Previous Next

چرا آمریکا دیگر به فکر دفاع از اروپا نیست؟


همه چیز حاکی از آن است که اروپا ادیگر اهمیت سابق را برای آمریکا ندارد

صدراعظم آلمان از دولت ترامپ به دلیل عدم توجه کافی به نیارهای دفاعی اتحادیه اروپا به شدت انتقاد کرد.

«آنگلا مرکل» امروز در سخنانی با انتقاد از دولت آمریکا اظهار داشت که ایالات متحده دیگر به مانند گذشته حاضر به توجه به نیازهای دفاعی اتحادیه اروپا نیست.

در این ارتباط صدراعظم آلمان در سخنانی گفت: اروپا پیوندهای مشترکی با آمریکا به عنوان یک ابر قدرت در حوزه‌های سیاسی و اقتصادی دارد و با وجود برخی اختلاف نظرها، اما دارای ارزش‌های مشترک است. اما به نظر می‌رسد که آمریکا دیگر به صورت خودکار در تلاش برای دفاع از اروپا به مانند دوران گذشته و در دوزه جنگ سرد نیست.

صدراعظم آلمان همچنین با انتقاد از جنگ تجاری میان چین و آمریکا، ادامه این شرایط را به ضرر اتحادیه اروپا و باعث آسیب دیدن اروپا دانست.

مرکل همچنین با انتقاد از وضعیت نامعلوم برگزیت، به این موضوع اشاره کرد که در صورت خروج انگلیس از اتحادیه اروپا، ما بعد از این با وجود روابط نزدیک با لندن، اما با یک رقیب اقتصادی مواجه خواهیم بود.

آیا آمریکا در آغاز پایان بخشیدن به اتحاد با کشورهای اروپایی است؟

تصمیم دولت آمریکا به چرخش به سوی آسیا، باعث شده این تصور به وجود آید که اهمیت اروپا در چشم مقامات واشنگتن کاهش یافته است.

سیاست‌ها و اظهارات مقامات آمریکایی حاکی از آن است که اروپا و متحدان اروپایی دیگر آن اهمیت سابق را برای هیچ‌کدام از دو حزب مطرح آمریکا ندارند.

یکی از کارشناسان اروپایی، اوضاع فعلی را «پایان کار غرب، به عنوان جامعه‌ای سیاسی» دانسته است. برداشت اروپایی‌ها از کاهش علاقه آمریکا به اروپا و مشارکت در امور مربوط به آن، در کنار دل‌زدگی آمریکا از اروپا می‌تواند باعث سرد شدن هرچه بیشتر روابط آنها شود.

پیمان مهم تسلیحاتی و امنیت اروپا از بین رفت

به گزارش آسوشیتدپرس؛ یک پیمان بسیار مهم در زمینه کنترل تسلیحات که سه دهه قبل توسط ریگان و گورباچف امضا شد از بین رفته است و با از بین رفتن آن نگرانی هایی درباره رقابت تسلیحاتی جدید در سطح جهان ایجاد شده است.

این پیمان در طول زمان باعث حذف بیش از 2692 موشک کروز و بالستیک متعارف و هسته ای روسیه و آمریکا شد و تا زمان از بین رفتنش همه موشک های زمینی با برد بین پانصد تا 5500 کیلومتر را ممنوع کرده بود.

اما روسیه و آمریکا روز جمعه هر دو از پیمان نیروهای هسته ای میان برد (آی ان اف) بیرون رفتند. اگر این دو کشور پیمان استارت جدید را نیز که در اوایل سال 2021 منقضی می شود تمدید نکنند یا پیمان دیگری را جانشین آن نکنند این برای اولین بار در تقریبا نیم قرن اخیر خواهد بود که هیچ محدودیت الزام آوری روی زرادخانه های دو قدرت هسته ای بزرگ جهان وجود ندارد.

آمریکا روسیه را مقصر می داند و اعلام کرده است که روسیه برای سال ها به توسعه و به کار گیری تسلیحاتی روی آورده است که این پیمان را نقض و آمریکا و هم پیمانان آن را تهدید می کند به ویژه در اروپا.

دولت ترامپ اما می گوید بدون محدودیت های این پیمان می تواند با روسیه و چین مقابله کند. آمریکا برای سال ها از برابر نبودن شرایط گلایه و اعلام کرده است که روسیه در حال تولید تسلیحاتی بود که ناقض این پیمان بود و چین نیز که عضو این پیمان نیست در حال تولید سلاح های مشابه است.

پیمان نیو استارت یا استارت جدید از سال 2018 محدودیت هایی را روی تعداد کلاهک ها و موشک های هسته ای دوربرد روسیه و آمریکا اعمال کرده است. ترامپ تاکنون درباره تمدید این پیمان یا جایگزین کردن پیمان جدیدی به جای آن صحبت نکرده است.

ترامپ پیمان استارت جدید را یکی دیگر از توافق های بدی نامیده است که در دوره دولت اوباما به امضا رسیده است.

جان بولتون مشاور امنیت ملی ترامپ نیز در ماه ژوئن گفت دولت احتمالا با تمدید این پیمان برای پنج سال دیگر موافقت نخواهد کرد.

هایکو ماس وزیر امور خارجه آلمان در این باره گفت از بین رفتن این پیمان به معنی این است که بخشی از امنیت در اروپا از بین خواهد رفت.

گوشمالی یک آتش به اختیار در دسته عزاداری


خبرگزاری هرانا – شهروندی که در پی تذکر یک زن تحت عنوان “امر به معروف” با وی درگیر شده بود، امروز در بندرگز بازداشت شد. کارشناسان بسیاری همواره مسئله امر به معروف را دخالت در حوزه شخصی زندگی افراد و متضمن رواج بی قانونی و خشونت دانسته و نسبت به آن هشدار داده اند.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از میزان، روز دوشنبه ۱۸ شهریورماه ۱۳۹۸، تعدادی از شهروندان در بندر گز با زنی که در دسته عزاداری تحت عنوان “امر به معروف” به آنان معترض شده بود درگیر شدند.

این درگیری در پی تذکر زن مذکور نسبت به آرایش چند زن دیگر در دسته عزاداری رخ داده است.

در این گزارش ادعا شده است که “آمر به معروف” پس از اینکه قصد ترک صحنه درگیری را داشته است، توسط یک مرد مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.

بر اساس این گزارش، امروز یکی از شهروندان حاضر در این درگیری بازداشت شده است.

کنشگران اجتماعی دخالت بی ضابطه شهروندان در امور و احوالات شخصی یکدیگر را تحت نام امر به معروف یک معضل دانسته و آن را موجب گسترش خشونت و ناامنی در جامعه می خوانند. پیشتر هم گزارشاتی از درگیری خشن شهروندان تحت عنوان مسئله امر به معروف منتشر شده بود.

طی هفته های گذشته نیز سه طلبه حوزه علمیه در ملایر، مشکین دشت کرج و همدان و یک شهروند دیگر در قزوین در پی اعتراض به چند شهروند تحت عنوان “امر به معروف” و بروز درگیری و خشونت مضروب شده بودند.

خردادماه امسال نیز دخالت یک زن درباره پوشش چند زن دیگر تحت عنوان امر به معروف موجب بروز درگیری مختصر خیابانی بین آنها در شهر خمام گیلان شد.

تنبیه یک طلبه آتش به اختیار زن در همدان

کتک خوردن آخوندها و طلاب شیعه به یک پدیده‌ جاری در جامعه‌ ایران تبدیل شده است.

تعدادی از شهروندان در همدان با فردی که تحت عنوان “امر به معروف” به آنان معترض شده بود درگیر شدند.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، یک طلبه در همدان در پی اعتراض به چند شهروند تحت عنوان “امر به معروف” و بروز درگیری و خشونت مضروب شده است.

این طلبه که اسم وی فاطمه حسینی عنوان شده در باره شرح این درگیری مدعی شد: بعد از یک روز بستری در بیمارستان و انجام چند آزمایش و سونوگرافی از بیمارستان مرخص شدم و هم اکنون دوران بهبودی را می‌گذرانم و در این باره هم شکایت وهم به پزشکی قانونی مراجعه کردم و پرونده مراحل قانونی خود را طی می‌کند.

وی همچنین با اشاره به اینکه در پی تذکر پدر وی به پدر یک شهروند دیگر در خصوص نحوه پوشش دختر او، درگیری رخ داده است گفت: با خبر کردن ماموران انتظامی موضوع به کلانتری کشیده شد.

لازم به یادآوری است کنشگران اجتماعی دخالت بی ضابطه شهروندان در امور و احوالات شخصی یکدیگر را تحت نام امر به معروف یک معضل دانسته و آن را موجب گسترش خشونت و ناامنی در جامعه می خوانند. پیشتر هم گزارشاتی از درگیری خشن شهروندان تحت عنوان مسئله امر به معروف منتشر شده بود.

طی هفته های گذشته نیز دو طلبه حوزه علمیه در ملایر و مشکین دشت کرج و یک شهروند در قزوین در پی اعتراض به چند شهروند تحت عنوان “امر به معروف” و بروز درگیری و خشونت مضروب شده بودند.

خاطره‌ ای از دوران آتش به اختیار بودنم!

عماد‌الدین باقی در کانال تلگرامی‌اش نوشت: در این سالهایی که به کرات اخبار وتصاویر آزار دهنده ای از برخی امر به معروف‌ها و نهی از منکرها دیده‌ایم که خودش یک منکرعظیم است بگونه‌ای که گاه خود دستگاه‌های ذیربط هم برخورد کرده‌اند بارها به خاطرات دهه 60پرتاب شده‌ام. در آن سالها هم چه بسیار بودند کسانی که واقعا بدون جیره و مواجب و بدون اینکه وظیفه شغلی و اداری شان باشد و کاملا از سر اعتقاد، از این سر شهر به آن سر شهر می‌رفتند و موجب آزار مردم می‌شدند و دوربین و موبایل و ماهواره و رسانه‌های امروزی هم نبودند که انتشار دهند و کمترین توبیخی متوجه عاملان این اقدامات بشود و آنان نیز گمان می‌بردند دارند امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند. البته دیده‌ام بعضی از آنها را که امروز دگرگونه شده‌اند اما خیلی دلم می‌خواست بدانم امروز درباره عملکرد گذشته‌شان چگونه می‌اندیشند وچه حس و حالی دارند وقتی رونوشت‌های جعلی امروزشان را می‌بینند؟ یکی از دوستانم داستانی ظاهراً مربوط به یکی از همین افراد را فرستاد که پاسخ به این کنجکاوی همیشگی‌ام بود. با وجود اینکه این صفحات آرشیو عمومی نیستند و باز نشرکننده آثاراین قلم‌اند اما گفتار زیر به واسطه کنجکاوی یاد شده دربالا برای این صفحه موضوعیت پیدا می‌کند. توصیه می‌کنم بویژه به مدافعان گشت‌های ارشاد و امر به معروف ونهی از منکر که به حکم “فاعتبروا یا اولی الابصار” بخوانند:

خاطره ای از دوران آتش به اختیار بودنم
چندی پيش داشتم توی خيابون از جلوی يك آموزشگاه هنری رد مي‌شدم که چشمم به يكی از دوستانم افتاد كه پشت فرمون ماشينش كه جلوی اموزشگاه پارك بود نشسته وسخت تو فكر بود خيلی تو خودش بود گويا در رؤيايی عميق فرو رفته بود.جلو رفتم وآرام به شيشه سمت مسافر جلو زدم. به خودش امد و از ماشين پياده شد.حال واحوال كرديم واز هر دری سخن گفتيم. پرسيدم اينجا چه ميكنی؟چرا اينقدر تو فكری؟مشكلی پيش آمده؟ گفت دخترش كلاس اموزش گيتار دارد منتظراست كلاس تمام شودو ادامه داد: ميدانی ساليانی نچندان دور در دهه60 در دوره جوانی عضو بسيج بودم و به اعتبار كارت ولباس بسيج وتفنگی كه در دست داشتم به خودم حق ميدادم كه امر به معروف ونهی از منكر كنم آنهم به هر روشی كه فكر ميكردم صحيح است بدون اينكه حتی بدانم معنی اين دو يعنی چه و بدون كمترين اموزش ونظارتی.روزی از روزها در يكی از خيابانهای اين شهر خانواده محترمی به همراه دختر نوجوانشان را ديدم كه دخترك گيتاری را بر دوش انداخته بود.
با ديدگاه ان زمان فكر ميكردم هركس كت وشلوار پوشيده باشد دين واعتقاد درست وحسابی ندارد جلو رفتم و با لحن زننده ای اونها رو به باد انتقاد گرفتم كه: در دوره اي كه ما انقلاب كرديم وشهيد داديم شما دنبال فسق و فجوريد!
مرد بااحترام گفت كدام فسق و فجور برادر؟
گفتم من برادر تو نيستم كسی كه دنبال موسيقی و اسباب لهو و لعب باشد برادر من نيست. در همان حال دست بردم كه گيتار را از دخترك بگيرم دخترك با چشمان بهت زده مرا نگاه ميكرد ومادرش به التماس افتاد كه تورو خدا اين گيتار هديه تولدشه خيلی براش عزيزه. وقتی اسم تولد آمد با خودم فكر كردم كه هركس برای بچش تولد بگيره حتما طاغوتيه و بی دين وايمان ومن بايد اينها را به راه راست هدايت كنم. دختر گريه میكرد. مادرش مي‌گفت غلط كرد اقا ديگه نميارش بيرون، پدر هم ملتمسانه غرور پدريش را خرد كرد و از من خواهش می‌كرد كه كوتاه بيايم و اين دفعه را گذشت كنم.غرور همه وجودم را گرفته بود مردم عادی هم بی تفاوت رد ميشدند چند نفر هم دورتر نظاره میكردن بعضی ها هم می گفتن حقشونه می خواست نياره. من با بيرحمی گيتار رو كنار ديوار گذاشتم و با لگد خرد كردم.
در اون لحظه وقتی به دختر نگاه كردم با همه وجود حس كردم كه همراه گيتارش قلبش، اعتقادش و اعتمادش به دينی كه من قصد داشتم او را به آن رهنمون كنم شكستم. پدر كه لبريز از خشم شده بود عصبانيتش را بر سر زن و بچه‌اش خالی كرد شايد چون توان مقابله با من و با سيستمی كه به من اين قدرت را داده بود نداشت. من سرمست از كاری كه در راه رضای خدا كرده بودم و كاری كه فكر ميكردم صددرصد صحيح است چون حكم خداوند را اجرا كرده بودم آنها را با خشمی فرو خورده رها كردم. من غافل بودم كه خدا حرمت انسانها را مقدم بر ساير احكامش ميداند وامروز من،همان منی كه روزی گيتار شكستم با دست خودم دخترم را در كلاس موسيقی ثبت نام کردم پسرم را برای تحصيل به خارج فرستادم و هروقت به دخترم با گيتارش مي نگرم احساس شرم تمام وجودم را مي گيرد.
كاش ما می فهميديم كه احترام به عقايد ديگران چقدر مهم است.کاش می فهميدم نوع پوشش و رنگ لباس ديگران به ما ربطی ندارد كاش وكاش وكاش… حرفش كه به اينجا رسيد دخترش با گيتارش از كلاس امد بيرون.با خودم فكر كردم اون دختر خانم الان بايد حدود چهل ساله باشه ايا زخمی كه به روحش خورده ترميم شده واگر اعتقادی به آن دنيا هست اين دسته ادما چگونه پاسخگو خواهند بود.

سرکوب بی حجابی؛ ببینید کار به کجا کشیده!

عضو کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای اسلامی شهر تهران گفته: برخی موارد مانند «حجاب دیگران را گزارش دهید»، موجب پرونده‌سازی برای شهروندان می شود.

احمد مسجدجامعی امروز اظهار داشت: این نوع طرح‌ها موجب سوء‌استفاده برخی شهروندان و پنهان شدن متخلف پشت این طرح‌ها می شود. این موارد تنها تلاش برای اجرای قانون نیست بلکه نوعی پرونده‌سازی است. برای مثال خانمی با خودرو در خیابان یک طرفه به طور خلاف حرکت می‌کرد که موجب تذکر خانم دیگر شد؛ فرد متخلف تذکر دهنده را تهدید کرد که حجاب تو را به نیروی انتظامی گزارش خواهم کرد!

راه‌اندازی صفحه در اینستاگرام برای دریافت گزارش‌ بی‌حجابی

رژیم اسلامی حاکم بر ایران تبعیض علیه زنان را به عنوان شعاری برای اهداف و برنامه هایش مشخص کرده است و از سرکوب زنان به عنوان مهمترین ابزار برای اعمال دیکتاتوری در جامعه استفاده میکند. آنها حجاب اجباری را به مثابه ابزاری برای محدود و کنترل کردن زنان می دانند به این دلیل که آزادی زنان به معنی پایان حکومت آنان است. بنابراین قانون پوشش زنان در جمهوری اسلامی مسئله ای امنیتی است. حکومت ملایان از همان بدو بنیانگذاری، پایه هایش بر سرکوب ،بویژه در مورد زنان با شعار ”یا روسری یا تو سری” ظاهر شد. این رژیم با بنا نهادن یک فرهنگ بنیادگرایانه به اداره جامعه پرداخته است. به موازات آن هم به آنچنان سرکوبی علیه زنان مبادرت کرده است که در هیچ کجای دیگر نظیر آن دیده نمیشود.

کانال رسمی دادسرای ارشاد تهران راه‌اندازی شد

خبرگزاری حکومتی تسنیم: کانال رسمی دادسرای ارشاد تهران در پیام‌رسان‌های داخلی و اینستاگرام برای دریافت گزارش‌های مردمی هنجارشکنی راه‌اندازی شد.

سرپرست دادسرای ارشاد از شهروندان دلسوز و اخلاق‌مدار تهرانی خواسته است که در راستای مقابله با برخی تلاشها برای ضربه به بنیان خانواده، با مشاهده هرگونه کشف حجاب یا اقدامات هنجارشکنانه در خودرو، کشف حجاب یا سرو مشروبات یا برگزاری مراسم مختلط رقص در اماکنی همچون سفره‌خانه، کافه، رستوران، مراکز خرید، باغ تالار و…، اطلاع از برگزاری پارتی‌های شبانه یا خانه‌های فساد و فحشا، انتشار مطالب خلاف عفت در اینستاگرام و دیگر شبکه‌های اجتماعی، موضوع را پس از جمع‌آوری مستندات لازم، به شماره 09054309484 در پیام‌رسان‌های بله، سروش، ایتا و… ارسال کنند.

مطهری هم به “آتش به اختیاران” پیوست

عضو فراکسیون موسوم به امید مجلس شورای اسلامی گفت: نیروی انتظامی باید با نصب دوربین‌هایی در سطح شهر، زنان بدحجاب را پیدا، بازداشت و به سرعت مجازات کند چرا که این به معنی ایجاد بی نظمی در کشور است.

علی مطهری درباره انتشار برخی کلیپ‌ها از بی‌قانونی در کشور در حوزه حجاب و عفاف، اظهار داشت: ممکن است ده یا یازده مورد در کشور به صورت محدود این موارد وجود داشته باشد اما همان مقدار هم مناسب نیست.

وی افزود: تعداد اینها در کشور خیلی ناچیز و کم است و به حساب نمی‌آید؛ اکثریت قریب به اتفاق مردم و خانم‌ها حجاب را پذیرفته‌اند و قبول دارند و تعداد بسیار اندکی هستند که ممکن است رعایت نکنند اما پر سر و صدا هستند و دارند دست و پا می زنند.

مطهری بر همین اساس اضافه کرد: وزارت کشور باید با هرگونه بی نظمی و اخلال در نظم و امنیت کشور برخورد قاطع داشته باشد و به وسیله دوربین‌هایی که وجود دارد اگر کسانی با خانم محجبه‌ای رفتار ناشایستی داشتند آنها را شناسایی کرده و مجازات کند.

این نماینده مجلس افزود: البته وظیفه اصلی با مردم است، مردم هم اگر با چنین پدیده‌ای مواجه شدند باید با آنها برخورد کنند یعنی خود مردم (آتش به اختیاران) باید وارد میدان شوند و همینطور هم می شود.

فیلم زیر: پاسخ یک هموطن با حجاب به خامنه ای و مطهری

بد حجابی عامل بروز سیل و زلزله است

دادستان کل جمهوری اسلامی می گوید زنان بی حجاب موجب بروز فاجعه سیل و وقوع زلزله در کشور شده اند و برخورد با آنان امری ضروری است و باید مبارزه با بدحجابی با قاطعیت بیشتر ادامه یابد.

آخوند محمد جعفر منتظری، “بدحجابی و بی‌حجابی” را خط قرمز نظام نامید و گفت: دستگاه قضایی اجازه بی‌حجابی در کشور را نمی‌دهد، زیرا باعث بروز سوانح طبیعی مانند سیل و زلزله می شود….

پوشش، عامل کمبود ویتامینِ اکثر زنان ایرانی

سایت برترین ها: برخی نشریه‌های معتبر علمی و پایگاه ساینس دایرکت در پژوهشی درباره ویتامین دی می‌گویند: آفتاب یکی از منابع اصلی تامین ویتامین دی است و آلودگی هوا و پوشش افراد در میزان جذب ویتامین دی موثر است؛ ضمن اینکه خانه‌های بسیاری از ایرانیان آفتابگیر نیست و اگر هم آفتابگیر باشد، آفتاب پشت شیشه هیچ تاثیری در رفع کمبود ویتامین دی ندارد.

در این پژوهش آمده است: تمام زنان ایران باید حداقل به صورت ماهیانه یک قرص ویتامین D3 با دوز 50 هزار را مصرف کنند و اگر افرادی کمبود شدیدتر دارند می توانند با دستور پزشک برای مدتی از دوزهای مصرف بالاتر استفاده کنند.آفتاب یکی از منابع اصلی تامین ویتامین دی است و آلودگی هوا و پوشش افراد در میزان جذب ویتامین دی موثر است؛ ضمن اینکه خانه های بسیاری از ایرانیان آفتابگیر نیست و اگر هم آفتابگیر باشد، آفتاب پشت شیشه هیچ تاثیری در رفع کمبود ویتامین دی ندارد.ویتامین D یکی از ریزمغذی های مهم است که کمبود آن نه تنها عوارض جدی جسمی زیادی مانند پوکی استخوان و مشکلات اسکلتی دارد که حتی موجب بروز و تشدید بیماری های روانی و از جمله گسترش افسردگی می شود.منبع اصلی دریافت ویتامین D، نور آفتاب است که پس از تابش آن به پوست و فرآیندهای پس از جذب آن در زیرپوست به ویتامین D فعال، تبدیل می شود و نیاز بدن را به این ویتامین ضروری بر طرف می کند.

حضور زنان در ورزشگاه‌ها به مصلحت نیست

رئیس دفتر روحانی امروز گفت: با فضای فعلی که طرفداران تیم‌ها علیه یکدیگر فحش می‌دهند و درگیری وجود دارد حضور زنان در ورزشگاه به مصلحت نیست.

.ورود بانوان به ورزشگاه ها در ایران به چالشی جدی برای جمهوری اسلامی تبدیل شده است. فیفا تهدید کرده در صورت عدم ورود بانوان به ورزشگاه ها، فوتبال این کشور را تعلیق خواهد کرد.

مرگ “دختر آبی”؛ چگونه این خبر جهانی شد؟


کسی فکر نمی‌کرد زمانی ممنوعیت حضور زنان ایران در ورزشگاه‌ها هشتگی به نام “بلوگرل” پدید بیاورد. طرفداران فوتبال در سراسر جهان با این هشتگ به سوگ دختری نشسته‌اند که روزی “با عشق تیم استقلال به ورزشگاه آزادی رفته بود”.

بیهوده نبود که روزنامه دولتی “ایران” با نگرانی از جهانی شدن خبر خودسوزی “دختر طرفدار تیم استقلال” و لطمه به “وجهه جمهوری اسلامی در انظار عمومی دنیا” خبر داد.

خبر بیش از آن تکان‌دهنده بود که به رسانه‌های بین‌المللی راه نیابد. از شبکه‌های خبری “سی‌ان‌ان” و “بی‌بی‌سی” گرفته تا روزنامه‌های “واشنگتن‌پست”، “گاردین” و خبرگزاری‌های آسوشیتدپرس، رویترز و فرانسه همه از این موضوع گزارش داده‌اند.

خبرگزاری آسوشیتدپرس که در گزارش‌های مجزا به تفصیل به این ماجرا پرداخته در توییتر خلاصه‌ای از ماجرای سحر را روایت کرده و آورده که او برای مشاهده بازی فوتبال تیم مورد علاقه‌اش خود را به شکل مردها درآورده بود.

روزنامه آلمانی “دی ناخریشتن” نوشت: او خود را به آتش کشید، چون تهدیدش کردند، به دلیل نقض ممنوعیت ورود به ورزشگاه به زندان می‌رود.

کاربری با نام آندریاس هالاشکا می‌نویسد: «او خود را آتش زد تا از زندان رهایی یابد.

در این توییت با اشاره به تاوان این رهایی که مرگ سحر بوده اشاره شده که در سراسر جهان طرفداران فوتبال با هشتگ‌های “بلوگرل” برای این واقعه سوگواری می‌کنند.

رائول کالواپالا از هیأت تحریریه “یو‌ آو نیوز” در توییتی می‌پرسد: جرم او چه بود؟ این که طرفدار فوتبال است؟ اینکه فیفا هنوز حکومت ایران را با این ممنوعیت قرون وسطایی از حضور در همه رقابت‌های بین‌المللی منع نکرده مایه تعجب است.

با مرگ “دختر آبی” بیدار می‌شوید؟!

بهارنیوز: سحر خدایاری، دختری علاقه‌مند به فوتبال و تیم استقلال بود که همچون دیگر دختران این سرزمین برای حضور در ورزشگاه‌ها و تماشای بازی تیم محبوبش با ممنوعیت‌ها روبرو بود. او خواست تا از این ممنوعیت غیرمنطقی و حتی غیرقانونی گذر کند و راهی برای ورود به ورزشگاه بیابد که بازداشت شد و کارش به «عدلیه» کشیده شد.

خودسوزی «دختر آبی» این قصه تلخ و در نهایت از نفس افتادن او که چند روز پیش رخ داد بسیاری را به تلاطم انداخت و همه از یکدیگر می‌پرسیدند او به کدامین گناه به چنین سرنوشتی دچار شد؟!

این اتفاق تلخ واکنش‌های بسیاری را در شبکه‌های اجتماعی برانگیخت؛ گروهی خواهان تحریم حضور در ورزشگاه‌ها شدند، برخی خواستار یک دقیقه سکوت در ابتدای مسابقات لیگ برتر فوتبال هستند، بعضی از ضرورت محاکمه افرادی می‌گویند که چنین سرنوشتی را برای این هوادار استقلال رقم زدند، برخی پیشنهاد دادند که در دقایق مشخصی در ورزشگاه‌ها «سحر خدایاری» را تشویق کنند و…

اما در کنار این پیشنهادها و شاید حتی ماقبل آن، اندیشیدن به این پرسش اهمیت دارد که آیا کسر قابل توجهی از اقشاری که حضور در ورزشگاه را به‌عنوان یک گزینه همیشگی برای تفریح خود انتخاب می‌کنند اساساً به موضوعی همچون حضور زنان در ورزشگاه‌ها و حق انتخاب آنان توجهی دارند که بتوان انتظار همراهی آنان را داشت؟!

شاید بتوان گفت ریشه باقی ماندن بسیاری از موانع در این موضوع را می‌باید در همین عدم همراهی‌های اقشار مختلف جامعه با یکدیگر و در برابر فشارها و محدودیت‌ها جستجو کرد، زیرا به‌عنوان مثال در همین موضوع اگر همراهی اکثریت اهالی ورزشگاه وجود داشت می‌شد امیدوار بود که این بدنه اجتماعی گسترده در برابر مخالفت‌ها با روش‌هایی گوناگون بایستد و تغییری نیز حاصل آید.

از سویی دیگر و در کمال تاسف با دولتی مواجه هستیم که با وجود شعارهای رنگارنگ دوران انتخابات درباره حقوق زنان و حقوق شهروندی و مانند آن نه تنها قدمی در جهت پذیرش این خواسته حداقلی دختران این سرزمین برنمی‌دارد بلکه با انفعال و بهانه‌تراشی‌هایی عجیب و غریب همچون «نبود زیر ساخت کافی در ورزشگاه‌ها برای حضور زنان» مسیر را برای ایجاد موانع تازه بر سر راه حضور زنان در ورزشگاه‌ها هموار می‌کنند!

حال باید منتظر ماند و دید که آیا خودسوزی و مرگ این دختر جوان مسئولان دولتی و دیگر اثرگذاران بر تصمیمات را از خواب غفلتی که چنین فجایعی را رقم می‌زند بیدار خواهد کرد، البته اگر خود را به خواب نزده باشند!

“دختر آبی” را خاکستر کردند

تقی رحمانی، فعال ملی مذهبی نوشت: …دختر آبی را خاکستر کردند؛ می‌شود از زینب گفت اما از دختری که برای دیدن فوتبال و تشویق تیم مورد علاقه‌اش تنبیه شد و به اعتراض خودسوزی کرد چیزی نگفت. بر زینب گریستن و عامل مرگ دختر آبی بودن خود وهن زینب است….

«سحر خدایاری» دختری که هفته گذشته جلوی دادسرای ارشاد تهران خودسوزی کرده بود، صبح امروز درگذشت. این دختر جوان هفته گذشته بعد از اینکه برای گرفتن تلفن همراهش به دادسرا مراجعه کرد، متوجه شد که باید برای تحمل ۶ ماه حبس به زندان برگردد. او بعد از شنیدن این خبر برآشفت و از دادسرا خارج شد و درحالیکه فریاد می‌کشید و به این موضوع اعتراض داشت، اقدام به خودسوزی کرد و با ۹۰ درصد سوختگی به بیمارستان منتقل شد.

دختر آبی سه روز پیش از دنیا رفته بود؛ خاکسپاری بدون خانواده

در همین حال یک رسانه فارسی‌زبان خارج از کشور نوشت: «او سه روز پیش فوت کرد اما جنازه را به خانواده‌اش تحویل ندادند. گفتند اول باید بروید و توجیه شوید.» این توضیحات رضا (نام مستعار) از دوستان خانوادگی «سحر» است. دختری که خانواده‌اش سعی کردند او را با نام مستعار «سارا» معرفی کنند اما خیلی زود با لقب «دختر آبی» در رسانه‌ها و فضای مجازی ایران شناخته شد.

رضا یکی از دوستان خانوادگی سحر می‌گوید که سحر روز جمعه، فوت شده و دستگاه تنفس را از او جدا کرده بودند. ابتدا خانواده‌اش را برده بودند برای توجیه شدن: «به خانواده‌اش گفته بودند حق مصاحبه کردن ندارید. ترجیحا مجلس ترحیم نگیرید و مراسم را خانوادگی برگزار کنید. گفتند الان عوامل خارجی و داخلی منتظر سواستفاده هستند و دختر شما تا همین‌جا به اندازه کافی هزینه روی دست مملکت گذاشته است.»

پیکر سحر که اهل قم بود را روز یکشنبه در «بهشت فاطمه» قم دفن کرده‌اند. بدون سر و صدا و بدون آگاهی هیچ‌کس. جنازه دختر آبی را تا آخرین لحظه هم به خانواده‌‌اش تحویل نداده بودند. رضا می‌گوید: «نگرانی اصلی الان برای خانواده‌اش است. آن‌ها به شدت ترسیده‌اند.» یک روز بعد از آن‌که مراسم خاکسپاری خاموش سحر به پایان رسید، بیمارستان مطهری اجازه پیدا می‌کند که خبر فوت او را منتشر کند.

واکنش مسیح علینژاد: شرم شرم بر تک تک مردان اگر بعد از جان باختن #دختر_آبی دوباره وارد استادیوم‌های صدهزار پسری شوند بی‌آنکه خودسوزی خواهرشان به خاطر حق ساده ورود به همان استادیوم ذره‌ای برای‌شان مهم باشد که دست از همدستی با ظالم بردارند. تحریم کنید استادیومی را که واپسگرایان ۴۰سال به شما صدقه دادند

واکنش پروانه سلحشوری، نماینده مجلس: او تنها #دختر_آبی نبود. سحر #دختر_ایران بود. در جایی که مردانش برای زنان تکلیف تعیین می‌کنند و ابتدایی‌ترین حقوق انسانی‌ را از آن‌ها سلب می‌کنند، و زنانی که علیه زنان در این ظلم آشکار مردان را همراهی می‌کنند، همه ما در حبس و سوختن سحرهای این سرزمین مسئولیم.

چرا در برابر خودسوزی یک دختر جوان ساکتیم؟

یک نماینده زن مجلس شورای اسلامی از بی‌‌تفاوتی جامعه نسبت به خودسوزی یک دختر جوان انتقاد کرده و گفته است که چنین اتفاقی در هر جای دیگری در دنیا با واکنش وسیع‌تری روبرو می‌شد. او از مردم خواسته سکوت نکنند و دست به دست هم دهند.

اشاره پروانه سلحشوری، به خودسوزی دختری است که نام‌های گوناگونی که به او اطلاق می‌شود این روزها در شبکه‌های اجتماعی می‌چرخد: دختر آبی، سحر، سارا… به او فقط به این خاطر که می‌خواست به تماشای تیم مورد علاقه‌اش برود (کاری که فقط در ایران برای زنان ممنوع است) حکم زندان دادند و او در مقابل دادسرا دست به خودسوزی زد. ۹۰ درصد بدن او سوخته است؛ فاجعه‌ای که شاید در کشوری دیگر جامعه را تکان می‌داد. در ایران ولی واکنش‌ها علیرغم انتشار وسیع رسانه‌ای محدودتر از آن بود که می‌توانست باشد.

جزئیات خودسوزی جلوی دادسرا

سایت خبری رکنا گزارش کرده است که دختری که روز دوشنبه در مقابل ساختمان دادسرای ارشاد تهران با ریختن بنزین خودش را آتش زد، یکی از دختران طرفدار تیم استقلال تهران بوده است که به دلیل تماشای فوتبال در استادیوم آزادی بازداشت شده بود.

این در حالیست که پیش‌تر مقام‌های قضایی در روایتی متفاوت، گفته‌ بودند این دختر به‌سبب بدحجابی و درگیری با مأموران پلیس امنیت دستگیر شده‌بوده و با وثیقه آزاد بوده ولی چون جلسه نخست‌ دادگاه‌اش عقب‌افتاده، خودش را آتش زده است.

خواهر این دختر گفته است: «خواهرم اسفندماه ۹۷ برای دیدن بازی استقلال و العین به ورزشگاه آزادی می‌رود که هنگام ورود خواهرم به ورزشگاه ماموران متوجه می‌شوند و وقتی خواهرم مقاومت می‌کند بازداشتش می‌کنند.

خواهر این دختر جوان افزود: خواهرم بیماری دوقطبی داشته و از دو سال پیش تحت نظر پزشک بوده و مدارک کاملی در این زمینه به دادسرا ارائه شده است، اما او مثل فردی عادی مورد بررسی قضایی قرار گرفته و به زندان ورامین منتقل شده است. پس از این که او «به زندان قرچک ورامین انتقال داده می‌شود، لطمه روحی زیادی می‌بیند و می‌ترسد تا اینکه با وثیقه آزاد می‌شود. وقتی برای دریافت گوشی‌اش به دادسرا می‌رود در آنجا اتفاقاتی می‌افتد که می‌شنود باید شش ماه در زندان بماند.» او تاکید کرد: «خواهرم در شرایط بیماری روحی و روانی خودش را آتش می‌زند و حالا در بیمارستان شرایط بدی دارد.»

پایگاه خبری رکنا به نقل از دکتر مصطفی ده مرده‌ئی، رییس بیمارستان سوانح و سوختگی مطهری، درباره وضعیت این زن نوشت: «بیمار خانم جوانی است که به‌ دلیل سوختگی شدید ناشی از بنزین با ۹۰ درصد سوختگی درجه سه در بیمارستان بستری شده و در حال حاضر با کمک دستگاه تنفس می‌کند و در آی‌سی‌یو تحت درمان است.» این دختر جوان عصر دوشنبه ۱۱ شهریور، پس از خروج از دادسرای ارشاد تهران با ریختن بنزین خودش را آتش زد. حاضران به کمک او رفتند و آتش را خاموش کردند، اما شدت سوختگی به حدی بود که با رسیدن اورژانس، مصدوم به سختی نفس می‌کشید.

خودسوزی این دختر ایرانی یادآور ماجرای خودسوزی هما دارابی، فعال زن سیاسی است که حدود 26 سال پیش در تجریش، خود را در اعتراض به رفتار وحشیانه‌ جمهوری اسلامی با زنان ایران به آتش کشید.

23 فوریه 2019
04 اسفند 1397

بی بی سی فارسی: “ماجرای خودسوزی هما دارابی را در تجریش، به عنوان اعتراض به رفتار وحشیانه‌ جمهوری اسلامی با زنان که پیش‌تر شنیده بودم دیروز در گاردین خواندم. شرحی ساده، کوتاه و خشک ولی کاردی در زخم.”

این روایت شاهرخ مسکوب، نویسنده ایرانی از مرگ هما دارابی در کتاب “روزها در راه” است. پزشک کودکان و روان پزشکی که بیست و پنج سال پیش در نزدیکی میدان تجریش تهران در اعتراض به حجاب اجباری خود را به آتش کشید.

ایران؛ برکناری بولتون چه تاثیری خواهد داشت؟


برکناری بولتون چه تاثیری بر روابط آمریکا و جمهوری اسلامی خواهد داشت؟

یک کارشناس مسائل بین الملل و استاد دانشگاه در تهران در مورد تاثیر برکناری جان بولتون بر روابط آمریکا و حکومت ایران گفت: فکر نمی‌کنم برکناری بولتون تاثیر عمده‌ای بر روابط تهران و واشنگتن بگذارد.

به گزارش فرارو، محسن جلیلوند افزود: اصولا آمریکایی‌ها نگران جمهوری اسلامی هستند؛ چه بولتون باشد چه نباشد. آمریکایی‌ها جمهوری اسلامی را تهدید منافع خود در منطقه می‌بینند. بودن یا نبودن بولتون در سیاست آمریکا تغییری ایجاد نخواهد کرد. اینکه بگوییم آمریکا با برکناری بولتون خواسته نرمش نشان دهد درست نیست. آمریکایی‌ها قائل به فشار حداکثری هستند و حتما آن را حفظ می‌کنند.

مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا در کنفرانس خبری سه شنبه گفت: کنار گذاشته شدن جان بولتون به معنای تغییر سیاست‌های دولت ترامپ نیست.

استیون منوچین، وزیر دارایی آمریکا، هم در این جلسه گفت؛ دونالد ترامپ و سایر دستیاران ارشدش درباره ادامه خط مشی فشار حداکثری علیه رژیم ایران همسویی کامل دارند.

ظریف، وزیر خارجه رژیم ملاها در پاسخ به سوالی در مورد برکناری بولتون گفت: ما درباره امور داخلی ایالات متحده اظهار نظری نمی‌کنیم.

این در حالیست که حسام الدین آشنا، مشاور رسانه ای روحانی در واکنش به برکناری مشاور امنیت ملی کاخ سفید گفت: به حاشیه‌رفتن و سپس حذف بولتون یک حادثه نیست بلکه نشانه‌ای قاطع از شکست راهبرد فشار حداکثری آمریکا در مواجهه با مقاومت سازنده حداکثری جمهوری اسلامی است.

هنوز دقایقی از انتشار توئیت مشاور روحانی نگذشته بود که یک مقام بلند پایه در کاخ سفید از ادامه تحریم های سنگین و فشارهای همه جانبه دولت ترامپ علیه رژیم ایران خبر داد.

استیون منوچین، وزیر خزانه داری آمریکا روز سه شنبه در جریان یک کنفرانس خبری تاکید کرد که ایالات متحده همچنان به کازار فشار حداکثری خود علیه رژیم ایران ادامه می دهد.

وی اعلام کرد که آمریکا در اقدامی جدید سلسله‌ای از تحریم‌های تازه علیه رهبران گروه‌های تروریستی، شرکت‌های آنها و افرادی که تسهیل‌گر امور این گروه‌ها هستند وضع کرده است.

وزیر خزانه‌داری آمریکا گفت که از جمله گروه‌های حماس، حزب‌الله، شاخه قدس سپاه پاسداران و القاعده و داعش شامل تحریم‌های جدید ایالات متحده هستند.

این تحریم‌ها یک روز پیش از هجدهمین سالروز حملات ۱۱ سپتامبر اعلام شده‌اند.

اقدام بی سابقه آمریکا علیه سپاه پاسداران

نماینده ویژه آمریکا در امور ایران اعلام كرد که آمریکا برای ایجاد اختلال در چرخه مالی سپاه پاسداران، پاداش در نظر گرفته است.

به نقل از صدای آمریکا، برایان هوک اعلام کرد: ایالات متحده برای هرگونه اطلاعاتی که موجب اختلال در چرخه مالی سپاه پاسداران شود، تا سقف ۱۵ میلیون دلار پاداش در نظر خواهد گرفت. (فیلم زیر)

این اولین بار است که آمریکا پاداش برای مختل کردن فعالیت‌های مالی یک نهاد دولتی اختصاص می‌دهد.

برایان هوک گفت: سپاه پاسداران کار تجهیز، تعلیم و تامین مالی نیروهای نیابتی خود در خاورمیانه را برعهده دارد. ما از هر ابزار سیاسی و اقتصادی برای ممانعت از انجام این کار استفاده می‌کنیم.

نماینده ویژه آمریکا در امور ایران گفت: جمهوری اسلامی برای فروش نفت خود در زمان تحریم‌ها، نفتکش‌های خود را مخفیانه جا به جا می‌کند.

وی در ادامه با اشاره به تحریم‌های اعمالی امروز گفت: آمریکا امروز اقدامات گسترده‌ای علیه یک شبکه فروش نفت که توسط نیروهای قدس سپاه پاسداران اقدام می‌کند، انجام می‌دهد. سپاه پاسداران در چند ماه اخیر شبکه نفتی غیرقانونی راه‌انداز کرده و از آن برای توسعه تروریسم استفاده کرده است. این شبکه به شکل غیرقانونی نفت به سوریه و به منظور حمایت از بشار اسد منتقل کرده است.

برایان هوک با اعلام تحریم‌های تازه علیه رژیم ایران که شبکه‌های حمل و نقل و کشتیرانی را هدف قرار می‌دهد گفت: به تاریخ ۴۰ ساله جمهوری اسلامی که نگاه کنید، می بینید که در دیپلماسی، موش و گربه خوبی هستند و می‌دانند چطور اخاذی کنند. امروز خبر آمده که دو ماه به اروپا مهلت داده‌اند. این اخاذی است. سابقه می‌گوید جمهوری اسلامی بدون فشار هیچ‌گاه پای میز مذاکره نیامده است. ما مطمئن هستیم فضایی را ایجاد می‌کنیم که به گفت‌وگو منجر خواهد شد ولی این تصمیم با آنها است.

دفتر کنترل دارایی‌های وزارت خزانه‌داری آمریکا (اوفک) ساعاتی پیش نیز با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد که چندین فرد، شرکت و کشتی تحت کنترل سپاه پاسداران را به اتهام ارسال نفت به سوریه به ارزش ده‌ها میلیون دلار در لیست تحریم‌های خود قرار داده است.

پاسدار رستم قاسمی وزیر پیشین نفت جمهوری اسلامی نیز در لیست جدید تحریم‌های آمریکا قرار دارد.

آقای هوک افزود که ایالات متحده جمعه گذشته، دیروز، و امروز تحریم‌های جدیدی را علیه رژیم ایران اعمال کرده‌ است و تحریم‌های بیشتری نیز در راه است. وی تاکید کرد: دیگر از این واضح‌تر نمی‌توانیم بگوییم که کارزار فشار حداکثری ما چه قدر جدی است.

استرالیا؛ گروگان‌گیری تازه سپاه پاسداران تائید شد


وزارت امور خارجه استرالیا خبر دستگیری دو زن و یک مرد استرالیایی و بریتانیایی توسط رژیم ایران را تایید کرده است.

خبرگزاری آلمان روز چهارشنبه ۲۰ شهریور (۱۱ سپتامبر) خبر دستگیری سه شهروند استرالیایی را منتشر کرد. گفته می‌شود که دستگیر شدگان به زندان منتقل شده‌اند.

بر اساس اخبار منتشر شده از سوی رسانه‌های استرالیا، موضوع دستگیری این دو شهروند استرالیایی به ده هفته قبل بازمی‌گردد. نفر سوم که تابعیت بریتانیایی دارد، حدود یک سال پیش دستگیر و زندانی شده است. این در حالی است که خبر دستگیری آن‌ها با تاخیر رسانه‌ای می‌شود.

گفته می‌شود که مسئولان وزارت امور خارجه استرالیا ظرف این مدت پیگیر وضعیت این افراد در ایران بوده‌اند.

روزنامه “تایمز” با انتشار گزارشی در همین رابطه نوشته است که یک وبلاگ‌نویس استرالیایی و دوست دختر استرالیایی او ده هفته پیش در جریان سفر خود به آسیا در ایران دستگیر و زندانی شده‌اند.

همین روزنامه خبر از دستگیری یک شهروند بریتانیایی داده است که به عنوان استاد در دانشگاهی در استرالیا تدریس می‌کرده است. گفته می‌شود این فرد حدود یک سال پیش دستگیر شده و به ده سال زندان محکوم شده است.

روزنامه “تایمز” در ادامه گزارش خود نوشته است که این فرد در سلول انفرادی به سر می‌برد ولی اتهام او روشن نیست.

وزارت امور خارجه بریتانیا، روزنامه “تایمز” لندن و همچنین شبکه تلویویونی (ABC) از افشای نام و هویت این افراد اجتناب ورزیده‌اند. تنها گفته شده است که این افراد به زندان اوین منتقل شده و در آنجا زندانی هستند.

در گزارشی که آسوشیتدپرس منتشر کرده به دستگیری و حبس نازنین زاغری در زندان اوین نیز اشاره شده است. مسئولان رژیم ایران ادعا کرده‌اند که شهروند استرالیایی به علت ورود به منطقه‌ای امنیتی دستگیر شده است.

زندان اوین؛ گزارشی از بازداشت زوج توریست استرالیایی در تهران

خبرگزاری هرانا – جولی کینگ، شهروند و توریست استرالیایی در تاریخ ۵ مردادماه سال جاری به همراه همسرش در اطراف جاجرود بازداشت شده است. وی پس از یک ماه بازجویی در بازداشتگاه اطلاعات سپاه به بند زنان زندان اوین منتقل شده است. علیرغم درخواست های مکرر تاکنون اجازه ملاقات با سفیر کشور استرالیا به وی و شوهرش داده نشده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، جولی کینگ، شهروند و توریست استرالیایی در تاریخ ۵ مردادماه ۹۸ به همراه همسر خود بازداشت شده است.

گفته می شود بازداشت این زوج استرالیایی که به ایران سفر کرده بودند، به دلیل کمپ کردن در یک منطقه نظامی در اطراف جاجرود صورت گرفته است.

جولی کینگ ۲۸ ساله و همسرش از زمان بازداشت به مدت یک ماه در بازداشتگاه اطلاعات سپاه موسوم به بند ۲ الف زندان اوین تحت بازجویی بوده و در تاریخ ۵ شهریورماه به بند زنان زندان اوین منتقل شده است.

علیرغم درخواست های مکرر خانم جولی کینگ تاکنون اجازه ملاقات با سفیر کشور استرالیا تا کنون به وی داده نشده است. تا لحظه تنظیم این گزارش از وضعیت همسر خانم کینگ و محل نگهداری وی اطلاع دقیقی در دست نیست.

روزنامه فرانسوی: ماشین گروگان‌گیری ملاها

روزنامه فرانسوی لوفیگارو این ارزیابی را مطرح ساخت که حکومت ایران به این جهت یک پژوهشگر ایرانی-فرانسوی را به اتهام واهی جاسوسی بازداشت کرده که دولت فرانسه را وادار سازد او را با یکی از عوامل جمهوری اسلامی که به جرم اقدامات تبهکارانه در بازداشت به سر می برد، مبادله کند.

این روزنامه چاپ پاریس، در گزارش خود نوشت: احتمال می رود مقامات حکومت ایران فریبا عادلخواه، پژوهشگر ایرانی-فرانسوی، که صد روز پیش به اتهام جاسوسی در ایران بازداشت شده را با یک ایرانی زندانی به نام جلال روح‌الله‌‌نژاد در فرانسه مبادله کنند.

در این گزارش امده است یکصد روز از بازداشت فریبا عادلخواه در ایران می گذرد و حکومت ایران قصد دارد که وی را با ، جلال روح‌الله‌‌ نژاد شهروند ایرانی که هفت ماه پیش به اتهام نقض تحریم‌های آمریکا علیه تهران در فرانسه زندانی شده است معاوضه کند .

دستگاه قضایی فرانسه حدود دو هفته پیش با درخواست آمریکا برای استرداد او به واشینگتن موافقت کرد. این شهروند ایرانی حدود هفت ماه پیش در فرانسه بازداشت شد و اتهام او ذکر شده است.

روزنامه فیگارو نوشته است سپاه پاسداران با اعمال فشار بر حسن روحانی و جلوگیری از بهبود روابط ایران و فرانسه، تلاش دارد که اوضاع کشور را وخیم و تر و به سمت و سوی تندروهای حکومت بکشاند .

مقام‌های دو کشور واکنشی به گزارش فیگارو نشان نداده‌اند.

فریبا عادلخواه، پژوهشگر “بنیاد مطالعات علوم سیاسی پاریس” در حدود سه ماه پیش توسط سازمان اطلاعات سپاه در تهران بازداشت شد و وزارت خارجه فرانسه چند هفته پیش اعلام کرد که مقام‌های جمهوری اسلامی هنوز اجازه دسترسی کنسولی به این زندانی تبعه فرانسه را نداده‌اند.

تصویر یک چشم انداز هولناک در حکم “بخشی”


منصور امان

تصویر یک چشم انداز هولناک در حُکم زندان اسماعیل بخشی

در احکام جُنون آمیز دستگاه قهر قضایی حاکمیت علیه هفت کارگر و فعال کارگری آنچه که به سُخن درآمده، حاصل جمع تدبیرها و راه حلهای رژیمی درمانده و در تنگنا برای رویارویی با بُحران اقتصادی و برخورد با وخامت روزافزون شرایط معیشتی اکثریت جامعه است.

با غُل و زنجیر ۱۴ سال زندان برای اسماعیل بخشی، سُخنگوی کارگران دلیر هفت تپه، ۱۹ سال برای سپیده قلیان و ۷۸ سال برای پنج کارگر و کوشنده کارگری، رژیم ولایت فقیه کمر به حذف مُطالبات و اعتراضات همه گیری بسته که نه می تواند و نه منافعش اجازه برآوردن و پاسُخ دادن به آنها را می دهد.

آنچه که از چشم حاکمان ج.ا، کارگران هفت تپه و کوشندگان را سزاوار کوفتن چُماق سنگین دستگاه قضایی – امنیتی بر جان و تن شان ساخته، فقط به چالش کشیدن شرایط تحمُل ناپذیر و غیر انسانی حاضر نیست؛ جُرم نابخشودنی و عُذرناپذیر اسماعیل بخشی و همرنجان او در هفت تپه، پا گذاشتن به میدان به گونه مُتحد و یکصدا است. آنها شکایتها، اعتراضها و چاره چوییهایشان را در یک ظرف ریخته اند و در برابر بیداد سازمان یافته، به طور مُتشکل سینه سپر کرده اند. آنان در برابر ستمکاری بی وقفه، ایستادگی پیوسته ای را به میدان آورده اند که از دل وحدت مُبارزاتی در رای و عمل می جوشد.

“نظام” با لشکر کارفرمای فاسد و عواملش، دستگاه های اطلاعاتی، نیروهای پیاده نظام سرکوب، دادگاه ها و شلاق و دوربین شکنجه، در هفته تپه کارگران گرسنه ای را در برابر خود می یابد که پراکنده نیستند، پایان یک حرکت اعتراضی یا نیروی ضد شورش و چُماق بدستان حُکومتی مُتفرق شان نمی کند، طرحها و نقشه های حاکمیت را می خوانند و خود طرح و نقشه “نان، کار و اداره شورایی” را در آستین دارند.

این ویژگی، اسماعیل بخشی، کارگران شرکت کشت و صنعت هفت تپه و پُشتیبانان آنها را نه فقط به یک تهدید موضعی در هفت تپه و شوش، بلکه به خطری سراسری تبدیل می کند که می تواند چونان جرقه به خرمن اعتراضات بیافتد و به حرکتهای اعتراضی قشرهای گوناگون که پهنه گسترده ای از کشور را از شهر تا روستا پوشانده، کیفیت و توان تازه ای ببخشد.

تشکُل یابی صنفی و سازمان یافتگی مُبارزاتی و اعتراضی بخشهای کوچک یا بُزُرگ جامعه، معنای دیگری جز فراهم آمدن پتانسیل حرکتهای همه گیر و سراسری ندارد؛ امری که ارتباطات اینترنتی و شبکه های اجتماعی آن را به گونه چشمگیری ساده و همگانی کرده است. در همان حال که ماشین فربه سرکوبی می تواند صدای اعتراض جُداگانه و مقطعی در یک کارخانه، مدرسه، دانشگاه، بیمارستان و بازار را خاموش کند، اما در برابر حرکتهای سراسری که رهبری می شوند و انرژی خرد مُتمرکز جمعی گامهاشان را به جُنبش درمی آورد، سلاح “نظام” ناکارا و ظرفیت رویارویی آن محدود و به شدت فرسایش یابنده است. خیزشهای دی ماه ۹۶ اگرچه سازمان یافته نبود، اما ویژگی سراسری بودن آن به تنهایی برای آشکار ساختن و نمایش این واقعیت کافی بود.

با نگاه به این چشم انداز هولناک است که احکام رُسوا علیه اسماعیل بخشی و شش کارگر و کوشنده کارگری نوشته و صادر می شود. پروسه تشکُل یابی افشار مُعترض جامعه آغاز شده و خُرده فرمایشات “نظام” در مانده هیچ تغییری در آن نمی دهد. مُعلمان، کامیون داران و بازاریان پیشتر این واقعیت را به رُخ حاکمیت کشیده اند. آقای خامنه ای و همدستانش همانگونه که نتوانسته اند صدای اعتراضات موجود را خاموش و مانع شکل گیری اعتراضات جدید شوند، به همین گونه هم نخواهند توانست سدی در برابر جوشش و برآمدن ضرورت مزبور در این آتشفشان شوند.

****************************

اگر آنها همان‌اند، دنیا دیگر شده است

صدور احکام سنگین برای فعالان کارگری و اعضای سندیکای نیشکر هفت تپه با واکنش های بسیار زیادی در شبکه مجازی روبرو شده است. از جمله کانون نویسندگان ایران در بیانیه ای به شدت به این احکام اعتراض کرده است.

به گزارش رادیو فرانسه، کانون نویسندگان در این بیانیه می گوید که حکم‌های سنگین متهمان اعتراضات هفت‌تپه از سه منبع تغذیه شده و این سه منبع: یورش به جنبش‌های کارگری، زنان و آزادی بیان در کشور است.

در بیانیه کانون نویسندگان آمده است:« بیش از یک قرن حبس برای اسماعیل بخشی، سپیده قلیان، محمد خنیفر، امیرحسین محمدی‌فرد، ساناز اللهیاری، عسل محمدی و امیر امیرقلی. دو تن از این هفت تن کارگر شرکت نیشکر هفت‌تپه و دیگران مدافعان کارگران معترض بوده‌اند و اخبار اعتراضات را در فضای مجازی پوشش می‌دادند. اکنون در پی ماه‌ها بازداشت و انواع فشارها، قاضی مقیسه به هر یک از چهار نویسنده و تهیه‌کننده‌ی نشریه اینترنتی گام حکم ۱۸ سال و به یکی از آنها (سپیده قلیان) حکم ۱۹ سال‌ونیم زندان داده است.

در توضیح صدور این حکم‌های بسیار سنگین اشاره به شرایط موجود، انباشتگی خواست‌ها و اعتراض‌ها و نیاز حاکمیت به ایجاد رعب و وحشت گرچه لازم است، کفایت نمی‌کند. بهتر است از نزدیک نگاهی به این رویه بیندازیم و منابع تغذیه‌ی سنگینی حکم‌ها را بشناسیم.

یکی از ویژگی‌های دوران‌نمای این پرونده و این احکام، زن بودن سه تن از هفت متهم پرونده است که پنجاه و پنج سال از یک‌صد و شش سال حکم زندان متوجه آنهاست. گر چه تشدید سرکوب و ایجاد رعب و وحشت در دل مردم معترض انگیزه‌ی صدور این‌گونه حکم‌هاست، از منابعی نیز تغذیه می‌شوند که یکی از آنها ستم و نفرت جنسیتی است؛ زن بودن است. در همین روزها عاطفه رنگریز و مرضیه امیری از بازداشت‌شدگان روز جهانی کارگر، یکی پژوهشگر و دیگری خبرنگار، هر یک به بیش از ده سال زندان و ده‌ها ضربه شلاق محکوم شده‌اند. در همین روزها برای اسرین درکاله و مریم محمدی دو فعال حقوق زنان کیفرخواستی سنگین شامل انواع اتهام‌ها ساخته‌اند که مقدمه‌ی صدور حکم‌های سنگین است. فهرست زنان فعال در بند یا دارای پرونده بسیار طولانی است.

منبع دیگر این حکم‌ها ستم و تنفر طبقاتی است. پرونده‌ی هفت‌تپه نوعی شرح اعتراض کارگری – طبقاتی است و برای حافظان نظم موجود چیزی سهمگین‌تر و غیرقابل تحمل‌تر از آن نیست که چنین اعتراض‌هایی سویه‌ی طبقاتی پیدا کند. اسماعیل بخشی و محمد خنیفر دو کارگر هفت تپه مجموعا به بیست سال زندان محکوم شده‌اند و پنج تن دیگر به سبب دفاع از اعتراضات کارگران هفت‌تپه حکم‌های سنگین گرفته‌ و ده‌ها تن از کارگران معترض هفت تپه به زندان و شلاق محکوم شده‌اند و نیز فعالان کارگری که در زندان به‌سر می‌برند بسیارند و پرونده‌های در نوبت رسیدگی فراوان.

سومین منبع تغذیه‌ی حکم‌های سنگینِ متهمان پرونده‌ی هفت تپه، استبداد و تنفر از آزادی بیان است. پنج تن از متهمان جرمی ندارند جز پوشش دادن به اخبار اعتراضات کارگران در قالب یک نشریه‌ی اینترنتی. اعتراض خود نوعی بیان است. آزادی بیان مخل ستم جنسی و ستم طبقاتی است و موجب ناکارآمد کردن یکی از ابزارهای مهم اعمال آن یعنی جهل و خرافه می‌شود.بی‌سبب نیست که حاکمان به‌شدت از آن بیزارند. بسیارند کسانی که به دلیل ابراز نظر یا عقیده‌اشان اکنون در زندان به‌سر می‌برند یا برایشان پرونده‌سازی شده است.

حکم‌های سنگین متهمان اعتراضات هفت‌تپه از هر سه منبع تغذیه شده است و برآمد و برآیند آنهاست. به همین معنا به سه جنبش تاخته‌اند: جنبش‌های کارگری، زنان و آزادی بیان. همین‌ها را نیز در مقابل خود خواهند داشت.

درست است که بیشتر آمران و عاملان صدور این‌گونه احکام از دهه‌ی ۶۰ آمده‌اند و لابد نتایج “طلایی” سرکوب آن دوره را به‌یاد دارند؛ اما نباید از یاد ببرند که اگر آنها همان‌اند، دنیا دیگر شده است. با صدور احکام سنگین وحشتناک حتما فشارها و رنج‌هایی به فعالان عرصه‌های گوناگون و خانواده‌هایشان تحمیل و موانعی در راه اعتراض‌های مردم ایجاد خواهند کرد؛ اما سکوت و سکون را نمی‌توانند بر آنها غالب کنند.»

فیلم زیر؛ اسماعیل بخشی: من تنها یه چیزی به ذهنم می‌رسه تمام مسئولین این کشور را که باعث بدبختی کارگران شدن، همه را جمع کنیم یه جا، همه‌شون را، و بهشون بگیم خاک بر سرتون بی‌لیاقت‌ها …

چه باید کرد؟ با مرگ “دختر آبی” بیدار می‌شوید؟!


بهارنیوز: سحر خدایاری، دختری علاقه‌مند به فوتبال و تیم استقلال بود که همچون دیگر دختران این سرزمین برای حضور در ورزشگاه‌ها و تماشای بازی تیم محبوبش با ممنوعیت‌ها روبرو بود. او خواست تا از این ممنوعیت غیرمنطقی و حتی غیرقانونی گذر کند و راهی برای ورود به ورزشگاه بیابد که بازداشت شد و کارش به «عدلیه» کشیده شد.

خودسوزی «دختر آبی» این قصه تلخ و در نهایت از نفس افتادن او که چند روز پیش رخ داد بسیاری را به تلاطم انداخت و همه از یکدیگر می‌پرسیدند او به کدامین گناه به چنین سرنوشتی دچار شد؟!

این اتفاق تلخ واکنش‌های بسیاری را در شبکه‌های اجتماعی برانگیخت؛ گروهی خواهان تحریم حضور در ورزشگاه‌ها شدند، برخی خواستار یک دقیقه سکوت در ابتدای مسابقات لیگ برتر فوتبال هستند، بعضی از ضرورت محاکمه افرادی می‌گویند که چنین سرنوشتی را برای این هوادار استقلال رقم زدند، برخی پیشنهاد دادند که در دقایق مشخصی در ورزشگاه‌ها «سحر خدایاری» را تشویق کنند و…

اما در کنار این پیشنهادها و شاید حتی ماقبل آن، اندیشیدن به این پرسش اهمیت دارد که آیا کسر قابل توجهی از اقشاری که حضور در ورزشگاه را به‌عنوان یک گزینه همیشگی برای تفریح خود انتخاب می‌کنند اساساً به موضوعی همچون حضور زنان در ورزشگاه‌ها و حق انتخاب آنان توجهی دارند که بتوان انتظار همراهی آنان را داشت؟!

شاید بتوان گفت ریشه باقی ماندن بسیاری از موانع در این موضوع را می‌باید در همین عدم همراهی‌های اقشار مختلف جامعه با یکدیگر و در برابر فشارها و محدودیت‌ها جستجو کرد، زیرا به‌عنوان مثال در همین موضوع اگر همراهی اکثریت اهالی ورزشگاه وجود داشت می‌شد امیدوار بود که این بدنه اجتماعی گسترده در برابر مخالفت‌ها با روش‌هایی گوناگون بایستد و تغییری نیز حاصل آید.

از سویی دیگر و در کمال تاسف با دولتی مواجه هستیم که با وجود شعارهای رنگارنگ دوران انتخابات درباره حقوق زنان و حقوق شهروندی و مانند آن نه تنها قدمی در جهت پذیرش این خواسته حداقلی دختران این سرزمین برنمی‌دارد بلکه با انفعال و بهانه‌تراشی‌هایی عجیب و غریب همچون «نبود زیر ساخت کافی در ورزشگاه‌ها برای حضور زنان» مسیر را برای ایجاد موانع تازه بر سر راه حضور زنان در ورزشگاه‌ها هموار می‌کنند!

حال باید منتظر ماند و دید که آیا خودسوزی و مرگ این دختر جوان مسئولان دولتی و دیگر اثرگذاران بر تصمیمات را از خواب غفلتی که چنین فجایعی را رقم می‌زند بیدار خواهد کرد، البته اگر خود را به خواب نزده باشند!

“دختر آبی” را خاکستر کردند

تقی رحمانی، فعال ملی مذهبی نوشت: …دختر آبی را خاکستر کردند؛ می‌شود از زینب گفت اما از دختری که برای دیدن فوتبال و تشویق تیم مورد علاقه‌اش تنبیه شد و به اعتراض خودسوزی کرد چیزی نگفت. بر زینب گریستن و عامل مرگ دختر آبی بودن خود وهن زینب است….

«سحر خدایاری» دختری که هفته گذشته جلوی دادسرای ارشاد تهران خودسوزی کرده بود، صبح امروز درگذشت. این دختر جوان هفته گذشته بعد از اینکه برای گرفتن تلفن همراهش به دادسرا مراجعه کرد، متوجه شد که باید برای تحمل ۶ ماه حبس به زندان برگردد. او بعد از شنیدن این خبر برآشفت و از دادسرا خارج شد و درحالیکه فریاد می‌کشید و به این موضوع اعتراض داشت، اقدام به خودسوزی کرد و با ۹۰ درصد سوختگی به بیمارستان منتقل شد.

دختر آبی سه روز پیش از دنیا رفته بود؛ خاکسپاری بدون خانواده

در همین حال یک رسانه فارسی‌زبان خارج از کشور نوشت: «او سه روز پیش فوت کرد اما جنازه را به خانواده‌اش تحویل ندادند. گفتند اول باید بروید و توجیه شوید.» این توضیحات رضا (نام مستعار) از دوستان خانوادگی «سحر» است. دختری که خانواده‌اش سعی کردند او را با نام مستعار «سارا» معرفی کنند اما خیلی زود با لقب «دختر آبی» در رسانه‌ها و فضای مجازی ایران شناخته شد.

رضا یکی از دوستان خانوادگی سحر می‌گوید که سحر روز جمعه، فوت شده و دستگاه تنفس را از او جدا کرده بودند. ابتدا خانواده‌اش را برده بودند برای توجیه شدن: «به خانواده‌اش گفته بودند حق مصاحبه کردن ندارید. ترجیحا مجلس ترحیم نگیرید و مراسم را خانوادگی برگزار کنید. گفتند الان عوامل خارجی و داخلی منتظر سواستفاده هستند و دختر شما تا همین‌جا به اندازه کافی هزینه روی دست مملکت گذاشته است.»

پیکر سحر که اهل قم بود را روز یکشنبه در «بهشت فاطمه» قم دفن کرده‌اند. بدون سر و صدا و بدون آگاهی هیچ‌کس. جنازه دختر آبی را تا آخرین لحظه هم به خانواده‌‌اش تحویل نداده بودند. رضا می‌گوید: «نگرانی اصلی الان برای خانواده‌اش است. آن‌ها به شدت ترسیده‌اند.» یک روز بعد از آن‌که مراسم خاکسپاری خاموش سحر به پایان رسید، بیمارستان مطهری اجازه پیدا می‌کند که خبر فوت او را منتشر کند.

واکنش مسیح علینژاد: شرم شرم بر تک تک مردان اگر بعد از جان باختن #دختر_آبی دوباره وارد استادیوم‌های صدهزار پسری شوند بی‌آنکه خودسوزی خواهرشان به خاطر حق ساده ورود به همان استادیوم ذره‌ای برای‌شان مهم باشد که دست از همدستی با ظالم بردارند. تحریم کنید استادیومی را که واپسگرایان ۴۰سال به شما صدقه دادند

واکنش پروانه سلحشوری، نماینده مجلس: او تنها #دختر_آبی نبود. سحر #دختر_ایران بود. در جایی که مردانش برای زنان تکلیف تعیین می‌کنند و ابتدایی‌ترین حقوق انسانی‌ را از آن‌ها سلب می‌کنند، و زنانی که علیه زنان در این ظلم آشکار مردان را همراهی می‌کنند، همه ما در حبس و سوختن سحرهای این سرزمین مسئولیم.

چرا در برابر خودسوزی یک دختر جوان ساکتیم؟

یک نماینده زن مجلس شورای اسلامی از بی‌‌تفاوتی جامعه نسبت به خودسوزی یک دختر جوان انتقاد کرده و گفته است که چنین اتفاقی در هر جای دیگری در دنیا با واکنش وسیع‌تری روبرو می‌شد. او از مردم خواسته سکوت نکنند و دست به دست هم دهند.

اشاره پروانه سلحشوری، به خودسوزی دختری است که نام‌های گوناگونی که به او اطلاق می‌شود این روزها در شبکه‌های اجتماعی می‌چرخد: دختر آبی، سحر، سارا… به او فقط به این خاطر که می‌خواست به تماشای تیم مورد علاقه‌اش برود (کاری که فقط در ایران برای زنان ممنوع است) حکم زندان دادند و او در مقابل دادسرا دست به خودسوزی زد. ۹۰ درصد بدن او سوخته است؛ فاجعه‌ای که شاید در کشوری دیگر جامعه را تکان می‌داد. در ایران ولی واکنش‌ها علیرغم انتشار وسیع رسانه‌ای محدودتر از آن بود که می‌توانست باشد.

جزئیات خودسوزی جلوی دادسرا

سایت خبری رکنا گزارش کرده است که دختری که روز دوشنبه در مقابل ساختمان دادسرای ارشاد تهران با ریختن بنزین خودش را آتش زد، یکی از دختران طرفدار تیم استقلال تهران بوده است که به دلیل تماشای فوتبال در استادیوم آزادی بازداشت شده بود.

این در حالیست که پیش‌تر مقام‌های قضایی در روایتی متفاوت، گفته‌ بودند این دختر به‌سبب بدحجابی و درگیری با مأموران پلیس امنیت دستگیر شده‌بوده و با وثیقه آزاد بوده ولی چون جلسه نخست‌ دادگاه‌اش عقب‌افتاده، خودش را آتش زده است.

خواهر این دختر گفته است: «خواهرم اسفندماه ۹۷ برای دیدن بازی استقلال و العین به ورزشگاه آزادی می‌رود که هنگام ورود خواهرم به ورزشگاه ماموران متوجه می‌شوند و وقتی خواهرم مقاومت می‌کند بازداشتش می‌کنند.

خواهر این دختر جوان افزود: خواهرم بیماری دوقطبی داشته و از دو سال پیش تحت نظر پزشک بوده و مدارک کاملی در این زمینه به دادسرا ارائه شده است، اما او مثل فردی عادی مورد بررسی قضایی قرار گرفته و به زندان ورامین منتقل شده است. پس از این که او «به زندان قرچک ورامین انتقال داده می‌شود، لطمه روحی زیادی می‌بیند و می‌ترسد تا اینکه با وثیقه آزاد می‌شود. وقتی برای دریافت گوشی‌اش به دادسرا می‌رود در آنجا اتفاقاتی می‌افتد که می‌شنود باید شش ماه در زندان بماند.» او تاکید کرد: «خواهرم در شرایط بیماری روحی و روانی خودش را آتش می‌زند و حالا در بیمارستان شرایط بدی دارد.»

پایگاه خبری رکنا به نقل از دکتر مصطفی ده مرده‌ئی، رییس بیمارستان سوانح و سوختگی مطهری، درباره وضعیت این زن نوشت: «بیمار خانم جوانی است که به‌ دلیل سوختگی شدید ناشی از بنزین با ۹۰ درصد سوختگی درجه سه در بیمارستان بستری شده و در حال حاضر با کمک دستگاه تنفس می‌کند و در آی‌سی‌یو تحت درمان است.» این دختر جوان عصر دوشنبه ۱۱ شهریور، پس از خروج از دادسرای ارشاد تهران با ریختن بنزین خودش را آتش زد. حاضران به کمک او رفتند و آتش را خاموش کردند، اما شدت سوختگی به حدی بود که با رسیدن اورژانس، مصدوم به سختی نفس می‌کشید.

خودسوزی این دختر ایرانی یادآور ماجرای خودسوزی هما دارابی، فعال زن سیاسی است که حدود 26 سال پیش در تجریش، خود را در اعتراض به رفتار وحشیانه‌ جمهوری اسلامی با زنان ایران به آتش کشید.

23 فوریه 2019
04 اسفند 1397

بی بی سی فارسی: “ماجرای خودسوزی هما دارابی را در تجریش، به عنوان اعتراض به رفتار وحشیانه‌ جمهوری اسلامی با زنان که پیش‌تر شنیده بودم دیروز در گاردین خواندم. شرحی ساده، کوتاه و خشک ولی کاردی در زخم.”

این روایت شاهرخ مسکوب، نویسنده ایرانی از مرگ هما دارابی در کتاب “روزها در راه” است. پزشک کودکان و روان پزشکی که بیست و پنج سال پیش در نزدیکی میدان تجریش تهران در اعتراض به حجاب اجباری خود را به آتش کشید.

رژیم ملاها؛ چه کسی جای جان بولتون خواهد آمد؟


به دنبال برکناری جان بولتون از سمت مشاور امنیت ملی آمریکا، کاخ سفید اعلام کرد که این سمت به طور موقت به چارلی کوپرمن واگذار می‌شود؛ فردی که به نظر می‌رسد مواضعش در قبال رژیم ایران در مقایسه با بولتون چندان متفاوت نیست.

در حالیكه رئیس جمهور آمریکا در توییت بركناری جان بولتون گفته بود هفته آینده جانشین او را معرفی می‌كند، كاخ سفید همین امشب چارلز کوپرمن را به عنوان مشاور امنیت ملی معرفی كرد.

كوپرمن در زمان ریاست‌جمهوری رونالد ریگان معاون وزیر دفاع بوده است. او در طی سی سال گذشته مدیر عامل اجرایی لاکهید مارتین بزرگترین پیمانکار صنایع هوایی ارتش آمریکا و مدیر عامل اجرایی بویینگ بوده است. او از جمهوری‌خواهان کهنه‌ کار و از حامیان سرسخت سیاست فشار حداکثری علیه رژیم ایران به شمار می‌رود.

دلیل برکناری جان بولتون چیست؟

به گزارش خبرگزاری فرانسه، رئیس جمهور آمریکا امروز از برکناری جان بولتون مشاور امنیت ملی این کشور خبر داد و گفت: هفته آینده مشاور امنیت ملی جدید خود را معرفی خواهم کرد.

ترامپ در حساب توئیتری خود نوشت: من دیشب به جان بولتون اطلاع دادم که دیگر به خدمت وی در کاخ سفید نیازی نیست. من با بسیاری از پیشنهادات او مخالف بودم، همانطوری که بقیه هم در دولت این کار را کردند. بنابراین، من از جان خواستم که استعفا دهد و امروز صبح استعفایش را به من داد. من از جان بخاطر خدماتش خیلی تشکر می کنم و هفته آینده مشاور جدید امنیت ملی را معرفی خواهم کرد.

کیتلان کالینز خبرنگار سی ان ان در کاخ سفید در حساب توئیتری خود نیز نوشت: دو منبع آگاه به من خبر دادند رئیس جمهور ترامپ و جان بولتون مشاور امنیت ملی وی شب گذشته بر سر میزبانی سرکردگان طالبان در کمپ دیوید به شدت با یکدیگر مشاجره کردند.