Previous Next

تداعی هراس در دوران کرونا در آخرین اثر نسیم خاکسار

نسیم خاکسار در آخرین اثرش “چیزی رخ نداده است” به زندگی در زمانه همه‌گیری کرونا بازمی‌گردد تا ریشه‌های هراسی را در انسان‌ها کشف کند که زاده این شرایط بوده است. اسد سیف، منتقد ادبی، رمان را بررسی کرده است.هر داستانی یک موقعیت را بازمی‌گوید؛ موقعیت‌هایی که تجربه شده و یا امکان تجربه شدن دارند؛ موقعیت‌هایی که در ذهن انسان‌ها می‌لولند و چه بسا امکانی برای نمود نمی‌یابند.

موقعیت‌ها که به داستان راه یابند، گاه هشدار می‌دهند، آگاه می‌کنند، روایت می‌کنند تا انتقال تجربه باشند. گاه نیز صرفاً سرگرمی هستند. داستان‌هایی نیر روایت می‌شوند تا انسان را در مسیری مشخص راه برند. پس در هر داستان می‌توان نقشی نیز یافت.

انسان‌ها ذهنی داستان‌پرور دارند. آن‌که در ذهن داستان‌می‌سازد، در واقع با شنیدن یک خبر، حادثه را در ذهن بازمی‌سازد و با حدس‌هایی می‌کوشد خبر را به آن پایانی برساند که دوست دارد. به بیانی دیگر، حادثه‌ها واقعیت دارند، ولی ذهن بیننده و شنونده واقعیتی عینی نیست، حقیقتی است که شنونده و داستان‌سرا پرورده‌اند.

داستان‌نویس در واقع می‌کوشد همین حوادث را به خیال بیامیزد و آن‌را با کمک ذهنِ خلاق خویش ناب گرداند. تلاش می‌کند روایت بهتری بپروراند و به تعبیرهای بی‌همتایی دست یابد. او از تجربه‌های شخصی و یا دیگر انسان‌ها استفاده می‌کند. ذهن خویش را در خلاقیت به کار می‌گیرد تا از حوادث، جشن، کمدی، درام و یا فاجعه‌ای بیافریند.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

داستان‌ها می‌کوشند جهان را به کنترل خویش درآورند و آن را در برابر جهان واقع بگذارند. داستان‌پرداز می‌کوشد به جهان پیرامون معنایی ببخشد که دوست می‌دارد و یا منتظر آن است. بر این اساس خواننده گاه گول می‌خورد، گاه باور می‌کند، گاه همراه می‌شود و گاه نیز آرزومند. گاه با خواندن داستان کاخ آرزوها و انتظارهایش فرو می‌ریزد. غایت مطلوب عاید نمی‌شود و داستان به آن پایانی نمی‌رسد که انتظار دارد.

نسیم خاکسار و تاریخ هستی انسان

در بیشتر آثار نسیم خاکسار می‌توان پسزمینه‌هایی از تاریخ یافت. او در واقع هستی خویش را بر بستری از تاریخ به داستان بدل کرده است. در این راستا خواننده ایرانی می‌تواند هستی خود را نیز در آن بازیابد. این انسان زمانی در آرزوی آزادی، علیه بی‌عدالتی مبارزه آغاز می‌کند و به زندان گرفتار می‌آید، زمانی زنی‌ست که می‌کوشد قفس تنگ خود را در فرهنگ کشوری چون ایران بشکند. این انسان زمانی هم‌گام شور مردم است در دستیابی به عدالت اجتماعی و زمانی توابی که سهم او از انقلاب، زندان و شکنجه و روانی پریش بوده است. این انسان زمانی عاشقی‌ست بی‌قرار و یا مبارزی‌ست گریخته از کشور که سال‌های تبعید را در کشوری دیگر تجربه می‌کند، و این سال‌ها را با عشق بازگشت به زادبوم خود و رهایی مردم از ستم حاکم می‌گذراند.

آری، می‌توان گفت نسیم خاکسار نویسنده‌ای‌ست که جان خویش در داستان‌هایش کرده و با تمام وجود، با عشق به انسان و آزادی او، از بند و ستم می‌نویسد. با چهاردهه زندگی در تبعید، هنوز هر حادثه‌ای او را در ذهن به ایران می‌کشاند. پنداری تپش‌های قلب او هم‌چنان با فراز و فرود هستی مردم ایران در رابطه است. البته این از ویژگی‌های انسان تبعیدی‌ست و همین انسان است که می‌شود شخصیت داستان‌های او.

نسیم خاکسار در این راستا نویسنده‌ای‌ست موفق. او با مهارت، هستی انسان تبعیدی را با زادبوم‌اش در رابطه قرار می‌دهد. اگر بپذیریم که سود و سرمایه جهانی شده‌اند، باید پذیرفت که درد و رنج و گرسنگی نیز به همراه صلح و آزادی مفاهیمی جهانی‌اند. انسان تبعیدی نیز محصول همین موقعیت است. همان‌طور که نمی‌توان از زیبایی‌های جهان سرمایه چشم برداشت، نمی‌توان حضور فقر و جنگ و سرکوب آزادی را نیز در بخشی از جهان نادیده گرفت. حضور تبعیدیان در آثار او بنیان در همین نگاه دارد. آنان راه سراسر خطر را پشت سر گذاشته‌اند، از زندان و مرگ، از فقر و نیستی و جنگ گریخته‌اند و آمده‌اند تا به سهم خویش از آزادی و ثروت جهان دست یابند.

آخرین اثر نسیم خاکسار، “چیزی رخ نداده است”، بر چنین بستری خلق شده است.

انسان در زمانه کرونا

حوادث بزرگ تاریخی همیشه در بازتاب خویش جایگاهی ویژه در ادبیات داشته‌اند. جنگ، انقلاب، سیل و زلزله، مرض و قحط‌سالی دستمایه بسیاری از ماناترین آثار ادبیات جهان است. در بطن چنین حوادثی‌ست که خیال‌های انسان بال می‌گشایند تا او را تسکینی باشند و یا هشداری در برابر دردها. “داستان دو شهر” دیکنز، “جنگ و صلح” تولستوی، “طاعون” کامو، “خوشه‌های خشم” جان اشتاین‌بک، “۱۹۸۴” جرج اورول و حتی “عشق سال‌های وبا”ی مارکز از جمله همین آثار هستند.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

حضور ویروس کرونا و یورش مرگبار آن بر هستی انسان‌ها در سراسر گیتی فاجعه‌ای بود که تأثیر آن را بر ادبیات و هنر نیز می‌توان یافت. در این یورش آنان که زنده ماندند و ماه‌ها در خانه‌های خویش، بی‌هیچ رابطه‌ای با دیگران به‌سر بردند، به موقعیتی گرفتار آمدند که برای انسان این عصر کاملاً نو بود.

“چیزی رخ نداده است” به زندگی مردم در چنین موقعیتی نظر دارد. مدت زمان تاریخی داستان به بیش از دو ماه نمی‌رسد. داستان نگاهی دارد به زندگی فریبرز. او در شمار ایرانیانی‌ست که در پی انقلاب، به دنبال یورش گسترده رژیم به دگراندیشان، از کشور می‌گریزد و به همراه همسر و دو فرزندش در شهر اوترخت هلند ساکن می‌شود. همسر به آلمان سفر کرده تا مدتی در کنار دخترشان که حامله است و ساکن آن‌جا، به‌سر برد.

فریبرز که دوران بازنشستگی را طی می‌کند و درگیر “دندان‌درد” است، می‌کوشد بار پُردرد هستی را در این موقعیت به شکلی بر خویش تحمل‌پذیر گرداند. سهراب، آرامش و بهرام سه دوست ایرانی او هستند که هر از گاه یکدیگر را می‌بینند. هرمان، همسایه فریبرز که همسرش تازه مرده، نیز با او در رابطه است. گذشته از این پنج شخصیت، پناهنده‌ای سرگردان به نام موسی نیز در داستان حضور دارد. داستان طرحی بسیار ساده، اما عمیق دارد.

زندگی در محدویت‌های کرونایی دریچه‌ای می‌شود برای دیدن آن چیزهایی که تا کنون دیده نمی‌شد. بیرون که دگرگون شود، درون از آن تابعیت می‌کند. یادها از انبار ذهن بیرون می‌زنند تا امروز را بعدی دیگر بخشند. مرگ را که هر روز شاهد باشی، رؤیاها نیز به تسخیر مرگ درمی‌آیند: «راستش مدتیه خواب مرده‌ها را می‌بینم. حتماً ربط دارد به شیوع این ویروس لعنتی و آمار مرگ‌ومیرها که هم‌چنان بالا می‌ره. در بیشتر این خوابا، دوست و آشناهای مرده‌ام یک‌جوری خودشون رو وارد می‌کنن.»

انسان کرونایی در روز نیز خواب مرگ می‌بیند. چون به آینده مشکوک است، تنها و بی‌کس، در هراسی مُدام، در خانه به گذشته پناه می‌برد. تلویزیون نگاه می‌کند، عکس‌های سالیان پیشین را تماشا می‌کند، نامه‌های گذشته را بازمی‌خواند و دوستان از یاد رفته را بازمی‌جوید. به محاصره خاطرات گذشته درمی‌آید.

فریبرز نیز روزها از بالکن خانه خویش خیابان را زیرنظر دارد، رفت‌آمد آدم‌ها را می‌بیند، به پرواز پرنده‌ها و نشستن آن‌ها بر بالکن یا درخت روبه‌روی خانه دل‌خوش دارد. در پیاده‌روی‌های کوتاهش کمتر با کسی روبه‌رو می‌شود. گذشته‌ها را در یادداشت‌هایش می‌جوید: «وقتی از فکر بیرون آمد، دید بی‌آن‌که بخواهد، دفترچه‌ها را چون دایره مندیلی دور خودش چیده و در مرکز آن نشسته است. یک‌جور کرختی خاص در بدنش احساس می‌کرد. در همان‌جا که نشسته بود، دراز کشید روی قالی و سرش را گذاشت روی یک از دفترچه‌ها و به سقف نگاه کرد. بعد از مدتی به خواب سنگینی فرورفت.»

انسان که به آینده امیدوار نباشد، گذشته ذهن او را به اشغال درمی‌آورد. رؤیاهای فریبرز نیز همین گذشته‌ها هستند که پس از سال‌ها سر بر آورده‌اند تا حال او را در دایره جادویی هستی (مندیل) به تسخیر خویش درآورند. گذشته‌های فریبرز اما سراسر درد و رنج است. پنداری در گذشته جز درد سهمی از هستی نداشته است: «ناوی وظیفه هوشنگ انوشه که بعد از کودتای ۳۲ با دو چشم باز و لبخند بر لب به تیر بسته شده بود و در انتها تصویر ایستادن تعدادی از مبارزان کرد با چشم‌های بسته جلو جوخه آتش در همان اوایل انقلاب… در ذهن او این عکس‌ها به طرز بی‌سابقه‌ای با هم شباهت پیدا می‌کرد و هر کدام نمایی از یک گوشه از پرده‌ای بزرگ را نشان می‌دادند…»

این مرگ‌ها در این روند «با حمله مسلحانه به دفتر نشریه شارلی ابدو … و کشتار یازده نفر از کارکنان این نشریه، به کشتار ایزدی‌ها در عراق، به کشتار طالبان از مردم بی‌گناه افغانستان و به اتفاقات دردناکی که در عراق و لیبی و سوریه می گذشت و ده‌ها نمونه دیگر از ذهنش گذشت. انگار کرونا نشان از نفرین‌شدگی این جهان است. از انسان‌ها در این وضعیت چه کاری برمی‌آید؟»

در یورش گذشته به حال است که روان دوستش، سهراب، پریشان می‌شود. گذشته او را نیز رها نمی‌کند. فکر می‌کند مورد تعقیب عوامل جمهوری اسلامی‌ست. به فریبرز می‌گوید که: آنان به کمک پلیس امنیتی هلند قصد دارند «به‌طور مشترک ترتیبم‌رو بدن… این‌ها از ساواک شاه به‌مراتب مجهزترند… می‌تونن من و تو رو همه‌جا در کنترل خودشون داشته باشن.» او به یاد می‌آورد ترورهای رژیم را در خارج از کشور و فکر می‌کند که حال نوبت او و یا دوستش است که کشته شوند.

آوارگی، مهاجرت

“چیزی رخ نداده است” با مرگ شروع می‌شود، با فصل “رگبار مردگان” و همین مرگ چون سایه‌ای تا پایان داستان شخصیت‌های آن را تعقیب می‌کند. فریبرز صبح روزی با درد دندان از خواب بیدار می‌شود، از ازدحام مردم کنار آبگیر نزدیک خانه‌اش درمی‌یابد حادثه‌ای رخ داده است. بعدها معلوم می‌شود جنازه یک خارجی در آب یافته شده است. این مرگ او را به یاد جوانی می‌اندازد که آفریقایی‌ست و مدتی‌ست آواره در این محله؛ گاه نشسته بر یک صندلی و گاه پرسه‌زنی سرگردان. فریبرز بر او نام “نیجرسو” گذاشته است، زیرا حدس می‌زند باید نیجریه‌ای و یا سومالیایی باشد. هنوز نمی‌داند که او از «قتل‌عام‌های گروه بوکوحرام جان به‌در برده و از آدم‌کشی‌های گروه الشباب و قحطی و گرسنگی در سومالی» فرار کرده است.

فریبرز با دیدن نیجرسو یاد داستان “امی فاستر” اثر جوزف کنراد می‌افتد که در آن مهاجر فقیری به نام یانکو با کشتی از هامبورگ راهی آمریکا می‌‌شود. در سواحل انگلیس کشتی دچار توفان شده، جز او کسی زنده نمی‌ماند. او آواره‌ای‌ست در این مکان. نه مردم زبان او می‌دانند و نه او زبان مردم. اندکی انگلیسی می‌آموزد، ازدواج می‌کند و صاحب پسری می‌شود. روزی در بیماری و در هذیان‌های تب‌آلود به زبان خویش بازمی‌گردد. همه، حتی همسرش در هراس از او می‌گریزند و او در تنهایی خویش می‌میرد. فریبرز بارها این داستان را به یاد می‌آورد و این داستان تا پایان رمان او را همراهی می‌کند و در واقع شخصیتی دیگر می‌شود در کنار دیگر شخصیت‌ها.

فریبرز بارها می‌کوشد سر صحبت را با نیجرسو بازکند، اما موفق نمی‌شود. زبان یکدیگر را نمی‌فهمند، اگرچه همدیگر را درک می‌کنند. نیجرسو که بعدها معلوم می‌شود موسی نام دارد، او را «وصل می‌کرد به رنج‌ها و دربدری‌های همه پناهندگانی که برای رسیدن به مکانی امن برای دمی آسودگی و آرامش، به آب و آتش زده و به جایی نرسیده‌اند. وصل به بی‌رحم‌ترین نقطه وجود جهان که او فقط می‌توانست تماشاگرش باشد.» او در نگاه به نیجرسو «رنج کامل بشری و تلخی زمانه‌ای را که در آن به‌سر می‌برد» می‌دید. همین نگاه او را می‌کشاند به ماهشهر که دو سال پیش در «اعتراض عمومی مردم به گرانی بنزین و اعمال سیاست‌های تبعیض حکومت بر مردم، جوانان بسیاری در نیزارهای اطراف جاده‌ای در ماهشهر کشته شدند.» دختری را به یاد می‌آورد که در این روز «با زلف‌های آبی‌رنگ میان معترضان لوحه‌ای سر دست بلند کرده بود و در حمایت از محرومان جامعه با شادی شعار می‌داد.»

سال‌های کرونا حس همدردی را نیز در مردم برانگیخت. مردم دریافتند که مرگ چه آسان می‌تواند هر آن از راه برسد و نقطه پایانی بگذارد بر زندگی. در همیاری‌هاست که فریبرز به واسطه همسایه‌اش با گروهی در کلیسا آشنا می‌شود که داوطلبانه به آوارگان کمک می‌کنند. او در این رابطه درمی‌یابد که نیجرسو در واقع موسی نام دارد. اهل نیجریه است. به همراه زن و دخترش بعد از حمله گروه بوکوحرام به روستاها «از ترس، دست زن و دخترش را که اون‌وقت پنج سال بیشتر نداشت گرفت و از اون‌جا در رفت تا در شهری دیگر… جایی برای زندگی پیدا کند. دو سال در کانو با شغل عملگی، کار خشت‌زنی کرد… بعد از مدتی با عبور از صحرا و سختی‌های زیاد خودشونو می‌رسونن به لیبی… دوسه سالی را در لیبی می‌گذرونن… بعد با قاچاقچی با قایق از طریق دریای مدیترانه… بدون مدرک شناسایی… راهی اروپا می‌شوند… در راه قایق واژگون می‌شه و زن و دخترش‌رو که به خاطر اونا این سفرو به جان خریده بود، از دست میده… پیش چشمای خودش.»

فریبرز پس از آگاهی از گذشته موسی، تازه به ابعادی دیگری از رفتار این انسان ناآرام و همیشه‌ساکت و آواره پی می‌برد. موسی غرق چنین بحرانی در تنهایی خویش تصمیم می‌گیرد به آبی بپیوندد که همسر و دخترش به آن پیوسته بودند. او توان تحمل هستی از دست می‌دهد و نقطه پایانی می‌گذارد بر زندگی خویش.

داستان موسی بخش تراژیک‌تر رمان نسیم خاکسار است. نسیم با مهارت زندگی موسی را با زندگی تبعیدیان ایرانی در رابطه قرار می‌دهد تا فاجعه‌ای را به یاد بیاورد که بسی فراتر از کروناست و بیش از آن هر سال در جهان قربانی می‌گیرد. آن‌کس هم که خود را نجات می‌دهد، می‌شود موسی که با کشتن خویش نقطه پایانی گذاشت به تمامی رنج‌ها. فریبرز به یاد می‌آورد «زار زدن‌ها و فریادهای او را [که] از ته توهای وجود تاریک او» بارها در شب و روز شنیده بود و حال می‌توانست در خلوت خویش آن‌ها را درک کند.

زندگی ادامه دارد

فریبرز در زمان کرونا خود و جهان را دگرگونه کشف می‌کند. با رفتن همسرش به آلمان و “تنهایی طولانی‌اش” و محدودیت‌های ناشی از کرونا، سیمایی دیگر از خود، گذشته خویش، مردم، مرگ و هستی، جهان پیرامون کشف می‌کند: «ایستادن‌های طولانی در پشت پنجره یا روی بالکن و از آن‌جا تماشا کردن مردم و دقت روی حرکاتشان، همه فرصت‌هایی بود که این ایام برایش فراهم کرده بود… فریبرز مجموع این رویدادها را نه به صورت اموری تصادفی،‌بل‌که به بیدار شدن چیزی در وجودش وصل می‌کرد که به آن “شوق دیدن” نام می‌گذاشت؛ شوق دیدن و همراه با آن، شوق همدلی…»

رمان در ۱۳۳ صفحه و هفت فصل تنظیم شده که آخرین فصل آن “خرگوش‌ها” نام دارد و به حادثه‌ای برمی‌گردد که با ازدیاد خرگوش در پارک نزدیک خانه راوی، شهرداری تصمیم می‌گیرد برای پیشگیری، خرگوش‌ها را به منطقه دیگری منتقل کند. در این نقل و انتقال فریبرز روزی خرگوشی تنها و دربه‌در را می‌یابد که در پارک آواره است. آیا این خرگوش تنها می‌تواند نمادی باشد از تنهایی انسان در این عصر؟

“چیزی رخ نداده است” را نشر دنا در هلند و نشر باران در سوئد به صورت مشترک منتشر کرده است.

* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس می‌کند و الزاما بازتاب‌دهنده نظر دویچه‌وله فارسی نیست.

نیویورک “نارنجی” شد؛ هشدار آلودگی هوا به ۱۰۰ میلیون شهروند

آتش‌سوزی جنگلی در کانادا آمریکا را نیز تحت‌الشعاع قرار داده و نیویورک را به آلوده‌ترین شهر جهان بدل کرده است. از آنجایی که آلودگی شدید هوای شهر را به رنگ نارنجی درآورده، از شهروندان خواسته شده تا در خانه بمانند.شاخص کیفیت هوای نیویورک بعدازظهر چهارشنبه ۷ ژوئن (۱۷ خرداد) به ۳۴۲ رسید و از نظر آلودگی هوا، آن را به آلوده‌ترین کلانشهر جهان بدل کرد. دلیل این امر آتش‌سوزی‌های جنگلی در شرق کانادا است که سواحل شرقی آمریکا را نیز به‌شدت تحت‌الشعاع قرار داده است.

به ویژه نیویورک با آلودگی کم‌سابقه‌ای روبرو است و برای این شهر وضعیت هشدار قرمز اعلام شده است. رسانه‌های خبری پر است از تصاویر هوا و فضای نارنجی‌رنگ این کلانشهر.

اداره محیط زیست ایالات متحده (EPA) هشدار داده که خطرات ناشی از آلودگی‌های شدید در شرق آمریکا متوجه بیش از ۱۰۰ میلیون شهروند در آمریکا است.

هشدارهایی که در این راستا اعلام شده، اکثر بخش‌های شمال شرق آمریکا را شامل می‌شود و همچنین مناطقی به سمت غرب تا شیکاگو و به سمت جنوب تا آتلانتا را دربرمی‌گیرد. در برخی مناطق وضعیت نارنجی و در شماری مناطق نیز وضعیت قرمز اعلام شده است.

از شهروندان به ویژه سالمندان و کودکان خواسته شده تا در خانه‌ها بمانند و از بودن در فضای بیرون خودداری کنند. در بسیاری از مناطق به مدارس گفته شده که از انجام برنامه‌ها و فعالیت‌های خود در فضای بیرون خودداری کنند.

در مناطقی که در آن‌ها وضعیت هشدار قرمز اعلام شده، همگی شهروندان فراخوانده شده‌اند تا در خانه‌های خود بمانند.

آتش‌سوزی‌های مهیب جنگلی در کانادا اکنون هفته‌هاست که ادامه دارد. این آتش‌سوزی‌ها اگر چه دلیل اصلی آلودگی‌های کنونی در شرق آمریکا هستند، اما عوامل دیگری چون تغییرات جوی و همچنین میزان تولید گاز‌های آلاینده در نیویورک نیز می‌توانند نقشی در این وضعیت داشته باشند.

پایان گمانه‌زنی‌ها؛ مسی در راه آمریکا و پیوستن به اینتر میامی

لیونل مسی، ستاره بزرگ فوتبال پس از گمانه‌زنی‌های زیاد سرانجام تصمیم خود در مورد آینده فعالیت حرفه‌ایش را اعلام کرد. او گفت، قصد دارد به باشگاه اینتر میامی بپیوندد و فعالیت خود را در لیگ فوتبال آمریکا ادامه دهد.لیونل مسی که با کسب عنوان قهرمانی فوتبال جهان در سال ۲۰۲۲ کارنامه و افتخارات خود را تکیمل کرده، فعالیت حرفه‌ای خود را در ایالات متحده ادامه خواهد داد.

او شامگاه چهارشنبه ۷ ژوئن (۱۷ خرداد) در گفت‌وگو با نشریات اسپانیایی “ال موندو دپورتیو” و “اسپرت” گفت: «تصمیم گرفته شده است. من به بارسلونا برنمی‌گردم، بلکه به اینتر میامی محلق می‌شوم.»

به گزارش سرویس جهانی بی‌بی‌سی، دو اسپانسر بزرگ لیگ برتر آمریکا یعنی کمپانی‌های اپل و آدیداس در این نقل و انتقال پرهزینه سهیم هستند. این کمپانی‌ها در بهار امسال قراردادی ده‌ساله بالغ بر ۲،۵ میلیارد دلار با لیگ آمریکا به امضا رساندند.

گفته می‌شود که در جریان این قرارداد از سوی لیگ آمریکا حتی به مسی پیشنهاد شده بود که او در درآمدهای ناشی از حق پخش اینترنتی بازی‌ها سهیم شود.

افزون بر این شرکت اپل روز سه‌شنبه این هفته ۶ ژوئن (۱۶ خرداد) اعلام کرده بود که قصد دارد، یک سریال مستند چهار قسمتی در باره حضور مسی در پنج دوره از مسابقات جام جهانی فوتبال پخش کند.

همچنین قرار است که مسی از سودهایی که شرکت آدیداس کسب می‌کند، بهره ببرد. ناگفته نماند که مسی قراردادی با این کمپانی معروف آلمانی دارد که تا آخر عمر او معتبر است.

سه گزینه مطرح

در ماه‌ها و هفته‌های گذشته گمانه‌زنی‌های زیادی در مورد آینده لیونل مسی جریان داشت که از سال ۲۰۲۱ در خدمت باشگاه فرانسوی پاری سن ژرمن است.

پاری سن ژرمن قصد داشت که قرارداد دو ساله او را پس از مسابقات جام جهانی تمدید کند، اما مذاکرات طرفین به‌شکلی مطلوب پیش نرفت، از جمله به خاطر اینکه ظاهرا مسی از “جو نامساعد حاکم در تیم” گلایه کرده بود.

با توجه به احتمال پایان همکاری مسی و پاری سن ژرمن سه گزینه اساسی مورد گمانه‌زنی‌ها بود: بازگشت به اف ث بارسلونا، باشگاه سعودی الهلال و باشگاه آمریکایی اینتر میامی.

به ویژه امکان انتقال مسی به باشگاه الهلال و فعالیت او در عربستان سعودی سخت مورد بحث و گمانه‌زنی‌ها بود، هر چه باشد این ستاره فوتبال از سال ۲۰۲۲ به این سو به عنوان سفیر و نماینده گردشگری برای عربستان فعالیت دارد؛ کشوری که به خاطر مسایل حقوق بشری با انتقادات فراوانی روبرو است.

اما در همان بامداد دیروز چهارشنبه مشخص شده بود که مسی قصد ندارد راهی عربستان شود و مانند کریستیانو رونالدو در لیگ این کشور توپ بزند.

شامگاه چهارشنبه سرانجام مشخص شد که گزینه اف ث بارسلونا نیز منتفی است و فوتبالدوستان آمریکا با توجه به پیوستن او به اینتر میامی از نزدیک شاهد هنرنمایی‌های این ستاره خواهند بود.

لیونل مسی تاکنون در ۱۷۴ بازی ملی برای آرژانتین ۱۰۲ گل به ثمر رسانده و با کسب عنوان قهرمانی فوتبال جهان در سال ۲۰۲۲ توانست آرزوی دیرینه خود را سرانجام محقق کند.

او افتخارات زیادی در سطح باشگاهی با اف ث بارسلونا و پاری سن ژرمن کسب کرده و تا کنون هفت بار توپ طلایی را به عنوان بهترین بازیکن فوتبال جهان کسب کرده است.

انتقاد ایران از موضع “غیرسازنده” اتحادیه اروپا در پرونده اتمی

نماینده جمهوری اسلامی در سازمان‌های بین‌المللی مستقر در وین در واکنش به انتقادات اتحادیه اروپا در مورد سه‌سایت اعلام‌نشده ایران با أثار اورانیوم، این اتحادیه را به اتخاذ موضع‌گیری‌هایی “ناسازنده” متهم کرد.محسن نذیری، نماینده جمهوری اسلامی در نهادهای بین‌المللی مستقر در وین در قبال انتقادات اتحادیه اروپا در مورد توضیحات ایران در باره انفجار‌ها در سایت آباده واکنش نشان داد و سیاست‌ها و موضع‌گیری‌های این اتحادیه را “غیرسازنده” دانست.

او روز چهارشنبه ۱۷ خرداد (۷ ژوئن) در نشست شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از اقدامات “سازنده” جمهوری اسلامی در همکاری با آژانس از آخرین نشست این شورا در ماه مارس و “غیرمنطقی بودن انتظارات نابجا” از ایران سخن گفت.

این مقام ارشد جمهوری اسلامی تأکید کرد که فعالیت‌های هسته‌ای ایران “از جمله غنی‌سازی در سطوح مختلف کاملا صلح‌آمیز و در راستای حقوق ملت ایران بر اساس ان‌پی‌تی بوده و تحت نظارت و راستی‌آزمایی‌های پادمان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی” صورت گرفته است.

نذیری اتحادیه اروپا و سه کشور آلمان، انگلیس و فرانسه را متهم کرد که علیرغم “همکاری‌های گسترده ایران و آژانس و پیشرفت‌های درخورتوجه در این رابطه همچنان به تاکتیک‌های منسوخ‌شده” و “بازی ناپاکی با انگیزه سیاسی” متوسل شده‌اند تا “همکاری‌های کنونی ایران و آژانس را هدف قرار دهند”.

او ضمن فراخواندن دولت‌های اروپایی به اتخاذ حسن‌نیت آن‌ها را فراخواند تا از نگرش‌های “تحریک‌آمیز و غیرسازنده” خودداری کنند و در مسیری به کار خود ادامه دهند که به “راه‌حلی دوستانه برای موضوع مورد نگرانی مشترک” منجر شود.

نذیری این اظهارات را در حالی بیان کرده است که در همین نشست شورای حکام، نماینده اتحادیه اروپا و آمریکا پاسخ‌های جمهوری اسلامی در باره انفجار‌ها در سایت آباده را از لحاظ فنی “غیرمعتبر” دانسته و تهران را فراخواندند تا فوری و شفاف به پرسش‌‌های آژانس در مورد سه سایت اعلام‌نشده با آثار اورانیوم پاسخ دهد.

این نهاد بین‌المللی پیش از آن در باره پرونده مریوان که مرتبط به مرکزی اتمی در آباده (استان فارس) است و همچنین دو سایت اعلام‌نشده دیگر خواستار توضیحات لازم از سوی مقامات جمهوری اسلامی شده بود.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

رسانه‌های داخلی ایران به نقل از منابع مطلع خبر داده بودند که تهران به آژانس اجازه دسترسی به سایت آباده را داده و مسایل میان جمهوری اسلامی و آژانس در حال حل‌وفصل است.

این در حالی است که رافائل گروسی، ممدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی روز دوشنبه (۱۵ خرداد / ۵ ژوئن) در آغاز نشست فصلی شورای حکام در وین از تداوم ابهام‌ها در سایت‌های هسته‌ای ایران و ناکافی بودن همکاری‌ها با این نهاد گزارش داد.

طبق گزارشی که او در نشست شورای حکام ارائه کرد، ذخایر اورانیوم غنی‌شده ایران در سطح ۶۰ درصد به بیش از یک تن رسیده است.

گروسی همچنین تصریح کرد که جمهوری اسلامی در حد انتظار به قول شفاف‌سازی در باره برنامه هسته‌ای خود عمل نکرده و اگر چه “پیشرفت‌هایی هم وجود داشته اما در حد انتظار نبوده است”.

به گفته او، آنچه اکنون باید رخ دهد، “روندی پایدار و بدون وقفه است که به تحقق بدون تاخیر تعهدات مندرج در بیانیه مشترک بیانجامد”.

اشاره گروسی به بیانیه مشترکی است که آژانس بین‌المللی و سازمان انرژی اتمی ایران در پایان سفر او در ماه مارس به تهران صادر کردند. بیانیه از افزایش نظارت بر تاسیسات و تحقیقات لازم در مورد سایت‌های هسته‌ای اعلام نشده خبر می‌داد.

پس از آن سفر، برخی دوربین‌ها و تجهیزات نظارتی در سایت‌های اتمی ایران دوباره فعال شدند، اما گروسی تصریح کرد که جمهوری اسلامی “تنها در بخشی از درخواست‌های بازرسان هسته‌ای همکاری می‌کند”.

مذاکرات صریح بلینکن و بن سلمان بر سر اختلافات میان دو کشور

وزیر خارجه آمریکا و محمد بن سلمان درباره طیف وسیعی از مسائل دوجانبه گفت‌وگویی “شفاف و صریح” داشتند. اختلافات دو کشور از جمله در مورد سیاست در قبال ایران، مسائل امنیتی در منطقه، قیمت نفت و مسئله حقوق بشر عمیق است.آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا روز چهارشنبه ۱۷ خرداد (هفت ژوئن) با محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی دیدار کرد. خبرگزاری رویترز در گزارشی به نقل از یک مقام آمریکایی نوشت، بلینکن در میان تیرگی روابط دو کشور به دلیل اختلافات عمیق در مورد همه چیز از سیاست در قبال ایران گرفته تا مسائل امنیتی منطقه‌ای، قیمت نفت و حقوق بشر وارد عربستان سعودی شد.

سفر بلینکن چند روز پس از آن انجام شد که عربستان سعودی، صادرکننده بزرگ نفت خام، متعهد شد که تولید نفت خود را در کنار توافق گسترده‌تر اوپک پلاس برای محدود کردن عرضه نفت به بازار جهانی، کاهش دهد. عربستان با کاهش تولید به‌دنبال افزایش قیمت‌ نفت است که سیاستی مخالف میل آمریکا است.

به گفته این مقام آمریکایی، گفت‌وگوی این دو یک ساعت و چهل دقیقه به طول انجامید و موضوعاتی از جمله مناسبات عربستان با اسرائیل، درگیری در یمن، ناآرامی در سودان و همچنین حقوق بشر را در برگرفت. او به رویترز گفت: «سطح خوبی از همگرایی در ابتکارات بالقوه وجود داشت که در آن منافع مشترکی داریم و در عین حال برای‌مان روشن شد که در کجا اختلاف داریم».

واشنگتن برای تثبیت و بهبود روابط با ریاض تلاش می‌کند. مقام آمریکایی گفته است که انتظار می‌رفت بخش مهمی از گفت‌وگو پیرامون عادی‌سازی روابط بین عربستان سعودی و اسرائیل باشد، حتی اگر مقامات احتمال هرگونه پیشرفت فوری یا عمده در این موضوع را کم اهمیت جلوه دهند. این مقام آمریکایی بدون ارائه جزئیات بیشتر گفت: «آنها در مورد پتانسیل عادی سازی روابط با اسرائیل رایزنی کردند و در ادامه گفت‌وگو درباره این موضوع موافقت کردند».

ریاض گفته است که ابتدا باید به اهداف تشکیل کشور فلسطین پرداخت. عربستان روابط خود را با ایران که رقیب منطقه‌ای ریاض و دشمن سرسخت اسرائیل به شمار می‌رود، در ماه آوریل احیا کرد و روز گذشته سفارت جمهوری اسلامی پس از هفت سال در ریاض مجددا بازگشایی شد.

فناوری هسته‌ای، شرط ریاض

در گزارش آمده است که این منبع آگاه با تایید گزارش نیویورک تایمز در ماه مارس گفته که توسعه برنامه هسته‌ای غیرنظامی یکی از شروط ریاض برای عادی سازی روابط با اسرائیل است. مقامات سعودی یا ایالات متحده علناً این موضوع را تأیید نکرده‌اند.

با این حال مقامات آمریکایی در گذشته نیز تاکید کرده‌اند که تنها در صورتی با توافقنامه‌‌ای برای قرار دادن فناوری انرژی هسته‌ای در اختیار ریاض موافقت می‌کنند که این توافقنامه از غنی‌سازی اورانیوم یا بازفرآوری پلوتونیوم (که می‌تواند برای ساخت سلاح‌های هسته‌ای استفاده شود) جلوگیری کند.

رابطه عربستان و چین

ریاض همچنین از روابط رو به رشد خود با چین بهره برده و واشنگتن را در برابر برخی خواسته‌های خود از جمله رفع محدودیت فروش تسلیحات و کمک به صنایع حساس با فناوری پیشرفته وادار به عقب‌نشینی کرده است. دو روز پس از دیدار بلینکن، ریاض میزبان یک کنفرانس بزرگ سرمایه‌گذاری عربی و چینی خواهد بود.

به باور جاناتان فولتون، یک کارشناس ارشد شورای آتلانتیک، چین به سعودی‌ها در بخش‌هایی کمک می‌کند که ایالات متحده نمی‌کند، اما روابط بین ریاض و پکن به اندازه واشنگتن نیست.

او می‌گوید: «در این مرحله من هنوز رابطه آمریکا و عربستان را استراتژیک و روابط چین و عربستان سعودی را تجاری توصیف می‌کنم.»

بلینکن ساعاتی قبل از عزیمت به عربستان سعودی در سخنرانی خود در واشنگتن گفت که ایالات متحده “منفعت جدی امنیت ملی” در حمایت از عادی‌سازی روابط میان عربستان و اسرائیل دارد. او در عین حال گفت: «ما هیچ توهمی نداریم که این کار را بتوان به سرعت یا به راحتی انجام داد.»

رویترز به نقل از مقام آمریکایی نوشت که بلینکن همچنین مسائل مربوط به حقوق بشر را با محمد بن سلمان در سطح وسیع و در ارتباط با موارد خاص مطرح کرد. او اطلاعاتی درباره این موارد نداد.

پادشاهی سعودی صدها میلیارد دلار برای تحول اقتصادی و کاهش وابستگی به نفت خام سرمایه‌گذاری کرده است. این اصلاحات اقتصادی همراه بوده با بازداشت تعداد زیادی از منتقدان بن سلمان، از جمله فعالان حقوق بشر، روحانیون و بازرگانان. در ماه مارس، مقامات سعودی یک شهروند آمریکایی را که به دلیل انتقاد از دولت عربستان در توییتر به ۱۹ سال زندان محکوم شده بود، آزاد کردند اما او همچنان از سفر منع شده است.

“پیشرفتی عمده در دستیابی آمریکا و ایران به توافقی جدید”

مقامات اسرائیل احتمال می‌دهند آمریکا و ایران در چند هفته به توافقی جدید می‌رسند. این توافق مبتنی بر توقف غنی‌سازی اورانیوم در سطوح بالا از سوی ایران در ازای کاهش تحریم‌ها و آزادسازی ۲۱ میلیارددلار برای ایران است.به گزارش هاآرتص تماس‌های واشنگتن و تهران برای دستیابی به توافقی بر سر برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی در چند روز گذشته پیشرفت چشمگیری داشته است. بر اساس این گزارش که روز ۱۷ خردادماه منتشر شد، مقامات دفاعی اسرائیل می‌گویند که مذاکرات با سرعتی بیش از حد انتظار پیش می‌رود و این احتمال وجود دارد که دو طرف ظرف چند هفته به نتیجه برسند.

این توافق ظاهرا شامل امتیازی از سوی ایران برای توقف فرآیند غنی‌سازی اورانیوم به سطوح بالا است. در مقابل تهران انتظار کاهش تحریم‌های بین‌المللی تحت رهبری آمریکا را دارد که در مرحله اول شامل آزادسازی حدود ۲۰ میلیارد دلار دارایی‌های این کشور از حساب‌های بانکی مسدود شده از جمله در کره جنوبی، عراق و صندوق بین‌المللی پول می‌شود.

روزنامه جروزالم پست روز گذشته (سه‌شنبه ۱۶ خرداد) در گزارشی از “نگرانی اسرائیل از توافقی موقت بر سر برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی” خبر داد. گیلاد اردان، سفیر اسرائیل در سازمان ملل، در کنفرانس سالانه جروزالم پست در نیویورک گفت که “ظاهرا توافقی موقت وجود دارد که با ایران در این روزها درباره آن بحث شده است”. توافقی که برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی را “به حالت تعلیق در می‌آورد، اما اورانیوم غنی‌شده و پیشرفت هسته‌ای ایران را به عقب برنمی‌گرداند” و تهران در ازای آن “از امتیازات اقتصادی برخوردار می‌شود”.

“توافق موقت و محدود کارساز نیست”

اسرائیل به شدت مخالف این گونه تفاهم‌ها میان ایران و ایالات متحده است و هشدار می‌دهد که چنین توافق موقت و محدودی (انجماد غنی‌سازی اورانیوم در ازای آزادسازی دارایی‌ها) برای تضمین نظارت بین‌المللی بر ایران در سطح لازم کافی نخواهد بود.

نگرانی‌های ابراز شده شامل ترس از این است که این توافق نه برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی را به عقب بیاندازد و نه از تهدید‌های ایران بکاهد. در مقابل برخی از مقامات دفاعی می‌گویند که این توافق بهترین سناریو خواهد بود و دستیابی به چنین تفاهماتی بر ادامه پیشرفت بی بند و بار ایران به سمت سلاح‌های هسته‌ای ارجحیت دارد.

بیشتر بخوانید: اتحادیه اروپا: ایران با تشدید غنی‌سازی توافق را دشوار کرده است

بر اساس ارزیابی‌ سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا، از لحظه‌ای که ایران فرآیند ساخت بمب هسته‌ای را آغاز ‌کند، حدود ۱۲ روز طول می‌کشد تا به غنی‌سازی اورانیوم تا سطح نظامی بالا و ۹۰ درصد (مقدار کافی برای ساخت یک سلاح هسته‌ای) برسد. سازمان اطلاعات اسرائیل تخمین می‌زند که حتی پس از چنین اقدامی، که تهران هنوز آن را انجام نداده است، ایران تقریبا به دو سال دیگر نیاز دارد تا این بمب را به عنوان کلاهک هسته‌ای کامل کند و بتواند بر روی یک موشک بالستیک نصب نماید.

یکی دیگر از نگرانی‌های اسرائیل و غرب برنامه موشکی جمهوری اسلامی است. سپاه پاسداران صبح روز سه‌شنبه ۱۶ خرداد در مراسمی با حضور ابراهیم رئیسی از موشک “فتاح” رونمایی کرد و مدعی شد این موشک از نوع “هایپرسونیک” بوده و برد آن تا ۱۴۰۰ کیلومتر می‌رسد.

اسرائیل به سرعت به این خبر واکنش نشان داد. یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل روز سه‌شنبه در جریان بازدید از یک قرارگاه نظامی در این کشور در واکنش به ادعای جمهوری اسلامی مبنی بر ساخت یک موشک “هایپرسونیک” گفت: «اسرائیل همیشه راه‌حلی برای مقابله خواهد داشت.»

به عنوان بخشی از روند اعتمادسازی بین ایران و آمریکا، حکومت ایران اخیرا چهار زندانی دوتابعیتی را از زندان‌های خود آزاد کرد. از جمله یک امدادگر بلژیکی که در ایران زندانی شده بود، با اسدلله اسدی، دیپلمات ایرانی مبادله شد؛ اسدی به دلیل دست داشتن در تلاش برای بمب‌گذاری در نشست مجاهدین خلق در فرانسه، در بلژیک به زندان افتاده بود.

روزنامه فایننشال تایمز هفته گذشته در گزارشی نوشت که گفت‌وگوهای ایران و آمریکا عمدتا بر امکان تبادل زندانیان متمرکز بودە و یک تبادل موفقیت‌آمیز می‌تواند “شرایط را برای هرگونه مذاکرات هسته‌ای بهبود بخشد”.

برنامه یک میلیارد یورویی اتحادیه اروپا در زمینه بهداشت روان

جنگ در اوکراین و همه‌گیری کرونا در سال‌های اخیر چالش‌های زیادی به همراه داشته است. اتحادیه اروپا در حال برنامه‌ریزی برای یک طرح با بودجه‌ ۱.۲۳ میلیارد یورویی در زمینه بهداشت روان بویژه جلوگیری از افسردگی و خودکشی است.کمیسیون اتحادیه اروپا می‌خواهد اقدامات پیشگیرانه و درمان بیماری‌های روانی را تقویت کند. مقامات بروکسل ۲۰ طرح مختلف ارائه داده‌اند که در آینده با مجموع ۱.۲۳ میلیارد یورو از بودجه اتحادیه اروپا تأمین می‌شود. بر اساس این اطلاعیه، یک طرح اروپایی برای جلوگیری از افسردگی و خودکشی برنامه‌ریزی شده است.

پس‌زمینه این امر بحران‌های اخیر است که مقابله با چالش‌های رو به رشد را برای مردم دشوار کرده است. اورزولا فون درلاین، رئیس کمیسیون اتحادیه اروپا از گامی مهم برای حمایت از آسیب‌پذیرترین افراد صحبت کرد. برای مثال، افرادی که از اوکراین فراری شده‌اند، شامل این موارد می‌شود.

بیشتر بخوانید: بحران کرونا؛ راهکارهای مقابله با ترس و تنهایی

طبق گزارش کمیسیون اتحادیه اروپا، حدود ۸۴ میلیون نفر در اتحادیه اروپا حتی پیش از همه‌گیری کرونا دچار مشکلات روانی بوده‌اند. به گفته او، از آن زمان وضعیت بدتر شده است. بر اساس برآوردهای این کمیسیون، اگر سلامت روان در اتحادیه اروپا بهبود نیابد، سالانه ۶۰۰ میلیارد یورو هزینه خواهد شد.

“درد روانی را پنهان می‌کنیم”

کمیسیون اتحادیه اروپا همچنین می‌خواهد برای مقابله با استرس و سایر مشکلات در محل کار، اقدامات بیشتری انجام دهد. همچنین قرار است در سال ۲۰۲۴ از ایجاد شبکه سلامت روان کودکان و نوجوانان حمایت شود.

استلا کیریاکیدس، کمیسر اتحادیه اروپا، گفت که برای بسیاری ار مردم هنوز صحبت در مورد مشکلاتی مانند افسردگی، اضطراب یا اختلالات در خوردن و درخواست کمک برایشان دشوار است.

بیشتر بخوانید: پناهجویان با مشکلات روانی‌شان تنها مانده‌اند

او گفت که “برای ما آسان است که در مورد مشکلات جسمانی خود صحبت کنیم، اما درد روانی که اغلب احساس می‌کنیم را پنهان می‌کنیم؛ گویی این نشانه‌ای از شکست شخصی است”.

کرملین به تلفات در ارتش روسیه در پی حمله اوکراین اعتراف کرد

به دنبال ضدحمله اوکراین علیه ارتش روسیه، مسکو به شکلی بی‌سابقه از تلفات ارتش خود پرده برداشت. وزیر دفاع روسیه از ۷۱ کشته سخن گفت. کرملین به ندرت میزان تلفات خود را گزارش می‌دهد. آمار واقعی تلفات بالاتر تخمین زده می‌شود.ارتش روسیه روز چهار‌شنبه ۱۷ خرداد (۷ ژوئن) در اقدامی نادر از کشته شدن ۷۱ سرباز خود در عملیات برای دفع حملات اوکراین خبر داد. سرگئی شویگو، وزیر دفاع روسیه گفت: «در سه روز گذشته، رژیم اوکراین حمله‌ای را که مدت‌ها وعده داده بود در بخش‌های مختلف جبهه آغاز کرده است. در مجموع ۷۱ سرباز کشته و ۲۱۰ نفر زخمی شدند.»

مسکو به ندرت به تلفات انسانی و آسیب‌هایی که در تجاوز این کشور به اوکراین به ارتش روسیه وارد شده، اشاره می‌کند. شویگو همچنین گفت که چندین تانک و خودروی نظامی دیگر و همچنین قطعات توپخانه روسیه آسیب دیده‌اند.

بیشتر بخوانید:یک مقام ناتو: روزانه تا ۱۵۰۰ سرباز روس قربانی جنگ می‌شوند

به گفته او اوکراین از روز یکشنبه ۱۴ خرداد “تجهیزات و نیرو زیادی” را در بخش‌های مختلف جبهه مستقر کرده است. او اطمینان داد: «تلاش‌ها برای حمله (اوکراین) خنثی شد. دشمن به اهداف خود نرسید و متحمل خسارات سنگین شد.»

ایگور کوناشنکوف سخنگوی ارتش روسیه پیشتر مدعی شده بود که ۹۰۰ کشته در طرف اوکراینی وجود دارد. در بیشتر موارد نمی‌توان چنین آمار و اطلاعاتی را به طور مستقل تأیید کرد.

وزیر دفاع روسیه همچنین نیروهای اوکراینی را به تخریب سد کاخوفکا در جنوب اوکراین متهم کرد. در نتیجه تخریب این سد در سرزمین‌های تحت اشغال روسیه، روستاها و زمین‌های اطراف این مناطق زیر آب رفت.

شویگو گفت که این “خرابکاری” با هدف “جلوگیری از اقدامات تهاجمی ارتش روسیه در این منطقه از جبهه” انجام می‌شود. کی‌یف نیز به نوبه خود مسکو را به مسئولیت تخریب این سد متهم کرد.

روسیه دو روز پیش اعلام کرد که از حملات گسترده اوکراین جلوگیری کرده است. از سوی دیگر، کی‌یف، موفقیت‌های خود را در شهر باخموت و اطراف آن ستود. این اظهارات متضاد در بحبوحه گمانه‌زنی‌ها در مورد حمله متقابل اوکراین منتشر شده است.

خامنه‌ای و آرزواندیشی در امیدبخشی به ناامیدان

سخنان خامنه‌ای در سی و چهارمین سالروز درگذشت روح‌الله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی با هدف تمرکز بر امیدبخشی به پایگاه اجتماعی نظام و یاس‌پراکنی در صفوف مخالفان و قشر خاکستری ایراد شد. تحلیلی از علی افشاری.خامنه‌ای با بالابردن اغراق در خصوص آقای خمینی و قرار دادن او از لحاظ ویژگی‌های شخصیتی در جایگاهی بالاتر از شیخ طوسی مشهور به «شیخ الطائفه” در جمع شیعیان اثنی‌عشری کوشید تا حامیان نظام بخصوص مرددها را با چاشنی تقدیرگرایی امیدوار کند.

برجسته سازی “ایمان” در رفتار فردی و جمعی بنیانگذار جمهوری‌اسلامی ایران شالوده اصلی سخنان خامنه‌ای برای حل بحران درونی نظام بود تا حامیانی که در بیم و امید بسر می‌برند و یا در مواجهه با نارضایتی‌های گسترده و فزاینده اجتماعی دچار سرخوردگی شده‌اند را امیدوار بکند که این سختی‌ها تمام شده و نظام توان عبور از بحران کنونی را دارد. او “ایمان” را باور به “وعده‌های الهی” توصیف کرد. در واقع او خطاب به حامیان مردد و افرادی که در آستانه ریزش هستند این قوت قلب را بدهد که بی‌اعتنا به واقعیت‌های موجود وسختی‌ها و موانع چشم‌انداز ترسیمی آرزواندیشانه و تقدیرگرایانه او را بپذیرند.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

این سخنان آشکارا در واکنش به پسامدهای جنبش انقلابی “زن زندگی آزادی” است که در تداوم جنبش‌ها و حرکت‌های اعتراضی قبلی پرتوان‌تر از آنها موجودیت نظام را به چالش طلبید. هنوز ضربات متزلزل‌کننده این جنبش بر پیکره نظام ترمیم نشده‌و ثبات در عرصه سیاسی دچار برقرار نگشته‌است. جنبش یادشده که در نقش عامل شتاب‌دهنده در گذار انقلابی ظاهرشد، در گسترش نافرمانی مدنی علیه حجاب اجباری، آشکارسازی تقاضای زیاد برای تغییر جمهوری‌اسلامی و ریخته‌شدن بیشتر ترس در جامعه دستاوردهای ماندگار داشته‌است.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

در جای جای سخنان خامنه‌ای در ١٤ خرداد خشم و هراس از جنبش انقلابی “زن زندگی آزادی” قابل مشاهده بود. او کوشید پررنگ‌تر از قبل آن را به توطئه کشورهای غربی به عنوان “دشمنان ایران و اسلام” جلوه دهد که به نظر او با بازیگری برخی از فعالان مهاجرت کرده به خارج از کشور، صحنه‌گردانی سازمان‌های اطلاعاتی خارجی و مشارکت افراد “غافل، احساساتی و کم‌عمق” و “اراذل و اوباش” انجام شد. ارجاع همیشگی به “کید دشمن” در سخنان خامنه‌ای این بار برای توجیه ناتوانی نظام در متوقف کردن اعتراضات و گسترش چند ماهه آن بود و در عین‌حال پذیرش تلویحی این واقعیت که بحران تمام نشده‌است! او در پاسخ به گسترش نارضایتی‌ها و نگرانی‌ها در درون نظام و بین روحانیون حامی نظام بار دیگر اراده خود بر تداوم وضعیت موجود و رد تجدیدنظرطلبی را آشکار کرد.

به نظر می‌رسد که همچنان اعتبارزدایی از جنبش و عاملیت بخشیدن کاذب به دشمن در اعتراضات خیابانی، حربه خامنه‌ای برای نادیده‌گرفتن تقاضای تغییر در درون و بیرون از نظام است. کلیدواژه “دشمن” در اظهارات او ناظر به هر تغییر اساسی در سیاست داخلی و سیاست خارجی است. او رفسنجانی و خاتمی را به دلیل دفاع از امتیاز دادن به “دشمن” که منظور تنش‌زدایی با دولت آمریکا است نکوهش کرد که خود آماج برخوردهای تنبیهی قرار گرفتند! اما او خود را تجاهل و تغاقل می‌زند؛ تمامی تصمیمات کلان در سیاست خارجی در سه دهه گذشته با نظر مثبت و میدان‌داری او اتخاذ شده است که اکنون با مسئولیت‌گریزی می‌کوشد تبعات آنچه مصلحت‌سنجی تاکتیکی در توازن بخشی راهبردی بوده‌را در نظر حامیان پرشورش مخفی کند. احضار اکبرهاشمی رفسنجانی به دادگاه و یا قراردادن ایران در “محور شرارت” از سوی جرج بوش پسر همه به دلیل تداوم سیاست خارجی ستیزه‌جو و کارشکنی خامنه‌ای در سیاست‌خارجی تعاملی بود. حال او ماجرا را بر عکس کرده و نتیجه دلخواه را برای تدوام وضعیت موجود به مخاطبان القاء می‌کند.

خامنه‌ای همچنین با آگاهی از ردشدن ادعاهایش در بوته واقعیت‌ها سعی کرد تا خود را نسبت به مشکلات مطلع و آگاه نشان بدهد. در عین حال امیدآفرینی نیز بکند که مشکلات معیشتی و اقتصادی حل می‌شود. اما مشکل اصلی او آن است که با حفظ راهبردها و رویه‌های موجود در حوزه‌های سیاسی و فرهنگی و رویکردهای دستوری می‌خواهد بحران اقتصادی را مهار کند.

دیگر نکات مهم در سخنان خامنه‌ای موارد زیر بودند:

اهمیت انتخابات مجلس دوازدهم

خامنه‌ای اعلان کرد که در مورد انتخابات مجلس که در اسفند ماه سال جاری برگزار می‌شود در آینده به تفصیل صحبت می‌کند اما تاکیدات او نشان می‌دهد که این دوره از نظر او اهمیت بیشتری از دوره یازدهم دارد. احتمالا نظام تدارکات بیشتری برای گرم‌کردن تنور آن انجام می‌دهد.

تاکید بر جمهوریت

خامنه‌ای برای نخستین بار مصباح‌یزدی را به دلیل برداشت غلط از نگاه آقای خمینی به “جمهوری” و طرح مصلحتی آن نکوهش کرد. او گفت: «تاکید ولی‌فقیه اول نظام بر جمهوری ابزاری و از سر روی دروایستی با مردم نبود بلکه اعتتقاد داشت»! تاکید بر جمهوریت کاذب و جمهور ناجمهور جمهوری‌اسلامی بخش دیگری از تمهیدات خامنه‌ای برای ترمیم شکاف حکومت- ملت و ایجاد سراب را نشان می‌دهد. همچنین اقدامات تاکتیکی برای گشایش‌های محدود و فریبنده را نیز ممکن می‌سازد.

نگرانی از بحران انسجام و اتحاد در بلوک قدرت

تحولات پس از دو خرداد ۷۶ را می‌توان از زاویه بحران فزاینده و مهارناپذیر در انسجام و اتحاد جریان حاکم درک کرد؛ بحرانی که در گذر زمان گسترش پیدا کرده و در سایه خشونت و سرکوب دولتی باعث ریزش و لاغر شدن طبقه حاکم شده است. جنبش انقلابی “زن زندگی آزادی” موج جدیدی از اختلاف و ریزش در درون نظام ایجاد کرده‌و همچنین بر شمار مدافعان تجدیدنظر طلبی افزوده است. خامنه‌ای با احساس خطر از یک سو و جلوگیری از تغییرات معنادار از سوی دیگر به دنبال کنترل این بحران است.

در مجموع خامنه‌ای در برخوردی واکنشی و از سر هراس از زوال امید و گسترش یاس در بین حامیان حکومت و بخش خاکستری جامعه با اعتماد به نفس ناشی از دوران طولانی رهبری (۳۴ سال) می‌کوشد تا حامیان را نسبت به بقای حکومت امیدوار کند. همچنین با رجزخوانی و برخورد تبلیغی مخالفان و منفعان را نسبت به تغییر وضع موجود مایوس کند. اما رصد کردن مسائل سیاسی ایران نشان می‌دهد که آرزواندیشی او در ایجاد قدرت نرم و ترمیم مشروعیت از دست رفته بختی برای موفقیت ندارد. همچنین تزلزل ایجاد شده در درون نظام نیز بعید است ترمیم شده و میزان انسجام در هیئت حاکمه به قبل از جنبش انقلابی “زن زندگی آزادی” برگردد. البته هنوز ترکی در هسته سخت قدرت ایجاد نشده و یا دستکم در سطح بیرونی ظاهر نگشته ‌است.

رضایت از زندگی در کلان‌شهرهای آلمان؛ هامبورگ در صدر

میزان رضایت از زندگی ساکنان در کلان‌شهرهای آلمان چقدر است؟ بر اساس یک نظرسنجی در ۱۲ شهر، مردم هامبورگ شادترین هستند. ساکنان در درسدن با این‌که از درآمد خود ناراضی‌اند، اما به زیبایی و امکانات شهر خود می‌بالند.شهروندان در هامبورگ خود را شادترین شهرنشینان در کلان‌شهرهای آلمان می‌دانند. آن‌گونه که در اطلس خوشبختی موسوم به SKL مشاهده می‌شود، مردم هامبورگ در فهرست دوازده کلان‌شهر از نظر رضایت از زندگی با ۷،۱۶ امتیاز از ۱۰ امتیاز پیشتاز هستند.

کلان‌شهر فرانکفورت با ۷،۰۷ امتیاز و مونیخ با ۶،۹۰ امتیاز در رتبه‌های بعدی قرار دارند. در انتهای جدول رضایت از زندگی، کلان‌شهرهای برمن با ۶،۵۰ امتیاز، درسدن با ۶،۴۹ امتیاز و لایپزیگ با ۶،۴۴ امتیاز قرار گرفتند.

بر اساس این نظرسنجی، شاخص خوشبختی شهروندان بیشتر تحت تأثیر رضایت آن‌ها از میزان درآمد و ارزیابی شهر به عنوان یک مکان تجاری است. سرانه تولید ناخالص داخلی در هامبورگ ۶۴هزار یورو است، در حالی که لایپزیگ با تنها ۳۸هزار یورو در پایین‌ترین سطح در میان این ۱۲ کلان‌شهر است.

این نظرسنجی که به مأموریت از سوی ” زوددویچه کلاسن‌لاتاری ” صورت گرفته است، در مجموع نظر ۳۰۰۱ نفر در سنین ۱۶ تا ۷۴ سال در شهرهای برلین، هامبورگ، مونیخ، کلن، فرانکفورت، اشتوتگارت، دوسلدورف، لایپزیگ، درسدن، هانوفر، برمن و اسن را از ۳۰ مارس تا آوریل سال جاری جویا شده است. پرسش‌شوندگان می‌توانسته‌اند به هر پرسش میان صفر تا ده امتیاز بدهند. امتیاز بالاتر به معنای رضایت بیشتر بوده است.

چرا نتایج لایپزیگ و درسدن چشمگیر است؟

شهروندان هامبورگ، فرانکفورت و مونیخ از شاخص‌های خوشبختی بالاتر از حد متوسط و سطح بالایی از رضایت، به عنوان مثال از محل کسب‌وکار یا ادارات دولتی، برخوردار بوده‌اند.

برلین با ۶،۸۸ امتیاز در رتبه‌بندی رضایت در جایگاه چهارم قرار گرفته که تا حدودی برای خود پرسش‌کنندگان “غافلگیرکننده” بوده است. بر اساس پاسخ‌ها، شهروندان برلینی از زندگی، درآمد و زندگی کاری خود بسیار راضی هستند، اما آنها در مورد امکانات شهر و به‌ویژه خدماتی که شهرداری ارائه می‌دهد، رضایت ندارند.

هانوفر با ۶،۷۵ امتیاز، دوسلدورف با ۶،۶۹ امتیاز، کلن با ۶،۶۵ امتیاز و اسن با ۶،۶۳ امتیاز در رده‌های میانی قرار دارند. اشتوتگارت با رتبه نهم نسبتا ضعیف و ۶،۵۴ امتیاز جلب توجه می‌کند.

دو کلان‌شهر آخر، درسدن و لایپزیگ، جمعیت نسبتا مسن‌تری دارند و ارقام اقتصادی در مقایسه با دیگر شهرها نسبتا ضعیف است. اما برخلاف برلین، مردم درسدن با اینکه از زندگی شخصی رضایت ندارند، اما به زیبایی و امکانات شهر خود می‌بالند.