابت هسته ای در منطقه بود. این بلوف در صورت موفقیت می توانست در انتها به توافُق هسته ای دیگری بدون دربرگرفتن جدی بُحرانهای فعال دیگر راه یابد.

زمان بندی نقض توافُق وین (برجام) به گامهای ۱، ۲، ۳، ۴ و جُز آن از یکطرف بیانگر اُمید حاکمیت به تاثیرگُذاری حرکت خود و از طرف دیگر هراس از خشمگین ساختن اُروپا و به هم خوردن بازی داشت.

نزدیک به شش ماه پس از به کار گرفتن این تاکتیک، کارنامه “نظام” به گونه سهمناکی خالی از نتیجه است. اُروپا نه حاضر شده برای مُلاها تحریمها را “دور بزند” و نه تمایُل دارد به طور یکجانبه و در حالی که آنها تن به نرمش نمی دهند، از جیب خود هزینه بُحران سازی شان را بپردازد. تنها دستاورد آقایان خامنه ای و روحانی، تیره ساختن مُناسبات با شُرکای هسته ای خود و نزدیک کردن رویکردهای آمریکا و اُروپا در موضوعهای هسته ای، منطقه ای و موشکی بوده است.

همزمان نباید از یاد برد که هزینه آزمایش هوسبازیهای عقیم و مُخرب حاکمان کشور را مردم ایران با تشدید گام به گام شرایط زیست و معاش خود پرداخته اند و این تنها نُقطه ای است که سیاست شانتاژ و گروگانگیری “نظام” تاکُنون موفق بوده است.

تهدید اُروپا به خُروج از “برجام”، انتهای راهکار اخاذی را در برابر چشم رژیم ولایت فقیه ترسیم کرده است. “نظام” اکنون دو راه حل دارد: یا در تنها مسیر واقعی و عملی یعنی دست کشیدن از شرارتهای بحران زای خود گام بزند یا تاکتیک نابخردانه و بی فرجام دیگری بیاندیشد با ریسک بُزُرگتر! نتیجه در هر دو صورت برای رژیم ولایت فقیه باخت است، اولی فوری اما با هزینه کمتر، دُوُمی با تاخیر و خسارت بیشتر!

نامه تکادهنده “نازنین زاغری” از زندان اوین


…..من مادر زندانی کودکی هستم که کشورم لذت داشتنش را از من دریغ کرده است. امید من به کشورم برای رهایی سالهاست که از قلبم رخت بربسته است. کشور من سنگ مادران سوری و یمنی و فلسطینی را به سینه می‌زند اما بر غم دوری مادری از فرزندش در خاک سرزمین خود چشم می‌پوشد و زجرش را با نظاره کردن رفتن کودک ۵ ساله اش صد چندان می‌کند…..

نازنین زاغری رتکلیف، شهروند ایرانی-بریتانیایی محبوس در زندان اوین با انتشار نامه ای ضمن توصیف احوال خود به عنوان مادری زندانی، از عملکرد جمهوری اسلامی در مورد پرونده خود انتقاد کرد. وی در بخشی از نامه در توصیف شرایطش می‌گوید “شاید برای تو شانه کشیدن بر گیسوان دخترکت تنها بخشی از روزمرگی هایت باشد اما برای من آرزوییست که سه سال و نیم در انتظارش بوده ام“.

به گزارش خبرگزاری هرانا، به نقل از کانون مدافعان حقوق بشر، نازنین زاغری رتکلیف، شهروند ایرانی-بریتانیایی محبوس در زندان اوین که سومین سال حبس خود را در این زندان سپری می کند با انتشار نامه ای به توصیف شرایط کنونی خود پرداخته و در ادامه از عملکرد مسئولان جمهوری اسلامی انتقاد کرده است.

در بخشی از نامه در رابطه با سخنان محمد جواد ظریف، وزیر خارجه جمهوری اسلامی، در حاشیه اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد در مورد ارتباط آزادی نازنین زاغری و بدهی ۴۰۰ میلیون پوندی دولت انگلیس به ایران مینویسد: “کشور من هفته گذشته مرا در ازای مبلغ هنگفتی که مطالبات سیاسی خودش است به حراج گذاشت”.

متن کامل این نامه عینا در ادامه می‌آید:

“نامه ای به وجدانهای بیدار

شاید برای تو شانه کشیدن بر گیسوان دخترکت تنها بخشی از روزمرگی هایت باشد اما برای من آرزوییست که سه سال و نیم در انتظارش بوده ام. شاید برای تو قصه‌های شبانه و بوسه‌های قبل خواب و رفتن به پارک و کتابخانه آنقدر عادی باشد که حتی گاهی برایش وقت هم نداشته باشی اما برای من حسرت سالیان پشت آن نهفته است. شاید برای تو درآغوش نکشیدن دخترت غیر قابل تصور باشد اما من بیش از سه سال است که با آن در کشمکش هستم و این‌ برایم بدترین عذاب است.

قلب من هر صبح یکشنبه برای دیدن دخترم در سالن ملاقات زندان اوین از فرط هیجان و اضطراب درون سینه‌ام تندتر از همیشه می‌تپد. درب سالن ملاقات باز می شود و گیسوی من‌ به سمتم می دود و نامم را صدا می زند و مرا در آغوش می‌کشد. آغوشی که شاید کوتاه‌ترین اما بدون شک زیباترین و هیجان‌انگیزترین آغوش دنیاست. اما این یکشنبه‌ها نیز دیری نخواهد پایید که از میان دستانم بلغزند و در غبار مه‌آلود زندان محو شوند.

من مادر زندانی کودکی هستم که کشورش لذت داشتنش را از من دریغ کرده است.

من مادر زندانی کودکی‌ ۵ ساله‌ام که از ۲۲ ماهگی کشورم لذت داشتنش را از من دریغ کرده است. روزهای سیاه دوری از کودکم، درست زمانی که تازه زبان به سخن گفتن گشوده بود، به تلخی سپری شدند. باید مادر باشی و غم دوری از فرزند را چشیده باشی تا بدانی و بفهمی که من از چه حرف می‌زنم.

هفته گذشته مادری از زندان آزاد شد، مادری که محکومیتش به زندانی بودن من گره خورده بود.

“نگار” مادری است که فرزندش را در زندان درکشوری غریب به دنیا آورده و باید زندان را تجربه کرده باشی تا بدانی او چه کشیده. باید کودک شیرخواره‌ات را از سینه ات جدا کرده باشند و تو روزها و شب ها با صدای گریه های او در کابوست از خواب پریده باشی، خیس عرق، و او را کنار خود نیافته باشی تا بدانی او چه رنجی را متحمل شده. هنگامی که صدای ضجه های خودت و دلتنگی های کودکت و آغوشی که او را کم دارد در سلول‌های انفرادی سرد و تاریک شهری غریب می‌پیچید، شاید این همان رنجی است که او کشیده. من زجری را که او کشیده تجربه کرده‌ام. من هم مانند نگار حسرت در آغوش کشیدن، بوسیدن و بوییدن نوزادم را در ماهها و سالهای طولانی و سخت و تیره و غم‌انگیز زندان تجربه کرده‌ام و میدانم و خوب می‌فهمم که با هیچ رنجی در دنیا قابل قیاس نیست.

اما بین من و نگار تفاوت بزرگیست. قاضی دادگاه به دلیل شرایطش و دوری از فرزندش حکم به پایان حبسش می دهد. حبس او برابر با آزادی اوست.

من و نگار هموطنیم. او در کشوری غریب محکوم شده و من در وطنم. مرا، حتی به گفته سازمان ملل، در دادگاهی ناعادلانه به ۵ سال حبس محکوم کرده و وادار کرده‌اند علیرغم التماس ها و اشکهایی که ریخته ام در عین بی گناهی، سه سال و نیم از آنرا تا به امروز پشت میله های زندان و به دور از فرزندم ‌سپری کنم.

و ما اکنون در ابتدای مسیری سخت تر ایستاده‌ایم.

در آینده ای نزدیک، آنان که مرا به دور از فرزندم نگه داشته‌اند می نشینند و نظاره می کنند دخترم پس از بیش از سه سال و نیم نزد پدرش برای رفتن به مدرسه به انگلستان بازگردد؛ سفری که برای هر دوی ما پر از اضطراب و دلهره خواهد بود.

این در حالیست که کشور من هفته گذشته مرا در ازای مبلغ هنگفتی که مطالبات سیاسی خودش است به حراج گذاشت. امید من به کشورم برای رهایی سالهاست که از قلبم رخت بربسته است. کشور من سنگ مادران سوری و یمنی و فلسطینی را به سینه می‌زند اما بر غم دوری مادری از فرزندش در خاک سرزمین خود چشم می‌پوشد و زجرش را با نظاره کردن رفتن کودک ۵ ساله اش صد چندان می‌کند.

آنان که به زعم ایران، ناقضین حقوق بشرند، از خطای نگار به حکم مادر بودنش می‌گذرند و او را نزد کودکش‌ می‌فرستند. اما مسوولان‌ کشور من، مرا بیگناه متهم می‌کنند و به گناه ناکرده رای می دهند و قصاص می کنند و گذشت هم ندارند.

کشور من به جای حمایت از حق من و کودکم، آزادی ام را در قبال مذاکره به حراج می گذارد و تنها من، فرزند و همسرم بهای آنرا می‌پردازیم.

چه تلخ است روزی که بفهمی در نهایت بی عدالتی در وطنت حبس شده‌ای و راهی برای آزادی پیش پایت نیست. من هیچ امید و انگیزه ای برای رهایی از این قفس پس از ترک گیسویم ندارم، و درد و رنج بی پایان مرا با هیچ معیاری نمی توان ‌سنجید. من یک ‌مادرم که با رفتن دختر کوچکم مانند تل خاکی فروخواهم ریخت و از من جز مشتی خاک چیزی برجای نخواهد ماند.

نگار زمانی به ایران باز می‌گردد که کودکش دقیقا همسن گیسوی من است زمانی که او را از من جدا کردند و این خاطرات آن روزها را برایم تداعی می‌کند. گمان نمی کنم هیچ قانون و سیاستی برای جدایی مادری از فرزندش توجیهی داشته و آنرا بربتابد.

من و کودکم هنوز بازیچه دست سیاستمدارانی هستیم که در داخل و خارج از مرزهای وطنم ما را ابزاری برای رسیدن به اهداف سیاسی و سیاست های خود قرار داده و از هر آنچه در توان داشتند برای دست یافتن به مقاصد خود و بهره‌کشی از مادری بی گناه که به هیچ ‌چیز جز کودکش نمی اندیشد، فروگذار نکردند. آخرین تیر ترکششان هم به حراج گذاشتن مادری است که دوری از فرزندش را بیش از این تاب نمی آورد.

شاید اگر انسانیت و اخلاق و دینداری به معنای واقعی که یک کشور اسلامی ادعا می کند در دل سیاستمداران حلول می کرد، دنیای ما جای بهتری بود و رنج مادران سرزمینمان سبکتر. بی شک آن روز من در حسرت دیدن دخترم در اولین روز مدرسه اش نمی ماندم…

آن روز آزادی سرودی می‌ خواند طولانی تر و نرم تر از شانه کشیدن بر گیسوان گیسوی کوچکم.

نازنین زاغری، مادر گابریلا گیسو رتکلیف

زندان اوین، تهران ، مهر ۱۳۹۸”

عکس تاره؛ چهارپایه اعدام: تنها ارمغان آخوندها

حکم اعدام فردی که به اتهام قتل یک مامور نیروی انتظامی در زندان بود، صبح امروز در پارک دانشجوی رشت و در ملا عام اجرا شد.

آزادی دختران جوان از کارخانه بچه آوری!

پلیس نیجریه اعلام کرد که 19 دختر نوجوان و زن جوان را از اسارت در یک کارخانه بچه آوری آزاد کرده است. بنا به اعلام پلیس نیجریه افراد مظنون به زندانی کردن این دختران و زنان، نوزادان آنها را به فروش می رساندند. به گفته پلیس شهر لاگوس این دختران و زنان 15 تا 28 ساله و باردار هستند. سخنگوی پلیس لاگوس اعلام کرده است که برخی از این دختران و زنان به امید کار به این شهر آمده بودند و به دام این شبکه قاچاق انسان افتادند.

ایران؛ رتبه اول خودسوزی زنان در خاورمیانه


جمهوری اسلامی رتبه اول خودسوزی زنان در خاورمیانه را به خود اختصاص داده است

اقدام به خودسوزی دو زن در کرمانشاه به دلیل فقر

خبرگزاری هرانا – روز دوشنبه دو زن در کرمانشاه اقدام به خودسوزی کردند. هم اکنون این دو شهروند بر اثر جراحات ناشی از سوختگی در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان امام خمینی کرمانشاه بستری هستند. گفته می‌شود که این دو زن به دلیل مشکلات اقتصادی دست به خودسوزی زده اند.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز دوشنبه ۸ مهر ماه ۱۳۹۸، دو زن در کرمانشاه به دلیل مشکلات مالی اقدام به خودسوزی کردند.

هویت این دو شهروند “زینب محمدی” و “نگار عزتی” توسط هرانا احراز شده است.
یک منبع مطلع درباره خانم عزتی می‌گوید: “فقر و تهیدستی نگار عزتی را تا جایی به ستوه آورد که به ناچار دست به خودسوزی زد.”.

هرانا روز گذشته نیز از خودسوزی یک شهروند دیگر در کرمانشاه به دلیل مشکلات اقتصادی خبر داده بود.

درگذشت فوتبالیستی که با خلخالی درافتاد+عکس

پیشکسوت و رییس هیات مدیره باشگاه پرسپولیس صبح امروز درگذشت.

به گزارش ایسنا، جعفر کاشانی، پیشکسوت و رییس هیات مدیره باشگاه پرسپولیس صبح امروز دار فانی را وداع گفت.

جعفر کاشانی فوتبال را از باشگاه فوتبال شاهین تهران شروع و پس از انحلال آن در سال ۱۳۴۶ به تیم پرسپولیس رفت و تا پایان دوران ورزشی خود در این تیم باقی‌ماند و چهارمین کاپیتان تاریخ این تیم شد.

او از سال ۱۳۴۷ تا سال ۱۳۵۳ عضو تیم ملی فوتبال ایران بود و ۳۸ بازی با لباس تیم ملی انجام داد.

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد: جعفرکاشانی پیش از انقلاب کارمند سیاسی وزارت امور خارجه و کاردار و سرکنسول ایران در کشورهای انگلستان، آلمان، سوریه و امارات بوده‌است.

در سال ۱۳۶۱ پس از سفر صادق خلخالی (حاکم شرع دادگاه‌های انقلاب) از لیبی به امارات و در خواست وی برای برگزاری مراسم سخنرانی در امارات به منظور نامیدن خلیج اسلامی به جای خلیج فارس با برخورد شدید جعفر کاشانی مواجه و از امارات توسط خلخالی اخراج گردید که برخورد شدید و تهدید به اعدام توسط حاکم شرع دادگاه‌های انقلاب را در پی داشت اما ایشان پای حرف خودش ایستاد و از وزارت امور خارجه اخراج گردید.

یک خواننده به فساد فی‌الارض متهم شد+عکس

یک وکیل دادگستری از صدور کیفرخواست برای محسن لرستانی -خواننده- و ارجاع پرونده او به شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی تهران خبر داد.

سید کاظم حسینی وکیل مدافع محسن لرستانی در گفت‌وگو با ایسنا در این باره اظهار کرد: موکلم ۱۲ اسفندماه سال ۹۷ در منزل مادرش در سعادت آباد بازداشت شد و از آن زمان تاکنون در زندان است.

وی افزود: پرونده موکلم با صدور کیفرخواست به اتهام افساد فی الارض و با شکایت مدعی العموم به شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب ارسال شده است.

حسینی تصریح کرد: موضوع اتهامی موکلم در رابطه با مسایل اخلاقی و خصوصی بود که در فضای مجازی منتشر کرده بود و او شاکی خصوصی ندارد.

قمار “نقض برجام” به انتها نزدیک می شود


منصور امان

هُشدار اُروپا به رژیم ج.ا مبنی بر خُروج از برجام، دو واقعیت را آشکار کرد: نخُست آنکه آقای خامنه ای و همدستانش همه کارتهای خود را در قُمار هسته ای بازی کرده و سوزانده اند و اکنون در حال آن هستند که دست خالی میز را ترک کنند. سپس، “نظام” خود را به یک بُن بست دو سر باخت رانده که ابزارهای قُدرت آن (نظامی و هسته ای) تحت این شرایط فقط می تواند علیه خودش عمل کند.

آقایان خامنه ای و روحانی درگیری در زمین هسته ای را با پندار باطل باجگیری از اُروپا آغاز کردند. این طرح خود از بی پایه درآمدن یک ارزیابی غلط دیگر سرچشمه می گرفت؛ حاکمان ج.ا آسوده خیال به جنگ آمریکا و تحریمهایش رفتند، چون حساب بی پُشتوانه ای روی شکاف اُروپا و آمریکا و یله دادن زیر چتر حمایتی بروکسل باز کرده بودند.

وهم بودن انتظار تضاد یا رقابت قُطبهای مالی – صنعتی جهان بر سر رژیم شرور ج.ا زمانی بر دستگاه حاکم آشکار گردید که دیگر تنگ و فشُرده به تله تحریم افتاده بود و به همراه خود کشور را نیز به قعر کشیده بود. در این نُقطه رژیم ولایت فقیه برای بُرون رفت از تنگنا، پرونده ماجراجویی هسته ای اش را دوباره به جریان انداخت تا به وسیله یک تهدید امنیتی از اُروپا باج بستاند و روزنه ای برای تنفُس سیاسی و نفتی تلکه کند. هدف دیگر حاکمیت، کشاندن درگیری به زمین هسته ای و کم رنگ کردن محورهای دیگر اختلاف به وسیله ترسیم چشم انداز بُمب اتُمی و رقابت هسته ای در منطقه بود. این بلوف در صورت موفقیت می توانست در انتها به توافُق هسته ای دیگری بدون دربرگرفتن جدی بُحرانهای فعال دیگر راه یابد.

زمان بندی نقض توافُق وین (برجام) به گامهای ۱، ۲، ۳، ۴ و جُز آن از یکطرف بیانگر اُمید حاکمیت به تاثیرگُذاری حرکت خود و از طرف دیگر هراس از خشمگین ساختن اُروپا و به هم خوردن بازی داشت.

نزدیک به شش ماه پس از به کار گرفتن این تاکتیک، کارنامه “نظام” به گونه سهمناکی خالی از نتیجه است. اُروپا نه حاضر شده برای مُلاها تحریمها را “دور بزند” و نه تمایُل دارد به طور یکجانبه و در حالی که آنها تن به نرمش نمی دهند، از جیب خود هزینه بُحران سازی شان را بپردازد. تنها دستاورد آقایان خامنه ای و روحانی، تیره ساختن مُناسبات با شُرکای هسته ای خود و نزدیک کردن رویکردهای آمریکا و اُروپا در موضوعهای هسته ای، منطقه ای و موشکی بوده است.

همزمان نباید از یاد برد که هزینه آزمایش هوسبازیهای عقیم و مُخرب حاکمان کشور را مردم ایران با تشدید گام به گام شرایط زیست و معاش خود پرداخته اند و این تنها نُقطه ای است که سیاست شانتاژ و گروگانگیری “نظام” تاکُنون موفق بوده است.

تهدید اُروپا به خُروج از “برجام”، انتهای راهکار اخاذی را در برابر چشم رژیم ولایت فقیه ترسیم کرده است. “نظام” اکنون دو راه حل دارد: یا در تنها مسیر واقعی و عملی یعنی دست کشیدن از شرارتهای بحران زای خود گام بزند یا تاکتیک نابخردانه و بی فرجام دیگری بیاندیشد با ریسک بُزُرگتر! نتیجه در هر دو صورت برای رژیم ولایت فقیه باخت است، اولی فوری اما با هزینه کمتر، دُوُمی با تاخیر و خسارت بیشتر!

نگرانی شدید رژیم ملاها از نشست مخالفان در لندن


سفیر جمهوری اسلامی در لندن در صفحه توییتر خود نوشت: در نامه‌ای به دانشگاه امپریال کالج لندن، اقدام این دانشگاه در دادن سالن این دانشگاه به یک گروه خود-خوانده از ورشکستگان سیاسی که هدف آن کسب حمایت خارجی برای تغییر نقشه سیاسی/فرهنگی ایران از طریق تحریک و دامن زدن به تفاوت‌های فرهنگی و زبانی اقوام مختلف است، مورد تقبیح قرار گرفت. دانشگاه محل تضارب آراست و یک جریان وابسته که هیچ نسبتی با مردم ایران ندارد نباید بتواند پشت در‌های بسته و بدون فراهم شدن امکان تبادل نظر میان افکار سیاسی (debate)، از نام یک دانشگاه برای پیشبرد اندیشه‌های باطل خود سوءاستفاده کند. امید است باآگاهی یافتن دانشگاه، این اشتباه تکرار نشود.